فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه یک مدل مفهومی از عوامل مؤثر بر سواد ریاضی از دیدگاه دانش آموزان پایه نهم انجام شد. داده ها با رویکرد کیفی با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شدند. شرکت کنندگان پژوهش از میان دانش آموزان پایه نهم شهر اصفهان بودند که با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند و به روش ملاک محور انتخاب شدند. در این پژوهش، اشباع نظری با 15 دانش آموز حاصل شد. داده های کیفی حاصل از مصاحبه ها با استفاده از فرآیند کدگذاری های باز، محوری و انتخابی، تجزیه وتحلیل شدند. به منظور حصول اطمینان از کیفیت پژوهش و اعتباریابی یافته ها از راهبردهایی متعدد مانند تعامل مستمر با مشارکت کنندگان و همچنین ارزیابی، بازبینی و تأیید داده ها توسط صاحب نظران بهره گرفته شد. بر اساس دیدگاه دانش آموزان پایه نهم، مقوله ها و زیرمقوله های شناسایی شده در دو دسته کلی عوامل بیرونی و عوامل درونی دسته بندی شدند. عوامل درونی شامل زیرمقوله های یادگیری ریاضی، مطالعه ریاضی، انگیزش، فراشناخت، مهارت حل مسئله و باورها طبقه بندی شدند و زیرمقوله های جامعه، محیط آموزشی و خانواده ذیل عوامل بیرونی مؤثر بر سواد ریاضی دانش آموزان پایه نهم قرار گرفتند. در نهایت، و به عنوان یافته کلی پژوهش، مدل مفهومی عوامل مؤثر بر سواد ریاضی دانش آموزان تدوین و ارائه شد.
تأثیر شیوه های ارائه مسائل کلامی حسابی ساده بر کارآمدی پردازش دانش آموزان پایه اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تعیین تأثیر شیوه های ارائه متفاوت مسائل کلامی حسابی ساده بر کارآمدی پردازش دانش آموزان و مقایسه اثرات متفاوت این شیوه های ارائه در کارآمدی پردازش دانش آموزان قوی و ضعیف در ریاضی پرداخته است. این پژوهش از نوع طرح های آزمایشی است که طی آن تأثیر شیوه های ارائه مسائل حسابی ساده (تصویری، شنیداری و ترکیبی) بر روی کارآمدی پردازش دانش آموزان قوی و ضعیف در ریاضی بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر یاسوج به تعداد 4049 نفر در سال تحصیلی 1403-1402 بود. مشارکت کنندگان پژوهش به تعداد 58 نفر (دو گروه 29 نفره) از میان دانش آموزان داوطلب انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری از مسائل کتاب ریاضی پایه اول اقتباس گردید و به هر شرکت کننده 24 مسئله ارائه شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) استفاده شد. یافته ها نشان دادند که کارآمدی پردازش هم در دانش آموزان قوی و هم در دانش آموزان ضعیف در مسائل افزایشی در هر شیوه ارائه نسبت به مسائل کاهشی بیشتر است؛ همچنین کارآمدی پردازش هم در دانش آموزان قوی و هم در دانش آموزان ضعیف در ارائه ترکیبی نسبت به ارائه تصویری و در ارائه تصویری نسبت به ارائه شنیداری بیشتر بود. دیگر نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه دانش آموزان قوی و ضعیف ازنظر مسائل شنیداری افزایشی و کاهشی، مسائل تصویری افزایشی و کاهشی و همچنین مسائل ترکیبی افزایشی و کاهشی تفاوت معنی داری قابل مشاهده است. به علاوه نتایج نشان داد که دانش آموزان قوی، کارآمدی پردازش بیشتری نسبت به دانش آموزان ضعیف در مسائل مختلف با ارائه های متفاوت دارند. با توجه به نتایج این پژوهش معلمان و دبیران ریاضی می توانند در آموزش های خود با استفاده از روش های متفاوت ارائه مسائل حسابی ساده، فرایند یادگیری دانش آموزان را تسهیل نمایند.
اثربخشی آموزش همدلی درکاهش نشانگان نافرمانی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵۸
215 - 228
حوزههای تخصصی:
کودکان دارای نشانگان نافرمانی افرادی هستند که به دلیل مشکلات عاطفی و هیجانی رفتارهای برون نمود از خود بروز می دهند. یکی از متغیرهای تأثیرگذار در نحوه مراقبت از کودکان در برابر بسیاری از مشکلات برون نمود، همدلی است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش همدلی مبتنی بر مدل روزنبرگ (ارتباط بدون خشونت) در کاهش نشانگان نافرمانی کودکان پیش دبستانی انجام شده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری همه کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی، رده سنی 5 تا 6 سال در سال تحصیلی 97-1396 بودند که در مهدکودک شادآفرین شهر تهران، منطقه 15 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه از میان کودکان واجد شرایط، 30 کودک بود که به روش نمونه گیری دردسترس، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گروه کنترل (15نفر) گمارده شدند. آموزش همدلی(زبان زرافه) برای ده جلسه 45 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد، اما برای گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای صورت نگرفت. ابزار گردآوری داده ها، برای سنجش نافرمانی سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (1385) بود. پس از اجرای سیاهه رفتاری آخنباخ در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، داده ها با نرم افزار SPSS-24 و با بهره گیری از آمار توصیفی و آمار استنباطی (روش کوواریانس چند متغیری) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته های پژوهش نشان دادند که آموزش همدلی در علائم نافرمانی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل مؤثر بوده است، به طوری که موجب کاهش این علائم در گروه آزمایش شده است (0/01>P ). بنابراین، آموزش مهارتهای همدلی به کودکان پیش دبستانی می تواند یکی از راهکارهای روان شناختی مهار نافرمانی در مهدکودکها، مدارس و سایر مراکز اصلاح رفتار باشد.
