فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
تجارب معلمی و مطالعات کارورزی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
82 - 98
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: معلمان دارای شرایط متفاوت کاری با دیگر مشاغل هستند و فلات شغلی در بین معلمان به لحاظ ویژگی های شغلی و بافت سازمانی شیوع زیادی دارد؛ بنابراین این پژوهش به منظور بررسی رابطه فلات شغلی با پیامدهای کاری مثبت معلمان انجام شد.
روش ها : پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش گردآوری داده ها، کمی از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مدارس دولتی شهرستان مهاباد بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد 323 نفر با روش کوکران به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد فلات شغلی میلمن (1992)، رضایت شغلی اسمیت و همکاران (1969)، تعهد عاطفی به سازمان میر و آلن (1997) و دلبستگی به کار پرایس (2003) استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه بین همه متغیرهای پژوهش، با فلات شغلی معنی دار بود (P=<0/05). از میان متغیرهای پژوهش به ترتیب رضایت شغلی (28/0-)، تعهد سازمانی (25/0-) و دلبستگی به کار (16/0-) دارای بالاترین ضریب همبستگی منفی با فلات شغلی بودند. همچنین نتایج آزمون آماری رگرسیون نشان داد که فلات شغلی تأثیر منفی و معناداری روی رضایت شغلی (156/0-=B)، تعهد (254/0-=B) و دلبستگی به کار (289/0-=B) معلمان دارد.
مشارکت کنندگان برنامه ریزی درسی مدرسه محور، روایت یک دهه تجربه مدرسه ای ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، روایت تجربه یک مدرسه ابتدایی از برنامه ریزی درسی مدرسه محور با توجه به مشارکت کنندگان آن است. در متون تخصصی از مدیران، معلمان، خانواده، دانش آموزان و تسهیلگران بیرونی به عنوان مشارکت کنندگان اصلی برنامه ریزی درسی سطح خرد نام برده می شود. در این مقاله حسب تجربه مدرسه مورد مطالعه، به روایت تجارب سه دسته اول یعنی مدیران، معلمان و خانواده پرداخته شده است. تجارب دانش آموزان به دلیل اهمیت محوری آن در همه این سه دسته مدنظر بوده است. مدرسه درمنطقه 2 شهر تهران واقع شده است. ملاک در تعیین این مدرسه حضور پژوهنده به مدت 10 سال در نقش راهبر برنامه درسی بوده است. روش پژوهش روایت پژوهی است. داده ها از تجارب زیسته نویسنده اول این مقاله از یک دهه فعالیت در مدرسه ابتدایی به عنوان معلم، معاون آموزشی و مدیر در نقش راهبر آموزشی گردآوری شده است. تحلیل داده ها براساس رویکرد فضای سه بعدی کلاندینین وکانلی انجام شده است. یافته ها در 5 صحنه روایت شده است. صحنه اول،"آغاز"، به مشارکت کنندگان دسته اول، صحنه دوم، "دغدغه ای از جنس معلمی"، به دغدغه های مرتبط با معلمیِ محقق اول مقاله می پردازد. "به دنبال تغییر" مراحل آغازین تغییر از برنامه درسی متمرکز به برنامه درسی مدرسه محور را روایت می کند. صحنه چهارم"در تمنای معلمی" به تجارب معلمان به عنوان مشارکت کنندگان در برنامه درسی می پردازد و در صحنه پایانی به تجارب مدرسه مورد مطالعه در ارتباط با خانواده ها پرداخته شده است. درنهایت در پاسخ به پرسش ها در قالب دسته بندی های مشارکت کنندگان در مواجهه با فرایند تغییر توجه شده است.
شناسایی عوامل اثرگذار بر بروز و اجرای ارزشیابی های کاذب در فرآیندهای آموزشی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل اثرگذار بر بروز و اجرای ارزشیابی های کاذب در فرآیندهای آموزشی مدارس می باشد.روش ها: رویکرد پژوهشی از نوع کیفی و از نظر هدف کاربردی و به روش تحلیل محتوای کیفی عرفی می باشد و تحلیل داده ها نیز به صورت تحلیل تماتیک انجام شده است. تجزیه وتحلیل یافته های حاصل با استفاده از کدگذاری باز و محوری انجام شد.یافته ها: که منجر به شناسایی 100 مفهوم اولیه، 5 مقوله فرعی (عاملیت حرفه ای معلمان، برنامه ریزی و ساختار، امکانات و ابزار، تعاملات بین فردی، راهکار) و 3 مقوله کلی (عوامل فردی، عوامل سازمانی و راهبردها) شد.نتیجه گیری: می توان چنین نتیجه گرفت که یکی از اجزای اصلی یک نظام آموزشی، ارزشیابی است و نه تنها اطلاعاتی در مورد سطح دانش یا موفقیت دانش آموز می دهد، بلکه بازخورد برنامه آموزشی اجرا شده را نیز ارائه می دهد و لذا وجود ارزشیابی اصیل و عدم وجود ارزشیابی کاذب حائز اهمیت می باشد. براساس نتایج به دست آمده، ارزشیابی های کاذب تحت تأثیر عوامل مختلفی است و باید بر حسب وجود هر یک از عوامل، راهکارهای لازم را جهت کاهش ارزشیابی کاذب بکار بست.
