مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
منظر
حوزه های تخصصی:
وجود مشکلات ناشی از رشد شهرنشینی سریع، بی توجهی به فضاهای باز، حومه های شهری و مسایلی نظیرآن بالاخص در شهرهای اروپایی و آمریکای شمالی موجبات بروز رویکردی جدید تحت عنوان شهرسازی منظر را فراهم آورد. از طرفی به دلیل تعامل و هم پوشانی های زیاد میان رشته های معماری منظر و طراحی شهری در دهه های اخیر و بی توجهی آنها به مساله منظر و فضای باز به عنوان زیر ساخت اصلی شهر در مقابل رویکرد سنتی به معماری به مثابه عنصر اصلی ساخت شهر، بر رشد و تقویت ایده شهرسازی منظر در جوامع آکادمیک و حرفه ای جهان افزوده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت ماهیت، پیشینه و برخی از مهم ترین تجارب صورت گرفته در این حوزه ضرورت پرداخت به این رویکرد را بالاخص در شرایط ایران متذکر می شود. در این راستا یافته های این نوشتار بر این نکته تاکید دارد که شهرسازی منظر به عنوان گرایشی جدید، مبانی نظری، اهداف و موضوعات خود را بیش از همه وامدار رشته های معماری منظر و طراحی شهری بوده و واجد ماهیتی میان رشته ای می باشد. منظر و فضای باز به عنوان عناصر اصلی ساخت شهر، تاکید مرکزی این رویکرد به شمار می روند. بررسی شرایط آکادمیک نیز نشان می دهد که دانشگاه های اندکی به برگزاری دوره های مستقل شهرسازی منظر می پردازند و عمدتا واحدهای درسی تحت این عنوان در برنامه های درسی رشته های مرتبط به چشم می خورد.
بازیابی شهرهای باستانی با استناد به متون تاریخی: نمونه موردی دارابگرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دارابگرد که به نوعی می توان آن را نخستین پایتخت شاهنشاهی ساسانیان دانست، احتمالا اولین تجربه ساخت شهر با پلان مدور در جنوب ایران نیز به شمار می آید. نمونه ای که بعدها در ساخت شهر اردشیرخوره مورد تقلید واقع شده است. مطابق نوشته های جغرافی نویسان و مورخان، شالوده شهر به روزگار شاهنشاهی داریوش اول هخامنشی نهاده شده است. منابع تاریخی گواه بر آنند که دارابگرد در عصر ساسانیان شهری بود با وسعت تقریبی 203 تا 314 هکتار، که بوسیله باروی رفیع دایره ای و خندقی عمیق محافظت می گشت. ارگ حکومتی که بر فراز کوهی گنبدی شکل و منفرد در مرکز شهر استوار بود، هرگونه جابجایی درون شهر و دشت داراب را قابل کنترل می نمود. این منابع همچنین روشن می سازند که زندگی در دارابگرد تا قرنها پس از سقوط ساسانیان نیز رونق داشته؛ لیکن از این شهر عظیم، امروزه جز خرابه هایی برجای نمانده است. از آنجاییکه علیرغم بر یک سده فعالیت باستانشناسی در کشور هیچ گونه تحقیق جامعی که فرم و عملکرد فضاهای دارابگرد را روشن سازد به انجام نرسیده، در این نوشتار تلاش گردید تا با اتکا به منابع تاریخی، ویژگی های عمومی و فضایی این شهر کم نظیر ایران باستان بازیابی و چهره ای از دوران رونق آن احیا شود.
