مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
فضا
حوزه های تخصصی:
لایه بندی فضا، تعیین اوزان عملکردی و مکانیابی علمی کانون های گردشگری، برای سرمایه گذاری و اجرای پروژه های عمرانی، از جمله رویکردهای ضروری در فرایند نیل به توسعه پایدار و متوازن است. بر این مبنا، در مقاله پیش رو که بخشی از دست آورد یک طرح مطالعاتی بزرگ در منطقه بازفت، از توابع استان چهار محال وبختیاری است، با استعانت از دیدگاه ساختاری- کارکردی و بهره گیری از روش های اسنادی، پرسشنامه ای و مشاهدات میدانی، در گرد آوری اطلاعات، و نیز به کار گیری مدل استاندارد سازی(Z Score) و نرم افزارهایArc View GIS) و (SPSS/PC در پردازش، تحلیل، طبقه بندی و ترسیم گرافیکی یافته های پژوهش، پس از تعریف و تعیین سطوح یا لایه های فضایی همگن، مبادرت به انتخاب کانون های گردشگری برتر و تنظیم تعاملات کارکردی بین هر یک و سرانجام، ارائه راهبردهایی اجرایی در توسعه و تجهیز ساختار و سازمان فضایی حاکم بر هر کانون و حوزه فرادست آن شده است.
چیستی منظر شهری؛ بررسی تاریخی تحولات مفهومی منظر شهری در ایران
منبع:
منظر مرداد ۱۳۸۹ شماره ۹
حوزه های تخصصی:
منظر شهری، ترکیب نسبتاً جدیدی است که پیش از آنکه دست اندرکاران علم و نظر به تبیین آن بپردازند، در میان مردم و حرفه مندان مورد استفاده واقع شد. نخستین بار مرحوم دکتر «مزینی» در دهه 50 ، که کتاب «کوین لینچ » به نام «تصویر شهر» (یا تصور شهروندان از شهر) را «سیمای شهر» ترجمه کرد، این مفهوم را در ادبیات حرفه ای و علمی ایران مطرح ساخت. از آن پس تا سال های بسیار، سیمای شهر تنها واژه برای صحبت کردن درباره مفهوم، معنا و صورت شهر بود و در ابتدا بیشترین کاربرد مفهومی این واژه، ریخت شهر و فیزیک ساختمان ها بود. دو دهه پس از آن اصطلاح منظر شهری پیدا شد. این اتفاق در ابتدا بیشتر متکی بر تنوع زبانی بود تا عمق فلسفی. اما با تشکیل کرسی آموزش منظر در دانشگاه های ایران، سطح حرفه ای و تجربی تعریف منظر به مرتبه علمی ارتقا پیدا کرد. اگرچه هنوز دامنه مناقشه ها پیرامون سیما یا منظر و اشتراکات آن با طراحی شهری، فضای سبز، مرمت شهری، محیط زیست و امثال آن کم و بیش جریان دارد، اما پشتوانه محکم علمی و نظریه های مبنایی منظر به سهولت، پرس شهای تازه پدید آمده را پاسخ می دهد. اگرچه استوارشدن معنای صحیح از پدیده ها در ایران به دلیل رایج نبودن تخصص و رواج شهرت، تلاشی بیشتر از آنچه در دنیا معمول است، نیاز دارد. در نخستین همایشی که وزارت مسکن و شهرسازی تحت عنوان «سیما و منظر شهری، تجارب جهانی و چشم انداز آینده» در سال 1382 با مدیریت گروه بزرگی از اساتید شهرسازی دانشگاه ها برگزار کرد، این تعریف ـ به مثابه خشت اول که کج نهاده شد- ارائه شد : “منظر شهری عینیتی است که مستقل از انسان وجود دارد و توسط او ادراک می شود” (باغ نظر، 1383). بعداً همین تلقی نادرست خطاهای دیگری را به همراه آورد: “منظر شهری، واقعیتی عینی است که در مشاهده هر فرد به دیده می آید. منظر ، چیزی است عینی و منظر ذهنی معنایی نخواهد داشت جز چیزی که به چشم آید ولی به چشم دل. منظر حوزه قابل رؤیت از کی نقطه ، کی مسیر و مکان ویژه است. بستر منظر شهر؛ هندسه فضا ، کالبد و به عبارت دیگر ، فرم کالبدی است. همه این تلق یها با رواج تعریف ارسطویی از شهر صورت می گرفت؛ اگرچه نویسندگان آنها تلاش می کنند تعبیر قدیمی را با آرایش جدید و ادبیات روز عرضه کنند، اما حاکمیت تلقی کالبدی از شهر در متن تعابیر آنها پیدا است”.
