مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
سازماندهی فضایی
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل تطبیقی برنامه ریزی مبتنی بر بنیان های عصر صنعت و اطلاعات و تعیین تغییرساختارهایی است که برنامه ریزی فضایی را شکل داده اند. به نظر می رسد درشرایط عدم تطابق بنیان های برنامه ریزی با تغییرات ساختارهای اقتصاد جهانی، شهرها (خصوصاً کلان شهرها)که عامل رشد اقتصادهای ملی و ارتقاء دهنده جایگاه بین المللی و جهانی کشورها هستند، در برنامه ریزی های توسعه و عمران شهری و منطقه ای با مشکل تناقض های کالبدی نسبت به نقش بایسته شان مواجه می شوند. این مسأله می تواندراه جهانی شدن کشورها از طریق نقش آفرینی کلان شهرهارا مسدود نماید.
دراین مقاله، اصول پایه ای برای برنامه ریزی فضایی شهری و منطقه ای با استفاده از آراء و نظریه پردازی های صاحب نظران این حوزه ازجمله دانیل بل، فریتزماکلوپ، آلوین تافلر، فرانک وبستر، یونجی ماسودا، سیمون نورا، آلن منک، مارک اوری پورات و مانوئل کاستلز ارائه شده است زیرا این اندیشمندان دارای دیدگاههای مرتبط با جامعه ی اطلاعاتی هستند. در این مقاله کوشیده شده است سازمان یابی فضایی کلان شهرتبریز و منطقه شهری آن باحاکمیت انگاره جدید تبیین گردد. روش گردآوری و تحلیل داده هادراین مقاله به صورت تحلیل ثانویه می باشد. عمده ترین یافته های مقاله عبارتند از: ساده وکوتاهتر شدن فضا به دلیل کم شدن اجزای سیستم ها، جایگزینی آمیختگی اجزا به جای جدایی گزینی آنها، جایگزینیانبوه زدایی اززمان و مکان برتمرکز و تراکم، تغییر نظم دهی اجزا از ساختار عمودی به افقی، جایگزینی گسستگی بر پیوستگی فضایی اجزای سازمان، جایگزینی معیارهای کیفی برکمی درسازماندهی و تغییراندازه و مقیاس اجزای سیستم از بزرگ به کوچک.
سطح بندی توسعه روستایی به روش تصمیم گیری چند معیاره فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همانگونه که روابط سازمانی حاکم در فضای جغرافیایی سکونتگاه های انسانی بر کیفیت توسعه و زیر ساخت های آن موثر واقع می شوند. خود نیز متأثر از روندهای مکانی- فضایی و رویکردهای توسعه به گو نه ای متفاوت تعریف، تنظیم و در گستره ی مکانی خود تأثیر گذار می گردند. بر این مبنا در این مقاله سعی شده است تا به کمک برخی از شاخص های اجتماعی- اقتصادی، ضمن تعیین میزان توسعه یافتگی نقاط روستایی مستقر در قلمرو تحقیق (بخش سامان از توابع استان چهارمحال و بختیاری)، ارتباط بین توسعه ی روستایی و سازمان فضایی حاکم مورد ارزیابی قرار گیرد. روش چند معیاره ی فازی از سویی و نتایج طرح ساماندهی فضا و سکونتگاه های روستایی از سوی دیگر به ترتیب مبنای سنجش سطوح توسعه در 23 نقطه ی روستایی و تبیین سازمان فضایی حاکم بر پهنه ی پژوهش و در نتیجه نیل به اهداف پاسخ به پرسش-ها بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نقاط روستایی موجود علی رغم داشتن شرایط محیطی تقریبا همگن، با توجه به جایگاه و عملکرد متفاوت مکانی- فضایی از لحاظ میزان برخورداری و سطح توسعه یافتگی نیز تفاوت های قابل ملاحظه ای دارند. همچنین سطح برخورداری دهستان ها در هر یک از ابعاد اجتماعی- اقتصادی با یکدیگر برابر نیست. این تفاوت ها لزوم بازنگری و اجرای دقیق و کامل طرح ساماندهی فضا و سکونتگاه های روستایی را برای نیل به یک توسعه یکپارچه و متوازن اجتناب ناپذیر می نماید.
