مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
فضا
حوزه های تخصصی:
تطور مفهوم فضا در دهه های گذشته و ایجاد درک مشترک از اینکه فضا یک سازه اجتماعی و اجتماع نیز یک سازه فضایی است، از یک سو و در نظر گرفتن حقوق شهروندان به مثابه اساس برنامه ریزی های اجتماعی در گفتمانهای شهروندی از سوی دیگر، اساس نظری تبلور فضای شهروندمدار است. مفهومی که شناخت ابعاد و نحوه عینیت یافتن آن موضوع بسیاری از پژوهش ها، برنامه ریزی ها و طرح های شهری در چند سال اخیر بوده است. این پژوهش به دنبال بررسی و شناخت فضا، شهروندی و فضای شهروندمدار و تجزیه و تحلیل وضعیت فضای شهر تهران بر اساس شناخت است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و اساس آن مبتنی بر مدل CSI یا شاخص رضایت شهروندان از طریق مطالعه میدانی (384 پرسش نامه) و بهره گیری از روش های آماری کای اسکوئر،T-test تک نمونه ای، ضریب همبستگی اسپیرمن و... در محیط نرم افزار SPSSاست. نتایج نشان می دهد که شاخص های CSI در شهر تهران در وضعیت نامطلوب و نسبتاً مطلوب قرار دارد و شهروندان از فضای شهر تهران رضایتی کمتر از حد متوسط داشته اند. نتایج نشان دهنده دوری و فاصله فضای شهر تهران از ابعاد و شاخص های فضای شهروندمدار به مثابه مهم ترین حلقه مفقوده نظام برنامه ریزی شهری تهران است که این امر می تواند هشداری برای بروز آسیب های اجتماعی – فضایی باشد و ضروری است از هم اکنون چاره ای برای حل آن اندیشیده شود.
زمان در سیستم های ژئومرفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم بنیادین در ژئومرفولوژی، که بسیاری از نظریه پردازی ها بر اساس آن استوار شده، مفهوم زمان است. مفاهیمی چون یونیفورمی تاریانیسم، دور جغرافیایی، و ارگودیسیتی از نظریه هایی هستند که سعی در بیان نحوة تحولات ارضی در بستر زمان دارند. ولی مبنای کار همة آن ها بر مفهوم زمان رخدادی استوار است. سازگارنبودن مفهوم زمان نجومی با بسیاری از رخدادها و فرایند های طبیعی سبب شده تا ژئومرفولوژیست ها به مفهوم زمان رخدادی بیشتر توجه کنند. با توجه به اینکه به مفهوم زمان در ادبیات ژئومرفولوژی کمتر توجه شده، ضمن ارائة دقیقی از معنی و مفهوم این واژه در ژئومرفولوژی، کاربرد آن در مباحث زمین ریخت شناسی تبیین شد و با اتکا به یک آزمون آزمایشگاهی رابطة زمان استمرار شوک با زمان لختی، زمان واکنش، و زمان پاسخ در یک سیستم محیطی استخراج شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد سیستم ها به هر شوکی با هر استمرار زمانی واکنش نشان نمی دهند. افزایش زمان استمرار شوک با زمان واکنش سیستم رابطه ای دوال دارد. هرگاه زمان استمرار شوک با زمان واکنش برابر شود، زمان تأخیری برابر صفر می شود و زمان تأخیری با میزان شدت شوک رابطة معکوس دارد.
قانون گذاری جغرافیایی؛ با تأکید بر جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین عامل مؤثر در امر قانون گذاری و اداره کشورها، که بر اساس آن توسعه متوازن و پایدار قلمرو ملی تحقق پذیر خواهد بود، جغرافیا است. عاملی که کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته کمتر به آن توجه نموده و با انتخاب سیستم بسیط و تک ساخت که اکثراً ناسازگار با فضای جغرافیایی آنهاست، یکسان انگاری و یکسان سازی سرزمینی را در دستور کار خود قرار داده اند. جمهوری اسلامی ایران نیز با دارا بودن چنین سیستمی، تفاوت های فضایی- جغرافیایی را در مدیریت و قانون گذاری کشور تا حدودی نادیده انگاشته است. بر همین اساس این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی بر آن است تا به بررسی قانون گذاری جغرافیایی در ایران و ارائه پیشنهاداتی برای تحقق این امر پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که ایران کشوری پهناور با تنوع و تفاوت های گسترده جغرافیایی است که این گوناگونی موجب شده، بر هر یک از بخش های کشور شرایط متفاوتی حکمفرما باشد. با این وجود قوانین مصوب در جمهوری اسلامی ایران همگی در سطح ملّی تصویب شده و به رغم وجود ویژگی های جغرافیایی متنوع و مختلف کشور، برای همه مناطق کشور به طور یکسان به اجرا گذارده می شوند. این مسئله موجب شده بیشتر مناطق کشور که (به لحاظ شرایط خاص حاکم بر خود) همخوانی مناسبی با قوانین وضع شده در سطح ملّی ندارند، از توسعه لازم برخوردار نگردیده و ضمن کاهش کارایی این قوانین در این مناطق، پتانسیل های بالای جغرافیایی مناطق مذکور مورد توجه و بهره برداری مناسب قرار نگیرد. در این پژوهش سعی شده است با اشاره به نقش پژوهش در قانون گذاری، لزوم توجه به این تفاوت ها و تعریف قوانین متناسب با شرایط حاکم بر هر یک از این مناطق را بررسی کنیم که ماحصل آن ضرورت توجه به قانون گذاری جغرافیایی هست که یکی از مباحث کاربردی و مهم در قانون گذاری و حکمرانی خوب است.
