مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
گسترش معنایی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش ویژگی های معنایی دوگان ساخت های فارسی در چارچوب نظریه تصویرگونگی به طور عام و اصل تصویر گونگی کمیت به طور خاص بررسی شده است. مطالعات انجام شده در باب ویژگی های معنایی دوگان ساخت ها در اغلب زبان ها، حاکی از ارتباط این نوع ساخت با معانی/ مفاهیمی همچون فزونی، کثرت، شدت، تداوم، تکرار، کمال، تمامیت، توزیع و... است. ازاین رو، هدف این پژوهش، نشان دادن ارتباط دوگان ساخت های فارسی با معانی/ مفاهیم یاد شده و تبیین این ارتباط در چارچوب نظریه تصویرگونگی، اصل تصویرگونگی کمیت و مدل تجدیدنظر شده «ریگر» است. این مهم پس از پژوهشی گسترده در باب رابطه صورت و معنای دوگان ساخت های فارسی، در قالب یک طبقه بندی معنایی (جدول های2-6) محقق شده است.
بررسی فرایند ساختاری شدن مفهوم فضا در زبان فارسی در چارچوب زبانشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، مطالعة رابطة میان تفکّر فضایی و ساختار زبانی منعکس کننده آن در زبان فارسی است. در این تحقیق با بهره گیری از نظریه لایبنیتس مبنی بر نسبی بودن نمود فضا در زبان و با استناد به الگوی لوینسون (2006) در تقسیم بندی حوزه فضا، به مطالعه فرایند ساختاری شدن مفهوم فضا در زبان فارسی می پردازیم. داده های زبانی مورد نیاز، از میان جملات زبان فارسی معیار گفتاری و نوشتاری که دارای حروف اضافه مکانی، افعال حرکتی و دیگر مقولات دستوری نشان دهنده مکان هستند جمع آوری شده است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی، به تحلیل داده های مورد نظر در ارتباط با مفاهیم ""اشاره""، ""گسترش معنایی"" و ""فضای ذهنی"" در زبان فارسی پرداخته، به این نتیجه رسیدیم که گوینده با استفاده از مفهوم گوینده محوری، خود را در مرکز یا نقطه صفر مکانی قرار داده و جایگاه اشیا را با توجه به موقعیت خود توصیف می کند.
بررسی سازوکارهای حُسن تعبیر در ترجمه تابوهای رمان الهوی از هیفا بیطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش روابط زبانی میان ملت ها، تأثیر و تأثر فرهنگی امری طبیعی جلوه می کند و این امر سبب ایجاد رابطه ای دوسویه میان زبان و فرهنگ می گردد. در این حالت، زبانی که بیش از همه تحت تأثیر قرار می گیرد، می تواند بیشتر در معرض ورود واژگان و تعابیر زبان فرادست قرار گیرد. بنابراین، نقش مترجم به عنوان عامل انتقال فرهنگ مبدأ به زبان مقصد حائز اهمیت است. در برخی از آثار زبان عربی، واژه ها و ساختارهایی وجود دارد که در جامعه ما، تابو محسوب می شود و مترجم باید مناسب ترین راهکار را به کار گیرد تا از یک سو، از بار معنایی منفی تابو بکاهد و از سوی دیگر، در ترجمه اش امانت داری کرده باشد. به نظر می رسد حُسن تعبیر، راهکاری مناسب برای ترجمه تابوها باشد. در پژوهش پیش رو، تلاش بر آن است با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی تابوهای رمان الهوی (2007م.) از هیفا بیطار بررسی شود و با استناد به ابزارهای زبانی حُسن تعبیر، مناسب ترین ترجمه برای آن ها ارائه گردد. نتایج نشان از آن دارد که شگرد حُسن تعبیر در ترجمه تابوهای رمان، در حفظ و تقویت خودانگاره اجتماعی مخاطب فارسی زبان بسیار مؤثر است. همچنین، استلزام معنایی (23%)، گسترش معنایی (20%) و مجاز (18%) پربسامدترین سازوکار حُسن تعبیر در ترجمه پیشنهادی تابوهای رمان به شمار می آید.
