مقدمه: با این که استدلال فضایی به عنوان نوعی شناخت، از جمله عوامل ذهنی موثر بر پاسخ خلاقانه معماری است، در خصوص جایگاه آن در روند طراحی معماری و مراحلش، مشکلات آموزشی و شناختی حل نشده بسیاری وجود دارد. لذا هدف پژوهش حاضر، تبیین جایگاه استدلال فضایی در روند طراحی معماری و مراحلش بود. روش کار: روش این پژوهش کیفی و نظر به ماهیت تبیین مدل و مورد پژوهی، دارای دو گام اصلی بود. گام نخست، با روش توصیفی _ تحلیلی با بهره از تحلیل محتوا در دو حوزه علوم شناختی و معماری انجام گرفت. گام دوم شامل مورد پژوهی کیفی تجربه دانشجویان ارشد معماری پیرامون تجربه طراحی آنها و تحلیل توصیفی داده های حاصل از پرسشنامه بود. یافته ها: بر اساس یافته های تحلیلی گام اول، توسعه استدلال فضایی از طریق توسعه حافظه فعال به طور غیر مستقیم در بهبود روند طراحی معماری نقش دارد و از طریق بهبود توانایی هایی همچون تجسم فضایی، بازسازی تصاویر و جهت یابی فضایی که لازمه بسیاری از توانش های پایه در معماری هستند، به طور مستقیم سبب بهبود روند طراحی معماری است. یافته ها در گام دوم حاکی از آن بود که توانش های پایه مرتبط با استدلال فضایی در تمامی مراحل طراحی معماری، خصوصا بر مرحله اشراق مورد استفاده قرار می گیرند. نتیجه گیری: با توجه به مدل تبیین شده از جایگاه استدلال فضایی در پردازش اطلاعات و تاثیر آن بر مراحل فرآیند خلاقانه طراحی معماری و نتایج موردپژوهی در این تحقیق، استدلال فضایی بر تمامی مراحل طراحی معماری نقش داشته و استدلالی اساسی برای بهبود روند طراحی معماری به شمار می رود.