مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
اشتغال پذیری
حوزه های تخصصی:
یکی از مواردی که امروزه در بازار کار خود را به روشنی نشان می دهد، اهمیت روزافزون مهارت های موردنیاز برای فعالیت در این بازار است. در سال های گذشته همیشه مشاهده می شد که افزایش سطح تحصیلات باعث کاهش نرخ بیکاری می شود و افراد دارای تحصیلات بالاتر، درآمد بیشتری در طول دوران زندگی خود داشته اند. اما این موضوع در طول زمان تغییر کرده است و آمارهای موجود نشان می دهند که نرخ بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی از نرخ بیکاری عمومی در جامعه بالاتر رفته است. این موضوع باعث شد تا مبحث مهارت های موردنیاز برای فعالیت در بازار کار موردتوجه قرار گیرد. در این پژوهش، ابتدا با استفاده از مرور ادبیات در حوزه اشتغال پذیری، مدل اولیه پژوهش استخراج شد. این مدل بر پایه سه گروه مهارتِ سخت، نرم و شناختی ایجاد شد. سپس بر اساس آن با مسئولان جذب و استخدام و کارآفرینان برخی از شرکت های فعال در بازار مصاحبه انجام شد و مشاهده شد که پس از انجام 15 مصاحبه، اطلاعات و دیدگاه های به دست آمده از نخبگان به سطح اشباع رسیده است. پس ازآن پرسش نامه روش دلفی استخراج شد و با مراجعه مجدد به این شرکت ها، دیدگاه های نخبگان برای بار دوم به دست آمد. این فرآیند چهار بار انجام شد تا این که بر روی مهارت های موردنیاز برای فعالیت دانش آموختگان دانشگاهی در بازار کار اجماع حاصل شد. 17 مهارت اصلی که از دید فعالان بازار به عنوان مهارت های اصلی موردنیاز دانش آموختگان برای ورود و فعالیت در بازار کار بودند، استخراج شدند. تحلیل ها و محاسبات در این پژوهش با استفاده از تکنیک فازی انجام شده است. بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود در برنامه های درسی آموزش عالی به مهارت های موردنیاز برای دانش آموختگان دانشگاه ها توجه شود و این مهارت ها در چارچوب بازنگری برنامه های درسی وزارت علوم لحاظ شود. همچنین دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی دوره های مهارتی را بر مبنای مهارت های اشتغال پذیری از طریق دوره های کارآموزی برای دانشجویان ارائه دهند.
تعیین مولفه های اشتغال پذیری دانش آموختگان دانشگاهی با رویکرد آمیخته اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین مؤلفه های اشتغال پذیری دانش آموختگان دانشگاهی از دید صاحب نظران آموزش عالی، کارفرمایان و صاحب نظران حوزه اشتغال و دانش آموختگان مشغول به کار بود. طرح این پژوهش آمیخته اکتشافی متوالی و ابزار مورداستفاده در بخش کیفی مصاحبه های عمیق و مقایسه مداوم یافته ها با متون ادبیات پژوهش بود. جامعه آماری بخش اول- کیفی، شامل اساتید و صاحب نظران آموزش عالی، صاحب نظران حوزه اشتغال و کار و دانش آموختگان مشغول به کار و روش نمونه گیری در این بخش هدفمند و نظری بود که با روش تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شد. بخش کمی شامل اساتید و هیئت علمی دانشگاه های شهید بهشتی و دانشگاه تهران بودند که با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. به منظور تجزیه وتحلیل داده های کمی در این تحقیق از آمار توصیفی و استنباطی، آزمون تی استودنت، تحلیل واریانس عاملی، تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. روایی محتوایی مصاحبه ها و پرسشنامه، ابزارهای مزبور بر اساس نظرات متخصصین برنامه درسی و صاحب نظران آموزش عالی بررسی و پس از تائید مورداستفاده قرار گرفت. اعتباریابی مصاحبه با استفاده از معیارهای چهارگانه گابا و لینکلن ( 1994 ) و پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون کرونباخ 92/. تائید گردید . در این پژوهش 66 مؤلفه ی اشتغال پذیری شناسایی شد که با مقایسه یافته ها با ادبیات پژوهش به 16 مقوله کاهش پیدا کرد و درنهایت در قالب سه مقوله اصلی دانش و مهارت اکادمیک، دانش و مهارت های مرتبط با محیط کار، نگرش و ویژگی های فردی دسته بندی شدند. مؤلفه کارگروهی و کار تیمی در رأس مؤلفه های اشتغال پذیری شناخته شد.