ارائه الگوی شایستگی های خودتوسعه ای معلمان (یک مطالعه فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
79 - 108
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های خودتوسعه ای معلمان با رویکرد کیفی و روش فراترکیب انجام شده است. کلیه اسناد علمی یافت شده در بین سال های 2016 تا 2023 به تعداد 267 سند علمی، جامعه پژوهش حاضر را شکل می دهند که در 7 پایگاه خارجی و 4 پایگاه داخلی یافت شدند. درنهایت، 22 سند علمی پس از واکاوی عناوین، روش پژوهش و یافته ها، گزینش و تحلیل شد. تحلیل یافته ها با روش تحلیل تم انجام گرفته و به منظور کنترل کیفیت پژوهش، تحلیل و واکاوی اسناد با دقت بالا به همراه مستندسازی، انجام گردید؛ همچنین بوسیله ابزار برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی (CASP)، کیفیت یافته ها توسط خبرگان ارزیابی و تایید شد. شایستگی های خودتوسعه ای معلمان در پنج بعد مهارت، توانایی، دانش، نگرش و ویژگی احصاء گردید. حیطه مهارت مؤلفه های خودنظارتی حرفه ای، رهبری فرآیند یاددهی-یادگیری، شبکه سازی حرفه ای، بالندگی خودراهبر و مهارت فناورانه را در برمی گیرد. حیطه توانایی از مؤلفه های خودآگاهی، خودمدیریتی، خودانگیزشی، بلوغ شناختی و عاطفی و حیطه دانش از مؤلفه های دانش پداگوژیک و دانش برون سازمانی تشکیل شده اند. شوق تغییر و بهبود و اشتیاق شغلی مؤلفه های احصاء شده در حیطه نگرش هستند. ویژگی های شخصی و اخلاق حرفه ای و سازمانی هم مؤلفه های شناسایی شده در حیطه ویژگی می باشند. در شرایط تغییرات پیوسته و محیط آموزشی متلاطم، شایستگی خودتوسعه ای کلید کیفیت فرآیند یاددهی-یادگیری و ارتقای جایگاه حرفه ای معلمان است.
رهبری یادگیری محور و انگیزش پژوهش: چگونه تعاملات مدیر - معلم مسیر یادگیری و پژوهش را هموار می سازد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
69 - 91
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر باهدف رهبری یادگیری محور و انگیزش پژوهش: تنیدگی یادگیری و پژوهش در پرتو تعاملات مدیر - معلم مدارس ابتدایی شهر شهریار در سال 1403-1402 انجام شده است.
روش شناسی پژوهش: پژوهش بر اساس هدف کاربردی و از منظر گردآوری داده ها، کیفی و با رویکرد تحلیل محتوا بود. میدان پژوهش را مدیران مدارس ابتدایی شهر شهریار تشکیل دادند. نمونه گیری به صورت هدفمند بود که با 15 نفر از مدیران مدارس شهر شهریار مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت. جهت روایی و اعتبار مصاحبه ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور صاحب نظران غیر مشارکت کننده در تحقیق استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل محتوا با رویکرد عرفی/ قراردادی در سه مرحله برچسب ها، زیر مقوله ها و مقوله ها از طریق نرم افزار 18 MAXQDA مورد تحلیل قرار گرفت
یافته ها: در قسمت موانع، رهبری یادگیری محور دارای پنج مقوله شامل: بروکراسی و ناکارآمدی، چالش های رهبری، موانع پژوهش و یادگیری، انگیزش و توانمندی، مسائل اجتماعی و اقتصادی؛ و انگیزش پژوهش داری شش مقوله شامل: ضعف انگیزش در پژوهش، چالش های مدیریتی و ساختاری، موانع و مشکلات پژوهشی، آموزش و توسعه مهارت ها، نیازهای نامنطبق، چالش های تحقیقاتی است. در قسمت راهکارهای استقرار، برای رهبری یادگیری محور دارای چهار مقوله شامل: شوق آفرینی و حمایت، مدیریت مؤثر آموزشی، همکاری و تعامل، فرهنگ و حل مسئله؛ و برای انگیزش پژوهش داری چهار مقوله شامل: توجه به انگیزه های معلم در پژوهش، زیرساخت های پژوهشی و آموزشی، رهبری و مدیریت پژوهش، عملگرایی و نوآوری در پژوهش است. در قسمت نتایج پیاده سازی برای رهبری یادگیری محور دارای شش مقوله شامل: یادگیری تحول آفرین، پژوهش های کاربردی، رفع موانع بودجه ای، رفع معضلات آموزشی و معلمی، بهبود فناوری مدارس، بهبود وضعیت آموزش وپرورش؛ و برای انگیزش پژوهش دارای چهار مقوله شامل: رشد پژوهشی و آموزشی، بهبود روش های تدریس و یادگیری، توسعه مهارت های تخصصی و همکاری، حل مسائل اجتماعی است
بحث و نتیجه گیری: رهبران آموزشی در مدارس ابتدایی با درگیرکردن معلمان در فعالیت های یادگیری مدرسه، می توانند انگیزه پژوهشی را در معلمان ایجاد کنند.
