مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
مهدکودک
عقیده بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت بر این است که شخصیت انسان در 6 سال اول زندگی او شکل می گیرد. با توجه به تاثیرات قابل توجه محیط به عنوان یکی از عوامل موثر بر رشد کودک و به ویژه تاثیر فضای معماری در بهبود و افزایش قابلیت های جسمی و حرکتی، و همچنین رشد ذهنی و عاطفی و اجتماعی کودکان، برای طراحی فضایی منطبق با شرایط کودکان نیازمند شناخت دقیق از ویژگی های رشد کودک می باشیم. در اینجا این سوال مطرح است که اندیشه اسلامی چه راهکارهایی را در خصوص محیطی مناسب رشد کودک پیشنهاد داده است، و ویژگی های یک مهدکودک مناسب برای رشد کودک با توجه به آموزه های اسلامی چیست. هدف این مقاله، ارائه اصول و الگوی اسلامی برای طراحی مهدکودک می باشد. در این مقاله سعی گردیده با رویکردی اسلامی و با استناد به مفهوم رشد از دیدگاه شهید مطهری و ابن سینا و با روش استدلال منطقی و تفسیر و تحلیل در اصول، اهداف و روش های تربیتی آ ن ها، مولفه ها و کیفیت های محیطی مکانی مناسب رشد کودک استنتاج گردد و در نهایت اصولی برای طراحی فضای کودک منطبق با این کیفیات و شرایط، استخراج شود. با توجه به این که انسان به طور پیوسته در تعامل با خود، خدا، جامعه و طبیعت می باشد، لازم است برای رشد کودک به این ارتباطات توجه ویژه ای مبذول داریم.برای ارتباط کودک با دیگران، به فضاهای جمعی برای بازی و آموزش، برای ارتباط او با خدا فضاهایی برای قصه گویی و فضایی برای انجام تئاترهای قرآنی و فضاهایی جهت شناخت طبیعت و ... را می توان متصور شد.
وضعیت تحول مهارت های هیجانی اجتماعی درکودکان 4-1 ساله مهدکودک های تهران در سال 1392(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره پنجم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
117-126
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تحول در طی سال های اولیه زندگی بسیار مهم و متفاوت از تحول در دوره های بعدی است و چگونگی آن، وضعیت فرد را در طول چرخه زندگی تحت تأثیر قرار می دهد. سه حوزه مهم در تحول کودک شناخته شده است: جسمی، هیجانی- اجتماعی، و زبانی- شناختی. هدف از این پژوهش تعیین سطح تحول مهارت های هیجانی- اجتماعی کودکان 4 - 1 ساله مهدکودک های شهر تهران بود. روش: برای انجام این پژوهش زمینه یابی- تحولی، 138 کودک 4 - 1 ساله (68 دختر و 70 پسر) از شش مهدکودک مناطق مختلف تهران در سال 1392 به طور تصادفی انتخاب شدند. وضعیت تحول مهارت های هیجانی- اجتماعی این کودکان بر اساس مصاحبه با مادران و مربیان و مشاهده کودکان، در جدول تحول مهارت های هیجانی- اجتماعی مشخص شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از روش های آمار توصیفی، آزمون تک نمونه ای کالموگروف- اسمیرنف و t تک نمونه ای استفاده شد. یافته ها : نتایج آزمون t تک نمونه ای نشان داد میانگین نمرات مهارت های هیجانی- اجتماعی کودکان 2 - 1 ساله به طور معناداری پایین تر از میانگین نمرات ملاک است (001/0 p < ). میانگین نمرات مهارت های هیجانی- اجتماعی کودکان 3- 2 ساله و 4-3 ساله در حد میانگین نمرات ملاک است ( به ترتیب 94/0> P و 89/0> P ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه می توان گفت تحول مهارت های هیجانی - اجتماعی کودکان 2-1 ساله کم تر مورد توجه واقع شده است و به نظر می رسد عوامل فرهنگی، اجتماعی، و آموزشی نقش مهمی در این زمینه داشته باشند.