شناسایی قابلیت های اشتغال پذیری دانش آموختگان تربیت بدنی با استفاده از رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی و شناسایی قابلیت های اشتغال پذیری دانش آموختگان تربیت بدنی است. روش پژوهش برخاسته از نظریه داده بنیاد برای تبیین و تحلیل یافته های حاصل از مصاحبه های اکتشافی بود. جامعه مورد مطالعه این پژوهش اعضای هیأت علمی، دانشجویان و دانش آموختگان کارشناسی ارشد و دکتری و کارافرینان ورزشی که در این زمینه صاحبنظر بودند. روش نمونه گیری نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی بود. ابزار گردآوری یافته ها از طریق مصاحبه نیمه سازمان یافته بود. در تحلیل یافته ها از تحلیل محتوا و احصاء مضامین در مراحل کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده گردید. با استناد به ادبیات پژوهش و یافته های اکتشافی قابلیت های اشتغال پذیری دانش آموختگان تربیت بدنی به عنوان پدیده محوری بود. بر اساس بررسی به عمل آمده اشتغال پذیری سازه ای چند بخشی است که متاثر از مجموعه ای از عوامل زمینه ای، شرایط مداخله گر، خصوصیات و قابلیت ها، شرایط علی، راهبرد و پیامدهایی است و در دنیای کنونی در صورتی که دانش آموختگان به این مهارت مجهز نشوند، موفّق به یافتن شغل نخواهند شد. بنابر این بهسازی منابع انسانی دانشگاه، بازبینی کتب درسی، تقویت کارآفرینی، آموزش های مهارتی متناسب با نیاز بازار کار ، ارتق ای توانمندی های مهارت های شغلی و حرف ه ای دانش آموختگان و ارتق ای کمی و کیفی رویدادهای مرتبط ب ا اشتغال می توانند در اشتغال پذیری دانش آموختگان تربیت بدنی و علوم ورزشی کمک کننده باشد.
پایش اکوسیستم کارآفرینی در مدارس ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
166 - 190
حوزه های تخصصی:
روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی پژوهش کلیه ی صاحب نظران حوزه کارآفرینی کشور بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 100 تن بر اساس دامنه ی فعالیت و نظریه پردازی در عرصه های مختلف کارآفرینی به عنوان نمونه ی نهایی انتخاب شده بودند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش یک مقیاس بازسازی شده است. پایایی این مقیاس به کمک روش بازآزمایی و آلفای کرونباخ و روایی آن با بهره گیری از تحلیل عاملی انجام شد. پنج عامل اصلی به عنوان معرف اکوسیستم کارآفرینی در مدارس ایران بازنمایی شدند. همچنین ضریب پایایی همسانی درونی برای هر یک از عوامل و کل پرسشنامه در حد مناسب برآورد شد در بازسازی مقیاس و بومی سازی آن، مؤلفه های اکوسیستم کارآفرینی در مدارس ایران مشخص گردید. همچنین بر اساس این مؤلفه ها، پنج عامل اصلی تعیین شد. درنهایت یک مقیاس 55 سؤالی برای پایش اکوسیستم کارآفرینی در مدارس ایران طراحی گردید. هنجاریابی مذکور نشان داد که عامل مدیر متعهد به توسعه کارآفرینی در مدرسه از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین عامل های ساختار سازمانی، تعهد همه گروه های ذینفع مدرسه، فردی سازی برنامه های مدرسه و فرهنگ شبکه ای نیز در شکل دهی اکوسیستم کار آفرینی مدرسه، مؤثرند.
نقش یادگیری داوطلبانه در اثرگذاری عزّت نفس سازمان محور و خودکارآمدی نقش محور بر ادراک از اشتغال پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر ابعاد خودپنداره شامل عزت نفس سازمان محور و خودکارآمدی نقش محور بر ادراک از اشتغال پذیری بود که نقش تعدیل کننده یادگیری داوطلبانه نیز مورد توجه قرار گرفت. تحقیق حاضر به لحاظ هدف یک تحقیق کاربردی و به لحاظ روش، تحقیقی توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان ستاد شرکت توانیر در شهر تهران شامل 420 نفر بود که از میان آنها 200 نفر بر اساس فرمول کوکران به عنوان نمونه پژوهش به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه یادگیری داوطلبانه، پرسشنامه ادراک از اشتغال پذیری، پرسشنامه عزت نفس سازمان محور و پرسشنامه خودکارآمدی نقش محور بود که روایی آنها با استفاده از روایی سازه و محتوا و پایایی آنها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی و تایید شده است. فرضیه ها و مدل تحقیق بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری آزمون شدند. یافته های تحقیق تاثیر مثبت و معنی دار عزت نفس سازمان محور و خودکارآمدی نقش محور بر ادراک از اشتغال پذیری را تایید کرد. در این رابطه علاوه بر تایید تاثیرگذاری مستقیم یادگیری داوطلبانه بر ادراک از اشتغال پذیری، نقش تعدیل کننده آن نیز در تاثیر عزت نفس سازمان محور و خودکارآمدی نقش محور بر ادراک از اشتغال پذیری تایید شد. در نهایت می توان گفت توجه به یادگیری داوطلبانه و ابعاد خودپنداره کارکنان و ارتقاء آنها می تواند به نتایج مهم و مثبتی در زمینه ادراک کارکنان از اشتغال پذیری منجر شود.
