مطالعات آموزش و یادگیری
مطالعات آموزش و یادگیری دوره 156 بهار و تابستان 1403 شماره 1 (پیاپی 86/2) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش پژوهشگران کوشیدند با تأسی به فرض های فلسفی و تفکر معرفت شناسانه سازاگرایی، اهمّ شناساننده های انگیزش یادگیری را در نوجوانان تیزهوش کشف کنند. در این پژوهش، برای تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه با 30 نوجوان پسر تیزهوش، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج رویه تحلیل مضمون دو طبقه مفهومی کلان و توضیح دهنده نشانگرهای انگیزشی را از یکدیگر بازشناساند: انگیزاننده های مستخرج از فلسفه تربیتی مشوق کمّی نگری و انگیزاننده های مستخرج از فلسفه تربیتی مشوق کیفی نگری. در این بخش، نتایج نشان داد که تجمیع ویژگی هایی مانند غیرفرایندی نگری، بازده اندیشی، شکست هراسی، غیرخودراهبری و اغلب، تک وجهی اندیشی، در زمره توصیف گرهای اساسی سازه های انگیزشی معطوف بر کمّی نگری انگیزشی و در مقابل، بلوک هایی مانند فرایندی نگری (غیربازده اندیشی)، چندوجهی اندیشی، یادگیری مداری، تعهدمندی (اراده مندی) بیش ارزش گذاری ذاتی برای تلاش باوری، پایستگی انگیزشی و نظم بخشی هیجانی، بر تعیین کننده ترین بسترهای آفریننده تحولی نگری انگیزشی، دلالت داشتند. درمجموع، تاکید بر رویارویی یا مصاف بین این دو روی آوردِ انتزاعیِ معطوف بر سازنده های حیات انگیزش یادگیری در تیزهوشان، به طرزی ضمنی، از نقش تعیین کننده بافت اجتماعی تغذیه گر نیازهای روانی بنیادین در یادگیرندگان تیزهوش، حمایت می کند. به بیان دیگر، اصرار بر مصاف بین دو فلسفه رقیب، در بطنِ فهم و کشف نشانگرهای انگیزش یادگیری سرآمدان، به طرز واقع نگرانه ای بر تمایز در نقش آفرینی های محیط های اجتماعیِ مشوقِ دغدغه های کمّی و کیفی، دلالت دارد.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر رویکرد هنری دیسیپلین محور بر بهبود شایستگی هیجانی-اجتماعی و سازگاری با مدرسه دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر رویکرد هنری دیسیپلین محور بر بهبود شایستگی هیجانی-اجتماعی و سازگاری با مدرسه دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تهران بود. روش پژوهش با رویکرد کمّی از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان جامعه آماری تعداد 36 دانش آموز 8 تا 12 ساله به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور همسان سازی آزمودنی ها در گروه ها، ابتدا مهارت های اجتماعی آن ها با پرسش نامه مهارت های اجتماعی سنجیده شد و براساس نتایج حاصله، دانش آموزان در دو گروه آزمایش (18 نفر) و کنترل (18 نفر) به شیوه تصادفی جایگماری شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسش نامه های سازگاری با مدرسه و شایستگی هیجانی اجتماعی استفاده شد. آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر رویکرد هنری دیسیپلین محور به صورت 21 جلسه 60 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد. این برنامه ی هنری براساس اصول هنری و از ترکیب چندین برنامه موجود تهیه و تدوین شده است. نتایج تحلیل های کواریانس چندمتغیری و تک متغیری نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر رویکرد هنری دیسیپلین محور سبب بهبود شایستگی هیجانی-اجتماعی و ابعاد آن و همچنین سازگاری با مدرسه و خرده مقیاس های آن در دانش آموزان ابتدایی شده است. براساس این رویکرد مفید، به مدیران آموزشی و معلمان پیشنهاد می شود برای افزایش این ویژگی های مثبت در کودکان، آموزش مهارت های اجتماعی با رویکرد هنری دیسیپلین محور را در برنامه درسی خود قرار دهند.
ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس علاقه تحصیلی برای نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف آزمون ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس علاقه تحصیلی برای نوجوانان در دروس ریاضی و فارسی انجام شد. جامعه آماری پژوهش، همه دانش آموزان متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. در این پژوهشِ پیمایشی توصیفی، در مطالعه یکم، 350 نوجوانِ دختر به مقیاس علاقه تحصیلی برای نوجوانان در درس ریاضی و نسخه کوتاه مقیاس نظم بخشی انگیزشی و در مطالعه دوم، 350 نوجوانِ پسر به مقیاس علاقه تحصیلی برای نوجوانان در درس فارسی و مقیاس پایستگی انگیزشی پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مقیاس علاقه تحصیلی برای نوجوانان در دروس ریاضی و فارسی با ساختاری مشتمل بر چهار عامل هیجان، ارزش، دانش و مشغولیت از روایی سازه خوبی برخوردار بود. علاوه بر این، نتایج مربوط به همبستگی بین ابعاد علاقه تحصیلی برای نوجوانان در دروس ریاضی و فارسی با نظم بخشی انگیزشی و پایستگی انگیزشی، از روایی ملاکی نسخه فارسی مقیاس مزبور، حمایت کرد. درمجموع، نتایج این پژوهش ضمن حمایت از مواضع نظری مدل تحول علاقه مشتمل بر چهار گام، نشان داد که نسخه فارسی مقیاس علاقه تحصیلی برای نوجوانان، به مثابه یک ابزار چندوجهی و جامع، برای سنجش علاقه تحصیلی یادگیرندگان ایرانی در دروس مختلف، ابزاری روا و پایا بود.
مطالعه کیفی تغییرات شایستگی اجتماعی دانش آموزان پس از همه گیری کووید-19 (نمونه مورد مطالعه: معلمان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی تغییرات شایستگی اجتماعی دانش آموزان پس از همه گیری کووید-19 براساس دیدگاه معلمان بود. پژوهش در چهارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش پساپدیدارشناسی انجام شد. جامعه پژوهش تمامی معلمان شهر مشهد بودند. روش نمونه گیری، هدفمند و از نوع نمونه همگون بود. تعداد 20 نفر از جامعه پژوهش در سال تحصیلی 1401-1400 مورد مصاحبه قرار گرفتند که این تعداد براساس اشباع نظری داده، تعیین گردید. برای حصول اطمینان از روایی پژوهش از راهبردهای بررسی به وسیله اعضا و بررسی ازطریق اجماع پژوهشگران و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوای کیفی با روش کریپندورف استفاده گردید. بر مبنای نتایج، معلمان تغییرات شایستگی اجتماعی دانش آموزان را در پنج مضمون «مهارت های ارتباطی-اجتماعی»، «راهبردهای شناختی»، «مهارت های رفتاری»، «انگیزش» و «مدیریت هیجان ها» مطرح نمودند. شایستگی اجتماعی و مؤلفه های آن متغیری مهم و اساسی در تعلیم وتربیت به شمار می آید که انتظار می رود تغییرات آن در دوران پساکرونا مورد توجه قرار گیرد. در پژوهش حاضر این تغییرات در قالب پنج مضمون کلی مطرح گردید. کاربست و توجه به این تغییرات به افزایش آگاهی معلمان و مسئولان مدرسه از تغییرات این سازه مهم در دانش آموزان منجر شده و راه را برای برنامه ریزی و طراحی مداخلات مؤثر بر افزایش شایستگی های اجتماعی دانش آموزان هموارتر خواهد کرد.
