یوسف ادیب

یوسف ادیب

مدرک تحصیلی: دانشیار، دانشکده علوم تربیتی، دانشگاه تبریز

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۸۸ مورد.
۱.

واکاوی دیدگاه معلمان پیرامون مدارس دانش آموزان با نیازهای ویژه؛ به منظور ارائه پیشنهادهای سیاستی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۲۵
هدف: این پژوهش با هدف واکاوی دیدگاه معلمان پیرامون مدارس دانش آموزان با نیازهای ویژه؛ به منظور ارائه پیشنهادهای سیاستی انجام شد. روش: پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با هدف واکاوی دیدگاه معلمان مدارس دانش آموزان با نیازهای ویژه در خصوص ویژگی ها و مسائل مرتبط با شرایط حاکم بر مدارس استان آذربایجان شرقی انجام شده است. داده ها با مصاحبه نیمه ساختارمند از 16 نفر از معلمان در سطح استان آذربایجان شرقی با شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی گردآوری شده و با روش تحلیل مضمونی تحلیل شده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که دیدگاه معلمان مدارس دانش آموزان با نیازهای ویژه در چهار مضمون اصلی و 18 مضمون فرعی دسته بندی می شود. مضامین اصلی شامل ویژگی ها و مسائل مرتبط با معلمان مدارس دانش آموزان با نیازهای ویژه، ویژگی ها و مسائل مرتبط با ویژگی های دانش آموزان با نیازهای ویژه، محدودیت های آموزشی و مسائل فرهنگی – اجتماعی است. مضامین فرعی نیز در متن مقاله به طور تفصیلی توضیح داده شده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، اقدام های انجام شده در حوزه سیاست های کلی آموزش و پرورش به خوبی پیش نرفته است و پیشبرد مسائل در این زمینه اهتمام جدی مسئولان را می طلبد.
۲.

برنامه ی درسی مبتنی بر مغز در دوره ی پیش دبستانی بررسی وضعیت موجود و راهکارهایی برای وضعیت مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۴۰
هدف این پژوهش تعیین وضعیت موجود برنامه درسی پیش دبستانی با تاکید بر محتوای کتابهای راهنمای کار مربیان از لحاظ پرداختن به ابعاد رشدی و اصول برنامه درسی مبتنی بر مغز بود. از روش تحلیل محتوا جهت مشخص شدن ابعاد مختلف رشدی و فعالیت های یادگیری و نیز اصول برنامه درسی مبتنی بر مغز استفاده شد و سپس میزان توجه به هر یک از ابعاد و اصول در محتوای این کتاب ها به روش تحلیل محتوای مقوله ای استخراج گردید. جامعه و نمونه ی آماری این پژوهش 12 جلد کتاب کار مربی دوره ی پیش دبستانی بود. برای تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته های حاصل نشان داد در کتاب های راهنما به بعد جسمانی و کلامی بیشتر از دیگر ابعاد و اهداف توجه شده است و اصول برنامه درسی مبتنی بر مغز نیز توزیع یکسان و بهنجاری ندارد. وضعیت کنونی پرداختن به برنامه درسی مبتنی بر مغز در این کتاب ها مناسب نیست و پیشنهاد می شود محتوای کتابهای راهنمای مربی در این دوره مورد بازنگری قرار گیرد و به اصول درگیری فیزیولوژیکی، تجربه های تعاملی چندگانه و منحصر به فرد بودن مغز یا تفاوت های فردی در امر یادگیری نیز توجه بیشتری شود.
۳.

طراحی الگو مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی در آموزش عالی کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۱۹
مقدمه: هدف این پژوهش اعتباربخشی به الکوی مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی در آموزش عالی کشور می باشد. روش کار: به لحاظ شیوه گردآوری داده از نوع پژوهش های آمیخته ( کیفی_ کمی) اکتشافی متوالی می باشد. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته، مشارکت کنندگان (متخصصین و اساتید و کارشناسان فعال در حوزه یادگیری الکترونیکی) منتخب با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در خصوص مدل مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی نظر دادند که در مصاحبه شماره 20 به اشباع رسید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام شد. برای تعیین اعتباربخشی، CVR پرسشنامه طراحی شده از عامل های بدست آمده، توسط مشارکت کنندگان در تحقیق، انجام شد. در بخش کمی با استفاده از روش توصیفی_ پیمایشی 150 نفر نمونه از اساتید و کارشناسان که به روش تصادفی خوشه ای و دانشجویان به روش در دسترس بودن انتخاب و در خصوص الزامات اجرایی مدل پاسخ دادند که آزمون T تک نمونه ای برای هر یک از عوامل ضرورت ملزومات فوق الذکر انجام گرفت. نتایج: برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام شد و 8 عامل اصلی ارزشیابی، پداگوژیکی ، سازمانی و مدیریتی، فردی، فناوری و الکترونیکی، محیطی(فراسازمانی،سیاسی،فرهنگی)، یادگیری ، اخلاقی بدست آمد. برای تعیین اعتباربخشی، CVR پرسشنامه طراحی شده از عامل های بدست آمده، توسط مشارکت کنندگان در تحقیق، اعتبار آن تایید شد و آزمون T تک نمونه ای برای هر یک از عوامل ضرورت ملزومات اجرایی را تایید کرد. نتیجه گیری: بررسی ها نشان داد که الگوی بدست آمده از پژوهش، از اعتبار لازم برای اجرایی شدن در محیط های یادگیری الکترونیکی برخوردار است.
۴.