مدل یابی معادلات ساختاری مدیریت استراتژیک آموزش های فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
۱۲۰-۹۳
پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش اجرا توصیفی پیمایشی مقطعی و از نظر داده ها کمی است. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته شامل 6 مولفه و 35 زیر مولفه ( 105 گویه با طیف 5 گانه لیکرت) با شاخص روایی محتوایی CVI گویه ها و مولفه ها به میزان 0.9 و ضریب آلفای کرونباخ به میزان 0.969 تدوین و اعتبار بخشی شد. جامعه آماری شامل 31 استان به عنوان خوشه های طبیعی در نظرگرفته شد که 10 خوشه با استفاده از قرعه کشی به صورت تصادفی انتخاب شد که شامل تمامی مدیران سازمانی مدیران ارشد، میانی و پایه ( مدیرکل، معاونین مدیرکل و روسای ادارات و روسای مراکز آموزشی) به تعداد 379 نفر بود. یافته های پژوهش شامل اشتغال (اشتغال پذیری، کارآفرینی، نوآوری و خلاقیت)، جذابیت آموزشی (تنوع مخاطبین، بهبود دسترسی، افزایش کشش و جاذبه)، یادگیری مادام العمر (ارتقای مهارت شاغلین، توانمند سازی افراد)، شناسایی تغییرات شغلی (تغییرات مشاغل، تغییرات فناوری، تغییرات مهارتی)، تقویت یاران آموزشی (توسعه بخش خصوصی، مشوق های مالی و حمایتی)، تضمین کیفیت (توسعه حرفه ای مربیان، نظام صلاحیت حرفه ای مربیان، آموزش مبتنی بر شایستگی، برنامه درسی مبتنی بر صلاحیت حرفه ای، اعتبار بخشی موسسات و رتبه بندی، استاندارد های مدیریت آموزش، مشاوره و هدایت آموزشی و شغلی) به عنوان مولفه های سازنده مدل مدیریت استراتزیک بود که با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم برازش مدل در 6 مولفه و 20 زیر مولفه تدوین شد. درجه تناسب مدل به میزان 0.91 می باشد.
واکاوی منتورینگ آکادمیک به منظور اشتغال پذیری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری و مدیریت آموزشی سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
83 - 119
این پژوهش با هدف واکاوی منتورینگ آکادمیک به منظور اشتغال پذیری دانشجویان رشته مدیریت انجام شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه اساتید و کارشناسانی را پوشش می داد که از منتورینگ آکادمیک اطلاع داشتند. در ادامه به روش نمونه گیری گلوله برفی و تا رسیدن به اشباع نظری با تعداد 16 نفر از آن ها مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. اعتبار یافته ها با روش تطبیق توسط اعضا و بررسی همکار مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها نیز از مراحل سه گانه کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی Strauss and Corbin (1998) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، 45 مفهوم و 18 مقوله طی مراحل سه گانه تحلیل داده ها احصاء و در قالب مدل پارادایمی قرار گرفت. این مقوله ها در قالب عناصر شرایط علی (3)، پدیده اصلی (منتورینگ آکادمیک اشتغال پذیری دانشجویان رشته مدیریت)، شرایط زمینه ای (3)، شرایط مداخله گر (2)، راهبردها (4)، پیامدها (4) جای گرفتند. یافته های پژوهش نشان می دهد منتورینگ آکادمیک در قالب برنامه ای مدون می تواند موجب توسعه شایستگی ها و مهارت های دانشجویان شود و نیاز صنایع به نیروی انسانی کارآزموده را فراهم ساخته و موجبات اصلاح زیرساخت های آموزشی و پژوهشی را به وسیله ایجاد همکاری آموزشی میان دانشگاه ها و صنایع فراهم سازد.