طراحی مدل سیستمی کیفیت آموزش دانشگاه شیراز : رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی ابعاد و عوامل مؤثر بر سیستم کیفیت آموزش و بررسی روابط پیچیده بین آن ها در دانشگاه شیراز است تا ازاین طریق بتوان ضعف های کیفی و کاستی های ساختاری در این حوزه را تا حد زیادی کاهش داد. روش پژوهش این مطالعه ازنظر ماهیت داده ها، آمیخته اکتشافی (کیفی-کمّی) است. جمع آوری داده های این پژوهش ازطریق بررسی مستندات و مطالعات موجود در حوزه کیفیت آموزش عالی، پرسش نامه و مصاحبه با خبرگان مربوطه صورت گرفته است. برهمین اساس با بررسی نظام مند ادبیات و مصاحبه با خبرگان، مدلی متشکل از ابعاد مؤثر بر سیستم کیفیت آموزش با استفاده از مدل سازی تفسیری ساختاری فراگیر در 10 بعد و 5 طبقه استخراج گردید. نتایج پژوهش نشان داد که در بین مجموعه ابعاد مدل، الزامات مبتنی بر فناوری به عنوان بعد زیربنایی سیستم کیفیت آموزش تشخیص داده شده است و این بدین معنا است که برای دستیابی به سیستم کیفیت آموزشی مطلوب ابتدا باید به این بعد توجه شود و با تدوین سیاست های آموزشی ویژه، بحث به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش عالی به عنوان یک راهبرد اساسی بهبود کیفیت آموزشی مورد توجه قرار بگیرد. همچنین تدوین دوره های آموزشی مستمر ضمن خدمت برای مسئولان، کارمندان و اساتید، بهبود عوامل محیطی و زیرساخت ها نظیر توسعه خطوط ارتباطی اینترنتی و اینترانتی پیش نیازهای مهمی در این زمینه هستند.
تهیه بسته آموزشی تنظیم شناختی هیجان بر اساس افکار خلاف واقع و اثربخشی آن بر سبک های تصمیم گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تهیه بسته آموزشی تنظیم شناختی هیجان براساس افکار خلاف واقع و تعیین اثربخشی آن بر سبک های تصمیم گیری دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور، از بین کلاس های کارشناسی دانشگاه فرهنگیان شهر یاسوج در سال تحصیلی 1401-1400 دو کلاس با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) معرفی شدند. برای انجام پژوهش ابتدا از هر دو گروه با استفاده از مقیاس تفکر خلاف واقع برای حوادث منفی جهت بررسی روایی بسته آموزشی و مقیاس سبک های تصمیم گیری جهت بررسی اثربخشی بسته آموزشی پیش آزمون به عمل آمد. سپس آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند و اعضای گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات آموزشی، برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که بسته آموزشی تهیه شده از روایی کافی برخوردار است. درخصوص اثربخشی بسته آموزشی یافته ها بیانگر آن بود که در سبک تصمیم گیری عقلانی افزایش و در سبک تصمیم گیری آنی و اجتنابی کاهش معنی داری ایجاد شد ولی در سبک های وابسته و شهودی تفاوت بین دو گروه معنی دار نبود. با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت آموزش تنظیم شناختی هیجان براساس افکار خلاف واقع، ضمن تغییر در ارزیابی های افکار خلاف واقع، بهبود سبک های تصمیم گیری دانشجویان را موجب می شود.
