مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
کارناوال
حوزه های تخصصی:
میخاییل باختین از بزرگترین نظریه پردازان در حوزهء نقد ادبى به ویژه در زمینه رمان به شمار می آید. وى با معرفى مفاهیمى همچون منطق مکالمه چند صدایى و عنصر کارناوالى د ر نظریه ادبى خود، توانست از منظرى کاملاً نو به رمان بنگرد. آراء و عقاید وى در باب رمان چندآوای- که از مشخصه هاى اصلى آن تعدد صداها و آگایی هاى شخصیت ها است- و دیدگاه ویژهء او در مورد کارناوال، و عنصرخنده و نیروى زایدهء نهفته در این پدیده ها، ابزارهایى مناسب در اختیار خواننده قرار مى د هدتا وى بتواند به خوانشی ژرف از این ژانر ادبى دست یابد. با بکارگیرى و تکیه بر این مفاهیم است که مى توان از رمان اولیس اثر جیمز جویس، که به زعم بسیارى، بزرگترین رمان قرن بیستم است، برداشتى نو را انتظار کشید، کثرت صداها و آگاهى هایى که در این رمان هر یک جهان بینی خاص خود را ارائه مى کند و همچنین استفادهء جویس از تکنیک جریان سیال ذهن و تک گویى درونى، این اثر را بى گمان در فهرست رمان هاى چندآوایى قرار مى دهد، بعلاوه، وجود تشابهات فراوان بین جویس و رابله- که از نظر باختین عناصر کارناوال و خنده را در ادبیات جاودان نمود- بررسی حضور این عناصر رادر رمان ذاتاً کمیک جویس، هموارتر مى سازد. این نوشته سعى بر آن دارد که پس از معرفى رمان جویس و نیز تعریف و تشریح آرای و نظریات باختین، به ردیابى دو مفهوم محورى تفکر وى، یعنى چدآوایى و عنصرکارناوالی دراولیس بپردازد.
راهکارهای استفاده از مراسم تاسوعا و عاشورا به عنوان پتانسیل توریسم فرهنگی - مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین های فرهنگی - مذهبی که ریشه در باورها و اعتقادات یک ملت و قوم دارند و امروزه به عنوان یک جاذبه گردشگری فرهنگی شناخته شده و در طی دوران های مختلف به صورت جشن ها و عزاداری ها در میان مردم رایج بوده اند که خیلی از اوقات به صورت اجرای نمایش نیز برگزار می شده است.از آنجا که احیای مراسم سنتی در تمامی کشورهای جهان جهت جذب توریست یکی از راهکارهای توسعه توریسم فرهنگی می باشد لذا معرفی یکی از پرشورترین مراسم عزاداری در کشور ایران که نشان از یک واقعه تاریخی مسلمانان شیعی جهان است، می تواند در این جریان توسعه به نفع توریسم فرهنگی ایران مورد استفاده قرار گیرد. در این تحقیق از روش تحقیق عملی و زمینه یابی استفاده شده است. روش جمع آوری اطلاعات به دو شیوه کتابخانه ای، روش میدانی (پیمایشی) در محدوده مورد مطالعه صورت گرفته است. همچنین در این تحقیق از ابزارهای مشاهده، پرسشنامه و مصاحبه برای جمع آوری و کسب اطلاعات استفاده شده است. در این تحقیق از روش زمینه یابی استفاده شده است. این روش محقق را بر آن می دارد که جهت تحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی - تحلیلی و آماری استنباطی - تحلیلی با استفاده از مدل آماری تی استیودنت دو نمونه ای (t دوگروه مستقل) و آزمون tبه مقایسه نظریات کسبه داخل بازار، کسبه محدوده بازار و هیات ها و مسوولان در خصوص مراسم تاسوعا و عاشورا به عنوان پتانسیل توریسم فرهنگی - مذهبی بپردازد. در خصوص پتانسیل مراسم تاسوعا و عاشورا در جذب گردشگر، نتایج تحقیق نشان می دهد که این مراسم از نظر کسبه داخل بازار، کسبه محدوده بازار و هیات ها و مسوولان قابلیت لازم را برای جذب توریست دارا می باشد و برگزاری این مراسم به صورت سنتی و در مکان های بزرگ مذهبی و خاص و همچنین احیای تعزیه می تواند در این راه مفید واقع شود. ذکر این نکته لازم است که 5/3 درصد از کسبه داخل بازار کاملا مخالف اجرای مراسم تاسوعا و عاشورا در داخل بازار می باشند.
