مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
برنامه ریزی فضایی
حوزه های تخصصی:
این مقاله، به مطالعه بخشی از نوار مرزی ایران و عراق می پردازد که شاهد انواع درگیری ها و منازعات پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1359 و همچنین جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران بوده است. نزاع ها و درگیری های نظامی میان ایران و عراق در این منطقه، تاکنون تاثیرات ویژه ای بر امنیت و توسعه و فرآیند تعامل دوسویه این دو عنصر در سطوح منطقه ای و ملی داشته است. هدف عمده این پژوهش پاسخ به پرسش هایی است که در خصوص روابط متقابل میان امنیت و توسعه در مناطق مرزی وجود دارد. دورة زمانی این پژوهش 30 ساله بوده و از سال 1358 تا 1388 شمسی را در بر می گیرد.نتایج به دست آمده نشان می دهد که در مناطق مرزی متغیرهای متعددی با یکدیگر ارتباط معنی داری داشته و به صورت سیستماتیک بر یکدیگر تاثیر می گذارند. همچنین رابطه مثبت زیادی میان شاخص های توسعه و شاخص های امنیتی وجود دارد. نتایج تفصیلی حاکی از آن است که در منطقه مورد مطالعه، شاخص های امنیتی در نواحی مرزی دارای اقتصاد توسعه یافته تر مثل آبادان و ماهشهر، نسبت به دیگر نواحی توسعه نیافته نظیر شوش و دشت آزادگان، در سطح بالاتری قرار دارند و در نواحی که فقر و بیکاری بیشتر است، ناامنی نیز بیشتر می باشد. از طرف دیگر امنیت، دو شرط لازم برای توسعه منطقه ای که همانا جذب فعالیت های اقتصادی و سرمایه گذاری می باشد را فراهم می کند.
تحلیل فضایی در جغرافیای کشاورزی
فضا در جغرافیای کشاورزی به جهت ارتباط آن با کشاورزی‘ از جایگاه خاص و اهمیت ویژه ای برخوردار است و بر همین اساس‘ تحلیل فضایی بخش عمده مطالعات جغرافیای کشاورزی را تشکیل می دهد. در این مقاله‘ ضمن مروری بر اهمیت و نقش تحلیل فضایی در جغرافیای کشاورزی‘ نگرش جغرافیای کشاورزی به فضا‘ مفهوم کشاورزی‘ سؤالات اساسی در یک تحلیل فضایی‘ رویکردهای تحلیل فضایی در جغرافیای کشاورزی‘ نگرش سیستمی‘ شیوه های تحلیل فضایی‘ منطقه بندی و اهمیت آن در جغرافیای کشاورزی مورد بحث قرار گرفته است. در پایان نیز کاربرد تحلیل فضایی در جغرافیای کشاورزی برای برنامه ریزیهای کشاورزی‘ منطقه ای و روستایی مطرح گردیده است.
تحلیلی از نابرابری و عدم تعادل فضائی توسعه در استان اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
روند تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در دهه های اخیر و گوناگونی بستر جغرافیایی به شکل گیری نوعی خاص از نظام فضایی استقرارگاههای انسانی منجر شده است. عدم تعادل میان مراکز روستائی و شهری در زمینه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، موجب بر هم خوردن نظم فضائی سکونتگاهها از یک سو و رشد شتابان و بی رویه بعضی از شهر های درجه اول گردیده است، مهاجر فرستی از روستاها و شهرهای کوچک به اینگونه شهر ها باعث محرومیت، انزوا و حاشیه ای شدن روستاها و شهرهای کوچک، گردیده است. نمونه آن، نامتعادل بودن ساختار فضائی استان اصفهان می باشد. قطبی شدن جمعیت آن در ناحیه اصفهان، تمرکز انواع فعالیتهای اقتصادی، خدماتی در شهر اصفهان، باعث بهم خوردن سلسله مراتب منطقی و منظم در مرتبه و اندازه سکونتگاهها گردیده است.
این پژوهش با این فرضیه مورد بررسی قرار گرفته که : شیوه برنامه ریزی قطبی و نوع سیاست گذاریها باعث نابرابری و عدم تعادل فضایی در استان اصفهان گردیده است. این تحقیق با استفاده از روش اسنادی و آماری و بهره گیری از مدل اسکالوگرام به تحلیل موضوع مورد مطالعه پرداخته و سعی در نشان دادن راهکارهایی در کاهش نابرابری و عدم تعادل در منطقه می باشد.
