مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سوژه
حوزه های تخصصی:
گسترش وسیع مطالعات فرهنگی در سه دهه اخیر در متن مباحثاتی که میان مدرنیسم و پست مدرنیسم در گرفته، باعث شده است که زندگی روزمره به عنوان مقوله ای در خور اهمیت قلمداد شود. با توسعه مصرف گرایی و تبلیغات که هر دو زندگی روزمره را هدف قرار داده اند، مطالعات نقادانه فلسفی و جامعه شناختی زندگی روزمره، به وظیفه مهم متفکران انتقادی بدل شده است و آنان به طرق مختلف این وظیفه را انجام دادهاند.«رولان باروت» گرفته تا «تئودور آدورنو» و «هانری لفور» و «یورگن هابرماس» هر یک از منظری، زندگی روزمره را موشکافانه بررسی کرده اند اگر وظیفه تفکر انتقادی را دستیابی به امر انضمامی متصور شویم، حرکت از سوژه گرایی دکارتی به زیست - جهان را باید حرکتی در جهت رسیدن به این امر انضمامی بدانیم. این مقاله نشان می دهد که چگونه زندگی روزمره به معضله ای بدل شد که هم از حیث نظری و هم از حیث کنش اجتماعی، باید در بررسی و حل آن کوشید. آرای متفکرانی که برای حل این معضل کوشیده اند مورد بررسی قرار گرفته است و راه های برون رفت از مخمصه های زندگی روزمره در عصر مدرن نیز خاطر نشان شده است
سوژه و قدرت: تحلیل چگونگی شکل گیری ذهنیت در مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه سوژه و قدرت یکی از موضوعات محوری در مطالعات فرهنگی است. در سنت مطالعات فرهنگی، حداقل دو نوع نگاه به این رابطه دیده می شود. در رویکرد اول این رابطه جبری و یک سویه است. بر اساس این رویکرد، ذهنیت سوژه ها به نحوی موفق توسط گروه های قدرتمند جامعه شکل می گیرد. اما در رویکرد دوم رابطه یاد شده باز است به طوری که سوژه ها امکان مقاومت در برابر معانی مرجح گفتمان های حاکم را دارند، لذا، باز تولید امری از پیش معین نیست. در این مقاله نشان داده می شود که هر دو رویکرد گرفتار نوعی جزم اندیسی اند. رویکرد اول بازتولید ایدئولوژیک و رویکرد دوم مقاومت سوژه های اجتماعی را امری مسلم پنداشته اند. ادعای این مقاله آن است که هر چند رابطه گفتمان های قدرت و سوژه ها رابطه ای یک سویه نیست اما مفهوم دسترسی گفتمانی، حداقل در شرایط برخی جوامع نظیر جامعه ایرانی بسیار اساسی است. به عبارت دیگر، فارغ از دغدغه های نظری، باید رابطه میان گفتمان های حاکم و سوژه ها را به نحوی مورد آزمون قرار داد.
اومانیسم سارتر در نگاه هایدگر
حوزه های تخصصی:
چکیده
در نوشتار حاضر به شرح و نقد اومانیسم از دیدگاه دو فیلسوفى پرداخته شده است که از مشهورترین فلاسفه وجودى هستند .
اومانیسم که قدمت آن به یونان عهد باستان بر مىگردد در طول تاریخ، تفاسیر متعددى داشته است . سارتر در کتاب اگزیستانسیالیسم و اصالتبشر، صورتى از اومانیسم را مىپذیرد که در نامه درباره اومانیسم مورد انتقاد شدید هایدگر قرار گرفته است .
از نظر هایدگر تمام تقریرهاى پیشین از اومانیسم از نقصى مشترک رنج مىبرند . رویکرد هایدگر به اومانیسم، رویکردى جدید بوده که بر پایه مبانى فلسفى او درباره وجود و دازین قابل تفسیر است .
