فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی عوامل مختلف تاثیرگذار بر جوانه زنی و میزان رشد طول جوانه ها در بذرهای فلفل می باشد. به همین منظور چند ترکیب مختلف شامل نانو لوله کربنی چند جداره محلول و مخلوط در آب، پودر ذغال مخلوط در آب، پودر خاکستر کود حیوانی مخلوط در آب و پودر خاکستر چوب مخلوط در آب استفاده شد. این پژوهش با 6 تیمار و در یک دوره انجام شد که برای جلوگیری از احتمال بروز خطا در آزمایش، در یک دوره چند نمونه به صورت همزمان مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده تفاوت معنی داری در تعداد بذرهای جوانه زده و رشد طولی بذرها در این مواد نسبت به نمونه شاهد بود، به گونه ای که تعداد بذر های جوانه زده در محلول نانولوله کربنی چند جداره نسبت به نمونه شاهد اختلاف معناداری را نشان داد. علاوه بر آن میانگین رشد طولی بذرها در پودر خاکستر مخلوط در آب نیز اختلاف معناداری را نسبت به نمونه شاهد نشان داد.
مقایسه اثربخشی آموزش تفکر انتقادی و راهبردهای خودتنظیمی بر انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی آموزش تفکر انتقادی و راهبردهای خودتنظیمی بر انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تفکر انتقادی و راهبردهای خودتنظیمی بر انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی دانش-آموزان دختر دوره دوم متوسطه تبریز بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود و به شکل پیش آزمون - پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل اجرا شد. همه آزمودنی ها با استفاده از ﻣﻘیﺎس اﻧﮕیﺰش ﺗﺤﺼیﻠی واﻟﺮﻧﺪ و ﺑﻠیﺰ و پرسشنامه خودکارآمدی شرر، ارزیابی شدند. روش نمونه گیری هدفمند بود؛ به این صورت که از بین دانش آموزانی که نمرات شان در پرسشنامه ها یک انحراف معیار پایین تر از میانگین بود، 30 نفر به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و 15 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، ده جلسه نود دقیقه ای، آموزش تفکر انتقادی را دریافت کرد. گروه آزمایش دوم، هشت جلسه نود دقیقه ای، راهبردهای خودتنظیمی را دریافت کرد، اما گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت ننمود. نتایج حاصل از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر بیانگر این بود که ارائه آموزش تفکر انتقادی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، باعث افزایش معنی دار انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی در دانش آموزان شده است. همچنین بین نمرات انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی در دو گروه آموزش تفکر انتقادی و راهبردهای خودتنظیمی تفاوت معنی دار وجود نداشت. نتایج این پژوهش نشان داد که ازآموزش تفکر انتقادی و راهبردهای خودتنظیمی می توان به عنوان روشی کارآمد برای افزایش انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان استفاده نمود.
رابطه بین پذیرش فن آوری با عملکرد شغلی معلمان دوره ابتدایی شهر اصفهان با درنظر گرفتن نقش میانجی فلات شغلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین پذیرش فن آوری با عملکرد شغلی معلمان دوره ابتدایی شهر اصفهان با درنظر گرفتن نقش میانجی فلات شغلی بوده است. لذا این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی، از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را معلمان دوره ابتدایی ناحیه 5 شهر اصفهان در سال تحصیلی 02-1401 به تعداد 1152 نفر تشکیل داده اند. از این تعداد 186 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر اساس جدول مورگان به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری یافته های پژوهش از پرسش نامه های پذیرش فن آوری دیویس (1999)، پرسش نامه عملکرد شغلی براتی (1389) و پرسش نامه فلات شغلی میلیمن (۱۹۹۲) استفاده شده است. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه ها از طریق خبرگان در این زمینه و هم چنین از روایی واگرا و همگرا استفاده شد و پایایی آن ها از طریق آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب به میزان 89/0، 79/0 و 93/0 محاسبه شده است. در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده، براساس آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و در سطح آمار استنباطی از آزمون های رگرسیون در محیط نرم افزار SPSS26 و مدل سازی معادلات ساختار در SMARTPLS استفاده گردید. بر اساس یافته های پژوهش ضریب تأثیر پذیرش فن آوری بر عملکرد شغلی با نقش میانجی فلات شغلی معنی دار است (01/0>P). به علاوه نتایج نشان داد که بین پذیرش فن آوری با عملکرد شغلی رابطه مثبت و معنادار (432/0=β) ، بین پذیرش فن آوری با فلات شغلی رابطه معکوس (244/0=β) و بین فلات شغلی با عملکرد شغلی رابطه معکوس و معنادار (199/0=β) وجود دارد و در مجموع مدل پژوهش حاضر از برازش مطلوبی برخوردار بود؛ بنابراین نتیجه گیری می شود با ارائه آموزش های مناسب زمینه مناسب را برای پذیرش فن آوری در معلمان ایجاد کنند
اثربخشی روش تدریس جیگ ساو بر بهزیستی تحصیلی و اعتماد به نفس دانش آموزان متوسطه دوم در درس جغرافیا
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش تدریس جیگ ساو بر بهزیستی تحصیلی و اعتماد به نفس دانش آموزان متوسطه دوم در درس جغرافیا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان متوسطه دوم در ناحیه 4 شهر کرج در سال تحصیلی 1403-1402 بود. برای تعیین حجم نمونه ابتدا با استفاده روش نمونه گیری خوشه ای دبیرستان پسرانه «شهید میرحبیبی» و دبیرستان «شهید کمالی دهقان» در ناحیه 4 شهر کرج انتخاب، سپس از بین دانش آموزان این مدرسه در درس جغرافیا 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به صورت جایگزینی تصادفی در گروه های گواه و آزمایشی گمارده شدند (گروه آزمایش: 15 نفر/ گروه گواه: 15 نفر). ابزار پژوهش پرسشنامه های بهزیستی تحصیلی پیترینو همکاران (Pietarinen, 2014) و اعتماد به نفس روزنبرگ بود. برای تحلیل داده ها در سطح توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری استفاده شد. نتایج تحلیل کورایانس نشان داد که روش تدریس جیگ ساو بر بهزیستی تحصیلی و اعتماد به نفس دانش آموزان مؤثر بوده است (01/0>p)؛ به عبارت دیگر تدریس جیگ ساو باعث افزایش میزان بهزیستی تحصیلی و اعتماد به نفس دانش آموزان شده است. میزان تأثیر درمان بر بهزیستی تحصیلی 87/0 و بر اعتماد به نفس 88/0 بود. با توجه به اثربخشی این روش تدریس از آن به عنوان یک برنامه آموزشی در جهت افزایش بهبود مسائل تحصیلی و اعتماد به نفس دانش آموزان متوسطه دوم در مدارس پیشنهاد می گردد.
آسیب شناسی مسئولیت اجتماعی در پژوهش های محلی و منطقه ای اعضای هیئت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۴
93 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل آسیب شناسانه ی مسئولیت اجتماعی اعضای هیئت علمی در حوزه ی پژوهشی و ارائه ی راهکارهای افزایش تناسب میان برون دادهای پژوهشی با نیازهای محلی و منطق ه ای.
روش: انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 12 عضو هیئت علمی دانشگاه های شیراز، ایلام و یزد. روش نمونه گیری، نمونه گیری نظری بوده است. گردآوری داده ها تا اشباع نظری ادامه یافت و تحلیل داده ها به روش تحلیل تماتیک انجام شده است.
یافته ها: عوامل درون نهادی شامل مصلحت اندیشی پژوهشی، عدم باور به کارکرد حل مسئله، حمایت ناکافی آیین نامه های ارتقا و ترفیع از مسئولیت اجتماعی، کمّی گرایی و مقاله محوری، سرانه پژوهشی حداقلی و عوامل برون نهادی شامل پژوهش های بی مشتری، عدم استقبال از پژوهش های مبتنی بر نیاز، لابی گری پژوهشی، نبود نهادهای بینابینی، ضعف اعتماد متقابل دانشگاه و جامعه، لوکس و حاشیه ای بودن پژوهش، عدم جامعیت در اسناد بالادستی، عدم شایسته سالاری در انتصابات، رفتار غیرحرفه ای کارفرما، عدم اعتماد صنعت به توان داخلی، تمرکزگرایی، عدم مرجعیت دانشگاه در حل مسائل جامعه و بانک اطلاعاتی ناقص.
نتیجه گیری: با تأمین بودجه و تزریق اعتبارات مالی، ایجاد میزهای مشترک دائمی و اجتماعات علمی متشکل از پژوهشگران بومی و سیاست گذاران، تجدیدنظر در سیاست های ترفیع و تشویق اعضای هیئت علمی، بازبینی در فهم از علم و جهان بومی سازی، تقویت گروه های پژوهشی بین رشته ای، ماموریت گرایی دانشگاه ها، شایسته سالاری در انتصابات مدیران و نظارت قوی و جلوگیری از زدوبندهای پژوهشی می توان پایبندی به مسئولیت اجتماعی پژوهشی اعضای هیئت علمی را در راستای پاسخ گویی به نیازها و چالش های محلی و منطق ه ای به سطح مطلوبی افزایش داد.