طراحی الگو مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی در آموزش عالی کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۱۸
مقدمه: هدف این پژوهش اعتباربخشی به الکوی مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی در آموزش عالی کشور می باشد. روش کار: به لحاظ شیوه گردآوری داده از نوع پژوهش های آمیخته ( کیفی_ کمی) اکتشافی متوالی می باشد. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته، مشارکت کنندگان (متخصصین و اساتید و کارشناسان فعال در حوزه یادگیری الکترونیکی) منتخب با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در خصوص مدل مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی نظر دادند که در مصاحبه شماره 20 به اشباع رسید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام شد. برای تعیین اعتباربخشی، CVR پرسشنامه طراحی شده از عامل های بدست آمده، توسط مشارکت کنندگان در تحقیق، انجام شد. در بخش کمی با استفاده از روش توصیفی_ پیمایشی 150 نفر نمونه از اساتید و کارشناسان که به روش تصادفی خوشه ای و دانشجویان به روش در دسترس بودن انتخاب و در خصوص الزامات اجرایی مدل پاسخ دادند که آزمون Tتک نمونه ای برای هر یک از عوامل ضرورت ملزومات فوق الذکر انجام گرفت. نتایج: برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام شد و 8 عامل اصلی ارزشیابی، پداگوژیکی ، سازمانی و مدیریتی، فردی، فناوری و الکترونیکی، محیطی(فراسازمانی،سیاسی،فرهنگی)، یادگیری ، اخلاقی بدست آمد. برای تعیین اعتباربخشی، CVR پرسشنامه طراحی شده از عامل های بدست آمده، توسط مشارکت کنندگان در تحقیق، اعتبار آن تایید شد و آزمون Tتک نمونه ای برای هر یک از عوامل ضرورت ملزومات اجرایی را تایید کرد. نتیجه گیری: بررسی ها نشان داد که الگوی بدست آمده از پژوهش، از اعتبار لازم برای اجرایی شدن در محیط های یادگیری الکترونیکی برخوردار است.
۵.

بررسی مقاومت معلمان دوره ابتدایی در برابر برنامه درسی رسمی: مطالعه گرانده تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۳۸
پژوهش حاضر با هدف بررسی فرایند مقاومت معلمان دوره ابتدایی در برابر اجرای برنامه درسی رسمی انجام پذیرفت. رویکرد پژوهش حاضر،کیفی بوده و از روش نظریه زمینه ای در این پژوهش استفاده گردید. جامعه آماری شامل معلمان دوره ابتدایی استان آذربایجان شرقی بود. فرآیند نمونه گیری و انتخاب مشارکت کنندگان تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت و در نهایت 18 نفر از معلمان دوره ابتدایی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. نتایج نشان داد که "مقاومت منطقی" به عنوان پدیده محوری ، "عدم توانمندسازی معلمان، عدم مشارکت دانش آموز و کمبود امکانات آموزشی" به عنوان شرایط زمینه ای، "انحرافات برنامه درسی، شخصیت معلم، کاستی های کتابهای درسی و ناتوانی معلم" به عنوان شرایط علی، "اعتقادات معلم و شرایط فرهنگی" به عنوان شرایط مداخله گر، "پیامدهای مربوط به برنامه درسی و شکوفایی قابلیت های معلم" به عنوان پیامد و "راهکارهای آموزشی، توجه به نیازهای دانش آموزان و بهینه سازی برنامه درسی" به عنوان راهبردها شناسایی گردیدند.
۶.

