مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سرزمین
حوزههای تخصصی:
سرزمینهای حوزه شرقی خلافت اسلامی مقارن تهاجم مغول با اوضاع و احوال ناخوشایندی روبرو بود. فقدان حکومت مرکزی مقتدر‘تعدد قدرتها‘درگیریهای فراوان امیران بلاد برای کسب قدرت بیشتر‘ ستم والیان و حاکمان شهرها به مردم‘ افزون خواهیهای سلطان محمد خوارزمشاه‘ قصد خلیفه الناصر برای تجدید مجد و عظمت از دست رفته عباسی ‘ رویارویی و درگیری خلیفه و سلطان ‘ فتنه های اسماعیلیه‘ خرافیگری صوفیان ‘ تعصبها و مشاجره های مذهبی ‘ افزونی پی در پی مالیاتها‘ قحطی‘ زلزله و بیماریهای گوناگون از جمله مشکلاتی بود که مردم این سرزمینها با آن روبرو بودند. همچنین برآمدن حکومت تازه نفس و مقتدر چنگیزخان در دشتهای مغولستان مسئله ای بود که موجب تحولات عمده در جهان اسلام‘ و به ویژه شرق اسلامی گردید.
بررسی انتقادی گفتمان جهان بدون مرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن در حال پیشروی و ایجاد تحول و دگرگون سازی فضای جغرافیایی- سیاسی دنیای فراروی ماست. درحالی که ما هر روز شاهد سرزمین زدایی و مرززدایی حوزه های زندگیمان هستیم، به نظر میرسد که جریان هایی فرامرزی به واسطه پیشرفت های تکنولوژیکی اخیر بیش از پیش ما را به رویای قالیچه پرنده نزدیک کرده است. فشردگی فضا- زمان، دهکده جهانی، لامکانی ها، جهان بدون مرز و بسیاری از مفاهیم دیگر که بیانگر جهانی شدن اقتصاد، فرهنگ، امنیت و البته اطلاعات هست زمانی تحقق می یابد که مرزها و موانع مختلف بی اهمیت و کمرنگ شده باشند. اما به نظر می رسد که آدمی همیشه شیفته ایجاد گلوگاه های جدید بوده و در این دنیایی که به آلیس در سرزمین عجایب شباهت دارد رویای قالیچه پرنده را به یاس و ناامیدی مبدل ساخته است. این مقاله با رویکردی نو واقع گرایی تلاش دارد تا اثبات نماید که نه تنها موانع و مرزها در مقابل جریانهای فراسرزمینی همانند اطلاعاتی شدن روزافزون فضای جهانی وجود دارد بلکه به دلیل ماهیت ژئوپلیتیکی و امنیتی جریان های مختلف اجتماعی – انسانی همانند اطلاعات، تبادل افکار، اندیشه و کالا ایجاد مرزها امری ذاتی می باشد. همچنین ذکر این نکته مهم است که منظور از مرز صرفا مرزهای فیزیکی نبوده بلکه وجود محدودیت ها و موانع ساختاری در فضای اطلاعات، اینترنت و غیره کلیت مرزها، حاکمیت و کنترل سرزمینی را به ذهن متبادر می سازد
ژئوپلیتیک از نگاهی دیگر: تمرکززدایی از دانش/ قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله تمرکززدایی از ماهیّت استعلایی، جانب دار و انضمامی دانش ژئوپلیتیک است. برای دست یابی به این هدف، از رویکرد تفسیری و رهیافت پست مدرنیستی بهره گرفته شده است. هرمنوتیک بر این ادعا متکی است که روش هرگز نمی تواند ضامن دست یابی به حقیقت باشد. رویکرد تفسیری و رهیافت پست مدرنیستی آمیزه ای از نگرش های ساختارگرا و هرمنوتیکی در اندیشه های نیچه، ویتگنشتاین، هایدگر، لاکان، دریدا و فوکو است. نوشته ی حاضر نشان می دهد که ژئوپلیتیک پست مدرن از تعریف ماهیّت خود و تأکید بر روشی خاص روی گردان شده و به جای آن، به تفسیر مفاهیم و سازه ها و همچنین دایره ی شمولیت خود روی آورده است. پرسش از چیستی بخشی از پروبلماتیک فلسفه ی غربی است، به جای پرسش ""ژئوپلیتیک چیست"" از مفاهیم این حوزه از دانش/ قدرت انسانی؛ دولت، قدرت، سرزمین، حاکمیّت، امنیّت، هویّت و فضا ساختارزدایی شده است.