نظریههای گفتمان (از زبان شناسی تا علوم سیاسی)
حوزه های تخصصی:
با توجه به استفاده روزافزون از نظریههای گفتمان، نویسنده در این نوشتار کوشیده است افزون بر ریشهیابی واژه و نظریه گفتمان که از مباحث زبان شناسی به ویژه زبان شناس معروف، «سوسور» شکل گرفته، به سیر تطور و تحول و تکامل آن بهویژه در حوزه علوم سیاسی به اختصار اشاره و محتوای آن را بررسی و مهمترین نقدهای وارده بر آن را بیان کند. همچنین، به برخی آثار مهمی که تا کنون با استفاده از این نظریه شکل گرفتهاند، اشاره میشود.
تحول مفهومیِ رابطه سوژه (فاعل شناسا) و سیاست در اندیشه سیاسی قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه میان انسان و سیاست از دغدغه های اصلی در فلسفه سیاسی به شمار می رود. ادبیات مربوط به سوژه (فاعل شناسا) به طور عام و سوژه سیاسی به طور خاص، دامنه بسیار گسترده ای را در علوم اجتماعی و انسانی در برمی گیرد، اما مهم چگونگی تبدیل سوژه به سوژه سیاسی در این ادبیات، به ویژه ادبیات قرن بیستم است. در این مقاله به سوژه سیاسی یا ساحت سیاسی سوژه و تحول معنایی و مفهومی آن می پردازیم؛ تصوری سیاسی و فلسفی از سوژه که اشاره به رابطه انسان و سیاست دارد؛ این حقیقت که شخص انسانی (همان سوژه شناسا و فاعل دکارتی و کانتی)، تحت تاثیر امور مطلقی مانند قدرت، فناوری، پدرسالاری، رسانه ها و... از هویت اصلی خود دور شده است.این امر که از منظر مکاتب مختلف پردازش شده درصدد پاسخ به این سوال است که سوژه انسانی و فاعل شناسا چگونه و از طریق چه مکانیسم هایی در قرن بیستم و پس از آن به ویژه پس از 11 سپتامبر 2001، به سوژه سیاسی تبدیل شده است. در این راستا، نظرات و دیدگاه های مکاتبی چون آنارشیست ها، فمینیست ها، اگزیستانسیالیست ها، و متفکرانی چون فوکو، مارکوزه، لوکاچ، آلتوسر و بودریار، بررسی می شوند. در واقع هدف این نوشتار، اندیشه شناسی سیاسی در این زمینه است.
فوکو، اندیشمندی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار با بررسی آرای میشل فوکو، توانایی های انتقادی اندیشه او به نمایش گذاشته می شود. چرا که به اعتقاد نویسندگان مقاله تأکید بر روایتهای ساختگرایانه و نسبیگرایانه و نیز تفسیر هایدگری آرای فوکو مانع از نمودار شدن جنبههای انتقادی اندیشه و به طور کلی درک پروژهی فکری انتقادی او شده است. بر این اساس، استدلال اصلی مقاله این است که فوکو در جایگاهی منحصر به فرد از جریان اندیشهی انتقادی قرار دارد و فارغ از محدودیت های نظریهی انتقادی قبل از خود است، بی آنکه در موضع پسا انتقادی غلطیده باشد. نوآوری های فوکو در بحث های مربوط به نقد و قدرت و پرداختن وی در دوران متاخر، به سوژه و روشنگری، دستاوردهایی قابل توجه برای تفکر انتقادی به همراه داشته است؛ به گونه ای که آرای وی در دوران معاصر مبنای شکل گیری بحث های گوناگون در اندیشه های متفکرانی نظیر ژیل دلوز، جورجو آگامبن
نظریه گفتمان لاکلا و موفه ابزاری کارآمد در فهم و تبیین پدیده های سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان همة نظریهپردازان گفتمان، نظریة لاکلا و موفه جایگاهی خاص دارد؛ از آن که این دو اندیشمند بهتر از دیگران توانستهاند نظریهای را که ریشه در زبانشناسی دارد به عرصة فرهنگ، اجتماع و سیاست بکشانند. آنها با ارائة صورتبندی نظاممند از نظریة گفتمان به وسیلة ایجاد زنجیرة به هم پیوسته از مفاهیم جدید، ابزاری کارآمد برای شناخت و تبیین پدیدههای سیاسی به دست دادهاند. در عینحال گستردگی مولفهها و تکثر مفاهیم در نظریة لاکلا و موفه موجب شده است بیشتر مطالب موجود در تبیین این نظریه، به نوعی در دام پراکندگی و عدم انسجام گرفتار آید. میکوشد با ارائة دستهبندی منسجم و منظم از مولفههای نظریة گفتمان این دو اندیشمند به وسیلة برجستهسازی مفاهیم اصلی و قرار دادن سایر مفاهیم و مولفهها ذیل آنها و نیز ارائة مدل، فهم و چگونگی بهکارگیری این نظریه را در موضوعات گوناگون سیاسی - اجتماعی در قامت یک چارچوب نظری علمی تسهیل نماید.
