مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تنظیم شناختی هیجان
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر، بررسی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر اساس ابعاد شخصیتی روان نژندی گرایی و برون گرایی می باشد.
روش: ابتدا 725 نفر از دانشجویان پسر، نسخه فارسی تجدید نظر شده پرسشنامه شخصیتی آیسنک را تکمیل نمودند. سپس، 140 نفر از آنها بر اساس نمره های انتهایی توزیع در دو بعد روان نژندی گرایی (N) و برون گرایی (E) در قالب چهار گروه برون گرا، درون گرا، روان نژندی گرا و پایدار هیجانی (هر گروه 35 نفر)، به عنوان آزمودنی های اصلی انتخاب و به وسیله پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان ارزیابی شدند.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که افراد روان نژندی گرا در برخورد با تجربه منفی، بیشتر از راهبردهای ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، دیدگاه پذیری، فاجعه سازی و ملامت دیگران، و افراد پایدار هیجانی از راهبردهای تمرکز مجدد مثبت و تمرکز مجدد بر برنامه ریزی استفاده می کنند. راهبردهای رایج در افراد برون گرا، تمرکز مجدد مثبت، دیدگاه پذیری و ارزیابی مجدد مثبت بود. ضمن اینکه، افراد درون گرا بیشتر از راهبردهای ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، فاجعه سازی و ملامت دیگران استفاده می کردند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، می توان گفت که صفات شخصیتی نقش مهمی در انتخاب راهبردهای تنظیم هیجان ایفا می کنند و نوع راهبردهای تنظیم هیجان متناسب با صفات شخصیتی مسلط در فرد می باشد.
نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان برای سبک والدگری و مشکلات هیجانی
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه تبین نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان برای سبک های والدگری و مشکلات هیجانی بود. بدین منظور با انتخاب یک گروه 240 نفری از دانش آموزان دبیرستانی از شهرستان فسا به شیوه ی خوشه ای چند مرحله ای مقدمات مطالعه مهیا گردید. به منظور گردآوری اطلاعات از سه مقیاس پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، پرسشنامه سبک والدگری آلاباما و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس استفاده شد. به منظور بررسی نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان برای سبک والدگری و مشکلات هیجان در قالب یک مدل علّی از شیوه ی مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج این تحلیل حاکی از تایید نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان بود. همچنین شاخص های برازش مدل نیز حاکی از کفایت مناسب مدل مورد آزمون بود. نتایج این مطالعه نشان داد که والدگری کارآمد موجب کاهش استفاده از استراتژی های منفی تنظیم شناختی هیجان برای مقابله با شرایط استراس زا در نوجوانان می شود و این امر موجب افزایش سطح سلامت در آنها می گردد. از سوی دیگر سبک والدگری ناکارآمد از طریق افزایش به کارگیری استراتژی های منفی در تنظیم شناختی هیجان موجب افزایش مشکلات هیجانی در نوجوانان می شود.
بررسی رابطه تنظیم شناختی هیجان با فرآیند و محتوای خانواده و شیوه های مقابله با تعارض دانش اموزان دبیرستان های شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران جلالی-هما رافعی
مقایسه اثربخشی روان درمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد و ذهن آگاهی بر میزان ولع مصرف و تنظیم شناختی هیجان در مصرف کنندگان شیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه درمان های موج سوم در روان درمانی به جای چالش با شناخت ها، بر آگاهی و پذیرش افراد از احساسات و هیجان ها و شناخت ها و رفتارها تاکید دارند. به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روان درمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد و ذهن آگاهی بر میزان ولع مصرف و تنظیم شناختی هیجان در مصرف کنندگان شیشه انجام شده است. روش: پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری کلیه مصرف کنندگان مواد شیشه شهر بهارستان اصفهان بود. گروه مصرف کننده مواد، شامل 34 مصرف کننده ماده شیشه بودند که از بین افراد مراجعه کننده به مرکز درمان اعتیاد بهارستان به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر ذهن-آگاهی قرار گرفتند. افراد هر دو گروه به صورت همزمان و جداگانه تحت دوازده جلسه مداخلات درمانی به صورت هفته ای دو جلسه و در انتها هفته ای یک جلسه و به مدت دو ساعت در هر جلسه قرار گرفتند. آزمودنی های دو گروه به کمک آزمون سنجش شدت ولع مصرف شیشه و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که دو گروه درمانی بر شدت ولع مصرف در دو مرحله پس آزمون و پیگیری تاثیر معناداری داشتند. همچنین در مقایسه اثربخشی این دو درمان بر ابعاد نه گانه تنظیم شناختی هیجان تفاوت معناداری مشاهده نشد و هر دو درمان به یک میزان بر شاخص-های شناختی تنظیم هیجان تاثیرگذار بودند. نتیجه گیری: می توان گفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ذهن آگاهی به دلیل مولفه های مشترک درمان در کاهش آسیب های روانی ناشی از مصرف آمفتامین ها موثر است.