تدوین مدل مفهومی مدیریت کلاس اثربخش به روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
108 - 73
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: چالش عمده ای که معلمان تازه کار با آن مواجه هستند، ناتوانی آنها برای حفظ کنترل کلاس درس است و رایج ترین درخواست معلمان برای کمک بیشتر با مدیریت کلاس درس ارتباط دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر تدوین مدل مفهومی مدیریت کلاس اثربخش به روش فراترکیب برای مدارس ابتدایی بود. روش: این پژوهش با رویکردی کیفی و به روش فراترکیب انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل تمامی مطالعات و گزارش های پژوهشی اعم از مقالات و پایان نامه های فارسی و انگلیسی مرتبط با حوزه مدیریت اثربخش در کلاس درس بود. برای نمونه گیری، 140 مقاله با استفاده از کلیدواژه های مرتبط و از طریق پایگاه های علمی معتبر و مرور یافته های پژوهش در سال های 1970 م. تا 2023 م. انتخاب شد و نمونه گیری در ابتدا با مطالعه 350 پژوهش آغاز شد و در مرحله اول پس از بررسی عناوین مطالعات، 97 مطالعه که نامرتبط با پژوهش حاضر بود، حذف شدند و 253 مطالعه باقی ماند. در مرحله دوم چکیده مطالعات مورد بررسی قرار گرفت و 73 مطالعه نامرتبط با پژوهش حاضر حذف شدند و 183 مطالعه باقی ماند؛ سپس در مرحله آخر بعد از بررسی محتوا، 43 مطالعه نامرتبط با پژوهش حاضر حذف شدند و درنهایت 140 واحد مطالعاتی انتخاب و بررسی شد. برای کسب قابلیت اعتبار، کلیه کدگذاری ها و طبقات اولیه به خبرگان (اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران) ارسال و از نظرات تأییدی و تکمیلی آنها در کلیه مراحل کار در جهت پیاده سازی، کدگذاری و تدوین مدل مفهومی استفاده شد و درنهایت، برای تجزیه وتحلیل کیفی داده های پژوهش حاضر از کدگذاری 3 مرحله ای اشتراوس و کوربین (1395) استفاده شد. یافته ها: بنابر یافته های به دست آمده در این پژوهش، مدلی مفهومی از مدیریت کلاس در مدارس ابتدایی براساس اصول و راهبردهایی اثربخش ترسیم شد. نتایج نشان داد که مدل شامل 4 دسته اصول مدیریت اثربخش و 2 دسته راهبرد مدیریت اثربخش است؛ اصول اثربخش شامل توسعه فردی (خوداثربخشی، خودنظارتی، خویشتن داری، مهارت ارتباطی، خودباوری، خودمدیریتی، تصمیم گیری مستقلانه)؛ تأمین نیازهای روان شناختی (توانمندی در روابط انسانی، داشتن استقلال، قابلیت ها و شایستگی ها)؛ حقوق فردی و جمعی (تعهدپذیری، احترام به حقوق فردی و دیگران)؛ ارتقای موفقیت تحصیلی (تشویق، رشد و موفقیت تحصیلی، فرصت برابر آموزشی، احساس دل بستگی) و راهبردهای مدیریت اثربخش (ایجاد جوّ حمایتی، مدیریت استرس، تفویض اجرای امور کلاس، شناخت دانش آموزان و توجه به آنها، گرایش به مشارکت در یادگیری، طراحی دستیابی به موفقیت، آموزش مهارت های کاربردی، تعیین اهداف، حق رأی و انتخاب) به راهبردهای تقویتی (انگیزش، مباحثه و مناظره، جلسه کلاسی دانش افزایی، سنجش رفتار، تصمیم گیری مشارکتی) طبقه بندی شد. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت با تقویت راهبردهای اثربخش مدیریت کلاس معلمان، رشد و موفقیت دانش آموزان فراهم می گردد. با به کارگیری نتایج این مطالعه می توان به فهم بهتری از اصول مدیریت کلاس اثربخش در مدارس دست یافت و درنهایت، به توسعه و پیشرفت دانش آموزان کمک کرد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودکان با جهت گیری آموزش چند فرهنگی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
37 - 64