بررسی عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر مغز در دوره پیش دبستانی و اعتباربخشی آن (پژوهش کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۲۵
زمینه و هدف: یادگیری مبتنی بر مغز به روش های آموزشی، طرح های درس و برنامه های مدرسه ای اشاره دارد که بر اساس آخرین پژوهش های علمی شامل نحوه یادگیری مغز از جمله تحول شناختی، اجتماعی، و احساسی است. هدف این پژوهش، بررسی عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر مغز در دوره پیش دبستانی و اعتبار بخشی آن است. روش : این پژوهش با روی آورد کیفی و روش تحلیل مضمون به بررسی عناصر اساسی برنامه درسی مبتنی بر مغز می پردازد. برای شناسایی و استخراج مضامین برنامه درسی در دوره پیش دبستانی، از اسناد و مدارک برنامه های درسی دوره پیش دبستانی و برنامه مبتنی بر مغز و نظرات متخصصان علوم اعصاب و علوم تربیتی استفاده شد. روش تحلیل اطلاعات، توصیف مبانی و تحلیل و استنتاج نظری بود. یافته ها: مضامین ناظر بر اهداف برنامه درسی در این برنامه بر سه سازه اصلی شناختی، نگرشی، و مهارتی تکیه دارد. در بخش محتوای آموزشی، هنرهای زیبا، یادگیری مهارت های اجتماعی- هیجانی، یادگیری زبان و ریاضی، مهارت های زندگی، ایمنی، و علوم تجربی؛ و در بخش راهبردهای یاددهی و یادگیری، استفاده از راهبردهای مبتنی بر فعالیت، مبتنی بر هنر، یادگیری مشارکتی، آموزش مستقیم، راهبردهای یادگیری مستقل و مهارت تفکر، و راهبرد کاربست فناورانه شناسایی شدند. توجه به ارزشیابی های تشخیصی، فرایندی و برآیندی، و استفاده از روش های ارزشیابی گوناگون، مورد توجه این الگو بود. روایی الگوهای پیشنهادی با استفاده از فرمول نسبت روایی محتوا و جدول لاشه مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: برنامه درسی طراحی شده ناظر بر توجه به ابعاد مختلف برنامه درسی از جمله هدف، محتوا، روش و ارزشیابی بوده و اعتبار الگوی مذکور توسط متخصصان و صاحب نظران بررسی و مورد تأیید قرار گرفت؛ در نتیجه استفاده از آن در دوره پیش دبستانی پیشنهاد می شود.
۷.

ساخت و بررسی پایایی و روایی پرسشنامه تکوین هوش معنوی دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۸۷ تعداد دانلود : ۱۷۹
مقدمه : پرداختن به مقوله هوش معنوی و توجه به چگونگی شکل گیری آن بویژه در دانش آموزان دوره دوم متوسطه که به لحاظ سنی در مقطع حساسی قرار دارند، نتایج ارزشمندی در زمینه معنویت و کاربرد آن در تامین سلامت روانی دانش آموزان در پی دارد. پژوهش حاضر از توع مطالعات آمیخته اکتشافی است که به منظور طراحی و بررسی روایی و پایایی پرسشنامه تکوین هوش معنوی دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد. روش ها: جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تبریز به تعداد 35414 نفر بود. حجم نمونه بخش کمّی با استفاده از فرمول کرجسی و مورگان تعیین و با روش تصادفی خوشه ای ،380 نفر انتخاب گردید. پس ازمصاحبه با 21 نفر از شرکت کنندگان بخش کیفی اشباع داده ها حاصل شد و بر اساس آن پرسشنامه طراحی گردید. برای تعیین روایی محتوایی پرسشنامه به صورت کیفی از نظر شش صاحبنظر و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی وتحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم با روش حداکثر درست نمایی استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل نشان داد که تکوین هوش معنوی دانش آموزان با مولفه پیامدها بیشترین ضریب تأثیر(78/0) و با مولفه زمینه کمترین ضریب تأثیر(64/0) را دارد. نتایج تحلیل، نشانگر برازش مطلوب مدل طرح شده با داده های تجربی بود و روایی تکوین هوش معنوی دانش آموزان در سطح سوالات و مولفه ها تأیید شد. نتیجه گیری : در این مطالعه سه مولفه اصلی شکل گیری هوش معنوی دانش آموزان بدست آمد. طبق نتایج، پرسشنامه تکوین هوش معنوی دانش آموزان با روائی بالا، ابزاری است که برای کاربرد در پژوهشهای آموزشی و روانشناختی،دارای اعتبار است.
۸.

پیامدهای عوامل زمینه ای در فرایند تکوین هوش معنوی دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۲۱۱
پژوهش حاضر با هدف تعیین پیامدهای عوامل زمینه ای در فرایند تکوین هوش معنوی دانش آموزان دوره دوم متوسطه به روش نظریه ی داده بنیاد و بر اساس مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین(2008) انجام شد. مشارکت کنندگان به تعداد 21 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تبریز ، معلمان و افرادی بودند که با دانش آموزان در ارتباط هستند.برای نمونه گیری از رویکرد هدفمند و تکنیک نمونه گیری نظری و برای کفایت حجم نمونه از منطق اشباع داده ها استفاده گردید. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری و کد گذاری شدند. به منظور افزایش اعتبار یافته ها از روش زاویه بندی محقق و چک کردن داده ها توسط شرکت کنندگان استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که پیامدهای حاصل از فرایند شکل گیری هوش معنوی، شامل تحول در جهان بینی، دستیابی به آرامش درونی، موفقیت در زندگی و رشد ارزش های اخلاقی است که از عوامل درونی، محیطی، ارزشهای دینی و فرادینی به عنوان عوامل زمینه ای تاثیر می پذیرد. دستیابی به آرامش درونی به عنوان پدیده مرکزی مفهوم پردازی شد .
۹.