ماکروارگونومی در آموزش عالی (با تاکید بر تدریس و آموزش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
25 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع هدف بنیادی- کاربردی، رویکرد به کار گرفته شده کیفی و از نوع سنتز پژوهی و راهبرد مورد استفاده فراترکیب است که با انجام تحلیل محتوای استقرایی و سپس فراترکیب از تحلیل های انجام شده همراه است. جامعه آماری پژوهش شامل تحقیقات انجام شده در حوزه ارگونومی در آموزش عالی بود. در این پژوهش از تحقیقات این حوزه در جامعه و نمونه آماری استفاده شده است. از جس تجوی اولی ه تع داد 43 مقاله مرتبط در حوزه ماکروارگونومی در آموزش عالی در پایگاه های مختلف اطلاعات فارسی و انگلیسی ب ه دس ت آم د. سپس نقد و بررسی نظاممند مدارک و اسناد انتخابی گرفت. در این مرحله چکیده اسناد و مدارک مورد بررسی قرارگرفته و تعداد 27 مقاله مرتبط به صورت هدفمند انتخاب گردید. سپس بخش یافته ها، روش ها و ابزارهای پژوهش به صورت یکجا مورد بازخوانی و بررسی قرارگرفت. داده ها و نتایج یافته های پژوهشی در 3 بعد مفاهیم، مقولات و کدهای اصلی طبقه بندی و تحلیل شدند. داده ها و منابع مورد استفاده در چند مرحله پالایش و استخراج و پس از تحلیل و ترکیب نتایج، در یک چهارچوب یا الگوی مفهومی جامع و همه جانبه مورداستفاده قرار گرفتند. در طبقه بندی نتایج ارائه شده در الگوی نظری مستخرج، 36 مؤلفه کلیدی و مهم ماکروارگونومی در آموزش عالی، شناسایی بر گردید. این مقوله ها در هفت کد اصلی قرار گرفته که در واقع شاخص ها و مولفه های اصلی ماکروارگونومی در آموزش عالی(با تاکید تدریس و آموزش) را شامل می شوند.
ارائه مدل پایستگی تحصیلی مبتنی بر ابعاد انگیزشی(انگیزش پیشرفت و اهداف تسلط)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مطالعه عوامل موثر بر پایستگی تحصیلی از بعد انگیزشی شامل انگیزش پیشرفت و اهداف تسلط بوده است برای رسیدن به این هدف از روش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردیده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان سال دوم مقطع کارشناسی دانشگاههای آزاد شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399تشکیل داده اند. در روش شناسی مدل یابی معادلات ساختاری حجم نمونه می تواند بین 5 تا 15 مشاهده به ازای هر متغیر اندازه گیری شده تعیین گردد. بدین جهت تعداد نمونه 384 نفر تعیین گردید. نمونه گیری به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل 3 پرسشنامه پایستگی تحصیلی، پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس و پرسشنامه عوامل انگیزشی گرین بود. داده های به دست آمده از طریق مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. در مدل رابطه پایستگی تحصیلی با انگیزش پیشرفت مقدار خی دو به دست آمده برابر با 30/36 بود که این مقدار در سطح 05/0 معنادار نبوده و حاکی از برازش مناسب مدل بود. همچنین در مدل رابطه میان پایستگی تحصیلی و اهداف تسلط مقدار خی دو به دست آمده برابر با 65/162 بود که این مقدار در سطح 05/0 معنادار نبوده و حاکی از برازش مناسب مدل است. بر اساس آزمون مدل نهایی معلوم شد همه شاخص های برازندگی در دامنه مورد قبول قرار دارند و مدل مفروض به طور کاملی با داده های نمونه برازش دارد.