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودکان با جهت گیری آموزش چندفرهنگی در دوره ابتدایی انجام شده است. رویکرد پژوهش، کیفی بود. در مرحله طراحی، تلفیقی از سنتزپژوهی و مصاحبه و اعتبارسنجی با روش CVR استفاده شد. در سنتزپژوهی بر اساس الگوی شش مرحله ای رابرتس و با توجه به معیارهای ورود 49 سند علمی منتشر شده از سال 2007 الی 2022 جهت تحلیل مضمونی انتخاب و برای مصاحبه نیز براساس نمونه گیری ملاک محور 8 نفر از متخصصان تعلیم و تربیت مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته های به دست آمده نشان داد که الگو بر اساس عناصر ده گانه اکر مشتمل بر 24 مضمون اصلی و 50 مضمون فرعی است که مضامین اصلی هر عنصر عبارتند از: منطق: چرایی، چیستی و فلسفیدن چندفرهنگی؛ اهداف: انسان محور، اقلیت محور و کثرت گرا؛ محتوا: ویژگی و سازماندهی؛ فعالیت های یادگیری: در راستای اندیشیدن و زیست مسالمت آمیز؛ نقش معلم: ویژگی، اهمیت و روش معلم؛ مواد و منابع: نوشتاری، شفاهی، رسانه ای و فیزیکی، گروهبندی؛ نحوه گروهبندی؛ مکان: ساختار؛ زمان: ویژگی و ارزشیابی و سنجش: چیستی، تمرکز، نحوه ارزشیابی و ارزیابی کننده. ارزیابی صاحبنظران در خصوص اعتبار الگوی طراحی شده حاکی از قابل قبول بودن آن است.
ارائه الگوی تربیت شهروندی اسلامی مبتنی بر مطالعات نظری به روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶۰
۱۸۸-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگوی تربیت شهروندی اسلامی از طریق سازماندهی، تلخیص و ارزشیابی متون و داده های مطالعات انجام شده و احصای پیام مشترک اصلی و پنهان پژوهشهای انجام شده در حوزه تربیت شهروندی اسلامی به منظور کاربردی کردن و کاربست آنهاست. برای دستیابی به این هدف از روش تحقیق فراترکیب به منظور ادغام نتایج پژوهشهای قبلی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه منابع نظری و تجربی پیشین مرتبط با پژوهش بود که با روش نمونه گیری هدفمند 42 مطالعه برای بررسی نهایی انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات گردآوری شده از روش تحلیل محتوای کیفی به روش کدگذاری استفاده شده است. نتایج تحلیل محتوای کیفی مطالعات انجام شده پیشین نشان داد که تربیت شهروند اسلامی بر اساس ده اصل تربیتی (اجتماع مدارانه، آزادیخواهانه، عدالت طلبانه، شرافتمندانه، اعتدال گرایانه، وظیفه مدارانه، توحیدگرایانه، فکورانه، درمان گرایانه، ترقی مدارانه) و در قالب 18 مؤلفه بوده که با استفاده از شاخص کاپا با مقدار 0/86 مورد تأیید متخصصان قرار گرفته است. بنابراین پیشنهاد شده است که متخصصان تعلیم و تربیت در امر تربیت شهروند اسلامی این اصول و مؤلفه ها را مورد تأکید قرار دهند.
چالش های معلمان برای آموزش مجازی در دوران پاندمی کرونا: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شیوع ویروس کرونا باعث تعطیلی آموزش حضوری و روی آوردن اجباری سیستم آموزشی کشور به آموزش مجازی شده است. پس از دوسال که رفته رفته آموزش مجازی پایان پذیرفته و آموزش حضوری برقرار شده، لازم است چالش ها و مشکلات آموزش مجازی از دیدگاه معلمان به عنوان رکن اصلی آموزش مطالعه شود. این پژوهش با هدف مطالعه چالش های آموزش مجازی و ارزیابی معلمان از این سبک آموزش صورت گرفته است. این مطالعه در چارچوب رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام شده است که در آن داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری شده است. مصاحبه شوندگان 12 نفر از معلمان مقطع ابتدایی شهر تهران بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند ملاکی انتخاب شدند و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد.تحلیل داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد که ادراک معلمان از چالش های آموزش مجازی، شامل4 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی است که مضمون های اصلی شامل چالش های مادی و تکنولوژیکی و چالش های حکمرانی آموزش و چالش های ارکان نهان آموزش و چالش های سیستم تربیت معلم میباشد.