مدلیابی علّی تاب آوری هیجانی: نقش دلبستگی به والدین و همسالان، راهبردهای مقابله ای و تنظیم شناختی هیجانات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر نقش واسطه گری تنظیم عواطف و راهبردهای مقابله ای در رابطه دلبستگی به والدین و همسالان با تاب آوری هیجانی بررسی شد. شرکت کنندگان پژوهش 304 دانش آموز دختر(170نفر) و پسر (134نفر) دبیرستان های شهر شیراز بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس های دلبستگی به والدین و همسالان آرمسدن و گرینبرگ، مقیاس راهبردهای مقابله ای سندلر و همکاران، پرسشنامه تنظیم شناختی عاطفی گارنفسکای و کراجی، مقیاس بهزیستی روانی کلی و پیترسون، مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه منفی واتسون و همکاران، و افسردگی کودکان کواکس و بک استفاده شد. پایایی و روایی ابزارها با استفاده از ضریب پایایی آلفای کرونباخ و تحلیل عوامل احراز شد. با استفاده از رگرسیون به شیوه متوالی همزمان و با به کار گیری مراحل پیشنهادی بارون و کنی مدل فرضی تحلیل شد. یافته ها نشان داد که الف) دلبستگی به والدین در مقایسه با همسالان پیش بینی کننده قوی تری برای تاب آوری هیجانی است. ب) دلبستگی به والدین با راهبردهای مقابله ای فعال و کناره گیری و جستجوی حمایت اجتماعی و تنظیم شناختی مثبت رابطه مثبت و با تنظیم شناختی منفی و راهبردهای مقابله ای اجتنابی رابطه منفی دارد. دلبستگی به همسالان نیز فقط با راهبردهای مقابله ای فعال و اجتنابی رابطه مثبت داشته است. ج) به طور کلی راهبردهای مقابله ای و تنظیم شناختی می توانند نقش واسطه ای در رابطه انواع دلبستگی و تاب آوری هیجانی داشته به طوری که دلبستگی به والدین و همسالان به طور غیر مستقیم و به واسطه راهبردهای مقابله ای فعال پیش بینی کننده مثبت تاب آوری هیجانی و بواسطه راهبرد اجتنابی پیش بینی کننده منفی تاب آوری هیجانی هستند. دلبستگی به والدین همچنین به واسطه راهبرد مقابله ای کناره گیری تاب آوری هیجانی را به شکل مثبت و به واسطه راهبرد مقابله ای اجتنابی و تنظیم شناختی منفی تاب آوری هیجانی را به شکل منفی پیش بینی می کند.
ارتباط عامل های شخصیت، تنظیم و بازشناسی هیجان با کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط ابعاد شخصیت، تنظیم و بازشناسی هیجان با کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن می باشد.
روش: این پژوهش از نوع همبستگی است. نمونه ی پژوهش شامل 80 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن بود که از میان بیماران مراجعه کننده به کلینیکهای شهر اردبیل انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مقیاس تنظیم شناختی هیجان، آزمون بازشناسی حالات چهرهای، فرم کوتاه پرسشنامه ی شخصیتی نثو و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی (SF -36) استفاده شد. دادههای پژوهش با روشهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان میدهد که بین تنظیم هیجانی مثبت (459/0r= - )، تنظیم هیجانی منفی (374/0r= )، برونگرایی (251/0r= )، گشودگی (226/0r= )، با وجدان بودن (221/0r= ) و بازشناسی هیجانی (240/0-r= ) با کیفیت زندگی رابطه دارند (01/0pنتیجهگیری: نتایج تحلیل گرسیون چندگانه نشان داد که حدود 22 درصد واریانس کیفیت زندگی توسط متغیرهای مورد مطالعه تبیین می شود. این یافتهها نشان می دهند که عاملهای شخصیتی و هیجانی نقش مهمی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن دارند.
