مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
هرمنوتیک
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک فلسفی که مارتین هایدگر آن را بنیان نهاده بود، مورد نقد برخی از متفکران پیرو سنتِ ایدهآلیستی آلمان قرار گرفت. گادامر در دفاع از هرمنوتیک فلسفی با التزام به اصول مطرح شده هایدگر، اندیشههای جدید خود را در این باره مطرح کرد. هستیشناسی فهم و تجربه و تاریخمندی آن دو، هستیشناسی زبان و جایگاه هرمنوتیکی آن، منطق مکالمه یا دیالکتیکی بودن فهم و معرفت، ادغام افقها، رابطة متن و تأویلکننده یا خوانندة آن، پیشفرضهای فهم و تأویل مفاهیم و اصول محوری هرمنوتیک فلسفی گادامر را تشکیل میدهند. وی در تأکید خود بر دیالکتیکی بودن فهم و معرفت، وامدارِ افلاطون و هگل است. چنانکه در تأکید بر جنبه کارکردی و پراگماتیسمی فهم از حکمت عملی ارسطو الگوبرداری کرده است اهتمام گادامر به تفسیر متن، که در آغاز در هرمنوتیک فلسفی هایدگر چندان مورد توجه نبود، هرمنوتیک فلسفی را کاربردیتر و قابل فهمتر کرده است. این اهتمام از نگرش خاص گادامر به زبان نشأت میگیرد که اندیشهای کاملاً ابتکاری به شمار میرود. او زبان را صرفاً وسیلهای برای بیان و انتقال افکار نمیداند. بلکه برای زبان هویتی عینی قائل است که نقش انسان درک و شناخت آن است نه وضع و ساختن آن.اندیشههای گادامر را برخی از معاصران آلمانی وی چون اریک هرش و هابرماس نقد کردند. اساسیترین نقد هرمنوتیک فلسفی دو مطلب است: یکی اینکه روششناسی فهم را چندان جدی نمیگیرد. کاری که در کانون هرمنوتیک ماقبل فلسفی قرار داشت. با این که بدون داشتن روش استوار منطقی برای فهم، دست یافتن به فهم میسور نخواهد بود. دیگری اینکه این تفکر فلسفی به نسبیگرایی و شکاکیت لجامگسیختهای در معرفت میانجامد
قرائت دین و چالش معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مقایسة دو گونه نزاع و چالش در عالم اندیشه میپردازد، یکی چالش شکاکیت و نسبیت و دیگر چالش تکثر قرائت یا پلورالیسم قرایی، و سرانجام به این نتیجه میرسد که این دو نوع جریان در واقع از یکجا منشأ میگیرد، و در منتهی نیز به یک نتیجه ختم میشود. برای نیل به این هدف، ابتدا زیرساختهای معرفتشناسی مسأله - خصوصاً «مسأله معیار» - مورد بررسی قرار میگیرد و به رویکرد شکاکاندر نفی معیار و رهیافت نسبیگرایان در ارجاع معیارها به انسان معیاری، که در واقع نفی معیار واقعی و نفسالامری است، اشاره میشود، سپس به زیربنای هرمنوتیکی مسأله قرائت پرداخته میشود، به این نتیجه رهنمون میشود که هرمنوتیک فلسفی گادامر و اتباع او در واقع بیانی است از شکاکیت و نسبیت معرفتشناسی در عالم قرائت، چرا که این نوع هرمنوتیک نافی هر نوع معیار واقعی در باب قرائت هر نوع متنی است، و این اشکالی است که کسانی چون بِتی و هِرش بر گادامریان نیز وارد کردهاند.این مقاله در پایان نیز به کیفیت راه برون شد از دگماتیزم هرمنوتیک فلسفی در نفی معیار اشاره میکند و راه خلاصی از این بحران را باز مینماید
زبان شناسی و هرمنوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
این مقاله، کوششی برای ارتباط میان تعابیر و تفاسیر متفاوتی است که در اثر نهضتهای معاصر ساختارگرایی و پساساختارگرایی با دانش نشانهشناسی و هرمنوتیک دربارة مقولة زبانشناسی پدید آمده تا توجه دقیقتری بر مسأله زبان و تفسیر معنا، در جهت تأکید بر دیالکتیکی از فرضیات و انتظارات مثبت و منفی، بهعمل آید. همچنین سعی شده که سنتهای جدید زبانشناسانه و تحلیل انتقادی حرکتهای پیشتازانة گوناگونی را که در تاریخ تفسیر ادبی ارائه شده، بازنماید؛ کوششی که بر بخش گستردهای از این نوشته، جنبة کلامی میدهد.