تغییرات ساختارهای اقتصادی و بنیان های جدید برنامه ریزی فضایی شهری و منطقه ای کلان شهرها، مورد شناسی: کلان شهرتبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل تطبیقی برنامه ریزی مبتنی بر بنیان های عصر صنعت و اطلاعات و تعیین تغییرساختارهایی است که برنامه ریزی فضایی را شکل داده اند. به نظر می رسد درشرایط عدم تطابق بنیان های برنامه ریزی با تغییرات ساختارهای اقتصاد جهانی، شهرها (خصوصاً کلان شهرها)که عامل رشد اقتصادهای ملی و ارتقاء دهنده جایگاه بین المللی و جهانی کشورها هستند، در برنامه ریزی های توسعه و عمران شهری و منطقه ای با مشکل تناقض های کالبدی نسبت به نقش بایسته شان مواجه می شوند. این مسأله می تواندراه جهانی شدن کشورها از طریق نقش آفرینی کلان شهرهارا مسدود نماید.
دراین مقاله، اصول پایه ای برای برنامه ریزی فضایی شهری و منطقه ای با استفاده از آراء و نظریه پردازی های صاحب نظران این حوزه ازجمله دانیل بل، فریتزماکلوپ، آلوین تافلر، فرانک وبستر، یونجی ماسودا، سیمون نورا، آلن منک، مارک اوری پورات و مانوئل کاستلز ارائه شده است زیرا این اندیشمندان دارای دیدگاههای مرتبط با جامعه ی اطلاعاتی هستند. در این مقاله کوشیده شده است سازمان یابی فضایی کلان شهرتبریز و منطقه شهری آن باحاکمیت انگاره جدید تبیین گردد. روش گردآوری و تحلیل داده هادراین مقاله به صورت تحلیل ثانویه می باشد. عمده ترین یافته های مقاله عبارتند از: ساده وکوتاهتر شدن فضا به دلیل کم شدن اجزای سیستم ها، جایگزینی آمیختگی اجزا به جای جدایی گزینی آنها، جایگزینیانبوه زدایی اززمان و مکان برتمرکز و تراکم، تغییر نظم دهی اجزا از ساختار عمودی به افقی، جایگزینی گسستگی بر پیوستگی فضایی اجزای سازمان، جایگزینی معیارهای کیفی برکمی درسازماندهی و تغییراندازه و مقیاس اجزای سیستم از بزرگ به کوچک.
سنجش از دور در نظام حقوقی ملی و بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنجش از دور به دلیل کاربردهای مختلف آن، اهمیت عمده ای در حوزه های کاربردی علوم و فناوری های اطلاعات زمین دارد. با توجه به اهمیت حقوقی این علم و فناوری برای جامعة کاربران، در این مقاله جنبه های حقوقی آن در بستر معاهدات و کنوانسیون های بین المللی و قوانین ملی مورد کنکاش قرار گرفته است. مقاله حاضر ضمن تبیین ماهیت و ابعاد حقوقی ملی و بین المللی سنجش از دور هوایی (فتوگرامتری)، به بررسی اسناد بین المللی مربوط به فعالیت های فضایی (سنجش از دور) می پردازد. در این حیطه، ضمن مطالعه و بررسی معاهدات بین المللی مربوط به فعالیت های فراجوّی، مهم ترین اصول حقوقی حاکم بر سنجش از دور ماهواره ای نیز تبیین می گردد. به رغم اهمیت موضوع، جایگاه این حوزه از علم و فناوری هنوز در حقوق ملی و بین الملل تثبیت نشده است. با توجه به نتایج بررسی های دقیق این تحقیق، مواردی از کاربردهای حقوقی این ابزار علمی و فنی ـ نظیر استنادپذیری قضایی داده های ماهواره ای در برخی از نظام های حقوقی ـ بررسی و در این تحقیق بیان شده اند، که نمونه هایی از کاربرد فناوری مذکور در فرایندهای قضایی و حقوقی به شمار می آیند.
تحلیل فضایی مسجد الحرام؛ رویکردی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان های دینی همواره از اهمیت ویژه ای در میان مؤمنین برخوردارند این اهمیت هم ناشی از باور مؤمنامه افراد است و هم به دلیل ساختار خاص فضایی، معانی، نشانه ها و نمادهایی است که در این مکان ها وجود دارد. تحلیل فضایی این مکان ها از منظری برون دینی بیانگر وجوهی از چگونگی تأثیر و تأثر پیروان آن دین در تعامل با این مکان ها است. چنانکه می توان شاخص های مشترکی از مکان هایی دینی ارائه کرد. نظیر :باشکوه بودن سازه ها، بلند بودن سقف های، بکارگیری اوج هنر انسانی در کلیه زمینه ها، وجود مناسک خاص در این مکان ها. اهمیت این مکان های مقدس به اندازه ای است که تداوم ادیان بدون آن در طول تاریخ ناممکن بوده است. لذا تحلیل فضایی این مکان های ویزه به شناخت دو سویة مکان (فضا) و انسان،کمک می کند. مسجدالحرام به عنوان تنها قبله مسلمانان و مهمترین بنای جهان اسلام دارای اشتراکات و تفاوتهایی با سایر بناهای مهم ادیان دیگر است. از آن جمله تفاوت های قابل تامل، سادگی بیش از اندازه در مقابل شکوه بیرونی سازه ها مشابه، پرهیز از هرگونه هنر نمایی و عدم بهره گیری از ذوق و خلاقیت انسانی در موارد مشابه است. تحلیل فضایی این مسجد بیانگر نوعی فشردگی جهان بینی اسلامی در باره خداوند، انسان ، هستی، زندگی، مرگ و روابط پیچیدة میان این مفاهیم و واژه های بنیادین حیات آدمی است.