بررسی افت تحصیلی یکی از دانش آموزان پایه دهم رشته انسانی: اقدام پژوهی برای بهبود عملکرد تحصیلی
منبع:
تجارب معلمی و مطالعات کارورزی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
92 - 107
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: این پژوهش با هدف حل مسئله افت تحصیلی یکی از دانش آموزان پایه دهم رشته انسانی در مدرسه نمونه تقوی شهرستان بیرجند در سال تحصیلی 1403-1402 انجام شده است.روش ها: این پژوهش با استفاده از روش اقدام پژوهی انجام شده و داده های آن از طریق مشاهده و مصاحبه جمع آوری گردید.یافته ها: یافته ها نشان داد که عواملی مانند کمبود اطلاعات در زمینه روش های مطالعاتی، کاهش تمرکز، افزایش استرس و کاهش انگیزه می توانند منجر به افت تحصیلی شوند. برای حل این مسئله، پژوهشگر با استناد به پیشینه نظری و عملی، راه حل هایی شامل تقویت مهارت های مطالعاتی، افزایش انگیزه درونی دانش آموز، آموزش مهارت های برنامه ریزی درسی و مدیریت زمان ارائه داد. نتایج: نتایج نشان داد که اجرای راه حل ها به بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموز، افزایش انگیزه و اعتمادبه نفس او و کاهش استرس منجر می شود. این تحقیق پیشنهاد می کند که معلمان و مدیران مدارس از این روش ها برای بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان استفاده کنند و به نیازهای فردی آن ها توجه ویژه ای داشته باشند. استمرار در اجرای این راه حل ها و پایبندی دانش آموزان به آن ها نیز از اهمیت بالایی برخوردار است تا نتایج مثبت بلندمدت حاصل شود.
مقایسه شایستگی هیجانی، حل مسئله اجتماعی و همدلی دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری برون نمود و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
249 - 278
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه شایستگی هیجانی، حل مسئله اجتماعی و همدلی دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری برون نمود و دانش آموزان عادی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهرستان دامغان در سال تحصیلی 1400-1401 بود که از میان آن ها، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای با حجم 100 دانش آموز (50 دانش آموز دارای مشکلات رفتاری برون نمود و 50 دانش آموز عادی) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان اخنباخ (2003)، پرسشنامه شایستگی هیجانی زو و جی (2012)، پرسشنامه حل مسئله اجتماعی دزوریلا و همکاران (2002) و مقیاس بهره همدلی بارون-کوهن (2003) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS16 و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره انجام گرفت. نتایج نشان داد که شایستگی هیجانی، حل مسئله اجتماعی و همدلی در دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری برون نمود و دانش آموزان عادی تفاوت معنی داری دارد (p<0.05). بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که دانش آموزان با مشکلات رفتاری برون نمود نیازمند دریافت مداخلات کارآمد جهت بهبود شایستگی هیجانی، حل مسئله اجتماعی و همدلی هستند.
واکاوی درس روش تحقیق در آموزش زبان انگلیسی: برنامه های درسی و سند وزارت علوم، تحقیقات و فناوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
برنامه های درسی در نظام آموزش عالی، مؤلفه ای کلیدی برای دستیابی به اهداف آموزشی است. در این بین، تدوین و تنظیم برنامه درس روش تحقیق جامع و روزآمد، از دغدغه های مهم در نظام های آموزش جهان است و تدریس این درس را به مسأله ای پیچیده و چالش آفرین تبدیل کرده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی مؤلفه های برنامه درسی روش تحقیق در دوره تحصیلات تکمیلی رشته آموزش زبان انگلیسی در دانشگاه های دولتی ایران و مقایسه آن با اهداف مندرج در سند برنامه درسی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است. این پژوهش، با رویکردی کیفی و به روش اسنادی و با استفاده از فن تحلیل محتوا انجام شد. در پژوهش حاضر، بر اساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از نرم افزار MAXQDA؛ 28 برنامه درسی از 23 دانشگاه بررسی و تحلیل شد. در ادامه، از طریق کدگذاری استقرایی و قیاسی و تعیین یک چارچوب، از اهداف، محتوا و روش های سنجش و ارزشیابی دوره های روش تحقیق، تصویری ارائه و نتایج به دست آمده با برنامه درس وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مقایسه شد. بر پایه نتایج، بین اهداف و سرفصل های سند وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و برنامه های درسی بررسی شده، همسویی زیادی وجود دارد. نتایج پژوهش همچنین، نشان داد که سند پیشگفته می تواند در نحوه تهیه و تدوین برنامه های درسی درس روش تحقیق، تأثیر چشمگیری داشته باشد. در پایان نیز برای اصلاح سند و انجام تحقیقات بیشتر پیشنهادهایی ارایه شده است.
طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی اخلاق حرفه ای پژوهش برای دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی مراکز آموزش عالی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت رعایت اخلاق پژوهش در فرایند تحقیق و اهمیت آموزش آن به دانشجویان تحصیلات تکمیلی این پژوهش با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی اخلاق حرفه ای پژوهش برای دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی مراکز آموزش عالی ایران انجام شد. روش: این پژوهش در چارچوب رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) و با استفاده از تحلیل محتوای قراردادی انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی و کمی کلیه اساتید دانشگاه های استان گلستان بود. در بخش کیفی، 14 نفر ازاعضای هیئت علمی به روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به سطح اشباع نظری انتخاب شدند. در بخش کمی بطور تصادفی تعداد 181 نفر برای آزمون مدل برگزیده شدند. ابزار تحقیق در بخش کیفی، مصاحبه ساختار یافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. داده های حاصل از آنها در بخش کیفی با استفاده از نرم افزار maxqda و در بخش کمی با استفاده از نرم افزار pls تجزیه و تحلیل شدند. یافته : یافته های حاصل از این پژوهش شامل166کد باز بوده که داده های مشابه از طریق تحلیل مقایسه ای در یکدیگر ادغام گردید و در نهایت23 زیر مقوله و12 مقوله اصلی ارائه گردید. مقوله های اصلی (تغییر ساختار پژوهش، کمک به جهانی شدن علم و فناوری، شناخت سرقت ادبی) برای ضرورت، (آموزش ملاحضات اخلاقی، ارتقاء شاخص های سواد اطلاعاتی، همیاری کردن با علوم پزشکی) برای عنصر هدف، (مبانی علمی، الزامات اخلاق پژوهش) برای محتوا، (روش های تعاملی و غیرتعاملی) برای عنصر روش های یاددهی-یادگیری و (ارزشیابی تکوینی و پایانی) برای عنصر ارزشیابی استخراج شد. نتیجه گیری: مدل استخراج شده از داده های کیفی با داده های کمی جمع آوری شده از شرکت کنندگان در این پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. لذا نظارت بر فعالیت های پژوهشی و کمک گرفتن ازحوزه علوم پزشکی برای طراحی الگوی برنامه درسی دانشجویان می تواند بیشترین اثر بر رعایت اخلاق پژوهش داشته باشد.
پیش بینی کیفیت تدریس معلمان مقطع ابتدایی شهرستان شیراز بر اساس کیفیت زندگی کاری ، یادگیری سازمانی و خوش بینی آموزشی
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
226 - 248
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی کیفیت تدریس معلمان مقطع ابتدایی شهرستان شیراز بر اساس کیفیت زندگی کاری ، یادگیری سازمانی و خوش بینی آموزشی انجام شده است.روش شناسی پژوهش: روش اجرای پژوهش توصیفی، پیمایشی بوده و جامعه آماری معلمان مقطع ابتدایی ناحیه ی 3 شهر شیراز می باشد که تعداد آن ها 1221 نفر و نمونه آماری 300 نفر انتخاب گردید. در این پژوهش ابزار سنجش شامل پرسشنامه کیفیت تدریس سراج (2002) با آلفای کرونباخ 86/0، کیفیت زندگی کاری والتون (2018 ) با آلفای کرونباخ 89/0، یادگیری سازمانی نیفه (2020)، با آلفای کرونباخ 80/0 و خوش بینی آموزشی موران، بانکول، میشل و مور (2011) با آلفای کرونباخ 87/0 بود. برای آزمون فرضیه های آماری از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان دادند کیفیت تدریس معلمان مقطع ابتدایی ناحیه ی 3 شهر شیراز بر اساس کیفیت زندگی کاری، یادگیری سازمانی و خوش بینی آموزشی قابل پیش بینی است.نتیجه گیری : کیفیت تدریس معلمان ابتدایی شیراز بهبود می یابد زمانی که کیفیت زندگی کاری و یادگیری سازمانی آن ها ارتقا یابد و خوش بینی آموزشی در آن ها تقویت شود. معلمان با کیفیت زندگی کاری مناسب و مهارت های یادگیری سازمانی بیشتر، معمولاً تدریس مؤثرتری دارند. خوش بینی آموزشی نیز موجب افزایش انگیزه و انرژی معلمان در کلاس می شود.
Developing a critical thinking training model for high school students(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۲ , ۲۰۲۴
76 - 95
حوزههای تخصصی:
The aim of this research was to devise a framework for fostering critical thinking skills among students within high school environments in Kermanshah. Employing a practical approach, the study adopted qualitative methods to attain its objectives. Participants consisted of experts, practitioners, and researchers familiar with the subject area. Utilizing purposive sampling, 23 individuals were selected based on theoretical saturation principles. Through a combination of document analysis and semi-structured interviews, data were meticulously analyzed using coding techniques, with Grounded Theory emerging as the primary method for theory generation. Results underscored the pivotal role of cultivating thinking management in the pedagogy of critical thinking within high school contexts. Moreover, findings highlighted the significance of facilitators' and students' professional competencies and personality traits, thoughtful planning, and familial influences as key determinants. Contextual factors impacting thinking management education encompassed supportive frameworks for managerial development, emotional dynamics within the classroom, strategies for teacher engagement, and adherence to authoritative guidelines.