بررسی و تحلیل ویژگی های منحصر به فرد نظام برنامه ریزی فضایی در بلژیک
حوزه های تخصصی:
بررسی نظام برنامه ریزی فضایی در کشورهای مختلف میتواند راهنمایی در راستای اتخاذ تصمیمات مقتضی جهت بهبود نظام عملکردی برنامه ریزی در کشور باشد. کشور بلژیک با وجود مساحت کم آن دارای نظام برنامه ریزی منحصر به فردی است، که ناشی از موقعیت ویژه سیاسی و اجتماعی این کشور است. بلژیک دارای سیستم فدرالی متشکل از سه جامعه فرهنگی و سه منطقه اقتصادی است که برنامه ریزی فضایی در حیطه اختیارات مناطق اقتصادی قرار میگیرد و هر یک از مناطق سیستم برنامه ریزی متفاوتی را دنبال مینمایند. در این مقاله ابتدا ویژگیهای عمومی کشور بلژیک بیان شده و در ادامه مشکلات شهرنشینی و در نهایت، خلاصه ای از سیستم برنامه ریزی فضایی در این کشور مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی نظام برنامه ریزی فضایی در کشورهای مختلف میتواند راهنمایی در راستای اتخاذ تصمیمات مقتضی جهت بهبود نظام عملکردی برنامه ریزی در کشور باشد. کشور بلژیک با وجود مساحت کم آن دارای نظام برنامه ریزی منحصر به فردی است، که ناشی از موقعیت ویژه سیاسی و اجتماعی این کشور است. بلژیک دارای سیستم فدرالی متشکل از سه جامعه فرهنگی و سه منطقه اقتصادی است که برنامه ریزی فضایی در حیطه اختیارات مناطق اقتصادی قرار میگیرد و هر یک از مناطق سیستم برنامه ریزی متفاوتی را دنبال مینمایند. در این مقاله ابتدا ویژگیهای عمومی کشور بلژیک بیان شده و در ادامه مشکلات شهرنشینی و در نهایت، خلاصه ای از سیستم برنامه ریزی فضایی در این کشور مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی سلسله مراتب نظام برنامه ریزی فضایی در کشور سوییس
حوزه های تخصصی:
با آغاز قرن بیستم، اکثر کشورهای جهان در واکنش به پیچیدگیها و معضلات توسعه گسترده شهرنشینی اولین اقدامات برنامه ریزی فضایی خود را آغاز نمودند. کشور سوییس از این امر مستثنی نبوده و از اوایل قرن بیستم اقدامات برنامه ریزی فضایی خود را از پایین ترین سطح با تأکید بر ملاحظات کمّی شروع نموده و امروزه با گذشت بیش از یک قرن برنامه ریزی فضایی آن با تکیه بر اصول پایداری، مشارکت عمومی و خصوصی و به کارگیری گسترده از تکنیکهای مدل سازی و شبیه سازی در حال انجام و پیشرفت است. هدف این مقاله آشنایی با نظام برنامه ریزی فضایی این کشور از سه بخش اصلی تشکیل شده است؛ در بخش اول به آشنایی مختصر از شرایط سیاسی، جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی و شناخت تنگناهای موجود در نظام برنامه ریزی فضایی این کشور پرداخته شده و در بخش دوم سطح سه گانه برنامه ریزی فضایی سوییس تبیین شده و در بخش سوم نتیجه گیری شده است. نظام برنامه ریزی فضایی سوییس در سه سطح کنفدراسیون، کانتون و کمون انجام میشود که از ویژگیهای اصلی آن همکاری افقی و عمودی در سطوح مختلف برنامه ریزی، تأکید بر اصل خودمختاری کانتون ها و اصل دموکراتیک است.
آمایش سرزمین در اتریش با نگاهی به کنفرانس برنامه ریزی فضایی örok
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نظام برنامه ریزی فضایی اتریش میپردازد. گرچه شروع برنامه های آمایش سرزمین در اتریش بر اساس تعاریف نوین به دهه های 50 و60 قرن بیستم برمیگردد، از سال 1971 با تشکیل کنفرانس آمایش سرزمین (?rok) این امر به طور جدی بر مبنای قانون اساسی در دستور کار 9 ایالت به عنوان مسؤولان اصلی تهیه آن قرار گرفت. در یک سیستم پیچیده از توزیع قدرت و در سه سطح ملی (فدرال)، ایالتی و محلی این برنامه ها به اجرا در میآیند. دولت مرکزی مسؤولیت برنامه های آموزش عالی، فرودگاه ها، مدیریت آب، حمل و نقل ریلی، جاده های بین منطقه ای، آزادراهها و جاده های فدرال، معادن، جنگل داری و امور مالی را برعهده دارد. قوانین ساختمانی و منطقه بندی، حفاظت از طبیعت، شکار وماهیگیری،کشاورزی، وضع و دریافت مالیات برعهده ایالت ها میباشد. اطلاعات مورد نیاز برنامه ریزی در سطح منطقه ای جمع آوری میشود و در تهیه برنامه های منطقه ای، هماهنگی با حکومت مرکزی و مناطق همجوار پیگیری شده و توصیه های لازم برای نظارت بر شهرداریها و برنامه های شهری ارایه میشود. تنها سطحی که برنامه ریزی فضایی در تمام سطح محدوده اجرا میشود سطح کمون ها(سطح محلی) است که از وین،14 شهر خودمختار و2342 شهرداری کاملاً کوچک تشکیل میشوند در این سطح طرح های کالبدی محلی تهیه میشوند که به لحاظ حقوقی الزام آور بوده و میبایست اصول توسعه وعمران، ابزار اجرا و طبقه بندی کاربری اراضی را پیش بینی نمایند و توسط مرجع منطقه ای نظارت، بازبینی و تصویب نهایی گردند.
