مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فوکو
حوزه های تخصصی:
تاریخ بر اساس شواهد و رویدادهای واقعی زندگی انسانی شکل می گیرد و تاریخنگار با مشاهده این رویدادها یا بر اساس نقل شاهدان سعی می کند توصیف ها و تحلیل هایی علمی از آنها عرضه کند. این توصیف و تحلیل، البته در مطالعه بعد فرهنگی یک جامعه سهم بهسزایی دارد. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود این است که سرانجام، این توصیف ها و تحلیل ها از وقایع تاریخی بیشتر به صورت متونی زبانی (کتب و مقالات) برای آیندگان باقی می ماند. به عبارت دیگر، حاصل تقریباً تمام این مشاهدات و تحلیل ها، به یک نظام ارتباطی زبانی یعنی «متن» (به ویژه کلامی) تغییر یا تقلیل می یابد. بنابراین، اسناد و متون تاریخی تابع توان ها و محدودیتهای زبان هستند. سؤالهای این مقاله از این قرارند: آیا تاریخنگاری مانند ادبیات داستانی تنها از طریق بازنمایی زبانی ممکن می شود؟ متون تاریخی چه محدودیتهای زبانی دربردارند؟ تا چه اندازه متن تاریخی می تواند عینیت داشته باشد؟ آیا می توان سرشت تاریخ را متنی خواند؟ آیا روشهای روایتپردازی تاریخنگاری با روشهای روایتپردازی داستان تفاوت ماهیتی دارد؟.
فوکو، اندیشمندی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار با بررسی آرای میشل فوکو، توانایی های انتقادی اندیشه او به نمایش گذاشته می شود. چرا که به اعتقاد نویسندگان مقاله تأکید بر روایتهای ساختگرایانه و نسبیگرایانه و نیز تفسیر هایدگری آرای فوکو مانع از نمودار شدن جنبههای انتقادی اندیشه و به طور کلی درک پروژهی فکری انتقادی او شده است. بر این اساس، استدلال اصلی مقاله این است که فوکو در جایگاهی منحصر به فرد از جریان اندیشهی انتقادی قرار دارد و فارغ از محدودیت های نظریهی انتقادی قبل از خود است، بی آنکه در موضع پسا انتقادی غلطیده باشد. نوآوری های فوکو در بحث های مربوط به نقد و قدرت و پرداختن وی در دوران متاخر، به سوژه و روشنگری، دستاوردهایی قابل توجه برای تفکر انتقادی به همراه داشته است؛ به گونه ای که آرای وی در دوران معاصر مبنای شکل گیری بحث های گوناگون در اندیشه های متفکرانی نظیر ژیل دلوز، جورجو آگامبن
مقدمه ای بر ابعاد و گستره دستگاه نظری میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فوکو یکی از اندیشمندان بین رشته ای و حتی بین پارادایمی معاصر است که دامنه وسیعی از علایق نظری، موضوعات و حوزه ها را پوشش می دهد. بر همین اساس، می توان وی را در قالب طیفی از رهیافت ها و پارادایم های متفاوت چون پارادایم انتقادی، تفسیرگرایی اجتماعی، پست مدرنیسم و پساساختارگرایی قرار داد، با این وجود، پیوستگی واحدی نیز با هیچ یک از رویکردهای مذکور ندارد. آرا و اندیشه های فوکو از یک طرف مبتنی بر تلفیقی گسترده از سنت های مهم فلسفی معاصر و از طرف دیگر، به شکل دهی و گسترش ترکیب نظری جدیدی نیز منتهی شده است. بنابراین، رویکرد وسیع فوکو ترکیبی از عناصر نظری برداشت شده در امتداد با انتقادات بنیادی وی از رویکردهای مسلط در علوم انسانی و اجتماعی است که در قالب یک دستگاه نظری خلاقانه، بنیاد نظری وی را شکل می دهد. این دستگاه جدید نظری دارای مواضع پارادایمی خاص خود چون هستی شناسی، انسان شنا سی فلسفی، معرفت شنا سی و روش شناسی است.