تبیین ماهیت سطوح تصمیم گیری در آزادسازی برنامه درسی دوره ابتدایی: یک پژوهش کیفی

تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۳۱
هدف از تحقیق حاضر شناسایی سطوح مناسب تصمیم گیری در فرایند اجرای آزادسازی برنامه درسی در دوره ابتدایی است. تحقیق استفاده شده از نوع کیفی بوده و و روش سنتزپژوهی(تحلیل محتوا و مطالعه اسنادی) را در برمی گیرد. جامعه پژوهش شامل معلمان،کارشناسان، اساتید دانشگاه های استان آذربایجان غربی و هم چنین اسناد و متون علمی در حوزه تمرکززدایی در سال تحصیلی 98-97 است. در جامعه اول نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب و مصاحبه ساختاریافته تا نقطه اشباع شدگی حجم نمونه ها به تعداد 19 نفر ادامه یافت. در جامعه دوم نیز حجم نمونه انتخاب شده شامل اسناد و متون علمی 15 الی 20 سال اخیر می باشد. یافته ها نشان می دهد که سطوح تصمیم گیری مناسب برای آزادسازی برنامه درسی دارای سطوح چهارگانه اجتماعی، آکادمیک، نهادی و آموزشی است که در آن سطح نهادی به عنوان رابط تصمیم گیری های سطح آکادمیک(نظری) و سطح آموزشی(عملی) عمل می کند و عملکرد آن از بعد نظری- عملی(شبه عملی) جایگاه ویژه ای دارد. در واقع سطح نهادی با تلفیقی از دو سطح تصمیم گیری، به عنوان تدوین کننده نهایی و و فراهم کننده فرصت های یادگیری در کلاس های درس عمل می کند.
۱۰.

تبیین فرایند پشت کنکوری داوطلبان آزمون سراسری براساس نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۴۳
پشت کنکوری پدیده ای رایج در بین داوطلبان آزمون سراسری است که عوامل متعددی در آن نقش دارد. هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی مفهومی فرایند پشت کنکوری داوطلبان آزمون سراسری دانشگاه ها بود. این پژوهش به روش کیفی و نظریه زمینه ای (مبتنی بر رویکرد کوربین و اشتراوس) انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل همه داوطلبان پشت کنکوری آزمون سراسری سال 1399 از رشته های تحصیلی مختلف از شهرستان خدابنده بود. بدین منظور 12 نفر از شرکت کنندگان کنکور سال 1399 با رشته های مختلف که تجربه یک یا دو سال پشت کنکور را داشتند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا کدگذاری باز و محوری انجام گرفت و طبقه های مربوط در الگوی پارادایمی یعنی عوامل علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها جای گرفتند. سپس، در مرحله ی کدگذاری انتخابی، طبقه مرکزی پژوهش استخراج گردید. نتایج پژوهش 110 مضمون فرعی و 18 مضمون اصلی را مشخص ساخت که طبقه مرکزی استخراج شده از مضامین، «انگیزش موفقیت کنکور» بود. با ترسیم الگوی مفهومی پژوهش، مؤلفه های مرتبط با پشت کنکوری و چگونگی تعامل آن ها با یکدیگر مشخص گردید. نتیجه مطالعه حاضر نشان داد که انگیزش موفقیت در کنکور بین عوامل علّی، زمینه ای، مداخله گر و راهبردها ارتباط ایجاد می کند. به طوری که عوامل علّی، زمینه ای و مداخله گر به واسطه انگیزش موفقیت در کنکور و همچنین راهبردها منجر به پشت کنکور ماندن می شود که این امر دارای پیامدهای روانی و تحصیلی است.
۱۱.