بررسی تأثیر نقش شهرهای کوچک در سازماندهی نظم فضایی (مطالعه موردی، شهر بومهن)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به توسعه متوازن و یکپارچه در فضای منطقه ای و نظام یافته سکونتگاه ها که از نیازهای اساسی به شمار می آید موجب توجه و تأکید برنامه ریزان به شهرهای کوچک شد. در حقیقت تقویت شهرهای کوچک یکی از راهکارهای توسعه فضای منطقه ای است. دراستان تهران طی با اجرای سیاست تبدیل روستاها به شهر، بسیاری از نقاط روستایی بویژه در دو دهه اخیر به شهر تبدیل شده اند. هدف این مقاله، بررسی و تحلیل فرایند تبدیل روستا به شهر و نقش آن در سازماندهی نظم فضایی است. پژوهش حاضر سعی دارد به این سوال پاسخ دهد که آیا سیاست تبدیل روستا به شهر کوچک می تواند گامی در جهت رسیدن به سازماندهی فضایی تلقی گردد؟ در این راستا شهر بومهن (یکی از نقاط پیرامونی شهر تهران) که در سال 1375 تبدیل به شهر شده، در دو دوره زمانی قبل از شهر شدن و بعد از آن، از لحاظ متغیرهای مختلف جمعیتی، اشتغال، امکانات و تسهیلات خدماتی مورد بررسی قرار گرفت و تأثیر آن بر فضاهای روستایی پیرامون مورد ارزیابی وتحلیل واقع شد. در این پژوهش از داده های اسنادی و آماری استفاده شده است. روش تحقیق میدانی و کتابخانه ای وتحلیل علمی است به طوری که نخست از طریق پرسشنامه ها تأثیرعملکرد تبدیل بومهن به شهر را از سرپرستان خانوارهای روستاهای حوزه نفوذ جویا شدیم و سپس یافته های به دست آمده از جامعه آماری را از طریق ضریب همبستگی مورد بررسی قرار دادیم تا میزان همبستگی آنها را با شاخص هایی همچون میزان تمایل به ماندگاری در روستا، ایجاد اشتغال و برخورداری از خدمات مورد بررسی قرار دهیم. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان می دهد که این شهر، در تثبیت و نگهداری جمعیت و ارائه اشتغال و امکانات و سازماندهی سکونتگاه های روستایی پیرامون خود موفق بوده است.
تغییرات شیوه زندگی و الگوی کالبدی خانه و تاثیرات متقابل آنها از دوران زندیه تا امروز(مطالعه موردی: شهرستان مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانه محیطی برای شکل گیری فعالیت های فردی و اجتماعی به منظور تأمین بخشی از نیازهای مادی و غیرمادی افراد می باشد. در عصر حاضر الگوی فرهنگی و رفتاری در طراحی فضاهای مسکونی به عنوان مؤثرترین مؤلفه شکل گیری فعالیت های عمومی مردم، نادیده گرفته می شود. با بیان این مشکل هدف اصلی این پژوهش توجه به تأثیر فرهنگی و به تبع آن شیوه زندگی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای درک رفتار ساکنین بر الگوی کالبدی مسکنمی باشد. با تغییرات فرهنگی، نیازها و شیوه زندگی، الگوی رفتاری ساکنین نیز در خانه ها دچار تحول گشته و سازماندهی فضایی متفاوتی را به وجود آورده است. این پژوهش تغییرات سازماندهی فضایی و شیوه زندگی در مسکن مراغه و تأثیرات متقابل آ نها را از زندیه تا امروز مورد بررسی قرار می دهد. روش تحقیق در این تحقیق به صورت ترکیبی بوده که در بخش مرور ادبیات با روش توصیفی-تحلیلی و در بخش مطالعات میدانی با روش کیفی، با بررسی و برداشت 32 خانه و مصاحبه با پنجاه نفر از ساکنین به صورت تصادفی و پرسشنامه نیمه ساختاریافته و در حوزه مردم شناسانه با تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، ارتباط شیوه زندگی با ساختار کالبدی تبیین شده و از آنجا که شهر مراغه برای این کار انتخاب شده است نوع مطالعه موردی در نظر بوده است و نتایج نشان می دهد که در هر منطقه، شیوه زندگی ساکنین آن منطقه شامل الگوهای رفتاری، فعالیت های روزانه و سالانه، الگوی مسکن منطقه و تغییرات آن در طول زمان، رعایت حریم بخش های مختلف خانه، توجه به مفاصل ارتباطی فضاها و ارتباط با طبیعت مؤلفه های تأثیرگذار در طراحی خانه ها هستند.