این مقاله در نظر دارد به بررسی آرا و اندیشه های نظری و روشی فوکو پرداخته و تلفیق نظری و مواضع پارادایمی عمده وی را مورد بررسی قرار دهد. در این راستا، ابتدا به آثار اصلی وی و شرح مختصری از هر کدام پرداخته می شود. سپس، مبانی اندیشمندی و ترکیب های نظری وی واکاوی می شوند. در ادامه مقاله، ابعاد مختلف انسان شناسی فلسفی، هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی خاص فوکو شامل دیرینه شناسی و تبارشناسی مورد بحث قرار می گیرند. مقاله با ذکر برخی انتقادات مهم وارده بر دیدگاه های فوکو و برآیند نهایی به پایان می رسد
ده گام اصلى روش شناختى در تحلیل تبارشناسانه فرهنگ (با اتکا به آراء میشل فوکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازشناسی مفهوم قدرت در اندیشه فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر بازشناسی نوع نگاه فوکو به مقوله قدرت و ماهیت آن است. او از آبشخورهای فکری اندیشمندانی چون هایدگر، فروید، مارکس، و به خصوص نیچه بیش ترین تأثیر را پذیرفته است. فوکو با بدیل روش شناختی خود در قالب روش های دیرینه شناسی و تبارشناسی و با مفاهیمی مانند گفتمان و اپیستمه، که بیش از همه محصول فکری خود اوست، تأثیری پردامنه در اغلب قلمروهای اندیشه و اندیشمندان هم دوره و پس از خود بر جای گذاشت. مسئله اصلی در تبارشناسی این است که چگونه انسان ها، با قرارگرفتن در درون شبکه ای از روابط قدرت و دانش، به سوژه و اب ژه تبدیل می شوند و روش دیرینه شناسی شیوه تحلیل تاریخی نظام های فکری یا گفتار است. وی قدرت را منحصراً در اختیار شخص، گروه، و یا طبقه ای نمی داند که آن را به صورت یک طرفه اعمال کنند. از نظر فوکو، قدرت چنین نیست که در دست حاکمان و در تملک شخصی آنان باشد، بلکه حالت رابطه ای و شبکه ای دارد که مانند سلسله اعصاب در جامعه پخش می شود. قدرت از نظر وی ماهیت نرم افزاری دارد و مشاهده شدنی نیست. به باور فوکو، قدرت لزوماً با ابزار خشونت آمیز اعمال نمی شود بلکه یک سخنرانی، نوار کاست، کتاب، اندیشه، و نظایر آن می توانند منابع قدرت باشند. این نمود از مظاهر قدرت، که در همة سطوح جامعه پخش شده است، اگر به وحدت برسد، چنان نیرویی به وجود می آورد که هیچ ارتشی را یارای مقابله با آن نیست.
ابهام زدایی از نقد نوپای تاریخ گرایی نو در ایران با نگاهی به پژوهشهای انجام شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ گرایی نو به عنوان رویکردی که به ادبیات و تاریخ از منظری نو نگریسته و به رابطه متقابل تاریخ و ادبیات توجّه می کند تاکنون مورد استقبال گسترده ای قرار گرفته است، هرچند این استقبال با ابهامات و گاه کج فهمی هایی نسبت به اصول این رویکرد نیز همراه بوده است. از زمان پیدایش این رویکرد در دهه هشتاد میلادی تا به امروز برداشت های گوناگون و گاه متناقضی از این رویکرد عرضه شده و به نوعی می توان گفت هرکسی از ظنّ خود یار این رویکرد شده است. بخشی از این برداشت های متناقض به ماهیّت چارچوب گریز این رویکرد و خلاصه نشدن آن در قالب یک روش و اسلوب علمی مشخّص برمی گردد. مشکلات یاد شده که از ماهیّت این رویکرد ناشی می شود به علاوه کمبود منابع نظری فارسی، شناخت درست این رویکرد را در کشور ما با دشواری دو چندانی روبه رو ساخته است. با وجود گذشت سه دهه از پیدایش این رویکرد، تنها چند سال است که در ایران شاهد پژوهش های جدّی در این حوزه هستیم. نگاهی به این پژوهش ها، که غالباً کاربردی هستند، ضعف هایی جدّی را آشکار می سازد که از عدم درک صحیح رویکرد ناشی شده است. نوشتار پیش رو ضمن بررسی این ضعف ها، به ارائه راهکارهایی در جهت شناخت دقیق تر این رویکرد می پردازد.
