هدف پژوهش حاضر عرضه نگاهی نو به نقش مبانی دینی در قلمرو مطالعات برنامه درسی از طریق توصیف، تحلیل و ارزیابی نقش مبانی دینی در وضع موجود برنامه درسی است. با استفاده از روش پژوهش تحلیل نظرورزانه، نقشهای مبانی دینی برنامه درسی از منظر صاحب نظران شناسایی و مفهوم پردازی شد. از نتایج تحلیلها مشخص شد که نگاه صاحب نظران به مبانی دینی برنامه درسی اغلب نگاهی متأثر از موضع آنها هم در زمینه برنامه درسی و هم برداشتهای موجود در زمینه مبانی دینی برنامه درسی بود که تنها واکنشی به برداشت هر صاحب نظر به مفهوم برنامه درسی است. در مورد برنامه درسی برداشتها متفاوت بود. برخی مفهوم برنامه درسی را به مثابه برنامه ریزی درسی و عده اندکی برنامه درسی را جزء قلمرو مطالعاتی می دانند که این معنا، در پیوند برداشتشان نسبت به مبانی هم وجود دارد، چراکه توجه ناقص به برنامه درسی و ابعادش، منجر به نقش و اثرگذاری محدود مبانی دینی برنامه درسی و نیز کاستی در معنا و مفهوم این بعد معرفتی شده است؛ بنابراین هم فهم نسبت به مبانی و هم فهم نسبت به برنامه درسی باید دستخوش تغییر و دگرگونی شود. این فهم گسترده از معنای برنامه درسی، نقش حداکثری مبانی دینی را در برنامه درسی به همراه دارد. با فهم برنامه درسی به مثابه دانش برنامه درسی می توان نقشهایی اساسی و بنیادین چون مبانی دینی به مثابه شبکه ای معنایی و استدلالی (نظریه) برای برنامه درسی متصور شد.