رابطه فضاهای بی دفاع شهری با افزایش جرایم شهری در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه فضاهای بیدفاع شهری با افزایش جرایم شهری در شهر کرمانشاه می پردازد. روش انجام پژوهش نیز ترکیبی -کمی و کیفی- می باشد. جمعیت آماری بخش کمی و پیمایشی را تمامی شهروندان ساکن در محله های دارای فضاهای بی دفاع در شهر کرمانشاه تشکیل می دهند. تعداد نمونه آماری، که ازطریق فرمول کوکران بهدست آمده است، 200نفر می باشد. همچنین، اطلاعات بخش کیفی ازطریق مصاحبه های عمیق با کسبه اطراف فضاهای بی دفاع انجام شده است. برای انتخاب افراد نمونه از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است و برای این منظور بر اساس ملاحظات نظری و تنوع در حوزه های کاری و مرتبط با موضوع افراد مورد مطالعه نمونه ها انتخاب شده اند که درنهایت به 11مصاحبه ختم شد. یافته های پژوهش نشان میدهد مؤلفه های مؤثر فضاهای بی دفاع شهری بر جرایم شهری برحسب میزان همبستگی عبارتنداز: طراحی و معماری فضای شهری، فقدان دسترسی به خدمات شهری، میزان خوانایی فضای شهری، فقدان نظارت در فضای شهری و تراکم فعالیت در فضای شهری. همچنین، غیر از متغیر طراحی و معماری نامناسب فضای شهری، که با متغیر جرایم شهری رابطه معناداری ندارد، میان عامل های مختلف فضای بی دفاع شهری و جرایم شهری رابطه معناداری وجود دارد.
سکونت و پیدایش شهر
حوزه های تخصصی:
سکونت موجب ایجاد تفکر اسکان و در نتیجه آن ساختن شد؛ در اینجاست که واژه بنا کردن و زیستن به واسطه سکونت تعریف می شود. باور به فرآیند شکل گیری و پیدایش شهر بر اساس سکونت یکی از قدیمی ترین تئوری ها و نظریه ها در پیدایش و ظهور شهر است و از آنجا که غایت سکونت جدای از اجتماع و انسان تصور نشده ؛ میل و دلیل برای اثبات آن از نظر اندیشمندان شهری احساس نمی شده است و این خود دلیلی بر کم بودن نظریه های پیرامون سکونت و پیدایش شهر است. مسلما شناخت دلایل پیدایش شهر که سکونت وجه غالب آن است می تواند دیدگاه بهتری از ماهیت شهر در اختیار طراحان قرار دهد. لذا این مقاله با روش توصیفی_تحلیلی می کوشد تا تعریفی دقیق از سکونت ارائه دهد و با بررسی نظریه های مرتبط با پیدایش شهر ، شکل گیری شهر در غالب سکونت را بررسی نماید. آنچه مسلم است؛ شناخت دلایل پیدایش شهر و سکونت می تواند دیدگاه بهتری از ماهیت شهر در اختیار نظریه پردازان، اندیشمندان و طراحان قرار دهد.
عناصر مؤثر بر تحول ساختار فضایی و کالبدی شهر اسدآباد
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
63-78
حوزه های تخصصی:
شهر همچون موجود زنده همواره درحال تحول وپویایی است. شکل گیری، تداوم حیات و تغییرات ظاهری بافت شهری و رشد و توسعه آن متأثر از مجموعه ای از عوامل و نیروهایی طبیعی و انسانی است که باعث تحمیل چهره و بافت جدیدی به کالبد فیزیکی شهر را فراهم می آورد. مسلماً شناخت وضع موجود و مشکلات فعلی شهر پیش بینی تغییرات آتی آن در گرو شناخت این عوامل و مکانیزم عمل آنهاست. اهداف این پژوهش شناخت عناصر مؤثر بر تحول ساختار فضایی کالبدی شهر اسدآباد است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد و ابزارها و فنون به کاررفته در تحقیق عبارت است از: مطالعات کتابخانه ای، اینترنت، مطالعات میدانی (مشاهده). تهیه نقشه مورد نیاز و تجزیه و تحلیل نقشه ها در Gis بررسی شده است. در این پژوهش عوامل مؤثر در توسعه کالبدی شهر اسدآباد چون میزان وضعیت مهاجرت، عوامل اقتصادی و توسعه کالبدی شهر اسدآباد، عناصر سیاستگذاری و توسعه کالبدی شهر، حاشیه نشینی و توسعه کالبدی و عواملی همچون شیب، توپوگرافی، از عوامل محدودکننده گسترش شهر اسدآباد می باشند. تجزیه و تحلیل از طریق تکنیک سوات انجام شد. نتایج حاکی ازآن می باشد که مدیریت علمی و کارآمد نیازمند آگاهی از میزان و جهت گشترش آینده مناطق است که این کار به وسیله پیش بینی توسعه توسعه آینده شهری امکان پذیر است. استفاده از پتانسیل های مناسب زمین در روند توسعه، هدایت کنترل شده توسعه شهر جهت جلوگیری از پراکندگی سازی می باشد. در نهایت، نقشه شهر و گسترش شهر نشان می دهد که شهر اکنون دارای بافت شعاعی می باشد. با توجه به محدود بودن رشد جمعیت در این شهر بحث توسعه متخلخل داخل شهر و در مرحله بعد از اراضی شهرک های در حال ساخت. افزایش تعداد طبقات و افزایش تراکم و رفتن در ارتفاع با ترکیبی از این دو را می توان راه حل منطقی در جهت جلوگیری از پراکنده سازی برای توسعه شهر پیشنهاد کرد.