فوکو و انقلاب اسلامی ایران (1979)؛ مدل سازی عوامل مؤثر بر شکل گیری و پیروزی انقلاب السامی ایران بر اساس دیدگاه های میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فوکو از جمله معدود صاحب نظران غربی است که از نزدیک شاهد وقوع انقلاب اسلامی ایران بوده و مصاحبه ها و مقالاتی نیز از وی در این رابطه منتشر گردیده است، علی رغم تلاش های وی در بررسی چگونگی شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، نظریات وی در غالب مقالات و مصاحبه های تقریباً پراکنده منتشر شده و فاقد یک مدل نظری منسجم می باشد. در مصاحبه ها و مقالات وی، هفت متغیر قابل شناسایی است: دین اسلام، رهبری، ضعف ارتش، اراده جمعی، اراده به تغییر، شکست نوسازی و کاهش تدریجیِ حمایت های بین المللی از رژیم پهلوی. در این نوشته پس از بررسی هر کدام از این متغیرها، با اتکا به پژوهش اسنادی و با استناد به سایر مکتوبات و اسناد نوشتاری موجود، به نقد و بررسی بخش هایی از نظرات فوکو پیرامون انقلاب اسلامی پرداخته می شود. همچنین در پایان ریشه های نظری دیدگاه های وی مورد بررسی قرار می گیرد.
جستاری انتقادی در سرچشمه ی دین مانی؛ طرد مانویت در گفتار مسیحی و مطالعات مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شناخت جهان مسیحی از مانی و دین او است. مانویت؛ از مهم ترین موضوعات ردیه نویسی در میان متکلمین و رفض شناسان مسیحی بوده، و همین ردیه ها تا سال ها منبع مطالعات مدرن درباره مانویت بوده اند. این نکته، گذشته از این که از فقدان منابع دست اول درباره مانویت ناشی می شد، واجد یک وجه گفتاری نیز بود. از نگاه نخستین متکلمان مسیحی، مانویت کارکرد «دیگری» را دارد، دیگری ای که می بایست طرد می شد تا مرز میان مسیحیت و غیرمسیحیت مشخص شود. این سنتِ دیگری سازی بر مانی شناسی مدرن نیز تأثیر گذاشت و ارتباط مانویت با مسیحیت، اندیشه ایرانی، و حتی گنوستیسیسم، تا سال ها متأثر از چنین سنتی تفسیر شد. کشف و انتشار منابع دست اول مانوی برخی گمان های دیرین را شکست. شواهد تازه یافته نشان می دهد مانویت بیش از آنچه تا کنون معرفی می شده با مسیحیت پیوند دارد. در واقع، مانی مدعی ارائه روایتی اصیل از دین عیسی (ع) بوده؛ و باید توجه داشت که مانویت زمانی ظهور یافته که هنوز روایت رسمی کلیسایی از مسیحیت توسط متکلمان مسیحی اساساً تدوین نشده بود. این بررسی نشان می دهد که مانویت چه به عنوان روایتی متقدم از مسیحیت، و چه به عنوان دینی نوین، ریشه در سنت مسیحی دارد و بر خلاف تصور معمول، نمی توان به سادگی آن را یک دین ایرانی دانست.
کانت، فوکو و سنت انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روشنگری قرن هجدهم یکی از مهم ترین بنیادهای فرهنگ مدرن است و می توان فلسفه معاصرغرب را دیالکتیک و گفت وگوی روشنگری و جریان های منتقد آن دانست.گرچه سابقه مضامین فکری روشنگری را در اواخر قرون وسطی و حتی قبل از آن ریشه یابی کرده اند، برای نخستین بار در جستار روشنگری چیست؟ (و البته به نحو تلویحی در نقد های سه گانه و آثار سیاسی ) کانت است که روشنگری و وضع مدرن صورت بندی فلسفی خود را می یابد. میشل فوکو،فیلسوف پست مدرن فرانسوی در باب رساله روشنگری کانت، سهجستار منتشر کرده که نشانگر نوعی چرخش قابل ملاحظه در نگاه او به روشنگری است؛ نقد چیست؟(1978) کانت، روشنگری و انقلاب (1983) و روشنگری چیست؟(1984). این مقاله کوشیده تا از راه تحلیل و مقایسه چیستی روشنگری نزد کانت و فوکو به تبیین این چرخش بپردازد. فوکو روشنگری به مثابه یک دوره با اصول و مبانی جهانشمول را نفی کرده ، اما روشنگری به مثابه تداوم سنت انتقادی و هستی شناسیِ زمانِ حال (به عنوان یکی از جریان های مهم سنت فلسفی غرب) را می پذیرد.