تحلیل مفاهیم فضا و دولت در نظریه دولت و شهرنشینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل توان های تبینی نظریه دولت و شهرنشینی در ایران در چارچوب مفاهیم فضا و دولت است. روش پژوهش تحلیلی- نظری و داده های مورد استفاده نیز شامل پژوهش هایی هستند که در فاصله زمانی 1373-1393 در این زمینه نگارش شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نظریه دولت و شهرنشینی تمایل به پذیرش این پیش فرض دارد که سطوح مختلف فضایی به دلیل تسلط دولت، همگون هستند. این پیش فرض تحلیل شهرنشینی را در این نظریه از چند جهت متأثر می سازد: 1) ماهیت و نحوه نیروهای اثرگذار توسعه شهری در میان شهرهای هم اندازه و شهرهای ناهمسان یکسان در نظر گرفته می شود؛ 2) دولت ماهیت شهری دارد و شهرنشینی ماهیت دولتی دارد، و به ابعاد محلی، روستایی، منطقه ای و جهانی دولت توجه نمی شود؛ 3) در حالیکه توسعه شهرهای بزرگ به عنوان مراکز اصلی شهرنشینی وابستگی زیادی به توانایی رقابت آن ها در نظام جهانی دارد، مقیاس جهانی به طور عمده نادیده گرفته می شود؛ 4) به پسکرانه های متفاوت طبیعی شهرها توجه نمی شود؛ 5) نقش دولت هم در ایجاد و هم در توسعه شهرها یکسان در نظر گرفته می شود، در حالیکه ارتقاء منزلت اقتصادی و توسعه شهرها مستلزم مشارکت اساسی نیروهای بازار است؛
نگاهی به منظومه معماری منظر (با تکیه بر متون اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناظر بی پایان هستی نشانی از حکمت و معماری بی بدیل آفریدگار هستی است. معانی مناظر و مفاهیم معماری چیست؟ عوامل آن کدام است؟ بازتاب و مراتب ادراک این مناظر در انسان چگونه است؟ در ظهور این مناظر سلسله مراتبی وجود دارد که از منشأ قدرت لایزال هستی آغاز می گردد. ظهور و وجود مناظر از جریان دایم الافاضه فیّاض علی الاطلاق من جمیع الجهات و الحیثیات است که انقطاع فیض موجب انهدام آنهاست. هر موجودی در عالم مادی، جایگاه و زمان و مکان خاص خود را داراست. عوامل مناظر به سه دسته کلی: ناظر، نور و فضا تقسیم می شود و هر کدام از مناظر بازتابی در ناظر ایجادمی کند و حکمتی را به او متذکرمی شود. مراتب ادراک انسان از مناظر، به ترتیب از حس به خیال و تعقل صعود پیدامی کند. تعقل در مناظر تا عمق معانی آنها نفوذ کرده و تا کنه وجودی آنها در حد وسع و توانایی پیش می رود تا به حقیقت هستی برسد.
ارزیابی پراکنش فضاهای گردشگری تاریخی ـ فرهنگی و خدمات جانبی آن در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالهای اخیر موضوع توریسم درحوزههای مختلف علمی مورد بررسی قرار گرفته است، یکی از بخشهای مهم آن توریسم فرهنگی میباشد که عبارتست از: بازدید و شناخت مکانهای تاریخی ـ فرهنگی، جلوههای معماری، موسیقی، چشماندازهای زیبا، که مجموعاً به «میراث» مربوط میگردد.
این مقاله دو موضوع را مورد بررسی قرار داده است، ابتدا پراکنش فضایی مکانهای تاریخی ـ فرهنگی «عناصر اولیه» توریستی، یعنی عواملی که یک گردشگر در مرحله نخست برای مشاهده، شناخت و لذت بردن از آنها مسافرت میکند، و بعد ارتباط فیزیکی و فضایی مکانهای تاریخی ـ فرهنگی نسبت به «عناصر ثانویه» گردشگری هتلها، مسافرخانهها که با استفاده از «تحلیل همپوشانی» مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. میتوان گفت، سادهترین شکل تحلیل در Arc GIS تحلیل همپوشانی است که میتواند به تولید اطلاعات جدید بیانجامد؛ در این تحلیل لایههای مختلف با انـواع عوارض در محیط GIS روی هم قـرار گرفته و نـقشههای جدیـدی با اطلاعات تازه ارائه میگردد؛ تا با شناخت موضوع که قدم اول در هر برنامهریزی است، به ساماندهی مکانی و فضایی فعالیتها و عملکردهای شهری، در جهت حذف و یا حداقّل کاهش آثار منفی، توسعه آثار مثبت، همچنین به حفظ و نگهداری میراث شهر کمک کند.