مَتاعِ پرسپکتیو : زمینه اقتصادی پیدایش پرسپکتیو خطی در نقاشی متأخر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم فروردین ۱۳۹۷ شماره ۵۸
89 - 100
حوزه های تخصصی:
از اواسط دوره صفوی با اوج گرفتن مراودات تجاری و فرهنگی ایران با غرب، تحولی اساسی در شیوه نمایش «فضا» در نقاشی ایرانی پدیدار شد. از این زمان «پرسپکتیو» به شیوه هایی گوناگون در نقاشی ایرانی به کار بسته شد که تا دوران معاصر تأثیری عمیق بر فضای نقاشی ایرانی داشت. خاستگاه تاریخی این تکنیک رنسانس اروپایی بود، بنابراین ورود این تکنیک به نقاشی ایرانی می تواند تصویرگر نخستین بارقه های تأثیرات غرب مدرن بر نقاشی ایرانی باشد. مسئله این مقاله «چگونگی پذیرش تکنیک پرسپکتیو خطی در نقاشی متأخر صفوی» است. برخی صاحب نظران به وجود زمینه ای اقتصادی در انقلاب علمی و فرهنگی رنسانس قایل هستند. از این منظر پیدایش این تکنیک در نقاشی نیز وابسته به آغازین مراحلِ رشد شیوه تولید سرمایه داری است. هدف این مقاله تفسیر شکل ویژه کاربست این تکنیک در نقاشی متأخر صفوی در پیوند با زمینه اقتصادی آن دوران است. این تفسیر رویکردی «اقتصادی» دارد و بر اساس روش «همتایی » انجام شده است. این روش مبتی تشخصی گونه ای شباهت ساختاری میان صورت بندیِ اقتصادی و اشکالِ فرهنگی و هنری است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تکنیکِ پرسپکتیو در نقاشی متأخر صفوی به گونه ای ناقص و منطقه ای اجرا شده است و نقاشان ایرانی «خواستی» برای کاربست دقیق و فراگیر آن بر فضای آثارشان نداشتند. در زمینه اقتصادی نیز در همین زمان به دنبالِ تمرکزگرایی قدرت در حکومت صفوی (مخصوصاً از زمان شاه عباس) و انحصاری تر شدن «اقتصاد» شرایط برای به ظهور کارگران آزاد و تجار مستقل به عنوان ملزومات مناسبات تولیدی سرمایه داری فراهم نشد؛ بنابراین فرهنگ «کمی باور» مبتنی بر آن شیوه تولید نیز امکان رشد نیافت. علی رغم آشنایی و نیاز دستگاه حکومت صفوی به کالاهای تکنولوژیکِ غرب، «شیوه تولید» این کالاها در این زمان نتوانست در اقتصاد ایران ریشه بدواند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که کاربست تکنیک پرسپکتیو در نقاشی ایرانی به صورت ساختاری مشابه نحوه ورود و مصرف این کالا های تکنولوژیک است؛ یعنی نگاه پرسپکتیوی در نقاشی ایرانی نتوانست «درونی» و «فراگیر» شود. اگر «پرسپکتیو» در نقاشی رنسانس نمادی از اقتصاد سرمایه داری در مرحله ای خاص از رشد آن است؛ این تکنیک در نقاشی ایرانی تنها «بازنمایی» آن نماد است. بازنمایی نمادی که با زمینه اقتصادی خود پیوندی ندارد. در این زمینه کاربست پرسپکتیو خطی در نقاشی متأخر صفوی را می توان گونه ای «بازنمائی مضاعف» تعبیر کرد.