جهانی شدن و سرزمین سازی در جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جغرافیای سیاسی دانشی مفید و اساسی برای فهم معادله ها و جریان های بین المللی در عصر کنونی و آینده است. مفاهیمی ماندگار و حیاتی مرتبط به زندگی انسان ها، ازجمله سرزمین در این بخش از علوم انسانی مطالعه می شود، اما هم اکنون بحث های زیادی در رابطه با بی اهمّیّت شدن و از موضوعیّت افتادن مفهوم سرزمین در عصر جهانی شدن وجود دارد. بحث سرزمین زدایی آنچنان انجمن های علمی و دانشگاهی را به خود جذب کرده که گویی جهانی شدن به معنای سرزمین زدایی است. این نوشتار با نگاهی آینده پژوهانه و رویکردی نوواقع گرایانه تلاش دارد، فرایند جهانی شدن را با نگاهی سرزمینی تحلیل کند؛ بدین معنی که وجود فراملّی گرایی یا فراسرزمینی شدن جریان ها انکار نمی شود، ولی به نوعی سعی در اثبات سرزمینی سازی مجدّد جریان ها و پدیده های گوناگون در عصر جهانی شدن دارد. به علاوه، استدلال اصلی این نوشتار این است که قلمرو سرزمینی (سرزمین و مرز) در دوره ی جهانی شدن از بین نرفته، بلکه کارکرد آن متحوّل شده است. این باور نیز وجود دارد که قلمرو سرزمینی، به دلیل نیاز انسان به تفاوت و هرآنچه که جغرافیاست ماندگار بوده و جهانی شدن، فراملّی شدن و... جایگاه و نقش آن را در زندگی اشتراکی انسان از بین نمی برد.
سرزمینی بودن مجازات در فقه مذاهب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقهای مذاهب اسلامی از دیرباز نسبت به سرزمینی بودن مجازات اظهار نظر کرده اند و معتقدند اجرای مجازات منوط به ولایت است. هرچند همه مذاهب برای حکومت اسلامی قائل به ولایت بر امت اسلامی هستند، ابوحنیفه و ابویوسف با نفی ولایت حکومت اسلامی بر دارالکفر، برای مجرمان سرزمین کفر حتی اگر مسلمان باشند، اجرای مجازات اسلامی را مجاز ندانسته اند، اما دیگر فقهای اهل سنت اجرای مجازات مجرمی را که در سرزمین کفر مرتکب جرم گردیده است، واجب شمرده اند، لیکن فقهای امامیه اجرای مجازات را منوط به حکومت و قدرت اسلامی می دانند. برخی از فقهای امامیه با اعتقاد به تعطیلی حکومت و اجرای مجازات در عصر غیبت، عملاً آن را منتفی دانسته اند و عده ای دیگر با جواز اجرای مجازات به دلیل ناأمن دانستن سرزمین کفر، اجرای آن را منتفی می دانند، و نیز کسانی که اجرای مجازات را به صورت مطلق واجب می دانند، به دلیل عدم قدرت بر سرزمین کفر، اجرای آن را عملاً منتفی دانسته، ولی مرتکبان جرایم را مستحق مجازات شرعی می دانند که در میان نظریات، عقیده ابوحنیفه با نگاهی رئالیستی مطرح گردیده است.
تحلیلی بر تاب آوری منابع آب در فرایند حکمرانی سرزمین فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب در آبریزهای بسته فلات ایران، مهم ترین عامل شکل زایی و محدودیت توان توسعه سرزمین است که انقطاع ارتباط آن در سیستم هم بسته بالادست- پایین دست و مسدودشدن جریان آن در زیر و روی زمین، موجب بیابان زایی است. طی دهه های اخیر، شاخص های منابع و مصارف آب کشور به سطح بحرانی رسیده است. راه حل بحران آب را باید در فرایند حکمرانی هر سرزمین جستجو کرد. امروزه، توسعه پایدار منابع آب با روش شناسی انتقادی و تفکر تاب آوری، گره خورده است. روش این پژوهش، تحلیلی، انتقادی و مطالعه مروری همراه با استنباط نظرات نویسندگان می باشد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی فرصت ها و نارسایی های فراروی نظام مدیریت و بهره برداری منابع آب در فلات ایران به منظور تدوین راهبردهای تاب آوری آن است. بنیاد آمایش سرزمین کشور ما با محتوای بوم شناختی- اجتماعی، جهان بینی و بستر تعامل با طبیعت در فلات ایران تطابق ندارد. توان سرزمین در فلات ایران، فراتر از نتایج روش های ارزیابی توان معمول جهان است؛ زیرا مبانی استفاده از سرزمین در این تمدن آب سالار، بر مزیت هایی (عدم تجانس ساختاری سرزمین، ابعاد زمانی- مکانی دسترسی به منابع، ارتباطات عمودی- افقی سرزمین و تکیه بر آب های زیرزمینی به جای آب های سطحی) بنا شده که فراپایداری ایجاد کرده اند. تاب آوری چنین وحدتی، نیازمند