عرفی و عقلانی بودن زبان دین در حوزه تشریع و تقنین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
فهم احکام الاهی از قرآن و سنت بهصورت شریعت اسلامی، یکی از حساسترین موضوعات تاریخ اسلام از آغاز تاکنون بوده، و هیچ امری نتوانسته است از اهمیت آن بکاهد. با فاصله افتادن بین زمان شارع و زمان مخاطبان، حجیت ظواهر یا اعتبار فهم فقهی کتاب و احادیث نیز به موضوع مهم و اساسی دیگری تبدیل شد. شناخت ظواهر و حجیت ظهور، بر پیشفرضهایی مبتنی است که اگر در هر یک از آنها خدشه وارد شود، حجیت ظهور تزلزل مییابد و بهدنبال آن، مقبولیت فهم فقهی و روش استنباط فقیهان و اصولیان از کتاب و سنت نیز دستخوش تردید خواهد شد. هرمنوتیک مدرن، در برخی از این پیشفرضهای مسلم دانشمندان فقه، اصول و کلام خدشه کرده است.
یکی از این پیشفرضهای اساسی، به کیفیت زبان دین در حوزة تشریع و تقنین مربوط است. اگر فقیهان پس از قبول حجیت ظواهر، بهدنبال کشف ظهورات کلمات شارع برآمده و مباحث بسیار گسترده و دقیق معناشناسی و گاهی هرمنوتیک را در دانش اصول فقه برای روشمند کردن فهم ظواهر، مطرح، و تاکنون مورد اجتهاد و نظریهپردازی قرار دادهاند، بر این مبتنی بوده که زبان دین برای بیان احکام شرعی و قوانین مورد نیاز زندگی بشر همان زبان عرفی و عقلایی عموم مردم است که از یک سلسله قواعد و قوانین مشترک بین تمام زبانها پیروی میکند. در این مقاله، به تبیین و اثبات این پیشفرض پرداخته شده است.
نقد مدل هرمنوتیکی مدل اصلاح شده گادامر به وسیله دیوید تریسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد تبیین و نقد نظریة هرمنوتیکی دیوید تریسی است. تریسی در مقام ارائة نظریة خود، نگرش گادامر را محور سخن خود قرار داده و در تکمیل نقایص آن میکوشد. در جهت این هدف، وی خوشبینی بیش از حد گادامر به سنت را مورد انتقاد قرار داده، هرمنوتیک بدگمانی را بر پارهای موارد لازم شمرده و عنصر (تبیین) را نیز بر آن میافزاید. مقالة حاضر در مقام پاسخ به این پرسش است که آیا اصلاحاتی که تریسی دربارة مدل هرمنوتیکی گادامر انجام داده است میتواند آن را مدلی قابل قبول سازد.
مبانی قرائت های گوناگون از قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۹
حوزه های تخصصی:
این مقال بر آن است که مبانی قرائتپذیرانگاری دین، از جمله قرآن را که یکی از مسائل مهم در حوزه دینپژوهی است، بحث و بررسی کند. ابتدا پرسشهایی از جمله «آیا میتوانیم قرائتها و تفسیرهای گوناگون از قرآن داشته باشیم»، و «مبانی این قرائتهای مختلف کدام است»، مطرح، سپس کوشیده شده است که به این پرسشها پاسخ داده شود. در این مقال، مؤلف به پنج مبنای قرائتهای گوناگون از قرآن اشاره میکند که عبارتند از:
1. مراتب طولی و عرضی فهم قرآن؛
2. مبنای هرمنوتیکی فهم قرآن؛
3. مبنای زبانی قرائتهای گوناگون از قرآن؛
4. مبنای تجربی قرائتهای گوناگون از قرآن؛
5. مبنای تکامل معرفت دینی قرائتهای گوناگون از قرآن.
هر کدام از این مبانی تجزیه و تحلیل شده؛ سپس نتیجهگیری لازم به عمل آمده است.
در پایان، مؤلف به روش صحیح تفسیر و فهم قرآن اشاره میکند.