تبیین جامعه شناختی عناصر کارناوالیته در نمایش های عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نمایش ها و نمایشواره های عصر ناصری از منظری جامعه شناسی بررسی شده اند. هدف از این تحقیق دریافت دو مسئله است: یکی درک چگونگی تأثیر این نمایش ها در تکوین فضایی که به تماشاگران آن مجال رهایی موقت از شرایط سخت و استبدادی آن زمان را میداد و دیگر پاسخ به این سئوال که ناصرالدین شاه در مقام نمایندة قدرت مسلط در پدید آمدن این شرایط، چه نقشی داشته است. چارچوب نظری این مقاله نظریة کارناوال باختین است که در ادامة بحث منطق گفتگویی، تکوین شرایط کارناوالی را دستیابی به نوعی دموکراسی موقت و زندگی غیررسمی در برابر شرایط استبدادی و زندگی غیررسمی میداند. با توجه به زمینة تاریخی حوزة مطالعاتی، روش تحقیق این مقاله اسنادی- تحلیلی است. برای دستیابی به چگونگی نمایش های آن دوره ، بازخورد مردم، شرایط اجتماعی و ویژگیهای فکری ناصرالدین شاه از منابع و اسناد تاریخی آن زمان استفاده شده و بر اساس ضرورت بحث، اطلاعات گرفته شده مقایسه، تحلیل و ارزیابی شده اند. در این مقاله، وضعیت اجتماعی عصر ناصری و ویژگیهای نمایش های تعزیه ، شبیه مضحک و نمایش واره های دلقک بازی درعصر ناصری شرح داده شده و با توجه به نشانه های نمایشی استخراج شده از شرایط کارناوالی بررسی شده اند م تلاش شده است تا به این پرسش ها پاسخ داده شود که این که چگونه اجرای این گونه نمایش ها نوعی تکوین کارناوالیته قلمداد میشود، نقش ناصرالدین شاه در این تکوین چه بوده است و چگونه کارکردهای دوسویة آن هم به تداوم قدرت شاه و هم به حس آزادی موقت و آرامش مردم در شرایط دشوار کمک میکرده است
رویکردی انتقادی به رای باختین در باب حماسه با محوریت شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
نظریه پردازان ادبی معاصر، از چشم اندازهایی مختلف ژانرهای ادبی را مورد نقد و بررسی قرار داده اند. دراین میان، میخائیل باختین نظریه پرداز بزرگ روس، جایگاه ویژه ای دارد. وی با تاکید بر اصطلاح کلیدی «منطق مکالمه» درمیان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان و آن هم رمان های داستایفسکی را واجد ماهیت گفتگویی و چند آوایی می شمرد. بر همین اساس، باختین آثار حماسی و تراژدیک را فاقد خصلت مکالمه ای می داند. در نظر وی، تک آوایی و تک صدایی برچنین آثاری حاکم است و صدای راوی بر فراز صداهای شخصیت های داستان شنیده می شود. ما در این مقاله برآنیم تا با استناد به آراء و اندیشه های باختین، و با محوریت شاهنامه فردوسی این مدعا را مورد نقد و بررسی قرار دهیم و با ذکر پاره ای از داستان ها و مولفه های بنیادین شاهنامه، بر منطق گفت و شنودیِ آن، تصریح و تاکید نماییم.
گروتسک و ادبیات داستانی بررسی مفهوم گروتسک و کاوش مصداق های آن در داستان های کوتاه شهریار مندنی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، یکی از مقولات نظری هنر و ادبیات با نامِ «گروتسک» (grotesque) از جهاتی بررسی می شود. گروتسک به مثابة نوعی نگاه به دنیا، انسان، و رفتارهای آدمیان از دیرباز در میان آثار ادبی ـ هنری دنیا نمونه هایی دارد. در قرن های پیشین توجه بسیار اندکی به این مقوله شده است، اما در قرن اخیر نظریه پردازان نام داری چون میخائیل باختین (M. Bakhtin) به طور گسترده ای به آن پرداخته اند. در این مقاله علاوه بر بررسی نگاه منتقدان به مقولة گروتسک، تعاریف و توضیحات نظری پیرامونِ گروتسک کاویده شده و نیز به دو رویکرد اصلی، که در مورد این مقولة ادبی ـ هنری مطرح است، نگاهی شده است. این دو رویکرد عبارت اند از: 1. رویکردی که بر جنبة طنز و کارناوالی تأکید دارد؛ 2. رویکردی که جنبه های هراس آمیز آن را می بیند. سپس عناصر، اهداف، و کارکردهای گروتسک، به ویژه بر اساس نگاه فیلیپ تامسون (Ph. Thomson)، بررسی شده است. بخش پایانی مقاله بررسی تعدادی از داستان های کوتاه شهریار مندنی پور، نویسندة معاصر، است که خصلت ها یا عناصر گروتسک موجود در داستان های او از چند جنبه بررسی شده است.