شناسایی و ارزیابی سرزمین در مقیاس های سلسله مراتبی کلان (آبریز هم بسته)، میانی (کمربندهای ارتفاعی) و سپس خرد (بوم سازگان ها) می باشد. در این شرایط، ساماندهی، مرمت و حفاظت شبکه های حیاتی و زیرساخت های طبیعی سرزمین، با رویکرد محتاطانه و پایش مستمر تغییرات ممکن می شود. سرمایه های فرهنگی، احساس تعلق به سرزمین، اخلاق و ابتکار باید به عنوان مبانی دیگر استفاده از سرزمین ما تلقی شوند. همچنین اصلاحات نهادی به منظور برون رفت از موانع نظام دیوان سالاری منابع آب کشور شامل کاهش اختیارات دولت و حرکت به سمت الگوی مشارکتی، اجماع محور، شایسته سالار، شفاف در سیاست گذاری، پاسخگو، اثربخش و کارا، عادلانه و قانون مدار ضروری است
بازاندیشی در مفهوم Territory از نگاه جغرافیای سیاسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک، واژه های تخصصی هر علم زبان گویای آن علم است و زبان علمی، همبسته جدایی ناپذیر هر علم محسوب می شود. پژوهش در هر علمی مستلزم به دست دادن مجموعه ای منسجم از واژگان خاص آن رشته، برابرنهاده های آن ها و ارائه تعریفی دقیق از آن هاست. جغرافیای سیاسی واژه های متعددی مانند مکان، فضا، مقیاس و سرزمین و نظایر آن دارد که جزء مفاهیم مورد مجادله هستند. مفهوم Territory یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین مفاهیم رشته است. انتخاب معادل مناسب برای این واژه به یکدستی آن در نوشته های تخصصی این رشته و رفع سردرگمی و برداشت های ناهمگرا میان خوانندگان و مخاطبان کمک بسیار می کند. پژوهش حاضر که از نوع بنیادی نظری است و به صورت توصیفی تحلیلی با استفاده از منابع دست اول فارسی و لاتین انجام گرفته است، در پی پاسخ به چیستی و ماهیت مفهوم تریتوری و نیز معادل گزینی مناسب در ادبیات جغرافیای سیاسی به زبان فارسی است. مطابق یافته های تحقیق در معادل گزینی واژه تریتوری فراتر از برداشت جغرافیدانان طبیعی و جغرافیدانان انسانی به کار می رود؛ جغرافیدانان طبیعی آن را به معنای چارچوبی برای فرایندهای طبیعی می دانند و جغرافیدانان انسانی واژه مزبور را عرصه ای ایستا برای رویدادهای انسانی به کار می برند. از منظر جغرافیای سیاسی، قلمرو تنها چارچوب فیزیکی و فضایی برای اقدامات انسان نیست؛ بلکه بازتاب روشنی از «روابط قدرت بین کنشگران سیاسی» است، به طوری که در آن ابعادی متعدد و مهم از زندگی اجتماعی و قدرت اجتماعی نظیر ابعاد کارکردی «کنترل فضا»، «بازیگران سیاسی»، «مرزبندی و اعمال حاکمیت انحصاری» مطرح می شود. درنتیجه، قلمرو محدوده ای است که شخص در محتوای آن برای کنترل روش هایی نظیر «دفاع»، «کنترل»، «محروم سازی» و «مشمول سازی» تلاش می کند. براین اساس، تریتوری در ادبیات جغرافیای سیاسی به فضایی محدود شده گفته می شود که با مرز مشخص شده است و اعمال قدرت و نظارت را برای حکومت فراهم می کند و بدین ترتیب قلمرو اعم از سرزمین است؛ زیرا سرزمین بخش فیزیکی و انسانی (غیرسیاسی) قلمرو است.
تحولات عناصر تشکیل دولت: از مؤثر بودن به مشروعیت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۴۵ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
255-272
حوزههای تخصصی:
دولت ها تابعان اصلی حقوق بین الملل هستند. با وجود این، تعریف حقوقی دقیق و مورد اجماعی از "دولت" وجود ندارد. ظاهراً تنها سندی که عناصر تشکیل دهنده دولت را تعریف می کند، «کنوانسیون حقوق و تکالیف دولت ها» موسوم به کنوانسیون مونته ویدئو (1933) است که این عناصر را شامل سرزمین معین، جمعیت، حکومت و توانایی برقراری ارتباط با سایر دولت ها می داند. درباره حدود و کیفیات این عناصر سنتی اتفاق نظر وجود ندارد. افزایش شمار دولت ها به ویژه از نیمه دوم قرن گذشته تاکنون، به رغم فقدان برخی از عناصر یادشده، حاکی از شکل گیری معیار های جدیدی است که مبتنی بر عنصر قانونی بودن و مشروعیت هستند. این عناصر نوپدید در زمره قواعد آمره حقوق بین الملل بوده و شامل شکل گیری دولت های نوپدید بر مبنای «حق تعیین سرنوشت» و عدم تشکیل دولت های تازه تأسیس مطابق «قاعده ممنوعیت توسل به زور» هستند.