بررسی ابزارهای مدیریت سرزمین در سیستم برنامه ریزی فضایی کشور پرتغال
حوزه های تخصصی:
آرایش نظام های برنامه ریزی یک کشور، نظام برنامه ریزی فضایی آن محسوب میشود. آشنایی با نظام برنامه ریزی فضایی کشورها و تجربیات آن ها امکان مقایسه وتطبیق را فراهم آورده و در نتیجه تصمیم گیری و تعیین سیستم برنامه ریزی مناسب میّسر میشود. این مقاله به مطالعه سیستم برنامه ریزی فضایی کشور پرتغال پرداخته و به علت متأثر بودن سیستم از عوامل متعدد، نخست وضعیت جغرافیایی، جمعیتی، اقتصادی، تاریخی و سیاسی آن بررسی شده و سپس تاریخچه برنامه ریزی فضایی و برنامه ریزی زمان حاضر به همراه انواع طرح ها و قوانین مربوط به تفصیل مشخص شده است. علت انتخاب این کشور، رشد سریع اقتصادی و به تبع تغییرات بسیار درسال های اخیردر برنامه ریزی فضایی آن است. آرایش نظام های برنامه ریزی یک کشور، نظام برنامه ریزی فضایی آن محسوب میشود. آشنایی با نظام برنامه ریزی فضایی کشورها و تجربیات آن ها امکان مقایسه وتطبیق را فراهم آورده و در نتیجه تصمیم گیری و تعیین سیستم برنامه ریزی مناسب میّسر میشود. این مقاله به مطالعه سیستم برنامه ریزی فضایی کشور پرتغال پرداخته و به علت متأثر بودن سیستم از عوامل متعدد، نخست وضعیت جغرافیایی، جمعیتی، اقتصادی، تاریخی و سیاسی آن بررسی شده و سپس تاریخچه برنامه ریزی فضایی و برنامه ریزی زمان حاضر به همراه انواع طرح ها و قوانین مربوط به تفصیل مشخص شده است. علت انتخاب این کشور، رشد سریع اقتصادی و به تبع تغییرات بسیار درسال های اخیردر برنامه ریزی فضایی آن است.
تحلیل مقایسه ای قواعد محیط زیستی برای توزیع کاربریهای شهری مطالعه های موردی: امریکا، بریتانیا، کانادا و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تحلیل اصول و قواعد محیط زیستی توزیع کاربریهای شهری مورد استفاده برای برنامه ریزی کاربری زمین در ایران است تا مشخص شود آیا این اصول و قواعد برای حفظ و بهبود کیفیت محیط زیست شهری، کافی و کاربردی است یا خیر. در این پژوهش ابتدا اصول و قواعد محیط زیستی توزیع کاربریهای شهری از سطح طرحهای جامع در نظام برنامه ریزی فضایی ایران و کشورهای پیشرو در موضوع برنامه ریزی کاربری زمین شهری مانند امریکا، بریتانیا و کانادا استخراج و در قالب دو مجموعه طبقه بندی شد. سپس از طریق تحلیل مزایا، معایب و سازگاری اعضای این دو مجموعه، اصول و قواعد محیط زیستی همگن و دارای توانایی کاربرد در برنامه ریزی کاربری زمین شهری در ایران در قالب مجموعة تطبیقی جدید پیشنهاد شد. در مرحلة بعد اصول و قواعد محیط زیستی توزیع کاربریهای طرح توسعة شهری منطقة 5 شهرداری تهران (به عنوان نمونه ای از جدیدترین مجموعه اصول و قواعد کاربردی) با مجموعه اصول و قواعد پیشنهادی تحقیق مقایسه شد. نتایج تحلیل ها نشان میدهد که اصول و قواعد محیط زیستی توزیع کاربریهای شهری مورد استفاده در طرح مذکور نسبت به اصول و قواعد همتا در مجموعة تطبیقی پیشنهادی، ناکافی و غیرکاربردی است. در نهایت مشخص شد که بخشی از اصول و قواعد محیط زیستی عام توزیع کاربریهای شهری مورد استفاده کشورهای پیشرو، توانایی کاربرد در برنامه ریزی کاربری زمین شهرهای ایران را دارد و در ترکیب با اصول و قواعد همتا مورد استفاده در ایران میتواند الگوهای مناسبی برای برنامه ریزی پایدار شهرهای ایران شکل دهد.
سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS ) و نیازمندیهای در حال پیدایش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فن آوریهای جدید باید بتواند بینش مسئولان را درباره مورد پیامدهای تصمیمات مربوط به سرمایه گذاریهای مسکن ‘صنعت‘مدیریت محیط‘برنامه ریزی شهری و دیگر زمینه ها را در سطح ملی ‘ منطقه -ای و محلی گسترش دهد . در این میان سیستم اطلاعت جغرافیایی (GIS ) با توجه به نیازمندیهای در حال پیدایش ‘مجموعه علوم کامپیوتری را درباره زمینه های عنوان شده فوق در اختیار دست اندر کاران و برنامه ریزان قرار میدهد . روشن ساختن اهداف GIS ‘ ذخیره داده ها ‘ پیشرفتهای مربوط به سخت افزار و نرم افزار و زمینه های مختلف کاربردGIS از جمله محورهای مورد بحث مقاله حاضر است .
سطح بندی و برنامه ریزی فضاهای گردشگری روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد
حوزه های تخصصی:
فقدان رتبه بندی علمی و نظام مند در تعیین جایگاه مکانی- فضایی کانونهای جاذب گردشگری روستایی و بالطبع توزیع نامتناسب تاسیسات و تجهیزات از جمله کاستیهای بنیادی و مشهود در مطالعات و طرحهای توسعه صنعت گردشگری در کشور و به ویژه در بخش مرکزی شهرستان بویراحمد است. شهرستان بویراحمد برخوردار از توانمندیهای بالقوه در توسعه گردشگری است که به دلایل مختلف از جمله عدم مطالعه جامع، به فعلیت نرسیده است، پژوهش حاضر به دنبال بررسی تواناییهای طبیعی، تاریخی و فرهنگی و نیز چگونگی توزیع و پراکنش مکانی- فضایی خدمات گردشگری در نقاط و حوزههای روستایی واقع در قلمرو تحقیق متناسب با جایگاه و عملکرد هر یک بوده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و با بهرهگیری از روش اسنادی- میدانی در 239 نقطه روستایی دارای سکنه بخش مرکزی شهرستان بویراحمد با اجرای مدل گاتمن و تکنیکهای آماری ویلیام گاست( t )، تحلیل واریانس یک طرفه (آزمون F ) و آزمون همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزارهای Excel ، Spss ، Gis به منظور ، سطح بندی و تعیین سطح فضاهای روستایی از لحاظ توسعه صنعت گردشگری و دستیابی به اهداف تحقیق انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که قلمرو تحقیق از جاذبههای طبیعی، فرهنگی و تاریخی متعدد و متنوعی، در توسعه گردشگری برخورداراست اما توزیع خدمات و تاسیسات در کانونهای جاذب روستایی نا متعادل و نامتناسب با جایگاه مکانی، فضایی هر یک بوده است از این رو راهبردهای اجرایی در توسعه ساختار و سازمان فضایی حاکم بر حوزه های گردشگری روستایی ارائه گردید و برای هرکدام از سطوح، تجهیزات و زیرساختهای متناسب با آن پیشنهادگردید.
برنامه ریزی فضایی در توسعه صنعت گردشگری: (مطالعه موردی: استان چهار محال و بختیاری، محور بازفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لایه بندی فضا، تعیین اوزان عملکردی و مکانیابی علمی کانون های گردشگری، برای سرمایه گذاری و اجرای پروژه های عمرانی، از جمله رویکردهای ضروری در فرایند نیل به توسعه پایدار و متوازن است. بر این مبنا، در مقاله پیش رو که بخشی از دست آورد یک طرح مطالعاتی بزرگ در منطقه بازفت، از توابع استان چهار محال وبختیاری است، با استعانت از دیدگاه ساختاری- کارکردی و بهره گیری از روش های اسنادی، پرسشنامه ای و مشاهدات میدانی، در گرد آوری اطلاعات، و نیز به کار گیری مدل استاندارد سازی(Z Score) و نرم افزارهایArc View GIS) و (SPSS/PC در پردازش، تحلیل، طبقه بندی و ترسیم گرافیکی یافته های پژوهش، پس از تعریف و تعیین سطوح یا لایه های فضایی همگن، مبادرت به انتخاب کانون های گردشگری برتر و تنظیم تعاملات کارکردی بین هر یک و سرانجام، ارائه راهبردهایی اجرایی در توسعه و تجهیز ساختار و سازمان فضایی حاکم بر هر کانون و حوزه فرادست آن شده است.
