مقدمه: هدف این مقاله، ارائه ی تعریفی از باستان شناسی شناختی، مرور خاستگاه ها و تحولات آن در طول زمان، موضوعات و چارچوب های نظری وابسته به هر یک از منظرهایی است که در طول زمان به نسبت باستان شناسی با علوم شناختی مبذول شده است. روش: ادبیات اصلی باستان شناسی شناختی، به شیوه ی کتابخانه ای، مرور و به نحوی دیالکتیکی درون جریانات معرفت شناختی اصلی این رشته جای گرفته و براساس چارچوب های فکری خاص خود طبقه بندی شده است. چارچوب های نظری موضوعات و مسایل گوناگون مطرح در باستان شناسی شناختی در قالب دو گروه مادّه گرا و ذهن گرا تحلیل و نظریه ی گیرایش مادی به عنوان شالوده ی اصلی باستان شناسی شناختی، همراه با مطالعه ی یکی از مصنوعات فرهنگی متعلق به فرهنگ و تمدن آشور نوی باستان تشریح شد. یافته ها: مطالعه ی «مخروط گِلی» آشوری در چارچوب نظریه ی گیرایش مادی نشان داد که بخش قابل توجهی از جایگاه و شخصیت پادشاه آشوری درون کیهان شناسی آن تمدن باستانی را نمی توان به مفاهیم و کدهای ذهنی ناب تقلیل داد، بلکه به شکلی فعال، از طریق، همراه با و مبتنی بر وضعیت های مادی شکل می گیرد و تقویت و بازتولید می شود و از مخروط گِلی می توان به عنوان ماده ی ذهنیت پادشاهی نام برد. نتیجه گیری: باستان شناسی شناختی با توجه به دل مشغولی دائمی و اصلی خویش با مواد و مصنوعات، می تواند سهم عمده و جایگاهی ویژه در پژوهش های علوم شناختی داشته و جنبه های مادّیت پذیر شناخت و ادراک انسانی و مادیّت ذهن را آشکار سازد.