تئوری منظر، رویکردی بر تداوم هویت در روند نوسازی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرکز شرایط فرسودگی کالبدی و ضعف حیات اقتصادی ـ اجتماعی محلات فرسوده در غیر از نواحی تاریخی به گونه ای است که در ظاهر امر مداخله حداکثری بدون توجه به حفظ هویت و ارزش های محله ای موجود را توجیه می نماید. اما تجربه نوسازی چند سال گذشته نشان می دهد عدم توجه به کیفیت های موجود در شهر می تواند شکست اهداف اصلی را در پی داشته باشد.یکی از اهداف نوسازی شهری در ایران بر اساس سیاست های اخذ شده از برنامه های توسعه شهری دولت و شهرداری ها، حفظ هویت شهر است. اگرچه بحث هویت در مفهوم عام و کلی آن، قدمتی طولانی و هم پای تاریخ تمدن انسان دارد، اما پیشینه این بحث در شهر چندان با سابقه نیست.سهل و ممتنع بودن مفهوم هویت شهر در فرایند شناخت و ادارک، پدیده ای چند بعدی پیش رو قرار می دهد. از آنجا که نظریه منظر، ابعاد مختلف معنایی شهر را مد نظر قرار می دهد، می تواند راه حلی مناسب برای این چالش در نوسازی شهری باشد. لذا این نوشته ضمن پرداختن به مفاهیم نوسازی، هویت، شهر و منظر در صدد است نظریه ای برای رفع بحران هویت در نوسازی شهری ارایه نماید
تبیین و ارزیابی مولفه های موثر بر ارتقای نقش منظر در پایداری محیط بررسی موردی رودخانه خشک شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظر، شالوده ای است که به یکپارچگی هویت منطقه ای می انجامد و بخش مهمی از کیفیت زندگی مردم در سراسر دنیاست : در فضاهای شهری، حومه ها، روستاها، فضاهایی با کیفیت بالا و حتی فضاهای بی کیفیت... مولفه ای است محوری در توسعه فردی و اجتماعی... بنابراین محافظت، مدیریت و برنامه ریزی صحیح منظر مسوولیتی مهم برای تمام اقشار جامعه است.با این وجود پژوهش های سازمان یافته اندکی در رابطه با نقش منظر و ارتباط آن با پایداری محیطی وجود دارد. بسیاری از نظریه پردازان به ارتباط انسان و طبیعت و لزوم حفظ و بهره گیری از این تماس در محیط های ساخته شده اعتقاد دارند اما این نظریه ها در بیشتر موارد بر دیدگاهی هنجاری نسبت به زندگی انسان تاکید ورزیده و کمتر به عنوان یک پژوهش و یک ضرورت در قالب تحقیقات سازمان یافته پرداخته شده است. از این رو نقش منظر برای یافتن منطق سازنده ارتباط بین انسان و محیط طبیعی در تعیین خط مشی توسعه مساله اساسی است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود.در چارچوب این مقاله یک روش شناختی برای شناسایی عوامل موثر در ارزیابی نقش منظر بر روند تعادل بخشی به محیط و پایداری توسعه رودخانه خشک شیراز به عنوان رودی فصلی به کار گرفته شده است. این روش بر مبنای سه مولفه رودخانه، شهر و مردم بنا می شود. هدف کلی قرار دادن این روش شناختی در یک نظام تصمیم گیری است تا ابعاد و مولفه های مختلف موثر در ارتقای نقش منظر در پایداری محیط رودخانه خشک را درک کرده و بر مبنای ارزش های مرجع عملکرد انها را مقایسه و اثرات آن را تحلیل کنیم.