بررسی گسترش معنا و بافت کاربردی واژه ها و عبارت های مذهبی در فارسی گفتاری بر پایه نظریه ربط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی واژه ها و عبارت های مذهبی بسیاری را از عربی وام گرفته است. شماری از این واژه ها و عبارت ها نسبت به معنا یا بافت کاربردی اولیه شان دستخوش انواع گسترش معنا یا گسترش بافت کاربردی شده اند. منظور از گسترش بافت کاربردی این است که معنای اولیه این واژه ها و عبارت ها تغییر نکرده، بلکه افزون بر به کار رفتن با معنی اولیه خود و در بافت اولیه خود کاربرد آنها به سایر حوزه ها یا بافت ها گسترش پیدا کرده است. پیکره زبانی مورد بررسی شامل مجموعه واژه ها و عبارت های مذهبی بوده که چه با تغییر معنا یا گسترش بافت کاربردی و چه بدون هر گونه تغییری در گفتار به کار می روند. روش شناسایی و تشخیص نوع تغییر یا گسترش در واژه ها و عبارت های مذهبی مبتنی بر شم زبانی نگارنده بوده است. پژوهش پیشِ رو با ارائه نمونه های بسیاری چگونگی این تغییرها و گسترش ها را در چارچوب نظریه «ربط» اسپربر و ویلسون(1986) مورد بحث قرار می دهد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که گویشوران زبان فارسی با توجه به دانش ها، تجربه ها و اطلاعات زمینه ای فرهنگی مشترکشان پیرامون واژه ها و عبارت های مذهبی هم معنای اولیه واژه ها و عبارت های مذهبی را می دانند، هم به معانی و کاربرد گسترش یافته آنها دسترسی دارند. مطابق با نظریه «ربط» هنگامی که شنونده واژه یا عبارتی مذهبی را دریافت می کند، با در نظر گرفتن بافت موقعیت، آن را با اطلاعات زمینه ای خود می سنجد و تطبیق می دهد و سرانجام درک می کند که منظور گوینده معنی اولیه آن واژه و عبارت مذهبی، یا معنی گسترش یافته آن است.
گسترش معنایی مزه واژه ها در گلستان سعدی در چارچوب معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
189 - 221
حوزه های تخصصی:
ادراک حسی از محیط پیرامون می تواند نقش مهمی در شناخت و شیوه مفهوم سازی انسان از رخدادهای جهان خارج داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش ساز و کارهای مفهومی و معیارهای برون زبانی در برداشت معانی مجازی از مزه واژه ها درگلستان سعدی انجام شده است. داده های این مقاله، از بیت ها و جمله های گلستان سعدی که دربردارنده مزه واژه های شیرین، تلخ، ترش، شور، تند و نمکین هستند، استخراج شده و در چارچوب معناشناسی شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته های به دست آمده از تحلیل داده ها نشان می دهد که کاربرد مجازی مزه واژه ها در حوزه های شخصیت، اخلاقیات و عواطف، اغلب مبتنی بر ساز و کارهای مجاز و استعاره مفهومی هستند که بر پایه تجربه بدنمند ما از محیط پیرامون و کاربرد پیاپی پاره گفته های چشایی شکل می گیرند. تجربه های خوشایند مربوط به چشیدن شیرینی، تجربه ناخوشایند ناشی از مصرف مواد تلخ، چین و چروک چهره بعد از چشیدن مواد غذایی ترش، تغییر حالات عاطفی در اثر خارش و گرمای ناشی از مصرف مواد غذایی تند و زیان ناشی از وجود نمک زیاد در آب از نمونه تجربیات بدنمند ما هستند که پس از گذشتن از صافی فرهنگ، در نگاشت میان مزه واژه ها و ویژگی های شخصیتی به کار می روند. از این رو، اغلب معانی مجازی برداشت شده از مزه واژه شیرین خوشایند است؛ ولی مزه واژه های ترش، تلخ، شور و تند غالباً معانی ناخوشایند و احساسات منفی را مفهوم سازی می کنند. یافته های این پژوهش، همسو با پژوهش های اخیر در حوزه ادراک حسی، بر نقشِ بدنمندی معنا، نشانه های بافتی، کاربرد زبان و دانش دایره المعارفی ما در برداشت معنای مجازی از مزه واژه ها در گلستان سعدی تأکید می کند.