نظریه هرمنوتیکی- اگزیستانسیال رافائل کاپرو درباره اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رافائل کاپورو» از منظری فلسفی اطلاعات را تعریف کرده است. کاپورو پیش فرضهای سوبژکتیویستی حاکم بر دانش اطلاع رسانی را که ریشه در ثنویت سوژه، ابژه دارند نقد کرده و بر اساس هرمنوتیک فلسفی «هایدگر» و «گادامر» نظریه ای هرمنوتیکی ـ اگزیستانسیال دربارة اطلاعات مطرح میکند. او در این نظریه میکوشد اطلاعات را در پیوند با روال اگزیستانسیال زندگی طرح کند. بر این اساس، اطلاع ساحتی اگزیستانسیال از وجود ـ در ـ عالم ـ با ـ دیگران است. به بیان دیگر، اطلاع عبارت است از صورت بندی یک فهم عملی پیشین از عالم مشترک. با ابتنا به این نگاه هرمنوتیکی، کاپورو به نظریه پردازی درباره جنبه هرمنوتیکی ـ بلاغی دانش اطلاع رسانی میپردازد
واکاوی مفهوم قدرت در نظریات میشل فوکو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
میشل فوکو، در خصوص مفهوم و چیستی قدرت، درک سلسله مراتبی ساده را رد می کند و معتقد است قدرت یک مفهوم ساده ابلاغی از بالا به پایین و دستوری نیست، بلکه در شبکه ای از روابط در هم پیچیده، ساری و جاری است. همان چیزی که ساختار جامعه را تعیین و آن را مشروع می کند. قدرت در این مفهوم ریشه در لایه های مختلف تعاملات اجتماعی و زبانی (مفاهیم) دارد. به عبارت دیگر اعمال قدرت به شکل یک بردار خطی رو به پایین اجرا نمی شود بلکه به اصطلاح در یک ظرف گفتمانی شکل می پذیرد و معنی می یابد.
در اندیشه فوکو «مساله قدرت» در همه جا جاری است، در نسبت ها و اهمیت یافتن مناسبت ها، در روابط و تعاملات زبانی و کلامی میان افراد، طبقات و گروه های اجتماعی که به روش ها و منش های گوناگون ابراز می شود. و آن چه باعث باز تولید نظم موجود می شود، گره خورده با آن نظمی است که مجموعه مفاهیم را در خرد جمعی جامعه تولید می کند و مشروعیت می بخشد.
تعریف میشل فوکو از قدرت به لحاظ نظری کمک وافری به جامعه شناسی جدید نموده است و این نکته ای است که نوشتار حاضر به طور مبسوط بدان پرداخته است.