دور هرمنوتیکی و نقش آن در مطالعات ادبی، فهم و نقد متون
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
امروزه ، هرمنوتیک – چه آن را از سنخ دانش بدانیم یا از جنس روش، و چه از مقولة هنر و مهارت – به درخت تناوری تبدیل شده است که در خاک علوم و فنون ریشه دوانیده و بر حوزههای مختلف معرفت انسانی سایه گسترانیده است . هرمنوتیک در حرکت تاریخیاش ادوار و مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته و چهرههای گوناگونی به خود گرفته است، اما همواره وجه مشترک همة این گرایشها و شاخهها، مسئلة فهم بوده است. ویژگی ساختاری و بنیادین فهم را که از آن به دَور هرمنوتیکی تعبیر کردهاند، دَوری بودن و حلقویت (Circularity) آن دانستهاند. اصل مهم دور هرمنوتیکی این است که فهم اساساً کنشی است ارجاعی و تردّدی. شناخت و فهم یک چیز در گروِ شناخت کلیّتی است که آن چیز در آن واقع شده است و پیوسته، دور میان اجزاء و کل در جریان است. اما این دور، از سنخ دور منطقی – دور باطل – نیست، و به دلیل باز بودن و ایستا نبودن و انعطافپذیری، عملاً ظرفیتها و امکانهای بسیاری را برای خواندن، فهم، و تأویل متن، پیش میکشد و مجال گفتگو وتعامل با انواع دانشهای زبانی، رویکردهای نقد و نظریة ادبی و جریانهای فلسفی را فراهم میکند . در این مقاله ضمن مروری فشرده به گرایشهای هرمنوتیک، به طرح تلقیهای مختلف از دور هرمنوتیکی و زمینه و پیشینة تاریخی، شیوهها و حوزههای کاربرد آن خواهیم پرداخت.
سیر نظریّههای ادبیِ معطوف به خواننده در قرن بیستم
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
سه گرایش اصلی در نقد آثار ادبی با سه محوریّت نویسنده، متن و خواننده که در طول زمان هر یک جایگاه خود را داشتهاند، مطرح است. در گرایش اول، منتقد با مطالعة بیوگرافی نویسنده برای رسیدن به معنی و مفهوم موجود در متن ادبی اقدام میکند. در گرایش دوم که اساس نقد ساختارگرایان است، منتقد با مطالعه بر روی متن و ساختار آن درصدد درک نیّات نویسنده است. در گرایش سوم با محوریت خواننده، منتقد او را عامل تعیینکننده، هم در آفرینش اثر و هم در دریافت معنی آن، میداند و با تکیه بر خوانندهمحوری، نقد خود را بر پایة تمایلات هویّتی و زمانی او بنا میکند. این مقاله با هدف نشان دادن سیر تحوّل نظریههای ادبیِ معطوف به خواننده، به توضیح دربارة نظریّات منتقدین گرایش سوم میپردازد که تئوریهای خود را بر پایة فلسفة پدیدارشناسی بنا نهاده و با تکیه بر آزادی انسان و به تبعِ آن آزادی خواننده، برداشت فردی و تفسیر معنایی وی را اساس نقد خود قرار میدهند.
هرمنوتیک از دیدگاه هایدگر در شهرسازى
حوزه های تخصصی:
" در این مقاله سعى گردیده تفکر هرمنوتیکى هایدگر در شهرسازى مورد مطالعه قرار گیرد و با توجه به طرح مباحث فلسفى و شناختى که مطرح مى گردد، تا آن جا که امکان دارد به هدف نزدیک شویم.
هرمنوتیک در لغت به معناى تاویل کتب مقدس است و فهم این کتب را در قالب پدیدارشناسى مورد بازبینى قرار مى دهد.