درآمدی بر طنز عرفانی با نگاهی انتقادی به پژوهش های حوزة طنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعاریف و تلقی هایِ مرسوم از طنز و مطایبه در ادبیات فارسی بر تقابلی بنیادین میان «سخن جد» و «سخن غیرجد» بنا شده اند. این پیشفرض، پی آمدهایی را در حوزة طنزپژوهی به دنبال داشته است که از آن جمله به مواردی چون رجحان «سخن جد» بر «غیرِجد» و همچنین تقلیلِ طنز و شوخ طبعی به پیامی اجتماعی، اخلاقی، دینی و ... می توان اشاره کرد.
مقالة حاضر با نشان دادنِ کاستی هایِ این شیوة نگاه، به ویژه در مورد طنزهای عرفانی در پی آن بوده است تا با بهره گیری از اندیشه های میخاییل باختین، چشم اندازی از طنز عرفانی ترسیم کند که بنیان هایِ آن بر ویژگی های کارناوالیِ زبان و طنز عرفانی و میزانِ مرزبندی میان «خود» و «دیگری» بنا نهاده شده است. در این چشم انداز، اگر میزانِ مرزبندی میان «خود» و «دیگری» را به صورت یک پیوستار در نظر بگیریم، طنز عرفانی در سویی قرار دارد که در آنجا کمترین میزانِ مرزبندی به چشم می خورد. این مرزبندی با گذر از طنزهای اجتماعی و سیاسی به بیشترین مقدار خود در سوی دیگرِ پیوستار، یعنی دشنام ها و هجوهای شخصی می رسد.
چیدمان چاپ دستی: مفهوم اسنوبیسم در آثار چاپ های دستی فرانسیسکو گویا از مجموعه کاپریس
حوزه های تخصصی:
بی گمان یکی از رسالت های راستین هنر، بیان مصایب اجتماعی و رنج آدمی است که در جامعه مدرن از دیرباز تاکنون بسیار مهجور مانده است. تحلیل هنر اعتراضی یا اعتراض در هنر از بعد اجتماعی و روان شناختی در فرهنگ غرب درون مایه اصلی مقاله حاضر را تشکیل می دهد. این نوشتار به بررسی و کنکاش روحیات هنرمند، ویژگی های اثر هنری و موضوعات اعتراضی در هنرهای تجسمی(نقاشی) و ادبیات می پردازد. از این گروتسک و اسنوبیسم به دلیل سرشت انتقادی شان از مباحث اصلی مطرح شده می باشند. از این میان آراء و اندیشه های فلاسفه ای نظیر ولفگانگ کایزر و میخائیل باختین در باب گروتسک محور اصیل این مقاله را تشکیل می دهند. متفکر آلمانی نگرش خود را محدود به یک دارالمجانین می کند و ادیب روسی تفکرات خود را در ابعاد هیولاهای کارناوال بیان می کند.
کارناوال گرایی در شطرنج با ماشین قیامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قسمت اعظم رمان های جنگی فارسی که با موضوع جنگ ایران و عراق نگاشته شده اند، به مضامین عقیدتی و سیاسیِ همسان پرداخته و بنابر مصالح اجتماعی، درجهت ترویج گفتمانی واحد عمل کرده اند؛ اما در این میان شاهد ظهور آثاری متفاوت، مانند رمان شطرنج با ماشین قیامت نوشته حبیب احمدزاده نیز هستیم که تاحدودی از آثار تک گویه فاصله گرفته و از عناصر موجد چندآوایی بهره برده اند. درواقع، رمان مذکور از جهاتی چند، با تعریف هایی که باختین در مبحث کارناوال گرایی دربارة رمان های چندآوایه بیان کرده است، مطابقت دارد. شطرنج با ماشین قیامت با وارد کردن جسمانیات به زندگی قهرمان و همچنین کاربرد گفتار کوچه بازاری و دشنام آلودِ یکی از شخصیت های داستان، موجب تکثر نگرش ها و سبک های زبانی داستان می شود. جهان بینی راوی تنها دیدگاه ابرازشده در داستان نیست؛ این جهان بینی به واسطه پرسش های وجودشناسانه و ضد گفتمان یکی دیگر از شخصیت ها، اقتدار معهود خود را ازدست می دهد. پدیده قرینه سازی و خلق جفت های تقلیدی برای اشخاص و وقایع داستان نیز برخاسته از خصلت دوسویه کارناوال است؛ ضمن اینکه به تعویق افتادن کنش قهرمان/ راوی در انجام وظایف نظامی و مشغول شدن به امور غیرمتعارف، پیروزی را به عنوان امری مسلم به تأخیر می اندازد و به این ترتیب، موجب خدشه دار شدن عامل کلیدی زمان خطی در رما ن های تک گویه می شود.