تحلیل عناصر و مؤلفه های هویت فردی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت مسئله ای پیچیده، چندبعدی و متکثر است و در عین داشتن ثبات نسبی، پیوسته در حال تحول و تغییر شکل است. جهان اطراف ما، ارزش ها، نگرش ها، بایدها و نبایدها، سپهر اقتصادی و سیاسی و هر آنچه حیات اجتماعی را احاطه کرده، در شکل دادن به ساخت هویت فردی مشارکت دارد. هویت فردی، به رغم بیان تمایزات افراد یک جامعه با افراد جوامع دیگر، بیانگر تشابهات افراد درون یک جامعه نیز است. هدف این پژوهش، استخراج عناصر متشکله هویت فردی ایرانیان است. روش تحقیق، روش پیمایش و جامعه آماری شامل افراد بالای 16 سال مراکز استانی کشور است. حجم نمونه برابر با 1300 نمونه است که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و به صورت تصادفی انتخاب شده اند. داده های مورد نیاز نیز از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. یافته های به دست آمده نشان می دهد که سیزده عامل اصلی یعنی نقش فضای مجازی، ارتباطات جمعی، بعد ایران گرایی، اهمیت مناسک ملی، ملی گرایی، اهمیت فرهنگ قومی، تمایزیافتگی فردی، بعد تمایزیافتگی عاطفی، اهمیت دین، اهمیت جامعه قومی، بعد ارزش های سنتی و اهمیت سرزمین قومی در کنار یکدیگر عناصر اصلی تشکیل دهنده هویت فردی هستند. در بین این عناصر، سرزمین قومی، کمال گرایی، ارزش های سنتی و ارتباطات جمعی نقش بیشتری نسبت به سایر عوامل در ساخت هویت فردی افراد دارند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که این عناصر برحسب جنسیت و قومیت افراد تغییر کرده و این دو عامل در تعیین برخی از عناصر هویت فردی نقش تعیین کننده دارند.
اختلافهای سرزمینی و مرزی در میان کشورهای جنوبی خلیج فارس در سال های 1995- 2012م/1374-1391ش
منبع:
پژوهش در تاریخ سال ششم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
115 - 139
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو با طرح این پرسش که علل و دلایل اختلاف های سرزمینی و مرزی در میان کشورهای جنوبی خلیج فارس چیست؟ تلاش دارد با بهره گیری از روش توصیفی فرآیندی به این مهم بپردازد که در کشورهای حاشیه خلیج فارس مرز مفهومی بیگانه است و سرحدات بسیاری از کشورهای این منطقه به وسیله مناطق مرزی و نه خطوط مرزی مشخص می شوند.در خصوص مشخص نبودن دقیق مرزها در کشورهای حاشیه خلیج فارس می توان به مواردی نظیر کوچ قبایل، وجود صحراهای خشک و بی آب و علف، عدم اکتشافات نفتی اشاره کرد. عامل دیگری که علاوه بر مسائل محدودیت های جغرافیایی و یا اختلاف های میان منطقه ای در روابط میان کشورهای منطقه تاثیرگذار است، وجود منبع حیاتی نفت است که یکی عوامل اصلی در اختلاف و درگیری میان کشورها قلمداد می شود. حدود دو سوم ذخایر اثبات شده نفت و یک سوم ذخایر گاز طبیعی جهان در اختیار کشورهای خلیج فارس قرار دارد. هرچند وجود همین عامل یعنی نفت سبب شده تا کشورهای این منطقه برای تعیین حدود با یکدیگر وارد مذاکره شوند. به عبارت دیگر تا قبل از این که منابع عظیم زیرزمینی در بستر و زیر بستر خلیج فارس کشف شود، عملاً اختلاف های سرزمینی بین این کشورها مطرح نبود با آشکار شدن این حقیقت بود که اختلافات سرزمینی بین این کشورها بر سر تحدید حدود مناطق دریایی و حوزه های نفتی مشترک بین تمامی هشت کشور حاشیه خلیج فارس پدید آمد. البته دخالت ها و اعمال نفوذهای کشورهای استعماری بویژه بریتانیا در شکل گیری و تداوم این اختلافات موثر بوده است. همچنین به دلیل بافت جمعیتی مردم ساکن سرزمین های خلیج فارس و به خصوص سواحل جنوب این پهنه آبی عملاٌ مرزبندی های سیاسی تا اواخر قرن هجده میلادی در این منطقه به شیوه رایج در دیگر نقاط دنیا شکل نگرفته بود. به هر رو، مرزهای بین برخی از کشورهای منطقه مانند امارات متحده عربی با عربستان سعودی، عمان با عربستان سعودی، عمان با یمن و امارات متحده عربی با عمان به علت وجود ادعاهای ارضی، سیاست های توسعه طلبانه و هزینه های زیاد مربوط به علامت گذاری تاکنون بر روی زمین علامت گذاری نشده اند. بنابراین، این نوشتار بر آن است تا با بررسی و مطالعه تحولات صورت گرفته در موضوع مرز و سرزمین مابین کشورهای حاشیه ای خلیج فارس طی سالهای 1995 -2012م/1374-1391ش ، علل و دلایل اختلاف های سرزمینی و مرزی کشورهای جنوبی خلیج فارس را در قالب توصیفی فرایندی، واکاوی نماید.