Effectiveness Of Social Competence Intervention Program On Social Anxiety And School Bonding Of Students(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۱, Spring ۲۰۲۴
84 - 94
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted in order to evaluate the effectiveness of the intervention program of social competence on social anxiety and the school bonding of the first year elementary school students of Sanandaj city. This research is semi-experimental with a pre-test-post-test-follow-up design and control group. The tool used in this research is the Spence Anxiety Questionnaire and the Link Questionnaire with the Brown and Evans School. From the mentioned society, 26 students of 7-9 years old with symptoms of social anxiety were assigned to two experimental groups (13 people) and control group (13 people) by simple random sampling method. Before starting the training process, both groups were pre-tested. After the completion of the intervention process, a post-test was conducted for both groups and after one month of the post-test, a follow-up test was conducted for both groups. The results of the covariance analysis showed that the social competence intervention program had a significant effect on reducing social anxiety and increasing students' school bonding (p<0.001). Therefore, it can be concluded that the intervention program of social competence has a good effect on bonding with school and reducing their social anxiety, so the use of this intervention program is recommended by teachers, psychiatrists, psychologists and counselors.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی علوم تجربی بر مبنای نظریه کنشگر- شبکه در محیط یادگیری شبکه در دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶۰
۳۰-۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی علوم تجربی دوره متوسطه اول بر مبنای نظریه کنشگر – شبکه در محیط یادگیری مبتنی بر شبکه بوده است. برای انجام دادن این پژوهش روش تحقیق آمیخته اکتشافی به کار رفته است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل اعضای هیئت علمی آشنا به حوزه های مطالعات برنامه درسی و تکنولوژی آموزشی و همه مقالات، پایان نامه های مرتبط با موضوع پژوهش در پایگاههای اطلاعاتی معتبر در بازه زمانی 2005 تا 2020 بوده است. به منظور نمونه گیری در بخش کیفی پژوهش از روش نمونه گیری نظری (غیراحتمالی) هدفمند به روش گلوله برفی و همچنین از اشباع نظری استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. برای پاسخگویی به سؤال اول پژوهش 7 اصل و 44 زیرمؤلفه شناسایی شده است. در سؤال دوم پژوهش عناصر دهگانه برنامه درسی بر اساس منطق اکر با توجه به آموزه های نظریه کنشگر- شبکه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در بخش کمی پژوهش به منظور اعتبارسنجی از نظرات 55 نفر از متخصصان مطالعات برنامه درسی و تکنولوژی آموزشی به روش تمام شماری استفاده شده است. بر اساس سؤالات اول و دوم پژوهش، الگوی اولیه طراحی شده است، سپس با استفاده از تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم و برازش مناسب با شاخصهای R2، Q2،GOF اعتبارسنجی و ارائه شده است. نتایج اعتبارسنجی نشان می دهد که الگوی برنامه درسی علوم تجربی دوره متوسطه اول بر مبنای نظریه کنشگر- شبکه از برازش مناسب برخوردار است.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی براساس رویکرد تعلیم و تربیت مثبت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۵۷
145 - 168
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی براساس رویکرد تعلیم و تربیت مثبت انجام یافته است. روش پژوهش، کاربردی توصیفی از نوع سنتزپژوهی و تحلیل محتوای اسنادی است. منابع مورد تحلیل در این پژوهش، متون و منابع مرتبط با رویکرد تعلیم و تربیت مثبت بود که از میان آنها چهل منبع داخلی و سی منبع خارجی شناسایی و تحلیل شدند. برای گردآوری داده ها از روش گزارش و ثبت اطلاعات و سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته با فهرست وارسی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از الگوی هفت مرحله ای سنتزپژوهی مارش و روش کدگذاری باز و محوری استفاده شد. برای روایی از فرمول اسکات و برای اطمینان از نحوه کدگذاری یافته ها از دو ارزشیاب نظرخواهی شده است. براساس فرمول ضریب کاپای کوهن میزان توافق، 0/78 به دست آمد. در تحلیل محتوا، میزان فراوانی هر مؤلفه در منابع تعیین و درصد آن از کل مشخص شد. یافته های پژوهش نشان داد که برنامه درسی دوره ابتدایی با رویکرد تعلیم و تربیت مثبت شامل چهار بعد زیبایی شناختی، عقل، اخلاق و فطرت است. هر یک از این ابعاد، مرکب از مؤلفه هایی است که بعد زیبایی شناختی با 13، بعد اخلاق با 12، بعد فطرت با 12 و بعد تعقل با 10 مؤلفه، به ترتیب بیشترین و کمترین میزان توجه را داشتند. بنابراین می توان گفت برنامه درسی دوره ابتدایی به مؤلفه های تعلیم و تربیت مثبت توجه دارد.
آموزش تفکّر به کودکان و نوجوانان در بستر راهبردهای تدریس و محتوای کتابهای درسی
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
51 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، تبیین آموزش تفکّر به کودکان و نوجوانان در بستر راهبردهای تدریس و محتوای کتاب های درسی بود. روش جمع آوری داده ها، اسنادی و روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیلی-استنتاجی بود. نتایج نشان داد، آموزش تفکّر متشکل از هفت وجه است. برای آموزش هر وجه، راه کارهای عملیاتی در قالب راهبردهای فعال تدریس مطرح شد که امکان پیاده سازی آن، در زمان مشخص شده ی برنامه درسی مدارس وجود دارد. اولین مساله در آموزش تفکّر، این است که موضوع مناسب آموزشی هر نوع تفکّر از کتاب های درسی احصا گردد. سپس امکانات و فضای آموزشی مناسب آموزش آن نوع تفکّر باید فراهم آید. در جریان آموزش تفکّر در بستر راهبردهای تدریس باید توجه داشت، هم زمان دو هدف دست یابی به اهداف مندرج در محتوای موردنظر کتاب درسی و فعال سازی و به تبع آن، رشد جریان تفکّر فراگیر مد نظر است و نباید یکی جای دیگری را بگیرد. بکارگیری هر نوع تفکّر، کارکرد خاص خود را دارد که دیگر انواع تفکّر ندارد؛ به همین دلیل برای رسیدن به رشد همه جانبه، نباید از هیچ یک از انواع تفکّر غفلت کرد. همه ی دروس و همه ی کلاس های درس با هرنوع محتوایی، می تواند یک میدان عمل برای آموزش تفکّر باشد.
