فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
تساهل و مدارا در عرصه های گوناگون و به دلایل مختلفی پدید می آید. گاه، منفعت طلبی موجب مدارا با گروه های متنازع می گردد و گاه، پشتوانة فکری دیگری دارد. در میان برخی عارفان، روحیه تساهل و مدارا به سبب آمیختن قواعد عالم وحدت و کثرت پدید می آید؛ بدین معنی که آنان در عالم وحدت باقی مانده، و خواسته اند که با نگاه وحدت گرایانه به عالم کثرت بنگرند؛ پس، به خلط مراتب و آمیختن قواعد روی آورده اند. درحقیقت، این گروه وارد اجتماع می شوند، اما می خواهند با قواعد عالم وحدت بازی کنند. جبر اندیشی و در عمل° «صلح کل بودن» از جلوه های مهم این نگاه به شمار می رود. در میان تساهل گرایان، گروه دیگری نیز هست که رفتارشان منشأ اعتقادی و فقهی دارد؛ این گروه تحت تأثیر رواج برخی اندیشه های مداراگر در فقه اهل سنت قرار دارند و علت تساهل پیشگی آنان پیروی از فقها در این زمینه است.
گذشته از انگیزه هایی که برای روی آوردن به تساهل بیان شد، دسته دیگری نیز از این شیوه به عنوان حربه ای اخلاقی و اجتماعی بهره می برند. این رفتار ناشی از عطوفت وجودی این عارفان است و از این راه مردم را مجذوب خود می سازند؛ پیروان این نگرش با ستمگران نیز تقیه پیش می گیرند تا از آسیب های بزرگ جلوگیری کنند. در این پژوهش، برآنیم که این نگاه های متفاوت را با تشریح بیشتر مبانی نظری، و بررسی شواهد و نمونه های تاریخی تبیین نماییم.
انترناسیونالیسم عرفانی، مبنای نگرش انسان شناختی مولانا (تلقی فرااقلیمی و فرامادی از انسان و تأویل عرفانی از وطن در انسان شناسی عرفانی مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظور از اندیشه انترناسیونالیسم در انسانشناسی عرفانی، احساس تعلق به یک اصل مشترک الهی و وجه مشترک فطری در بین انسانها، ورای تفاوتهای ملی و زبانی است. برایناساس باید برای انسان یک وطن فرامادی قائل شد که خاستگاه نخستین و بازگشتگاه فرجامین اوست. تفکر عرفانی مولانا از انسان تعریفی بهدست میدهد که ناظر به ارتباط او با مبدأ هستی است و بهتبع آن، رابطههای دیگر تعلقهای ثانوی و اعتباری تلقی میشوند که عارض بر حقیقت وجود آدمیاند و ریشه در فطرت او ندارند؛ بنابراین نمیتوانند ملاک و معیار سنجش معرفتشناختی باشند. از این منظر، در عالم خدایی همهچیز رنگ خدایی دارد و در میان افراد بشر هیچ اختلاف و دورنگی نیست. عدم ارزشگذاری به اعتبار امتیازات قومی و زبانی و اقلیمی در اندیشه عرفانی مولانا یک اصل اساسی و خدشهناپذیر بهحساب میآید.
عوامل مؤثر بر دامنه اختیار، مطالعه موردی بر دومین داستان مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباب مسئله جبر و اختیار و همچنین تقریر دیدگاه مولوی در این مسئله مطالعات فراوانی صورت گرفته است. از مسائلی که مورد تحلیل این مطالعات قرار نگرفته، متغیرهای مؤثر بر دامنه اختیار نزد مولوی است. نویسنده در این مقاله می کوشد تا بر مبنای عوامل مؤثر بر دامنه اختیار، تصویر روشنی از این عوامل ارائه دهد. محور استنادات نگارنده، حکایت آن پادشاه جهود که نصرانیان را می کشت از دفتر نخست مثنوی است. هدف مقاله جلب توجه نمودن خوانندگان به مسئله دامنه اختیار، عوامل مؤثر بر دامنه اختیار، نحوه تأثیر این عوامل بر دامنه اختیار و اشاره به رهنمودهای مولوی برای رهایی از دام عوامل محدودکننده دامنه اختیار است. از این رهگذر نشانه های فردی که اختیار خود را به نهایت گستردگی رسانده است، به خوانندگان یادآوری می شود.