بررسی و تحلیل نظام برنامه ریزی فضایی فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، فرآیند تکوین نظام شهرسازی و برنامه ریزی فضایی در کشور فرانسه مورد بررسی قرار می گیرد. سابقه و رویکرد برنامه ریزی فضایی در فرانسه، این کشور را در زمره پیشگامان امر برنامه ریزی در مقیاس های متنوع محلی، شهری و منطقه ای قرار می دهد. نگاهی که به ویژه در دهه های اخیر به برنامه ریزی توسعه کالبدی- فضایی، و نیز پایش اثرات توسعه ای در این کشور وجود داشته، نشان دهنده نوعی سیر تکوین و تکامل است. در همین حال، عصاره رهیافت دو سطحی در برنامه ریزی که توسعه را در لایه راهبردی تعریف و در لایه اجرایی معنا می کند، موجب گردیده تا فرانسه به موفقیتی قابل قبول در دست یابی به اهداف توسعه ای و در همین حال حفاظت از اراضی طبیعی دست یابد. در پهنه های درون شهری نیز، با روی کار آمدن قانون «همبستگی و نوسازی شهری»، بازتعریفی در مفهوم برنامه ریزی کاربری اراضی به وقوع پیوسته و سازوکار تهیه و بازنگری «طرح های محلی شهرسازی» در یکپارچه سازی فرآیند شهرسازی نقشی موثر ایفا نموده است
تعیین سطح بندی توسعه و اولویت برنامه ریزی فضایی دهستان های استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، ارزیابی شاخص های توسعه پایدار و دستیابی به میزان نابرابری های ناحیه ای در دهستان های استان اصفهان براساس آمار سال 1385 است. جامعه آماری پژوهش، 121 دهستان استان اصفهان را شامل می شودکه براساس 17 شاخص اولیه و تبدیل آن به 10 شاخص ترکیبی رتبه بندی شده اند. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر این پژوهش« توصیفی-کمی و تحلیلی» است. از این جهت، شاخص های مورد مطالعه با استفاده از روش Z-Score استاندارد شده و با بهره گیری از مدل تحلیل خوشه ای به روش سلسله مراتبی، دهستان ها سطح بندی و تحلیل شده اند و در نهایت، در سه گروه (فرابرخوردار، میان برخوردار و فروبرخوردار) سطح بندی شده اند و جایگاه هر یک از دهستان ها در سطوح توسعه مشخص شده است. نتایج حاصل از این پژوهش، حاکی از آن است که در میان دهستان های استان، 15 دهستان در دو زیر خوشه در سطح فرو برخوردار (سطح سوم) جای گرفته و اولین اولویت توسعه را به خود اختصاص داده اند. دومین سطح (میان برخوردار) شامل 9 دهستان در سه زیر خوشه است که سطح دوم اولویت توسعه مناطق را در بر می گیرند. اولین سطح ( فرا برخوردار) شامل 97 دهستان در چهار زیر خوشه از لحاظ شاخص های مورد بررسی هستند، و آخرین اولویت توسعه را در بر دارند.
برنامه ریزی فضایی به منظور مکانیابی بازارچه های صنایع دستی (مطالعه موردی استان خراسان جنوبی)
حوزه های تخصصی:
ا مروزه یکی از مسایل اساسی پیش روی مدیران و برنامه ریزان تخصیص منابع به نقاطی است که پتانسیل بازدهی سرمایه را دارند و منافع اقتصادی و اجتماعی برای جامعه به همراه دارند. این نقاط با استفاده از روشهای مکانیابی که در واقع استعدادهای فضایی و غیر فضایی یک سرزمین را برای انتخاب مکان مناسب کاربری خاص، ارزیابی و تجزیه و تحلیل می کنند، انتخاب میشوند. مکانیابی مناسب وقتی صورت می پذیرد که یک ارزیابی دقیق، همگون و سریع از جذابیت مکان های مختلف برای کاربری مورد نظر وجود داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر انتخاب مکان بهینه برای ایجاد بازارچههای صنایع دستی در استان خراسان جنوبی است که با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و به کمک نرم افزار Expert choice به انجام رسیده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که ایجاد چنین بازارچههایی در مراکز این شهرستانها، از ابعاد مختلف اقتصادی، به علت دو مقوله مهم کارایی و اثربخشی، مقرون به صرفهتر است. در این میان با توجه به نتایج حاصله شهرستان بیرجند و به تبع آن شهر بیرجند بیشترین پتانسیل برای استقرار این بازارچهها را دارا است. و برای استقرار بازارچهها در سطح شهر بیرجند به ترتیب: قلعه بیرجند، ارگ کلاه فرنگی و باغ شوکت آباد پیشنهاد شد.