طراحی چارچوب برنامه درسی تربیت اقتصادی در رشته مطالعات اجتماعی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۹ تعداد دانلود : ۵۲
پژوهش حاضر با هدف طراحی چارچوب برنامه درسی تربیت اقتصادی در رشته مطالعات اجتماعی بر اساس روش سنتزپژوهی ترکیبی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مقالات علمی معتبر درزمینه تربیت اقتصادی بود. منابع گردآوری داده ها شامل پایگاه های اطلاعات علمی، جهاد دانشگاهی، اسکوپوس، پروکوئست، اشپرینگر، ساینس دایرکت، نشریات کشور بودند. برای گردآوری، گزارش و ثبت اطلاعات پژوهش های اولیه، از فرم کاربرگ طراحی شده توسط محقق استفاده شد. تحلیل یافته ها با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سنتزپژوهی مارش (1991) انجام شد و ترکیبی بهینه از نتایج آن ها ارائه گردید. برای اطمینان از نحوه کدگذاری ها از دو نفر ارزشیاب جهت کدگذاری مجدد یافته ها استفاده شد که به منظور تأیید پایایی، از فرمول ضریب کاپای کوهن، استفاده شد که در این پژوهش میزان توافق نشان دهنده درصد بالایی ازتوافق بین ارزشیابان در کدگذاری ها بود. یافته های پژوهش نشان داد که چارچوب برنامه درسی تربیت اقتصادی در رشته مطالعات اجتماعی، با ده عنصر تحت عناوین، عنصرمنطق (تحقق اهداف مطالعات اجتماعی و رشد تفکر انتقادی)، هدف (رشد مهارت ها، نگرش و دانش اقتصادی)، محتوا (مفاهیم اساسی علم اقتصاد)، روش های یاددهی – یادگیری (روش های یادگیری فعال)، منابع و مواد آموزشی (استفاده از منایع آموزشی متنوع)، نقش معلم (راهنما و تسهیل گر بودن)، گروه بندی فراگیران (افزایش یادگیری از طریق گروه های کوچک)، زمان (انعطاف پذیری در زمان آموزش)، مکان (محیط های آموزشی اعم از درون و خارج از کلاس) و ارزشیابی (به کار بردن شیوه های ارزشیابی متنوع) طراحی گردید که برنامه ای فراگیر محور و جامعه محور است که در پی کمک به تحقق اهداف مطالعات اجتماعی، رشد تفکر انتقادی، تحلیل آگاهانه متون و کاربرد مفاهیم در زندگی واقعی توسط فراگیران، افزایش درک فراگیران از مفاهیم و موضوعات اقتصادی، صرفه جویی در وقت و منابع آموزشی می باشد.
۱۲.

مطالعه فرایند شکل گیری بعد عاطفی مشارکت معلمان در آموزش ضمن خدمت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۱ تعداد دانلود : ۸۰
این مقاله از نوع کیفی است که با روش نظریه داده بنیاد انجام شده است. بدین منظور با استفاده از نمونه گیری هدفمند و تکنیک موارد مطلوب تا اشباع نظری داده ها با مصاحبه های نیمه ساختار یافته از 28 نفر از معلمان دوره ابتدایی در شهر تهران انجام پذیرفت. نتایج تحلیل داده ها در طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی 14 مقوله کلی را نشان می دهد. یافته های مطالعه در سه قسمت زمینه، راهبرد و پیامد مقوله بندی شدند. یافته ها در شرایط زمینه ای شامل: موضوع دوره آموزش، مدرس دوره، نیاز معلم به آموزش، وضعیت اقتصادی معلم، منزلت اجتماعی معلم، پاداش، مشارکت و نوع کلاس، زمان و وضعیت خانوادگی معلم است. راهبردهای معلمان در سه مقوله: واکنش به الزام، عوامل انگیزشی و خود نظم دهی و پیامدها نیز در سه مقوله: تغییر نگرش معلم، اثر بخشی ضمن خدمت و خودباوری طبقه بندی شدند.  
۱۳.

تجارب زیسته معلمان از آسیب ها و چالش های برنامه درسی کلاس های چندپایه دوره ابتدایی (مطالعه ای پدیدارشناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۶۰ تعداد دانلود : ۲۵۰
پژوهش حاضر با هدف توصیف تجارب زیسته معلمان از آسیب ها و چالش های برنامه درسی کلاس های چندپایه دوره ابتدایی انجام شد. مطالعه حاضر در سال تحصیلی 98-99 با رویکرد کیفی، از نوع پدیدار شناسانه، با نمونه گیری هدف مند و با مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 19 نفر از معلمان کلاس های دوره ابتدایی استان آذربایجان شرقی انجام گرفت. راهبردهای اعتباربخشی به داده ها با استفاده از چندسویه سازی، بازبینی اعضاء و درگیری طولانی مدت پژوهشگر در جریان مصاحبه انجام شد. در این پژوهش ابتدا کدهای باز و جزیی شناسایی شده و با کنار هم قراردادن آن ها بر اساس روابط بین آن ها کدهای محوری و کلی تر ایجاد شده اند پس از این روند استقرایی، مجددآً کدهای باز شناسایی شده و کدهای بازی که بعدً شناسایی شدند به صورت انتخابی در زیر مفاهیم محوری ایجاد شده یا مفاهیم محوری ای که بعداً ایجاد و یکپارچه شدند قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها به صورت دستی و با استفاده از الگوی کلایزی انجام شد. یافته ها ی تحقیق نشان داد که چالش اصلی کلاس های چندپایه، استفاده نکردن از معلمان با سواد تخصصی کلاس های چندپایه، نبود مدیریت نظام جبران خدمات مناسب معلمان، چالش های جانبی کلاس های چندپایه و محاسن و معایب کلاس های چندپایه می باشد. مطابق با یافته ها، این نتیجه بدست می آید که می توان با طراحی الگوی مناسب آموزش در کلاس های چندپایه و بکارگیری نظام مناسسب جبران خدمات، بر اغلب چالش های کلاس های چندپایه غالب شد.
۱۴.