مهارت های تأثیرگذار بر تمایل به اشتغال و اشتغال پذیری بانوان دانش آموخته دانشگاهی در استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
389 - 411
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه سرمایه گذاری درخور توجهی برای رشد و ارتقای سطح دانش افراد تحصیل کرده، از جمله زنان، در قالب آموزش های دانشگاهی انجام می گیرد، اهمیت موضوع اشتغال آن ها بیش از پیش آشکار می شود، زیرا با افزایش اشتغال دانش آموختگان دانشگاهی می توان به نحو شایسته و مطلوب از سرمایه های انسانی کشور بهره برداری کرد. هدف این پژوهش شناسایی و بررسی مهارت های تأثیرگذار بر میزان اشتغال پذیری بانوان دانش آموخته دانشگاهی است. جامعه آماری پژوهش را بانوان دانش آموخته جویای کار در استان همدان تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی سهمیه ای بود که بر حسب جمعیت آماری موجود بانوان دانش آموخته (10431 نفر) 350 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از جمع آوری داده ها، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آماره های توصیفی و تحلیلی و کاربرد نرم افزارهای SPSS و PLS انجام شد. براساس نتایج تحقیق، ارتباط مشاغل موجود در بازار کار با رشته تحصیلی و مهارت های کسب شده بانوان دانش آموخته در استان همدان در حد ضعیف ارزیابی شد و محتوای آموزشی دانشگاه ها پیوستگی و همپوشانی ضعیفی با نیازهای بازار کار داشتند. نتایج ضریب همبستگی نیز نشان داد بین متغیرهای سازگاری، مهارت های ارتباطی، مهارت های فناوری اطلاعات، تمایل به اشتغال با اشتغال پذیری دانش آموختگان زن رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. سایر متغیرهای مستقل تحقیق رابطه معنا داری با اشتغال پذیری دانش آموختگان نداشتند. نتایج این تحقیق نشان داد بانوان دانش آموخته استان همدان برای احراز مشاغل موجود نیازمند کسب مهارت هایی از قبیل مهارت های فناوری اطلاعات و ارتباطات، مهارت های عمومی و ارتباطی، مهارت های فردی مثل تفکر انتقادی و حل مسئله، مهارت های فنی و تخصصی و مهارت های مدیریتی و برنامه ریزی اند.
اشتغال پذیری و اکوسیستم توسعه انسانی مبانی نظری و تحلیل داده های دانش آموختگان علوم پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله: اکوسیستم توسعه انسانی به شبکه ای از ذی نفعان متنوع اتلاق می شود که در یک زیست بوم مناسب در تعامل پویا با یکدیگر شبکه پویایی از توانش های انسانی را ایجاد؛ و به طور مستمر کیفیت زندگی مردم را بهبود می بخشند. سطح هریک از توانش های یادشده و میزان تأثیراتشان بر یکدیگر نقش اساسی در کارآمدی و پایداری اکوسیستم توسعه انسانی دارند. توانش های فردی و اشتغال پذیری دو گروه مهم از عناصر شبکه توانش های انسانی هستند که سطح و تأثیرات متقابلشان نقش کلیدی در توسعه انسانی دارند؛ درحالی که وضعیت آن ها در اقتصاد ایران شناخته شده نیست و خلأ دانایی شدیداً احساس می شود. هدف: با توجه به مسئله بالا، هدف مقاله حاضر تحلیل وضعیت و رابطه توانش های دانش آموختگان آموزش عالی در اقتصاد ایران بوده است. روش پژوهش: برای دستیابی به هدف یادشده از روش توصیفی-تحلیلی، داده های میدانی دریافت شده از یک نمونه 1461 نفری از دانش آموختگان علوم پایه در سال های 1397 و 1399 از دانشگاه های دولتی ایران و تکنیک شبکه های عصبی مصنوعی استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان می دهند که هیچ یک از توانش های فردی (عمومی، یادگیری، اجتماعی، مدیریتی و عملیاتی) دانش آموختگان علوم پایه تأثیر معنی داری بر اشتغال پذیری آن ها ندارند. همچنین، اشتغال پذیری دانش آموختگان علوم پایه کمکی معنی داری به توسعه توانش های فردی نمی کنند؛ اما توانش های فردی دانش آموختگان علوم پایه به به طور معنی داری (هرچند ضعیف) یکدیگر را تحت تأثیر قرار می دهند و به یکدیگر کمک می کنند. نتیجه گیری: بنابراین، در اقتصاد ایران شبکه توانش های دانش آموختگان علوم پایه بسیار سست و اکوسیستم عالی توسعه انسانی در این حوزه ناکارآمد و ناپایدار است.
اثربخشی آموزشهای فنی و حرفه ای در افزایش اشتغال پذیری و کسب درآمد شغلی و کاهش بازگشت زندانیان به زندان پس از آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
۱۵۶-۱۲۷
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و بر اساس ماهیت داده ها، کمیّ است و از نظر نحوه و زمان گردآوری آن، غیرآزمایشی و علی مقایسه ای- پس رویدادی است. هدف پژوهش تعیین میزان تاثیر آموزش های فنی و حرفه ای بر اشتغال پذیری، درآمد شغلی و عدم بازگشت به زندان پس از آزادی زندانیان می باشد. ابزار اندازه گیری پرسش نامه محقق ساخته کیفیت آموزشهای فنی و حرفه ای با مولفه هایی شامل تطابق با نیازهای اقتصادی، کیفیت اجرای آموزش، کیفیت برنامه درسی، صلاحیت حرفه ای مربی، تحقق اهداف یادگیری و پیگیری پیامدهای آموزش، و دیگری اشتغال پذیری با مولفه هایی شامل مهارتهای عمومی شامل زیرمولفه های (مهارتهای ارتباطی، مهارتهای حل مساله، مهارتهای کارتیمی) و شایستگیهای حرفه ای شامل زیر مولفه های (دانش کاری، مهارتهای حرفه ای، مهارتهای تخصصی) و ویژگیهای شخصیتی شامل زیر مولفه های (اعتماد به نفس، انطباق پذیری، تاب آوری) و اخلاق مداری حرفه ای شامل زیر مولفه هایی (رفع بدنامی زندان، رعایت حقوق دیگران، اعتماد پذیری) بود. شاخص نکوئی برازش بالاتر از 9/0 شد که نشانگر برازش خوب مدل است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد آموزش فنی و حرفه ای به طور مستقیم بر افزایش درآمد شغلی و عدم بازگشت به زندان موثر نیست، اما به طور غیرمستقیم می تواند تاثیرگذار باشد. یعنی آموزش فنی و حرفه ای منجر به افزایش اشتغال پذیری می شود و اشتغال پذیری نیز باعث افزایش درآمد شغلی می گردد و در نهایت درآمد شغلی باعث عدم بازگشت به زندان می شود. اشتغال پذیری نیز به طور مستقیم بر عدم بازگشت به زندان تاثیرگذار نیست، اما همراه با آموزش فنی و حرفه ای می تواند باعث افزایش درآمدشغلی شود و در نتیجه با افزایش درآمد شغلی باعث عدم بازگشت به زندان گردد.