بهاء ولد و تداوم سنت معارف نامه نویسی در عرفان و ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب های معارف در پیوند با ادبیات دینی، رویکردها و دیدگاه های متفاوت و در عین حال، ژرف و عمیقی را در باب آرا و افکار عرفانی ارائه می دهند. این کتاب ها در مقام یک نوع ادبی با کتابِ معارف بهاء ولد آغاز می شود و در خانواده عرفانی او، به واسطه جانشینانش تداوم می یابد. از کتب عرفانی که با عنوان «معارف» در ادبیات عرفانی مشهور شده و در تاریخ تفکر عرفانی، نقش بسزایی داشته و بر نحله های فکریِ بعد از خود، تأثیر چشمگیری گذاشته اند، می توان به کتب معارف بهاء ولد، معارف سید برهان الدین محقق ترمذی، معارف مولانا و معارف سلطان ولد اشاره کرد. در مقاله حاضر، ضمن اینکه چگونگی ظهور کتب معارف و درون مایه های عرفانی و ادبی آن ها بررسی می شود، با اشاره به تاریخ تکوین آن ها که در دهه های اول قرن چهارم هجری بوده است، به معرفی برجسته ترین نمونه این نوع ادبی پرداخته ایم.
تحلیل فرآیند تجربه عرفانی شیوه ای در کشف بن مایه تجربه های عارفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین دقیق بن مایه تجربه های عرفانی همواره از اهداف پژوهشگران متون عرفانی بوده است. گاه این تجربه ها چنان با باورهای عموم متناقض است که آن را بدون کمترین تحلیل صحیح طرد می کنند و گویندگانش را بر مرکب چوبین تکفیر می نشانند. تحلیل صحیح این تجربه ها میسر نخواهد بود، مگر با شناخت زبان عرفانی متون و آشنایی با شیوه های بیان تجربه های بیان ناپذیر عرفانی.
آنچه در تحلیل تجربه عرفانی بسیار مؤثر است، تبیین سیر این تجربه است از آغاز شکل گیری در وجود عارف، تا افزوده شدن تحلیل های ذهنی و زیورهای ادبی بر قامت آن و درنهایت، بیان آشکارای آن. اگر این سیر از پایان به آغاز بررسی شود، بن مایه تجربه عرفانی عارف آشکار خواهد شد. از این حیث، بررسی تجربیات عرفانی نیازمند روشی است که، در این نوشتار، «مهندسی تجربه عرفانی» نامیده می شود.
در جستار حاضر، ارتباط تجربیات عرفانی با حقیقت را تبیین کرده و شیوه دست یابی عارف به حقیقت و بیان آن را بررسی می کنیم. سپس، به تحلیل زبان عرفانیِ عباراتی از مقالات شمس تبریزی، با بهره گیری از رویکرد «مهندسی تجربه عرفانی»، خواهیم پرداخت.
رموز الإشراق فی ترجمان الأشواق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اتّخذت الصوفیة من الشعر الغزلی الأصل، وجعلته وسیلة للکشف عن معانیها، کما فعل الصوفی الکبیر محی الدین ابن عربی، والحق إنّ الأشعار التی نجدها فی دیوانه ترجمان الأشواق تعدّ من الناحیة الفنیة أکثر قصائده اکتمالاً ونضجاً وامتلاءاً بالمصطلحات الاستعاریة والرموز الشعریة الموحیة. إنّ ترجمان الأشواق هو تعبیر عن تجارب عرفانیة خاضها الشاعر باحثاً عن القرب الإلهی ومعرفة الله والحکم الإلهیة ومقام الفناء فی مشاهدة المعشوق الحقیقی، وفی ذلک یستمد من الأمور الحسیة الجزئیة کی یرمز بها إلى الفیض الإلهی الذی یشرق على نفسه؛ وعلى هذا نحن فی هذا المقال إستناداً على المنهج الوصفی التحلیلی ندرس ثلاث قصائد من هذا الدیوان لنرى کیف یعتمد الشاعر على الرموز کی یصوّر لنا العالم العلوی.