سامان دهی فضا بر اساس تحلیل گفتمان مناطق ناهمگن ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان علاوه بر متن، فضا را نیز در بر می گیرد. فضا در روایت هانری لوفور با سه مفهوم تسلط و خلق و تعدیل همراه می شود. در مناطق ناهمگن کشور با هویت های متنوع، بنا بر ویژگی های موقعیت جغرافیایی، کالبدی و معنایی فضا، گفتمانی شکل می گیرد که نوعی الگوی اقتدار را در آن مناطق برحسب نظام معنایی به وجود می آورد؛ این خرده گفتمان های مناطق مختلف بنا بر جنس وجه غالب فضا یا در هماهنگی با هم هستند یا در تضاد و تعارض. نوع نگاه غالب اعم از امنیتی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به کشور است که باعث سامان دهی دال و مدلول ها در یک منظومه گفتمانیِ حاصل از تقسیمات کشوری می شود. پرسش اصلی تحقیق این است که با توجه به موقعیت ناهمگن هرکدام از استان های ایران وگفتمان غالب در تقسیمات کشوری، کنش و تعاملات در سطح ناحیه ای چگونه به سمت هم گرایی سوق می یابد؟ در سامان دهی مطلوب فضا، دال مرکزی گفتمان اصلی باید از چنان قدرتی برخوردار باشد که اقتدار تولید شده توسط آن، بتواند مناطق حاشیه ای را به طور منسجم و در ارتباطی تنگاتنگ و نزدیک با یکدیگر حفظ کرده تا با مفصل بندی دوباره دال های شناور در یک زنجیره، زمینه همگرایی بیشتر را فراهم کند.
عوامل مؤثر بر تولید فضا در نواحی پیراشهری (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد نظام سرمایه داری به تولید فضاهای سودمحور و ناسازگار با محیط زیست منجر شده است. این وضعیت در محدوده های پیرامون شهر ارومیه، به طور برجسته مشاهده می شود. در پژوهش حاضر، روند تولید فضا و عوامل مؤثر بر آن در فضاهای پیرامون شهر ارومیه، در بازه زمانی 2000 تا 2014 ارزیابی شده است. این پژوهش به لحاظ نوع، کاربردی بوده و از نظر روش در گروه پژوهش های ترکیبی (کمی و کیفی) قرار دارد. برای گردآوری اطلاعات از تصاویر ماهواره ای و مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شده و تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش کمی و کیفی، با نرم افزارهای ArcGIS، ENVI و رویکرد تئوری بنیانی صورت گرفت. مشارکت کنندگان پژوهش در بخش کیفی شامل کارشناسان سازمان های مرتبط در امور شهری و روستایی (اعم از شهرداری، سازمان راه و شهرسازی، اداره کل منابع طبیعی، سازمان جهاد کشاورزی، استانداری، فرمانداری و...) بوده و روش نمونه گیری آن به صورت غیرتصادفی است. در مرحله اول پژوهش، فضاهای تولیدشده در فاصله زمانی سال های 2000 تا 2014 در پنج کلاس مسکونی، صنعتی، سبز، فضاهای خالی و بایر و ارتباطی طبقه بندی شدند. مطابق نتایج، از سال 2000 تا 2014 حجم فضاهای سبز (730/37 درصد) و فضاهای خالی و بایر (031/34 درصد) روندی کاهشی داشته و در مقابل، بر میزان فضاهای مسکونی (448/24 درصد)، صنعتی (787/3 درصد) و شبکه های ارتباطی (00148/0 درصد) افزوده شده است. این وضعیت، روندی ناپایدار را در اکوسیستم منطقه نشان می دهد. در نتایج تحلیل کیفی، مؤلفه های نظام سرمایه داری، تنوع اقتصادی، حاشیه نشینی، سیاست های نوسازی، مدیریت ناکارآمد و ضعف قوانین به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر تولید فضا در نواحی پیراشهری مشخص شدند. به طورکلی، نتایج این پژوهش، گرایش های سوداگرانه و رانت جویانه را در نواحی پیراشهری نشان داد.
بررسی نسبت میان حرکت اشتدادی جوهری و حرکت یکنواخت در فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم پیرامون حرکت در جوهر طبیعت، نظریه اشتدادی بودن این حرکت است که از سوی اندیشمندان، تفاسیر متعدد برای آن بیان شده است. لکن تطبیق حرکت اشتدادی جوهری با حرکت یکنواخت در دو مقوله أین و وضع -که در تعبیر رایج امروز می توان از آن به حرکت یکنواخت در فضا یاد کرد – مسأله و مورد مناقشه است. رویکردهای متفاوتی برای حل و فصل این مسأله تا کنون مطرح شده، اما هیچ کدام موفق به پاسخ نهایی و همه جانبه به مسأله نبوده است. مقاله حاضر مناقشه فوق را بدین نحو پاسخ می دهد که حرکت یکنواخت در أین و وضع از اساس حرکت نیست، بلکه در نسبت با دیگر موجودات معنی حرکت بر آن صادق خواهد بود. این پاسخ با طرح منظری جدید از معنی تغییر در أین و وضع، علاوه بر حل مسأله، راهی جدید را برای معنی تغییرات و اشتداد در این مقولات باز می نماید.