شناسایی موانع و راهکارهای توسعه اشتغال پذیریِ فارغ التحصیلانِ کارشناسی در دوره های علوم رفتاری
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
100 - 73
حوزه های تخصصی:
هدف کلی پژوهش، شناسایی موانع و راهکارهای توسعه اشتغالپذیریِ فارغ التحصیلان از دیدگاه اساتید، کارفرمایان و صاحب نظران حوزه اشتغال برای مقطع کارشناسی در دوره های علوم رفتاری است. پژوهش حاضر یک تحقیقِ کیفی از نوع پدیدارشناسی می باشد. مشارکت-کنندگان این پژوهش را اساتید، کارفرمایان تشکیل می دهد. روش نمونه گیری در تحقیق کیفی، روش نمونه-گیری هدفمند از نوع نمونه گیری نظری می باشد. از میان شرکت کنندگان در مصاحبه 15 نفر از اساتید و 12 نفر از کارفرمایان بودند. گردآوری داده ها از طریق انجام مصاحبه نیمهساختاریافته صورت گرفت. روایی محتوایی ابزار مصاحبه ها توسط 5 نفر از صاحب نظران آموزش عالی بررسی شده و پس از تأیید به کار گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل مضمون می باشد. تحلیل اولین مصاحبه با کدگذاری باز آغاز گردید و در نهایت در مصاحبه 27 به اشباع نظری رسید. در مجموع 109 مضمون مرتبط با چالش ها و موانعِ توسعه اشتغال پذیری فارغ التحصیلان از این مصاحبه ها احصا شد. سرانجام، در 6 مانع اصلی از قبیل: «موانع فردی»، «موانع دانشگاهی»، «موانع اجتماعی»، «موانع فرهنگی»، «موانع اقتصادی»، «موانع سیاسی» و 21 مانع فرعی شامل: مشکلات شناختی-رفتاری، ضعف انگیزشی، زیاده خواهی، فقدان مهارت های کارآفرینی، ضعف شایستگیهای تحصیلی و شغلی، عدم کیفیت دوره های آموزشی، ضعف دانشگاهی، نقصان برنامه درسی، فقدان بسترهای اجتماعی مناسب، ناسازگاری سازمان ها، ضعف فرهنگی، کمبود برنامه های شغلی، ناعدالتی در استخدامی ها، نیازسنجی نامناسب، ضعف اقتصادی، ناهماهنگی سرمایه انسانی و بازار کار، عدم ارتباط با بازار کار، کمبود منابع مالی، نبود مدیریت اثربخش، سیاست های ناکارآمد، و کاهش تعاملات بین المللی طبقهبندی گردید. نتایج نشان داد که مهم-ترین راهکارِ توسعه اشتغال پذیری از نظر اساتید و کارفرمایان، ضرورت اصلاح و بازنگری در برنامه های درسی است.
طراحی مدل اشتغال پذیری فارغ التحصیلان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل اشتغال پذیری فارغ التحصیلان دانشگاهی است. به این منظور از پژوهش کیفی، روش داده بنیاد و مصاحبه های عمیق استفاده شد. جامعه پژوهشی، اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز بودند و با استفاده از نمونه گیری نظری 15 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. متن مصاحبه پس از پیاده سازی با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. مؤلفه های شناسایی شده از نتایج تحلیل داده ها در قالب مدل پارادایمی عبارت اند از: شرایط علی (دانشجو، استاد، برنامه درسی و عوامل آموزشی)، پدیده محوری (مهارت ها)، بستر حاکم (سیاست های آموزش عالی، سیاست های دولت، فلسفه دانشگاه، عوامل سازمانی و فراسازمانی، عوامل سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و قوانین و مقررات)، شرایط مداخله گر (عوامل اجتماعی- فرهنگی)، راهبردها (بهبود کیفیت عملکرد دانشگاه، ارتقای سطح تعاملات، ارتقای جایگاه بین المللی دانشگاه، بهبود فعالیت های آموزشی و ارتقای وضعیت آموزشی)، پیامد (اشتغال پذیری و نتایج حاصل از آن در سه سطح فرد، سازمان و اجتماع) است. در کدگذاری گزینشی شکل گیری اشتغال پذیری به عنوان هسته و مرکز بحث مطرح و براساس آن نظریه اشتغال پذیری ارائه شد. مهم ترین وجه شباهت الگوی طراحی شده مربوط به طبقه های مهارت و برنامه درسی است. جامعیت مدل و در نظر گرفتن تمامی مؤلفه های مؤثر بر اشتغال پذیری مهم ترین وجه تمایز آن با تمام مدل هایی است که تاکنون طراحی شده است.