ارائه چارچوب مدیریت اثربخش در مهدکودک با روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۵ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۳۹
127-146
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش ارائه چارچوب مدیریت اثربخش در مهدهای کودک است، زیرا مهدهای کودک نقشی بسیار اساسی در رشد همه جانبه کودکان دارند. در واقع مهدکودکی را می توان کارآمد دانست که از سبک و الگوی مدیریتی اثربخش برخوردار باشد. پژوهش حاضر با به کارگیری روش فراترکیب، 163 مقاله و منبع در حوزه مدیریت مراکز نگهداری و آموزش کودکان را مورد ارزیابی قرار داده است. طی مراحل فراترکیب، 55 منبع و مقاله با معیارهای مورد پذیرش، منطبق بود. در نتیجه ترکیب یافته ها، یازده مؤلفه و 175 کد یافت شد که عمومیت بیشتری داشتند و دربرگیرنده عوامل داخلی(مدیر، مربی، والدین، کودکان، کیفیت خدمات) و عوامل خارجی (نظام حاکمیتی، ارزشها و فرهنگ جامعه، سایر مهدهای کودک، دانشگاههای علوم تربیتی، سازمان صدور مجوز فعالیت، سایر سازمانهای مرتبط با کودکان) بودند. پس از آن با روش آنتروپی شانون ضریب اثر کدها تعیین شد و چارچوب مدیریت اثربخش در مهدکودک نیز به شکل مفهومی ارائه شد. یافته های پژوهش انجام شده نشان دادند که بر اساس ضرایب به دست آمده، کدهای مهارتهای مدیریتی مهدکودک در عوامل داخلی، بیشترین ضریب اهمیت و حمایت نظام حاکمیتی نیز در عوامل خارجی مهدکودک بیشترین ضریب اهمیت را به خود اختصاص داده است. از این رو، توجه سازمان مجوز دهنده و جامعه دانشگاهی به مجهز کردن مدیران مهدهای کودک به مهارتهای مدیریتی و حمایت همه جانبه نظام حاکمیتی کشورها از مهدهای کودک در اثربخشی مدیریت مهدکودک و در نتیجه افزایش کودکان بهره مند از خدمات و آموزشهای پیش از دبستان حائز اهمیت است.
واکاوی و شناسایی مؤلفه های کیفیت فرایند تعامل مربی–کودک: پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کیفیت فرایند تعامل بین کودک و مربی، با توجه به حساسیت، سهولت اثرپذیری، پایداری و عمق یادگیری کودکان در این دوران، موجب تسهیل فرایند آموزش و تحقق هرچه بهتر هدف های نظام آموزش وپرورش خواهد شد. بدین ترتیب هدف این پژوهش واکاوی و شناسایی مؤلفه های کیفیت فرایند تعامل مربی و کودک در مهدهای کودک شهر تهران بود. روش: این پژوهش به روش کیفی با روی آورد پدیدارشناسی توصیفی در سال 1399 انجام شد. بدین منظور، 10 نفر از مربیان گروه سنی چهار تا شش سال شهر تهران با روش نمونه گیری متجانس و 8 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه با نمونه گیری هدفمندگلوفه برفی و تداوم تا میزان اشباع، انتخاب شدند. داده ها از طریق روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و سپس با استفاده از روش کلایزی تحلیل شد. روایی داده های کیفی با استفاده از چهار معیار قضاوت لینکن و گوبا و پایایی داده های کیفی از طریق پایایی بازآزمون (شاخص ثبات) و روش توافق بین دو کدگذار (توافق درون موضوعی) تایید شده است. یافته ها: با تحلیل داده ها، 22 مضمون فرعی و 6 مضمون اصلی استخراج شد که مضمون های اصلی عبارت اند از: ویژگی های فردی، فضای عاطفی مثبت، حمایت گری، فرصت های یادگیری، مشارکت گروهی، و مدیریت رفتار. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که مربیان نقش اساسی در فراهم سازی شرایط و فرصت ها در جهت تحول مطلوب کودکان بر عهده دارند، تحولی که مرتبط با کیفیت فرایند تعامل کودک با مربی است. استلزام های نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
اثربخشی مداخله روان شناختی قصه گویی مربیان و والدین بر هوش کلامی و ادبیات لغوی کودکان مهدکودکی اصفهان