چارچوب علوم یادگیری در رهبری آموزشی
حوزههای تخصصی:
علوم یادگیری به بررسی شرایط و عوامل موثر بر یادگیری افراد می پردازد و اینکه چگونه تنوع انسانی نتایج آموزشی را تحت تأثیر قرار می دهد. این تحقیق نشان داد که 30 خط مشی آموزشی موجود با شواهد علوم یادگیری در تضاد هستند، که بیانگر فاصله ای قابل توجه میان علوم تربیتی و دیگر شاخه های علوم یادگیری است. علی رغم تلاش های محدود در برخی بخش های رهبری آموزشی برای گنجاندن داده های علمی بیشتر در فرآیند تصمیم گیری، رویکرد غالب همچنان به طور گسترده کسب وکار محور باقی مانده است. چنین رویکردی ممکن است توضیحی برای شکاف موجود باشد. تحلیل این نتایج به امکان تغییر از یک مدل کسب وکارمحور به یک رویکرد مبتنی بر علوم یادگیری می پردازد، تغییری که می تواند اولویت های آموزشی را به طور اساسی دگرگون کند. اتخاذ این دیدگاه می تواند به تعریفی متمایزتر و احتمالاً جهانی تر از مفهوم» کیفیت « در آموزش منجر شود. تعریفی که فراتر از اهداف اجتماعی و سیاسی فوری بوده و مستقل از زمینه تاریخی شکل گیری آن سیاست ها باشد. این مقاله پیشنهاد می کند تحقیقات بیشتری بر روی این چارچوب جدید مبتنی بر شواهد علوم یادگیری انجام شود تا مربیان بتوانند تصمیمات سیاست گذاری خود را بر اساس آن پایه گذاری کنند.
شناسایی و اولویت بندی ابعاد و مؤلفه های برنامه درسی لایه ای مبتنی بر روش دلفی فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶۰
۱۰۸-۸۷
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور شناسایی و اولویت بندی ابعاد و مؤلفه های الگوی برنامه درسی لایه ای برمبنای روش دلفی فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام شده است. برای این هدف از شیوه دلفی فازی استفاده شده که یکی از روشهای مؤثر دستیابی به توافق گروهی خبرگان است. جامعه پژوهش در این بخش، متخصصان حوزه برنامه درسی بودند که با استفاده از رویکرد هدفمند قضاوتی 30 نفر از میان آنها برگزیده شدند و در نهایت 20 نفر در پژوهش شرکت کردند. ابزار گرد آوری اطلاعات این بخش از پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته برمبنای ویژگیهای الگوی پیشنهادی بود. سپس به تعیین اهمیت نسبی ابعاد و مؤلفه های الگوی برنامه درسی لایه ای از نظر خبرگان علمی به شیوه تحلیل سلسله مراتبی(AHP) پرداخته شد. برای این منظور پرسشنامه مقایسات زوجی تهیه و به شیوه الکترونیکی میان شرکت کنندگان در پژوهش توزیع شد. برای بیان مقایسات زوجی از شرکت کنندگان مرحله قبل استفاده شد. این اقدامات منجر به شناسایی و تأیید 45 مؤلفه در 9 بعد طراحی، هدف، محتوا، روش، تکالیف یادگیری، محیط یادگیری، دانش آموز، معلم و ارزشیابی در الگوی برنامه درسی لایه ای شد. نتایج حاصل از تحلیل بر مبنای فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) حاکی از آن است که بعد معلم، در الگوی برنامه درسی لایه ای دارای بیشترین اهمیت است.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد آکسلاین بر سلامت روان و بهزیستی عاطفی دانش آموزان با نیازهای ویژه بر اساس روش ABC(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
۱۶۱-۱۴۰
حوزههای تخصصی:
مشکلات موجود در حیطه شناسایی راهبردهای مؤثر به منظور بهبود سلامت روان و بهزیستی عاطفی کودکان کم شنوا و مشکلات هیجانی و روانی که اکثر این کودکان در زندگی روزمره با آن روبرو می باشند، لزوم تحقیق و افزایش توجه به این حیطه را روشن می کند. بنابراین هدف از این تحقیق بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد آکسلاین بر سلامت روان و بهزیستی عاطفی کودکان کم شنوای ابتدایی بر اساس روش ABC بود. پژوهش حاضر طرح نیمه تجربی از نوع مورد منفرد و با طرح خط پایه، مداخله و پیگیری بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 3 کودک کم شنوای دبستانی از مرکز توانبخشی خانواده و کودک دارای اختلال شنوایی پژواک در شهر تهران انتخاب شدند. ابزار سنجش در این پژوهش پرسشنامه سلامت روان کودکان جلینک و همکاران، پرسشنامه بهزیستی ذهنی دینر و همکاران و برگه ثبت داده ها بود. ابتدا 3 بار پرسشنامه ها با فاصله زمانی 3 روز در میان به عنوان خط پایه اجرا شد. مشخص شد ثباتی نسبی در نمرات وجود دارد. سپس مداخله در 8 جلسه اجرا شد. بعد از هر جلسه یک بار مشارکت کنندگان، ارزیابی و 2 هفته بعد، همان پرسشنامه 3 بار با فاصله زمانی 2روز در میان به عنوان مرحله پیگیری اجرا شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار اکسل وSPSS26 و به روش تحلیل درون موقعیتی و بین موقعیتی شدند. نتایج حاکی از آن بود که سلامت روان و بهزیستی عاطفی در هر یک از آزمودنی ها بعد از مداخله افزایش داشته است. 8 جلسه مداخله صورت گرفته است که پس از آن در جلسه فراوانی متغیرها ثبت شده است. با توجه به نمودارها می توان روند افزایشی متغیرها را مشاهده نمود و در قسمت پایانی نمودار، 3 جلسه پیگیری که دو هفته پس از آخرین مداخله در نظر گرفته شده است، همچنان روند ثبات تقریبی متغیرها را نشان می دهد.