بررسی و نقش نشانه های شهری با تأکید بر شناسایی هویت فضا (مطالعه موردی: بلوار شهید چمران شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توجه به مفهوم نشانه ها در شهر، به عنوان یکی از دغدغه های نظریه پردازان شهری تبدیل شده است. هر شهر برای اینکه در ذهن ساکنان و یا بازدیدکنندگان خود تصویر واضح و خوانایی پدید آورد نیازمند وجود نشانه شهری است. شهرها تنها نقطه های بی تحرک روی نقشه ها نیستند، بلکه آنچه که یک شهر را پویا و جذاب ساخته و سبب ایجاد رضایت در بین شهروندان می شود، تاریخ، فرهنگ غنی، زیبایی و کیفیت بصری فضای شهری است که نمود ویژه آن در المان و نشانه های شهری به وضوح قابل رؤیت است. در ساختار هر شهر، نشانه شناسی برای تحلیل هویت شهر بسیار قابل توجه می باشد. هدف از این پژوهش تعیین میزان اهمیت نشانه های شهری بر شناسایی هویت فضا و خوانایی در یک شهر و ارائه راهکارهایی لازم جهت تقویت و جانمایی دقیق نشانه های شهری در بلوار چمران شهر شیراز می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و میدانی و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss و با روش های آزمون ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که نشانه های شهری از مهم ترین عناصر یاری رسان در امر خوانش شهر و از عناصر مهم هویت بخشی در جامعه است. بیشترین تأثیر را ضریب همبستگی شهروندان با فضای شهری مربوط به جنبه های کارکردی و کمترین تأثیر را مواجهه و خوانش دارد، بنابراین با استفاده از نماد و نشانه ها می توان به تقویت خوانایی و هویت بلوار چمران شیراز کمک خواهد نمود.
نمودهای فضایی مدرنیته در شهر یزد و پیامدهای اجتماعی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ورود مدرنتیه در شهر یزد به لحاظ فضایی، ساختاری چندبخشی در این شهر به وجود آورده و به لحاظ اجتماعی، مناسبات جامعه یزد را دچار دگرگونی کرده است. از این منظر، در شهر یزد حتی در بخش هایی که هنوز ساختار فضایی آن سنتی است، مناسبات خانوادگی و خویشاوندی تغییر کرده و از نظر محتوایی رنگ و بویی شبه مدرن گرفته است. هدف این پژوهش، بررسی نمودهای فضایی مدرنیته و نسبت های قابل مشاهده اجتماعی آن در شهر یزد است. داده ها از طریق مطالعات اسنادی، مشاهدات میدانی و مصاحبه نیمه ساخت یافته جمع آوری شده، به صورت کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نمونه آماری در بخش مصاحبه ها، شامل 15 خانواده از فضاهای سنتی و 15 خانواده از فضاهای مدرن می باشد که با لحاظ تفاوت های شغلی، سنی، جنسی و وضعیت تأهل از فضاهای مختلف شهر یزد، با استناد به قاعده اشباع انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد که نمودهای فضاهایی مدرنیته در شهر یزد، به چهار بخش قابل تقسیم بندی است: فضاهای در حال گذار، فضاهای هیبریدی، فضاهای مدرن و فضاهای سنتی. همچنین در فضاهای مدرن و سنتی، نسبت های قابل مشاهده ای از روابط اجتماعی متناسب با آن فضا وجود دارد.
شکل گیری فضاهای مسکونی در کرمانشاه 95- 1375 (با تأکید بر مسکن مهر و سکونت گاه های غیررسمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۰
73 - 106
حوزه های تخصصی:
این مقاله تلاش می کند که شکل گیری فضاهای مسکونی شهریِ کرمانشاه را در دو دهه (1395-1375) بررسی کند. چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر آرای لفور در باب تولید فضا است. روش تحقیق کیفی و تکنیک گردآوری داده ها مشاهده، مصاحبه و بررسی اسناد است. یافته ها نشان می دهند که در طی این دو دهه شهر در جهات مختلف به ویژه شمال شرقی، شمال غربی، جنوب غربی و شرق رشد برون زا داشته اند. رشد طبیعی جمعیت و مهاجرت روستاییان و ساکنان سایر شهرهای استان به کرمانشاه از مهم ترین دلایل رشد شهر در این دوره هستند. سه فرایند در شکل گیری فضای مسکونی این دوره نقش داشته است: نخست، سیاست های مسکن مهر که سبب رشد شهرک های پردیس، دولت آباد، دانش و کیهانشهر شد. این شهرک ها به پراکندگی و ازهم گسیختگی فضای شهری دامن زدند، همچنین به دلیل کمبود امکانات زیرساختی و فضای عمومی، عاری از حیات شهری هستند و هویت محله ای در آن ها شکل نگرفته و افراد در خانه های خویش محبوس اند. دوم، رشد سکونت گاه های غیررسمی دره دراز، نوکان، کرناچی و ده پهن است که به رغم عدم وجود زیرساخت ها و فقر امکانات از پویایی بیشتری در زندگی روزمره برخوردارند. سوم، کارکردهای اقتصادی و فراغتی فضاهای مسکونی جدید که تعامل آن ها را با بازارچه ها داخل شهر اجتناب ناپذیر ساخته است. همچنین سکونت گاه های غیررسمی سبب رشد پدیده کوچه نشینی به مثابه تاکتیکی برای مقاومت در برابر کمبود فضای فراغت شده است.
