مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
فضا
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
197 - 212
حوزه های تخصصی:
با گذشت زمان مؤلفه های مختلف در شهر با تغییر مواجهند و جمعیت آن نیز در حال افزایش است. رشد و تحولات فضایی و کالبدی در آن ها نیز اجتناب ناپذیر است ولی آنچه مد نظر است، چگونگی مدیریت این تحولات در جهتی است که هزینه ها کاهش و سودهای مترتب بر جامعه در آینده بهینه باشد. در این بین تحولات متعادل فضایی در پهنه های سکونتگاهی شهری ضرورتی اجتناب ناپذیر است. در این راستا، این مقاله کوشیده است تحولات فضایی پسکرانه جنوب غرب کلان شهر تهران (شهرستان اسلامشهر) طی سال های 75-1399 مورد بررسی و سنجش قرار دهد. روش گردآوری داده ها و اطلاعات به صورت میدانی و با بهره گیری از سایت های مرجع تصاویر ماهواره ای می باشد. در مطالعه حاضر از تصاویر ماهواره ای لندست 5، لندست 7 و لندست 8 و برای بررسی تغییرات و تحولات فضایی (کاربری اراضی) ایجاد شده از مدل کراس تب، ضریب کاپا از نرم افزارهای Arc/Gis و Goole Map استفاده گردید. نتایج یافته های پژوهش برای بررسی تغییرات فضایی ایجاد شده در شهرهای اسلامشهر، چهاردانگه و احمدآباد مستوفی نشانگر این بود که بیشترین رشد و تحولات گسترش شهری ایجاد شده برای کاربری اراضی ساخته شده برای بازه زمانی سال 1380-1375 با افزایش 27/51 درصد می باشد. دلیل این رشد شهری افزایش جمعیت منطقه مورد مطالعه می باشد که در این دوره بالغ بر 50 هزار نفر بر جمعیت منطقه مورد مطالعه افزایش یافته است و کمترین رشد مربوط به بازه زمانی سال 95-1399 با افزایش 35/1 درصدی است.
نشانه شناسی فضای قدسی: رویکردی انتقادی به تولید فضا در آیین یارسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف جستار حاضر تحلیل و بررسی راهبردهای تولید و بازنمایی فضای قدسی در متون آیین باطنی یارسان (با تمرکز بر متن بارگه بارگه) است. برای این منظور، ابتدا الگوهای مکان یابی بکار رفته در متن را با استفاده از رویکرد لویسنون (2004) بررسی کرده، و سپس راهبردهای بازنمایی و تولید انگاره های فضایی را از منظر بوم شناسی انتقادی (Westphal 2011) مورد بررسی قرار می دهیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که متن مورد نظر از دو الگوی ایستای فضایی توپولوژی و اشاری و همچنین از الگوی پویای حرکتی برای مکان یابی و تعیین جایگاه فضایی عناصر بهره می برد. از سوی دیگر، نتایج روشن ساخت که انگاره های فضایی در متن مذکور بر اساس دو کلان استعاره کاروان و رنگرزی شکل گرفته اند. این ساخت های استعاری منجر به تفکیک ناپذیری انگاره های فضایی و دوره های زمانی در متن شده است، به گونه ای که هر ایده فضایی در متن به صورت غیرمستقیم یک دوره تاریخی را نیز نشان می دهد (اصل فضا-زمانمندی). از سوی دیگر نتایج این مطالعه نشان داد که متن مورد بررسی مرزهای متعارف و تثبیت شده فضایی را میان انگاره های فضایی و جغرافیایی به چالش کشیده، و در راستای انگاره های ایدئولوژیک خود ساخت و ترکیبی جدید را از آنها ارائه می دهد. بعلاوه متن مذکور با واسازی مرزهای جغرافیایی واقعی و خیالی (اصل ارجاعیت) و همچنین با بکار بردن نام جای های متکثر و متنوع به شیوه ای نوین در جهت تثبیت معانی و پیام های الهیاتی خود عمل می کند. در نهایت باید ذکر کرد تمام این الگوها و راهبردهای فضایی در این متن در راستای ارائه نوعی نقشه فضایی نوین (سطح بازنمایی های فضایی) و یا یک ایدئولوژی فضایی جدید بکار می روند.
منطقه و سازماندهی سیاسی فضای آن
حوزه های تخصصی:
منطقه و مسائل مربوط به آن به عنوان یکی ازمباحث میان رشته ای در حوزه هایی مانند جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، روابط بین الملل، و مطالعات منطقه ای مفهوم پردازی شده و در تحلیل ها به شدت به کار می رود. در جغرافیای سیاسی، فرایند سازماندهی سیاسی فضا درمقیاس منطقه ای از اهمیت به سزایی برخوردار است. یک سازمان سیاسی فضای منطقه ای، یک فضای سازمان یافته انسانی است که اهداف سیاسی آن اغلب برای کنترل و نظارت بر منابع برای تامین نیازهای منطقه ای؛ مانند: مدیریت مناقشات، ایجاد نظم، تشکیل وحدت، حل کشمکش های درون/برون منطقه ای، و سرانجام ایجاد امنیت صورت می گیرد. به همین جهت، موضوعاتی مانند سیاست، اقتصاد، امنیت و فرهنگ در سازماندهی سیاسی فضای منطقه ای به بهترین شکل قابل مشاهده اند. نمود عینی سازماندهی سیاسی فضا در منطقه، یک سازمان یا یک اتحادیه منطقه ای با اهداف گوناگون است. مانند اکو. این نوشتار با استفاده از شیوه توصیفی - تحلیلی در صدد بیان این نکته است که یک منطقه چگونه مورد سازماندهی سیاسی واقع می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهند سازماندهی سیاسی یک فضای منطقه ای معمولا در چارچوب یک یا چند سازمان و یا اتحادیه منطقه ای و در درون قلمرو و مرزهای آن، انجام می شود. شکل گیری سازمان های منطقه ای ، طرح خاورمیانه بزرگ و غیره در قالب سازماندهی سیاسی فضای منطقه ای قابلیت بررسی را دارند.
تحلیل فضایی دسترسی گروه های فقیر به خدمات شهری (مورد: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نارضایتی از شرایط زندگی و بسیاری از مسائل مرتبط با آن را می توان در ناتوانی شهر در تأمین نیازهای اولیه ساکنانش جست وجو کرد. یکی از مؤلفه های اساسی رفاه مردم، امکان پذیری دسترسی شهروندان به خدمات شهری در مقیاس محله است. در این پژوهش تلاش شده است که میزان دسترسی گروه های اجتماعی اقتصادی مختلف نسبت به خدمات شهری شناسایی شود. مسئله تحقیق بر این موضوع تأکید دارد که آیا منابع خدمات شهری به طور عادلانه در میان گروه های اجتماعی اقتصادی مختلف توزیع شده است؟ این موضوع به ویژه برای کشورهای در حال توسعه با شهرنشینی سریع مانند ایران که در آن نابرابری دسترسی به خدمات شهری در حال رشد است، مرتبط است. این پژوهش بررسی می کند که آیا و تا چه حد توزیع خدمات شهری عادلانه است؟ در این راستا، روش های مختلفی برای تحلیل هم بستگی دسترسی به خدمات و فقر شهری و تهیه اطلاعات مکانی مورد نیاز برای تصمیم گیری بهتر آمیخته شده است. برای ترسیم فقر شهری از 24 شاخص اجتماعی، اقتصادی و کالبدی در سطح بلوک های آماری استفاده شده است. همچنین برای ترسیم دسترسی به خدمات شهری از ظرفیت خدمات شهری (فضاهای سبز، آموزشی، مذهبی، درمانی و ورزشی)، تراکم جمعیت، فاصله از خدمات و هم پوشانی نواحی خدمات شهری استفاده شده است. نتایج نشان دهنده هم بستگی منفی بین دسترسی به خدمات و فقر شهری در شهر ارومیه است. بیشترین هم بستگی مربوط به خدمات آموزشی با مقدار 231/0- است که با افزایش فقر مناطق از میزان دسترسی به خدمات آموزشی کاسته می شود. این وضعیت با اهداف توسعه پایدار و دسترسی عادلانه به خدمات شهری سازگار نیست. در این مقاله مناطقی از شهر که نیاز به توجه دارند بر روی نقشه مشخص شده است که در برنامه ریزی و توسعه آتی شهر مفید خواهد بود.
تبیین نظری رابطه سازماندهی سیاسی فضا و عدالت فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
۲۸۷-۲۷۲
حوزه های تخصصی:
سازماندهی سیاسی هر کشوری در قالب تقسیمات کشوری انجام می شود، تقسیمات کشوری فرایندی است که سرزمین توسط مرزها محدود شده و هر حکومت برای اداره بهتر سرزمین و سهولت در خدمات رسانی ایجاد توسعه و ایجاد یک عدالت فضایی در کشور نیازمند تقسیم بندی سیاسی فضا می باشد. عدالت فضایی از طریق ساز و کار سازماندهی فضا یا برنامه ریزی فضایی، به توسعه متوازن مکان و فضای جغرافیایی منجر شده و موجبات رضایت شهروندان و اعتماد آنها را به سازه مدیریت و سیستم سیاسی مربوطه را فراهم کرده در نتیجه از شکل گیری ذهنیت درجه دو و سه و یا اجحاف ملی در بین آنها تا حد زیادی جلوگیری می کند. در این پژوهش که از نوع بنیادی است با استفاده از روش کتابخانه ای اطلاعات مورد نیاز جمع آوری می شوند و سپس با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی به بررسی این مسئله پرداخته خواهد شد که سازماندهی سیاسی فضا رابطه ای با عدالت فضایی دارد؟ یافته ها نشان می دهد که اصول و معیارهای اصلی سازماندهی سیاسی فضا را می توان در مباحثی چون افزایش احساس رضایت، سهولت در دسترسی به خدمات و خلق فرصت های برابر شهروندان و نواحی دسته بندی کرد. از آنجایی که عدالت فضایی به عنوان یک خروجی در پی برابری نسبی قدرت، فرصت و ثروت در راستای کسب حداکثر مزیت ها متناسب با ظرفیت ها در راستای ارتقای منزلت شهروندان است. با نظر داشتن اصول و رویکردهای سازماندهی سیاسی فضا و عدالت فضایی می توان ادعا کرد که ارتباط آنها از نوع تعاملی است.
ظرفیت سنجی فضایی توسعه میان افزای شهر بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۹
155 - 180
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه میان افزا برای شهرهایی که با محدودیت توسعه افقی و تنگناهای طبیعی مواجه می باشند رویکردی مناسب شناخته شده است.این نوع پدیده توسعه درونی از یک سو به مسئله تأمین مسکن شهری مربوط می شود و از سوی دیگربه ضرورت حفظ زمین های محدوده ی شهر و حوزه های پیرامون آن باز می گردد.بسیاری از اراضی شهری یا فاقد کاربری هستند و یا دارای کاربری های فراشهری(زندان ها و پادگان ها و غیره) می باشند و یا اینکه متناسب با ارزش زمین و تأسیسات و تجهیزات موجود،تراکم ساختمانی-جمعیتی اعمال نشده است.همین امر باعث شده که شهرهای در فضاهای پیرامون خود به گونه ای ناموزون وافراطی گسترش یابند.این در حالی است که می توان با محدود کردن گسترش حاشیه ای و اعمال سیاست های تشویقی متراکم سازی علاوه بر استفاده بهینه و حداکثری از ظرفیت های درون شهر،مانع تخریب محیط زیست و نابودی اراضی کشاورزی وزراعی حاشیه شهرها شد و با هدایت توسعه کالبدی میان افزا گامی در جهت توسعه پایدار شهری برداشت.براساس آمارهای موجود،67هزار هکتار بافت فرسوده شهرهای کشور شناسایی شده است که از این میزان؛258 هکتار آن در شهربروجرد قرار دارد و عدم توجه به توسعه میان افزا شهرهای کشور و به طور اخص شهر بروجرد می باشد.برهمین اساس هدف مقاله در راستای ظرفیت سنجی فضایی توسعه میان افزا دراراضی رها شده وبلااستفاده شهر بروجرد است و روش پژوهش به صورت توصیفی،تحلیلی وییمایشی می باشد. بنابراین با آگاهی از میزان اراضی خالی و ساخته نشده درون شهر بروجرد و برآورد میزان اراضی قابل دریافت،ضرورت استفاده بهینه از فضاهای خالی و کم بهره برداری شده و فضاهای رها شده جهت تأمین مسکن با رویکرد توسعه میان افزا شهرقابل درک است و ارجح بر توسعه پراکنده شهر در اراضی پر شیب و ناهموار با هزینه های آماده سازی بسیار بالا می باشد.
خوانش بولی جنبش های اجتماعی با استفاده از نظریه های فضا-زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
41 - 54
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : فضامندی و زمان مندی جنبش های اجتماعی از اهمیت بسیاری برخوردار است. مطالعات کمی الگوهای فضا-زمانی جنبش ها را بررسی کرده اند. این مقاله به ترکیب فضاهای کنشگری که در موفقیت جنبش های اجتماعی مؤثر بوده اند می پردازد.
هدف پژوهش : هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری الگوهای فضا-زمانی در جنبش های اجتماعی برمبنای نظریه های فضا-زمان و بررسی تأثیر این الگوها در شکل دهی به رفتارها و کنش های اجتماعی است.
روش پژوهش : متدلوژی تحقیق به صورت ترکیبی از روش های کمّی و کیفی است. 34 جنبش اجتماعی معاصر به صورت تاریخی مطالعه و اطلاعات آن ها کدگذاری و دسته بندی شد. با استفاده از تحلیل محتوای کمّی شرایط علّی پژوهش شناسایی و براساس معیارهای تحقیق دسته بندی شدند. با تبدیل داده های کیفی به کمّی و با استفاده از روش بولی معادله ای به دست آمد که در آن ارتباط بین متغیرهای فضا-زمان و موفقیت جنبش ها تعیین شد.
نتیجه گیری : نتایج نشان داد جنبش موفقیت را تجربه می کند اگر از فضاهای ساختار فضا-زمان نسبی استفاده کند «و» از فضاهای ساختار فضا-زمان رابطه ای استفاده نکند «یا» از فضاهای ساختار فضاوزمان مطلق استفاده کند «و» از فضاهای ساختار فضا-زمان رابطه ای نیز استفاده کند. یافته ها نشان داد اگر امکان شبکه سازی های مبتنی بر روابطِ نزدیک و چندوجهیِ گسترده برای جنبش فراهم نباشد، در این صورت برای نیل به موفقیت، شبکه بندی سازمانی ضروری است. همچنین ثابت شد در صورت غیبت نهادها، وجود توأمان فضای فیزیکی شهری و فضاهای رابطه ای (رسانه ها، شبکه سازی های گسترده و هنرهای اعتراضی)، برای موفقیت جنبش الزامی است. آن ها با هم یک حوزه عمومی را شکل داده و در آن به اعتراض و مقاومت برای به چالش کشیدن سلطه دولت مستقر ادامه می دهند.
بازنمایی فضای معماری در سینما با رویکرد پدیدارشناسی (نمونه موردی: فیلم نوستالژیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اسفند ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
21 - 32
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: میان معماری و سینما پیوند تاریخی و اجتماعی موثقی وجود دارد. سینما به عنوان هنر هفتم، برآیند سایر هنرها از جمله ادبیات، تئاتر، نقاشی و معماری است. در این میان، معماری پررنگ تر از سایر فرم های هنری در سینما نقش ایفا می کند. سینما این امکان را به بشر داد تا پدیده ها و واقعیت ها را از زاویه دید و منظری تازه تجربه کنند. احتمال آن که فیلم بتواند «تجربه مستقیم از فضا ی زیسته » را گشوده و افشا کند، مولفه ای است که از منظر معماری، ارزش بررسی کردن را دارد. رسانه سینما، به ویژه فیلم های خودزیست نامه، از جهت بازنمایی فضا ی زیسته و خاطره تجربه آن فضا از نگاه کارگردان در درک مکانیسم حافظه فضایی، در ذهن مخاطبان و معماران حائز اهمیت می باشند. فیلم های آندری تارکوفسکی، از زندگی نامه خود کارگردان نشئت گرفته اند و شعر وجودی زیستن وی را بیان می کنند؛ فیلم نوستالژیا، به عنوان نمونه موردی در نظر گرفته شده است. پرسش پژوهش، مطرح می کند که چگونه معنا و حافظه فضایی از طریق رسانه فیلم خودزیست نامه نوستالژیای آندری تارکوفسکی (فیلم به عنوان بازنمایی بصری مکان زیست شده) انتقال داده می شود ؟
هدف پژوهش: در این پژوهش، هدف بررسی معنا و حافظه فضایی فضا های زیسته در فیلم خودزیست نامه نوستالژیا، از منظر پدیدارشناسی می باشد.روش پژوهش: روش تحقیق از نوع کیفی و روش توصیفی-تحلیلی و پدیدارشناسی است. که از منظر پدیدارشناسی، نه از گزیده مصاحبه ها بلکه از تصاویر متحرک فیلم های سینمایی نشئت گرفته است. مطالعه کنونی فیلم از نوع « پدیدارشناسی توصیفی بصری» از تجربه فضا است.نتیجه گیری: بررسی ها نشان می دهند با خوانش پدیدارشناسانه معماری از طریق رسانه سینما، در فیلم خودزیست نامه نوستالژیا اثر آندری تارکوفسکی، زمانی که فیلم ساز به درک عمیقی از فضا و معماری رسیده و فضای فیلم حاصل تجربیات زیسته وی باشد، این معانی توسط مخاطب درک، رمزگشایی و تجربه می شوند. فیلم نوستالژیا، درباره حس دلتنگی و اشتیاق برای خانه دوران کودکی است، خانه به عنوان اولین مکان تجربه شده در کودکی، همواره در حافظه فضایی فرد ماندگار خواهد بود و نگرش بعدی به فضا ها تا حدی بستگی به این نگرش اولیه دارد. با نگاهی به فیلم نوستالژیا، درخشش شاعرانه ناب تصاویر معماری تارکوفسکی، درمانی برای زبان الکن معماری دوران معاصر است که فارغ از گستره وسیع احساسات بشری است.
تحلیل بینانشانه ای روابط فرم و فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
25 - 36
حوزه های تخصصی:
امروزه نقدهای نو برای تحلیل و خوانش متون مختلف مورد استفاده قرار می گیرند و نتایج قابل قبولی از خود نشان می دهند. بینامتنیت و نقد بینا متنی و بینا نشانه ای از آن جمله اند. نقد بینامتنی از دهه 1960 توسط یولیا کریستوا و سایر اعضای حلقه تل کل رواج یافته است و امروزه مکاتب مختلفی در این زمینه فعالیت دارند. یکی از شاخه های نوین و پر کاربرد بینامتنیت، «نقد بینانشانه ای» است. متاسفانه این روش نقد هنوز آنچنان که باید در خوانش متون معماری و طراحی صنعتی به کارگرفته نشده است. این پژوهش، با هدف رسیدن به یک شناخت نظام مند از فضا و روابط فرم و فضا، این روش نقد را بکار گرفته است. بر اساس تحلیل های صورت گرفته در این پژوهش، چهار رمزگان مؤثر در خوانش فضا شناسایی شده اند که عبارت اند از: رمزگان ابعاد فیزیکی، رمزگان بصری، رمزگان معنایی و رمزگان بعد پنهان که هر کدام از این رمزگان ها، زیر رمزگان هایی دارند. براساس رمزگان های یاد شده، روابط فضایی فرم با سایر فرم ها در دو گروه «فرم های سایر محصولات» و «فرم های کالبدی» شناسایی شده است. در نهایت، براساس چهار رمزگان یاد شده، الگویی از روابط فضایی فرم بدست آمده است.
تفسیری بر شکل پذیرش پرسپکتیو خطی در نقاشیِ متأخرِ صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
83 - 92
حوزه های تخصصی:
تأثیرپذیری نقاشی ایرانی از نقاشی اروپایی از اواسط عهد صفوی باعث ایجاد جریانی در نقاشی ایرانی شد که تا دوران معاصر نیز ادامه یافته است. به نظر می رسد طرحِ فضا در این جریان نقطه کانونی این مواجهه باشد. این مقاله شکل پذیرش و اجرای تکنیک پرسپکتیو خطی را در نقاشی متأخر صفوی به عنوان نمودی از نخستین مواجهه های هنری ایران با «مدرنیته» تحلیل و تفسیر می کند. یافته های بخشِ تحلیلی مقاله نشان می دهد که جریان اصلی نقاشی در اواخر عهد صفوی واجد فضایی «ترکیبی» یا «دوگانه» است و پرسپکتیو خطی در این نقاشی ها اغلب به صورت «ناقص» و «منطقه ای» اجرا شده است. در بخش تفسیری با استفاده از رویکردِ پدیدارشناسیِ هرمنوتیکِ هایدگر نشان داده شده است که این «ترکیبِ تعارض آمیز» تجسمِ مواجهه دو هستی شناسی ناهمساز است. به نظر می رسد پیش از آنکه در فضای اندیشه ایران طرحِ افکنش تکنیکی و ریاضیاتی «هستی» استقرار یافته باشد؛ در فضای نقاشی ایرانی ابزارهای تکنیکی برای بازنمائی فضایِ ریاضیاتی مدرن به کار بسته شد و در کنار فضای باقیمانده از سنت نقاشی ایرانی قرار گرفت. بنابراین می توان گونه ای «ناهمزمانی» را در شکلِ پذیرش تکنیک پرپسپکتیو خطی در نقاشی متأخر صفوی تشخیص داد. این امر تصویرگر شکلی از مواجهه با مدرنیته است که در آن دریافتِ صورتِ کالایی و تکنولوژیکِ مدرنیته مقدم بر استقرار طرحِ هستی شناسانه آن است.
تلقی استاد از فضا و تأثیر آن بر آموزش معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، حاصل پژوهشی است که در مقول? «فضا»، به تلقی استادان از این مقوله و تأثیر آن بر آموزش معماری می پردازد. در این راستا، ضمن بررسی نظرات مطرح شده و پس از کنکاش در تعریف لغوی فضا؛ شالوده های فلسفی آن و همچنین دیدگاه های معماران دربار? فض ا، مورد بررسی قرار گرفته تا مبنایی نظری برای بررسی آراء مطرح شده در نظرسنجی باشد. فضا، رابطه ای ناگسستنی با زندگی دارد و ادراک معانی ای که فضا به انسان القا می کند، منبعث از جهان بینی و شناخت های قبلی انسان است. در این پژوهش با تکیه بر مطالع? نظرات مکتوب و با بهره گیری از نظرسنجی، نظرات جمعی از اساتید طراحی معماری، أخذ شده است. پاسخ های گردآمده، گواهی می کئد که تلقی اساتید از فضا، سیری از تعاریف مشخص و واضح تا بی تعریفی یا عدم اعتقاد به ارائ? تعریف را داراست. در رویکرد آموزشی معطوف به این تلقیات نیز، طیفی از روش های یکسان معطوف به «دانش افزایی» (برای هم? دانشجویان و موضوعات طراحی) تا روشی متکی بر «پرسش گری» (منبعث از ذهن تک تک دانشجویان و موضوعات گوناگون طراحی) را می توان ملاحظه کرد. آنچه از این تعاریف و تلقیات حاصل می آید، در عمل، بیان گر عدم انعکاس درست آن تلقیات از مفهوم «فضا» به دانشجو و یا گواه ادراک نادرست از مفهوم فضا است.
مطالعه تطبیقی مفهوم فضا در معماری بومی و معماری مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله که به بررسی و تحلیل مفهوم فضا در معماری بومی و مدرن پرداخته شده است، ابتدا مفهوم فضا به صورت کلی و فارغ از جهت گیری سبکی و گرایشی به اختصار تبیین گردیده است. پس از آن به ارائه ی تعاریفی از هر کدام از انواع معماری های مذکور با استناد به گفته ی محققان و اندیشمندان حوزه های هنر و معماری پرداخته شده است. سپس با هدف تبیین تفاوت مفهوم فضایی که تخصص گرایان معماری در دوران مدرن، در نظر داشتند، با مفهوم فضایی که کیفیت ناخودآگاه معماری بومی در آن معماری پدید آورده است، براساس یک دسته بندی پنج گانه (با عناوین:1- تهی و ناتهی؛ 2- تخت و خمیده؛ 3- جزء و کل؛ 4- درون و برون؛ 5- جهت یابی و عدم جهت یابی)، مقایسه مفهوم فضا در هرکدام از این انواع معماری با توجه به نوع نگرش و رویکردی که از درون خود آن حوزه، به آنها وجود دارد، صورت گرفته است و در نهایت با مقایسه این مفاهیم در قالب پنج گانه ی مزبور، تفاوت های کیفی مفهوم فضا در دو حوزه بومی و مدرن، ارایه شده که نشان می دهد معماری تخصص گرای مدرن، مفاهیمی از فضا را مبدأ و اصل در کار خود قرار داده است که با انگاره های ذهنی انسان (در شکل اصیل و بومی خود) متفاوت و گاه کاملا متضاد است.
راهیابی گنبدخانه به مساجد ایران، روایتی از گسست و پیوست فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چهارطاق یا گنبدخانه از دوره ساسانی همواره در معماری ایران، نقشی پررنگ ایفا نموده است؛ به طوریکه پس از ورود اسلام نیز با وجود رواج مساجد شبستانی، به طور کامل کنار گذاشته نشده و به حیات خود ادامه می دهد. با این وجود، راهیابی تمام عیار گنبدخانه به مساجد ایران، در عصر سلجوقی صورت می گیرد. معماران ایرانی در سده پنجم، گنبدخانه را در قلب مسجد شبستانی جای داده و با استقرار ایوان ها در چهار سوی حیاط، مسجد چهار ایوانی را به عنوان الگوی رایج در ادوار بعدی شکل می دهند. البته این دستاورد، گسست فضای یکپارچه مسجد شبستانی و بروز برخی تعارضات کارکردی را نیز به همراه دارد؛ که سیر تکامل مسجد در دوران های بعد، تا حدود زیادی معطوف به حل آن می باشد. این مقاله می کوشد پس از تبیین چگونگی راهیابی گنبدخانه به مساجد ایران به روش تفسیر تاریخی، با تطبیق و تحلیل نمونه هایی از دوران سلجوقی تا قاجار، نشان دهد که چگونه معماران، علی رغم برخی دشواری های پیش آمده، سرسختانه کهن الگوی گنبدخانه را حفظ نموده و موفق می شوند از طریق ابداعات سازه ای و هندسی، گسست پدیدآمده را برطرف نموده و ضمن معرفی الگوی ایرانی مسجد، به یک دستگاه فضایی یکپارچه و متنوع دست می یابند. واژه های کلیدی
واکاوی نحوه تعامل دلالت های فرهنگی عناصر معماری در لایه های نشانه شناسی (مطالعه موردی: پردیس آستارا و پردیس ملت)(مقاله علمی وزارت علوم)
معماری همانند سایر متون فرهنگی، تفسیر و تأویل شده است و دلالت هایی را در ذهن بیننده ایجاد می کند. این دلالت ها در لایه های متمایزی که بر مبنای نظام های رمزگان مختلف ایجاد شده است، شکل می گیرند. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که دلالت های فرهنگی عناصر بنای معماری در لایه های مختلف چگونه با یکدیگر تعامل می کنند. در این راستا، معماری پردیس های سینمایی ملت و آستارا به مثابه یک متن، درِ ذیل چهارلایه کارکردی، محیطی، زیباشناسی و پدیدارشناسی به صورت جزء به جزء مورد بررسی قرار می گیرد. هر بنا در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شده است. نتایج نشان داد پردیس ملت به انسجام کامل میان لایه های چهارگانه و تقویت دلالت های هر لایه توسط لایه های دیگر و دست یابی به تعریف جدید از فضای معمارانه و هنری منتهی شده است و پردیس آستارا به تمرکز بر بُعد عملکردی و فرمیِ سینما و غفلت از ارتباط میان لایه ها و عدم ارضای ذهنی مخاطب از حضور در فضای هنری منجر شده است. مهم ترین مؤلفه های تعامل در میان لایه ها عبارت اند از اهمیت فُرم خلاقانه و بیان ایده های متفاوت، برجسته شدن عناصر معماری، اهمیت نسبت بین انسان و فضای پیرامون و تطبیق حدودی فرم و عملکرد.
مفاهیم و بنیان های جدید فضای شهری هیبریدی در عصر اطلاعات (مورد مطالعه: کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه در حوزه شهر و شهرنشینی پارادایم جامعه اطلاعاتی بعنوان پارادایم نوین و مسلط مورد تأکید است و ماهیت خود را از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات و فضای مجازی اعمال می کند و شهر امروز را با دو ویژگی جدایی ناپذیر فیزیکی و مجازی برحسب جامعه اطلاعاتی تعریف نموده است. هدف از پژوهش حاضر در وهله اول ایجاد بینشی منطقی از دانش و چیستی عصر اطلاعات و تأثیرات احتمالی آن بر شهرها است و در وهله دوم بررسی وضعیت شهر تهران ازنظر شاخص های هیبریدی شدن است. روش تحقیق حاضر توصیفی و تحلیلی است؛ در این راستا ضمن تحلیل ماهیت عصر اطلاعات با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، این ماهیت از طریق روش میدانی (ارائه پرسشنامه به شهردار های مناطق 22 کانه) و تحلیل محتوای چهار مورد از طرح های بالادست شهر تهران به آزمون گذاشته شده است. نتایج مطالعات کتابخانه ای حاکی از این است که شهرها ازنظر محتوایی و فیزیکی در بخش های مختلف اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی دچار تحول و تغییرات بنیادی خواهند شد و فضای شهر به سوی هیبریدی شدن پیش خواهد رفت. نتایج مطالعات میدانی نشان می دهد که محتوای هیچ کدام از طرح های مرتبط باکلان شهر تهران متناسب با مولفه های عصر اطلاعات تدوین نشده اند؛ همچنین از نگاه شهرداری ها، مناطق 3، 1 و 22 ازنظر برخورداری از مولفه های عصر اطلاعات در رتبه های اول تا سوم قرار دارند.
رخداد زن، زندگی، آزادی و نبرد بر سر تسخیر فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
65 - 100
مقاله حاضر در آبان 1401 و در میانه رخداد زن، زندگی، آزادی نوشته است. نوشتن در میانه رخداد امکان نوشتن درباره وضعیت اکنون است وقتیکه جریان معمول تاریخ از مسیر خودش خارج شده است و وضعیت آینده در هاله ای از ابهام به سر می برد. بنابراین نوشتن در میانه رخداد برای وضعیت اکنون امکان ایجاد تحلیل احتمالی را می دهد و منحصربه فرد بودن نوشتن در میانه رخداد همین دادن جنبه احتمالی به نوشته تحلیلی است. در میدان رخداد انبوهی از نیروهای مختلف برای پیشنهاد و ساختن موقعیتی جدید کارکرد پیدا می کنند. بنابراین، هدف اصلی این مقاله بررسی کارکرد رخداد زن، زندگی، آزادی است. برای این منظور ما از استدلال ابداکتیو استفاده کردیم تا کارکردی احتمالی را برای رخداد زن، زندگی، آزادی پیشنهاد دهیم. بر این اساس، مقاله استدلال های داده محور و نظری را جمع آوری و ارائه می دهد تا مبتنی بر آنها احتمال کارکرد رخداد زن، زندگی، آزادی را در تسخیر ملاء عام اسلامی تفسیر و تبیین کند.
مُدگرایی و نزاع بر سر بدنِ عمومی (مورد مطالعه: نسل جوان شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این نوشتار مطالعه کیفی سبک های جدید مُدگرایی در پوشش به عنوان یکی از اصلی ترین میدان های نزاع بر سر بدنِ عمومی در فضاهای همگانی است. سوژه های مورد مطالعه از میان دختران 14 تا 30 سال شهر سنندج انتخاب شده اند که پرسه زنی در فضاهای همگانی را به عنوان فعالیت معمولی خود معرفی نموده اند. داده ها از طریق مصاحبه فردی گردآوری و از طریق تحلیل مضمونی تفسیر شده اند. طبق نتایج تحقیق، شش مضمون اصلی از داده ها قابل استنتاج است: نقش دوگانه مُدگرایی در افشاسازی/ پنهان سازی هویت؛ انتخاب مُد جایگزین به عنوان راهی برای پس زدن رمزگانِ سنتیِ پوشش؛ کارکرد مُد در بازتولید دوگانه تمایز/ ادغام؛ استفاده از سبک های مُدگرا برای نمایش پرستیژ و گشودگی فردی؛ مُدگرایی راهی برای تصرف فضاها؛ و جایگاه محوری مُدگرایی در منازعه بدن خصوصی/ بدن عمومی. ترسیم شبکه مضامین و خرده مضامین همبسته آن ها بیان گر آن است که برای دخترانِ جوان، پرسه زنی در فضاهای همگانی، پیروی از سبک های جدید پوشش، تصرف فضاها، متمایزکردن خویش از نسل قدیم، و تلاش برای مدیریت بدن خود در فضاهای عمومی جملگی اجزاء به هم پیوسته شکلی از زیستن هستند که می توان ذیل مقوله هسته ای «نمایش عمومی وجه مطلوبی از بودن» آن را نا مگذاری کرد. بدین سان، استفاده دخترانِ جوان از سبک-های جدید لباس درست در لحظه ای که به قصد نمایاندن هویتی جدید انجام می شود عملاً حکم انتخاب نوعی مُد جایگزین برای سرپیچی از قواعد قدیمی پوشش را دارد. همین کنش، هم زمان، آن ها را قادر می سازد خود را درمقام اعضای یک خرده فرهنگ از فرهنگ کلی متمایز کنند و پرستیژ، شکوه، انعطاف و آراستگی خود را به نمایش بگذارند.
نقد جغرافیایی، فضاهای واقعی و خیالی. اثر برتراند وستفال، مترجم انگلیسی: رابرت تی. تالی. نیویورک: انتشارات پالگریمو مک میلان. 2011. 192 صفحه، شابک: 2- 11021- 230- 0- 978. 102$(مقاله علمی وزارت علوم)
برتراند وستفال متولد دهم می 1962 در استراسبورگ فرانسه است. در سال 1988 دوره دکترای خود را در رشته ادبیات عمومی و تطبیقی دانشگاه استراسبورگ به پایان رسانده و یازده سال (1992 1987) در مؤسسه دانشگاهی زبان های مدرن در میلان ایتالیا و شش سال (1998 1992) هم در دانشگاه میلان تدریس کرده است. در سال 1998 به فرانسه برمی گردد و از آن زمان تاکنون در رشته ادبیات تطبیقی و عمومی در دانشگاه لیموژ فرانسه تدریس می کند. از سال 1999 تا آگوست 2019، پنج دوره پی در پی مدیریت گروه پژوهشی EA 1087 EHIC را داشته و از 2016 تا 2019 نیز رئیس مؤسسه تحقیقات لیموژ SHS بوده است که کارهای علمی فرابخشی را در دانشگاه های نیو آکیتن فرانسه مدیریت می کند. از سال 2013 عضو آکادمی اروپا شده و در دانشگاه های کشورهای مختلفی همانند آمریکا، ایتالیا، ساحل عاج، چین و اسپانیا استاد مدعو بوده است. محورهای پژوهشی او شامل این موارد است: نقد جغرافیایی، نظریه ادبی، پست مدرنیسم، نقد پسااستعماری، ادبیات جهان، پساانسان گرایی، نقشه نگاری و هنرهای معاصر؛ اما فعالیت های علمی اش بیشتر بر اساس نقد جغرافیایی است که طرح آن از سال 1999 آغاز شد و در آثاری همچون نقد جغرافیایی، واقعیت، خیال و فضا و قفس نصف النهارها و اطلس سرگردانی ها: مقالات نقد جغرافیایی به طور مشروح ارائه شده است.
بررسی زیر ساخت های ارائه ی خدمات اطلاعاتی در کتابخانه های آموزشگاهی (دبیرستانی)شهر همدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال چهارم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۴
1 - 14
هدف: پژوهش حاضر بررسی زیرساخت های اطلاعاتی موجود در کتابخانه های مدارس دولتی و غیر انتفاعی دوره ی متوسطه و پیش دانشگاهی شهر همدان می باشد.
روش شناسی : روش این پژوهش پیمایشی – توصیفی است شیوع و ابزار در نظر گرفته شده برای جهع آوری اطلاعات در این پژوهش,پرسشنامه است. جامعه آماری مورد مطالعه را 63 کتابخانه آموزشگاهی تشکیل می دهد که حجم نمونه برابر با حجم جامعه در نظر گرفته شده است.
یافته های پژوهش : حاکی از آن است که 80 درصد از مدارس مورد مطالعه دارای کتابخانه مستقل هستند و 18 درصد نیز فاقد کتابخانه مستقل می باشند. مدارسی که فاقد فضای مستقلی برای کتابخانه می باشند عمدتاً از اتاق پرورشی و نمازخانه مدارس (5/6درصد) استفاده می نمایند. بیش از70درصد مدارس از نظر تجهیزات در سطح پایینی قرار دارند. حدود 55درصد مدارس کتابدار مستقل ندارندوخدمات کتابخانه توسط معاون (مربی) پرورشی انجام می شود. در کلیه مدارس مورد مطالعه، کتابخانه هابودجه تعریف شده سالانه ندارند و نحوه ی تأمین بودجه کتابخانه ها از طریق سرانه مدارس ,و اهدا و زمان تخصیص بودجه به صورت مقطعی و بر اساس نیاز صورت می گیرد. گروه تعیین انتخاب مجموعهی کتابخانه از دانش آموزان و آموزگاران نیز نظر سنجی می کنند.از لحاظ پوشش موضوعی بیشترین درصد کتابها به دین و مذهب (87درصد) و کمترین درصد رایانه (4درصد) می باشد. در 63درصد مدارس شیوه دسترسی به منابع از طریق قفسه باز انجام می گیرد.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده بیانگر ان است که زیرساخت های خدمات اطلاعاتی در کتابخانه های آموزشگاهی از نظر فضا,بودجه,تجهیزات,نیروی انسانی,مجموعه سازی,ارائه خدمات و خط مشی مطلوب نمی باشد.
واکاوی چالش تفاوت های جنسیتی و حق بر شهر (مطالعه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادراک عمومی از حقوق شهروندی نشات گرفته از عوامل متعددی است که تا حد زیادی به برداشت های حسی و شناختی شهروندان مرتبط می باشد. پژوهش حاضر به بررسی این ابعاد و عوامل موثر بر آن و ارتباطش با مفهوم جنسیت می پردازد و با بررسی وضعیت ادراک زنان از نظریه حق بر شهر لوفور در بستر شهر قزوین، احتمال وجود تفاوت های جنسیتی در بهره مندی از این حق را نیز مورد بررسی قرار می دهد. حجم نمونه 390 نفر از دوجنسیت در شهر قزوین و انتخاب نمونه با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای توام با طبقه بندی صورت گرفته است . برای این منظور از روش آماری رگرسیون لجسیتک اسمی دو وجهی و با در نظر گرفتن مؤلفه های تأثیر گذار بر حق بر شهر در نرم افزارR استفاده گردید. نتایج نشان می دهد جنسیت نقش مهمی در میزان ادراک این مهم داشته و شهروندان مرد به احتمال 27 درصد، بیش از شهروندان زن ، ادراک بهره مندی از حق بر شهر را دارند. همچنین می توان به این نتیجه رسید که در میان ابعاد بررسی شده، بعد آسودگی فیزیکی بیشترین تمایز در میزان رضایتمندی داشته است که نشان می دهد فضاهای شهر قزوین احساس امنیت زنان را به اندازه مردان تأمین نمی کند.