ارزیابی و تحلیل نحوه پراکنش گونه های مختلف مجتمع های مسکونی بر اساس معیار سازماندهی فضا؛ نمونه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
155 - 174
حوزه های تخصصی:
ا افزایش جمعیت ساکن در شهرها و نیاز به فضاهای مسکونی در سال های اخیر، ضرورت وجود آپارتمان ها و مجتمع های مسکونی را غیرقابل انکار نموده است. این امر پژوهشگران را به لزوم شناخت دقیق تر اینگونه از فضاها و بررسی مشکلات و راه حل های موجود وادار نموده است. وجود دسته بندی ها و گونه شناسی های مختلف مسکن می تواند در امر طراحی و پژوهش، جهت انتخاب نمونه موردی مناسب راهگشا باشد. هدف از این پژوهش شناخت سازماندهی فضایی موثر بر شکل گیری مجتمع های مسکونی شیراز است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش ترکیبی است که از مطالعات کتابخانه ای و روش میدانی بهره برده است. برای این منظور کلیه مجتمع های مسکونی موجود در شهر شیراز که با شرایط این پژوهش سازگاری داشتند مورد مطالعه قرارگرفتند. با بررسی عکس هوایی، نقشه های ماهواره ای و جی ای اس، و بازدید میدانی انواع مجتمع های مسکونی از نظر مقیاس و ارتفاع دسته بندی شده و سپس طبق مطالعات انجام شده، انواع سازماندهی های موجوددر شهر شیراز تدوین گردیده است. در این میان پنج نوع سازماندهی در میان مجتمعهای شیراز شناسایی گردید که عبارتند از: منفرد، مرکزی، مجموعه ای، خطی و مختلط. در نهایت جداول مربوط به نحوه پراکنش بر اساس نوع سازماندهی، مقیاس و ارتفاع بدست امد. نتایج حاصل حاکی از آن است که سازماندهی حاکم بر ساخت مجتمع های مسکونی در شهر شیراز بصورت مجموعه ای می باشد که از این میان تمایل به ساخت مجموعه های نامنظم بیش از مجموعه های منظم است. پس از آن تمایل به ساخت مجموعه های خطی (نواری) بیش از دیگر گونه هاست.
خوانش نحوی تداوم و تغییر در پیکره بندی فضایی خانه های بومی شیراز، از عهد زندیه تاکنون با استفاده از داده های کمی نرم افزار «Ucl Depth Map»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
47 - 67
حوزه های تخصصی:
اغلب نظریه پردازان حوزه معماری بر این باورند که فرهنگ، یکی از عوامل موثر در طراحی خانه است. پیکره بندی فضایی خانه در یک منطقه می تواند فرهنگ ساکنان را حمایت یا مختل نماید. از این رو شکل خانه در معماری بومی، بیان درک محتوای زندگی انسان است. ضرورت این پژوهش بر اساس ابعاد زندگی خانوادگی و اجتماعی تبیین می شود. خانه های دوران زندیه و قاجاریه شیراز که بیشتر در محله سنگ سیاه واقع شده اند، جامعه آماری این تحقیق را تشکیل می دهند. تحقیق، از نوع ترکیبی است. هدف این پژوهش، خوانش سازمان فضایی خانه های بومی بافت قدیم شیراز است که با بهره گیری از نرم افزارهای نحو فضا (Space Syntax) و آنالیزهای تحلیلی گرافیکی (SPSS) صورت گرفته است. بر اساس استدلال های منطقی که از اطلاعات کمی حاصل از گراف های نمایانی خروجی نرم افزار Ucl Depth Map به دست آمد، نق اط قوت و ضعف خانه های بومی بررسی شد. با تحلیل اطلاعات به دست آمده، الگوی مناسب از لحاظ مفاهیم اجتماعی – فرهنگی که عناصر کهن در آن دخیل است، استخراج شد. با توجه به نتایج پژوهش، با ترکیب الگوی برگرفته از این تحقیق با الگ وهای سکونت مدرن، می توان برای خانه های آینده شهرهای تاریخی ایران الگوی جدیدی ارائه کرد. اهداف پژوهش خوانش سازمان فضایی خانه های بومی بافت قدیم شهر شیراز. تبیین الگویی مناسب برای مسکن معاصر بر اساس تحلیل کهن الگوهای خانه های دوره زندیه و قاجاریه شهر شیراز. سوال پژوهش فرهنگ (سکونت و اجتماعی) چگونه بر شکل گیری سازمان فضایی خانه های (زندیه و قاجاریه) شیراز اثر گذاشته است؟ نقش طراحان و برنامه ریزان معماری در عصر حاضر، برای استمرار ارزش های فرهنگی-اجتماعی محیط های بومی چیست؟ نرم افزارهای طراحی در این حیطه تا چه حد دخیل هستند؟