تبیین مدل تاب آوری بر مبنای چشم انداز زمان آینده و ذهن آگاهی با تأکید بر نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در والدین کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
۱۸۷-۱۶۲
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تدوین مدل ساختاری تاب آوری بر اساس چشم انداز زمان آینده و ذهن آگاهی از طریق میانجی گری انعطاف پذیری شناختی در والدین کودکان کم توان ذهنی شهر قم بود. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه ی این پژوهش شامل تمامی والدین کودکان کم توان ذهنی شهر قم در سال تحصیلی 1402-1401 بود. حجم نمونه آماری برابر 220 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی (FFMQ)، مقیاس انعطاف پذیری شناختی (CFI)، مقیاس چشم انداز زمان زیمباردو (ZTPI) و مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون (CD-RISC) بود. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوب برخوردار است. طبق یافته های مدل حال خوشگذران، آینده و انعطاف پذیری دارای اثر مثبت و معنی داری بر تاب آوری بودند؛ همچنین ذهن آگاهی و آینده دارای اثر مثبت و حال منفعل دارای اثر منفی بر انعطاف پذیری بودند؛ همچنین نقش میانجی انعطاف پذیری در رابطه بین ذهن آگاهی، آینده و حال منفعل با تاب آوری تأیید شد؛ براساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که از میان ابعاد چشم انداز زمان دو بعُد آینده و حال منفعل و سازه کلی ذهن آگاهی از طریق اثرگذاری بر انعطاف پذیری شناختی به صورت غیر مستقیم منجر به افزایش تاب آوری والدین کودکان کم توان ذهنی می شوند.
تدوین مدل روابط ساختاری نقش واسطه ای خودآگاهی هیجانی و مسئولیت پذیری در ارتباط بین حس انسجام و خود دلسوزی با بهزیستی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
۲۶۴-۲۴۵
حوزههای تخصصی:
بهزیستی تحصیلی از متغیرهای مهم در حوزه آموزش و یادگیری است که شناخت عوامل زمینه ساز آن ضرورت دارد. بهزیستی از تعامل عامل های چندی از جمله محیطی، فردی و شخصیتی پدید می آید. هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری متغیرهای شخصیتی حس انسجام، خوددلسوزی، خودآگاهی هیجانی و مسئولیت پذیری با بهزیستی تحصیلی بود. در این مطالعه توصیفی همبستگی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز جامعه آماری را تشکیل دادند. تعداد 350 نفر (181 مرد و 169 زن) به روش نمونه گیری چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های حس انسجام آنتونوسکی (Antonovsky)، خوددلسوزی نف (Neff)، خودآگاهی هیجانی گرنتGrant) و همکاران، مسئولیت پذیری گاف (Gaugh)، فهرست مشغولیت تحصیلی سالملا-آرو و آپادیا (Salmela-Aro & Upadya) و سیاهه فرسودگی تحصیلی سالملا-آرو (Salmela-Aro و همکاران پاسخ دادند. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. مدل فرضی بهزیستی تحصیلی در جامعه پژوهش برازنده بود X2/DF=2/12 , RMSEA= 0/05 . مسیر مستقیم حس انسجام و خودآگاهی هیجانی و مسئولیت پذیری به بهزیستی تحصیلی دانشجویان معنادار بود اما مسیر مستقیم خوددلسوزی معنادار نبود. مسیر غیرمستقیم حس انسجام با میانجی گری خودآگاهی هیجانی و مسئولیت پذیری معنادار بود. همچنین مسیر غیرمستقیم خوددلسوزی از طریق خودآگاهی هیجانی بر بهزیستی تحصیلی معنادار بود. در مجموع 38 درصد از واریانس بهزیستی تحصیلی از طریق متغیرهای مدل تبیین شد. با توجه به اثر مستقیم و غیر مستقیم حس انسجام، خودلسوزی، خودآگاهی هیجانی و مسئولیت پذیری بر میزان بهزیستی تحصیلی، به نظر می رسد با تقویت خودآگاهی هیجانی، حس انسجام، خوددلسوزی و مسئولیت پذیری می توان بهزیستی تحصیلی دانشجویان را تقویت کرد.