«هرمنوتیک» علم یا نظریه تاویل است. ریشه واژه «هرمنوتیک» واژه یونانى hermenevein است به معناى تاویل کردن، به زبان خود ترجمه کردن، و به معناى روشن و قابل فهم کردن و شرح دادن. در اساطیر یونان، هرمس پیام هاى اغلب رمزى خدایان را براى میرایان تاویل مى کند. پس تعجب آور نیست که هرمنوتیک به عنوان یک روش، از تاویل متون مقدس مى آغازد و با فقه اللغه نزدیکى زیادى دارد. مجادلات جنبش اصلاح طلبى بر سر این حکم کلیساى کاتولیک که تنها این کلیسا صلاحیت تاویل کتاب مقدس را دارد، با پافشارى پروتستان ها برخودبسندگى متن مقدس و عزم جزم آن ها بر نشان دادن روشنى و وضوح بنیادین کتاب مقدس به نتیجه رسید. پیکره کلى نظریه و عمل حاصل از این مباحثات، هرمنوتیک را پى ریزى کرد. تنظیم تدریجى این موارد و تبدیل آن به یک روش شناسى براى تاویل متن، در اواخر سده نوزدهم شکل نظریه فلسفى عام ترى به خود گرفت که اگر نه در همه سویه هاى کوشش ها و فرهنگ بشرى، دست کم در بیش تر آن ها بر اهمیت قاطع تاویل تاکید مى کرد. هرمنوتیک به واسطه نیروى آثار اولیه مارتین هایدگر، صورت گسترده تر فلسفه عام فهم انسانى را به خود گرفت (احمدى، :1377 9).
به همین سبب در این مقاله سعى خواهد شد با توجه به اهمیت موضوع و کاویدن در اعماق اندیشه هایدگر و با توجه به بضاعت علمى اندک نویسنده، تا آن جا که امکان دارد حق مطلب را ادا کرده باشیم. زیرا این بحث هم یک بحث فلسفى است و هم موضوعى است که در قالب تفکرات پسامدرنى (post modernism) تجلى مى یابد و از آن جا که نامبرده بحث هاى مختلفى نیز در باب ساختن و سکونت دارد، به نوعى در قالب اندیشه هاى شهرسازى به آن همت گماریم.
هرچند خود هرمنوتیک داراى تاریخى قدیمى است و در مطالعه متون کهن مى توان به آن پى برد ـ به ویژه در کشورهایى که ریشه هاى عرفانى حیات فطرى وجود داشته است و در ایران نیز این نوع اندیشه را در تفکر عارفان بزرگ مى توان یافت ـ لیکن به معناى جدید آن بخثى است که نوین است و به نوعى پهلو به پهلوى مدرنیسم و علم گرایى محض مى زند و مى خواهد نسبى بودن امور را مورد توجه و مطالعه قرار دهد. "
هرمنوتیک و مساله تاریخمندی فهم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"آیا اساساً دستیابی به عینیت در فهم تاریخ ممکن است؟ به عبارت دیگر، آیا می توانیم از یک رخداد تاریخی، گزارشی کاملاً عینی و بدون تاثیر از ارزش ها، نگرش ها و منافع خودمان ارائه دهیم؟ آیا رسیدن به یک «تاریخ کامل» و تفسیر کامل از یک جریان تاریخی ممکن است؟ و آیا اگر چنین چیزی ممکن نیست، می باید در نقطه مقابل، هر روایتی از تاریخ را بپذیریم و گریزی از نسبی گرایی نداریم؟ آیا می توانیم معیارهایی بیابیم که به کمک آن ها میزان حقیقت روایت های گوناگون تاریخی را نسبت به یکدیگر بسنجیم؟ این مقاله در پی کنکاش در پرسش های فوق از منظری هرمنوتیکی است، اما پاسخ های هرمنوتیکی این پرسش های در درون نحله های مختلف هرمنوتیک یکسان نیست. این مقاله ضمن پذیرش و تحلیل چگونگی تاریخمندی فهم و تاریخمندی مفسر، در عین حال می کوشد از نسبی گرایی اجتناب ورزد.
"
هرمنوتیک و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های مدرن نقد ادبی هرمنوتیک یا علم تفسیر و تأویل متن است . این روش دارای دو دوره کاملأ مجزا از هم است: 1. هرمنوتیک سنتی که درآن از اصل قطعیت معنی سخن گفته می شود.معروفترین فرداین دسته ‘شلایر ماخر است. 2. هرمنوتیک جدیدکه معنارا همان چیزی میداند که خواننده درک می کند . از این گروه نیز گادامر و آیزر معروف هستند. هر چند می توان شعرهای حافظ را از دید مکاتب مختلف نقد ادبی مثل نقد فرمالیستی و اسطوره گرا بررسی کرد ‘ اما یکی از بهترین روشهای تحلیل شعر او هنوز هم روش هرمنوتیکی است.