بدن، سوژه و تکنولوژی های خود: درس هایی از راه حل فوکویی برای جامعه امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پرسش های مطرح در فلسفه سیاسی متاخر نسبت قدرت، سوژه و بدن است؛ میشل فوکو از متفکرین برجسته ای است که بدین مساله می پردازد. وی نه تنها تبار سوژه مدرن را می کاود بلکه از تکنولوژی های خود، به عنوان مجموعه ای از سازوکارهایی یاد می کند که از طریق آن خود بر بدن خویشتن اعمال قدرت می کند. حال این پرسش طرح می گردد که در اندیشه فوکو چگونه تکنولوژی های خود، سوژه مدرن و بدنش را برمی سازد؟ پیامد چنین وضعیتی چیست؟ و فوکو چه راحلی برای آن متصور است؟ به نظر می رسد در اندیشه فوکو، سوژه و بدنش در فرآیند سازوکارهای نظارتی و تنبیهی سراسربین و درونی شده شکل می گیرد. شاید مهمترین پیامد چنین وضعیتی ازخودبیگانگی، اسارات و تکه پاره شدن سوژه و بدنش باشد. به نظر می رسد؛ فوکو دو راه حل متصل به هم برای رهایی سوژه از این وضعیت پیشنهاد می کند: 1- مقاومت و امتناع دائمی؛ 2-پارهسیا (حقیقت گویی). بدین معنا فوکو از یکسو ما را به مقاومت دائمی بر علیه مناسبات دانش/قدرت/حقیقت نه تنها در دنیای بیرون بلکه در درون خود فرا می خواند (وجه سلبی راه حل فوکویی)؛ ازسوی دیگر ما را به رک گویی، خطرکردن و بازساختنِ خود بر مبنای خرده روایت های خلاقانه دعوت می کند (وجه ایجابی راه حل فوکویی).
دیرینه شناسی و تبارشناسی فوکو: گذر از تاریخنگاری متدوال
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درصدد واکاوای آراء فوکو درباره دیرینه شناسی تاریخ و تبارشناسی تاریخ می باشد. در این راستا کوشش شده نگاهی به جریان های فکری غالب در عصر فوکو انداخته و تأثیر این جریان ها را بر تفکرات وی نشان داده شود. فوکو در تحلیل تبارشناسی تاریخ، خود را وامدار نیچه می داند و در کاربست این مفهوم تحت تأثیر این فلیسوف قرار دارد، به همین منظور خطوط فکری نیچه در زمینه تبارشناسی مطرح شده و تفاوت مفهوم حاضر در نزد دو متفکر مورد بررسی قرار گرفته است. در زندگی فکری فوکو شاهد گسست و تغییر جهت از دیرینه شناسی به تبارشناسی هستیم، در این رابطه، نوشتار حاضر سعی در نشان دادن چگونگی این گسست فکری و همچنین مشخص نمودن تمایزات مفهومی بین دو روش دیرینه شناسی و تبارشناسی را دارد. فوکو به شیوه تاریخنگاری متداول انتقاد می کند و این رویکرد به تاریخ را تمامیت گرا می داند و بر انقطاع و گسست در تاریخ تاکید دارد و خواهان نوعی تاریخنگاری موردی در بررسی پدیده هاست.
تحلیل روابط قدرت در قصیده ترسائیه خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحلیل روابط قدرت با تکیه بر تحلیل انتقادی گفتمان، متن ادبی یک کنش اجتماعی و به طورکلی نشان دهندة شکلی از روابط قدرت است که در قالب گفتمان خود را عرضه می کند. در این مقاله با استفاده از نظریة فوکو درباب قدرت و همچنین تحلیل انتقادی گفتمان ، قصیدة ترسائیة خاقانی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که خاقانی با تکیه برشناخت گسترده از مذهب مسیحیت از سویی و مناسبات گوناگون قدرت در جامعه و درباراز سویی دیگر، گفتمان حاکم را در ابعاد مدهبی، ادبی و سیاسی به چالش می کشد و شعر خود را ابزار و استراتژی مبارزه با قدرتی می کند که افراد را به سوژه هایی منقاد تنزل می دهد و با نظام خاصی از معرفت و دانش پیوند دارد . خاقانی قصد دارد، ضمن آشکار کردن قدر و منزلت علمی و ادبی خود در برابر رقیبان، دستگاه انضباطی و نظام سیاسی را وادار به پذیرش خواست آزادی خود کند.