مطالعه چالش های برنامه ریزی فضایی کلان شهرهای ایران با محوریت نظام اقتصادی نوین (نمونه موردی کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۶
113 - 127
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی میزان تأثیر پذیری رویکرد سازماندهی فضایی شهری و منطقه ای کلان شهرهای ایران بر اساس تغییرات ساختارهای اقتصادی عصر جدید با تاکید بر کلان شهر تبریز است. زیرا به نظر می رسد در شرایط عدم تطابق ساختار فضایی کلان شهرها، که عامل رشد اقتصادهای ملی و ارتقاء دهنده جایگاه بین المللی و جهانی کشورها هستند، با نقش و عملکرد متناسب با تغییرات ساختارهای روز اقتصادی جهان، با مشکل تناقض های کالبدی نسبت به نقش بایسته شان مواجه شده و راه جهانی شدن کشور از طریق شهرهای بزرگ برای آن ها مسدود خواهد شد. در این مقاله، اصول پایه ای برای برنامه ریزی فضایی شهری و منطقه ای و ضرورت توجه به نقش و جایگاه کلان شهرها با استفاده از آرا و نظریه پردازی های صاحب نظران این حوزه از جمله دانیل بل، فریتز ما کلوپ، آلوین تافلر، فرانک و بستر، یونجی ماسودا، سیمون نورا، آلن منک، مارک اوری پورات و مانوئل کاستلز که دارای دیدگاه های مرتبط با جامعه اطلاعاتی هستند، بررسی شده و مبانی نظری طرح های توسعه و عمران کلان شهر تبریز مورد مقایسه تطبیقی قرار گرفته است. پژوهش حاضر براساس هدف از نوع تحقیقات کاربردی و بر اساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی بوده و روش گردآوری داده ها، به صورت پیمایشی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل خبرگان و متخصصان برنامه ریزی شهری کلان شهر تبریز و نمونه آماری این تحقیق 28 نفر از خبرگان و متخصصان برنامه ریزی شهری به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی و هدفمند انتخاب شده اند. هم چنین در تجزیه و تحلیل این مقاله از روش تحلیل محتوایی، تطبیقی و آزمون استفاده شده است. عمده ترین یافته های مقاله عبارتند از: ویژگی های سازمان فضایی کلان شهرها بر اساس الزامات جامعه اطلاعاتی و میزان استفاده از پارادایم اطلاعات در تدوین انگاره ها و اسناد طرح های توسعه و عمران شهری و منطقه ای کلانشهر تبریز که از سال ۱۳۶۸ به امروز تهیه شده اند.
سازماندهی فضایی روستاها از دیدگاه جغرافیای کاربردی (مطالعه موردی: شهرستان صومعه سرا)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال دوم تابستان ۱۳۸۴ شماره ۲ (پیاپی ۶)
3 - 14
حوزه های تخصصی:
روند کنونی توزیع جمعیت، فعالیت و خدمات در سطح ناحیه مورد مطالعه به تبع ساختار فضایی کشور، نابسامان است. ادامه این روند باعث توزیع نامتعادل تر خدمات و امکانات شده و در نتیجه اشغال نابهنجار محیط طبیعی و تخلیه تدریجی روستاهای کوچک را به نفع شهرها و مراکز بزر گ تر در پی داشته است. با درک مشکلات ذکر شده و با قبول این اصل که برای مدیریت هدفمند و بهینه در جهت توسعه سکونتگاه های روستایی، سازماندهی فضایی و ایجاد سلسله مراتبی مطلوب از سکونتگاه ها ضروری است. تحقیق حاضر در محدوده شهرستان صومعه سرا با هدف دستیابی به چنین نظامی که یکپارچگی فضایی را در سطح ناحیه مورد مطالعه تحقق ببخشد به انجام رسیده است. در این تحقیق که با رویکردی سیستمی –رفتاری انجام شده است، با به کارگیری از الگوی رفتاری و استفاده از مدل ها، سازمان فضایی موجود ناحیه مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته، سپس با توجه به نتایج حاصل و الگوی رفتاری منبعث از ویژگی های فرهنگی-اجتماعی-سیاسی و اقتصادی روستاییان الگوی مناسبی برای ایجاد نظام سکونتگاهی مطلوب پیشنهاد شده است.