«مایه های عرفانی در قصاید سعدی و مقایسه آن با مصیبت نامه عطّار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عرصه های شعری که شیخ سعدی در آن همچون بوستان، اثری ادبی تعلیمی خلق کرده، قصیده است. اگرچه قصاید سعدی چونان غزلیات او گسترده نیست و با ستایش شاهان زمانه آمیخته است، می توان روح تعالیم و آموزه های اخلاقی را در آن دید و با تأمل در بیت ها، حتی به مفاهیمی عرفانی دست یافت که اتفاقاً مورد ستایش و تأکید خود شاعر هم است. سعدی در ضمن مدح، گاه مستقیم و گاه غیرمستقیم، به مضامین و لوازم عرفان اشاره می کند و در بیشتر قصایدش، یک یا چند مفهوم عرفانی را بیان می دارد. او همانند شاعران عارف مَسلک، اصالت حقیقی را از آنِ معنی، و عزت را «در طریق حق بودن» می خواند. نیز، به مضامین و مفاهیمی توجه کرده است که در اثر عرفانی مصیبت نامه جزء عوامل محوری طریقت محسوب می شوند، مانند: جهد و عنایت، اصالت معنا دربرابر صورت، لزوم دردمندی کل کائنات در طلب معشوق الهی، پایداری بر سختی های راه عشق در مقام صبر، بی قراری در فراق معشوق در مقام بی صبری، تقابل عقل و دل، و نیز توجه به بار معنایی واژه «جان» به عنوان کلمه ای کلیدی در آثار عرفانی. در این مقاله، سعی شده است که جنبه های عرفانی قصاید سعدی در نگاهی تطبیقی با مصیبت نامه، به عنوان اثری سترگ در ادبیات عرفانی، تبیین و بررسی شود.
گذری بر نثر غیرروایی عرفانی
حوزه های تخصصی:
نثر فارسی، به عنوان قالبی برای بیان اندیشه، در طول تاریخ هزار ساله خویش دوره های مختلفی را پشت سرگذاشته و جنبه های گوناگون معنوی و لفظی را تجربه نموده است. یکی از گونه های دلاویز نثر فارسی نوشته های عارفانه است. اگر آثار داستانی عرفانی را که مربوط به حوزه نثر روایی است، جدا کنیم، در حوزه نثرهای غیر روایی عرفانی، با مطالب متعددی از قبیل ترسلات، خطابه ها، مجالس، گونه های تعلیمی، کوته نوشته ها، نثرهای دینی، پندنامه ها، سفرنامه، زندگی نامه ها، گزارش ها، مقالات و... مواجه می شویم؛ اطلاعاتی که درباره این گونه ها در کتاب های مربوط به تحلیل نثر فارسی ارائه شده است، بسیار محدود است؛ لذا، در این مقاله سعی شده تا با استفاده از منابع معتبر و ارزشمند، اطلاعاتی درباره نثر غیرروایی و مشخص نمودن قلمرو نثرهای غیر روایی عرفانی به معرفی چهره های مهم و متون اصلی پرداخته شود.
تصحیح و مقدمه رساله ی وحدت وجود نگاشته عبدالعلی انصاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وحدت وجود، عالی ترین شکل توحید و محور مسائل و مباحث عرفان نظری است. عرفان نظری به شکل مدوّن و منسجم از زمان محی الدین بن عربی در سده ی هفتم ق شکل گرفت. از آن زمان تا کنون عده ی بسیاری، هم به منظور اثبات و هم به منظور رد کردن وحدت وجود، رساله ها و کتاب هایی نگاشته اند. یکی از افرادی که در این رابطه دست به قلم برده و در صدد اثبات و رد ایرادات و اشکالات وارده به این اصل اساسی عرفان نظری بر آمده است، عبدالعلی محمد بن نظام الدین محمد انصاری از دانشوران طراز اول حنفی مذهب هند در سده ی دوازدهم ق است. وی به پیروی از انگاره های ابن عربی در پی تبیین وحدت وجود و توجیه کثرات و تعینات آن برآمده است. این نوشتار ضمن بیان درون مایه ی این رساله، به تصحیح آن به شیوه ی قیاسی پرداخته تا از رهگذر آن، مرجعی در عرفان به ویژه یکی از مهمترین و کلیدی ترین مباحث آن یعنی وحدت وجود، پیشکش و پژوهشگران حوزه عرفان قرار گیرد.