کالبدشناسی فوکویی دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهیافت فوکویی با خارج شدن از مسئله دولت و کاوش در آن بر پایه ی حکومت مندی، مسیر جدیدی از تحقیق درباره ی ماهیت دولت و اجزای تحلیلی آن را مطرح کرده است. فوکو با ابداع مفهوم «حکومت مندی» علاوه بر ترجیح تمرکز بر کردارهای حکومتی به جای نهادها در نظریه ی سیاسی، روند دخالت ذهنیت ها در کردارهای حکومت را به نمایش می گذارد و با این کار پرده از تحولی در ذهنیتِ حکومت در عصر جدید بر می دارد که امروزه ابعاد ویژه ای یافته است. به طور کلی از نگاه فوکو، دولت یک پدیده ی اختراعی است که از سویی به «عقلانیت های حکومتی» به عنوان بُعد فکری و از سویی دیگر به «فنون حکمرانی» به عنوان بُعد کرداری مرتبط می شود. علاوه بر این «سامانه های حکومتی» را نیز به عنوان بُعد نهادی دولت می توان به این دستگاه تحلیلی افزود تا ارائه ی تحلیل سه بُعدی «دولت» (عقلانیت، کردار، نهاد) از دیدگاهی انتقادی به نحوی تکمیل شود که کاربست آن، دامنه وسیعی از حکمرانی های لیبرال و غیرلیبرال را شامل شود.
واکاوی مفهوم پسامدرن حاکمیت از دیدگاه حقوق عمومی با تأکید بر اندیشه های فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با ظهور تفکر جهانی شدن و دولت های فراتنظیمی که موجب گسترش روابط
اجتماعی و ارتباطات در سطح ملی و فراملی شده است، قدرتهای سیاسی، اقتصادی،
فرهنگی و اجتماعیِ متعددی ظهور یافته اند که موجبات پدیداری نوعی حاکمیت متکثر را
پدید آوردهاند. مبانی فکری و فلسفی این مهم، به خوبی در دستگاه فکری فوکو مشهود
است. لذا با بررسی مفهوم حاکمیت در عرصه حاکمیت جهانی و دولتهای فراتنظیمی و
تبیین ریشه فلسفی مفهوم پسامدرن حاکمیت در اندیشه فوکو، معلوم میشود که مفهوم
حاکمیت، دچار تغییر و تحول مفهومی عمیقی شده است. لذا در این مقاله تلاش میشود
تا این مفهوم نوین حاکمیت به خوبی واکاوی شود. شناخت چنین مفهوم نوینی از حاکمیت
برای تعیین سیاستها و قوانین آتی جامعه، بسیار حائز اهمیت است. در این مقاله با رویکرد
حقوق عمومی، مفهوم پسامدرن حاکمیت به تصویر کشیده میشود.
بازخوانی روایت راوندی از تاریخ آل سلجوق بر اساس طرح سراسربین فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متن ها محصول اجبارهای اجتماعی و زبانی اَند، به همین دلیل قواعد بازی را باید در کارکردهای نهادی یافت که تولیدکنندة گفتمان است.بازخوانی روایت راوندی از تاریخ آل سلجوق با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان نشان می دهد که متن تولیدشده در اواخر امپراطوری سلجوقی، بازتاب مجموعه ای از گفتمان های حاکم در سراسر عصر سلجوقی است. مناسبات قدرت و مشروعیّت که شاخصة گفتمان سلجوقی است، به عنوان یک اصل تعمیم یافته در این متن انعکاس دارد و جنبه های معیّنی از هویّت اجتماعی را بازتولید می کند. هر یک از گفتمان های دینی معطوف به قدرت، گفتمان مخالف و یا گریز از مرکز و گفتمان علمی معطوف به سیاست، در صورت بندی گفتمانی عصر سلجوقی از عناصر گفتمان های دیگر کمک می گیرد و آنها را به شبکة معانی خود پیوند می زند. نهادهای اجتماعی عصر سلجوقی، حاوی تشکّل های گفتمانی ایدئولوژیکی است که از طریق نظارت سراسربین، با گروه های مختلف موجود در نهاد قدرت ارتباط می یابد.