تجویز سیاست به منظور سازماندهی فضایی محلات بافت قدیم شهر آمل
حوزه های تخصصی:
پیدایش مفهوم محله دارای تاریخچه ای طولانی در نظام شهرنشینی ایران و جهان است و ریشه در زندگی جمعی مردم و ارتباطات اجتماعی آن ها دارد و مطالعات بسیاری درباره اهمیت و نقش محله های سنتی انجام شده است. بدین روی با توجه به مطالب مطروحه، پژوهش حاضر با هدف تجویز سیاست به منظور سازماندهی فضایی محلات بافت قدیم شهر آمل مطرح می گردد. که به منظور دستیابی به هدف مورد نظر سازماندهی فضایی محلات بافت قدیم شهر آمل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. روش تحقیق مقاله حاضر روش توصیفی-تحلیلی و نوع آن کاربردی است. از لحاظ نوآوری نیز باید عنوان نمود که پژوهش حاضر به منظور سازماندهی فضایی محلات بافت قدیم به صورت یک کل در شهر آمل مورد بررسی قرار می دهد. از نتایج این پژوهش می توان به تقویت و شکل گیری مراکز فرعی در سطح محلات با اولویت قرارگیری فضاهای اجتماعی کوچک نظیر پارک و فعالیت های مرتفع کننده نیازهای روزانه و شکل گیری و ترکیب فعالیت ها با اولویت فعالیت های روزانه و هفتگی در مراکز محلات متناسب با نیازهای روز جامعه و فشردگی کالبدی آن ها اشاره کرد.
نقش سازماندهی فضایی بر افزایش اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی؛ نمونه مورد مطالعه: مجتمع های مسکونی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
27 - 40
حوزه های تخصصی:
تحقیقات مختلف نشان می دهد که عوامل متعددی از جمله عامل اجتماعی، کالبدی و اقتصادی بر میزان اجتماع پذیری یک محیط تأثیر گذارند. در این ارتباط نقش سازماندهی فضایی به عنوان نمونه ای از عوامل کالبدی مؤثر بر اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی، موضوعی قابل تأمل است که پژوهش حاضر به آن پرداخته است. بنابراین چهار الگوی سازماندهی فضایی در مجتمع های گفته شده شامل الگوی خطی، مجموعه ای، مرکزی تک عنصری و مختلط در چهار مجتمع مسکونی شهر شیراز به عنوان نمونه موردی انتخاب شده اند. ابزار تحلیل در پژوهش جاری تئوری نحو فضاست که با استفاده از روابط ریاضی و آنالیزهای نرم افزاری در محیط نرم افزارDepthmap ، به تجزیه و تحلیل ساختار کالبدی نمونه های مورد نظر پرداخته است. بر این اساس از شاخص های سلسله مراتب، دسترسی پذیری، جانمایی فضایی، شفافیت، تنوع فضایی و درصد فضاهای باز و بسته، در این پژوهش بهره گیری شده است. مقاله پیش رو علاوه بر روش نحو فضا از مشاهدات میدانی و نیز بررسی اسناد طرح در قالب نقشه ها و پروفیل ها نیز بهره برده است. در نهایت نتایج تحقیق حاکی از آنست که ساماندهی فضایی در مجتمع های مسکونی، نقش بارزی در افزایش یا کاهش اجتماع پذیری فضای باز یک مجتمع دارد. همچنین فضاهای باز با چیدمان مرکزی و مختلط نسبت به سایر الگوها اجتماع پذیرتر هستند و جانمایی نادرست عملکردهای مختلف در فضای باز یک مجتمع مسکونی، باعث کاهش اجتماع پذیری در فضای مورد نظر خواهد شد. این مهم می تواند توسط طراحان در تهیه لکه گذاری های اولیه طراحی فضاهای باز مجتمع های مسکونی، مد نظر قرار گیرد.