إستراتيجية القبعات الستّ لدي بونو في تعليم تاریخ الأدب العربي: دراسة حیاة الخنساء وشعرها أنموذجاً
حوزههای تخصصی:
تعتمد الأسالیب التقلیدیه فی تعلیم تاریخ الأدب العربی علی المحاضرات وحفظ المواد الجدیده وهذا لا یلبی الحاجات العلمیه للأوساط الجامعیّه والتعلیمیه. لذا یجب إتخاذ الإتجاهات الحدیثه فی تدریس هذه الوحده الدراسیه. فی الأسالیب التعلیمیه الجدیده، یتمّ الترکیز علی التفکیر الإبداعی والإنتقادی کأسس رئیسیه وبنّاءه لتشیید العلم فی الصف الدراسی. إحدی هذه الإتجاهات هی طریقه التفکیر الإنتقادی التی إقترحها إدوارد دی بونو بعنوان "القبعات الست". هذه القبعات السته تفحص الموضوع من سته جوانب مختلفه، مما یمنح حیویه وفاعلیه لعملیه التعلیم. تسعى هذه الدراسه إلی تطبیق إستراتیجیه القبعات الست لإدوارد دی بونو وشرح تأثیرها على عملیه تدریس التاریخ الأدب العربی وذلک بواسطه منهج الوصفی– التحلیلی. تهدف الدراسه إلی تقییم فاعلیه هذه الطریقه وضروره إستبدال الأسالیب القدیمه بالحدیثه فی التدریس، من خلال فحص حیاه وأدب خنساء شاعره من العصر الجاهلی بطریقه تقلیدیه، ومن ثمّ بمنهج القبعات الست الذی یعتمد على النشاط فی الصف والحیویه والعصف الذهنی. تعتبر هذه الطریقه قادره علی الإتجاه فی تدریس التاریخ الأدب العربی من خلال خلق مشارکه نشطه فی الصف وتحفیز التفکیر الإبداعی الإنتقادی.
آموزش املای فارسی و مشکلات آموزش آن به دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
املا به عنوان مهمترین مهارت زبان و شرط لازم در مرتفع کردن محدویت وابستگی زبان، به زمان ومکان است. اما به خاطر ساختار پیچیده و هنری خط فارسی ونبود شیوه تدریس مناسب، مطابق الگوی زبان فارسی، یادگیری و آموزش املای فارسی در این زبان دشواری های خاص خود را دارد. این مقاله باروش کتاب خانه ای و به شیوه تحلیلی – توصیفی به تحلیل عمیقی از نظام نوشتاری فارسی و تأثیر آن بر فرآیند آموزش املا می پردازد. موضوعاتی چون مناسب نبودن روش املای سنتی با الگوی زبان فارسی، تفاوت صورت مکتوب و ملفوظ حروف، عدم توجه معلم به تدریس املا،کار بردی نکردن قواعد دستور زبان و فرایند های واجی مساِئلی است که آموزش املای فارسی را با مشکل مواجه می کند. در این پژوهش، به بررسی چالش ها و مشکلات آموزش املای فارسی پرداخته شده است و با ارائه راهکارهایی برای بهبود آموزش املا، از جمله تقویت حافظه تصویری، تدریس دستور زبان، و استفاده از روش های نوین آموزشی، به دنبال ارتقای مهارت های نوشتاری زبان فارسی است. این پژوهش می تواند دریچه ای جدید در آموزش املا به روی معلمان، طراحان برنامه های درسی و پژوهشگران زبان فارسی بگشاید.
نقد و ارزیابی ساختار و محتوای کتاب آموزش زبان فارسی لی شیان براساس چارچوب نظری «لارسن فریمن» و «کِم» و «پنینگنون»
حوزههای تخصصی:
دستور زبان آموزشی شامل مجموعه ای از ساختارها و قواعدی است که برای مقاصد آموزشی و ارزیابی و جهت استفاده آموزگاران گردآوری شده است. در حوزه آموزش دستور زبان فارسی به غیر فارسی زبانان نیز کتاب هایی در خارج از ایران نوشته شده است. یکی از کتاب های ارزشمند و کاربردی کتاب " دوره آموزشی زبان فارسی" اثر لی شیان است که در ضمن مکالمه قواعد دستوری و آواشناسی زبان فارسی را نیز در بر می گیرد. لذا در این پژوهش، از حیث اهمیتی که نگارش دستور زبان های آموزشی در یادگیری فراگیران زبان دارد، براساس چارچوب نظری «لارسن فریمن» و «کِم» و «پنینگون» به نقد و ارزیابی این اثر پرداخته می شود. نتیجه این بررسی نشان می دهد لی شیان مطابق با نظریه لارسن فریمن به سه سطح آواشناسی، صرف و نحو به صورت همزمان و در قالب هر درس توجه داشته است؛ لیکن درصد قابل توجهی از این کتاب به مباحث آواشناسی اختصاص یافته است که جنبه کاربردی دستور را کاسته است. همچنین، نواقصی در تعاریف انواع کلمه مانند اسم، صفت، فعل، حرف اضافه، مصدر و غیره مشاهده می شود. در مواردی نیز مولف در آموزش قواعد دستوری دچار لغزش شده است مانند جملات ندایی و تعجبی و یا انواع مصوت های فارسی. علاوه بر این بسامد اندک نمونه های عینی و نیز تمرین و پرسش و پاسخ از جنبه کاربردی این اثر کاسته است.