بررسی فرایند ساختاری شدن مفهوم فضا در زبان فارسی در چارچوب زبانشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، مطالعة رابطة میان تفکّر فضایی و ساختار زبانی منعکس کننده آن در زبان فارسی است. در این تحقیق با بهره گیری از نظریه لایبنیتس مبنی بر نسبی بودن نمود فضا در زبان و با استناد به الگوی لوینسون (2006) در تقسیم بندی حوزه فضا، به مطالعه فرایند ساختاری شدن مفهوم فضا در زبان فارسی می پردازیم. داده های زبانی مورد نیاز، از میان جملات زبان فارسی معیار گفتاری و نوشتاری که دارای حروف اضافه مکانی، افعال حرکتی و دیگر مقولات دستوری نشان دهنده مکان هستند جمع آوری شده است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی، به تحلیل داده های مورد نظر در ارتباط با مفاهیم ""اشاره""، ""گسترش معنایی"" و ""فضای ذهنی"" در زبان فارسی پرداخته، به این نتیجه رسیدیم که گوینده با استفاده از مفهوم گوینده محوری، خود را در مرکز یا نقطه صفر مکانی قرار داده و جایگاه اشیا را با توجه به موقعیت خود توصیف می کند.
فضای ترامتنی در ژئومرفولوژی (نوآوری در حوزه دانش جغرافیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترامتنیت مفهومی است که از دانش ادبیات به عاریت گرفته وسعی شده این مفهوم در بخش خاصی از دانش جغرافیا که ژئومرفولوژی خوانده میشود تبیین وطرح گردد. همانگونه که طرح هندسه فضائی در ژئومرفولوژی اصول و مبادی دو دیدگاه کلاسیک در ژئومرفولوژی (ژئومرفولوژی دیویسی و ژئومرفولوژی فرایندی) را متحول ساخت و سبب تولد ژئومرفولوژی جدیدی گردید (Systemic geomorphology or Functional geomorphology) می توان امیدوار بود بسیاری از تحلیل های ژئومرفولوژی بتواند در با این مفهوم تجلی وتبلور یابد. شاید بتوان ادعا نمود، با ورود مفهوم ""فضای ترامتنی "" و مفاهیم وابسته به آن در ژئومرفولوژی، توانمندی این دانش در تحلیل های رفتاری - اجتماعی و تبیین و تحلیل بسیاری از مفاهیم جغرافیای انسانی چون هویت مکانی و تأثیر آن در جوامع انسانی و تغییرات آن، شکل گیری رمز و راز وحدت ملی و بسیاری از دلایل مانایی و یا میرائی در پدیده های جغرافیایی دوصد چندان شود و چنین توانمندی نه تنها تأکید مضاعفی بر درهم تنیدگی مسائل طبیعی و انسانی است که نقش مکان در رفتار و سبک رخدادهای انسانی و فضایی را برملا می کند. این مقاله که برگرفته از یک طرح تحقیقاتی در دانشگاه اصفهان است، سعی بر آن دارد که به استناد اسناد و مدارک مکتوب در حوزه زبان و ادبیات، مفهوم ترامتنیت (Transtextuality) در فضا را تشریح و به تبیین دریچه های جدیدی بپردازد که این بینش در حوزه دانش ژئومرفولوژی می تواند به وجود آورد. نتایج حاصله، ناظر بر این واقعیت است که: - مصادیق مفهوم ترامتنیت هم در فرم و هم در فرایند های ژئومرفولوژی تبیین شدنی است. - نقش مکان در بروز بسیاری از مسائل جغرافیای انسانی روشن و مدلل می شود. - طرح مفهوم ترامتنیت در ژئومرفولوژی می تواند مبانی جدیدی در طبقه بندی مناطق و تبیین افتراق ها و مشابهت های فضایی و الگوهای ارتباطی در فضا، فراهم آورد.