طراحی الگوی توسعه ای نگهداشت و گسترش فرصت های آموزش مجازی : گامی به سوی آموزش هیبریدی در دوره دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و ارائه الگوی توسعه ای نگهداشت و گسترش فرصت های آموزش مجازی در جهت حرکت به سوی آموزش هیبریدی در دوره دبستان بود. این مطالعه با رویکرد کیفی به روش نظریه برخاسته از داده ها و با روش نمونه گیری هدفمند ازطریق به کارگیری معیار اشباع نظری داده ها، و با مشارکت مادران و کادر مدرسه و معلمان دانش آموزان دوره دوم دبستان شهر مشهد در سال1400 انجام شد. روش گردآوری داده ها در بخش معلمان با برگزاری گروه های متمرکز و مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش والدین با برگزاری گروه های متمرکز بوده است. جهت تامین اعتبار، از معیارهای چهارگانه اعتبارپذیری، تاییدپذیری، تکرارپذیری و اثبات پذیری و سه سویه سازی استفاده شد. در مراحل کدگذاری، 833 کد اولیه استخراج و این کدها در قالب 192 مفهوم و 26 خرده مقوله و20 مقوله اصلی در قالب ابعاد شش گانه مدل پارادایمی سازمان دهی شدند. در مدل به دست آمده شش عامل علّی شامل عوامل امکان پذیری، اقتصادی و سرمایه گذاری، نگرشی، فراگیرسازی، اعتدال جویی زیستی و روانی، اعتمادزایی و سه عامل مداخله گر شامل عوامل حرفه ای و مهارتی و سازمانی، عوامل انسانی- ارتباطی و عوامل خانوادگی، عوامل زمینه ای شامل عوامل زیرساختی و اقتصادی- اجتماعی شناسایی شدند و در راستای تحقق آموزش های هیبریدی و توسعه آن ها پنج راهبرد توسعه زیر ساختی و فناورانه، تربیت معلم هیبریدی، تبحرافزایی در طراحی مدیریت کلاس و آموزش های هیبریدی، ارتقای سواد فناورانه و رسانه ای والدین و دانش آموزان، غنی سازی آموزش هیبریدی با ارتباطات انسانی در مدل خروجی به دست آمد. در نتیجه براساس مدل ارائه شده در این پژوهش جهت حرکت به سوی آموزش هیبریدی در دوره دبستان باید ضمن در نظر گرفتن عوامل علّی و زمینه ای و کنترل عوامل مداخله گر، با به کارگیری راهبردهای توسعه آموزش هیبریدی و نگهداشت فرصت ها، زمینه ظهور پیامدهای اجرای این راهبردها ایجاد شود.
روایت نگاری باورهای معلمان باتجربه و کم تجربه زبان انگلیسی از سنجش خلاقیت در نگارش فراگیران زبان انگلیسی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی باورهای معلمان کم تجربه و باتجربه زبان انگلیسی در مورد سنجش خلاقیت در مهارت نگارش فراگیران زبان انگلیسی بود. علاوه بر این، هم سویی یا عدم هم سویی بین باور و عملکرد معلمان باتجربه و کم تجربه نیز مورد بررسی قرارگرفت. بدین منظور، از طرح روایت توصیفی استفاده شد که در طی آن روایت های خودزیست نامه ای ده معلم زبان انگلیسی (4 معلم باتجربه و 6 معلم کم تجربه) جمع آوری و تحلیل شد. تحلیل موضوعی قیاسی-استقرایی نشان داد که اگرچه معلمان باتجربه و کم تجربه به اهمیت خلاقیت و سنجش آن در مهارت نگارش باور دارند، بین باور و عملکرد آن ها هم سویی وجود ندارد. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، می توان به این نتیجه رسید که عواملی ازجمله دانش معلمان و نداشتن چهارچوب مناسب برای سنجش خلاقیت در مهارت نگارش از دلایل عدم هم سویی بین باور و عملکرد معلمان هستند. ازاین رو، شایسته است نظام آموزشی در طول دوره های تربیت معلم و ضمن خدمت، معلمان را با مفهوم خلاقیت و نحوه سنجش آن به طور عام و شیوه های به کارگیری خلاقیت به طور خاص آشنا کند.