مقاله به زبان فرانسه: غوری در فضاهای کارناوالی سلین (Romans d’«espaces en perdition»: voyage au coeur des territoires carnavalesques céliniens)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر مساله «فضاهای ره به زوال» را در آثار لویی فردینان سلین مورد بررسی قرار می دهد. در رمان های سلین که عموما حول محور توصیف فضا می چرخند، ما با مکان های ظالمانه و جهان های خونین و دوزخی مواجه هستیم. این فضاها همواره به مثابه جهان هایی معرفی می شوند که در معرض زیرورو شدن و نابسامانی قرار دارند و چنین به ذهن متبادر می شوند که گویی آخرالزمان بهشت روی کره خاکی فرا رسیده است. این فضاهای در حال زوال با درونمایه هایی همچون گرداب، زندان، شکنجه، رنج و مجازات همپیوند شده اند. به عبارت روشن، این فضاها در واقع جهان های تباه شده ای هستند که در آن ها دریدن و برهنه کردن و بی مایه کردن بدن ها سکه رایج است.
گفتگو در شعر فروغ فرّخ زاد با تکیه بر منطق مکالمه ی میخاییل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میخاییل باختین، صاحبِ نظریه ی منطق مکالمه بر ویژگی گفتگویی متون مختلف تأکید دارد و آن را حاصل تعامل متقابل گوینده و شنونده می داند. از دیدگاه او گفتگو در بستر اجتماعی شکل می گیرد و با گفتارهای گذشته و آینده در تعامل است. اگرچه از دیدگاه او از میان انواع ادبی تنها رمان واجد ویژگی های منطق گفتگویی و چند صدایی بوده و شعر به دلیل گزینش های محدود و خالی بودن از حضورِ « دیگری» در خور توجه از دیدگاه مذکور نمی باشد، اما شعر فروغ فرّخ زاد به سبب گزینش های گسترده،آفرینش فضاها و موقعیّت های حضور دیگران و کاربرد واژگان، مضامین و مفاهیم غیر مرسومی که شاعر آزادانه و به دور از هنجارهای رایج شعری، وارد زبان شعر می کند، دارای ویژگی های گفتگویی است و عمده ترین شگردهایی که فروغ برای فضاسازی گفتگو به کار می گیرد، عبارتند از: 1)کاربرد ضمایر من، تو و او 2)گزاره های خطابی 3)چند صدایی 4)کارناوال. شعر فروغ هرچه از سه مجموعه ی آغازین به سوی دو مجموعه ی پایانی به پیش می رود، از تعلقات فردی فاصله گرفته، صبغه ی اجتماعی می پذیرد و از تک صدایی به چند صدایی می گراید. گزاره های پرسشی، امری و ندایی، مهم ترین گزاره هایی هستند که بر منطق گفتگویی فروغ دلالت دارند و بیان روایی برجسته ترین شگرد او برای آفرینش فضای چند صدایی است و انتقادهای صریح و تلخ او شعرهایش را به سخن کارناوالی نزدیک ساخته و بر خاصیت گفتگویی و تعاملی شعرش افزوده است.
کنش های جمعی کارناوالی و فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، کنش های جمعی و جنبش های جدید اجتماعی، پدیده ای مدرن و ناشی از شهری شدن، شکل گیری روابط اقتصادی، ارزش های جدید، انتظارات و تحرکات جدید اجتماعی هستند. تقابل میان حکومت و جنبش های جدید اجتماعی، در فضای شهری معنا پیدا می کند و در نتیجه ی کنترل حکومت، می تواند به جنبش اعتراضی و یا انقلاب تبدیل گردد. این جنبش ها به دنبال تغییرات کلان در حکومت نیستند و مطالبات محدود و مشخصی دارند و نهادهای کوچک قدرت، سبک زندگی، محیط زیست و مسائل اجتماعی را مورد پرسش قرار می دهند. فضاهای شهری نقش مهمی در زندگی اجتماعی-سیاسی داشته و به عنوان مرکز ارتباط و تحول در شهرها عمل می کنند. وجود اماکنی مانند میدان ها و پارک ها با ایجاد زمان – مکان متفاوت، می توانند فضای مناسبی را برای وقوع کنش های جمعی کارناوال گونه ای فراهم کرده و مطالبات طبقه ی متوسط را به شکلی متفاوت بیان کنند. این مقاله، با استفاده از روش مطالعه ی اسنادی، مصاحبه و مشاهده ی مستقیم، نقش و تأثیر فضاهای شهری را در فراهم آوری بستر مناسب برای شکل گیری کنش های جمعی و جنبش های جدید اجتماعی، با نظر به شهر استانبول در سال 2013 بررسی می کند. وجود اماکنی مانند میدان تقسیم استانبول، فضایی را پدید می آورد تا مکالمه، بحث و اظهار نظر به شکل آزادانه و باز برگزار شده و در صورت پدید آمدن بسترهای لازم گفتمان و تداوم آن، این امکان فراهم شود تا از دل آن کنش های جمعی هدفمند و جنبش های اجتماعی اصلاحی پدید آمده و به رشد جامعه ی مدنی و ایجاد توسعه ی سیاسی کمک کند.