دستیابی به توسعه پایدار به کمک مکانیابی بهینه تاسیسات بر اساس پهنه بندی در مقیاس منظر مورد مطالعه: نواحی خشک ایران- شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش شهرها و صنعتی شدن جوامع به همراه افزایش شهرنشینی علاوه بر تقلیل دسترسی به منابع آب قابل دسترس، سبب آلودگی منابع و افت کیفیت آن گردیده است. سالیانه حجم قابل توجهی مواد زائد و آلاینده وارد منابع آب می گردد، این درحالیست که بدلیل حجم زیاد این مواد، امکان خودپالایی منابع آبی وجود نداشته و چالشهایی را پیش روی برنامه ریزان شهری قرار می دهد. شهرها در هر سطحی که استقرار یافته باشند نیازمند تاسیسات مختلف برای خدمات رسانی به شهرنشینان خواهند بود. مکانیابی صحیح تاسیسات دفع مواد زائد و فاضلاب از جمله عوامل تاثیر گذار در کنترل آلودگی منابع بوده و ضمن ارتقای کیفیت آب، به بهبود کیفیت زندگی و توسعه پایدار شهر کمک می نمایند. در مقابل عدم توجه به شرایط اقلیمی منجر به بروز اثرات سوء محیطی و آلودگی بیشتر منابع می گردد. امروزه از مدلها و تکنیک های مختلفی برای مکانیابی سایت استفاده می گردد که در نواحی خشک با توجه به محدودیت منابع آب حائز اهمیتند. یکی از راههای مکان دار کردن محل بروز عوارض استفاده از پهنه بندی است که در تعیین محل اجرای پروژه ها، انجام اقدامات اصلاحی و پایش روند تغییرات کاربرد دارد. در این تحقیق به منظور مکانیابی مناسب تاسیسات در مقیاس کلان از تصاویر ماهواره ای شهر شیراز استفاده شده است. بدین ترتیب که نقشه های کاربری حوزه آبخیز در مقیاس کلان تهیه و خصوصیات هیدرولوژی، مورفولوژی و وضعیت دانه بندی منظر مشخص گردید، سپس بر اساس ژئوهیدرومورفولوژی مناطق خشک و نیمه خشک پهنه ها شناسایی شدند. پس از تجزیه و تحلیل پهنه ها بر مبنای معیارهای تاثیر گذار در توسعه پایدار و با توجه به تاثیرات تجمعی مرتبط با مقر قرارگیری پهنه ها، مکان مناسب جهت تاسیسات مشخص شد. در انتها نیز پیشنهاداتی جهت کاهش بروز آثار منفی توسعه ارائه گردید.
تدوین نظام ارزیابی عملکرد کمیتة ملی المپیک با رویکرد کارت امتیازی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین نظام ارزیابی عملکرد کمیتة ملی المپیک با رویکرد «کارت امتیازی متوازن» است. جامعه آماری پژوهش 114 نفر از اعضای مجمع عمومی، متخصصان و خبرگان آشنا به امور کمیتة ملی المپیک بودند که از بین آنها به طور هدفمند، 89 نفر برای بخش کمّی و 27 نفر برای بخش کیفی انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات در بخش کمّی از پرسشنامة محقق ساخته استفاده شد. روایی پرسشنامه مورد تأیید متحصصان قرار گرفت و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ و با ضریب 84/0 تأیید شد. در بخش کیفی نیز از مصاحبة کیفی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده در بخش کمّی از آزمون مجذور کای و در بخش کیفی از روش استقرای منطقی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان میدهد کمیتة ملی المپیک چهار منظر مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی، یادگیری و رشد و 41 هدف بلندمدت (8 هدف در منظر مالی، 11 هدف در منظر مشتری، 12 هدف در منظر فرآیندهای داخلی و 10 هدف در منظر یادگیری و رشد) دارد. همچنین 126 سنجه در منظرهای مختلف (به ترتیب 24، 37، 30 و 35 سنجه در منظرهای مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی، یادگیری و رشد) دارد. در نهایت، میتوان نتیجه گرفت به دلیل ارتباط بین چشم انداز و استراتژیها با اهداف بلندمدت و سنجه های کمیتة ملی المپیک در منظرهای مختلف، منظرها، اهداف و سنجه های به دست آمده قابلیت ارزیابی عملکرد این سازمان ورزشی را دارند و زمینة اجرای استراتژیهای کمیتة ملی المپیک را فراهم می کند.