روش تأویل شعرهای نمادین
حوزه های تخصصی:
در این مقاله پس از بررسی و نقد دو دسته رویکرد عمده هرمنوتیکی برای تأویل متن‘روشی برای تأویل اشعار نمادین نیما یوشیج ارائه شده است. این دو دسته رویکرد عمده عبارتند از: الف: رویکردهایی که توجه خاصشان به فردیت و ذهنیت مؤلف است و به معنای نهایی‘اصلی و قطعی و نیز کشف ((معنای نهایی)) متن معتقدند ‘ ضمنأ دانسته ها و شرایط خواننده در حال حاضر را برای تأویل ‘ زیان آور میدانند. ب: رویکردهایی که اصالت را به متن و یا خواننده (تأویل کننده) میدهند و معتقد به معنای نهایی و اصلی و قطعی متن و یگانه تأویل صحیح نیستند و دانسته ها و شرایط تأویل کننده در حال حاضر را از شرایط تأویل می دانند. روش ارائه شده برای تأویل اشعار نمادین نیما در واقع ‘ تلفیقی است با اندکی تعدیل ‘ از دودسته رویکرد بالا. در پایان مقاله اش ((هست شب)) نیما در چارچوب روش یاد شده تأویل شده است .
نسبیت رئالیسم و حقیقت از نظر گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۱
حوزه های تخصصی:
«هرمنوتیک فلسفی» با نام هانس گئورگ گادامر گره خورده است. هرچند نظریة هرمنوتیک, پیش از او نیز جایگاهی ویژه داشت، این گادامر بود که آن را از نظریهای ادبی و متنشناختی به نظریهای فلسفی و هستیشناختی ارتقا داد. وی این کار را با وامگیری از اندیشههای هایدگر انجام داد و نشان داد که هستی ما انسانها هستیای مشروط و مقید است و لاجرم شناخت ما نیز چنین است. اما این محدودیت شناختی ما صرفاً ریشه در وضع فعلی ما یا کمّیت دانش ما ندارد که بتوان در آینده به رفع آن امیدوار بود. ذات و سرشت انسانی ما چنین است و راهی برای برون شدن از آن وجود ندارد. بدین ترتیب، عوامل محدودساز دانش و شناخت ما از نظر گادامر, تاریخ و زبان است و ما همواره اسیر این دوایم. ازاین رو دانش و شناخت ما همواره نسبی و محدود است و هرگز نمیتوانیم ادعای دانستن مطلق یا در اختیار داشتن حقیقت بکنیم. پرسشی که در اینجا پیش میآید و اتهامی که غالباً به گادامر زده میشود، آن است که در صورتی که نتوان تقریر مطلقی از حقیقت به دست داد، همه تقریرها برابر خواهند بود و نمیتوان تقریری را برتر از دیگر تقریرها دانست. متقابلاً تبیین دقیق مبانی فلسفی گادامر در صدد نفی چنین برداشتی است.
بررسی و تحلیل «معنا شناسی تأویل» و اعتبار معرفتی آن در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۱
حوزه های تخصصی:
«تأویل» یکی از اصلیترین فرایندهای تفکر انسان است. فیلون در سنت یهودی، اوریگنس و اگوستین در سنت مسیحی و ابنعربی و ملاصدرا در سنت اسلامی از جمله نمایندگان برجسته تفکر تأویلیاند.
در این مقاله سعی شده است دیدگاه ملاصدرا دربارة «تأویل» و اعتبار معرفتی آن با ارائة شواهدی گویا از آثار او دقیقاً تحلیل شود. ملاصدرا «تأویل» را به عنوان «کلیدی» برای کشف افقهای پنهان در اختیار قرار داده است. وی معتقد است، گشوده بودن راه «تأویل» برای فهم حقایق آن سویی, تصریح آیات قرآن کریم است.
تلقی خاص ملاصدرا نسبت به انسان و قرآن و عالم، در نوع نگرش او به «حقیقت» و فهم آن، تأثیر بسزائی داشته است.
ملاصدرا با به کار گرفتن «روش تأویل» و بیان اعتبار معرفتی آن، فهم از «حقیقت» را در قالبهای معینی محدود نکرده، بلکه با اصالت بخشیدن به باطن امور، زمینه پویش و آفرینندگی را فراهم ساخته است.
وی با طرد قشریگری، که بر پذیرش منطق تکگفتاری تأکید دارد، فهمهای مختلف را - با بیان احکام و شرایط آن - از طریق رخنه در باطن امور رسمیت بخشیده است.
