آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

هدف این پژوهش مقایسه ی تأثیرپذیری اهداف شغلی زنان و مردان گروه های ریاضی فنّی و علوم انسانی از تصورات قالبی جنس- رشته ی شخصی و غیرشخصی بود. علاوه بر این، اهمیت جنس و همانندسازی گروه رشته ای ضمنی به عنوان تعدیل گرهای این اثرات آزمون شد. روش: روش پژوهش همبستگی بود. از میان 700 نفر دانشجویان سال سوم و بالاتر دوره ی کارشناسی علوم انسانی و ریاضی فنّی دو دانشگاه صنعتی شریف و تهران در سال 1389، 192 نفر (نیمی زن، نیمی از هر گروه رشته) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. تصور قالبی و همانندسازی ضمنی با گروه رشته ی خود با استفاده از آزمون رایانه ای تداعی ضمنی گرینوالد، مک قی و شوارتز (1998) سنجیده شد. به علاوه، از آزمودنی ها در مورد اهمیت جنس و هدف شغلی شان سوال شد. برای تحلیل داده ها از رگرسیون سلسله مراتبی به طور جداگانه در هر گروه رشته استفاده شد. یافته ها: در گروه ریاضی فنّی، تعامل جنس و همانندسازی گروه رشته ای تمایل به شغل گزینی در رشته ی فعلی را پیش بینی کرد، در حالی که در گروه علوم انسانی، تعامل سه راهه ی جنس و تصور قالبی شخصی و اهمیت جنس پیش بین آن بود. هر دو اثر در جهت مورد انتظار بود. نتیجه گیری: دانشجویان دو گروه رشته از نظر نوع تصور قالبی تأثیرگذار (غیرشخصی در ریاضی فنّی در مقابل شخصی در علوم انسانی) و تعدیل گر اثر آن (همانندسازی گروه رشته ای در ریاضی فنّی در مقابل اهمیت جنس در علوم انسانی) با یکدیگر متفاوتند. این یافته توسط دیرینه بودن حضور اکثریتی مردان در ریاضی فنّی در مقابل اخیرتر بودن حضور اکثریتی زنان در علوم انسانی قابل تبیین است. نتایج این پژوهش در تشخیص دانشجویان آسیب پذیر و طراحی مداخلات با هدف کاهش اثرات منفی تصورات قالبی جنسیتی بر انتخاب های شغلی آنان کاربرد دارد.

تبلیغات