تغییرات ساختارهای اقتصادی و بنیان های جدید برنامه ریزی فضایی شهری و منطقه ای کلان شهرها، مورد شناسی: کلان شهرتبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل تطبیقی برنامه ریزی مبتنی بر بنیان های عصر صنعت و اطلاعات و تعیین تغییرساختارهایی است که برنامه ریزی فضایی را شکل داده اند. به نظر می رسد درشرایط عدم تطابق بنیان های برنامه ریزی با تغییرات ساختارهای اقتصاد جهانی، شهرها (خصوصاً کلان شهرها)که عامل رشد اقتصادهای ملی و ارتقاء دهنده جایگاه بین المللی و جهانی کشورها هستند، در برنامه ریزی های توسعه و عمران شهری و منطقه ای با مشکل تناقض های کالبدی نسبت به نقش بایسته شان مواجه می شوند. این مسأله می تواندراه جهانی شدن کشورها از طریق نقش آفرینی کلان شهرهارا مسدود نماید.
دراین مقاله، اصول پایه ای برای برنامه ریزی فضایی شهری و منطقه ای با استفاده از آراء و نظریه پردازی های صاحب نظران این حوزه ازجمله دانیل بل، فریتزماکلوپ، آلوین تافلر، فرانک وبستر، یونجی ماسودا، سیمون نورا، آلن منک، مارک اوری پورات و مانوئل کاستلز ارائه شده است زیرا این اندیشمندان دارای دیدگاههای مرتبط با جامعه ی اطلاعاتی هستند. در این مقاله کوشیده شده است سازمان یابی فضایی کلان شهرتبریز و منطقه شهری آن باحاکمیت انگاره جدید تبیین گردد. روش گردآوری و تحلیل داده هادراین مقاله به صورت تحلیل ثانویه می باشد. عمده ترین یافته های مقاله عبارتند از: ساده وکوتاهتر شدن فضا به دلیل کم شدن اجزای سیستم ها، جایگزینی آمیختگی اجزا به جای جدایی گزینی آنها، جایگزینیانبوه زدایی اززمان و مکان برتمرکز و تراکم، تغییر نظم دهی اجزا از ساختار عمودی به افقی، جایگزینی گسستگی بر پیوستگی فضایی اجزای سازمان، جایگزینی معیارهای کیفی برکمی درسازماندهی و تغییراندازه و مقیاس اجزای سیستم از بزرگ به کوچک.
تبیین راهبردهای آمایشی در مناطق کشاورزی قدیمی بر اساس رویکرد سیستمی هیلهورست مورد : منطقه گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که ساختار فضایی هر منطقه و میزان تعادل نظام شهری آن بازتاب کالبدی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی منطقه است، مدل های رایج آکادمیک، مانند رتبه- اندازه، آنتروپی، هرفیندال و... علیرغم ارزش های کمیّت پذیری و سادگی، فاقدکفایت لازم اند. زیرا شاخص های اقتصادی اجتماعی، اداری و کالبدی را نادیده گرفته، صرفاً معطوف جمعیّت شهرها هستند. هدف پژوهش: کاربرد رویکرد سیستمی هیلهورست در تبیین راهبرد آمایشی منطقه گیلان و روش تحقیق نیز: روش تحلیل سیستمی (نظامگرا)، با داده ها و اطلاعات اسنادی و کاربرد مدل های رتبه ـ اندازه، ضریب جینی، نخست شهری و قلمرو تحقیق هم استان گیلان به مثابه منطقه ی عملکردی و برنامه ریزی است. رویکرد سیستمی هیلهورست، چهار عامل مؤثر (وسعت پهنه ی مساعد اکولوژیک، ظرفیت منابع معدنی، عملکرد اقتصادی فرامنطقه ای، میزان تمرکز اداری) را تجزیه وتحلیل و بازتاب آن ها را بردو مؤلفه فضایی (نظام شهری، وسعت پهنه حاشیه ای) ارزیابی می کند. متعاقباً مناطق به چهار دسته تفکیک و بر پایه ی جایگاه ملی، راهبرد آمایشی مطلوب منطقه تدوین می گردد. طبق یافته ها، منطقه ی گیلان: دارای پهنه مساعد اکولوژیک وسیع، فاقد منابع معدنی، عملکرد اقتصادی کشاورزی و گردشگری، سیستم اداری متمرکز و پدیده ی فوق برتری نخست شهری، اما وسعت نسبی حاشیه منطقه ناچیز است. منطقه ی گیلان""منطقه ی کشاورزی قدیمی"" تلقی و راهبرد آمایشی مناسب منطقه ""تثبیت پراکنده"" انتخاب و نهایتاً محورها و حوزه های سرمایه گذاری، معرفی گردید.
تحلیلی بر معیارها و شاخص های مکان یابی شهرک های صنعتی با تأکید بر اصول برنامه ریزی فضایی و آمایش سرزمین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه رشد صنعت به صورت مجتمع، منطقه، ناحیه، قطب یا شهرک صنعتی، پدیده ای است رایج در نواحی شهری، که باید توجه خاصی را در گزینش مکان بهینه این نواحی صرف نمود. از این روی در کشورمان در طی چند دهه اخیر عدم توجه به معیارهای صحیح در مکان گزینی این کاربری، سبب عدم تعادل های فضایی در سطح مناطق شده است. این پژوهش با هدف مطالعه معیارها و عوامل مؤثر در مکان یابی شهرک های صنعتی، به مطالعه و تحلیل این عوامل، مطابق با اصول برنامه ریزی فضایی و آمایش سرزمین در ایران می پردازد. جهت انجام این امر از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شده است، اطلاعات مورد نیاز برگرفته از اسناد و منابع مکتوب می باشد. از این روی در گام نخست با مراجعه به منابع مکتوب و کتابخانه ای، شاخص ها و معیارهای مؤثر در مکان یابی شهرک های صنعتی استخراج گردیدند که با توجه به تأکید این پژوهش بر روی برنامه ریزی فضایی و آمایش سرزمین، این معیارها در چهار سطح ملی، منطقه ای، ناحیه ای و محلی طبقه بندی گردیدند. سپس با توجه به برابر نبودن وزن و اهمیت هر معیار اقدام به تعیین وزن آن ها توسط مدل تحلیل شبکه ای (ANP) شد. از نتایج قابل ملاحظه این پژوهش می توان به مواردی همچون مهمتر بودن عوامل و معیارهای طبیعی نسبت به عوامل انسانی و همچنین وزن بیشتر عوامل محلی نسبت به سایر سطوح فضایی و کاهش وزن عوامل با افزایش سطح فضایی از سطح محلی به ملی ذکر نمود.
Success and Failure in Metropolitan Regions Organization Comparative comparison of east pivot of metropolis Tehran and east pivot of metropolis Paris (توفیق و ناکامی در ساماندهی مناطق کلان شهری؛ مقایسه تطبیقی محور شرق کلان شهر تهران با محور شرق کلان شهر پاریس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محور شرق کلان شهر تهران از دیرباز به دلیل شرایط آب و هوایی مناسب، نقش مؤثری در رشد و گسترش فضایی سکونتگاه های روستایی و شهری منطقه خود ایفا کرده است. به طوری که این توان و پتانسیل سبب شده در دوره های مختلف این محور بدون رعایت اصول و ضوابط برنامه ریزی به توسعه و گسترش سکونتگاه های روستایی و شهری بپردازند. اما این گونه بی برنامگی ها، توسعه های پراکنده و بی قواره، شرایط نامساعد و نابسامانی را از جنبه های مختلفی از قبیل اقتصادی، اجتماعی، محیط زیست، جمعیتی و ... در منطقه ایجاد کرده است. به همین دلیل دولت نیز بر اساس تجارب شهرهای جدید در کشورهای مختلف و به منظور کاهش بار جمعیتی، تمرکززدایی از کلان شهر تهران و همچنین به منظور سامان دهی سکونتگاه های این محور به احداث و توسعه شهر جدید پردیس پرداخته، تا با برنامه ریزی و احداث این شهر جدید در اطراف کلان شهر تهران شرایط نابسامان منطقه، همچنین تمرکززدایی و کاهش بار جمعیتی تهران را رفع کند. اما باوجود گذشت بیش از دو دهه از احداث شهر جدید پردیس توفیق و ناکامی این سیاست هدف بررسی قرارگرفته است. بنابراین این پژوهش درصدد است به بررسی و تحلیل تطبیقی بین محور شرق کلان شهر پاریس به عنوان نمونه موفق از شهرهای جدید اروپایی با محور شرق کلان شهر تهران بپردازد. روش تحقیق، تحلیل تطبیقی دو نمونه موردی با استفاده از تحلیل های کارتوگرافیک فضایی و مقایسه تطبیقی داده های مربوط به ویژگی های فضایی و کالبدی پهنه های مورد مطالعه است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که برنامه ریزی، بدون در نظر گرفتن روابط فضایی بین فعالیت ها و سکونتگاه ها و دیدگاه صرفاً نقطه ای به سکونتگاه ها از جمله علل اصلی ناکامی در ساماندهی و تعادل بخشی به شرق منطقه کلان شهری تهران است. به این معنا که شهر جدید مارن-لا-وله در شرق پاریس دربردارنده کلیه سکونتگاه ها و حتی مراکز روستایی قدیمی در بستر خود در کنار ظرفیت های فضایی توسعه جدید بوده، درحالی که در برنامه ریزی آمایش شهر جدید پردیس در محور شرق کلان شهر تهران بدون ملاحظه روابط بین سکونتگاهی قدیمی مانند رودهن، بومهن، جاجرود صرفاً به تعیین محدوده قابل توسعه ساخت وسازهای جدید پرداخته و از پرداختن به روابط بین سایر سکونتگاه های موجود در این محور و انتظام فضایی آنها نسبت به هم غفلت شده است.
برنامه ریزی فضایی خدمات گردشگری (مطالعه موردی: استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دسترسی مناسب به خدمات گردشگری، یکی از مهم ترین پارامترهایی است که نقش مهم و تعیین کننده ای در رفاه اجتماعی گردشگران و به طورکلی در عرصة حیات گردشگری دارد. با توجه به اینکه دسترسی به خدمات، حلقة ارتباط میان دو عنصر تقاضا (گردشگران) و عرضه (مراکز ارائه کننده) است، خدمات گردشگری کارا و مطلوب و توزیع بهینه و متناسب آن برای گردشگران و سایر استفاده کنندگان، به توازن و تعادل سایر کارکردهای گردشگری کمک شایان توجهی میکند؛ بنابراین، با کمک برنامه ریزی فضایی بهعنوان یکی از ابزارهای قدرتمند در زمینة تخصیص منابع به فضاها و مکان های دارای اولویت، می توان مکان های بهینة خدمات گردشگری را به بهترین نحو مشخص کرد. برهمیناساس، مهم ترین هدف پژوهش حاضر پهنه بندی مکان های بهینة عرضة خدمات گردشگری در استان فارس است که یکی از قطب های مهم گردشگری کشور بهشمار میرود؛ تا با این پهنهبندی، متناسب با ظرفیت هر مقصد، هم مدیریت بهتری بر گردشگران و نیازهایشان انجام شود و هم مقصدهایی که از نظر خدمات، موانع و محدودیت هایی دارند، شناسایی شوند و مشکلات آنها برطرف شود. این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. در ابتدا، معیارهای خدمات گردشگری، با استفاده از تکنیک دلفی تعیین شدند و سپس وزن دهی معیارهای مربوط به روش سلسلهمراتبی فولر انجام گرفت. در مرحلة بعد، با استفاده از مدل های بهینه سازی MAPPAC و مدل شبکة عصبی مصنوعی، پهنه های مناسب خدمات گردشگری مشخص و رتبه بندی شدند. یافته ها نشان می دهد بخش های سیاسی شهرستان اقلید، سپیدان، بوانات، ممسنی و... از کمترین امکانات برخوردارند و باید در اولویت توسعه قرار گیرند و درمقابل، امکانات بخش های سیاسی شهرستان شیراز، مرودشت، زرقان و... ، بهتر و مناسب تر از دیگر بخش هاست. همچنین ارزیابی مدل ها از واقعیت توسط کارشناسان انجام شده و آن ها معتقدند نقشه نهایی مدل شبکه عصبی مصنوعی، با واقعیت های موجود مطابقت بیشتری دارد.
پویش ساختاری- کارکردی: رویکردی بدیل در برنامه ریزی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکردها به برنامه ریزی فضایی همگام با پیچیده تر شدن جوامع دگرگون می شوند. این گونه دگرگونی ها، در تنوع پذیری روز افزون الگوهای فعالیت و تحرک افراد، خانوارها، گروه ها، نهادها و سازمان ها بازتاب می یابد. بدین ترتیب، در حالی که بعضی مفاهیم، همچون ""مسافت"" و ""حرکت"" در جوامع شبکه ای توسعه یافته اهمیت خود را به طور نسبی از دست می دهند، مفاهیم تازه ای، همچون زمان و زمان- فضا اهمیت می یابند. واقعیت این است که در اقتصادهای کمتر توسعه یافته مسائل مرتبط با برنامه ریزی فضایی از سرشتی متفاوت برخوردار هستند. پاسخگویی مناسب به این مسایل، مستلزم گسترش قابلیت برنامه ریزی راهبردی سازگار و تحول در شیوه برنامه گذاری است. پویش ساختاری- کارکردی، به عنوان رویکردی راهبردی به ساماندهی فضا در سطوح و مقیاس های مختلف، در قالب جغرافیای اجتماعی نوین، می کوشد، ضمن تبیین جنبه های پیچیده ساماندهی فضایی در جوامع کمتر توسعه یافته، برای مسایل ریشه دار در روابط ساختاری- کارکردی آنها چاره جویی نماید. هدف از این مقاله گردآوری مصالح لازم برای برپایی چنین رویکردِ راهبردیِ ""بدیلی"" در برنامه ریزی فضایی است.