وضعیت اشتغال پذیری دانش آموختگان دانشگاه فنی وحرفه ای از منظر معاونان فرهنگی و دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۶
99 - 116
جهیز دانشجویان و دانش آموختگان به انواع شایستگی ها و مهارت های نرم و سخت برای موفقیت در بازار کار و ارتقای سطح اشتغال پذیری آنها یکی از معیارهای ارزیابی کیفیت نظام آموزش عالی به ویژه دانشگاه های نسل سوم و کارآفرین است. با توجه به اهمیت اشتغال پذیری دانش آموختگان، این پژوهش با هدف تحلیل سطح اشتغال پذیری دانش آموختگان دانشگاه فنی وحرفه ای به روش آمیخته شامل پیمایش کمّی و تحلیل محتوای کیفی انجام شد. جامعه آماری پژوهش 107 تن از معاونان فرهنگی و دانشجویی آموزشکده ها و دانشکده های فنی وحرفه ای بودند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته، اقتباس شده از پرسشنامه «دی وس و سوئنز» (2008) و برای تحلیل داده های کمّی از آماره های توصیفی و آزمون تی استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش، اشتغال پذیری دانش آموختگان دانشگاه فنی وحرفه ای از دیدگاه جامعه آماری در سطح مطلوب ارزیابی می شود. در بخش دوم، راهکارهای ارتقای سطح اشتغال پذیری دانش آموختگان دانشگاه فنی وحرفه ای بررسی شد. بر اساس تحلیل دیدگاه های جامعه آماری، 5 مقوله اصلی، 13 مقوله فرعی و 108 کد و مفهوم کلیدی برای ارتقای سطح اشتغال پذیری دانش آموختگان دانشگاه فنی وحرفه ای استخراج و دسته بندی شدند. با به کارگیری راهکارهای پیشنهادی در این پژوهش نظیر بازنگری در برنامه های درسی و متناسب سازی آنها با نیازهای بازارکار، آمایش آموزش عالی و تأسیس و توسعه آموزشکده ها و دانشکده ها بر اساس آن، تجهیز زیرساخت ها و به روزرسانی کارگاه ها و آزمایشگاه ها، ترویج فرهنگ کارآفرینی و پُررنگ کردن نقش رشته های فنی وحرفه ای، تعامل مستمر با صنعت، برگزاری اثربخش دوره های کارآموزی و حمایت مادی و معنوی از دانش آموختگان دانشگاه فنی وحرفه ای برای راه اندازی کسب وکار، می توان سطح اشتغال پذیری این دانش آموختگان را تا حد زیادی ارتقا داد.
نقش مدیریت دانش فردی بر اشتغال پذیری دانشجویان فنی- مهندسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۸
23 - 42
امروزه، مدیریت دانش بسیاری از معادلات دنیای سنتی را بر هم زده و فرایندهای مدیریت منابع انسانی را متحول کرده است. مدیریت دانش در کنار معرفی مشاغل جدید، سیطره و پتانسیل اشتغال پذیری را هم تغییر داده است. پیوند مدیریت دانش با موضوع اشتغال پذیری از آن نظر اهمیت دارد که اشتغال جوانان به ویژه تحصیل کردگان از جمله مهم ترین مسائل و دغدغه های جوامع امروز است. از این رو، این پژوهش به منظور مطالعه نقش مدیریت دانش فردی بر اشتغال پذیری دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته های مهندسی طراحی و اجرا شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع مطالعه کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری و تحلیل اطلاعات از نوع طرح های همبستگی چند متغیری است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری) در رشته های فنی و مهندسی دانشگاه بوعلی سینا بودند. حجم نمونه پژوهش با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 281 نفر محاسبه و به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه های مدیریت دانش فردی و اشتغال پذیری بود. یافته های تحقیق نشان داد که بین مدیریت دانش فردی و اشتغال پذیری دانشجویان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج آزمون معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای مدیریت دانش فردی بر متغیرهای اشتغال پذیری تأثیر معنادار دارند. همچنین سایر نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین متغیرهای مدیریت دانش و اشتغال پذیری و متغیرهای سن، جنسیت و پیشرفت تحصیلی روابط معنادار وجود دارد.