مقاله به زبان فرانسه: غوری در فضاهای کارناوالی سلین (Romans d’«espaces en perdition»: voyage au coeur des territoires carnavalesques céliniens)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر مساله «فضاهای ره به زوال» را در آثار لویی فردینان سلین مورد بررسی قرار می دهد. در رمان های سلین که عموما حول محور توصیف فضا می چرخند، ما با مکان های ظالمانه و جهان های خونین و دوزخی مواجه هستیم. این فضاها همواره به مثابه جهان هایی معرفی می شوند که در معرض زیرورو شدن و نابسامانی قرار دارند و چنین به ذهن متبادر می شوند که گویی آخرالزمان بهشت روی کره خاکی فرا رسیده است. این فضاهای در حال زوال با درونمایه هایی همچون گرداب، زندان، شکنجه، رنج و مجازات همپیوند شده اند. به عبارت روشن، این فضاها در واقع جهان های تباه شده ای هستند که در آن ها دریدن و برهنه کردن و بی مایه کردن بدن ها سکه رایج است.
جایگاه شهر قشم در توسعه اقتصاد منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران به واسطه جزایر مهمی همچون کیش و قشم، از موقعیت راهبردی ویژه ای در خلیج فارس برخوردار می باشد؛ لذا تحلیل نقش و جایگاه اقتصادی و توسعه ای این قبیل پهنه ها در توسعه منطقه ای کشور، مهم به نظر می رسد. هدف اصلی این مقاله، بررسی و تحلیل جایگاه قشم در توسعه منطقه ای می باشد. تحقیق از نوع کاربردی است و داده های مورد نیاز، از نتایج آخرین سرشماری رسمی نفوس و مسکن کشور در سال 1390 گردآوری شده اند. روش انجام پژوهش، توصیفی - تحلیلی می باشد که با استفاده از مدل های ضریب مکانی، روش کشش پذیری، روش ترسیمی طولی ایزارد، روش ژرژ شابو و تونی گارنیه انجام شده است. یافته ها نشان می دهند که قشم در بخش خدمات، خودکفا می باشد و نرخ اشتغال واقعی 84/91 درصد و نقش غالب شهر، بازرگانی است. بر اساس روش ایزارد، قشم در هر سه بخش اقتصادی، بالاتر از سطح منطقه بوده است ولی در سطح ملی، وضعیت پایین تری دارد؛ بنابراین حصول به جایگاه برتر در سطح ملی و منطقه ای، مستلزم تدوین و اجرای طرح های راهبردی و توجه خاص سطح کلان تصمیم گیری کشور به ظرفیت های نهفته و بی نظیر این جزیره می باشد.
بررسی مفهوم مینیمال در طراحی صحنه آثار رابرت ویلسون
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در راستای بررسی مفهوم مینیمال در طراحی صحنه آثار رابرت ویلسون ابتدا به تعریف عملیاتی واژگان کلیدی چون مینیمال، پست مدرنیسم، فضا، هنر اجرا، طراحی صحنه پرداخته سپس روش رویکرد را بیان و در آخر به نتیجه گیری رسیده است.
در این مقاله تلاش شده تا مفهوم مینیمال در آثار رابرت ویلسون بررسی گردد و خواننده بتواند رویکرد شخصی وی در مقوله اجرا و نحوه استفاده اش از عناصر مختلف هنری را دریابد. در این راستا از منابعی استفاده شده که مستقیماً از زبان خود وی بیان شده است.
هدف آشنایی با شیوه اجرایی ویلسون به عنوان کارگردان پست مدرن که با شیوه های اجرایی منحصربه فردش و با به کار گرفتن ابزارهای بیان تازه جهت اجرای نمایش و نگرش جدید به متن و فضا، ریتم، نور، حرکت و... می تواند در درک طراحی صحنه مینیمال و امکانات متعدد آن جهت اجرای آثار طراحی صحنه جدید یاری رساند. رویکرد پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و شیوه ابزار آن اسناد کتابخانه ای بوده است.
بررسی شرایط امکان تحقق حقیقت مکان و سکنی گزیدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان به عنوان یکی از مفاهیم پایه در معماری و شهرسازی از طریق معماری به عنوان هنر آشکار می شود. مبنای نظری این مقاله اندیشه «مارتین هایدگر» فیلسوف و پدیدارشناس آلمانی (1976-1889) است. بر این اساس برآنیم تا دریابیم مکان چگونه آشکار می شود و هنر (در اینجا معماری) اساساً چه نقشی درآشکارگی مکان ایفا می کند؟ در روزگار مدرن توجه به گوهر مکان به فراموشی سپرده شده و مکان به امری کمی تنزل یافته است. با استفاده از روش تحقیق پدیدارشناسی هرمنوتیک برای آشکار کردن و رسیدن به حقیقت مکان سراغ هنر می رویم. از دیدگاه هایدگر در هنر حقیقت آشکار می شود؛ چرا که هنر یکی از طرق اساسی تحقق حقیقت به معنای نامستوری است. بر همین اساس هنر معماری هنری است که می تواند مکان را به عنوان یکی از ارکان خود، نامستور و آشکار کند. معماری به واسطه «ساختن»، خصوصیات یک محیط را عینی می سازد و فضای خالی را به مکانی غنی برای رسیدن به هدفی به نام سکنی گزیدن، تبدیل می کند. معماری به عنوان هنر چیزی را بازنمایی نمی کند، بلکه حقیقت مکان را حاضر و دیدنی می سازد. هدف اصیل معماران این است که مکان را در نسبت با نوع هستی آدمی به عنوان وجود در جهان آشکار کنند و بی مکانی روزگار مدرن را کمرنگ نمایند. در این مقاله ابتدا دیدگاه هایدگر پیرامون کار هنری تبیین می شود و سپس در یک مطالعه تطبیقی تأثیر این دیدگاه در آشکار شدن مکان در معماری در مقام هنر مورد بررسی قرار می گیرد.
