در دهه گذشته نظریه پردازی و پژوهش درباره هذیان و تلاش برای پیشنهاد سازوکارهای شکل گیری آن، رشد چشمگیری داشته است. در این مقاله، نخست به دشواری ها در تعریف و تبیین مشخصات هذیان اشاره می شود، و سپس نظریه های مطرح زیر عنوان های ادراک نابهنجار، نقص در نظریه ذهن، نقص در استدلال، نظریه اسناد اجتماعی، مدل های عصب- روان شناختی و شبکه عصبی توضیح داده، و شواهد له و علیه هر یک بیان می شوند. با مرور این نظریه ها، به نظر نمی رسد که هنوز بتوان با سازوکاری یگانه، هذیان های مختلف را در بیماری های مختلف تبیین کرد، و نیاز به ارایه مدل های تلفیقی بسیار محسوس است. با این حال، پژوهش هذیان می تواند آگاهی ما را از این پدیده شاخص افزایش دهد و کاربردهای زیادی نیز در تشخیص و درمان بیماری ها داشته باشد.