بررسی ادراکات استعاری دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم درباره حل مسائل ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای آگاهی از باورهای ریاضی دانش آموزان، استفاده از استعاره ها می تواند مفید واقع شود زیرا استعاره ها، دیدگاه ها و باورهای واقعی افراد را آشکار می سازند. هدف پژوهش حاضر، بررسی ادارکات استعاری دانش آموزان پایه چهارم درباره حل مسائل ریاضی است که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد. جامعه آماری، دانش آموزان پایه چهارم شهرکرد بود که براساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 184 پسر و 177 دختر انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته ای شامل سه مسئله انتشاریافته تیمز 2019 بود که در انتهای هر مسئله ، پرسشی دررابطه با دیدگاه دانش آموزان قرار داشت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده گردید. با بررسی استعاره های دانش آموزان و دلایلی که بیان کرده بودند، مقوله های «آسان»، «لذت بخش»، «نیازمند تلاش و هوش بالا»، «کاربردی»، «آزاردهنده» و «دشوار» به دست آمد. هریک از مقوله ها، بیانگر دیدگاه های متنوع دانش آموزان بودند. برای مثال، برخی از دانش آموزان به استعاره هایی مانند «سفر به شمال» اشاره داشتند که در مقوله «لذت بخش» جای گرفتند و نشان می دهند از حل مسائل ریاضی لذت می برند. عده ای نیز استعاره هایی مانند «کوهنوردی» و «دلفین» را بیان نمودند که در مقوله «نیازمند تلاش و هوش بالا» قرار گرفتند که آشکار می کنند، حل این مسائل به هوش و تلاش نیاز دارد. استعاره های دیگری نیز مانند «افتادن در چاه» بیانگر باورهای منفی و ناخوشایند بودن این مسائل برای دانش آموزان بود که در مقوله «آزاردهنده» جای گرفتند. نتایج نشان داد که مقوله «دشوار» نسبت به سایر مقوله ها برای هر مسئله پرتکرارتر بود. همچنین، دانش آموزانی که به مقوله هایی با مفاهیم منفی اشاره داشتند، عموما در حل مسائل، عملکرد ضعیف تری از خود نشان دادند. نتایج آزمون مجذورخی بیانگر عدم تفاوت معنی دار بین مقوله های دختران و پسران بود. نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده برنامه ریزان آموزشی و معلمان ریاضی قرار گیرد. زیرا آگاهی از باورهای دانش آموزان، معلمان ریاضی را در جهت به کارگیری روش های کارآمدتر که مبتنی بر کاوش و تجربیات دانش آموزان هستند، هدایت می نماید و همین امر موجب تقویت علاقه، انگیزه و باور به سودمند و کاربردی بودن حل مسئله ریاضی می گردد. همچنین، به معلمان این امکان را می دهد که برای اصلاح باورهای منفی دانش آموزان تلاش کنند.
چالش های یادگیری مهارت پرسشگری فلسفی بین دانشجویان و ارائه راهکارهایی برای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل چالش های یادگیری مهارت پرسشگری فلسفی و راهکارهایی برای آن بود. میدان پژوهش شامل دانشجومعلمان پردیس های دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیل مضمون به شیوه براون و کلارک و ابزار مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته و نمونه گیری در دسترس که 54 نفر از دانشجو معلمان استان کردستان بودند بهره برده شد. یافته های پژوهش در دو گام حاصل شد: گام نخست، ریشه یابی و علل عدم مهارت پرسشگری فلسفی از دید دانشجومعلمان بود که در قالب مضمون، مقوله و مفهوم دسته بندی شدند. نتایج نشان داد که عامل اصلی عدم پرسشگری فلسفی نخست خود دانشجومعلمان و پس از آن اساتید هستند و حوزه فضای مجازی با کمترین مضمون دارای تأثیر کمتری در عدم پرسشگری فلسفی دانشجومعلمان است. گام دوم، شامل ارائه راهکارهایی برای طرح پرسشگری فلسفی از نگره دانشجومعلمان بود که مفاهیم آن نیز مقوله بندی شد. یافته ها بیانگر این امر است که عوامل متعددی از قبیل دانشجومعلمان و اساتید، محیط آموزشی، اجتماعی و خانواده می توانند با هماهنگی هم در تقویت مهارت پرسشگری فلسفی دانشجومعلمان مؤثر واقع شوند. در این راستا پیشنهاد می شود برای تقویت روحیه پرسشگری فلسفی دانشجویان، نهادهای تربیتی و آموزشی تعامل سازنده و پویا با دانش آموزان داشته و روحیه پرسشگری و کنجکاوانه آن ها را سرکوب نکنند.