تجربه زیسته نوجوانان پسر از مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی و قلدری: یک مطالعه نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۸۲ تعداد دانلود : ۱۴۴
زمینه: قلدری به عنوان یکی از مسائل حل نشده در مدارس، پیامدهای نامطلوبی به بار می آورد، در ارتباط با قلدری عواملِ مؤثر نظیر بی تفاوتی اخلاقی حائز اهمیت است. با این وجود مطالعه کیفی که به تدوین مدل بی تفاوتی اخلاقی و قلدری بپردازد انجام نشده است. هدف: کشف عوامل زمینه ای، فرآیندی و پیامدیِ بی تفاوتی اخلاقی در قلدری بود. روش: رویکرد پژوهش حاضر، کیفی با روش نظریه زمینه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول و دوم در شهر ابهر بود. از طریق روش نمونه گیری هدفمند تعداد 17 دانش آموز، با میانگین سنی 5/15 سال در طی سال تحصیلی 98-97 انتخاب شدند. ابزار پژوهش در مطالعه حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و تحلیل داده ها بر اساس روش شناسی کوربین و اشتراوس (2008) استفاده از نرم افزار ATLAS.ti 8 نسخه 2017 انجام شد . یافته ها: از میان 630 کد اولیه، 19 مضمون فرعی و 7 مضمون اصلی به دست آمد . نتایج حاصل نشان داد که طبقه مرکزی باورها و نگرش کارکردی به قلدری، تحت تأثیر عواملِ زیربنایی شامل تجربه های تعیین گر و جوّ خشونت و قلدری و عوامل فرآیندی شامل ادراک شناختی هیجانی ضعیف، ادراک اجتماعی معیوب و اِسنادهای بیرونی قرار دارد. نتیجه گیری: عوامل زمینه ای، فرآیندی و مقوله های مرتبط، منجر به استفاده از مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی در ارتکاب قلدری را می شود.
۱۵.

مقایسه تأثیر آموزش ترغیبی، آموزش روابط اجتماعی مبتنی بر برنامۀ درسی پنهان و آموزش ترکیبی بر احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دختر دوره ابتدایی مناطق محروم: مطالعه موردی شهرستان قلعه گنج(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۶۷
زمینه: احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان مدارس مناطق محروم، تحت تأثیر رابط اجتماعی و برنامه درسی پنهان مشکلی است که نه تنها باعث کاهش سطح بازده های شناختی دانش آموزان می شود، بلکه با پیام های دلسرد کننده معلمان تشدید شده و حتی ترک تحصیل را به دنبال دارد. تحقیقات نشان داده است که کادر مدرسه از طریق یادگیری اجتماعی - هیجانی باعث افزایش پیوند دانش آموزان با محیط مدرسه شوند. آموزش ترغیبی و آموزش روابط اجتماعی مبتنی بر برنامه درسی پنهان، حوزه ای است که در سراسر جهان مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، با این همه در ایران در زمینه اثربخشی این دو شیوه آموزشی بر احساس تعلق به مدرسه در مناطق محروم شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ترغیبی، آموزش روابط اجتماعی و ترکیب این دو شیوه آموزشی بر احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دختر مناطق محروم انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری در این پژوهش، دانش آموزان دختر دوره ابتدایی مناطق محروم شهرستان قلعه گنج (استان کرمان) در سال تحصیلی 98-1397 بودند که از بین آنها، 3 مدرسه به طور تصادفی به عنوان گروه آزمایش و یک مدرسه به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. جهت کنترل پیش زمینه های شناختی اولیه در دانش آموزان، از آزمون هوش ریون و پیش آزمون استفاده شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه (برو، بتی و وات، 2004) جمع آوری شد. بسته های آموزش ترغیبی و روابط اجتماعی مدرسه و شیوه ترکیبی برای عوامل اجرایی مدرسه اجرا و اثرات آن بر دانش آموزان با استفاده از تحلیل کوواریانس تک و چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش ترغیبی، آموزش روابط اجتماعی و شیوه ترکیبی، اثرات مثبتی بر احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دارند. این اثرات در سطح معناداری 0/05 p< متفاوت و از بیشتر به کمتر به ترتیب شامل آموزش ترغیبی، آموزش ترکیبی و آموزش روابط اجتماعی بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر می توان چنین نتیجه گیری کرد در صورتی که شرایط لازم برای ترغیب و رشد روابط اجتماعی دانش آموزان دختر مناطق محروم توسط کارکنان مدرسه به ویژه معلمان فراهم شود، احساس تعلق به مدرسه آنان بهبود خواهد خواهد یافت
۱۶.