تحلیل کارکرد خنده در شاهنامه براساس نظریه باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۰)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر این است که با رویکرد روایت شناسی باختینی یعنی منطق گفت وگویی به بررسی شاهنامه فردوسی بپردازد. منطق گفت وگویی نوعی روایت است که به بررسی روابط بین دیدگاه های مختلف ازطریق گفت وگو می پردازد و یگانه راه تعامل را گفت وگو می داند. منطق گفت وگویی با مفاهیمی نظیر «چندصدایی»، «دگرآوایی» و «کارناوال» تکمیل می شود. از لوازم ضروری زندگی کارناوالی خنده است؛ در شاهنامه به سه نوع «خنده» برمی خوریم که یک نوع آن به خنده ای که مدنظر باختین است نزدیک است و آن خنده ای است که مفهوم مسخره کردن و تحقیر را می رساند. انواع دیگر خنده عبارت اند از: «خنده» شادمانی و «خنده»ای که تمثیلی از طبیعت است. در فرجام نیز به تفاوت ها و شباهت های بین خنده کارناوالی و خنده شاهنامه پرداخته شده است، تا مطابقت نظریه منطق گفت وگویی با شاهنامه سنجیده شود. در این پژوهش تلاش شده تا واژه «خنده» و مشتقات آن با بهره گیری از روش تحلیلی توصیفی در شاهنامه بررسی و براساس نظریه منطق مکالمه باختین سنجیده شود و تفاوت ها و شباهت های آن با «خنده» کارناوالی باختین تبیین شود.
بررسی جامعه شناختی گفتار عامیانه در خرده فرهنگ جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بین زبان و جامعه ارتباط متقابل وجود دارد که در این فرایند ارتباطی، ویژگی های اجتماعی و فرهنگی گروه های جامعه در زبان آن ها منعکس می شود؛ بنابراین زبان می تواند ابزاری برای شناخت این ویژگی های اجتماعی و خرده فرهنگی باشد. در این مقاله قصد بر این است که از طریق بررسی زبان عامیانه جوانان به مناسبات اجتماعی آنان با گفتمان مسلط جامعه و نهادهای اجتماعی، پی ببریم. بر این اساس هدف نهایی، بیان نقش و کارکرد گفتار عامیانه در خرده فرهنگ جوانان است. تبیین نظری پژوهش حاضر، بر مبنای نظریه کارناوال باختین و مناسبات زبان و قدرت در گفتمان فرکلاف، انجام شد و با استفاده از روش تحلیل گفتمان و الگوی تحلیلی فرکلاف، داده های مورد نظر تحلیل شدند. جامعة آماری، وبلاگ های شخصی (زندگی بلاگ) جوانان 15-29 سال و نوشته شده از سال 1385 تا 1388، در نظر گرفته شد. نمونه گیری به روش نظری و هدفمند انجام شد. حجم نمونه با رسیدن به نقطه ی اشباع و تکرار در یافته ها، به 30 متن وبلاگ رسید. روند تجزیه و تحلیل داده های پژوهش به این نتیجه رهنمون شد که گفتار عامیانه در خرده فرهنگ جوانان به گونه ای یکدست و مشابه به کار نمی رود .بلکه با توجه به فضای اجتماعی کاربرد آن، شکل های متفاوت می یابد؛ این زبان به عنوان زبانی کارناوالی، نظم مسلط، هنجارها و نهادهای اجتماعی آن را به چالش می کشد و با تمرکز بر لذتی کانالی، در برابر ارزش ها و هنجارهای ایدئولوژیک مسلط به شکلی پنهان مقاومت می ورزد. این مقاومت با صبغة کارناوالی خود، به گونه ای متفاوت در فضای فرهنگی پایین شهر و بالای شهر و در حوزه های ارزشی و ایدئولوژیکی متفاوتی از گفتمان مسلط، به منصة ظهور می رسد.