تحلیلی بر فرایند تولید فضای سرمایه داری دولتی در ایران مورد: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضا به یکی از مؤلفه های اساسی در تحلیل های شهری تبدیل شده است، در واقع شهرها مهم ترین ابزار تولید فضا به ویژه فضای سرمایه داری یا چرخه دوم انباشت سرمایه هستند. هدف این پژوهش تحلیل فرآیند تولید فضا در ایران معاصر است. شهر تهران به عنوان پایتخت ایران در دو سده اخیر مورد مطالعه انتخاب شده است. در راستای رسیدن به هدف پژوهش ساختار اجتماعی، اقتصادی سیاسی، سازمان فضایی کشور، نقش شهر تهران در سازمان فضایی و تغییرات فضایی و کالبدی شهر تهران مورد تحلیل قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری داده ها اسنادی بوده است. آن چه که از این پژوهش می توان نتیجه گرفت این است که بعد انقلاب مشروطیت دولت نه تنها در فرایند شهرنشینی تأثیر گذار می شود و روند شهرنشینی را با استفاده از مکانیزم تغییر شیوه تولید از شیوه سرمایه داری بهره بری به شیوه دولتی تغییر می دهد، بلکه هم زمان به گسترش شهرنشینی ماهیت فضارا تغییر می دهد، دولت شروع به تولید فضای جدید اقدام می کند که ماهیت مصرفی فضا کمرنگ تر شده است و فضای مبادله ای جایگزین آن می شود. شهر تهران برای انباشت سرمایه و تسریع فرایند تولید، توزیع و مصرف در این مدت تغییراتی زیاد کرده است و از یک شهر- زندگی به یک شهر- سرمایه و در نهایت به شهر-کالا تبدیل شده و نتیجه صد سال تلاش دولت در تولید فضا بوده است، دولت با تأثیرگذاری زیاد در بعد بازنمایی فضا (فضای تصور شده) و برنامه ریزی انتزاعی شهر کنترل فضا را در اختیار گرفته و با فرایند تغییر زندگی روزمره فضای زیسته و درک شده را نیز تحت تأثیر گذاشته است.
بررسی نقش خلاقیت در ارتقا کیفی فضاهای غیررسمی در دانشکده های هنر و معماری؛ نمونه موردی: دانشگاه آزاد اردبیل، دانشگاه محقق اردبیل
فضاهای غیر رسمی دانشگاه، عرصه تعاملات و روابط قوی احساسی و ادراکی دانشجویان تلقی می شود دانشگاه های کنونی ایران، تمام توجهات برنامه ریزان و طراحان معطوف به فضاهای درونی است و هیچگونه برنامه آموزشی مستقلی برای فضاهاهای باز و غیر رسمی در دانشگاه ها و فضاهای و فضاهای آموزشی، برنامه ریزی برای طراحی و کیفیت بخشی به فضاهای باز صورت نگرفته است؛ لذا این بستر فاقد انسجام و هویت لازم بوده و به ارضای کامل نیازهای آموزشی، بازی و استراحت، یادگیری و خلاقیت دانشجویان نمی انجامد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارتقاء کیفی فضاهای غیررسمی دانشگاه ها و بسترسازی آن جهت شکوفاسازی خلاقیت و نشاط سازی و سرزندگی آن برای دانشجویان می باشد. چرا که قرار دادن دانشجویان به خصوص در رشته هنر و معماری در محیطی سالم برای تعلیم و تربیت، بازی و ورزش و معاشرت و رشد حق اوست. اگر دانشجویان مجبور باشند در فضایی آموزش ببینند که حس جستجوگری شان را نابود کند و مانع رشد و خلاقیت آنها گردد، تلاش برای ارتقا کیفیت یادگیری، بی ارزش خواهد بود.رشد و ظهور خلاقیت بستگی به عواملی جز هوش و استعداد دارد. با توجه به اینکه بهره مندی و تجربه هر یک از این ویژگی ها درمحیط به مشخصات فردی و سابقه ذهنی افراد بستگی دارد تلاش شد تا الگویی برای طراحی محیطی دارای تنوع و تازگی و منطبق با اصول معماری ارائه گردد. هدف از پژوهش حاضر ارائه اصول و معیارهایی برای پرورش خلاقیتهای محیطی دانشجویان به کمک طراحی معماری و منظر دانشگاه ها است.
کارکرد گفتمانی مکان در «شب سهراب کشان» بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱ (پیاپی ۸۶)
151-177
حوزه های تخصصی:
یکی از کارکردهای مهم هر نظام نشانه معنایی کارکرد مکانی آن است. مکان ها به شکل های مختلف عینی، کنشی، شَوِشی، روایی و اسطوره ای در گفتمان نقش دارند و از کارکردهای ارجاعی، تنشی، استعاری و استعلایی برخوردارند و در شکل دهی به معنا نقش آفرین هستند. با تقویت جنبه عینی مکان، بعد شناختی آن اوج می گیرد و با تضعیف این جنبه، وجه استعاری آن تقویت می شود و مکان به سوی فضاشدگی سوق می یابد. در داستان «شب سهراب کشان»، مکان با حضور کنشگران گفتمان و تقابل، تعامل و هم کنشی آنها، هربار به گونه ای استحاله می یابد. در نتیجه، سیال می شود و همین عامل به آن ویژگی فرامکانی می دهد. کارکردهای نشانه معناشناختی چنین وضعیتی چیست؟ پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه و طی چه فرآیندی، استحاله مکان شکل می گیرد و چطور و با کدام کارکردها زمینه استعلای آن فراهم می شود. این پژوهش، بر مبنای این فرضیه مهم شکل می گیرد که مکان با توجه به تقابل، تعامل و هم کنشی کنشگران آن، کارکردی هویتی و شوشی پیدا می کند. سپس، با تأثیرپذیری از این وضعیت، در گستره ای از مکان تا فضا سیال می شود و سرانجام به مکانی هستی محور و استعلایی بدل می شود که مهم ترین نتیجه آن هم کنشی کنشگر و مکان و در مرتبه بالاتر وحدت و این همانی کنشگر با شخصیت اسطوره ای سهراب و شاهنامه در داستان برگزیده این پژوهش است. هدف این پژوهش، بررسی ویژگی های نشانه معناشناختی مکان و فضا در داستان «شب سهراب کشان» و تحلیل شروط استحاله مکانی و استعلای آن به فرامکان است. این پژوهش نشان داد که مکان های مختلف پیوستاری، ناپیوستار، القایی، گردبادی و استعلایی در این گفتمان نقش ایفا می کنند و این مکان ها همواره از کارکردهای کنشی، شوشی، عاطفی، القایی، اسطوره ای و استعلایی برخوردارند.