فناوریهای قدرت در جنگ نرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، واکاوی چگونگی و شیوه های اعمال قدرت در قالب فناوری های قدرت در جنگ نرم است. این جنگ بیش از هر چیز، مبتنی بر قدرت مولد است. قدرت مولد نیز متضمن فناوریهای خاصی است که در فرآیند اعمال آنها، فرد انسانی به صورت سوژه و ابژه، خلق، کنترل، و منقاد میشود، به طوری که قدرت در قالب شیوه های پذیرفته شده بیناذهنی بر فرد اعمال میگردد. از این رو، بر خلاف تعاریف رایج، جنگ نرم متضمن نوع خاصی از خشونت است که خشونت ساختاری و نمادین خوانده میشود. در این جنگ، به جای جسم انسان، ذهن او به انقیاد در آمده و زیست جهان انسانی، استعمار و تسخیر میگردد. این امر طی سه مرحله هم زمان، یعنی تثبیت ارزش های خودی، تخریب ارزش های دیگری و تبدیل دومی به اولی، از طریق فناوریهای قدرت مولد، تحقق مییابد. مرجعیت سازی، گفتمان سازی، فرهنگ سازی و سوژه سازی، از جمله مهمترین فناوریهای قدرت در جنگ نرم هستند.
ایده و مفهوم ساختارگرایی با بررسی آرای سوسور و لِوی استروس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ساختارگرایی در حوزة مطالعات اجتماعی یکی از گرایش های نظری پیچیده و با نفوذ است. بسیاری از متفکران مهم جامعه شناسی از مارکس. دورکیم، بوردیو، گیدنز و بسیاری دیگر از نظریه پردازان، دغدغه و دلمشغولی اصلی شان درگیری با ساختارگرایی و تلاش برای بسط این جریان فکری و یا رهایی از آن بوده است. هدف این نوشتار، مشارکت در ابهام زدایی از این جریان با نفوذ فکری و پرداختن به پاره ای از اصول نظری آن با ارجاع به آرای تنی چند از مهم ترین متفکران کلاسیک آن، یعنی سوسور، لِوی استروس، بارت، آلتوسر و لاکان است. مسئله اساسی در بحث، ساختارگرایی، بحث از سوژة انسانی و تقدم ساختار بر عاملیت است. نقطه مشترک همة نحله های ساختارگرایی از جمله زبان شناسی، انسان شناسی، اسطوره شناسی و مارکسیسم ساختاری، نفی سوژة انسانی و اصالت دادن به ساختار به جای عاملیت است. اما به لحاظ روش شناسی این جریان فکری، پیشاپیش بر اصول و مقدماتی استوار است که بدون پذیرفتن و به کار بستن آن در مطالعات، نمیتوان به نتایج ساختارگرایانه دستیافت. بخش های مهم این اصول، با ارجاع به آرای دو تن از مهم ترین متفکران آن، یعنی سوسور و لِوی استروس، در نوشتار حاضر بررسی شده است.
نقد شعر «تا انتها حضور»، اثر سهراب سپهری، از منظر رشد روانی سوژه در روان کاوی لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژاک لاکان (J. Lacan, 1901-1981)، روان کاو معاصر فرانسوی، در گسترش مفاهیم نظریة زیگموند فروید (S. Freud) سهمی بسزا دارد. او دیدگاه های فروید را در باب ناخودآگاه پذیرفت و آن را گسترش داد و گفت ضمیر ناخودآگاه ساختی زبان مانند دارد. این سخن لاکان، که تحت تأثیر نظریات زبان شناسی فردینان دوسوسور (F. De Saussure) نیز هست، راهی نوین در پژوهش های روان کاوی باز کرد. او روند رشد یک کودک را از بدو تولد تا بزرگ سالی در چهارچوبی از شناخت روان و زبان و با اصطلاحاتی نظیر «ساحت خیالی»، «ساحت نمادین»، «فاز آینه»، «فقدان»، «نام پدر»، و « ابژة دیگری کوچک و بزرگ» تبیین می کند.
هدف از نگارش این مقاله نقد و بررسی شعر «تا انتها حضور» از منظر رشد روانی سوژه در نظریة روان کاوی لاکان است. با توجه به قرینه های یافت شده در این شعر نظیر «کلمات»، «گفت»، «واژه»، «صحبت»، و درون مایة اصلی این شعر (پدیدآمدن دگرگونی به سبب حضور زبان) که اساس نظریة لاکان، یعنی زبان، را القا می کند این نتیجه حاصل شده است که این روش برای بررسی این اثر کاربرد دارد. هم چنین با توجه به این باور پساساختارگرایان که «واقعیت یک متن زبان شناختی است»، نقد حاضر نیز مؤید نقد دیگری بر این اثر از منظر پساساختارگرایی است.