جامعیت و برتری اندیشه امام خمینی ( ره) درباره ارکان دولت بر اندیشه "دولت مدرن"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۱ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱
271 - 282
حوزههای تخصصی:
نحوه نگرش امام خمینی به مساله حکومت و نظام سیاسی و تاثیر دیدگاه سنتی یا مدرن بر نگرش ایشان همواره مورد توجه اندیشمندان و صاحبنظران بوده است؛ به طوری که برخی نگرش امام به دولت را سنتی و برخی دیگر مدرن می دانند. برای بررسی دقیق نگرش امام در این خصوص، یکی از بهترین شیوه ها، بررسی موضع امام درباره ارکان و عناصر اصلی تشکیل دهنده "دولت مدرن" یعنی حاکمیت، حکومت، سرزمین و ملت است. این بررسی جامعیت و برتری دیدگاه امام نسبت به دیدگاه غربی را نشان داده است.نحوه نگرش امام خمینی به مساله حکومت و نظام سیاسی و تاثیر دیدگاه سنتی یا مدرن بر نگرش ایشان همواره مورد توجه اندیشمندان و صاحبنظران بوده است؛ به طوری که برخی نگرش امام به دولت را سنتی و برخی دیگر مدرن می دانند.
مطالعه تطبیقی مفهوم دولت در گفتمان های سیاسی مدرن و پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۳ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
207 - 225
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر، در نتیجه دگرگونی های نظری و عملی، مطالعات دولت به استفاده از روش ها و رهیافت های فرااثبات گرا متمایل شده است. از جدیدترین رهیافت های فرااثبات گرا روش تحلیل گفتمانی است. براساس این روش، پدیده های اجتماعی در زمان و مکان، واقعیت یکسانی را از خود بروز نمی دهند، بلکه در گفتمان های گوناگون تفاسیر متفاوتی می یابند. بر این اساس، این پژوهش با درنظر گرفتن فرایندهای مدرنیته و پست مدرنیسم به عنوان گفتمان های سیاسی متفاوت، سعی در مطالعه تطبیقی مفهوم دولت و عناصر تشکیل دهنده آن شامل سرزمین، جمعیت، حکومت و حاکمیت در درون هر یک از این گفتمان ها دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که، دولت خصلتی گفتمانی دارد. دولت خصوصیتی دائم و غیرقابل تغییر نداشته، در گفتمان های گوناگون به شکل های گوناگون تفسیر می شود. به این ترتیب درنتیجه دگرگونی های نظری و عملی صورت گرفته در گفتمان پست مدرنیسم، دولت در کلیت و در عناصر خود، در مقایسه با گفتمان مدرنیته دچار دگرگونی های بسیاری شده است.
بررسی نقش آمایش سرزمینی در امنیت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال دهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۷
29 - 48
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی در دنیای امروز یکی از ابزارهای ساماندهی محیط جغرافیایی است. به عبارت دیگر برنامه ریزی به صورت اصولی، نوعی تفکر در باره ی مسائل اقتصادی، سیاسی، دفاعی، اجتماعی و فرهنگی است و به صورت قطعی جهت گیری آینده نگری دارد؛ و به گونه عمقی به روابط، اهداف و تصمیمات همه جانبه توجه دارد؛ و به شدت در زمینه ی خط مشی و برنامه، جامعیت را می طلبد. اساس هر برنامه ریزی فضایی، قانون آمایش سرزمین است. اقداماتی که برای انجام دفاع نظامی و آمادگی برای حفاظت مردم در مواقع رویارویی های نظامی ضرورت پیدا می کند مستلزم درخواست های عظیم فضا است. این انتظارات باید مورد توجه قرار گرفته و هماهنگ شوند. از این رو توجه به مقتضیات دفاع غیرنظامی و نظامی در تدابیر و اقدامات مؤثر فضایی به عنوان امری بدیهی مورد تأیید قرار گرفته است. لذا یافتن راهی که منتهی به این هدف شود و اسباب و شرایطی را که خاص رسیدن به این هدف است ضروری است و آن جز در سایه مراعات ملاحظات امنیتی-دفاعی در مکان گزینی ها امکان پذیر نیست. در این مقاله هدف از آمایش سرزمین در رابطه با بخش دفاع استقرار بهینه ی واحدهای نظامی در فضا برای تأمین حداکثر قابلیت دفاع و حداقل آسیب پذیری می باشد. از آنجایی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حفظ منابع حیاتی و دفاع سرزمینی را به عهده نیروهای مسلح گذاشته است و تأمین اهداف دفاعی و نظامی، پاسخ گویی مناسب و به موقع به تهدیدات در چارچوب مبانی و اصول، جزو وظایف اصلی این نیرو می باشد این مقاله در پی تبیین رابطه بین آمایش سرزمین با معیارها و اصول امنیتی می باشد.