واکاوی سازگاری شغلی معلمان ابتدایی در دوره پاندمی کرونا با رویکرد نظریه موقعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
145 - 159
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی فرایند سازگاری شغلی معلمان ابتدایی در دوره پاندمی کرونا صورت گرفت. برای انجام پژوهش، رویکرد کیفی و روش نظریه موقعیتی مبتنی بر طرح نظام مند اشتراوس و کوربین (۲۰۱۵) استفاده شد. میدان پژوهش شامل معلمان ابتدایی شهرستان قشم بود که برای گردآوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با اطلاع رسان ها صورت گرفت. ملاک انتخاب اطلاع رسان ها داشتن حداقل سه سال سابقه تدریس و تجربه تدریس در آموزش حضوری در زمان قبل از کرونا و راهبرد نمونه گیری در پژوهش حاضر، نمونه گیری نظریه ای و در دسترس بود که در نهایت ۱۸ مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفت و نظریه مستخرج از یافته ها پیرامون مقوله "جهت گیری های ناسازوار ذی نفعان" ایجاد گردید. نظریه مستخرج از یافته ها با استفاده چهار ملاک گوبا و لینکلن شامل قابلیت اعتماد، اطمینان پذیری، تأییدپذیری و انتقال پذیری مورد بازبینی قرار گرفت. طبق یافته ها، جهت گیری های ناسازوار ذی نفعان نسبت به آموزش مجازی به طور عمده به ماهیت و کارکردهای آن مرتبط نیست، بلکه بیشتر تحت تأثیر شرایط و بستر ارائه آموزش مجازی می باشد. به گونه ای که بیشتر معلمان جهت انطباق با آموزش مجازی اقدامات ضد و نقیضی انجام داده بودند. به همین دلیل بیشتر معلمان میزانی از نشانه های سازگاری و ناسازگاری را تجربه کرده بودند. یافته ها نشان می دهد آنچه فرایند سازگاری شغلی معلمان را تسهیل می نمود، مهارت خودارزیابی است؛ لذا ضرورت دارد معلمان ابتدایی جهت سازگار نمودن خود با آموزش مجازی مهارت خودارزیابی از طریق واکاوی انتظارات و مشکلاتی که دانش آ موزان و والدین آنها در آموزش مجازی با آن مواجه هستند را در خود تقویت نمایند.
طراحی آموزشی بازی وارسازی شده مبتنی بر داربست عاطفی و تاثیر آن بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، طراحی آموزشی بازی وارسازی شده، مبتنی بر داربست عاطفی و بررسی تأثیر آن، بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی در درس مطالعات اجتماعی بود. روش: جهت دستیابی به هدف پژوهش از روش شبه آزمایش با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفت؛ در بخش اول پژوهش با جستجو در پایگاه های معتبر ، راهبردهای ترکیبی مناسب برای داربست سازی عاطفی مبتنی بر بازی وارسازی بر اساس الگو انتخاب شده، و از طریق تحلیل محتوا ،مضامین فراگیر به دست آمد و فعالیت های مناسب بر اساس آنها طراحی شد. در بخش دوم جامعه آماری دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی شهر تهران در سال 1403-1402 بود. بر اساس نمونه گیری در دسترس، 70 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب و پس از غربالگری اولیه، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (36-34 نفره) قرار گرفتند و طراحی آموزشی انجام شده برای گروه آزمایش طی 9 جلسه اجرا شد؛ درحالی که گروه کنترل همان اهداف را با روش معمول، آموزش دید. یافته ها: در پاسخ به سؤال پژوهش، جدولی مبنی بر نحوه طراحی آموزشی، راهبردهای ترکیبی برای طراحی فعالیت ها تعداد 10 مؤلفه با تحلیل مضمون به دست آمد. در پاسخ به فرضیه پژوهش، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار استنباطی، از نوع تحلیل کواریانس با رعایت پیش فرض ها در سطح معناداری 05/0=α، انجام شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت نمرات بین پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل، معنادار است و طراحی آموزشی بازی وارسازی شده مبتنی بر داربست سازی عاطفی، بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پنجم ابتدایی در درس مطالعات اجتماعی، تأثیر مثبت دارد.
تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی کنترل اعتیاد به بازی های آنلاین در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
82 - 94
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی کنترل اعتیاد به بازی های آنلاین در نوجوانان بود.روش پژوهش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. رویکردهای آموزشی و درمانی 14 مشاور خبره در زمینه اعتیاد به بازی های آنلاین شهر اهواز در سال 1402 طبق اصل اشباع نظری گردآوری شد. ابزار پژوهش مصاحبه با خبرگان بود؛ به طوری که پس از طراحی سازه اعتیاد به بازی های آنلاین، اهداف، تکنیک ها و تکالیف بسته آموزشی طراحی و برای ارزیابی روایی محتوایی نظر 12 هیات علمی و درمانگر دارای تحصیلات تکمیلی در زمینه اعتیاد به بازی های آنلاین بررسی شد. داده ها با روش های کدگذاری باز و محوری و ضرایب نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که محتوای هر جلسه شامل سه بخش اهداف، تکنیک ها و تکالیف خانگی بود که شامل 10 جلسه 45 دقیقه ای است که 8 جلسه به صورت فردی و گروهی بر روی نوجوانان و 2 جلسه به صورت گروهی بر روی والدین اجرا می شود. علاوه بر آن، نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی برای سه گام ایجاد آمادگی برای تغییر رفتار، رفع زمینه ها از طریق خانواده و محتوای آموزشی برنامه عملی به ترتیب با 83 و 75 درصد حاکی از روایی محتوایی مناسب بودند.نتیجه گیری: بسته آموزشی کنترل اعتیاد به بازی های آنلاین در نوجوانان می تواند در کنار سایر بسته های آموزشی به عنوان روشی موثر مورد استفاده قرار گیرد.
شناسایی قوت و ضعف برنامه چند رسانه ای دیکته یار به منظور ارائه راهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی قوت و ضعف برنامه چندرسانه ای دیکته یار و ارائه راهکارهایی جهت بهبود برنامه می باشد. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل مضمون بود. حوزه مورد مطالعه کلیه معلمان استفاده کننده از برنامه دیکته یار در مقطع ابتدایی شهر یاسوج درسال تحصیلی 1403-1402 بود . روش نمونه گیری هدفمند ازنوع ملاک محور استفاده شد. حجم نمونه تا رسیدن به اشباع نظری 15 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. تجزیه و تحلیل داده های به شیوه آتراید استرلینگ با استفاده از نرم افزار MAXQDA12 انجام شد. یافته ها نشان داد که نقطه قوت برنامه چند رسانه ای دیکته یار شامل 18 کد سازمان دهنده و 5 کد فراگیر (نقاط مثبت برنامه برای معلم ،برای اولیا ،برای دانش آموزان ،نقاط قوت فنی و آموزشی ) می باشد. نقاط منفی برنامه شامل 36 کد سازمان دهنده و 2 کد فراگیر (محدودیت های فنی و آموزشی ) می باشد .راهکارهای بهبود برنامه شامل 9 کد سازمان دهنده و 4 کد فراگیر (حمایتی ،محتوایی ،فنی و فراگیرکردن برنامه )بدست آمد. در نتیجه برنامه چندرسانه ای دیکته یار بعنوان یک برنامه ارزان قیمت و مبتنی بر الگوهای آموزشی به منظور کاهش ضعف ها و معایبی که دارد با ارایه راهکارهای بدست آمده از این پژوهش بیش از پیش و موثرتر می توانددر سیستم های آموزشی مورد استفاده قرار گیرد.
چالش های فرا روی معلمان مهارت آموز و ارائه راهکار براساس تجارب زیسته آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
159 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف: اقدامات در آموزش و پرورش زمانی منجر به دستیابی به هدف مورد نظر خواهد شد که برنامه ریزی صحیحی برای آن صورت گیرد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل چالش های فراروی معلمان ماده 28 و راهکاریابی برای این چالش ها بر اساس تجارب زیسته آن هادر جهت تحول در برنامه ریزی آموزشی برای آنان بود.روش شناسی: رویکرد پژوهش، کیفی و استراتژی پژوهش پدیدارشناسی از نوع 4 مرحله ای ون مانن بود. جهت جمع آوری داده ها، از ابزار مصاحبه ساختاریافته محقق ساخته بهره برده شد. میدان پژوهش شامل سری نهم از معلمان مهارت آموز استان کردستان در سال تحصیلی1403-1402 به تعداد 150 نفر بود که با ملاک اشباع یافتگی داده ها تعداد 27 نفر انتخاب شدند.