خوانش باختینی رمان حیاط خلوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«حیاط خلوت» نوشته فرهاد حسن زاده، یکی از رمان های برگزیده جشنواره ادب پایداری است. این رمان از جمله آثار متفاوت در حوزه ادبیّات پایداری به شمار می رود. نگرش انتقادی به تبعات جنگ و حذف ارزش های برآمده از این واقعة سیاسی، اجتماعی، رمان مذکور را به اثری قابل تأمّل از منظر حوزه انسان شناسی و جامعه شناسی ادبیّات بدل می کند. از سوی دیگر، تجربه مبتنی بر زیست جهان نویسنده در زبان و اجتماع پس از جنگ، موجب بازتاب کیفیات زندگی و چگونگی تحوّلات فکری شخصیّت های این رمان شده است. هدف این پژوهش، بازخوانی رمان حیاط خلوت با رویکرد میخائیل باختین است. نتایج این خوانش نشان می دهد که در این رمان، حرکتی کارناوالی از سوی شخصیّت ها برای ویرانگری نظم برساختة حاکمیت جامعة پس از جنگ صورت می گیرد. در این حرکت نشانه های متفاوت گفت وگو، خنده، اعتراض، چند صدایی و نقیضه پدیدار می شود که نشان دهندة جنبه هایی از کیفیت زندگی انسان معاصر است.
بررسی عنصرهای کارناوالی رمان های نوجوان ایرانی، بر اساس نظریه ی میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل رمان های نوجوان ایرانی، در چارچوب نظریه ی کارناوال باختین است. «امپراطور کلمات»، «هستی» و «دختره ی خل وچل» به دلیل داشتن کنش و فضای کارناوالی، به صورت هدفمند از میان رمان های نوجوان ایرانی انتخاب شدند. به دلیل اهمیت توانمندسازی نوجوان و پرورش صدای متمایزش، پرداختن به این نظریه ضروری است. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی با روی کرد توصیفی تحلیلی است. براساس یافته ها، «امپراطور کلمات» با پدیدآوردن فضایی کارناوالی، اقتدار بزرگسال را می شکند و نوجوان را توانمند می کند. نوجوانان با درنوردیدن مرزها، نژادها و طبقه های مختلف را کنار هم قرار می دهند، اما مرزهای آهنین هنجارها، شکستنی نیستند و نه تنها نوجوانان که بزرگسالان را نیز محدود می کنند. در «هستی»، کنش های هنجارشکنانه ی نوجوان، در جامعه ای که نوجوانان ستم دیده اند، رسمیت و قدرت بزرگسالان را خدشه دار می کند. هنجارشکنی نوجوان، معطوف به قانون های خانه و جامعه و در زمینه ی جنسیت، دگرپوشی و گزینش هویت مردانه برای رسیدن به هویت زنانه در جامعه ی مردسالار اتفاق می افتد. در «دختره ی خل وچل»، طنز کارناوالی، قدرت مردانه را به نفع زنان رنج کشیده به سخره می گیرد. جنون نوجوان، زبانش را بی پرواتر و کنش هایش را کارناوالی تر می کند، اما تمسخر، تنها شکست هنجارها را یادآور می شود و تغییر دیگری در مناسبت های جامعه ی مردسالار به وجود نمی آورد. در نگاهی مقایسه ای، هنجارشکنی نوجوان در «هستی»، نتیجه بخش تر بوده است.
تحلیل وجوه فرهنگ عامه در نقاشی های حسینعلی ذابحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۵۹
71 - 82
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به مطالعه وجوه فرهنگ عامه در آثار ذابحی با تمرکز بر چند مضمون مرتبط مانند کارناوال، آرمانشهر و گروتسک می پردازیم. مسئله اصلی چگونگی نشان دادنِ رهایی فرهنگ عامه از زیر فشار و بار فرهنگ مسلط در آثار هنرمند مذکور با تکیه به سبک او، با روش توصیفی-تحلیلی است. هدف پژوهش برجسته کردن ویژگی های فرمی آثار و در نهایت رسیدن به دو سطح دلالت آشکار و ضمنی است تا با شرح آنها، انواع وجوه فرهنگ عامه در آثار این هنرمند در دو سطح فرهنگ متعلق به عامه و فرهنگ تولید شده توسط عامه برجسته شود. در بخش اول مقاله در سطح دلالت آشکار با تکیه به ویژگی های کلی نقاشی های هنرمند چون حذف خط مرزنما، از ریخت افتادگیِ اشیا در طبیعت بی جان ها و استفاده از رنگ های بیانگر به تمایز فیگورها، اشخاص ادا و اطوار و البسه و آرایش خاص منطبق بر شخصیت های اجتماعی شان پرداخته و ارتباط آنها با عناوین زبانیِ هنجارشکنِ آثار تبیین می شود. در سطح دلالت ضمنی با