طراحی الگوی سنجش عدالت فضایی، مطالعه موردی: ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای جغرافیایی محصول عملکرد عوامل بسیاری است، که در این بین نهاد سیاست و کارکرد نهادهای رسمی و شاخص آن یعنی حکومت و به تبع آن دولت تأثیر بسیار زیادی در کیفیت شکل گیری آن از منظر عدالت فضایی دارد، به همین دلیل است که درک حوزة معنایی عدالت فضایی، مشروط بر درک رابطه متقابل سیاست و فضا است. عدالت فضایی یا جغرافیایی عبارت است از برابری نسبی شاخص های جامع توسعه (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ...)در مکانها و فضاهای جغرافیایی(خرد و کلان) با شاخص های متناظر توسعه در سطح ملی.
هدف اصلی این پژوهش را طراحی الگوی عملیاتی سنجش عدالت فضایی که مورد مطالعاتی آن کشور ایران می باشد را تشکیل می دهد. این مقاله با شیوه توصیفی و تحلیلی و با رویکردی کاربردی- توسعه ای در پی پاسخ گویی به سوال زیر است:
چگونه می توان در قالب یک الگو، به سنجش مستمر عدالت فضایی در کشور دست یافت؟
یافته ها نشان می دهد که با در نظر گرفتن نقش مثبت و منفی عوامل هشت گانه و شاخص های مربوط به آنها در قالب یک نرم افزار کامپیوتری می توان به سنجش مستمر عدالت فضایی در کشورها دست یافت.
ملی/ محلی گرایی بوم شناختی؛ اکولوژیک (رویکردی نو به مقوله مدیریت و آمایش سیاسی فضا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان شکل گیری دولت مدرن در ایران، تلاش برای ساخت و تحمیل یک هویت فضایی یکدست و هژمون بر عرصه فضای ملی و در مقابل نیز تلاش نخبگان محلی برای ساختن یک هویت محلی منحصر بفرد بدون توجه به روابط فرا محلی وجود داشته است. هدف این مقاله ارایه رویکردی نو به مقوله مدیریت سیاسی فضا در ایران است. رویکردی مبتنی بر مفهوم ضد ژئوپلیتیک به مقوله ی ملی گرایی خشونت آمیز و محلی گرایی واگرا بر عرصه فضای جغرافیایی / سیاسی سرزمین ایران. در واقع ارایه این رویکرد به درک و فهم نو و متفاوت از فضا و سیاست منجر می گردد. هر تغییری در این عرصه تغییراتی را در نوع تفسیر دیگران به وجود می آورد و در پی آن اشکال جدیدی از فهم در قالب فضا و گفتمان های متفاوت شکل می گیرد. این فهم تعاملی نامتناهی و حلقه ای بهم پیوسته از اشکال متفاوت خود و دیگری در قالب گفتمانی است که لزوماً مستلزم نفی هیچ کدام از طرف های مقابل نیست. این نوع رویکرد مبتنی بر مسئولیت پذیری در قبال فضاهای فرهنگی متفاوت است. در این رویکرد ""دیگری"" در قالب ذهن، زبان و فرهنگ خود آنان فهم می گردد. استدلال اصلی این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، این است که مدیریت سیاسی فضا از زمان شکل گیری دولت مدرن در ایران مبتنی بر ساخت یک هویت منفرد و یکدست در فضای ملی بوده و منجر به ملی گرایی خشونت آمیز از یک طرف و در مقابل محلی گرائی واگرا شده است؛ و ناکارآمد می باشد. لذا در جهت رفع این نقیضه، ملی / محلی گرایی بوم شناختی را به عنوان الگوی بدیل مطرح می کند. ملی / محلی گرایی بوم شناختی مبتنی بر این فرض است که فضای ملی و محلی جزئی لاینفک از یکدیگرند و فضا عرصه ای است برای دیالوگ و تفاهم نه تقابل. در فضای اکولوژیک، اخلاق فضایی بر اساس ارتباطات چند وجهی و شبکه ای فضاها، مردمان و مناطق مختلف ایران استوار است. در این فضا، سنت ها و روایتگری ها از تقسیمات متعارض شکل نمی گیرند، تفاوت های فضایی به گونه ای مطلق دریافت نمی گردند، مفاهیم شباهت و تفاوت مقوله ای نسبی در نظر گرفته می شوند و از دوگانگی و تقابل های دوتایی خشونت آمیز و قوم محورانه در عرصه سیاست و فضای ملی/ محلی پرهیز می گردد. بسترهای اجتماعی چنین فضایی متفاوت از مدیریت دولتی و تولید امنیتی فضاست. ملی/ محلی گرایی اکولوژیک در یک تعبیر کلی مبتنی بر رابطه مستمر بین اذهان متفاوت در دو سطح ملی و محلی است. یافته ها عبارت است از دیالوگی مستمر بین علایق استراتژی های ملی و خواسته های محلی و منطقه ای. یکپارچگی ملی و فهم روایت ها و داستان ها و علایق محلی و منطقه ای در کانون ملی/ محلی گرایی اکولوژیک قرار دارد.