گردشگری و قابلیت های روستا
منبع:
منظر اسفند ۱۳۸۸ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
روستاـ شهر، تجربه ای جدید در شهرهای امروز
منبع:
منظر مرداد ۱۳۸۹ شماره ۹
حوزه های تخصصی:
'اساس سکنی گزیدن رسیدن به آرامش و امنیتی است که از آشنایی با مکان و محیط و طبیعت بر می آید''(شاران، 1384). امروزه آرامش ساکنین کلان شهرهایی چون تهران، که با توسعه و گسترش بیش از حد به اطراف و محیط طبیعی، باعث از بین رفتن پتانسیل های خدادادی زمین و طبیعت شده است، به مخاطره افتاده و هر روز شاهد از بین رفتن مناظر بکر طبیعی روستایی بیشتری در داخل و مجاور شهرها هستیم. برای احیای هویت در شهر ضروری است علاوه بر توجه به حفظ کالبد و عناصر تاریخی، تداوم تاریخی در شهر، سازمان فضایی، نقاط عطف و نشانه های شهری، فضاهای جمعی و خاطرات نیز در نظر گرفته شود. یکی از مهم ترین عناصر به جا مانده در شهرهای ایرانی، کوچه باغ ها و مناطق روستایی است که علاوه بر جذابیت طبیعی و آرامش بخشی، خاطرات ذهنی مشترک همه ایرانیان محسوب می شود. در این راستا، امروزه علاوه بر نگرش «گردشگری روستایی» که موضوعی جهانی است و طرفداران بسیاری دارد، نگرشی به نام روستا شهرها نیز مهم شده است. مناطق روستایی که در حاشیه شهرها بوده و در پی گسترش فیزیکی شهرها، در دل شهر به صورت ارگانیک باقی مانده و به زندگی خود ادامه می دهد، نام روستاـ شهر را گرفته است. روستاـ شهر منبع با ارزش مهمی است که علاوه بر اینکه با فضاهای سبز خود موجب تعدیل فضاهای شهری می شود، خاطرات و هویت شهر و جامعه را در بر می گیرد. حفظ و نگهداری از این میراث تاریخی ـ طبیعی که بخشی از فرهنگ و هویت ما را شکل می د هد، ضروری است. از این رو، ایدة گردشگری روستایی، روستاـ شهرها را به صورت فضاهای گردشگری شهر ی روستایی برای گذران اوقات فراغت، و کسب آرامش و احیای هویت و خاطرات ذهنی شهروندان در دل طبیعت بکر و به دور از عوامل تکنولوژی و پیشرفت در شهرها فرض می کند.
چیستی منظر شهری؛ بررسی تاریخی تحولات مفهومی منظر شهری در ایران
منبع:
منظر مرداد ۱۳۸۹ شماره ۹
حوزه های تخصصی:
منظر شهری، ترکیب نسبتاً جدیدی است که پیش از آنکه دست اندرکاران علم و نظر به تبیین آن بپردازند، در میان مردم و حرفه مندان مورد استفاده واقع شد. نخستین بار مرحوم دکتر «مزینی» در دهه 50 ، که کتاب «کوین لینچ » به نام «تصویر شهر» (یا تصور شهروندان از شهر) را «سیمای شهر» ترجمه کرد، این مفهوم را در ادبیات حرفه ای و علمی ایران مطرح ساخت. از آن پس تا سال های بسیار، سیمای شهر تنها واژه برای صحبت کردن درباره مفهوم، معنا و صورت شهر بود و در ابتدا بیشترین کاربرد مفهومی این واژه، ریخت شهر و فیزیک ساختمان ها بود. دو دهه پس از آن اصطلاح منظر شهری پیدا شد. این اتفاق در ابتدا بیشتر متکی بر تنوع زبانی بود تا عمق فلسفی. اما با تشکیل کرسی آموزش منظر در دانشگاه های ایران، سطح حرفه ای و تجربی تعریف منظر به مرتبه علمی ارتقا پیدا کرد. اگرچه هنوز دامنه مناقشه ها پیرامون سیما یا منظر و اشتراکات آن با طراحی شهری، فضای سبز، مرمت شهری، محیط زیست و امثال