تأثیر قصه گویی با فناوری استوری لاین بر تقویت تسلط کلامی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان دختر پایه چهارم در درس فارسی(مورد مطالعه: شهر کرج)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر به بررسی تأثیر تلفیق روش قصه گویی با فناوری استوری لاین بر تسلط کلامی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان دختر پایه چهارم در درس فارسی پرداخته است. این مطالعه به دنبال شناسایی اثرات مثبت این روش آموزشی بر یادگیری دانش آموزان دختر پایه چهارم ناحیه 3 شهر کرج است. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح دوگروهی (پیش آزمون و پس آزمون) انجام شد. جامعه آماری شامل 250 دانش آموز دختر پایه چهارم ابتدایی ناحیه 3 کرج بود که از میان آن ها 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پیش آزمون مهارت های ارتباطی و تسلط کلامی از هر دو گروه گرفته شد. گروه آزمایش به مدت 8 هفته با روش تلفیق قصه گویی و فناوری استوری لاین آموزش دید، درحالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه مهارت های ارتباطی بارتون جی (1990) و آزمون تسلط کلامی محقق ساخته بود که پایایی آن ها به ترتیب 82/0 و 91/0 به دست آمد. یافته ها: نتایج نشان داد که روش تلفیق قصه گویی با فناوری استوری لاین به طور معناداری مهارت های ارتباطی و تسلط کلامی دانش آموزان را افزایش داده، مهارت های شنیداری و بازخورد را در آن ها تقویت کرده و روابط بین فردی و شناخت خود را بهبود بخشیده است. نتیجه گیری: معلمان لازم است برنامه های آموزشی را با فناوری های جدید تلفیق کنند و این برنامه ها را متناسب با سطح پیشرفت زبان کودک تنظیم کنند تا ضمن جذابیت، به تقویت مهارت های ارتباطی و کلامی کمک کند.
بررسی چالش های پیش روی آموزش جغرافیا در مدارس تیزهوشان شهر کرج
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: مدارس تیزهوشان باهدف رشد و توسعه توانمندی های دانش آموزان تیزهوش تأسیس شده و در مسیر خود با چالش های متعددی مواجه است و شناسایی این مشکلات و ارتقای کیفیت آموزشی این مدارس به عنوان پیش قراولان آموزش مدارس کشور حائز اهمیت است؛ لذا پژوهش حاضر باهدف آسیب شناسی آموزش جغرافیا در مدارس تیزهوشان دوره متوسطه اول و دوم شهر کرج از دیدگاه دبیران جغرافیا انجام شده است. روش ها: این مطالعه به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. مشارکت کنندگان پژوهش، شامل دبیران جغرافیای مدارس متوسطه تیزهوشان شهر کرج بودند که تعداد 11 نفر از ایشان به عنوان نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و همچنین اشباع نظری انتخاب شدند. داده های مستخرج از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با استفاده از روش کدگذاری و استخراج مضمون های فرعی و اصلی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده های کیفی منجر به شناسایی 4 کد اصلی، 13 کد فرعی و 60 کد مفهومی (کدباز) شد. آسیب های اصلی شناسایی شده در آموزش جغرافیای مدارس متوسطه تیزهوشان از دیدگاه دبیران شامل؛ نگرش ها و باورها به درس جغرافیا، مصوبات و سیاست گذاری ها، چالش های آموزشی و چالش های محیطی بودند. نتیجه گیری: آموزش جغرافیا در مدارس تیزهوشان با چالش های متعددی مواجه است که رفع آن مستلزم حمایت های همه جانبه مسئولان، دبیران و خانواده ها است.