وارسی معماری دوره ی آغاز ایلامی و ایلامی به روایت تل ملیان به مثابه شهر کهن انشان در فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
55 - 66
حوزه های تخصصی:
شهر انشان در حوضه ی رود کُر در فارس قلب سرزمین ایلامی است که شواهد برجسته ای از معماری دوره ی آغاز ایلامی و هزاره ی چهارم و سوم ق.م. نیز در آن وجود دارد. با وجود اهمیت این شهر، مطالعه ی دقیق یافته ها و آثار معماری آن به زبان فارسی در محوطه ی تل ملیان محدود است. این پژوهش پس از مطالعه ی منابع دست اول کاوش، شواهد یافته های کلیدی تل ملیان به مثابه شهر انشان همانند آجر و گل نوشته ها به خط میخی را واکاوی و بقایای معماری را در مقایسه ی با اشیاء یافت شده وارسی می کند. به طور ویژه وجود دیوار شهر، بافت مسکونی ممتاز و بناهای اداری-تجاری، بخش هایی همانند اتاق مرکزی با اجاق چسبیده به دیوار و ورودی در طرفین آن در قلب مجموعه ها، تزیینات و نقاشی دیواری رنگارنگ، هندسه راست گوشه و سازماندهی فضایی خطی، خشت چینی منتظم و دیوارهای پیوسته، بیانگر ساخت و ساز پیشرفته ی شهری و عملکرد فرامحلی تل ملیان در دوران آغاز ایلامی است. وجود بنای یادمانی با سازماندهی فضایی حیاط مرکزی و رواق در ایلام میانه و شواهد نظام ثبت تبادلات کالاهای فرامنطقه ای نمایانگر تکامل این شهر در دوران تمدن ایلام میانه است. با توجه به نبود بقایای معماری بر روی زمین این پژوهش به تک نگاری با مطالعه منابع دست اول باستانشناسی و تاریخی پرداخته است.
تحلیل نقش ظرفیت تعامل پذیری محیطیِ فضاهای بینابینی در شکل گیری سامانه جمعی-فضاییِ مدارس شهری متاثر از نوع نظام بخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۰
۴۳۴-۴۱۳
حوزه های تخصصی:
مدارس شهری به عنوان اولین قرارگاه های اجتماعی، با هدف آموزش در پی فراهم نمودن فرصت هایی برای یادگیرندگان جهت تعامل با یکدیگر با استفاده از ارتباط مداوم در فعالیت های آموزشی- اجتماعی می باشند. پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و تامین فرصت های لازم در زمینه کسب تجارب اجتماعی، مستلزم وجود قرارگاه کالبدی است. فضاهای بینابنی غیررسمی در مدارس ظرفیتی است در پاسخ به این جنبه از حیات کودکان. از این رو با تاکید بر بعد اجتماعی رابطه انسان - مکان، مقاله حاضر بر آن است که نقش نوع نظام بخشی فضاهای بینابینی را بر مولفه های تعامل پذیری محیطی در مدارس و اشتیاق به فعالیت در این فضاها را مورد ارزیابی قرار دهد. بدین منظور، بستر کالبدی فضاهای بینابینی در 6 مدرسه ابتدایی منطقه 1 و 3 شهر تهران به عنوان مکانی جمعی- رفتاری که سامانه ای جمعی- فضایی را تشکیل می دهد، مورد توجه قرار می گیرد. در این راستا مبتنی بر ادبیات روانشناسی محیط و علوم رفتاری، مؤلفه های ارزیابی محیطی در تعامل انسان- انسان و انسان- محیط در دو نوع سازماندهی خطی و مرکزی با توجه به رواج این دو الگو در سیر تحول معماری مدارس ایرانی مورد بررسی قرار می گیرد. این تحقیق بر اساس شیوه ترکیبی کمی-کیفی با استفاده از پرسشنامه و تحلیل میدانی، اطلاعات لازم در خصوص آزمون فرضیه ها را جمع آوری و سپس در نرم افزار spss داده ها تجزیه و تحلیل گردید. بر اساس نتایج، وجود رابطه معنادار میان مؤلفه های ارزیابی تعامل پذیری محیطی با نوع سازماندهی فضاهای بینابینی در محیط های یادگیری تأیید شد. در نتیجه، به واسطه نظام بخشی مناسب فضاهای بینابینی، با برقراری تعادل میان مولفه های کالبدی و روانشناختی، بستر تعاملات یادگیرندگان در محیط های یادگیری ارتقاء می یابد.