حوزه های تخصصی:
توانایی ها و مهارت های گفتاری بخش با ارزشی از کارکرد شناختی و رفتاری کودکان است. افزایش این توانایی ها و مهارت ها عامل تعیین کننده ای در تحول روانی-اجتماعی و آینده اجتماعی آن ها است. تاکنون قصه گویی همچون یکی از مداخلات کارآمد در افزایش مهارت های مختلف کودکان گزارش شده است. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر قصه گویی مربیان و والدین بر هوش کلامی، ادبیات لغوی کودکان انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی بود و با اجرای پیش آزمون و پس آزمون برای یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل انجام گرفت. جامعه هدف این پژوهش کودکان مهدکودکی اصفهان در سال 1398 بود. نمونه شرکت کننده 30 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از همتاسازی در دو گروه 15 نفری آزمایشی و کنترل جایگزین شدند ابزار گردآوری داده های این پژوهش زیرمق یاس کلامی از سنجه هوش پیش دبس تانی وکسلر- ویرایش چهارم (WPPSI-R by Wechsler,2012) بود. اعضای گروه آزمایش طی چهار هفته در هشت جلسه 45 دقیقه ای قصه گویی مربیان و والدین شرکت کردند و اعضای گروه کنترل در این مدت مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با به کارگیری نرم افزار spss و روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی دربرگیرنده تحلیل کوواریانس، آزمون لامبدای ویلکز و آزمون ام باکس تحلیل شد. یافته ها نشانگر اثربخشی قصه گویی مربیان و والدین بر هوش کلامی و ادبیات لغوی کودکان بود. با توجه به یافته های این پژوهش مداخله روان شناختی قصه گویی مربیان و والدین می تواند به عنوان روشی کارآمد جهت افزایش جذابیت های آموزشی و بهبود روند تحول شناختی و رفتاری کودکان مهدکودکی به کاربرده شود.
شناسایی شایستگیهای مدیران مهدهای کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۶ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
51 - 70
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی شایستگی های مدیران مهدهای کودک است. امروزه آموزش و پرورش کودکان پیش از دبستان دارای ضرورت و حساسیت می باشد؛ لیکن کار با کودکان، والدین و مربیان نیاز به مدیریت علمی دارد و تجهیز مدیران به دانش حوزه کودک و مدیریت، نوعی سرمایه گذاری است و بهره گیری از اندیشه های علمی و کاربردی به اثربخشی در این سطح می انجامد. روش جامعه مورد مطالعه و منابع جمع آوری داده ها شامل دو بخش بود: ۱. پایگاه های داده ها و مجلات بین المللی، اسناد و قوانین کشورها در زمینه مدیریت مراکز نگهداری و آموزش کودکان ۲. خبرگانی که دارای دانش و اطلاعات در زمینه این تحقیق هستند که از دیدگاه های آنان برای استخراج مؤلفه ها و مفاهیم استفاده شد. در فرآیند پژوهش، ابتدا اطلاعات مورد نیاز برای استخراج مؤلفه های شایستگی های مدیران مهدهای کودک، پیشینه پژوهش، اسناد و قوانین کشورها و پژوهش های بین المللی مورد مطالعه قرار گرفت. سپس برای تکمیل کدهای استخراج شده، با استفاده از روش دلفی در سه مرحله با توافق خبرگان، مؤلفه ها و زیرمولفه های شایستگی های مدیران مهدهای کودک شناسایی شدند. همچنین شناسایی خبرگان برای مشارکت در روش دلفی با روش هدفمند و گلوله برفی از مدیران مهدهای کودک، کارشناسان امور مهدهای کودک و اساتید صورت پذیرفت و با تجمیع نظرات مشابه و متفاوت از دیدگاههای آنان، مجموعه ای منسجم از شایستگیهای مدیران مهدهای کودک استخراج و تدوین شد. نتایج پس از تطبیق کدها و توافق خبرگان، 43 زیر مولفه و 4 مولفه اصلی برای شایستگی های مدیران مهدهای کودک شامل موارد زیر استخراج شد: دانش، ویژگی های شخصیتی، توانایی و مهارت.