توجه به ویژگی های کلی آثار و پیوند دادنِ موضوع نقاشی های این هنرمند به یکدیگر، به مضامین عمیق تری خواهیم رسید. با بررسی شخصیت و لباس فیگورها در آثار می توانیم جشنی آیینی چون کارناوال را متصور می شویم که افراد به فرصت های برابر یعنی به نوعی آرمانشهر بی طبقه رسیده اند. در این بخش از قطع و اندازه و نحوه اجرای آثار به منزله محل فروشکستن تقابل دوگانه فرهنگ مسلط و عامه بحث می شود. به حال خود واگذاردن طبیعت بیجان ها حسی از هراس را همراه دارند. این وجه همراستای فیگورهایی که به نحو اغراق آمیز بر وجوه شخصی شان تأکید شده است، فضایی گروتسک را القا می کند. نحوه قلم گذاری سریع، کوبه ای و رنگ گذاری خشک و جسمانی، رنگ های تیره با اتکا به نیروی هیولایی و احساس برخاسته از رنگ ، وجوهی را به نمایش می گذارد که در برابر نیروی قواعد آثار بازنمایانه (عینی گرا) مقاومت می کند. این مقاومت نقاشی را دارای انرژی ذخیره ای می کند که بعد ایستا و نامتحرک شخصیت ها و فرم های طبیعت بی جان را متحرک، معوج، مواج و دفرمه می کند و از ریخت می اندازد. تمام ویژگی های گفته شده، با پیچ و تاب دادن زبان مسلط بصری با تکیه به سبک اکسپرسیونیسم، نقاشی ها را از سلطه بازنمایانه بازداشته اند و بدون تأکید مستقیم بر سیاهی های طبقه عامه وجود فرصت های تحقق بخش انرژی های نادیده گرفته فرهنگ عامه را معرفی می کنند. این آثار از پس توصیف فرمی و تحلیل تفسیری در دو سطح دلالت در نتیجه دو وجه از فرهنگ عامه را، یکی فرهنگ تولید شده توسط عامه و دیگری فرهنگ متعلق به عامه را معرفی می کند و در نتیجه در تقابل با هنر تقلیدی/ بازنمایانه، هنر زیباشناختی به شمار می آیند زیرا به شکل معکوس ناهمگونی خود را نسبت به فرم های تجربه سلطه اعلام می کند.
امنیت و مشارکت اجتماعی زنان در مواجهه با نابهنجاری های محله ای (مطالعه وضعیت زندگی ساکنان برج های نواب و اطراف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
123 - 147
حوزه های تخصصی:
فضاهای شهری صحنه هایی هستند که فعالیت های عمومی زندگی شهری در آنها رخ می دهد. احتمال وقوع جرم در فضاهای بی دفاع شهری یا جرم زا، به دلیل امکان پذیرنبودن رؤیت بصری، بیشتر است. پژوهش حاضر، که در محله نواب تهران در پاییز سال 1393 صورت گرفته است، از نوع کیفی و به روش نظریه مبنایی است. داده ها از مسیر مشاهده میدانی و مصاحبه عمیق با 30 نفر از افراد بالای 25 سال (زنان خانه دار لیسانس و دیپلم، زنان و مردان کارمند و کسبه محل، نگهبان بوستان محله، رئیس سرای محله، رانندگان تاکسی و دیگر افراد مطلع درباره موضوع) در محله نواب جمع آوری شده است. به دنبال پاسخ به این پرسش های کلی که ساکنان این محله چه وضعیتی دارند، چه راهکارهایی برای بهبود وضعیت زندگی آنها با مشارکت زنان محله تصورپذیر است و آسیب های اجتماعی موجود، به چه اختلالاتی در کارکرد خانواده ها انجامیده است، سه مقوله "امنیت اجتماعی، به خطرافتادن بهداشت خانواده (روانی جسمی) و اختلال در کنش های سازنده اجتماعی فرهنگی" به منزله مقولات برجسته استخراج شدند. مطابق نتایج، زنان محله مشارکت خود را بی نتیجه یا همراه با نتایج کوتاه مدت در بهبود وضعیت محله دانستند، آسیب ها به ایجاد نظمی جدید منجر شده بود که هردو گروه بزهکاران پراکنده در محله و آسیب دیدگان را به واکنش های اغلب طعنه آمیز درقبال نظام برنامه ریزی و نظارت جامعه واداشته بود. دستاورد نهایی کاربردی پژوهشگر در میدان تحقیق، شکل گیری فضای تملک مقطعی فضا به دست زنان محله بود، که این مشارکت متداوم دیده نشد و زنان ساکن این محدوده مشارکت اجتماعی مداوم را بی نتیجه، طنزآلود و حتی خطرناک ارزیابی کردند. درخلال تحقیق، توصیفی که در سطحی بالاتر درباره وضعیت کلی فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده های ساکن برج های نواب درمعرض آسیب های متعدد حاصل شد، "تقابل کارناوالی در فضای شهری" نام گرفت.