استخراج مؤلفه های روان درمانگری وجودی از اندیشه جلال الدین محمد مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بهمنظور استخراج مؤلفههای درمان وجودی مبتنیبر ادبیات عرفانی، بهویژه آثار جلالالدین محمد مولوی ارائه شده است. طرح تحقیق در چارچوب مطالعات کیفی، در زمره طرحهای مفهومی و یا نظری و با استفاده از روش استنتاج تحلیلی به انجام رسید. نتایج علاوهبر استخراج چارچوب معنایی جهت درمانهای روان، شامل مؤلفههای زیر میباشد: 1) اکتشاف انواع غفلت؛ 2) اکتشاف جهانبینی شخصی؛ 3) بررسی ترسآگاهی، اضطراب، نومیدی و وابستههای هستیشناختی آن؛ 4) توجه به سطوح آگاهی، محتوای رؤیاها و خیالپردازیها؛ 5) تبیین رنج حیات؛ 6) آزادی انتخاب و مسئولیت فردی؛ 7) بررسی مسائل درمانی در متن زندگی. همچنین براساس چارچوب معنایی استخراجشده میتوان گفت انگیزه اساسی در انسان، اراده ربط نامتناهی است. چارچوب موردنظر مدعی این اندیشه است که گسست در وجه ربطی خاص میتواند ازجمله علل اساسی اختلالات روان باشد؛ لذا پیشرفت در شکلدهی مجدد آن منجر به کاهش اختلالات میگردد. این نتایج میتواند با توجه به اهمیت درمانهای وجودی و خلأ هستیشناختی موجود در این حوزه، راهگشای مناسبی جهت ورود معانی ملهم از ادبیات دینی به فضای درمان روان باشد.
بررسی و تحلیل ماهیت درد و رنج در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی اجمالی اندیشه مولوی نشان می دهد انسان شناسی به نسبت حوزه های دیگر معرفت شناسی همچون خداشناسی، هستی شناسی و... مهم ترین لایه از لایه های معرفتی مثنوی معنوی است. از میان مجموعه ساحت های انسان شناسی نیز می توان ساحت مربوط به روان شناسی انسان راـ در لایه های عقیدتی ـ معرفتی، احساسی ـ عاطفی، ارادی(نیازها و خواسته ها)، گفتاری و کرداری ـ مهم ترین ساحت از ساحت های انسان شناسی مثنوی تلقی کرد. با توجه به این اصل، یکی از مهم ترین ساحت های روان شناختی انسانی در همه لایه ها به ویژه لایه احساسی ـ عاطفی و عقیدتی ـ معرفتی مسئله درد و رنج انسان است که یکی از مهم ترین وجوه تراژیک زندگی انسان هاست. در این مقاله، نویسنده سعی کرده است بعد از بررسی ابعاد مختلف این مسئله و ماهیت و مفهوم درد و رنج در نظام حاکم بر اندیشه و زبان مولوی، مجموعه دیدگاه او را در مثنوی در چهار حوزه معناشناسی، وجودشناسی، غایت شناسی و شأن اخلاقی درد و رنج، طبقه بندی، بررسی و تحلیل کند. بررسی این حوزه ها نشان می دهد که مولوی به همه حوزه های یاد شده اهتمام ورزیده است؛ اگرچه در عمل و در مقام تبیین و تفسیر مسئله به وجودشناسی درد و رنج توجه بیشتری کرده است.