جنسیت و حق به شهر: آزمون نظریه لوفور در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه نظریة حق به شهر هانری لوفور را در شهر تهران به آزمون گذاشته و میزان کاربست پذیری آن را در زمینة اجتماعی- شهروندی ایران ارزیابی می کند؛ ضمن این که احتمال وجود تفاوت های جنسیتی در بهره مندی از حق به شهر را نیز مورد بررسی قرار می دهد. نتایج حاصل از پیمایش انجام شده در جمعیت نمونه 168 نفری از زنان و مردان ساکن مناطق بیست و دوگانه شهر تهران نشان می دهد که نظریه حق به شهر لوفور در بستر شهروندی تهران کاربست پذیری دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که مفهوم تولید فضا که در نظریة لوفورنقش کلیدی دارد، تأثیر معناداری بر ادراک از حق به شهر در تهران ندارد که این می تواند ناشی از تفاوت های زمینه ای در ادراک از مفهوم حق و یا تفاوت در معنای شهروندی در اجتماعات متفاوت باشد. نتیجة رگرسیون لجستیک نیز نشان داد که تفاوت های جنسیتی در بهره مندی از حق به شهر وجود دارد. این مطالعه نشان می دهد که مشارکت زنان در شهر و اختصاص یابی فضای شهری به زنان کمتر از مردان است و جنسیت در کنار طبقه، نقش کلیدی در اختصاص دهی فضاها به اقشار اجتماع بازی می کند.
مشارکت فضا و مردم یا اتصال امر سیاسی و فضای شهری (نمونه موردی : محلة باب الوزیر و میدان التحریر قاهره، 1391)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت در دهه های اخیر، جایگاهی مهم در حوزه های گوناگون طراحی و برنامه ریزی فضا از جمله برنامه ریزی شهری و طراحی منظر به دست آورده است. در عین آنکه رویکرد مشارکتی به واقع رویکردی اساساً سیاسی و عدالت خواهانه است، اما در دو دهة اخیر چرخش الگوهای مشارکتی برنامه ریزی و طراحی از مبارزه برای احقاق حقوق مردم، شهروندان و محرومان به سوی مذاکره با دولت و نیز دور شدن آنها از سویه های سیاسی مشارکت، تصمیماتی جدا از ریشه های اجتماعی-سیاسی بحث مشارکت به دنبال داشته که نتایج آن را به هیچ روی نمی توان عدالت خواهانه دانست. سؤال اینجاست که آیا می توان الگویی از مشارکت را برای پیوند دوبارة امر سیاسی و ادراک فضا و منظر شهر برساخت؟ این مقاله می کوشد با بررسی برخی نظریات مهم در حوزة طراحی و برنامه ریزی مشارکتی و سپس نقد آنها، از یک سو الگویی جدید از مشارکت به نام «الگوی مشارکت فضا-مردم» با توجه به مفهوم سیاسی آن و از سوی دیگر توجه به ویژگی های ادراکی و ذهنی فضا و منظر شهر مطرح کنیم. در این الگو، مشارکت، گونه ای از روابط قدرت در نظر گرفته شده که در آن، فضا نیز در کنار مردم و نهاد قدرت، به کنشگری می پردازد. این الگو از یک سو بر پایة نظریة کنشگر-شبکه1 و از سوی دیگر بر خواست انتقال قدرت از دولت یا نهاد قدرت به مردم، به عنوان هدف پایه ای رویکرد مشارکتی استوار است. الگوی مذکور تغییر عناصر ذهنی منظر و مردم را در فرآیند تولید فضا هدف قرار داده، منظر را حاصل مشارکت مردم و فضا برای عقب راندن نهاد قدرت از حوزة سیاست های فضا می داند. در این الگو معیار ارزیابی کیفیت مشارکت، میزان تأثیر فرآیند مشارکت در تغییر عوامل ذهنی ادراک شهر و کاهش و افزایش سهم مردم یا نهاد قدرت در معادلات قدرت شهری دانسته شده است. در انتها بر این اساس پروژة باب الوزیر در شهر قاهره را به عنوان نمونه ای از پروژه های مشارکتی رایج با میدان تحریر به عنوان نمونه ای از مشارکت های حقیقی در مقام مقایسه قرار گرفته است.