هرمنوتیک و تأثیر آن بر فهم متون دینى
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک را مىتوان با عنوان فشرده «دانش تفسیر متون» معرفى نمود. علم هرمنوتیک براى رشتههایى که با متون دینى سروکار دارند، اهمیت بسزایى دارد.در این مقاله ابتدا با تعریفى اجمالى از هرمنوتیک، به تأثیر آن بر فهم متون دینى اشاره شده، با تبیین نظریه مؤلّفمدارى، مفسّرمدارى و متنمدارى، هدف از تفسیر متون دینى، درک قصد و مراد جدى صاحب سخن دانسته شد؛ یعنى تفسیر متن دینى، مؤلّفمدار است. از طرفى، تفسیر متن دینى، متنمحور نیز هست؛ یعنى از مجراى متن به دنبال درک مراد مؤلّف مىگردد؛ بدین معنا که مراجعه به متن و ساختار زبانى، پلى است براى رسیدن به قصد و نیت مؤلّف. تفسیر متن دینى نه آن چنان «متن محور» است که مؤلّف را نادیده بگیرد و نه آن چنان مؤلّف محور است که به جاى آغاز از متن، با روانشناسىگروى، مستقیما به دنبال جغرافیاى فکرى و فرهنگى و اجتماعى مؤلّف باشد. این مقاله نظریه مفسّرمدارى که ذهنیت و پیشداورىهاى مفسّر (تفسیر به رأى) را در فهم متون دخالت مىدهد، صحیح ندانسته و براى متن، معنایى نهایى قایل است و اختلافات علما در دین به نحو موجبه جزئیه را مىپذیرد، نه به نحو موجبه کلیه.
روش شناسى فارابى در علم مدنى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
نظریه و گرایش علمى مدنى فارابى، با توجه به برخورد بنیادین، فراگیر، نظاممند و غایى در عرصه عین یا پدیده مدنى، ذهن یا تعقل مدنى و علم یا یافتههاى مدنى و حتى عمل یا روابط و رفتار مدنى، ظرفیت بالایى براى باز سازى دوران جدید و پیش روى دارد و کارآیى روزافزونى مىیابد. این نظریه با رویکردى مستقل و معتدل، قابلیت والایى براى ورود به چالش علمى سیاسى، اجتماعى معاصر و پاسخگویى به نیازهاى علمى و عملى حاضر دارد. گرایش علمى مدنى فارابى، به عنوان جهتى مستقل، جایگزین مناسب روش طبیعت انگار پوزیتیویستى و رویکرد ضد طبیعتگراى هرمنوتیکى، از جهت معرفتشناسى، روششناسى و علمى اجتماعى و سیاسى بوده و براى رفع یا کاهش جهتگیرىهاى یک سویه افراطى یا تفریطى و متعارض چالش علمى - سیاسى جارى و آتى مىباشد.
روش شناسى اسکینر در تحلیل اندیشه سیاسى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۳ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
یکى از عرصههاى مطالعات سیاسى، اندیشهشناسى سیاسى است. اندیشهها به روشهاى مختلفى مطالعه شدهاند. شیوه قدما در اندیشهشناسى عمدتا توصیفى بوده است. امروزه، روش منطق بازسازى شده اسپریگنز، روش پنهاننگارى اشتراوس، روشهاى مختلف هرمنوتیکى، تحلیل گفتمان و بسیارى دیگر، قابلیتها و ظرفیتهاى جدیدى را به ویژه پس از چرخش پسامدرن، پیش روى محققان علوم سیاسى قرار دادهاند. یکى از این روشها که در جامعه علمى ما هنوز ناشناخته است، روششناسى کوینتن اسکینر است. هر چند روششناسى اسکینر قابلیت کاربرد در کلیت عرصه سیاسى را دارد، اما به نظر مىرسد در عرصه اندیشهشناسى کاربرد بیشترى دارد. در توصیفى کلان مىتوان روش اسکینر را ترکیبى از گرایشهاى متن محور و زمینه محور در نظریههاى هرمنوتیک دانست. الگوى اسکینر به ویژه در بررسى اندیشهها و آراى اندیشمندان برجسته بسیار کارآیى دارد. او خود این روش جدید را در مورد ماکیاولى به کار برده و توانسته است به خوبى تغییر جریان تفکر سیاسى در غرب و شکلگیرى اندیشه سیاسى مدرن را ردیابى نماید.