تدوین چارچوب برنامه درسی هدایت تحصیلی شغلی در نظام آموزش وپرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین چارچوب برنامه درسی هدایت تحصیلی شغلی در نظام آموزش وپرورش ایران با استفاده از رویکرد آمیخته (کیفی کمّی) طی دو گام انجام شده است. در گام اول، به منظور شناسایی و تبیین عناصر و مؤلفه های چارچوب برنامه درسی هدایت تحصیلی شغلی، با استفاده از روش مرور نظام مند، 81 منبع مطالعاتی بین المللی از بین کلیه کتاب ها، مقاله ها، گزارش های پژوهشی، اسناد معتبر در حوزه برنامه درسی هدایت تحصیلی در بازه زمانی بین 2022-2001 به عنوان نمونه انتخاب شدند. در گام دوم، به منظور سنجش روایی با استفاده از روش پیمایشی، 15 نفر از خبرگان با شیوه روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در گام اول کاربرگ فیش برداری بود و و در گام دوم از کاربرگ روایابی پژوهشگرساخته استفاده شد. تحلیل داده ها نیز در گام اول با استفاده از روش کوربین و اشترواس طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد. داده های روایابی چارچوب تدوین شده نیز با استفاده از روش کمی و با استفاده از آماره های توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون های ناپارامتریک خی دو و آزمون یومن وایت نی) تحلیل شد. یافته های پژوهش عناصر و مؤلفه های چارچوب برنامه درسی هدایت تحصیلی شغلی در نظام آموزش وپرورش ایران را در 6 عنصر و 17 مؤلفه شامل منطق (چرایی، چیستی)، اهداف (توسعه بینش تحصیلی، شغلی، فردی اجتماعی)، محتوا (حوزه های یادگیری، الگوی سازمان دهی محتوا، ملاک انتخاب محتوا)، اجرا (زمان، معلم مشاور، رویکرد و فعالیت های یادگیری، زیرساخت ها و الزامات)، ارزشیابی (نقش، فرایند، ابزارها و تکنیک ها) و برون دادهای یادگیری (خودآگاهی، کاوش و اقدام تحصیلی شغلی) نمایان کرد. در نهایت، تحلیل نظرات متخصصان موضوعی، روایی هر یک از عناصر و مؤلفه ها را به تفکیک و همچنین، روایی چارچوب نهایی برنامه درسی هدایت تحصیلی شغلی در نظام آموزش وپرورش ایران را با 12 شاخص شامل جامع بودن، کلان نگری، آینده نگری، مبتنی بر نیاز بودن، بومی بودن، سازگاری درونی، قابلیت توصیف گری، قابل درک بودن، راهنمای عمل و اقدام، بهینه سازی فرایند، نظم بخشی و قابلیت به روز رسانی و توسعه تأیید کرد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با توجه به ضرورت آماده سازی و تجهیز دانشی، مهارتی و نگرشی دانش آموزان برای انتخاب رشته تحصیلی شغلی، چارچوب تدوین شده برنامه درسی می تواند جایگزینی مناسب برای برنامه فعلی هدایت تحصیلی شغلی در نظام آموزش وپرورش باشد و از این طریق چالش های موجود در این زمینه را برطرف کند.
Exploring and Classifying Critical Challenges of E-learning through a Systematic Approach at the University of Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of current study is to explore the critical challenges of e-learning in higher education institutions. The data for this research were collected through a qualitative approach using a descriptive phenomenological method and semi-structured interview tool, then the findings were analyzed by Colaizzi's (1978) 7-step method. The research field included 12 academic experts in E-learning at the University of Tehran through purposeful Sampling. The validity of qualitative data, based on the four criteria of Lincoln and Goba (1985) including; credibility, transferability, dependability, and confirmability and also reliability by re-coding and two coders have been examined and confirmed. The results of the analysis led to exploring142 main concepts, then in the form of 10 critical challenges related to the most components of the educational system including; learner, teacher, technology, financial and information resources, ethical considerations, university culture, classroom leadership, support system, learning effectiveness, and satisfaction of internal stakeholders. Finally, using a systematic approach, the mentioned challenges have been classified into three main dimensions of learning-teaching system such as; input, process, and output.