ارائه مدل مفهومی فرهنگ مراقبت مهدکودک: موردمطالعه مهد مادر-کودک حسنات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
105 - 131
حوزه های تخصصی:
نقش مهدهای کودک در اجتماعی شدن و رشد کودکان، بر هیچ کس پوشیده نیست. در ایران اغلب این مراکز تربیتی و آموزشی براساس الگوی غربی جدایی مادر و کودک طراحی شده و با فرهنگ اصیل ایرانی، اسلامی همخوانی ندارد. مهد حسنات باهدف تحقق همراهی و تعامل مادر و کودک در تربیت اسلامی شکل گرفته و ارائه الگوی مطلوب از طریق بررسی ابعاد مختلف فعالیت مهد حسنات هدف پژوهش حاضر است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون انجام شده و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری، دو گروه شامل مادران و کارکنان مهدکودک بودند. نمونه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته براساس الگوی 5w1h بود که روایی محتوایی سؤالات مصاحبه از نظر اساتید مرتبط، مثبت ارزیابی شد و مصاحبه ها تا حد اشباع اطلاعات به تعداد 11 مصاحبه انجام شد. داده ها با روش اشتراوس و کوربین با کدگذاری باز و محوری و در بستر نرم افزار maxqda تجزیه وتحلیل شد . یافته ها نشان دهنده فعالیت این مهد منطبق بر سیره تربیت فاطمی مادرمحور، برای بقای ارتباط اصیل و سالم مادر با کودک است. همچنین در حسنات تأکید بر کیفیت آموزش است و کودک محوری در طراحی داخلی لحاظ می شود. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که فعالیت مهد حسنات، براساس خلاقیت مداری، تدوین سه.
رشد زبان در کودکان فارسی زبان 6 تا 7 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
139 - 156
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه تعیین نقش توانایی های شناختی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، محیط سوادآموزی خانه و ویژگی های جمعیت شناختی در رشد زبان کودکان فارسی زبان بود. جامعه این پژوهش کلیه کودکان 6 تا 7 سال شهر تهران بود که 105 نفر به روش چندمرحله ای انتخاب شدند. مادران این کودکان به دو پرسشنامه محیط سوادآموزی خانه و جمعیت شناختی پاسخ دادند و روی کودکان، مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش دبستانی و آزمون رشد زبان اولیه-ویرایش سوم اجرا شد. نتایج نشان داد که همه مؤلفه های هوش کلامی با مؤلفه های رشد زبان همبستگی مثبت دارد اما در بخش غیرکلامی، تکمیل تصاویر، مازها، طرح هندسی و مکعب ها با برخی از مؤلفه-های رشد زبان همچون واژگان ربطی، واژگان شفاهی، درک دستوری و معناشناسی رابطه مثبت معناداری دارد. به علاوه بین منابع مرتبط با زبان آموزی و سوادآموزی و الگوی مثبت والدین از محیط سوادآموزی خانه با تعدادی از مؤلفه های رشد زبان (مانند واژگان تصویری، واژگان شفاهی و ربطی) رابطه مثبت معناداری وجود داشت. نتایج به دست آمده از تحلیل واریانس روند نشان داد که تحصیلات والدین و میزان درآمد خانواده موجب بهبود رشد زبان می-شود، اما بین کودکانی که به مهدکودک رفته اند و نرفته اند، در رشد زبان تفاوتی وجود ندارد و در این سن، رشد زبان بین دو جنس متفاوت نیست. درنتیجه، به نظر می رسد هوش کودکان فارسی زبان تا حدودی می تواند رشد زبانشان را پیش بینی کند و درآمد خانواده ها و تحصیلات والدین و همچنین، محیط سوادآموزی خانه بر رشد زبان کودکان فارسی زبان تأثیرگذار است.
ساخت و اعتباریابی سنجه کیفیت فرایندی تعامل مربی و کودک در مهدهای کودک: یک پژوهش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: این مطالعه با هدف «ساخت و اعتباریابی سنجه کیفیت فرایندی تعامل مربی و کودک در مهدهای کودک شهر تهران » طراحی و اجرا گردید.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش حاضر ترکیبی اکتشافی متوالی بود که در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. در بخش کیفی، از سه مرحله مدل هیبرید استفاده شد. در مرحله نظری به بررسی موضوع در پایگاه های معتبر پرداخته شد. در مرحله کار در عرصه، روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی بود. بنابراین، 10 نفر از مربیان و 8 نفر از اساتید با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و سپس با استفاده از روش کلایزی تحلیل گردید. در مرحله آخر، تحلیل نهایی صورت گرفت. روایی داده های کیفی با استفاده از چهار معیار قضاوت لینکن و گوبا و پایایی داده ها از طریق شیوه توافق درون موضوعی و پایایی بازآزمون تأیید شده است. در بخش کمی نیز، پس از تدوین پرسشنامه و بررسی روایی صوری و محتوایی گویه ها، داده ها از نمونه ای 220 نفری از مربیان که از طریق نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شده بودند، گردآوری گردید. یافته ها: پس از تحلیل داده های کیفی، 6 مضمون اصلی شامل ویژگی های فردی، فضای عاطفی مثبت، حمایت، حمایت آموزشی، مشارکت و همکاری و مدیریت رفتار استخراج شد. در بخش کمی نیز، برای روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی و برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مدل شش عاملی سلسله مراتبی از برازش خوبی برخوردار است. همچنین، بررسی آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 94/0 محاسبه شد که نشان دهنده همسانی درونی قابل قبول است.بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که بر اساس عامل های به دست آمده، پرسشنامه کیفیت فرایند تعامل، ابزاری معتبر و روا جهت ارزیابی کیفیت تعامل کودک-مربی در ایران است.
اثربخشی آموزش همدلی درکاهش نشانگان نافرمانی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵۸
215 - 228
حوزه های تخصصی:
کودکان دارای نشانگان نافرمانی افرادی هستند که به دلیل مشکلات عاطفی و هیجانی رفتارهای برون نمود از خود بروز می دهند. یکی از متغیرهای تأثیرگذار در نحوه مراقبت از کودکان در برابر بسیاری از مشکلات برون نمود، همدلی است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش همدلی مبتنی بر مدل روزنبرگ (ارتباط بدون خشونت) در کاهش نشانگان نافرمانی کودکان پیش دبستانی انجام شده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری همه کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی، رده سنی 5 تا 6 سال در سال تحصیلی 97-1396 بودند که در مهدکودک شادآفرین شهر تهران، منطقه 15 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه از میان کودکان واجد شرایط، 30 کودک بود که به روش نمونه گیری دردسترس، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گروه کنترل (15نفر) گمارده شدند. آموزش همدلی(زبان زرافه) برای ده جلسه 45 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد، اما برای گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای صورت نگرفت. ابزار گردآوری داده ها، برای سنجش نافرمانی سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (1385) بود. پس از اجرای سیاهه رفتاری آخنباخ در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، داده ها با نرم افزار SPSS-24 و با بهره گیری از آمار توصیفی و آمار استنباطی (روش کوواریانس چند متغیری) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته های پژوهش نشان دادند که آموزش همدلی در علائم نافرمانی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل مؤثر بوده است، به طوری که موجب کاهش این علائم در گروه آزمایش شده است (0/01>P ). بنابراین، آموزش مهارتهای همدلی به کودکان پیش دبستانی می تواند یکی از راهکارهای روان شناختی مهار نافرمانی در مهدکودکها، مدارس و سایر مراکز اصلاح رفتار باشد.