نسبت رؤیت پذیری با قدرت در اندیشه فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«رؤیت پذیری» به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی تحلیل های فوکو جایگاه ویژه ای در اندیشه وی دارد. تأکید او بر رؤیت پذیری به عنوان یکی از عوامل اصلی در شکل گیری علوم، و همچنین یکی از تکنولوژی های قدرت، نشان دهنده این اهمیت است. استناد بر توصیفات تجسمی در تحلیل های فوکو سبب شده است که بسیاری از مفسران وی را فیلسوفی دیداری بدانند، ولی از دیگر سو، افشاگری او درباره جایگاه نگاه در اعمال قدرت، برخی دیگر را بر آن داشته است که وی را مخالف بینایی محوری بینگارند و استدلال کنند که فوکو از نگاه علیه نگاه استفاده کرده است. این مقاله، ضمن معرفی جایگاه نگاه و رؤیت پذیری در آثار فوکو، سعی دارد تصویر دقیقی از نسبت رؤیت پذیری با قدرت در اندیشه وی ارائه دهد. بدین منظور، علاوه بر توصیف مفاهیم رویت پذیری و قدرت نزد فوکو، به تحلیل مقولات مرتبط با این مفاهیم در آثار دیرینه شناسانه و تبارشناسانه وی می پردازیم. ما نشان خواهیم داد که قدرت، از یک سو، پدیدآورنده رؤیت پذیری هاست و از دیگر سو، رؤیت پذیری ها هستند که به نوبه خود امکان شناخت قدرت، اعمال آن و حتی مداخله در آن را فراهم می آورند. قدرت، چه در جوامع سلطنتی و چه در جوامع مدرن از رؤیت پذیری بهره برده است؛ گاهی با نمایش شکوه خود، گاهی با پنهان شدن و گاهی با نظارت. فوکو با تأکید بر رؤیت پذیری های ادوار مختلف و نسبت آن ها با قدرت، قصد دارد نشان دهد که همه راه های رؤیت پذیری در آن واحد ممکن نیست و در آنچه می توانیم ببینیم محدودیت هایی وجود دارد.
ارزیابی تأثیر معماری سراسربین بر نظریه قدرت فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
میشل فوکو در کتاب مراقبت و تنبیه: تولد زنداننظریه جدیدی درباره قدرت و اِعمال آن بر افراد یک جامعه ارائه می کند که مبتنی بر ایده معماری زندان سراسربین است که جرمی بنتام فیلسوف حقوق قرن هیجدهم آن را ابداع کرد. طرح این بنا مشتمل بر ساختمانی حلقوی در پیرامون و برجی در مرکز بود. مراقبانی که در برج قرار می گرفتند می توانستند تمام اعمال و رفتار زندانیان را رصد، نظارت و مراقبت کنند. فوکو معتقد است که این معماری به ظاهر ساده سبب تغییری بنیادین در شیوه حکومت بر افراد و به انقیاد کشیدن آنها شد و جامعه انضباطی عصر حاضر را به وجود آورد. بنابراین بجاست که بپرسیم نخست، معماری سراسربین چگونه ابداع شد؟ دوم، این معماری چه ویژگی ها و عملکردهایی را در پی داشت؟ سوم، کدامین ویژگی این معماری بر نظریه پردازی فوکو درباره تبیین جامعه انضباطی تأثیر داشت؟ این مقاله سعی دارد با تحلیل و بررسی معماری سراسربین و چگونگی تأثیر آن بر نظریه پردازی فوکو به این پرسش ها پاسخ دهد
تحلیل مناسبات قدرت در قصاید ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصاید ناصر خسرو از جمله متون سنتی است که قدرت و گفتمان، نقشی اساسی در شکل بندی آنها ایفا می کند. از آنجا که وجه غالب این قصاید، در واکنش علیه قدرت و گفتمانهای عصر شکل گرفته اند، این قصاید، تبدیل به متونی شده اند که در لایه های زیرین خود، از طرفی سلطه مستقیم قدرت را آشکار می کنند و از طرفی به خاطر بُعد تأویلی و بطنی نشانه ها و آگاهی ناصر خسرو به قدرت نشانه ها و زبان و به ویژه دانش، قدرت و مقاومت، منشی شبکه ای و فروپاشانه به خود گرفته است. در این مقاله تلاش شده با توجه به آرای فوکو، به گفتمان شناسی و تحلیل شیوه های براندازی و تولید قدرت در قصاید پرداخته شود. نتایج این بررسی نشان می دهد که در قصاید، با طرد و نخ نما کردن گفتمان های قدرت و زمینه سازی زبانی از طریق تکیه بر محور جانشینی نشانه ها و تولید حقیقت، مناسبات قدرت مدام از طریق گزاره هایی چون دانش، سخن، دین و... به هم می ریزد. قدرت در دیوان ناصرخسرو بنا به سیالیّت نشانه ها و تأویل گرایی ناصر خسرو، دائم در حال گسترش و واسازی است و قطعیّت ندارد، بلکه مفهومی غالباً زبانی و نسبی است.