واکاوی مفهوم کارناوالیسم در آرای باختین و بررسی امکان مقاومت در زبان عامیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی امر کارناوالی در فرهنگ عامیانه و بررسی امکان مقاومت در برابر قدرت سیاسی مسلط و تک صداست. پارادایم غالب در ساحت اندیشه ورزی دوران جدید، زبان را ابزار جدید فهم جهان معرفی می کند و آن را موقعیت مند و برآیند بافتار اجتماعی اش می داند و صداها بیانگر منافع، علائق و ایدئولوژی های متفاوت اند و در نتیجه، زبان حوزه ی منازعات سیاسی-اجتماعی تلقی می شود. بنا به رأی باختین، دو گفتمان عمده در جامعه وجود دارد: گفتمان جدی و رسمی و گفتمان غیررسمی و خنده. گفتمان نخست غالباً دلالت بر دستگاه حکومت و نهادهای قدرت دارد که عبوس و صامت تلقی می شوند و گفتمان دوم نیز بر زندگی روزمره، زبان و ادبیات عامیانه. باختین کارناوال را بهترین محل نمود و شکل گیری مقاومت و تحقق چندصدایی می داند. محقق در این پژوهش کوشیده است به دنبال ردیابی و واکاوی عناصر کارناوالیته، از جمله مهم ترین مؤلفه ی آن، یعنی «چندصدایی»، با تبیینی جامعه شناختی، مسئله ی شکل گیری مقاومت در زبان عامیانه را ارزیابی کند. بنا به رأی باختین، میان بروز چندصدایی (پلورالیسم آوایی) در وضعیت استبدادی و وجود طنز در زبان عامیانه رابطه ی ایجابی وجود دارد. این پژوهش وجود چنین رابطه ای را تحقق امکان مقاومت در زبان عامیانه می داند.
بررسی سه مضمون باختینی کارناوال، گفت وگوگرایی و کرونوتوپ در نمایشنامه سر فرود آورد تا پیروز شود یا اشتباهات یک شب اثر الیور گلدسمیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲
245 - 274
حوزه های تخصصی:
نمایشنامه سر فرود آورد تا پیروز شود یا اشتباهات یک شب را می توان نقطه اعتلای زندگی ادبی الیور گلدسمیث دانست. ارجاعات متعدد به رخدادها و آثار ادبی قرن هجدهم انگلستان، بر غنای نمایشنامه افزوده و گواه حضور معانی عمیق در پس مکالمات زنده شخصیت هاست. در این نوشتار، معانی ادبی و اجتماعی این نمایشنامه بررسی می شود. برای نیل به این هدف، مفاهیم کارناوال، گفت وگوگرایی و کرونوتوپ میخائیل باختین به کار گرفته می شود تا با بررسی گفتمان های موجود در متن و عناصر زمانی و مکانی، روشن شود که چگونه گلدسمیث با خلق شرایطی کارناوالی، جامعه ای را به تصویر می کشد که در آن، صدای خدمتکاران، زنان و آنان که زیر سلطه صاحبان قدرت اند، اهمیت می یابد و شنیده می شود؛ درحالی که هنجارهای تحمیل شده اجتماعی و ایدئولوژی های قدرت مدارانی که سعی در انزوای صدای طبقات فرودست دارند، به چالش کشیده می شوند.
نظریه کارناوال و هجو منیپی باختین در خوانش برادران کارامازوف و تحلیل جهان درون قهرمانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
379 - 402
حوزه های تخصصی:
میخاییل میخاییلویچ باختین (1975-1895) یکی از منتقدان نامدار قرن بیستم است که ارزش بسیاری از آثار او تا پیش از مرگش بر جامعه روسیه آشکار نشد. باختین مسائل بوطیقای داستایفسکی و مسائل آثار داستایفسکی را با رویکردی نوین به آثار و اندیشه داستایفسکی به نگارش در آورده است. باختین در این دو اثر، رمان داستایفسکی را فضایی سرشار از گفتمان و کارناوالی پر از زهرخند می داند. فیودور میخایلوویچ داستایفسکی (1821-1881) نویسنده قرن نوزدهم مکتب رئالیسم است. او از پیشگامان و الهام بخشان فلسفه اگزیستانسیالیسم نیز به شمار می رود. فیودور داستایفسکی با رمان مردم فقیر در ادبیات روسیه مطرح شد و رمان برادران کارامازوف به عنوان واپسین میراث ادبی او شناخته می شود. با توجه به اینکه محور اصلی برادران کارامازوف توصیف دقیق و روانشناختی دنیای ذهنی تک تک شخصیت های رمان است، مقاله حاضر با تکیه بر نظریات باختین درباره جهان آثار داستایفسکی، به تحلیل رمان و دنیای درون شخصیت های اصلی آن و فراز و فرود روحی قاتلان بالقوه این اثر می پردازد.