نقد گفتمان فلسفی مدرنیته: سوژه، حقیقت، و قدرت در اندیشة میشل فوکو
حوزه های تخصصی:
بنیاد دوئالیسم فلسفة غرب، که در مدرنیته به تجلی نهایی خویش رسید مبتنی بر تضاد عقل/ غریزه، آسمان/ زمین، روح/ تن، و لذت/ اخلاق بود. فوکو نقد این دوئالیسم را که با نیچه، هایدگر، مارکس، و فروید آغاز شده بود به سرمنزل نهایی خویش، به نفع غریزه/ زمین، رساند. این مقاله به بررسی اندیشه های میشل فوکو، گسست وی از گفتمان فلسفی/ سیاسی مدرنیته، و تداوم های وی بر آن ها می پردازد. مدرنیته با اومانیسم، ادعای نفی هرگونه سلطه (چه متافیزیکی و چه سیاسی)، زایش یافته است و با فلسفة اصحاب روشن گری فرانسه، فلسفة تجربی اندیشی انگلیسی، و فلسفة ایدئالیسم آلمان، ادعای حاکمیت عقل، خود را به طور کامل نمایان ساخت. مدرنیته با نقد و نفی سلطة اصول کلی متافیزیکی/ دینی و سیاسی/ نظامی بر زیست غریزی فرد، مدعی دورة جدیدی در تاریخ آزادی بشر با حاکمیت عقل/ سوژه بود، اما مدرنیته خود اصول کلی دیگری مانند ناسیونالیسم، حق حاکمیت، کمونیسم، ماتریالیسم تاریخی، اصول اخلاقی، انسان گرایی، ابرمرد، علم، و دانش انسانی را بر ذهنیت شخصی و زیست غریزی افراد حاکم کرد. فوکو در دفاع از رهایی ذهنیت شخصی و زیست غریزی افراد، در تداوم مدرنیته و آرمان های آن باقی می ماند، اما با نقد اصول کلی مدرنیته مانند حاکمیت سوژه/ عقل، اخلاق کلی، و علم گسسته از مدرنیته تعریف می شود. فوکو گذار به مدرنیته را نه گذار از ظلمت و سلطه به آزادی و رهایی بلکه گذار از یک دورة سلطة مرئی، به سلطة نامرئی تر می داند و هرگونه حقیقت و اصول کلی (عقل، علم، ماتریالیسم تاریخی، انسان گرایی، و ...) را صورت بندی خاصی از روابط سلطه و تکنولوژی قدرت می دانست.
فروید و آلتوسر: جنبه های جامعه شناختی روان کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی نظرات فروید در مورد سوبژکتیویته و نسبت آن با سوژه ایدئولوژیک آلتوسر است. در این مقاله ابتدا نگاه فروید، به عنوان یک فیلسوف اجتماعی، به سوژه بررسی می شود و سپس اندیشه های او با نوع نگاه آلتوسر به سوژه مورد مقایسه قرار می گیرد. ایگو در کار فروید جایگاه سوژه در مباحث فلسفی جامعه شناختی را دارد. ایگو (یا همان سوژه) از منظری روان کاوانه با کمک مکانیسم های دفاعی دست به تحریف واقعیت می زند و به صورتی خیالی خود را مؤلف کنش های خود می داند. به همین نسبت در اندیشه آلتوسر، ایدئولوژی بازنمایی رابطه خیالی افراد با واقعیت است. سوژه از منظر آلتوسر به شکلی خیالی خود را مؤلف کنش های خودش می داند و تنها ذیل استیضاح ایدئولوژی است که سوژه سامان سخن گفتن می یابد اما این مکانیسم استیضاح در سطحی ناخودآگاه عمل می کند. در این مقاله با مرور اندیشه های فروید در مورد سوژه و وجوه جامعه شناختی این اندیشه ها، برآنیم که نشان دهیم مکانیسم های دفاعی ایگو واجد خصلتی ایدئولوژیک اند و از همان مکانیسم هایی بهره می جویند که ایدئولوژی در بیان اکتوسربی در تحریف واقعیت بهره می جوید.