مقایسه ناگویی هیجانی و راهبردهای تنظیم هیجان در بیماران جسمانی سازی، بیماران اضطرابی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقص و نارسایی تنظیم هیجان از مشکلات بنیادین افراد مبتلا به اختلال-های اضطرابی و جسمانی سازی است. ناگویی هیجانی، یعنی ناتوانی در بازشناسی و توصیف هیجان ها، تعیین کننده اصلی نارسایی تنظیم عواطف است. وجود اختلال در بازشناسی و توصیف هیجان ها، شیوه استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان را تحت تاثیر قرار می دهد. آیا میزان توسل به راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان، افراد مبتلا به اختلال های اضطرابی و جسمانی سازی را از افراد عادی متمایز می سازد؟ در جستجوی پاسخ به این سوال، هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه ناگویی هیجانی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به اختلال های جسمانی سازی، اضطرابی و افراد عادی بود. تعداد 90 شرکت کننده (30 بیمار جسمانی سازی، 30 بیمار اضطرابی، 30 فرد عادی) در این پژوهش به پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) پاسخ دادند. افراد گروه عادی علاوه بر مقیاس های نامبرده به مقیاس افسردگی اضطراب استرس (DASS-21) نیز پاسخ دادند یافته های پژوهش نشان دادند که راهبردهای تنظیم هیجان و ناگویی هیجانی در گروه های مورد مطالعه دارای تفاوت معنادار هستند. هم چنین نتایج نشان داد که میان راهبردهای انطباقی تنظیم هیجان و ناگویی هیجانی رابطه منفی و بین راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان و ناگویی هیجانی در کل اعضای نمونه رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان ناگویی هیجانی را به عنوان نوعی نقص در پردازش و تنظیم هیجان ها و تاثیرگذار بر نحوه استفاده از راهبردهای انطباقی یا غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان دانست.
مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به سردرد میگرنی، سردرد تنشی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سردرد هدف بزرگی برای مداخلات بهداشت عمومی به شمار می رود. از آنجا که استرس و آشفتگی های هیجانی به عنوان عوامل راه انداز مهم در انواع سردرد مطرح هستند، بنابراین موضوع تنظیم هیجان می تواند به عنوان عاملی در سازگاری و کنترل مؤثر این اختلال مطرح باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان و مردان مبتلا به سردرد میگرنی، سردرد تنشی و افراد بهنجار بود.
روش: طی یک طرح علی- مقایسه ای دو گروه 30 نفری از کلیه بیماران مبتلا به سردرد میگرنی و سردرد تنشی، مراجعه کننده به کلینیک نورولوژی بیمارستان امام حسین (ع) تهران با تشخیص نورولوژیست در چهارچوب ملاک های تشخیصی انجمن بین المللی سردرد به صورت در دسترس انتخاب و با گروه بهنجار همتاسازی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان دادند که افراد مبتلا به سردرد میگرنی نسبت به گروه بهنجار از راهبردهای مثبت کمتری استفاده می کنند. همچنین زنان در هر دو گروه مبتلا به سردرد میگرنی و بهنجار از مردان مبتلا به میگرن و بهنجار در استفاده از راهبردهای مثبت نمرات بالاتری کسب کردند.
نتیجه گیری: بدین صورت آموزش تنظیم هیجان با آگاه نمودن مبتلایان به سردرد از هیجان ها ی مثبت و منفی خود و کمک به پذیرش و ابراز به موقع آنها، می تواند سلامت روان آنان را ارتقاء بخشد، لذا آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به این گروه پیشنهاد می شود.
بررسی نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی میان والدگری و سازگاری تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه تبیین نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین والدگری و سازگاری تحصیلی در دانشجویان بود. بدین منظور یک گروه 400 نفری از دانشجویان دانشگاه شیراز (شامل 233 دختر و 167 پسر) به شیوه ی خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه مقیاس پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان، پرسشنامه ی سبک والدگری آلاباما و پرسشنامه ی سازگاری تحصیلی دانشجویان استفاده گردید. به منظور تحلیل داده ها، از روش آماری رگرسیون چندگانه، با بکارگیری روش مراحل بارون و کنی )1986) استفاده شد. نتایج این تحلیل حاکی از تایید نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان بود. نتایج این مطالعه نشان داد که والدگری کارآمد موجب افزایش استفاده از استراتژی های مثبت تنظیم شناختی هیجان جهت سازگاری تحصیلی در دانشجویان می شود و استراتژی های مثبت تنظیم شناختی هیجان در بین سبک های والدگری و سازگاری تحصیلی نقش واسطه ای ایفا می کنند.
مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به سردرد میگرنی، سردرد تنشی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سردرد هدف بزرگی برای مداخلات بهداشت عمومی به شمار می رود. از آنجا که استرس و آشفتگی های هیجانی به عنوان عوامل راه انداز مهم در انواع سردرد مطرح هستند، بنابراین موضوع تنظیم هیجان می تواند به عنوان عاملی در سازگاری و کنترل مؤثر این اختلال مطرح باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان و مردان مبتلا به سردرد میگرنی، سردرد تنشی و افراد بهنجار بود. طی یک طرح علی- مقایسه ای دو گروه 30 نفری از کلیه بیماران مبتلا به سردرد میگرنی و سردرد تنشی، مراجعه کننده به کلینیک نورولوژی بیمارستان امام حسین (ع) تهران با تشخیص نورولوژیست در چهارچوب ملاک های تشخیصی انجمن بین المللی سردرد به صورت در دسترس انتخاب و با گروه بهنجار همتاسازی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که افراد مبتلا به سردرد میگرنی نسبت به گروه بهنجار از راهبردهای مثبت کمتری استفاده می کنند. همچنین زنان در هر دو گروه مبتلا به سردرد میگرنی و بهنجار از مردان مبتلا به میگرن و بهنجار در استفاده از راهبردهای مثبت نمرات بالاتری کسب کردند. بدین صورت آموزش تنظیم هیجان با آگاه نمودن مبتلایان به سردرد از هیجان ها ی مثبت و منفی خود و کمک به پذیرش و ابراز به موقع آنها، می تواند سلامت روان آنان را ارتقاء بخشد، لذا آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به این گروه پیشنهاد می شود.
رابطه بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و رفتارهای پرخطر به واسطه حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین عوامل مؤثر بر رفتارهای پرخطر، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد است. پژوهش های اندکی به نقش متغیرهای واسطه ای در این ارتباط پرداخته اند. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی به منظور تعیین نقش بررسی تأثیر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رفتارهای پرخطر بواسطه حمایت اجتماعی ادارک شده انجام شد. بدین منظور 224 (93 پسر و 149 دختر) از دانشجویان دانشگاه تهران با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها پرسش نامه بررسی رفتارهای پرخطر جوانان (YRBSQ، مرکز کنترل بیماری های آمریکا، 1989)، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001) و مقیاس چندوجهی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، داهلم، زیمت و فارلی، 1988) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاکی از اثر مستقیم راهبردهای شناختی سازگارانه بر خانواده، راهبردهای شناختی ناسازگارانه بر خانواده و دوستان و همچنین، راهبردهای شناختی ناسازگارانه، خانواده و دوستان بر رفتارهای پرخطر بود. علاوه بر این، اثرات غیرمستقیم راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان بر رفتارهای پرخطر به وسیله عامل خانواده واسطه گری شد. بنابراین، نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه میان راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و رفتارهای پرخطر تأیید شد. در نهایت، مدل برازش مناسبی با داده ها داشت.
نقش ذهن آگاهی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در پیش بینی علایم روان شناختی دانشجویان علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: افزایش استرس، اضطراب و افسردگی در دانشجویان رشته های پزشکی علاوه بر مشکلاتی که در طول تحصیل برای آنها ایجاد می کند، سبب تداخل با نقش حرفه ای آنها در آینده نیز می شود. نقش ذهن آگاهی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان به عنوان فرآیندهایی تاثیرگذار بر سلامت انسانی، در اقشار مختلف و در مورد علایم روحی مختلف، سودمند گزارش شده است. هدف این پژوهش، بررسی نقش تفکیکی دو متغیر ذهن آگاهی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در پیش بینی علایم روان شناختی دانشجویان علوم پزشکی بود.