آن کم و بیش جریان دارد، اما پشتوانه محکم علمی و نظریه های مبنایی منظر به سهولت، پرس شهای تازه پدید آمده را پاسخ می دهد. اگرچه استوارشدن معنای صحیح از پدیده ها در ایران به دلیل رایج نبودن تخصص و رواج شهرت، تلاشی بیشتر از آنچه در دنیا معمول است، نیاز دارد. در نخستین همایشی که وزارت مسکن و شهرسازی تحت عنوان «سیما و منظر شهری، تجارب جهانی و چشم انداز آینده» در سال 1382 با مدیریت گروه بزرگی از اساتید شهرسازی دانشگاه ها برگزار کرد، این تعریف ـ به مثابه خشت اول که کج نهاده شد- ارائه شد : “منظر شهری عینیتی است که مستقل از انسان وجود دارد و توسط او ادراک می شود” (باغ نظر، 1383). بعداً همین تلقی نادرست خطاهای دیگری را به همراه آورد: “منظر شهری، واقعیتی عینی است که در مشاهده هر فرد به دیده می آید. منظر ، چیزی است عینی و منظر ذهنی معنایی نخواهد داشت جز چیزی که به چشم آید ولی به چشم دل. منظر حوزه قابل رؤیت از کی نقطه ، کی مسیر و مکان ویژه است. بستر منظر شهر؛ هندسه فضا ، کالبد و به عبارت دیگر ، فرم کالبدی است. همه این تلق یها با رواج تعریف ارسطویی از شهر صورت می گرفت؛ اگرچه نویسندگان آنها تلاش می کنند تعبیر قدیمی را با آرایش جدید و ادبیات روز عرضه کنند، اما حاکمیت تلقی کالبدی از شهر در متن تعابیر آنها پیدا است”.
تأملی در رویکردهای مختلف به مفهوم منظر
حوزه های تخصصی:
در این مقاله اشاراتی به علم منظر به عنوان فرایند و الگو، طراحی منظر و مداخلات مدیریتی، ارتباطات اجتماعی تشکیل دهندة مبنای منظر و تعابیر فرهنگی متفاوت از منظر صورت می گیرد. اینها فقط شکل های مختلف روایت منظر نیستند بلکه شیوه های مختلف شناخت جهان هم می باشند.
یکی از نتایج انتقال تفکر منظر به گونه های مختلف می تواند تفاوت های آشکار در دیدگاه ها باشد. از مضامین اصلی این مقاله، تنش بین منظر به عنوان دانش متعارف و نمودهای دیگر منظر به عنوان شیوه ای برای شناخت جهان است.
توسعه اقتصادی شهربا رویکرد منظر؛ بررسی تجربه سرای مشیر شیراز
حوزه های تخصصی:
امروزه ارتباط میان ارزش های اقتصادی و الگوهای طرح منظر شهری کامل، جزو یکی از مهم ترین اقدامات طراحان شهری، معماران منظر و از سویی مدیران شهری است و از آن روی که شهرهای واجد ارزش های کیفی منظر شهری، در شرایط بازار جهانی و جهانی سازی، جذب گردشگر، توسعه صنعت گردشگری و اختصاص سهم بیشتری از سرمایه و کالا را مدنظر قرار می دهد، امری ضروری قلمداد می شود. این نوشتار کوتاه سعی بر آن دارد تا با بررسی نقش اقتصاد در الگوهای جهانی شدن و تأثیرات آن بر پیکره و مناظر شهری، به ذکر نمونه ای منحصر بفرد و تاریخی از تبلور رونق اقتصادی در منظر سرای مشیر شهر شیراز بپردازد.
روش اصلی تحقیق، کیفی بوده و از شیوه های تحلیل محتوای کیفی متون و تحلیل نمونه موردی بهره می برد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که سرای مشیر شهر شیراز به عنوان الگویی کامل از تبلور ارزش های اقتصادی در منظر شهری، نمونه ای دیگر از ذوق و بلوغ استادکار معمار ایرانی در پردازش فضای مطلوب و انسانی را به بهترین وجهی عرضه می دارد.