نقش دانش معلمی و نگرش مرتبط با شغل معلمی بر صلاحیت های حرفه ای و خودکارآمدی شغلی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش دانش معلمی و نگرش مرتبط با شغل معلمی بر صلاحیت های حرفه ای و خودکارآمدی شغلی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به روش توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان شهر تبریز به تعداد 2437 در سال تحصیلی 99-1398 بود که در پردیس های دانشگاه فرهنگیان (پردیس برادران علامه امینی و پردیس خواهران الزهرا) این شهر مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 335 نفر تعیین شد و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، پرسش نامه ها بین دانشجو معلمان توزیع شد. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسش نامه های خودکارآمدی معلم شانن- موران و هوی (2001)، صلاحیت های حرفه ای ملائی نژاد (1391)، دانش تربیتی و محتوایی ساهین (2011) و نگرش به شغل معلمی آستنر و همکاران (2009) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر) با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS انجام گرفت. نتایج نشان داد که دانش معلمی بر صلاحیت حرفه ای (29/0=β) و خودکارآمدی شغلی (24/0=β)، نگرش به شغل معلمی بر صلاحیت حرفه ای (37/0=β) و خودکارآمدی شغلی (51/0=β) دانشجومعلمان تاثیر مثبت و معنی داری ایفا می کند. در مجموع، یافته های پژوهش بر نقش موثر دانش معلمی و نگرش مرتبط با شغل معلمی بر صلاحیت های حرفه ای و خودکارآمدی شغلی دانشجو معلمان تاکید می کند.
اثر عضویت در جوامع کاری مجازی بر یادگیری غیررسمی معلمان تربیت بدنی: نقش میانجی تسهیم دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
95 - 116
حوزههای تخصصی:
یشینه و هدف: با رشد و توسعه شبکه های اجتماعی، استفاده از آن ها در محیط های سازمانی رو به افزایش بوده است. شکل گیری جوامع کاری آنلاین، محصول توسعه شبکه های اجتماعی در محیط های سازمانی است. علی رغم افزایش جوامع کاری مجازی در محیط های آموزشی، پیامدهای آن ها چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. این پژوهش در همین راستا با هدف مطالعه اثر عضویت در جوامع کاری مجازی بر یادگیری غیررسمی معلمان تربیت بدنی با نقش میانجی تسهیم دانش انجام شد. روش ها: این پژوهش کاربردی با استفاده از روش تحقیق پیمایشی انجام شد. 686 معلم تربیت بدنی شاغل در استان گلستان جامعه آماری این پژوهش بودند که بر اساس فرمول کوکران 247 معلم تربیت بدنی به عنوان نمونه، پرسش نامه های پژوهش را تکمیل نمودند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های عضویت در جوامع کاری مجازی، تسهیم دانش و یادگیری غیررسمی بود. تحلیل داده های پژوهش به شکل توصیفی و استنباطی با استفاده از دو نرم افزار آماری اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد اثر عضویت در جوامع کاری مجازی، بر تسهیم دانش معلمان تربیت بدنی مثبت و معنا دار است؛ همچنین نتایج مشخص نمود اثر عضویت در جوامع کاری مجازی، بر یادگیری غیررسمی معلمان تربیت بدنی مثبت و معنا دار می باشد. درنهایت، یافته های پژوهش نشان داد اثر عضویت در جوامع کاری مجازی، بر یادگیری غیررسمی معلمان تربیت بدنی با نقش میانجی تسهیم دانش مثبت و معنا دار است. نتیجه گیری: استفاده از جوامع کاری مجازی در محیط های آموزشی، مانند مدارس پیامدهای مثبتی مانند افزایش تسهیم دانش و یادگیری غیررسمی معلمان تربیت بدنی را به همراه داشته باشد؛ بنابراین تدوین اهداف و انتظارات روشن برای جوامع کاری مجازی و ترغیب معلمان تربیت بدنی برای مشارکت فعال در چنین جوامعی پیشنهاد می شود.
شناسایی شایستگی های کلیدی مدیریتی در عصر انقلاب صنعتی چهارم با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1 - 23
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی شایستگی های کلیدی مدیریتی در عصر انقلاب صنعتی چهارم با رویکرد فراترکیب می باشد.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای؛ از لحاظ ماهیت و سبک تحلیل مؤلفه ها، جزء پژوهش های کیفی و براساس جمع آوری داده ها، اسنادی است. از منظر روش انجام پژوهش، تحلیلی- توصیفی است و مؤلفه های پژوهش با استفاده از روش کیفی فراترکیب هفت مرحله ای ساندلوسکی و باروسو جمع آوری و تحلیل شده اند. به منظور شناسایی شایستگی های کلیدی مدیریتی در عصر انقلاب صنعتی چهارم، پژوهشگران به جستجوی سیستماتیک پژوهش های انجام شده مربوط به این عوامل در شش پایگاه علمی ساینس دایرکت، امرالد، وایلی، سیج، تیلور اند فرانسیس، اشپرینگر و همچنین پایگاه استنادی اسکوپوس بین سال های 2010 تا 2024 پرداختند. در بررسی های اولیه، تعداد 107 منبع یافت شد که پس از طی مراحل غربال گری و اعتبارسنجی و بهره گیری از ابزار CASP در نهایت 18 مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای بررسی کیفیت یا پایایی شاخص ها از ضریب کاپا در نرم افزار SPSS استفاده شده است که در پژوهش حاضر برابر با 86/0 است که نشان دهنده پایایی مناسب شاخص های این پژوهش می باشد.