یافته ها: یافته ها در دو گام حاصل شد: گام نخست، شامل چالش های پیش روی معلمان ماده 28 بود که در این راستا، 5 مورد مضامین فراگیر، 15 مورد مضامین سازمان دهنده و 117 مضمون پایه حاصل شد. مضامین سازمان دهنده در ارتباط با چالش های ارزشیابی، چالش های مدیریتی، دانش تخصصی و کلاسداری معلم، چالش های دوره ی پودمان، چالش های اداری، چالش های مربوط به برگزاری دوره های ضمن خدمت، ارتباط با اولیا و دانش آموزان و چالش های امکانات و تجهیزات آموزشی مدارس هستند. در گام دوم راهکارهای معلمان ماده 28 برای رفع چالش ها بیان شد. یافته های این گام شامل 5 مورد مضامین فراگیر، 13 مضامین سازمان دهنده و 109 مضمون پایه بود. مضامین سازمان دهنده عبارت اند از: راهکارهای حوزه روش و ابزارهای تدریس، توانمند کردن معلمان، راهکارهای حوزه ارزشیابی، کیفیت بخشی به پودمان های دانشگاه، راهکارهای مربوط به امورات اداری، کیفیت بخشی به دوره های ضمن خدمت، ارتباط مؤثر با اولیا و دانش آموزان و تجهیز مدارس به تمام امکانات آموزشی هستند.نتیجه گیری و پیشنهادها: یافته ها حاکی از عدم آمادگی معلمان ماده 28 برای آموزش و کیفیت پایین دوره پودمان است که باعث ایجاد ترس و اضطراب در نومعلمان و پایین آمدن کیفیت آموزش و یادگیری شده است. در این راستا توانمند کردن معلمان و تلاش کارکنان نظام های آموزشی در پویایی و توسعه در نظام آموزشی نقش بسزایی دارد. بنابراین با توجه به چالش های فراروی معلمان ماده 28 پیشنهاد می شود برنامه ریزی آموزشی کنونی آنان بر مبنای یافته ها، متحول گردد.نوآوری و اصالت: باتوجه به اینکه تاکنون چالش های فراروی معلمان ماده 28 مورد بررسی قرار نگرفته است، پژوهش حاضر به بررسی تجارب زیسته معلمان ماده 28 از چالش های فراروی آن ها و ارائه راهکارهایی برای این چالش ها می پردازد.
سنجش برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان: از نظر تا عمل واقعیت مدیریت آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
186 - 203
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تحقیقات در مورد تأثیر اعتماد سازمانی بر رفتار مدنی سازمانی کارکنان سال هاست که انجام شده است، اما تأثیر مکانیسم داخلی برای اعتماد سازمانی بر رفتار مدنی سازمانی به خوبی بررسی نشده است. این مطالعه بر اساس تئوری تبادل اجتماعی و نظریه هویت سازمانی، تأثیر اعتماد سازمانی را بر رفتار مدنی سازمانی بررسی نموده و نقش میانجی هوش هیجانی را از منظر شناختی و روان شناختی کارکنان نشان داد.روش شناسی پژوهش: پژوهش از نوع کمّی با روش توصیفی پیمایشی انجام شد. جامعه هدف در پنج گروه (معلمان، کادر اداری آموزش و پرورش، کادر اجرایی مدارس، اعضای هیئت علمی و دانشجو معلمان) بودند. جمعیت آماری 5000 نفری بود و بر اساس جدول مورگان 350 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود. برآورد روایی پرسشنامه از روایی محتوایی و صوری استفاده شد. پایایی پرسشنامه به روش ضریب آلفای کرونباخ در حد 92/0 تعیین گردید.یافته ها: تحلیل داده ها در زمینه اهداف، محتوا، راهبردهای آموزشی، فعالیت های یادگیری و ارزشیابی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان نشان داد اهداف و محتوای برنامه درسی میزان کمی از انتظارات جامعه هدف را برآورده ساخت اما در زمینه راهبرد و روش نوین تدریس توانست نیازهای جامعه را برآورده سازد همچنین فعالیت های مساله محور در فعالیت های یادگیری نقطه نظر خوبی نشان داده شد. در زمینه ارزشیابی، ساختار ارزیابی محتوایی انسجام اجرایی مناسب داشت اما در ارزشیابی یادگیری دانشجویان از دنیای واقعی آموزش اهمیت کمتری یاد شد.بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق بر اهمیت تطابق برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان با نیازهای واقعی نظام آموزشی کشور است و عوامل مهم برنامه درسی از جمله اهداف، محتوای آموزشی، راهبردهای یادگیری، فعالیت های یادگیری و ارزشیابی مورد بررسی قرار گرفت و نشان داد برخی عوامل توانسته اند به طور مؤثری به تحقق انتظارات آموزش و پرورش پاسخ دهند، در حالی که برخی دیگر نیاز به بهبود دارند.