آمایش سرزمین و نقش آن در توسعه منطقه ای
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲
957 - 968
حوزههای تخصصی:
آمایش سرزمین در واقع شامل اقدامات ساماندهی و نظام بخشی به فضای طبیعی، اجتماعی، اقتصادی در سطوح ملی و منطقه ای است که بر اساس تدوین اصلی ترین جهت گیری های توسعه پایدار در قالب تلفیق بر برنامه ریزی هایی از بالا و پایین و با تکیه بر قابلیت ها، توانمندی ها و محدودیت های منطقه ای در یک برنامه ریزی هماهنگ و بلندمدت صورت میگیرد. این رویکرد زمینه ی تعامل میان سه عنصر انسان، فضا و فعالیت و ارایه چیدمان منطقی فعالیت ها در عرصه ی سرزمین را فراهم می کند. اهداف آمایش سرزمین توسعه متوازن و توسعه عادلانه و استفاده بهینه از منابع برای توسعه و پیشرفت مناطق سرزمینی است. دستیابی به توسعه منطقه ای، متوازن و یکپارچه امری ضروری معطوف به استفاده درست از قابلیتهای سرزمین، سازماندهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و محیط زیستی برای تحقق آینده مطلوب مناطق است، به همین منظور یک برنامه ریزی استراتژیک آمایش سرزمین با در نظرگرفتن تمامی فاکتورهای توسعه پایدار می تواند به نتیجه مطلوب بیانجامد؛ چرا که آمایش سرزمین روشی است که در برخورد با عدم تعادل در محیط طبیعی انعطاف پذیری خوبی دارد. آمایش سرزمین می تواند با بهره برداری بهینه از امکانات موجود در راستای بهبود وضعیت مادی و معنوی و در قلمرو جغرافیایی خاص در راستای توسعه منطقه ای عمل نماید. این مقاله با روشی توصیفی – تحلیلی و جمع آوری منابع به صورت کتابخانه ای با هدف شناسایی نقش آمایش سرزمین در توسعه منطقه ای نگاشته شده است.
جهانی شدن و سرزمین سازی در جغرافیای سیاسی (مطالعه موردی رویکرد امریکا و اتحادیه اروپا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن در حال اتفاق و پیشروی به سوی آینده ای مبهم است. در ارتباط با تأثیر این فرآیند بر فضای جغرافیایی دیدگاه های متناقضی وجود دارد؛ گرچه برخی سعی در اثبات اهمیت جغرافیا و ماندگاری و تأثیر آن در زندگی اجتماعی دارند ولی به زعم عده ای دیگر آینده ای روشن برای علم جغرافیا و مفهوم سرزمین وجود ندارد. بی مکان شدن جریان ها، غیرسرزمینی شدن نهادها، سازمان ها و شرکت ها نوید رسیدن نوع جدیدی از روابط اجتماعی را می-دهد. پدیده ای نوظهور در حال تکامل است که مفاهیمی همانند مکان، مرز، سرزمین، ناحیه، منطقه، تنوع و تفاوت را از بین برده و این به معنی پایان یا مرگ جغرافیا است؛ بنابراین کنکاشی اساسی در زمینه حقیقت و ماهیت جغرافیا و چگونگی آینده آن از امور مهم و وظایف اصلی جغرافی دانان است که این کار نیز در حد توان در پی پاسخ به آن می باشد. این نوشتار ب ا نگ اهی آین ده پژوهان ه و رویک ردی نوواقع گرایانه تلاش دارد، فرآیند جهانی شدن را با نگاهی سرزمینی تحلیل کند؛ بدین معنی ک ه وجود فراملّی گرایی یا فراسرزمینی شدن جریان ها انکار نمی شود، ولی به نوعی سعی در اثب ات سرزمینی سازی مجدد جریان ها و پدیده های گوناگون در عص ر جه انی ش دن دارد. ب ه ع لاوه، استدلال اصلی ای ن نوش تار ای ن اس ت ک ه قلم رو س رزمینی (س رزمین و م رز) در دوره جهانی شدن از بین نرفته، بلکه کارکرد آن متحول شده است. این باور نیز وجود دارد که قلم رو سرزمینی، به دلی ل نی از انس ان ب ه تف اوت مان دگار ب وده و جهانی شدن، فراملّی شدن و غیره جایگاه و نقش آن را در زندگی اشتراکی انسان از بین نمی برد.
