نسبت سوژه و اقتدار ساختارمند در آرای آلتوسر و لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۴
1 - 27
حوزههای تخصصی:
پارادایم ها، الگوهای معنایی مشترکی هستند که نوع نگرش نسبت به جهان و کردارهای اجتماعی را جهت می دهند. معمولاً از پارادایم های چندگانه ای ذیل عنوان سنت، مدرنیسم و پست مدرنیسم برای اشاره به تطورات فکری صورت گرفته در مبانی و مفروضات و نیز تتبعات اندیشه ورزی در طول تاریخ استفاده می شود. یکی از مهم ترین اصول این تقسیم بندی پارادایمی، تحلیل نسبت ساختار با کارگزار و تقابل و تعامل آنها بوده است. به ویژه به نظر می رسد که نسبت ساختار و کارگزار در اندیشه معاصر، بسی پیچیده تر از تقسیم بندی دوگانه و ذات گرایانه متداول و مرسوم گردیده است؛ چنان که برای نمونه، اندیشمندان پساساختارگرا و یا الهام بخش پست مدرنی همانند «ژاک لاکان»، مباحث خود را با استفاده از تلقی ناخودآگاه آدمی به مثابه ساختاری مبتنی بر زبان به پیش برده اند. از سوی دیگر اندیشمندان قابل دسته بندی در رویکرد مدرن همچون «لویی آلتوسر» با دیدگاه ساختارگرای خود، زمینه های تردید در هویت مستقل و خودبنیاد سوژه را فراهم آورده اند. در این نوشتار با تمرکز بر خوانشی از آرای آلتوسر و لاکان به برخی از همانندی های دیدگاه ایشان و تبعات آن بر نسبت بین سوژه با اقتدار پرداخته می شود. یافته های مطالعه بیانگر آن است که سوژه در فرایند تکوین خود در بستر زبان و ایدئولوژی و در نسبتی با ساختارهای اجتماعی، با همه نوسان ها و افت و خیزهایی که داشته، دچار مرگ نشده و قدرت درکنار وجه سرکوب گر و محدودکننده خویش، به برساختن سوژه نیز می پردازد. از این رو در اندیشه آلتوسر، ضمن بسیاری از تشابهات با اندیشه لاکان، مرجعیت اقتدار، بیشتر مورد توجه است و در نگرش لاکان، سوژه، امکان های بیشتری برای گریز از اقتدار دارد. پس آلتوسر با طرح بحث ایدئولوژی، سوژه را ذیل آن در نظر گرفته، هرچند از دید او در عرصه ایدئولوژی، امکان شکل گیری کانون های مقاومت نیز وجود دارد. افزون بر این لاکان نیز زبان را به صورت ساختاری مسلط بر سوژه در نظر می گیرد که به کردارهایش جهت می دهد، اما متأثر از متحول بودن امر سیاسی در دیدگاه وی، نوعی وضعیت بی قراری وگریز از مرجع اقتدار در سوژه مشاهده می شود.