طراحی مدل عوامل عاطفی موثر بر مشارکت معلمان ابتدایی در دوره های آموزش ضمن خدمت

تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۸۳
هدف این پژوهش طراحی مدل عوامل عاطفی موثر بر مشارکت معلمان در آموزش ضمن خدمت شهر تهران می باشد. این پژوهش جزء تحقیقات آمیخته اکتشافی متوالی است. داده های بخش کیفی با روش گراندد تئوری و با استفاده از نمونه گیری هدفمند، تا اشباع داده ها با مصاحبه های نیمه ساختار یافته از 28 نفر از معلمان دوره ابتدایی در شهر تهران در سال تحصیلی 98-99 انجام پذیرفت. در بخش کمی، جامعه آماری تحقیق شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی شهر تهران بودند که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 384 معلم به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. پرسش نامه محقق ساخته با 73 گویه طراحی گردیدکه روایی آن با استفاده از تحلیل عاملی تایید گردید. پایایی درونی سئوالات با استفاده از آلفای کرونباخ(84/0) به دست آمد. جهت اعتبار یابی مدل پژوهش از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید. یافته های بخش کیفی بر مبنای روش اشتراوس و کوربین (2008) در سه قسمت زمینه، راهبرد و پیامد مقوله بندی شدند. نتایج نشان داد در بخش زمینه ها: وضعیت اقتصادی معلم، منزلت اجتماعی معلم و مشارکت و نوع کلاس،در بخش راهبردها : انگیزش و سابقه شغلی معلمان و در بخش پیامدها: اثربخشی و تغییرنگرش معلم از بالاترین بار عاملی برخوردار بودند.
۱۷.

تحلیل برنامه درسی مطالعات اجتماعی پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی بر اساس سبک های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۳۸
این پژوهش با هدفتحلیل برنامه درسی مطالعات اجتماعی پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی بر اساس سبک های یادگیری وارک انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا با بکارگیری روش آنتروپی شانون است.جامعه آماری شامل برنامه های درسی(هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی) پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی است. نمونه آماری برنامه های درسی مطالعات اجتماعی است. برای تحلیل برنامه های درسی(قصد شده) با هر یک از سبک های یادگیری ابتدا اهداف مندرج در کتاب های درسی، سپس محتوا کتاب درسی و برای بررسی روش های پیشنهادی به تحلیل کتاب راهنمای تدریس پرداخته شد. در بخش ارزشیابی، سوالات کتاب های درسی و راهنمای تدریس تحلیل گردید. ابزار پژوهش، چک لیست وارسی سبک های یادگیری وارک(1998) بود که براساس پیشینه و پرسشنامه سبک های یادگیری وارک تدوین و به تأیید 6 نفر از متخصصان حوزه مطالعات برنامه درسی و روانشناسی تربیتی رسید و نظرات آنها در طراحی نهایی چک لیست اعمال و روایی محتوایی چک لیست تأیید شد. به منظور حصول اطمینان از پایایی، کدگذاری های تحلیل در اختیار سه پژوهشگر قرار داده شد و درصد توافق آن ها 88/ برآورد شد. نتایج نشان داد در برنامه درسی مطالعات اجتماعی(هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی) چهارم ابتدایی سبک شنیداری  رتبه اول و دیداری رتبه پنجم، در برنامه درسی پنجم ابتدایی سبک شنیداری رتبه اول و سبک ترکیبی رتبه پنجم است و در نهایت در ششم ابتدایی سبک خواندن/ نوشتن رتبه اول و سبک دیداری رتبه پنجم است. بنابراین سبک ارجح برنامه های درسی مطالعات اجتماعی چهارم و پنجم ابتدایی سبک شنیداری و ششم ابتدایی سبک خواندن/ نوشتن  است.
۱۸.

جایگاه برنامه مبتنی بر هوش های چندگانه در کتب درسی دوره اول ابتدایی براساس مؤلفه های هوش های چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۵۶ تعداد دانلود : ۴۷۶
زمینه و هدف: یک برنامه درسی معتبر باید مبتنی بر درک صحیح و دقیق ابعاد روان شناختی انسان باشد. از جمله جنبه های روانی مهم انسان که با فرایند یادگیری و برنامه درسی ارتباط نزدیکی دارد، مفهوم هوش است. مفهوم هوش تاکنون روندی تحولی طی کرده و از مفهومی واحد به مفهومی چند بعدی با شکل های مختلف تبدیل شده است. در این بین، نظریه هوش های چندگانه گاردنر (2011) شرایط جدیدی برای درک هوش انسان و پدید آمدن دیدگاه های قوی در فرایند تعلیم و تربیت به وجود آورده و کارکردهای مهمی را به دنبال داشته است. هدف پژوهش حاضر تعیین جایگاه هوش های چندگانه در برنامه درسی دوره اول ابتدایی است. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع تحلیل محتوا با به کارگیری روش" آنتروپی شانون"(1984) است که نگاه جدیدی به پردازش داده ها به صورت کمّی دارد. بر اساس این روش که به مدل جبرانی مشهور است، محتوای کتب اول ابتدایی بر اساس 9 مؤلفه اصلی و 55 مؤلفه فرعی هوش های چندگانه مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کتاب های درسی پایه اول ابتدایی بود (4 کتاب)،که به صورت سرشماری، همه آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل چک لیست محقق ساخته ای بود که بر اساس مؤلفه های هوش های چندگانه (گاردنر، 2011) و فلیتهم (2014) ساخته شد. یافته ها: نتایج تحلیل محتوای آنتروپی شانون نشان داد که از بررسی کل چهار کتاب اول ابتدایی، مؤلفه هوش ریاضی- منطقی با 573 مورد، بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده و کم ترین مقدار مربوط به هوش موسیقیایی با صفر مورد فراوانی است. در نتیجه ضریب اهمیت هوش ریاضی منطقی (0/127) و هوش موسیقیایی (0) بوده است. نتیجه گیری: در محتوای کتاب های درسی پایه اول ابتدایی به برخی مؤلفه های هوش های چندگانه، کمتر و یا اصلاً توجهی نشده است. این در حالی است که هوش های چندگانه، عامل پیشرفت فراگیران در هر زمینه ای است و طراحی و اجرای صحیح برنامه های درسی در قالب هوش های چندگانه می تواند تفاوت های فردی فراگیران را به خوبی مورد توجه قرار دهد و مانع افت تحصیلی دانش آموزان شود.
۱۹.