تبیین جغرافیایی بنیادهای هویت ملی (مطالعه موردی: ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۲ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
3 - 24
هویت ملی عبارت است از مجموعه عناصر و مؤلفه های مشترک یک ملت مستقل که افراد ملت نسبت به آنها خودآگاهی یافته اند و به واسطه آنها به یکدیگر احساس تعلق می کنند. در هر یک از رشته های علوم انسانی مرتبط با مبحث هویت ملی بر یک یا تعدادی از عناصر تشکیل دهنده هویت ملی به عنوان عناصر اصلی آن تأکید می شود. به عبارت دیگر در حالی که در جغرافیا سرزمین مشترک در این زمینه مؤلفه اصلی شناخته می شود؛ در علوم سیاسی بر ساختار سیاسی مشترک (حکومت) تأکید می شود و در علوم اجتماعی زبان مشترک، دین مشترک و آداب و سنن مشترک عنصر اصلی به شمار می روند.سؤالی که در این جا وجود دارد این است که علت اختلاف بین دیدگاه های مختلف در زمینه اولویت دادن به عناصر هویت ملی چیست؟ و در واقع کدام یک از مؤلفه ها را می توان به عنوان عناصر اصلی در نظر گرفت. به نظر نویسندگان این مقاله پاسخ این سؤال را می توان با سطح بندی مؤلفه های هویت ملی بر مبنای تأثیر وجود و یا عدم وجود عناصر و مؤلفه ها بر شکل گیری یک هویت ملی ارائه کرد. برای انجام این کار در ابتدا با رویکردی جغرافیایی مهم ترین مؤلفه های هویت ملی تعیین و سپس به اولویت بندی آنها پرداخته می شود.روش پژوهش مورد استفاده در این مقاله روش تحقیق توصیفی تحلیلی و هدف از انجام پژوهش حاضر تبیین مؤلفه های هویت ملی با رویکردی جغرافیایی می باشد. نتیجه به دست آمده نشان می دهد که اولاً مهم ترین مؤلفه های هویت ملی صبغه جغرافیایی و سرزمینی دارند و ثانیاً در تقسیم بندی کلی سرزمین و تاریخ مشترک مهم ترین مؤلفه های تشکیل دهنده هویت ملی می باشند که عدم وجود این دو مؤلفه به مفهوم عدم شکل گیری هویت ملی است.
واکاوی سیاست های پادشاهی هخامنشی در شکل گیری و تثبیت هویت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
157 - 175
نوشتار حاضر به واکاوی سیاست های شاهان هخامنشی در فرایند شکل گیری و تثبیت هویت ایرانی در این دوران می پردازد و به این پرسش پاسخ می دهد که هویت ایرانی در برنام ه ه ای سیاسی، دینی و فرهنگی پادشاهی هخامنشی چه جایگاهی داشته است؟ این پژوهش با رویکرد تاریخی، سیاسی و جامعه شناسی و براساس روش پژوهش توصیفی تحلیلی نوشته شد ه ا ست. یافت ه های پژوهش نشان می دهند که ایرانیان مادی و پارسی پس از چیره ساختن عنصر ایرانی بر فلات ایران، هویت ایرانی را در دنیای باستان معرفی و تثبیت کردند. داریوش با بهر ه برداری از فرصت شورش های دودمانی پس از مرگ کمبوجیه، کوشید با در پیش گرفتن سه رویکرد هویت بخش فرهنگی (زبان آریایی)، سیاسی جغرافیایی (هسته مرکزی سرزمین های ایرانی) و دینی (قرار دادن اهور ا مزدا در مقام خدای آریاییان)، هم میان ایرانی ها همبستگی ایجاد کند و هم پیوند آنها با امپراتوری هخامنشی را به منزله ی پادشاهی ایرانیان استوارتر سازد. این رویکردها، در ابعاد تاریخی، سیاسی،جغرافیایی، دینی و فرهنگی، به هویت ایرانی تداوم و پویایی بخشید و زمینه ساز مفهوم ایران در معنای سیاسی در دوران ساسانی شد.