ازخودکارآفرینی به شادی آفرینی: تحلیلِ روند برساختِ مثبت اندیشی در زیست-سیاست نئولیبرال و نقد مبانی اخلاقی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف آشکار نمودنِ وجه رویت ناپذیر گفتمان مثبت اندیشی به روش تحلیلی- استفهامی-انتقادی، روند برساختِ سوژه مثبت اندیش را مورد بررسی قرار داده و بر مبنای ویژگی های این سوژه، تقایل این سوژه با اخلاقِ دیگرخواهی را به تصویر کشیده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که ابتدا انسان به عنوان انسانِ اقتصادی تعریف و جامعه به دو دسته کارگر و سرمایه دار تقسیم شد، به منظور جلوگیری از کاهش بهره وری کارگر با دستمزدِ حداقلی و کار حداکثری ، سوژه خودکارآفرین زاده شد. این سوژه همزمان کارگر و سرمایه دار است؛ از آنجایی که امکان کارآفرینی برای همه افراد وجود ندارد، گفتمان مثبت اندیشی به برساخت سوژه شادی آفرین مبادرت ورزید؛ سوژه ای با بنگاه اقتصادی مصرف برای تولید رضایت خود و البته این گفتمان برای جلوگیری از افسردگی ناشی از نداشتن پول کافی جهتِ هزینه کردن در بنگاه اقتصادی مصرف، ابتدا شادی را به عنوان یک ارز هیجانی و عامل خلق ثروت و موفقیت معرفی نمود و پس از آن به منظور رویت پذیری سوژه خودکارآفرین در زیست-سیاست نئولیبرال، بهزیستی را با فاکتورهای خاص به عنوان معیارهای انسان موفق و ثروت آفرین معرفی کرد و در نهایت اینکه سوژه ای که در پی تولید رضایت خود است و بهزیستی را رضایت از زندگی، داشتن دستاورد، غوطه وری و ... می داند در تقابل با انسانی قرار دارد که از منظر اخلاق دیگرخواهی، خود را در برابر رضایت دیگری متعهد و مسئول دانسته و بهزیستی را مجموع همدلی و همدری در قبال دیگری به منظور کاستنِ درد و رنج او تلقی می نماید.
مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن و آموزش روش فنوگرافیکس بر کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن در دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
107 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن و آموزش روش فنوگرافیکس بر کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن در دانش آموزان دارای مشکلات خواندن بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان (دختر و پسر) پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی دارای مشکلات خواندن شهر الیگودرز بود که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 45 نفر (30 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) به عنوان حجم نمونه و به طریق تصادفی انتخاب گردید. ابزار مورداستفاده در پژوهش شامل کارکردهای اجرایی کولیج و همکاران (2002) و آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) کرمی نوری و مرادی (1384) بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس تک متغیره) تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معنی داری میان پکیج های آموزشی استفاده شده در پژوهش بر متغیر ها وجود ندارد (45/0P: 57/0:F)؛ بنابراین بر اساس یافته های این پژوهش به کارگیری هر دو روش مداخله برای دانش آموزان دارای مشکلات خواندن اثربخش است.
شناسایی فرصت ها و چالش های اجرای رهبری تحولی در مدارس: پژوهشی پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
48 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف این پژوهش شناسایی فرصت ها و چالش های اجرای رهبری تحولی در مدارس ابتدایی شهر موچش استان کردستان بود.روش شناسی پژوهش: رویکرد پژوهش کیفی و از روش پدیدارنگاری تفسیری استفاده شده است. ده نفر از مدیران آموزشی دوره ابتدایی منطقه موچش از طریق نمونه گیری هدفمند با روش ملاکی تا حد اشباع داده ها براساس دارابودن (ملاک تجربه غنی و عملکرد کاری درخشان و شرکت در کارگاه های مدیران آموزشی برتر) بعنوان مشارکت کننده انتخاب شدند، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری و از طریق تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل گردید.یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد الگوی رهبری تحولی خودتاملی (خود شخص مدیر، سواد علمی مدیران، باور و اعتقاد مدیران) و الگوی رهبری مشارکت جویانه (همکاری و مشارکت با کارکنان، برگزاری کارگاه های آموزشی، تفویض اختیار به کارکنان، ایجاد مسئولیت و تعهد در کارکنان، استفاده از ظرفیت والدین در مدارس، توانمند سازی کارکنان) موجب ایجاد و شکل گیری رهبری تحولی و به تبع آن باعث تغییر و تحول و دگرگونی در مدارس می شودبحث و نتیجه گیری: بنابرین چالش های اجرای رهبری تحولی شامل: عوامل ساختاری (عدم عدالت آموزشی، ساختار متمرکز نظام آموزشی) عوامل علمی (گزینش انتصابی مدیران، عدم آگاهی کافی مدیران)، و عوامل انگیزشی (عدم پشتیبانی لازم و کافی از مدیران با انگیزه، عدم حقوق و مزایای کافی، عدم تخصیص بوجه کافی) می باشد.