مفهوم سازی و گونه شناسی فضای عمومی شهری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«فضای عمومی» موضوع در حال رشد دامنة متنوعی از رشته های علوم اجتماعی و علوم انسانی است. هر رشته ای فضای عمومی را از طریق لنزهای متفاوت و با علایق خاص و نگرانی های پیش رو می بیند. دانشمندان سیاسی برای نمونه بر دموکراسی و حقوق در فضای عمومی تمرکز دارند. جغرافی دانان بر حس مکانی و نامکانی، حقوق دانان بر مالکیت و دسترسی در مکان های عمومی، جامعه شناسان بر تعاملات انسانی و محرومیت اجتماعی تأکید دارند و غیره. بنابراین، برای فهم فضای عمومی باید از مجموعه متنوعی از رویکردهای چندرشته ای (میان رشته ای) استفاده کرد. در کنار این، ترکیب اصطلاح «فضای عمومی» با دو کلمه «فضا» و «عمومی» و ارتباط آن با کلماتی مانند «مکان» و «مردم» بر ابهام و پیچیدگی این مفهوم افزوده است. با اذعان به این چندگانگی و تفاوت، نخستین هدف این مقاله تلاش برای روشن کردن مفاهیم فضای عمومی با توجه به ماهیتِ پیچیده این اصطلاح و ارائه تعریف جدیدی برای آن است. هدف دوم مقاله، معرفی الگویی معاصر برای گونه شناسی فضای عمومی با در نظر داشتن گستردگی مفهوم آن و با توجه به تعریف ارائه شده از فضای عمومی است. مقاله حاضر از نوع مقالات مروری است. نوع تحقیق بنیادی- نظری است که با استفاده از روش خوانش متن، و ارزیابی انتقادی متون مربوط به فضای عمومی، ماهیت پیچیده آن در متون مختلف را بررسی کرده و سپس با یک رویکرد استنتاجی و ترکیب نتایج، به تعریفی جدید و الگویی نظری رسیده است. خروجی اول تحقیق، بیان تعریفی جدید از فضای عمومی شهری است. این تعریف به سه اصل اساسی در فضای عمومی معاصر توجه می کند: ماهیت متغیر فضای عمومی؛ چالش عمومیت فضای عمومی؛ و توجه به شرایط تاریخی، سیاسی، سنت های فرهنگی، نیروهای اقتصادی و نیز تجربه شخصی از فضا در جوامع مختلف.با توجه به این تعریف، الگویی جدید برای گونه شناسی فضاهای عمومی معاصر پیشنهاد شده است (خروجی دوم). این الگو از شش معیار تشکیل یافته است، که هر کدام از معیارها در بالاترین سطح (میزان عمومیت)، دارای آنتی تز خود در پایین ترین سطح (میزان خصوصی بودن) است. به عبارت دیگر، در سطوح پایینی کیفیت فضای عمومی به لحاظ کارکردهای آن کاهش پیدا می کند؛ یعنی از میزان «عمومیت» آن کاسته می گردد و به میزان «خصوصی سازی» فضای عمومی اضافه می شود. با وجود این ، هر کدام از این گونه های فضای عمومی بسته به شرایطی که در جوامع مختلف حاکم است (اصل سوم در تعریف فضای عمومی)، حدودی از کارکردهای عمومیت فضا را خواهد داشت.
ژئوپلیتیک از نگاهی دیگر: تمرکززدایی از دانش/ قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله تمرکززدایی از ماهیّت استعلایی، جانب دار و انضمامی دانش ژئوپلیتیک است. برای دست یابی به این هدف، از رویکرد تفسیری و رهیافت پست مدرنیستی بهره گرفته شده است. هرمنوتیک بر این ادعا متکی است که روش هرگز نمی تواند ضامن دست یابی به حقیقت باشد. رویکرد تفسیری و رهیافت پست مدرنیستی آمیزه ای از نگرش های ساختارگرا و هرمنوتیکی در اندیشه های نیچه، ویتگنشتاین، هایدگر، لاکان، دریدا و فوکو است. نوشته ی حاضر نشان می دهد که ژئوپلیتیک پست مدرن از تعریف ماهیّت خود و تأکید بر روشی خاص روی گردان شده و به جای آن، به تفسیر مفاهیم و سازه ها و همچنین دایره ی شمولیت خود روی آورده است. پرسش از چیستی بخشی از پروبلماتیک فلسفه ی غربی است، به جای پرسش ""ژئوپلیتیک چیست"" از مفاهیم این حوزه از دانش/ قدرت انسانی؛ دولت، قدرت، سرزمین، حاکمیّت، امنیّت، هویّت و فضا ساختارزدایی شده است.