تجلّی نظریه وحدت وجود در اشعار عمان سامانی با نگاهی به آرای شمس تبریزی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه وحدت وجود را می توان محوری ترین مفهوم در عرفان اسلامی نامید و به درستی می توان گفت که سایر مفاهیم حول این محور اصلی در گردش اند و برای اعتلای این مفهوم به کار می روند. در این پژوهش، نظریات وحدت وجودی عمان سامانی، در قالبی طبقه بندی شده و منظم به تصویر کشیده شده و در هر بخش با نظریات سایر عرفا به خصوص آرای شمس الدین محمد تبریزی و مولانا جلال الدین محمد مولوی مقایسه شده است. همچنین در این مقاله، در یک طبقه بندی منظم، آرای عمان سامانی در باب وحدت وجود در چهار بخش مورد بررسی قرار گرفته و به تفصیل در مورد هر باب بحث شده است: نخست یگانگی عاشق و معشوق؛ دوم، یگانگی جان اولیا؛ سوم، یگانگی اولیا و خداوند(مقام فنا) و چهارم، وحدت جان اولیا در طول زمان. علاوه بر طبقه بندی و سنجش نظریات وحدت وجودی عمان سامانی، به بررسی آبشخور و سرچشمه این نظریات در احادیث و روایات مأثوره از ائمه نیز پرداخته و نمونه هایی از این تأثیر ارائه شده است.
شرح جامی بر بیتی عرفانی از امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امیرخسرو دهلوی، بیتی دارد که در حد خود معروف است: ز دریای شهادت چون نهنگ لا برآرد سر تیمّم فرض گردد نوح را در روز طوفانش ماده اصلی این بیت و مایه ذهنی امیرخسرو در گفتن آن، «لا» ی «شهادت» است که پیش از او سنایی و دیگران نیز با آن مضامین تازه ای ساخته اند و بی گمان امیرخسرو از آن ها آگاهی داشته است. بعد از امیرخسرو، بعضی از صوفیان و شاعران بر این بیت شرح هایی نوشته اند که از جمله آن ها، نورالدین عبدالرحمن جامی، شاعر معروف قرن نهم است، که آن را با اندیشه های وحدت وجودی محیی الدین ابن عربی پیوند داده است، و به نظر می رسد که وی پس از دیدن شرح محمد اسیری لاهیجی، آن را نوشته باشد. در این مقاله، با اشاره به پیشینه اندیشه امیرخسرو، متن مصحح شرح جامی نیز عرضه شده است.
نگاهی به منظومه معماری منظر (با تکیه بر متون اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناظر بی پایان هستی نشانی از حکمت و معماری بی بدیل آفریدگار هستی است. معانی مناظر و مفاهیم معماری چیست؟ عوامل آن کدام است؟ بازتاب و مراتب ادراک این مناظر در انسان چگونه است؟ در ظهور این مناظر سلسله مراتبی وجود دارد که از منشأ قدرت لایزال هستی آغاز می گردد. ظهور و وجود مناظر از جریان دایم الافاضه فیّاض علی الاطلاق من جمیع الجهات و الحیثیات است که انقطاع فیض موجب انهدام آنهاست. هر موجودی در عالم مادی، جایگاه و زمان و مکان خاص خود را داراست. عوامل مناظر به سه دسته کلی: ناظر، نور و فضا تقسیم می شود و هر کدام از مناظر بازتابی در ناظر ایجادمی کند و حکمتی را به او متذکرمی شود. مراتب ادراک انسان از مناظر، به ترتیب از حس به خیال و تعقل صعود پیدامی کند. تعقل در مناظر تا عمق معانی آنها نفوذ کرده و تا کنه وجودی آنها در حد وسع و توانایی پیش می رود تا به حقیقت هستی برسد.
هویت شناسی نماز در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نماز، زیباترین جلوه پرستش است که در قالب فرامینی از سوی حضرت حق و توسط پیامآور او به بشریت ارزانی شده است. در اهمیت آن همین بس که در روایات، عِدل اسلام شمرده شده و تارکان آن در زبان قرآن، سالکان دوزخاند. از نظر مولوی نماز صرف یک عمل نیست؛ بلکه راهی است که آدمی را به حضرت حق و عالم قدس واصل می کند. نماز واقعی مقدماتی دارد که نمازگزار باید در جنبههای ظاهری و باطنی آن را رعایت نماید. نماز حقیقتی ذومراتب است؛ لذا نماز عوام با نماز عشاق متفاوت است. حقیقت نماز، نجوای با حضرت حق است که شروع آن همراه با علم، قیام آن همراه با حیا، ادای آن با تعظیم، خروج از آن با خوف، و نهایت آن اعراض از ماسویالله و استغراق در بحر شهود معبود است. وقوف نمازگزار مقابل خداوند تمثیلی از حضور انسان نزد حضرت حق در قیامت است و هریک از آداب و حرکات نمازگزار، نشانهای از گفتگوی او با خداوند در قیامت کبراست.