تاریخ، زبان و روایت
حوزه های تخصصی:
تاریخ بر اساس شواهد و رویدادهای واقعی زندگی انسانی شکل می گیرد و تاریخ نگار با مشاهده این رویدادها یا بر اساس نقل شاهدان سعی می کند توصیف ها و تحلیل هایی علمی از آنها ارائه دهد. این توصیف و تحلیل البته در مطالعه بعد فرهنگی یک جامعه سهم بسزایی دارد. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود این است که سرانجام، این توصیف ها و تحلیل ها از وقایع تاریخی بیشتر به صورت متونی زبانی (کتب و مقالات) برای آیندگان باقی می مانند. به عبارت دیگر، حاصل تقریبا تمام این مشاهدات و تحلیل ها، به یک نظام ارتباطی زبانی یعنی «متن» (به ویژه کلامی) تغییر یا تقلیل می یابد. بنابراین اسناد و متون تاریخی تابع توان ها و محدودیتهای زبان هستند. سوال های این مقاله از این قرارند: آیا تاریخ نگاری مانند ادبیات داستانی تنها از طریق بازنمایی زبانی ممکن می شود؟ متون تاریخی چه محدودیت های زبانی دربردارند؟ تا چه اندازه متن تاریخی می تواند عینیت داشته باشد؟ آیا می توان سرشت تاریخ را متنی خواند؟ آیا روش های روایت پردازی تاریخ نگاری با روش های روایت پردازی داستان تفاوت ماهیتی دارد؟
تحلیل گفتمان تصانیف عارف قزوینی در دوران مشروطیت، بر اساس روش شناسی فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره مشروطه، آغاز پیدایش و گسترش جریان خردگرایی مدرن در ایران است. با ورود مضامین سیاسی و اجتماعی در حوزه شعر و موسیقی، گفتمان سیاسی دوره مشروطه در بستر موسیقی و ادبیات شکل گرفت. تصانیف میهنی از ابزارهای قدرتمند برای گسترش پیام مشروطیت بود چنانچه تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در این دوره بر چیستی تولید موسیقی موثر بود. این مطالعه با کاربرد روش شناسی فوکو در تحلیل تصانیف میهنی عارف قزوینی کوشیده است به این پرسش پاسخ دهد که تحولات دوره مشروطه چه صورت بندی را در گفتمان تصانیف عارف قزوینی پدید آورده است؟ موسیقی ایران با تصانیف انقلابی موسیقیدانهایی نظیرعارف قزوینی متحول شد. این تصانیف به ترتیب فراوانی مقوم گفتمان ناسیونالیسم، لیبرالیسم، پارلمانتیسم، دموکراتیسم، سوسیالیسم و سکولاریسم هستند. گفتمان ناسیونالیسم محور همه تصانیف را سامان بخشیده است. تغییر جایگاه شعر و موسیقی، صورتبندی نو در تصانیف و اشعار؛ نقد قدرت و شکل گیری موسیقی مبتنی بر موسیقی غربی، از ویژگیهای این دوره است.