طبیعت گرایی، یافتة امروزین سیاست های شهری؛ مقایسة چهار رویکرد در مدیریت منظر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله معرفی و روشن ساختن برداشت های متفاوت از منظر شهری، از طریق مطالعه نمونه هایی است که در طی فعالیت های حرفه ای و دانشگاهی نگارنده بازدید شده اند. در این بررسی ها این طور به نظر می رسد که مسایل و پرسش های مربوط به منظر شهری، بیانگر دیدگاه هایی است که از شهر به شهر تغییر می کند و خود نشان دهنده رویکردهای بسیار متنوع، برنامه های مختلف برای توسعه و برداشت های چندگانه از شهر است.
مفهوم «منظر» در فرهنگ غربی برآمده از محیط زیست طبیعی است1. این مقاله، با نگاهی به منظر که پیش از هر چیز بر مفهوم «کلاسیک» آن تکیه دارد، سعی در تبیین دقیق تر مفاهیم منظر شهری و سیمای شهر برآمده است. در ادامه خواهیم دید که این پیشینه طبیعت گرا، در توسعه های معاصر با رویکردهای جدید و غیرمنتظره ای مواجه شده است.
راهبردهای توصیفی در پژوهش منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
توصیف به مثابه یک راهبرد عینیت گرا و استقرایی از روش های پژوهش در معماری منظر است که مبنای بسیاری از راهبردهای پژوهشی دیگر نیز دانسته می شود. از آنجا که از مشاهده اغلب به عنوان نخستین گام در هر پژوهش یاد شده و کمتر به مثابه یک راهبرد مورد توجه قرار می گیرد، هدف این نوشتار تقویت بنیان های نظری لازم در تعمیق راهبردهای توصیفی در پژوهش منظر و ترویج بیشتر آن است. از این روی، راهبرد توصیفی در نوشته های دمینگ و سوآفیلد (2011) مورد بررسی قرار گرفته و ضمن اشاره به دسته بندی های چهارگانه آنها شامل مشاهده، توصیف ثانویه، توصیف پیمایش اجتماعی و توصیف پیچیده به برخی پژوهش های صورت گرفته در هر دسته نیز اشاره شده است. اسناد مکتوب، پرسشنامه، مشاهده مستقیم، مصاحبه، تصاویر، عکس ها، دست نگاره ها و مستندات تاریخی همگی به عنوان منابع پایه در راهبرد توصیفی هستند. سنجش اعتبار این نوع پژوهش ها متکی به پشتیبانی منابع مختلف از یکدیگر، نحوه استخراج داده ها و شیوه استقرای پژوهشگر و مبتنی بر دسته بندی، رتبه بندی و تفسیر می باشد.
طبیعت زیباست؟ تأمل در فلسفه زیبایی طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
امروز متخصصین علوم شهر و مدیریت شهری و حتی شهروندان بر این عقیده اند که حضور طبیعت در شهر گامی بزرگ در توسعه پایدار و بهبود کیفیت شهر و زندگی شهروندان به شمار می رود. اما اینکه این طبیعت با چه رویکرد و صورت و مقیاسی به شهر وارد شود تا حداکثر پیوند را با شهروندان و زندگی آنها برقرار سازد سؤالی است که پاسخ به آن به تعمق بیشتری در مفاهیم فلسفی و نظری در باب طبیعت نیاز دارد. برخی از پرسش های فلسفی درباره ارزشیابی زیبایی طبیعت همراه با تمرکزهای واگرا مطرح شده اند و با ارایه قالبی مناسب و متقاعدکننده قصد تثبیت مفهومیِ زیبایی شناسیِ منظر را دارند.
سؤال اصلی مطرح در مقاله این است که مردم چه طبیعتی را زیبا می دانند؟ برای پاسخ به این سؤال به دانشی در باب زیبایی طبیعت نیازمندیم. پاسخ به این پرسش در تلفیق دو نگاه مفهومی ـ شناختی و غیر مفهومی ـ ذهنی نهفته است؛ «آلن کارلسون» و «آرنولد برلینت» دو تن از تأثیرگذارترین افرادی هستند که به این مباحث پرداخته و پرسش های زیبایی شناسی منظر و محیط را در موقعیت های دوگانه ذهن نظیر هنرـ دانش، عینی ـ ذهنی و احساس ـ منطق جستجو کرده اند.