ذهنیت دانش آموزان در میانه گفتمان خانواده و مدرسه (مطالعة موردی: دانش آموزان دختر شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله تلاشی است برای فهم ذهنیت سوژههای اجتماعی (دانشآموزان) در میانة گفتمانهای مختلف مؤثر (خانواده و مدرسه). پیشفرض مقاله این است که این دو نهاد همسو نیستند، بلکه در سطح اهداف و عملکرد با هم متفاوتاند. در این تحقیق، با روشی تجربی تقاطع این گفتمانها در مدرسه بررسی میشود. به این منظور با 30 دانشآموز، 5 نفر از اولیای مدرسه و 15 نفر از والدین مصاحبة کیفی انجام شده است. میتوان دید که دو گفتمان خانواده و مدرسه در 4 مؤلفة تحصیل، مذهب، پرورش سیاسی و انضباط در مقابل یکدیگر قرار میگیرند. هر کدام دانشآموز را در تملک خود میداند و سعی میکند در زمان و مکان تحت سیطرة خودش، به ذهنیت دانش آموزان مطابق با آرمانهای خویش شکل دهد. بدین ترتیب گاه در سطح اهداف و گاه در سطح عملکرد بین آنها تنش وجود دارد. این تنش موجب میشود هویت دانشآموز به مواضع گوناگونی فراخوانده شود. مهمترین علت تفاوت مدرسه و خانواده در درجة استقلال آنها از گفتمان دولت است.
سوژه در تراکتاتوس با توجه به تفسیر دیوید پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوبژکتیویسم یکی از بنیادی ترین زیرساخت های فلسفه جدید است. در فلسفه جدید، جایگاه سوژه در منظومه معرفت بشری رنگ و بوی دیگری به خود می گیرد. سوژه در برخی نگرش های فلسفی جدید نه تنها معیار معرفت تلقی می شود بلکه شأن هستی بخشی نیز پیدا می کند. سوژه است که به غیر خود تعین می بخشد و موجودیت غیر سوژه مبتنی بر ابژه بودن آن برای سوژه می گردد. این نوشتار به تبیین جایگاه سوژه در منظومه معرفتی ویتگنشتاین متقدم می پردازد. به نظر می رسد همان گونه که کانت برای توجیه معرفت از من استعلایی بهره می گیرد، ویتگنشتاین برای توجیه تصویرگری پای سوژه متافیزیکی را به میان می کشد. هر زبانی می بایست از منظری فهمیده شود که نمی تواند در آن زبان ذکر و مشخص شود. سوژه یا «خود»، به مثابه این منظر نگریسته می شود. با توجه به تفاسیر مختلف و گاه متناقضی که از فلسفه متقدم ویتگنشتاین ارائه می شود، این بحث با توجه به تفسیر دیوید پیرس، یکی از مترجمان و شارحان بزرگ و پرآوازه تراکتاتوس، سامان می گیرد.
بازشناسی پدیدارشناختی حکمت متعالیه و پی آیندهای تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین، انسان را حقیقت ذومراتبی می داند که دائماً در ذات و گوهر خود در حال تحول و سیلان است. علم و ادراک نیز چیزی جز طی مراحل و مدارج استکمال و انتقال از نشئه ای به نشئه دیگر نیست. با توجه به نگرش هایی که وی در خصوص بحث طاقت بشری و بحث تحویل وجودی (منبعث از اصالت وجود و مشکک بودن آن)، ارائه داده، می توان گفت که ملاصدرا در زمره فیلسوفانی قرار دارد که نسبت سوژه اوبژه را واجد حیث التفاتی دانسته و لذا با تفکر سوبژکتیویستی کلاسیک ناسازگار است.