فضامندی و بدن آگاهی: بازخوانش مفهوم فضا در تجربه معماری (نمونه موردی: موزه هنرهای معاصر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
71 - 82
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله:شاید بتوان یکی از وجوه تمایز انسان مدرن با انسان به سربرده در دنیای سنت را کثرت تجربه های فضا-مکان برشمرد. زیست انسان در پهنه طبیعی و اجتماعی، نه تنها دارای تاریخی معرفتی و نظری است، که دارای ادراک های متمایز و گوناگون در تجربه مکان های طبیعی و اجتماعی است. این تجربه متمایز در طول تاریخ، دارای روحی منحصربه فرد از یک سو و روحی مشترک در کالبد بشری از سوی دیگر است. لیکن در گفتمان های غالب معماری، بدن و ویژگی های جسمانی و کالبدی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است و بدن صرفاً به عنوان ابژه ای منفعل تلقی شده است. هدف:این پژوهش بر آن است که به بررسی ادراک بدنی به مثابه منبع الهامی برای بازتعریف مفهوم فضا در تجربه معماری بپردازد. نمودهای خوانش فضا با واردکردن عنصر ادراکات بدنی و بررسی درهم تنیدگی حواس انسانی در ادراک از فضا از اهداف فرعی پژوهش است. روشتحقیق:این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات کیفی با رویکرد فلسفی پدیدارشناسی هرمنوتیک و به لحاظ «قصد» از پژوهش، تفسیری است که به تولید بینش جدید می پردازد. بدین ترتیب یافته های آن در بهبود دانش موجود در باب موضوع مورد مطالعه به کار می آید (دانش افزایی)، لذا نتایج آن، خالص است. منطق پژوهش، استقرایی است. در پژوهش حاضر، از مصاحبه عمیق جهت استنباط و استخراج «امر ناخودآگاه» از بطن پاسخ مصاحبه شوندگان استفاده شده است. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوای کیفی و شامل کدگذاری باز و محوری است. نتیجه گیری:نتیجه پژوهش نشان می دهد که خوانش پدیداری از تجربه ادراک از فضا به سه رسته «ادراک تام، درک پویا از فضا به واسطه حواس»، «فضا، واسطه ای بر ادراک نوستالژی جمعی» و «فضا به مثابه امکان شهود و درک دیگری» قابل تفکیک است.
تبیین نقش ژئوپلیتیکی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان امروز، فرآیند جهانی شدن و نوآوری های ارتباطی و اطلاعاتی سبب شده تا «شهرها»؛ به بازیگر رقابت های ملی تا جهانی تیدیل گردد. هیچ نقطه شهری در جهان نمی تواند به حفظ جایگاه و نقش سنتی خود در سلسله مراتب شهری تکیه نماید، زیرا سایر نقاط شهری در ساختار شبکه ای با سایر شهرهای دیگر در رقابتند تا جایگاه خود را در شبکه ارتقا داده و بر سایر رقبا خود غلبه کنند. در شهرهای معاصر، نیروها، کنشگران و بازیگران شهری با توجه به علایق و منافع مدرن و کاملا حساس خود در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی با نقش آفرینی متفاوتی روبرو هستند و به همین دلیل رقابت هایی از نوع مثبت یا منفی بین آنها پدید آمده یا در حال پدید آمدن است. با توجه به اهمیت این موضوع، جغرافیدانان سیاسی و ژئوپلیتیسین ها به مطالعه و بررسی فرآیند مهمی که در واقع همان «ژئوپلیتیک شهری» است و در پی رقابت های شهری ایجاد شده و باتوجه به افزایش رقابت کنشگران شهری در حال رشد و پیشروی به جلو است، می پردازند. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی در صدد بیان این موضوع است که ژئوپلیتیک شهری از سویی شامل مجموعه ای از رقابت ها، ایده ها و برداشت هایی مشترک از جناح های سیاسی، فرقه های مذهبی و یا کانون های دیگر اجتماعی است که گروه های اجتماعی را به جنب و جوش واداشته و جهان بینی آنها را جهت داده و سامان می بخشد. از سویی دیگر مفهوم این بررسی نشان می دهد، چگونه این برداشت ها، زمینه اتخاد تصمیمات توسط شهروندان و وقوع رقابتها، تغییرات و تحولات و حتی گاهی اعتراض هایی را در محیط های شهری فراهم می کند و سپس با الهام گرفتن از وضیعیتهای ژئوپلیتیکی تغییر می یابد. از این رو نوعی ژئوپلیتیک در مقیاس شهری، شهرها را به بازیگران مهمی در فضاهای گوناگون جغرافیایی تبدیل کرده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد، پدیده شهر بصورت چندبعدی از سوی جغرافی دانان سیاسی و ژئوپلیتیسین ها با تاکید بر عناصر محوری فضا، سیاست و قدرت و رقابت مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد.