تبیین موقعیت حکومت علویان سوریه پس از وقوع بحران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
1 - 20
حوزههای تخصصی:
شاید بتوان گفت اهمیت ژئوپلیتیکی سوریه و نقش استراتژیک این کشور در مناسبات منطقه ای و بین المللی در ایجاد و تداوم این ناآرامی ها تاثیرگذار بوده است. هرچند تحولات صورت گرفته در سوریه تا حدودی ریشه در نارضایتی اقشار مختلف و اوضاع پر تنش داخلی این کشور داشته اما بی شک وجود منافع مشترک و گاها متضاد کشورهای خارجی در سوریه نیز در تعمیق جنگ داخلی و گسترش بحران بی تاثیر نبوده است. مقاله حاضر با طرح این سوال که؛ حکومت علویان سوریه پس از گسترش بحران در این کشور از چه موقعیتی برخوردار است؟ سعی دارد با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره مندی از مطالعات کتابخانه ای به تبیین موقعیت سیاسی حکومت علویان سوریه پس از آغاز جنگ داخلی در این کشور بپردازد. در این راستا فرضیه ای به شکل زیر مطرح شد. قدرت سیاسی حکومت علوی در سوریه پس از گسترش جنگ داخلی تنزل یافته است.مطالعات صورت گرفته در جهت اثبات فرضیه فوق بیانگر این واقعیت است که، نظام سیاسی علوی در سوریه بعد از شروع اعتراضات و گسترش بحران در این کشور، از بعد اقتصادی، حاکمیتی، سرزمینی، شناسایی بین المللی و جمعیت انسانی به شدت آسیب دیده و نفوذ و مشروعیت قبلی را ندارد.
کاربرد حاکمیت درمقیاس های فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«حاکمیت» یکی از مفاهیم اساسی است که توجه جغرافی دانان سیاسی را به خود جلب کرده است و نظرات متناقضی نسبت به این مفهوم که از پایه های مهم و البته اصلی علم جغرافیای سیاسی است، وجود دارد. حاکمیت بر قدرت قانونی بالاتر و برتری دلالت می کند که هیچ قدرت قانونی دیگر برتر ازآن وجود ندارد. از آنجا که بررسی حاکمیت در جغرافیای سیاسی بسیار مورد توجه قرار دارد، بنابراین لازم است تا ابعاد و سطوح فضایی آن نیز مورد بررسی قرار گیرد. جغرافیای سیاسی به مطالعه پدیده ها، فرآیندها و جریانهای سیاسی می پردازد و بر آثار و پیامد های جغرافیایی و فضایی آنها تاکید دارد. یکی از محورهای مطالعاتی مهم در جغرافیای سیاسی، مطالعه پدیده کشور می باشد. هر کشور از پیوند سه عنصر «ملت، حکومت و سرزمین» تشکیل می شود. عامل پیوند دهنده این سه عنصر عبارتست از «حاکمیت» . در نظریه های سیاسی، حاکمیت را از آن حکومت می دانند و آن را به هیچ رکن یا کارگزار حکومت به تنهایی منسوب نمی دارند. در عین حال، در هیچ نظریه سیاسی مفهوم حاکمیت، مطلق انگاشته نمی شود و اعتقاد بر آن است که حاکمیت باید در چارچوب قانون اساسی و هماهنگ با قانون اعمال شود. سرزمین بستر فضایی حکومت است که با گستره فضایی قلمرو، حاکمیت دولت را مشخص می نماید و به عنوان ظرف فیزیکی، دربرگیرنده بدنه سازمان سیاسی تلقی می گردد. مقاله حاضر، به دنبال تشریح این موضوع است که «حاکمیت دارای ابعاد و سطوح فضایی گوناگون» است. تحقیق حاضر از نوع بنیادی بوده و با روش توصیفی _تحلیلی انجام گرفته است. روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و رایانه ای می باشد. همچنین، تجزیه و تحلیل داده ها نیز کیفی می باشد
نگاهی تطبیقی به سرنوشت مسلمانان و بنی اسرائیل با تکیه بر آیات سوره مائده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
507 - 527
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله مقایسه وظایف و سرنوشت بنی اسرائیل و مسلمانان در قبال "خلافت" و "وراثت" ظاهری و باطنی، و تحلیل آن با تکیه بر آیاتی از سوره مائده می باشد. روش مقاله تحلیلی توصیفی با تدبر در آیات و روایات و استناد به داده های تاریخی و تفسیری است. یافته های بحث به این ترتیب است که عهد خدا که ولایت و امامت، یعنی همان "خلافت" و "وراثت" باطنی و معنوی است، با نصب خلافت ظاهری تکمیل می شود. انسان های پاک و مطهر، وارث این دو خلافت بوده و حاکمیت بر زمین مقدس، مظهر و نماد وراثت ظاهری به پشتوانه خلافت باطنی می باشد. خلافت معنوی، سبب حفظ خلافت ظاهری و سرزمینی است. امت اسلامی هم همانند بنی اسرائیل، به واسطه دوری از "خلافت" ظاهری و باطنی، از حقیقت اسلام محروم شده نتوانستند آن را حفظ نمایند، لذا الان بیت المقدس، خارج از دسترس مسلمانان است.