یافته ها: براساس یافته های پژوهش، شایستگی های کلیدی مدیریتی در عصر انقلاب صنعتی چهارم شش شایستگی اصلی شامل؛ شایستگی های فردی، اجتماعی، روش شناختی، حرفه ای، فنی و مدیریتی، و 225 شایستگی فرعی می باشد.
بحث و نتیجه گیری: مدیرانی که در عصر انقلاب صنعتی چهارم کار می کنند، برای موفقیت به شایستگی های متفاوتی نیاز دارند و مدل شایستگی های شناسایی شده، می تواند مبنایی را برای انتخاب و انتصاب، ارزیابی عملکرد، آموزش و توانمندسازی مدیران فراهم نماید.
طراحی محیط و برنامه های آموزش سلامت محور در راستای ارتقاء سلامت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه های آموزشی سبک زندگی تحصیلی سلامت محور عامل مهمی در دستیابی به میزان موفقیت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان می باشد. هدف از تحقیق حاضر طراحی محیط و برنامه های آموزش سلامت محور در راستای ارتقاء سلامت دانش آموزان استان مازندران بود.روش شناسی: روش اجرای پژوهش حاضر به صورت کیفی و بر اساس تئوری نظریه داده بنیاد (گرندد تئوری) بود. همچنین پژوهش بر اساس دسته بندی تحقیقات بر مبنای هدف به صورت اکتشافی – توسعه ای می باشد. داده های لازم جمع آوری و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد به مثابه تکنیکی پژوهشی، مفاهیم، مقوله ها شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه متخصصان و صاحب نظران حوزه تعلیم وتربیت و مدارس استان مازندران بود. برای تعیین نمونه های این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی استفاده شد. نمونه گیری هدفمند برای انتخاب ۱۸ متخصص حوزه سلامت دانش آموزان انجام شد که از همه آن ها مصاحبه های تخصصی در حوزه سلامت تحصیلی دانش آموزان به عمل آمد. همچنین باتوجه به مصاحبه به عمل آمده از پرسشنامه محقق ساخته سبک زندگی تحصیلی سلامت محور با ضریب آلفای کرونباخ ۸۶/۰ استفاده شد.یافته ها: مدارس مروج سبک زندگی تحصیلی سلامت محور در شش مقوله اصلی (شرایط مداخله گر، عوامل موثرمدارس، شرایط زمینه ای، پیامد های مدارس، راهبرد های موثر و ابعاد مدارس) بررسی شدند. نتایج تحقیق نشان داد که در مدل ارائه می تواند در راستای استانداردسازی مقوله سلامت تحصیلی دانش آموزان استفاده گردد.نتیجه گیری و پیشنهادات: باتوجه به نتایج تحقیق پیشنهاد می شود که متخصصین نظام سلامت مدارس دستورالعمل هایی در جهت ایجاد محیطی سالم تهیه کنند و توسعه برنامه های آموزش سلامت محور در راستای ارتقاء سلامت دانش آموزان با چشم انداز کوتاه مدت و میان مدت و بلندمدت و تأکید روی برنامه هایی متناسب در جهت افزایش سطح فعالیت بدنی و مؤلفه های روانی ایجاد کنند.اصالت و نوآوری: این پژوهش برای اولین بار به طراحی محیط آموزشی سلامت محور با تأکید روی فعالیت بدنی به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی سلامت جسم و روان دانش آموزان پرداخته است.