ابوحفص حداد نیشابوری یکی از بزرگان ملامتیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوحفص حدّاد نیشابوری از بزرگ ترین صوفیان خراسان در قرن سوّم است. شرح حالی مستقل یا تألیف و تصنیفی از او در دست نیست و تنها بر اساس سخنان و حکایت های پراکنده ای که در متون صوفیه به وی منسوب شده و در منابع مشهور تصوّف غالباً با تفاوت هایی تکرار شده است، می توان شخصیت و گوشه هایی از اندیشه وی را شناخت. بسیاری از بزرگان تصوّف با او صحبت داشته اند و با ارجمندی از وی یاد کرده اند. در منابع اولیه و مشهور تصوّف، به فارسی و عربی، او را از بزرگان تصوّف خراسان و از پیشروان ملامتیه شمرده اند. در این مقاله، با ردیابی آنچه مربوط به زندگانی، سخنان و حکایت های منسوب به ابوحفص حدّاد نیشابوری است، افکار و اندیشه های وی بازسازی، نقد و بررسی شده و بر اساس آنچه در منابع در معرفی ابوحفص ذکر شده، پیوند او با ملامتیه نشان داده شده است.
طبقه بندی موضوعی حکایات کرامات در نثر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پربسامدترین موضوعاتی که در حکایت پردازی متون صوفیه دیده می شود، حکایاتی است که درباره کرامات عرفا نوشته شده است. نخستین گام برای مطالعه این حکایت ها ارائه طبقه بندی موضوعی بسامدی حکایات با حداکثر میزان شمول آن هاست. در متون صوفیانه ای که به زبان فارسی نوشته شده اند، مطلبی تحت عنوان طبقه بندی کرامات به صورت جامع و علمی وجود ندارد و تنها هنگام بیانِ کراماتِ اولیا، انواعی از آن بر شمرده شده است. حاصل پژوهش های مؤلف در این زمینه، این است که حکایات حاوی کرامات عرفا در متون منثور صوفیانه تا قرن هفت در 21 دسته کلی و 15 شاخه فرعی جای می گیرند. پربسامدترین موضوع در حکایات کرامات به «اطلاع بر غیب» و کم بسامدترین موضوع به «بر هوا رفتن جنازه» اختصاص دارد.
جوانب عرفانی در زندگی و شعر شیخ بهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گذشته تاریخی ایران، کمتر دانشمند بزرگی را می توان سراغ گرفت که در پرتو دریافت های علمی و انگیزش های صادقانه درونی خویش، به عرفان گرایش نداشته باشد؛ بهاءالدین محمد عاملی(شیخ بهایی) فقیه و حکیم و مفسّر و محدث و شاعر قرن دهم هجری از این جمله است. صفویه خود از تصوف به قدرت رسیدند، و کسانی چون شیخ بهایی و گروهی دیگر از عالمان عصر، گرایش های عمیق زاهدانه و عارفانه داشتند. هرچند شاعری شیخ بهایی در کنار دانش های وسیع او از رشته های گوناگون، چندان به چشم نمی آید، اما بی گمان شأن عرفانی او بیشتر از هر چیز و هرجا در شاعری اش نمود یافته و این مسئله تا حدودی به سابقه تاریخی شعر و عرفان ایرانی مربوط است. شیخ بهایی در عین برخورداری از اعتبار و احترام رشک برانگیز در دربار صفوی و استادی در بسیاری از دانش های زمان و نیز در کنار مقامات عالی مذهبی، منش و گرایش های عمیق عرفانی داشته و به خوبی توانسته این همه را با هم جمع کند. عرفان او گرچه مستقل و مولّد نیست، عموماً عاشقانه و رندانه و معطوف به نقد و تخطئه صوفیان ناصاف و بزرگداشت عاشقان و عارفان صافی دل است. در مقاله حاضر، گرایش ها و اندیشه های عرفانی بهایی، بیشتر از منظر شعرهای فارسی او که عمدتاً مشتمل بر غزل و رباعی و مثنوی است، معرفی و بررسی شده است.