تبیین نارسایی های کارکردی- فضایی مناطق آزاد با تأکید بر حوزه تجارت و بازرگانی (مورد مطالعه: منطقه آزاد تجاری- صنعتی ارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات و پژوهش های انجام یافته، کم و بیش بر نارسایی های کارکردی مناطق آزاد در کشور ایران اذعان داشته اند. از نگاه این مطالعه، ریشه نارسایی های کارکردی در منطقه آزاد مستتر در الگوهای فضایی فعالیت های اقتصادی آن است. این مقاله در نظر دارد نارسایی های کارکردی- فضایی و منطق شکل گیری آن در حوزه تجارت و بازرگانی منطقه آزاد ارس را با رویکردی انتقادی و با تأکید بر ابعاد و زوایای پنهان آن، مورد کشف و احصاء قرار دهد. گردآوری داده ها بر اساس روش کیفی و با استفاده از تکنیک مصاحبه های انجام یافته است. از روش تحلیل محتوای جهت دار یا هدایت شده برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و از روش گلوله برفی نیز جهت انتخاب نمونه ها استفاده گردید. تعیین میزان حجم نمونه نیز بر اساس روش اشباع نظری صورت گرفت. نتایج مقاله نشان می دهد که کارکرد و فضاهای حوزه تجارت و بازرگانی در منطقه آزاد ارس با نارسایی هایی عمده ای همچون ضعف مدیریتی، اقتصاد ناسالم، عدم برون گرایی و اقتصاد ناپایدار عجین شده است. شکل گیری فضای ناسالم اقتصادی همچون قاچاق کالا، خرید و فروش پروانه و ... در این حوزه تؤام با تغییرات پی درپی مدیریتی و تشدید سیستم بوروکراتیک، همه نشان از استفاده ابزاری از فضاهای این حوزه و ناپایداری اقتصاد منطقه بواسطه عملکردهای فضایی آن دارد. از این منظر و با روند موجود، به جای اینکه منطقه آزاد روزنه ای برای خروج کشور از اقتصاد وابسته و ضعیف باشد، برعکس محلی برای یادگیری و تمرینِ خصیصه های چنین اقتصادی است.
تحلیل عوامل موثر در طراحی سناریوهای توسعه فضایی مبتنی بر مناطق روستایی مورد مطالعه:منطقه سه آمایش سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه روستایی را می توان فرآیند بازسازی جامعه روستایی براساس اندیشه و بینش جدید(علم باوری،انسان باوری،محیط باوری-مکان باوری، تعامل باوری، آینده باوری) به منظور ساماندهی یک زندگی شرافتمندانه و حق توسعه یافتگی دانست. دراین چارچوب، آینده سرزمینی مناطق روستایی با توسعه فضایی نیازمند طراحی سناریوهای فضایی است که بتواند در هر پیشامدی، راهگشای حل مسائل گردد .در این فرایند، شناسایی پیشران های کلیدی و آینده های بدیل هرکدام و تحلیل اثرگذاری و اثرپذیری متقاطع آینده های بدیل بر یکدیگر درمناطق روستایی استان های کردستان،کرمانشاه، ایلام، لرستان و همدان از اهداف مورد نظر پژوهش حاضر است. با این توصیف سوال راهبردی این است که متناسب با پیشران های کلیدی و آینده های بدیل هرکدام، سناریوهای توسعه فضایی در مناطق روستایی کدام است؟ برای پاسخ به این سوال، روش شناسی بکار گرفته شده از یک سو، مبتنی بر استفاده از روش دلفی (مبتنی بر نظرات 20خبره موضوعی و موضعی) و بهره گیری از شیوه گردآوری کتابخانه ای به منظور شناسایی پیشران های کلیدی و از دیگر سو به منظور تحلیل اثرات متقاطع پیشران ها و آینده های بدیل آن ها و تدوین سناریوهای توسعه فضایی در مناطق روستایی از نرم افزار سناریو ویزارد استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر این واقعیت است که تعداد 36 سناریو مشخص شده است؛که در این میان 27 سناریو ضعیف، 6 سناریو ناسازگار و 3 سناریو با سازگاری قوی مشخص گردیده است. در این بین، براساس معیارهای ارزیابی سناریوها(معقولیت و باورپذیری، تمایز، سازگاری درونی، محتوای سودمند، چالش برانگیزی)، سه سناریوی «بهار زاگرس»،«به استقبال بهار» و «خزان سازگار» با سازگاری قوی امکان وقوع بیشتری داشته است.