ابزار و روش ها: در این پژوهش توصیفی- همبستگی، 375 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال تحصیلی 94-1393 به روش تصادفی مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسش نامه پنج وجهی ذهن آگاهی، پرسش نامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و پرسش نامه افسردگی، اضطراب و استرس بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS 20 و با استفاده از ماتریس همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون گام به گام تحلیل شدند.
یافته ها: بین راهبردهای تنظیم هیجان و ذهن آگاهی با افسردگی، اضطراب و استرس رابطه معنی دار وجود داشت (01/0p<). 25% تغییرات واریانس مربوط به افسردگی توسط راهبردهای شناختی منفی (12%) و مثبت تنظیم هیجان (9%) و ذهن آگاهی (4%) تبیین شد. 17% تغییرات واریانس مربوط به اضطراب نیز توسط دو متغیر راهبردهای شناختی منفی (12%) و مثبت تنظیم هیجان (5%) تبیین شد. همچنین راهبردهای شناختی منفی (17%) و مثبت تنظیم هیجان (3/2%) توانستند 3/19% تغییرات واریانس متغیر استرس را پیش بینی نمایند (05/0p<).
نتیجه گیری: راهبردهای شناختی تنظیم هیجان خصوصاً راهبردهای شناختی منفی تنظیم هیجان در مقایسه با ذهن آگاهی، نقش بیشتر و پررنگ تری در تبیین علایم روان شناختی در دانشجویان رشته های پزشکی دارند.
رابطه تنظیم شناختی هیجان، خودکارآمدی، برانگیختگی و مهارت های اجتماعی با سوء مصرف مواد در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی ارتباط تنظیم شناختی هیجان، خودکارآمدی، برانگیختگی و مهارت های اجتماعی با سوء مصرف مواد در دانش آموزان انجام شد. روش: این تحقیق از نوع همبستگی بود که در مقوله طرح های توصیفی قرار دارد. تعداد 400 دانش آموز پایه های اول و دوم دبیرستان های شهر شیراز در سال تحصیلی 91-90 با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس های تنظیم شناختی-هیجان، خودکارآمدی، برانگیختگی، مهارت های اجتماعی و فهرست سوء مصرف مواد (محقق ساخته) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان دادند برانگیختگی و سطوح پایین مهارت های اجتماعی سهم معناداری در پیش بینی سوء مصرف مواد دارند. نتیجه گیری: نتایج مبین آن بودند که بر انگیختگی رفتاری، سطوح پایین خودکارآمدی، تنظیم شناختی هیجان، عدم تفکر و برنامه ریزی در کارها و سطوح پایین مهارت های اجتماعی در گرایش نوجوانان به سوء مصرف مواد موثراند.
نقش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و ترجیحات جنسیتیِ مردانگی-زنانگی در خشونت ورزی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و ترجیحات جنسیتی مردانگی-زنانگی در خشونت ورزی دختران نوجوان بود. در یک پژوهش توصیفی-مقطعی از 509 دانش آموز دختر به شیوه خوشه ای چندمرحله ای نمونه گیری شد و هریک از آنها به پرسشنامه ی نقش جنسیتی بم (BSRI)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی(CERQ) و پرسشنامه پرخاشگری اهواز(AAI) پاسخ دادند. مجموعه ی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و ترجیحات جنسیتی حداکثر توانست 37% از واریانس مشترک نتایج خشونت ورزی را پس از کنترل متغیرهای مخدوش کننده ی سن و سابقه بیماری جسمی تبیین نماید. در مدل نهایی راهبرد تنظیم شناختی هیجان ناسازگار و زیرمقیاس های سرزنش خود، نشخوار فکری، فاجعه انگاری، سرزنش دیگران و نقش جنسیتی مردانه به طور مستقیم و راهبرد تنظیم شناختی هیجانِ سازگار و راهبرد ارزیابی مجددمثبت به طور معکوس سطوح خشونت ورزی را پیش بینی می کردند. به نظر می رسد ارتقاء و اصلاح راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و نیز زمینه سازی فرهنگی در خصوص تغییر باورهای نامطلوب جنسیتی می تواند در کاهش هیجانات منفی مانند خشم ثمربخش باشد.
مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، باورهای فراشناختی، و روان بنه های سازش-نایافته اولیه در دانش آموزان مبتلا و غیرمبتلا به لکنت زبان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال لکنت زبان ازجمله اختلال هایی است که علت آن هنوز به طور کامل مشخص نشده است و پژوهش های روان شناختی برای شناخت بهتر این اختلال ضروری است، ازاین رو هدف این پژوهش مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، باورهای فراشناختی، و روان بنه های سازش نایافته اولیه در نوجوانان مبتلابه لکنت زبان و بهنجار بود.