شناسایی بدساختاری دانش علوم تجربی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی بر اساس رویکرد شناختی- تشخیصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی بدساختاری دانش بر اساس رویکرد شناختی-تشخیصی است. بدساختاری دانش، زمانی اتفاق می افتد که در آن ساختار دانش مورد نظر در حیطه ی آموزشی به دلایل مختلف در فراگیران شکل نمی گیرد. در این پژوهش با استفاده از رویکرد شناختی- تشخیصی پدیده بدساختاری دانش در بین دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی در درس علوم تجربی بررسی شد. تعداد 5 کلاس درسی با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. آزمون محقق ساخته بدساختاری دانش در سه موضوع تغییر فیزیکی، تغییر شیمیایی و رنگین کمان از کتاب علوم تجربی پنجم ابتدایی، بر اساس ساختار دانش مفاهیم مورد نظر تهیه گردید. برای تحلیل داده ها از تحلیل شبکه های عصبی ( روش سلسله مراتبی صفت ) با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. شاخص برازش سلسله مراتب (HCI) برای هر سه موضوع به ترتیب 71/0 ، 77/0 و 73/0 به دست آمد که نشان داد مدل شناختی از برازش مناسبی برخوردار است. برای بررسی دقت تصمیم گیری در مورد سطوح تسلط آزمودنی ها در توانش ها بر اساس نمرات تشخیصی شاخص αAHM، برای صفت های موجود در ساختار دانش محاسبه گردید که مقدار آن برای توانش های مختلف بالای6/0 به دست آمد در حد مطلوب بوده و قابلیت گزارش نهایی را دارا می باشند. همچنین نمرات شناختی دانش آموزان بر اساس ترتیب پاسخ صحیح آنها به سوالات سلسله مراتبی برای بررسی بدساختاری مورد بررسی قرار گرفت. همچنین نتایج تحلیل نمرات شناختی دانش آموزان نشان داد که برخی از دانش آموزان در مفاهیم شناختی مختلف مشکلاتی دارند که نشان دهنده بدساختاری دانش در موضوع مورد نظر در دانش آموزان می باشد.
تاثیر آموزش مدیریت خشم بر سازگاری اجتماعی، تاب آوری و جرئت ورزی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
188 - 202
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش مدیریت خشم بر سازگاری اجتماعی، تا ب آوری و جرئت ورزی دانش آموزان شهر ساری انجام شد. روش پژوهش: روش مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. همچنین این تحقیق از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پسر پایه دهم شهرستان ساری که در سال تحصیلی 1402-1401 مشغول به تحصیل بودند، می باشد. در پژوهش حاضر، از جامعه آماری ذکر شده، به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای ، ابتدا از دو ناحیه آموزش پرورش شهرستان ساری ناحیه دو را به صورت تصادفی انتخاب شد و از بین مدارس این ناحیه، یک مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شده و از میان کلاس های پایه دهم، یک کلاس 20 نفره به عنوان گروه آزمایش و یک کلاس 20 نفره به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. سپس مداخله مدیریت خشم در هشت جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایشی اجرا گردید اما در گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. از پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیفرنیا (1953)، پرسشنامه جرئت ورزی گمبریل و ریچی (1975) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. از نرم افزار SPSS نسخه 26 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها و نتایج: نتایج تجزیه و تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مدیریت خشم بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان، تاب-آوری دانش آموزان و جرئت ورزی دانش آموزان تاثیر مثبت و معناداری دارد.
تاثیر اجرای مداخله آموزشی توسط دانشجویان پرستاری کارآموزی در عرصه بر ارتقای خود مراقبتی بیماران دیابت نوع دو بستری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش خودمراقبتی به بیماران دیابتی توسط پرستاران همواره یک استراتژی کلیدی و ارزشمند در زمینه کنترل موفق دیابت بوده است، جهت تسهیل فرایند حرفه ای شدن فارغ التحصیلان پرستاری، مطالعه حاضر با هدف تاثیر اجرای مداخله آموزشی توسط دانشجویان پرستاری بر ارتقای خود مراقبتی بیماران دیابت ملیتوس انجام شد. روش کار: مطالعه به صورت نیمه تجربی بر روی 70 بیمار بستری مبتلا به دیابت نوع 2 صورت که به طور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمون تقسیم شدند، انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه خود مراقبتی توبرت و گلاسکو بود که قبل از مداخله آموزشی و یک ماه بعد از آن تکمیل شد. داده ها از طریق نرم افزار SPSS 16 با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی درسطح معنی داری ۰5/۰ P ≤ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین رفتارخودمراقبتی در حیطه های فعالیت بدنی ، مراقبت از پا، رعایت رژیم غذایی، کنترل قندخون، مصرف مرتب دارو وجود دارد. اما در میانگین نمره کلی خودمراقبتی در گروه مطالعه و کنترل به جز در حیطه مراقبت از پا تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر مثبت آموزش در حیطه های مختلف و عدم وجود تفاوت معنادار بین نمره خودمراقبتی کلی بین دو گروه که ممکن است بر اثر مناسب نبودن روش های آموزشی باشد، پیشنهاد می شود ضمن تاکید بر دروس پرستاری در زمینه آموزش به بیمار، دانشجویان پرستاری با تکنولوژی های پیشرفته آموزشی و روش ایجاد یک ارتباط موثر آشنا شوند تا بتوانند از توانمندی خود در زمینه ارائه جامع تر خدمات به بیماران در عرصه ی واقعی بالین استفاده نمایند.