تبیین و شناسایی مؤلفه های برنامه درسی آموزش شیمی دوره دوم متوسطه بر اساس رویکرد کاوشگری (IBSE)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش ˓ شناسایی و تبیین مولفه های آموزش شیمی دوره دوم متوسطه بر اساس روش تدریس در رویکرد کاوشگری بود. رویکرد نوین جهانی در آموزش علوم تجربی که ساخت دانش توسط یادگیرنده انجام می شود. فراتحلیل تحقیقات انجام یافته بر پیشرفت تحصیلی نشان می دهد الگوی کاوشگری علمی بالاترین اثربخشی را در میان الگوهای تدریس دارد. روش ها: روش پژوهش از نوع کیفی و شرکت کنندگان در پژوهش متخصصان برنامه ریزی درسی و شیمی که با روش نمونه گیری هدفمند و ملاک محور با توجه به سوابق آموزشی انتخاب و حجم آن تا اشباع نظری داده ها (20 نفر) ادامه یافت. داده ها ازطریق مصاحبه نیمه ساختار یافته حاصل و تجزیه تحلیل اطلاعات با توجه به مبانی نظری رویکرد کاوشگری ˓ با روش کیفی تحلیل مضامین و کدگذاری باز˓ محوری و انتخابی انجام شد. روایی پژوهش ازنوع درونی بر اساس معیار اعتمادپذیری بود که آنالیز داده ها توسط هر سه نویسنده مقاله برای بازسازی حقایق انجام گردید. برای افزایش پایایی پژوهش˓ مصاحبه ها با برنامه قبلی به دور از سوگیری انجام گرفت. یافته ها: از تحلیل داده های مصاحبه˓ 40 مولفه در سه مقوله اصلی آموزش شیمی بر اساس رویکرد IBSE استخراج شد. یافته های پژوهش نشان می دهد در این سه مقوله که ویژگیهای یاد گیرنده، یاد دهنده و ویژگی های سازمانی و تشکیلاتی IBSE می باشد، انجام ازمایش، پژوهشگری فعال و تامین امکانات و تجهیزات بیشترین اهمیت را نسبت به سایر مولفه ها دارد. نتیجه گیری: وجه تمایز این رویکرد با روشهای پژوهش محور پیشین ˓ استفاده کارآمد از تجهیزات آزمایشگاهی نوین و جستجوی گسترده اطلاعات در فضای مجازی به دامنه تمامی مراکز علمی جهانی برای کشف دانش می باشد. اعتبار تمامی 40 مولفه تعیین شده درآموزش شیمی دوره دوم متوسطه بر اساس رویکرد IBSE ˓ از سوی متخصصان با درصد توافق بالای 90% تایید گردید.
مطالعه کیفی تغییرات شایستگی اجتماعی دانش آموزان پس از همه گیری کووید-19 (نمونه مورد مطالعه: معلمان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی تغییرات شایستگی اجتماعی دانش آموزان پس از همه گیری کووید-19 براساس دیدگاه معلمان بود. پژوهش در چهارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش پساپدیدارشناسی انجام شد. جامعه پژوهش تمامی معلمان شهر مشهد بودند. روش نمونه گیری، هدفمند و از نوع نمونه همگون بود. تعداد 20 نفر از جامعه پژوهش در سال تحصیلی 1401-1400 مورد مصاحبه قرار گرفتند که این تعداد براساس اشباع نظری داده، تعیین گردید. برای حصول اطمینان از روایی پژوهش از راهبردهای بررسی به وسیله اعضا و بررسی ازطریق اجماع پژوهشگران و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوای کیفی با روش کریپندورف استفاده گردید. بر مبنای نتایج، معلمان تغییرات شایستگی اجتماعی دانش آموزان را در پنج مضمون «مهارت های ارتباطی-اجتماعی»، «راهبردهای شناختی»، «مهارت های رفتاری»، «انگیزش» و «مدیریت هیجان ها» مطرح نمودند. شایستگی اجتماعی و مؤلفه های آن متغیری مهم و اساسی در تعلیم وتربیت به شمار می آید که انتظار می رود تغییرات آن در دوران پساکرونا مورد توجه قرار گیرد. در پژوهش حاضر این تغییرات در قالب پنج مضمون کلی مطرح گردید. کاربست و توجه به این تغییرات به افزایش آگاهی معلمان و مسئولان مدرسه از تغییرات این سازه مهم در دانش آموزان منجر شده و راه را برای برنامه ریزی و طراحی مداخلات مؤثر بر افزایش شایستگی های اجتماعی دانش آموزان هموارتر خواهد کرد.
پیش بینی افکار خودکشی براساس احساس انسجام روانی و دشواری در تنظیم هیجان در دانش آموزان دوره متوسطه اول
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
106 - 122
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: خودکشی از جمله آسیب های روانی-اجتماعی با ماهیت پیچیده و ریسک فاکتورهای مختلف است. لذا این پژوهش با هدف پیش بینی افکار خودکشی براساس احساس انسجام روانی و دشواری در تنظیم هیجان در دانش آموزان دوره متوسطه اول انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر مشهد در سال 1402 بود. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 200 نفر انتخاب و به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افکار خودکشی (بک، 1991)، حس انسجام روانی (فلنسبرگ و همکاران، 2006)، و پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (گراتز و رومر، 2004) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با روش ورود همزمان و نرم افزار آماری SPSS-v26 استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که بین نمرات حس انسجام روانی (425/0-=r) با گرایش دانش آموزان پسر به افکار خودکشی همبستگی منفی و معناداری وجود دارد (05/0>P). این رابطه بین نمرات دشواری تنظیم هیجان (538/0=r) با گرایش به افکار خودکشی، مثبت و معنادار بود (05/0>P). تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای پیش بین با هم توان تبیین 30 درصد از واریانس گرایش به افکار خودکشی در دانش آموزان پسر را داشته اند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان با شناسایی متغیرهای هیجانی و روانی افکار خودکشی در نوجوانان را در موقعیت های بحرانی کاهش داد.