روش: طرح پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه مدارس شهر همدان دچار لکنت زبان ارجاع داده شده به گفتاردرمانگر در سه ماهه سوم سال ۱۳۹۳ بودند، با روش نمونه گیری در دسترس 21 نفر مبتلابه اختلال لکنت زبان و 21 نفر بهنجار انتخاب شدند و توسط پرسشنامه روان بنه های یانگ (۱۹۹۸)، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (۲۰۰۱) و پرسشنامه ی فراشناخت ولز (۲۰۰۲) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که نوجوانان مبتلابه لکنت زبان در مقایسه با نوجوانان بهنجار از راهبردهای سازش نایافته بیشتر و از راهبرد سازش یافته کمتری بهره می گیرند. همچنین میانگین نمرات نوجوانان مبتلابه اختلال لکنت زبان در مؤلفه های فراشناختی و روان بنه ها از گروه بهنجار تفاوت معناداری داشت (001/0 >P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش مشخص شد که نوجوانان مبتلابه لکنت زبان در مقایسه با نوجوانان بهنجار به میزان بیشتری از راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان، روان بنه های سازش نایافته اولیه و باورهای فراشناختی برخوردارند.
مقایسه تنظیم شناختی هیجان، منبع کنترل و معناجویی در زنان وابسته به مواد و زنان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه تنظیم شناختی هیجان، منبع کنترل و معناجویی در زنان وابسته به مواد و عادی بوده است. روش پژوهش از نوع پژوهش های علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زنان معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد زیرنظر بهزیستی شهر تبریز در زمستان 1394 تشکیل می دادند که از سه مرکز درمان و بازتوانی ترک اعتیاد امید، نور و خانه سبز، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، یک مرکز انتخاب و 50 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند؛ و جهت مقایسه از بین زنان عادی مراجعه کننده به مراکز خانه سلامت 50 نفر به روش تصادفی ساده به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. گرد آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه ها ی تنظیم شناختی هیجان گرنفسکی و همکاران، منبع کنترل راتر و معنا در زندگی استیگر و همکاران، انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری مانوا استفاده شد. نتایج تحلیل نشان می دهند که زنان وابسته به مواد بیش تر از راهبردهای هیجانی منفی (ملامت خویش، نشخوار ذهنی، فاجعه آمیزی و ملامت دیگران) استفاده می کنند (001/0). هم چنین، نتایج نشان می دهند که میانگین نمره های کنترل درونی به گونه ای معنادار در زنان عادی از زنان وابسته به مواد بیش تر است؛ زنان وابسته به مواد بیش تر از کنترل بیرونی استفاده می کنند (001/0) و معنا در زندگی زنان عادی بیش تر از زنان وابسته به مواد است (001/0)؛ بنابراین، می توان گفت آموزش های لازم برای بکارگیری راهبردهای مثبت تنظیم هیجان، تغییر منبع کنترل از بیرونی به درونی و یافتن معنا در زندگی جهت پیشگیری از بروز جرایم در بین زنان ضروری بنظر می رسد.
اثربخشی آموزش گروهی هوش هیجانی بر تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان قربانی سوء رفتار هیجانی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی اثربخشی آموزش گروهی هوش هیجانی بر راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان در کودکان قربانی سوء رفتار هیجانی بود. کودکان قربانی سوء رفتار هیجانی، مشکلات زیادی در خصوص تنظیم هیجان دارند. این تحقیق بر اساس یک طرح آزمایشی انجام شده است. تعداد 50 دانش آموز پایة اوّل راهنمایی ناحیه 2 آموزش و پرورش شهر شیراز که تجربه سوء رفتار هیجانی از جانب والدین داشتند، انتخاب گردیده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. در این تحقیق، از پرسشنامه های سوء رفتار هیجانی و تنظیم شناختی هیجان استفاده شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش گروهی هوش هیجانی بر راهبردهای شناختی مثبت تنظیم هیجان تأثیر معنادار دارد. تأثیر آزمایش روی راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان تأثیر معناداری نداشت. نتیجه این که آموزش هوش هیجانی می تواند راهبردهای تنظیم شناختی هیجان را در دانش آموزان قربانی سوء رفتار هیجانی والدین تحت تأثیر قرار دهد.
نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و رضایت زناشویی زوجین شاغل فرهنگی شهر مرودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تبیین نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و رضایت زناشویی زوجین شاغل شهر مرودشت بود. به لحاظ ماهیت و هدف ها، این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین شاغل فرهنگی شهر مرودشت در سال 1394 بوده است که با استفاده از از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، از بین زوجین شاغل فرهنگی شهر مرودشت تعداد 200 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه شخصیتی پنج عاملی نئو (1992)، پرسش نامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2002) و پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (1989) استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادله های ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان دادند که تنظیم شناختی هیجان، نقش واسطه گری معنا داری برای ویژگی های شخصیتی (روان نژندی و برون گرا یی) و رضایت زناشویی ایفا می کند
مقایسه و بررسی نیمرخ عصب روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان در مبتلایان به وسواس فکری- عملی و اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش مقایسه نیمرخ عصب روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان در مبتلایان به وسواس فکری–عملی و اضطراب فراگیر بود.\nروش: پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک های اعصاب و روان شهر شیراز در سال 1395بود. تعداد 60 بیمار وسواس فکری-عملی و اضطراب فراگیر به شیوه در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. همچنین تعداد30 نفر از کسانی که هرگونه تشخیص روان پزشکی در مورد آنان منتفی بود نیز به عنوان گروه عادی انتخاب شدند. این افراد از لحاظ سن، جنس و تحصیلات همتا شدند. داده ها به وسیله پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و آزمون اشکال پیچیده آندره ری جمع آوری و به روش تحلیل واریانس با کمک نرم افزار SPSS-20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.\nیافته ها: نشان داد بین سه گروه از نظر ثبات ادراکی تفاوت معناداری وجود ندارد. اما از نظر حافظه دیداری بین بیماران وسواسی با دو گروه دیگر تفاوت معناداری وجود دارد. مقایسه تنظیم شناختی هیجان در ابعاد مثبت و منفی نشان داد که تنظیم شناختی هیجان مثبت، بین گروه عادی با دو بیماران وسواس فکری-عملی و اضطراب فراگیر تفاوت معناداری وجود دارد اما در بعد تنظیم شناختی هیجان منفی بین سه گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد.\nنتیجه گیری : بیانگر این می باشد که اختلال وسواس فکری-عملی و اضطراب می تواند شرایط متفاوتی را از لحاظ عملکردهای عصبی- شناختی و تنظیم هیجانی در بیماران ایجاد کندکه در این مسله باید در طراحی و اجرا درمان مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی برنامه تنظیم شناختی هیجان بر علائم اضطراب و افسردگی نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تنظیم شناختی هیجان بر اضطراب و افسردگی نوجوانان دختر منطقه چهار شیراز بود. روش پژوهش شبه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه هفتم، هشتم و نهم حاضر در مدارس منطقه چهار شیراز در سال تحصیلی 1395-1394و نمونه آماری این پژوهش 160 نفر از نوجوانان 13 - 15 ساله حاضر در این مدارس و روش نمونه گیری در دسترس بود. از این میان، دانش آموزانی که نمره ای بالاتر از یک انحراف معیار از میانگین در نشانه های افسردگی و اضطراب به دست آورده بودند، (38 دانش آموز)، انتخاب شدند. در نهایت با توجه به ملاک های ورود و خروج پژوهش،30 دانش آموز به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گنجانده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اختلال های اضطرابی کودکان (SCARED) و پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) بودند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم شناختی هیجان، نشانه های عاطفی افسردگی را کاهش داد، اما در سایر نشانه ها و همچنین نمره کلی افسردگی تفاوت گروه آزمایش و کنترل معنادار نشد. علاوه بر این، تنظیم شناختی هیجان به کاهش تمامی علائم اضطرابی منجر شد. یافته ها از نقش مؤثر برنامه تنظیم شناختی هیجان بر نشانه های افسردگی و به ویژه اضطراب نوجوانان حمایت می کنند. بر اساس یافته ها، برنامه تنظیم شناختی هیجان می تواند به عنوان یک روش مداخله ای نوین در کاهش علائم اختلال های هیجانی نوجوانان به کار رود.