تبیین ارتباط سازماندهی فضایی و جهت گیری خانه های تاریخی با تاکید بر نقش ورودی (نمونه موردی: خانه های بومی تبریز در دوره قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
239 - 277
حوزه های تخصصی:
جهت گیری معماری، گاه یک انتخاب، گاه اجبار و گاه به عنوان یک راه حل، ناشی از عواملی است که معمار سنتی توانایی تغییر مکانشان را نداشته و با جهت گیری، تمایل خویش ناشی از عوامل متفاوت را جهت حل مسئله از طریق سلسله مراتب دسترسی در سازماندهی فضایی، نشان داده است. ورودی بعنوان عضوی مهم در نظام سلسله مراتبی، به عنوان شروع کننده و حلقه اتصال فضاها، می تواند بر جهت گیری خانه های بومی اثرگذار باشد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با هدف تبیین ارتباط میان جهت گیری خانه های قاجاری تبریز و سازمان فضایی آن ها از منظر نظام ورودی انجام گرفته است. طی بررسی ها، هدف از طراحی ورودی، هدفمندبودن مسیر دسترسی به حیاط بود و دستگاه ورودی نقش بسزایی در جهت گیری دارد؛ بدین صورت که با وجود تعدد ورودی که هرکدام، امکان تقسیم خانه به یک بخش مجزا را دارند و هر بخش می تواند جهت گیری و محور خاص خود را داشته باشد. نظام فضایی هر بخش بر عهده حیاط (در ورودی های حیاط بیرونی) و تالار (در ورودی های سایر جبهه ها) است که با گذشت زمان و نزدیک شدن به انتهای دوره قاجار و توسعه عمودی خانه ها، این نقش از تالار به سرسرا محول شده است. همچنین سازماندهی با سرسرا بر خلاف سازماندهی با تالار، موجب کاهش استقلال و افزایش انعطاف پذیری فضاها شده است.
مطالعه مقایسه ای کاروان سرای قلعه سنگی پرند و حاج کمال در مسیر جاده ابریشم جهت ارائه راهکاری برای بازیابی بخش های ازدست رفته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال دوم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
6 - 17
حوزه های تخصصی:
کاروان سراها به عنوان استراحتگاه های تاریخی نقش پذیرایی و اسکان مسافران را برعهده داشته اند. مسیر جاده ابریشم از مسیرها و شهرها و بیابان های متعددی عبور می کرد و بدون کاروان سراها، عبور از این واحه های خشک و برهوت غیرقابل تصور خواهد بود. منطقه ایران نیز از این حیث مستثنی نبوده و اقلیم و شرایط محیطی متنوعی دارد و وجود کاروان سرا در این گذرگاه ها، حیاتی و لازم بود. به طوری که شاهد طرح اندازی کاروان سراهای بی شماری در این حوزه جغرافیایی هستیم. منطقه مرکزی ایران نیز به دلیل وجود شهر و قصبه ری، از گذشته دور بسیار بااهمیت بوده است، به نحوی که کانون مرکزی گذرها و راه ها بود و کاروان سراهای بی شماری در نزدیکی آن ساخته شدند. این پژوهش به مطالعه مقایسه ای کاروان سراهای برون شهری سنگی و حاج کمال در حوزه کالبد معماری در منطقه رباط کریم در جنوب غربی استان تهران می پردازد. این دو کاروان سرا از منظر معماری، سبک و سیاقی متفاوتی از یکدیگر دارند. تمرکز اصلی این پژوهش بر بازخوانی کالبد معماری کاروان سراهای فوق الذکر بوده و اولین تحقیقی است که به بررسی ویژگی های کالبدی کاروان سراهای منطقه رباط کریم پرداخته است تا بدین سان، ارزش های پنهان آن ها شناخته شوند. این مطالعه مقایسه ای، نهایتاً منجر به این خواهد شد که قسمت های ازدست رفته و آسیب دیده کاروان سراها بهینه تر مرمت و بازیابی شوند. روش تحقیق پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای، تحقیق و برداشت میدانی و مطالعه مقایسه ای و تفسیر و تحلیل اطلاعات گردآوری شده است. هدف این پژوهش معرفی و شناخت کاروان سراهای مطالعه شده است و همچنین، برآن است وجوه میراث ملموس کاروان سراهای جاده ابریشم در حوزه ایران و در منطقه رباط کریم را مرور و بررسی کند.