بررسی قلندریات در دیوان عطّار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دیوان غزلیات عطّار نیشابوری، شاعر عارف سده های ششم و هفتم ق، تجلّی دو گونه ی شعری مشهود است: یکی شعر شخصی(فردی) و دیگری شعر اجتماعی. در میان غزلیات عرفانی او نیز، نوعی ""قلندریات"" وجود دارد که ابعاد هنری شاعر را در هر دو نوع شعری به نمایش میگذارد؛ به عبارت دیگر، عطّار در قلندریات خود به هر دو جنبه ی شعر نظر داشته است؛ یعنی هم از دیدگاه شخصی به آن پرداخته و هم در قالب نقد و اصلاحگری، بعد اجتماعی به آن بخشیده است.
این مقاله در پی آن است، که شعر قلندری عطّار را با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و با نگاهی تحلیلی و از دو دیدگاه شخصی و اجتماعی در زمینه ی ادبیات انتقادی بررسی کرده، بازتاب تجربه ی شخصی عرفانی از یک سو و سیمای اجتماعی عصر عطّار را از سوی دیگر، در قالب نوعی از غزل عرفانی (قلندریات) ارائه دهد؛ به گونه ای که در نهایت میتوان گفت، این نوع غزل در ارتباط با شطحیات عرفانی، منجر به بروز هر دو نوع شطح آگاهانه یا عمدی(سخنان انتقادی بازگو کننده ی دردهای جامعه ی سیاسی و دینی در قالب نفی ریا، تعصب و خشکی عقیده) و شطح ناآگاهانه (سخنان متناقض نمایی که در اثر استغراق در عوالم فنا، ترجمه ی تجربه ی عرفانی شخص است) می گردد. آن بخش از قلندریات که تحول عظیم روحی در خلال تجربه ای ماورایی تصویر می گردد، جلوه گر جنبه ی فردی و ناآگاهانه ی شطح است و نوع دیگر قلندریات، بیانگر نگاه انتقادی عطّار در جهت آسیب شناسی اجتماعی وی و جنبه ی اجتماعی و شطح آگاهانه یا عمدی او است.
بررسی خاستگاه های قبض و بسط در دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی احوالِ عارفانه قبض و بسط(غم و شادی) و تعیینِ خاستگاه و جایگاه هر یک در تفکّر مولانا با تکیه بر توصیف و تحلیل صُوَر خیالِ دیوان شمس پرداخته است. در کنار هم بودن غم و شادی در جهان بینیِ عرفانی مولانا، صوری را پدید آورده که بیش از هر چیز با زبان موسیقایی و شعر هم خوان است. با توجه به این امر که در شعر او ارتباط عمیقی میان صورت و محتوا نمایان است، این مقاله به بررسیِ برخی از اجزای غزل ها و چینشِ واژه ها و نیز کلیّتِ آن ها می پردازد تا خاستگاه های قبض و بسط مولانا به دست آید. در ورای اشعارِ شورانگیز غزلیات شمس، جلوه های موسیقایی، صور خیال پویا و نیز شادی و شعف و مستی و خلاقیّت مولانا، «تجربه های عرفانی و جهان شناختی» او وجود دارد. ارتباط میان تجربیاتِ عرفانی مولانا و جلوه های این تجربیات با موقعیت های ذومراتب قبض و بسط و بیان خاص او در این باره مشهود است. با تأمل در دیوان شمس درمی یابیم که در کنار موسیقی شاد غزلیات، مولانا از غمی عمیق نیز سخن می گوید؛ غم غربت در تنگنای تن و جدایی از وطن اصلی که نیستان ازلی است. این مقاله بر آن است که وی در دیوان شمس دو چشم اندازِ اصلی دارد: واقعیتی که هستیم(منشأ قبض) و آرمانِ هستیِ ما(منشأ بسط) که به شدت و ضعف در کنار یکدیگر مطرح شده اند.