واکاوی محدودیت های تحصیلی دانشجویان نابینا و کم بینا: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۲۰۹
در پژوهش حاضر هدف، توصیف و فهم ادراک دانشجویان نابینا و کم بینا از محدودیت ها تحصیلی آنان در سطح آموزش عالی بود. مطالعه حاضر در سال تحصیلی 99-1398 با رویکرد کیفی، از نوع تحلیل محتوای کیفی عرفی انجام شد. از میان جامعه دانشجویان نابینا و کم بینا، تعداد 12 نفر از دانشجویان این طیف، با استفاده از شیوه نمونه گیری هدف مند انتخاب، و در مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مشارکت کردند. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها با استفاده از الگوی تحلیل ارتباطی، و به صورت دستی انجام شد. راهبردهای اعتباربخشی به داده ها با استفاده از روش های بازنگری ناظرین، بازنگری مشارکت کنندگان، تخصیص زمان کافی برای جمع آوری داده ها و درگیری مداوم و مثلث سازی محقق انجام شد.نتایج در طبقات اصلی"چالش های کنکور"، " نامناسب بودن فضای فیزیکی دانشگاه" ، "چالش های ارتباطی"، "چالش های آموزشی" و"اهمال کاری سازمانی" و چندین طبقه فرعی استخراج شد. نتایج نشان داد، علی رغم تصویب و اجرای مقطعی قوانین حمایت کننده داخلی و بین المللی از حقوق معلولان، نیازهای تحصیلی این قشر از دانشجویان کمتر مد نظر قرار می گیرد؛ و در عمل به الزامات تحصیلی آنان توجهی نمی-شود. پیشنهاد می شود متصدیان امر با مورد توجه قرار دادن دستاوردهای کاربردی پژوهش، اقدامات لازم را انجام دهند.
۲۰.

تأثیر الگوی آموزش مدیریت والدین بر کاهش قلدری و بهبود تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۳۶۳
زمینه و هدف: پدیده قلدری یکی از مهم ترین مسائل شایع کودکان امروزی در مدارس است که پیامد های نامطلوب و مخربی بر بهزیستی روانی و اجتماعی دانش آموزان دارد. در این میان نقش چشمگیر خانواده و نظام تربیتی والدین یکی از مهم ترین عواملی است که باعث یادگیری و مشارکت کردن کودکان و نوجوانان در جریان های قلدری است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش مدیریت والدین بر کاهش قلدری و بهبود تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 36 نفر از کودکان پایه تحصیلی چهارم و پنجم مدارس ابتدایی در دامنه سنی 10 تا 12 سال شهر کرج در سال 1397-96 بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 18 نفر) به صورت تصادفی جایدهی یافتند. ابزار پژوهش شامل فرم کودکان پرسشنامه قلدری اولویوس(1996) و تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (2001) بود. والدین گروه آزمایش طی 9 جلسه 90 دقیقه ای (1 جلسه در هفته و به صورت متوالی) تحت آموزش مدیریت والدین قرار گرفتند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار20spss استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مداخله آموزش مدیریت والدین توانسته است به طور معناداری باعث کاهش نشانه های قلدری (0/001 P<، 120/61=) و کاهش راهبردهای سازش نایافته (0/001>p؛ 17/98=F) و افزایش راهبردهای سازش یافته (0/001>p؛ 83/15=F) در تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان شود (0/001 P<، 14/07F=). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که نقش آموزش مدیریت والدین و تغییر در شیوه والدگری و همچنین الگوهای رفتاری والدین در یادگیری و بروز رفتارهای قلدری فرزندان، بسیار چشمگیر بوده و به کاهش رفتار های قلدری فرزندان در این مطالعه، شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان