مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
طراحی صحنه
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در راستای بررسی مفهوم مینیمال در طراحی صحنه آثار رابرت ویلسون ابتدا به تعریف عملیاتی واژگان کلیدی چون مینیمال، پست مدرنیسم، فضا، هنر اجرا، طراحی صحنه پرداخته سپس روش رویکرد را بیان و در آخر به نتیجه گیری رسیده است.
در این مقاله تلاش شده تا مفهوم مینیمال در آثار رابرت ویلسون بررسی گردد و خواننده بتواند رویکرد شخصی وی در مقوله اجرا و نحوه استفاده اش از عناصر مختلف هنری را دریابد. در این راستا از منابعی استفاده شده که مستقیماً از زبان خود وی بیان شده است.
هدف آشنایی با شیوه اجرایی ویلسون به عنوان کارگردان پست مدرن که با شیوه های اجرایی منحصربه فردش و با به کار گرفتن ابزارهای بیان تازه جهت اجرای نمایش و نگرش جدید به متن و فضا، ریتم، نور، حرکت و... می تواند در درک طراحی صحنه مینیمال و امکانات متعدد آن جهت اجرای آثار طراحی صحنه جدید یاری رساند. رویکرد پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و شیوه ابزار آن اسناد کتابخانه ای بوده است.
فلسفه توماس آکوئیناس قدیس و تاثیر آن بر طراحی صحنه نمایش های اواخر عصر میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آکوئیناس قدیس، از جمله فلاسفه برجسته اواخر قرون وسطی است که بیش از هر فیلسوف الهی دیگر در سده بیستم مورد توجه قرار گرفته است؛ اما در هیچ یک از این پژوهش ها تلاش نشده، تا طراحی صحنه نمایش های قرون وسطایی را با آراء او تطبیق دهند؛ تا از این رهگذر دریابند؛ آیا اندیشه آکوئینی تاثیری بر عناصر زیباشناسانه و بصری نمایش های قرون وسطایی داشته است یا خیر. آکوئیناس، زیبایی را در عناصر مجزا جستجو می کرد و هر جزء را بخشی از یک کمال لایتناهی می دانست. طراحی صحنه نمایش های عبادی نیز از قطعاتی برخوردار بودند که در عین کمال، از نقص "جداماندگی" رنج می بردند. این نوشتار، تلاش دارد ضمن کاوش در اندیشه و فلسفه زیباشناسانه قرون وسطی و آراء آکوئیناس، به تطبیق این آراء با طراحی صحنه نمایش های عبادی انتهای قرون وسطی بپردازد. پژوهش بنیادین حاضر بر اساس آثار آکوئیناس و منابع مکتوبی که درباره نوشته ها و اندیشه های او نوشته شده شکل گرفته است.
ویژگی های معمارانه مکان در طراحی صحنه هایی با هویت ملی در فیلم های «پری» اثر مهرجویی و «مادر» اثر حاتمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۸ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
105 - 124
این پژوهش به بررسی ویژگی های معماری مکان در طراحی صحنه با رویکردی تحلیلی به فیلم های ایرانی «پری»، ساخته مهرجویی و «مادر»، ساخته حاتمی از زاویه دید طراحی صحنه ی ایرانی می پردازد و در تحلیل فضای معماری از اندیشه های کریستین نوربرگ شولتز بهره می گیرد. مقاله حاضر با روش تحلیلی توصیفی با تکیه بر روش نشانه شناسی بصری و نیز تلفیقی از تحقیق کیفی مفاهیم معماری را در صحنه فیلم باز شکافی می کند، فرآیند حاصل از این پژوهش ما را به معنای راستین طراحی صحنه ی ایرانی رهنمون می سازد، هم چنان که معنای راستین معماری، نه شکل و کالبد مکان یا فضا، بلکه برهمکنش میان آن شکل و کالبد معمارانه و زندگی ویژه ای است که در آن مکان می گذرد، نتایج به دست آمده رهیافتی است به انگاره «معماری فیلم» و طراحی معماری مفهومی در فیلم های ایرانی برای احراز هویت ملی که با تحلیل ها و مدل ارائه شده، نشان داده شده است که عناصر معماری در آفرینش فضا و ادراک زیباشناسانه صحنه بسیار مؤثر بوده است.
طراحی شیوه صحنه پردازی با تمرکز بر ناخودآگاه؛ طراحی صحنه اتفاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند طراحی صحنه به شکل قراردادی و معمول خود، بیش از آن که از ناخودآگاه ذهن طراح ناشی شود، بیشتر معطوف به حوزه خودآگاه طراح است. این در حالی است که ناخودآگاه از قدرت بی نظیری برخوردار است و هنرهای تجسمی مدرن با شیوه هایی نظیر هپنینگ و آبستره، به شدت به سمت آن حرکت کرده اند. طراحی صحنه مرسوم، همچنان از قواعد مشخص استفاده می کند؛ تا جایی که در بسیاری مواقع، صحنه پردازی بیشتر به بستری سه بعدی به منظور جای دادن میزانسن های کارگردانی تبدیل می شود. این مقاله تلاش می کند تا ناخودآگاه و قابلیت های آن را مورد بررسی قرار داده و موانع پیش روی استفاده از این مولفه را درطراحی صحنه مرسوم و قراردادی واکاوی کند. در ادامه می کوشد پاسخی برای مسائل یاد شده که معمولاً از سوی قراردادهای رایج در صحنه پردازی مطرح می شود بیابد و این شیوه اجرایی را که مبتنی بر صحنه پردازی آبستره است، پیشنهاد کند. برای تبیین این شیوه اجرایی، از یکی از نمایش هایی که نگارندگان خود با استفاده از همین روش در پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران به روی صحنه برده اند، استفاده گردیده است. در این مقاله چگونگی شکل گیری نمایش یاد شده به عنوان نمونه تحقیقی مورد بررسی قرار گرفته است.
راهبردهای طراحی صحنه های تهران دوران پهلوی اول در سینما و مجموعه های تلویزیونی (با نگاهی خاص به مجموعه تلویزیونی "مدار صفر درجه" در چارچوب نظری "شیوه های معماری دوران پهلوی اول" سیدمحسن حبیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از محبوب ترین گونه های مجموعه های تلویزیونی، گونه مجموعه های تاریخی است. طراحی صحنه این گونه آثار، در زمره مشکل ترین انواع صحنه پردازی به شمار می رود. مشکلاتی نظیر عدم احاطه کامل بر دوره تاریخی مزبور و فقدان شناخت کامل معماری دوره یادشده، ازجمله این مسائل به شمار می روند. هدف این نوشتار، گشودن پنجره ای تازه و علمی بر معماری دوران پهلوی اول و چگونگی استفاده از آن برای طراحی صحنه تلویزیون و سینما است. دوره ای تاریخی که سریال های متعددی بر مبنای آن ساخته شده و در بسیاری از آنها، صحنه پردازی علمی و درستی صورت نگرفته است. روش مورد استفاده در تحقیق، روش تطبیقی است و در همین زمینه، تلاش شده است از نظریه های دکتر حبیبی و دسته بندی وی مبنی بر معرفی چهار الگوی مشخص و علمی معماری دوره پهلوی اول استفاده شود. در ادامه، طراحی صحنه مجموعه مدار صفر درجه بررسی شده و الگوی چهارگانه دکتر حبیبی، با صحنه پردازی این سریال تطبیق داده شده است. نتیجه این تحقیق، طراحی صحنه مدار صفر درجه را به عنوان نمونه ای درست، علمی و منطبق بر اصول معماری شهری دوره پهلوی اول معرفی کرده است و آن را به عنوان یک الگو به طراحان صحنه پیشنهاد می دهد.
نقش اشیل در شکل گیری و ارتقاء طراحی صحنه تئاتر یونان باستان: از یک نمایشنامه نویس تا یک صحنه پرداز حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عرصه پژوهش تئاتر یونان، کمتر تحقیقی درباره چگونگی طراحی صحنه این آثار انجام شده است. با بررسی نمایشنامه های یونانی، مکان های اجرا، منابع موجود و کشفیات جدید باستان شناسی، می توان به نتایج مهمی در این زمینه دست یافت؛ نتایجی که چهره برخی از بزرگان تئاتر یونان را متحول می سازد. اگرچه بسیاری از محققان تئاتر، اشیل را تنها به عنوان یک تراژدی نویس می شناسند؛ اما او نوآوری های متعددی در اجرای نمایش های خود نیز داشته است. با بررسی نوآوری ها و دستور صحنه های نمایشنامه های اشیل، به یک پرسش بنیادین می رسیم. آیا نمی توان از او به عنوان یکی از نخستین طراحان صحنه تئاتر یاد کرد؟ در جایی که دستور صحنه های اشیل از پیچیدگی های صحنه پردازی های او پرده برمی دارند. این نوشتار تلاش دارد تا به واسطه پژوهش در نمایشنامه های اشیل و منابع پیرامون وی، به نقش او در ارتقای طراحی صحنه تئاتر پی ببرد. مقاله حاضر کوشش کرده تا ضمن تاکید بر اهمیت اشیل در عرصه نمایشنامه نویسی، چهره جدیدی از وی به نمایش بگذارد. چهره ای که نشان می دهد اشیل علاوه بر نگارش نمایشنامه، طراح صحنه چیره دستی نیز بوده و با این عرصه آشنایی کامل داشته است. در این پژوهش بنیادی با استفاده از منابع کتابخانه ای از روش تحلیلی و تاریخی استفاده شده است.
تغییرات کالبدی و عملکردی در طراحی داخلی «خانه» و تأثیر تغییرات بر شیوه تعاملات افراد از طریق تحلیل 15 فیلم ایرانی منتخب، از دهه 60 تا 90 شمسی(سکانس های سینمایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای معماری داخلی خانه های ایرانی در چهاردهه ی اخیر تغییرات بسیاری داشته و در نتیجه عملکرد افراد در فضای داخلی خانه نیز دستخوش تغییر شده است. تغییرات در فضای داخلی خانه به دو دسته تغییرات کالبدی و تغییرات عملکردی قابل تقسیم بندی است. تغییرات در حوزه ی کالبدی تا حدودی قابل مشاهده است اما تاثیر آنها در حوزه ی رفتاری به سادگی قابل بررسی نیست. سینما به عنوان منبعی از داده ها با تقریب مناسبی، ثبت کننده ی زمانه در حوزه ی پژوهش است. همچنین قسمتی از عملکرد بازیگران تحت تاثیر کالبد فضای داخلی و طراحی صحنه ی خانه شکل می گیرد. از این رو با استخراج تصاویر از سکانس های 15 فیلم از سینمای ایران و تحلیل طراحی صحنه ی آنها، تعاملات بازیگران در فضای داخلی مورد بررسی قرار گرفت. هدف پژوهش، نخست استخراج تغییرات مولفه های کالبدی و عملکردی در فضای داخلی خانه در چهاردهه اخیر و سپس بررسی تاثیر این تغییرات بر شیوه ی تعاملات افراد است. این پژوهش از نظر فرآیند اجرا، کیفی و از نظر روش تجزیه تحلیل اطلاعات، تطبیقی است. یافته های پژوهش نشان می دهد تغییرات در مولفه های عملکردی خانه در چهاردهه ی اخیر، افزایش تعاملات مستقیم افراد در فضای داخلی خانه را موجب شده و توجه ویژه به مولفه های کالبدی در طراحی صحنه بر انتقال روایت به مخاطب نقش داشته و بر مولفه های عملکردی نیز اثرگذار بوده است.