نقش میانجی گری شیفتگی در رابطه ابعاد کمال گرایی با انگیزه تدریس و رضایت شغلی در معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری شیفتگی در رابطه ابعاد کمال گرایی با انگیزه تدریس و رضایت شغلی انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه معلمان دوره ابتدایی شهرستان یزد و اشکذر در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند که از میان آنان 374 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در پژوهش شامل مقیاس کمال گرایی، پرسش نامه انگیزه تدریس معلمان، فرم کوتاه پرسش نامه رضایت شغلی مینه سوتا و فرم کوتاه پرسش نامه شیفتگی بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 24 مورد تجریه و تحلیل توصیفی و استنباطی قرار گرفتند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشانگر برازش نسبتاً مطلوب مدل بود و نشان داد که شیفتگی رابطه ابعاد کمال گرایی و رضایت شغلی را واسطه گری می کند. همچنین شیفتگی رابطه ابعاد کمال گرایی با انگیزه تدریس را نیز میانجی گری می کند. علاوه بر این، نتایج نشان دهنده ارتباط معنی دار ابعاد کمال گرایی با شیفتگی بود. در مورد رابطه ابعاد کمال گرایی با انگیزه تدریس تنها نگرانی های کمال گرایانه به طور منفی و مستقیم انگیزه تدریس را پیش بینی کرد. همچنین ابعاد کمال گرایی نتوانستند به طور مستقیم و معنی دار رضایت شغلی را پیش بینی کنند. درمجموع این پژوهش به اهمیت نقش میانجی گری تجربه شیفتگی در ارتباط با انگیزه تدریس و رضایت شغلی اشاره می کند و به مسئولان این حوزه توصیه می کند برای افزایش رضایت شغلی و انگیزه تدریس معلمان به شرایط لازم برای تجربه شیفتگی در آن ها توجه شود.
شناسایی ابعاد و مهارت های لازم برای تدریس اثربخش در آموزش مجازی از منظر اساتید دانشگاه: یک مطالعه پدیدارشناسانه به روش جورجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به جهت نقش کلیدی اساتید در برگزاری کلاس های مجازی و شناخت و ادراک آنان از ابعاد و مؤلفه های تدریس اثربخش در فضای مجازی در این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد و مهارت های لازم برای تدریس اثربخش در آموزش مجازی، ازنظر اساتید دانشگاه استفاده شد. پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی انجام شد. به این منظور با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و مصاحبه نیمه ساختار یافته با 18 مشارکت کننده، داده ها گردآوری شد و به روش جورجی تحلیل گردید. به منظور باور پذیری یافته ها از سه روش ممیزی بیرونی، بازبینی نتایج توسط اطلاع رسان ها و روش کنترل مداوم، استفاده شد. یافته های پژوهش به شناسایی و دسته بندی 4 بُعد و 21 مؤلفه برای اندازه گیری تدریس اثربخش مجازی در دانشگاه منتج گردید. یافته ها بر تفاوت بستر مجازی با حضوری، بازتعریف نقش برنامه ریزان، استادان و دانشجویان در فضای مجازی، تاکید داشته و نشان دادند که چهار بُعد عوامل فردی، ابعاد مهارتی و شایستگی و توانایی اساتید، زیرساخت ها، تجهیزات و امکانات و عوامل زمینه ای بر اثربخشی تدریس در آموزش مجازی در دانشگاه ها تأثیرگذار است. براساس یافته های پژوهش، پیشنهادهایی ارائه گردید.