مدل سازی ساختاری تفسیری راهبردهای ارتقای اشتغال پذیری کارکنان وظیفه مبتنی بر آمایش سرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۹
127 - 151
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، مدل سازی ساختاری تفسیری راهبردهای ارتقای اشتغال پذیری کارکنان وظیفه مبتنی بر آمایش سرزمینی است. شناسایی راهبردهای ارتقای اشتغال پذیری کارکنان وظیفه مبتنی بر آمایش سرزمینی از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته با روش تحلیل محتوای کیفی بر پایه تکنیک اشباع نظری و روش نمونه گیری هدفمند با 34 نفر از اساتید و خبرگان مدیریت، اقتصاد و سیاست گذاران نیروهای مسلح انجام گرفت. روایی و پایایی مصاحبه ها به ترتیب با روش روایی محتوایی نسبی و شاخص کاپای کوهن تایید شد. کدگذاری مصاحبه ها بااستفاده از نرم افزار 2020MAXQDA منجر به شناسایی 12 راهبرد شد. به منظور سطح بندی راهبردهای شناسایی شده از نظرات 89 نفر از مسئولان ارشد و کارکنان ستاد کل نیروهای مسلح و مدیران سازمان نظام وظیفه با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و به کمک پرسشنامه استفاده شد. روایی و پایایی پرسشنامه به ترتیب با بهره گیری از روایی محتوا و روش آزمون پس آزمون تایید شد. راهبردهای شناسایی شده با روش ساختاری تفسیری منجر به تشکیل هشت سطح شد که بهره گیری بهتر از آمایش سرزمینی و آموزش ضمن خدمت اثرگذارترین و بازمهندسی فرآیندها و تحلیل زنجیره ارزش اثرپذیرترین عوامل بودند
مدل سازی ساختاری تفسیری عوامل موثر بر توسعه ظرفیت اشتغال پذیری بانوان با تاکید بر برنامه هفتم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
125 - 162
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام مطالعه حاضر مدلسازی ساختاری تفسیری عوامل موثر بر توسعه ظرفیت اشتغال پذیری بانوان با تاکید بر برنامه هفتم توسعه بوده است. این مطالعه بر اساس هدف کاربردی و با رویکرد کیفی کمی در پارادایم استقرایی-قیاسی انجام شده است. شناسایی عوامل موثر بر توسعه ظرفیت اشتغال پذیری بانوان از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته بر پایه اشباع نظری با 23 نفر از خبرگان حوزه خط مشی گذاری، کارآفرینی و مدیریت انجام گرفت. روایی و پایایی مصاحبه ها به ترتیب با روش روایی محتوای نسبی و شاخص کاپای کوهن تایید شد. به منظور مدلسازی عوامل موثر بر توسعه ظرفیت اشتغال پذیری بانوان از نظرات 73 نفر از خبرگان، مدیران و کارآفرینان آشنا و مطلع با موضوع پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند و به کمک پرسشنامه استفاده شد. روایی و پایایی پرسشنامه به ترتیب با بهره گیری از روایی محتوا و روش آزمون- پس آزمون تایید شد. کدگذاری مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار Maxqda 2020 منجر به شناسایی 34 عامل موثر بر توسعه ظرفیت اشتغال پذیری بانوان با تاکید بر برنامه هفتم توسعه شد. مدلسازی عوامل شناسایی شده با روش ساختاری تفسیری منجر به تشکیل سیزده سطح گردید که خط مشی های حمایتی، تبیین سند ا
یادگیری خدمت محور: رویکردی نوین در نظام آموزش عالی کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۷ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۶
95 - 108
حوزه های تخصصی:
: به منظور اشتغا ل پذیر کردن دانش آموختگان کشاورزی، دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه با یک اقدام مبتکرانه، نظریه یادگیری "خدمت محور" را برای اولین بار در درس عملیات کشاورزی به کار گرفت. این مطالعه کیفی بر مبنای روش اقدام پژوهی، با هدف معرفی روش یادگیری خدمت محور شکل گرفت. چهارده نفر از دانشجویانی که درس عملیات کشاورزی را در نیمسال دوم 89-90 انتخاب کرده بودند به روش نمونه گیری داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. نتایج نشان داد که روش یادگیری خدمت محور، موجب شکل گیری نگرش مثبت در دانشجویان، تلفیق تئوری و عمل، توسعه مهارت های ارتباطی و حرفه ای و نیز افزایش مسئولیت پذیری اجتماعی، تفکرمداری و توانمندسازی دانشجویان شده است. همچنین نظرات ارائه شده توسط کارفرما نشان داد که آنان نیز از اینکه گلخانه بیمارستان بیستون احیاء و راه اندازی شده است بسیار خرسند و رضایتمند هستند. نتایج این مطالعه می تواند دستاوردهایی برای نظام آموزش عالی کشاورزی در کشور به دنبال داشته باشد؛ بدین صورت که یادگیری خدمت محور می تواند به عنوان یک روش یادگیری تجربی در سایر دانشکده های کشاورزی به کار گرفته شود.