نظریه فوق در مقاله حاضر به بحث گذارده شده و مبتنی بر آن، عناصر تربیتی صدرایی معرفی گردیده است. مدعای مقاله آن است که در تفکر تعلیم وتربیت صدرایی، دو عنصر «مشارکت» و «شکوفایی»، واجد بالاترین اهمیت هستند.
ایدئولوژی، سوژه، هژمونی، و امر سیاسی در بستر نظریة گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة گفتمان تلخیص سایر رویکرد های تحلیل گفتمان و یکی از روش های کیفی در حوزة مباحث سیاسی و اجتماعی است. در قلب نظریة گفتمان لاکلاو و موفه این اصل محوری وجود دارد که یک امر اجتماعی یا یک هویت اجتماعی هیچ گاه پایان یافته و تمام شده نیست. لاکلاو و موفه بستر اندیشه ورزی خود را بر قلمروهای نظری گوناگون از سوسور تا دریدا، از آلتوسر و فوکو تا لکان قرار داده اند. در این راستا آن ها با تمرکز ویژه بر واسازی دریدا و نظریة لکانی سوژة فقدان، با مرکزیت بخشیدن در وقتة «مفصل بندیِ سیاسی» به هژمونی، در توسعة نظریة نوگرامشی گفتمان، ترجیح امر سیاسی بر امر اجتماعی و بازگرداندن جامعه به وقتة سیاسی تأسیس آن، سنت نظری نوینی را بر ویرانه های مارکسیسم کلاسیک استوار ساخته اند. این نوشتار مفروضات بنیادی نظریة گفتمان لاکلاو و موفه در مورد ایدئولوژی، سوژه، هژمونی، و امر سیاسی را تحلیل و تبیین می کند
«هنر» و «حقیقت» در نظریة زیباشناختی آدورنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باور ""آدورنو"" به نقش هایی که هنر می تواند در بسترهای مختلف زندگی انسان ایفا کند، متفاوت از جزم اندیشی هایی است که فرهنگ و فلسفة سنتی تاکنون آن را به مثابه کارکردهایی برای هنر در نظر گرفته است. به اعتقاد آدورنو، مهم ترین کارکرد و نقشی که هنر می تواند داشته باشد، کارکرد «انتقادی» و نقش «رهایی بخشی» آن در راستای تحلیل و نقد ساختارهای سلطه و سرکوب است. از همین رو، باور او به نظریة انتقادیِ هنر دربارة جامعه و نقش هنر در تغییر آگاهی اجتماعی به آن چیزی باز می گردد که وی آن را «محتوای معطوف به حقیقت» هنر و اثر هنری می نامد. مهم ترین چالشی که آدورنو را برای این نقد و تفحص برمی انگیزد، پرسش از رابطه «هنر» و «حقیقت» و نیز نقش اجتماعی و کارکرد معرفتی ای است که هنر می تواند داشته باشد. در این مقاله، برخی از مهم ترین و اصلی ترین ایده ها و مفاهیم اندیشه ورزی آدورنو به منظور روشن تر شدن موضوع «محتوای معطوف به حقیقت هنر»، در کتاب نظریة زیباشناختی وی، مورد بحث قرار می گیرد.
لویناس و سوبژکتیویته اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لویناس ریشه های خلأ عظیم اخلاقی عالم تجدد را در سیطره هستی شناسی غربی می جوید و نشان می دهد که آن چگونه همه چیز را یا با منحل کردن در رابطه ادراکی سوژه و ابژه تحت یک «کلیت» فراگیر قرار می دهد و یا، در صورت مقاومت، از اساس سرکوب و محو می سازد. نوشته ای که در پی می آید می کوشد تا: 1. نشان دهد که چرا لویناس در جهت عبور از سلطه هستی شناسی، بر خلاف فیلسوفانی چون هیدگر، فوکو و اشتراوس، به دفاع از سوبژکتیویته می پردازد؛ و 2. در این مسیر، بعضی از امکاناتی را ملاحظه و بررسی کند که تأملات لویناس در سوبژکتیویته می تواند برای تفکر و عبور از خلأ اخلاقی عالم معاصر فراهم آورد.