تبیین اجتماعی، ساختاری و فردی اشتغال پذیری زنان در علوم سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشتغال پذیری دانش آموختگان بالاخص در رشته های علوم انسانی، یکی از مسائل مهم حوزه آموزش است و با توجه به حجم بالای پذیرش در دانشگاه ها بررسی این مسئله اهمیت بسزایی دارد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت ادامه تحصیل و اشتغال پذیری دانش آموختگان زن رشته علوم سیاسی است. روش پژوهش به دو صورت تحلیل ثانویه اطلاعات موجود و پیمایش تلفنی بوده است. اهداف پژوهش براساس اطلاعات موجود در سامانه آموزشی و مصاحبه تلفنی با دانشجویان است. ابزار پژوهش پرسشنامه ای محقق ساخته است که شاخص های مختلف اشتغال پذیری را پوشش می دهد و پس از اعتباریابی اجرا شده است. یافته ها در سامانه اطلاعات فارغ التحصیلان نشان می دهد 53 درصد فارغ التحصیلان این رشته در مقطع کارشناسی هستند که 53 درصد آن ها را زنان تشکیل می دهند. 51 درصد سه نفر برتر در ورودی های این رشته زنان بوده اند. میزان فارغ التحصیلی در این رشته در بین تمام دانشجویان، 80 درصد در هر ورودی و بیشترین ترک تحصیل در سال 1388 با 36 درصد بوده است. یافته های مصاحبه های تلفنی نیز نشان می دهد 51 درصد افراد مورد مطالعه در حال حاضر شاغل هستند. آن ها بیشتر در بخش دولتی، به صورت قراردادی و تمام وقت مشغول به کارند. مهم ترین انگیزه برای اشتغال برخورداری از استقلال مالی، دلیل عدم اشتغال کمبود فرصت های شغلی، دلیل ادامه تحصیل علاقه به رشته و دلیل عدم ادامه تحصیل کم تأثیربودن رشته عنوان شده است. این پژوهش نشان می دهد مهم ترین عوامل مؤثر در اشتغال دانش آموختگان، گرایش به زندگی در شهر مشهد و عضویت در تشکل های دانشجویی و تشکل های خارج دانشگاه است که زمینه مناسبی برای کسب مهارت دانشجویان ایجاد کرده است؛ بنابراین توسعه مهارت های شغلی در دانشگاه ها، برقرار ارتباط دانشگاه با جامعه و همچنین پیگیری وضعیت شغلی پس از دانش آموختگی می تواند زمینه اشتغال دانشجویان را افزایش دهد.
بررسی وضعیت اشتغال پذیری جوانان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف «شناخت عوامل مؤثر بر اشتغال پذیری» و «بررسی وضعیت اشتغال پذیری جوانان» انجام شده است. سؤالات اصلی ای که تلاش شده به آن پاسخ داده شود، عبارت اند از: «وضعیت اشتغال پذیری جوانان ساکن استان های تهران، مازندران، سیستان و بلوچستان، خراسان شمالی و لرستان چگونه است؟» و «چه ویژگی ها یا شاخص هایی برای سنجش میزان اشتغال پذیری جوانان کشورمان قابل تعریف است؟» برای یافتن پاسخ این سؤالات، از دو روش کمّی (پیمایش با 1500 نمونه در سطح ملی) و روش کیفی (گروه متمرکز) بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که ارتباط معناداری بین نوع شغل با استان محل سکونت جوانان، بین شاخص دانش های پایه و شاخص اشتغال پذیری با استان محل سکونت جوانان وجود دارد؛ به گونه ای که جوانان ساکن استان های کمتر توسعه یافته به لحاظ سطح دانش های پایه و شاخص اشتغال پذیری با جوانان ساکن استان های توسعه یافته تفاوت بسیاری دارند. به علاوه، فرهنگ کار حاکم بر جامعه (به دلیل ارزش نبودن سخت کوشی و پشتکار)، محرومیت های مالی (به دلیل بازماندن از افزایش دانش یا مهارت و راه انداختن کسب و کار)، عملکرد نظام آموزشی (به دلیل عدم تمرکز کارآمد بر مهارت آموزی و عدم هماهنگی با بازار کار) و در نهایت، عدم ثبات و یکپارچگی در سیاست گذاری های کلان کشوری باعث کاهش سطح اشتغال پذیری جوانان است. همچنین، این پژوهش مدعی است که انگاره جوانان از نقاط ضعف و قوت خودشان در چارچوب مفهوم اشتغال پذیری نادرست و آگاهی آنان از فضای کسب و کار ضعیف است و این امر از دلایل مهم کاهش سطح اشتغال پذیری آنان به شمار می آید.