اگرچه کارلسون نقش غالبی را برای بخش های علمی، منطقی، شناختی و قضاوتی تجربه انسان مطرح می کند و برلینت بیشتر بر جنبه های حسی، تجربی و ذهنی تکیه کرده است اما هر دو به دنبال ایجاد یک رابطه منطقی بین ارزش طبیعت و ارزش هنر هستند.از آنجا که این دو جنبه با تمام تجربیات انسانی عجین شده اند و با علم به این موضوع که تجربه محصول تعامل انسان و محیط است کیفیت های طبیعت همواره عینی- ذهنی به نظر می رسند. ارزش طبیعت متضمن ویژگی های فیزیکی است که از نظر زیبایی شناسی به یکدیگر مرتبطند و انسان نقشی فعال در این تجربه ایفا می کند. ترکیب این دو جنبه با ارتقای جنبه های معنوی و اخلاقی ذهن بشر می تواند منجر به پایداری محیطی شود.
بررسی تطبیقی هرمنوتیک فلسفی از نگاه علامه جعفری و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نحوة رخداد و تحقق فهم، موضوع هرمنوتیک فلسفی است. در جهان غرب، هیدگر و گادامر از جمله اندیشمندانی هستند که در این زمینه، آرای ویژه ای دارند. درمقابل، برخی فیلسوفان به مطالعة روش و فهم متون پرداخته اند و از شلایر ماخر گرفته تا هرش و ریکور، راهکارهایی برای فهم متن ارائه کرده اند.
مباحث مربوط به روش فهم، هم در مباحث علم اصول و هم در بحث های تفسیری مورد توجه اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است، اما بحث از نحوة تحقق فهم کم تر مورد توجه آن ها قرار گرفته و تا حدودی در لابه لای مباحث معرفت شناسی فیلسوفان و عارفانی چون مولوی مطرح شده است.
محمدتقی جعفری از جمله متفکران اسلامی است که در بحث های گوناگون، به ویژه مباحث معرفت شناسی، آرای خاصی را مطرح کرده است. در این مقاله، ابتدا آرای وی در این زمینه، به لحاظ هرمنوتیک فلسفی بازخوانی شده و سپس با آرای گادامر، فیلسوف معاصر، مقایسه خواهد شد. از آن جا که گادامر، بحث های مهمی در باب هرمنوتیک فلسفی مطرح کرده، برآنیم پس از بازخوانی دیدگاه علامه جعفری، با اشاره به آرای گادامر در زمینة عوامل مؤثر در تحقق فهم، مانند پیش داوری ها، زبان، تاریخ مندی، و امتزاج افق ها، مشترکات و وجوه اختلاف نظر این دو متفکر را در بحثی تطبیقی، مورد بررسی قرار دهیم.
نگاهی به منظومه معماری منظر (با تکیه بر متون اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناظر بی پایان هستی نشانی از حکمت و معماری بی بدیل آفریدگار هستی است. معانی مناظر و مفاهیم معماری چیست؟ عوامل آن کدام است؟ بازتاب و مراتب ادراک این مناظر در انسان چگونه است؟ در ظهور این مناظر سلسله مراتبی وجود دارد که از منشأ قدرت لایزال هستی آغاز می گردد. ظهور و وجود مناظر از جریان دایم الافاضه فیّاض علی الاطلاق من جمیع الجهات و الحیثیات است که انقطاع فیض موجب انهدام آنهاست. هر موجودی در عالم مادی، جایگاه و زمان و مکان خاص خود را داراست. عوامل مناظر به سه دسته کلی: ناظر، نور و فضا تقسیم می شود و هر کدام از مناظر بازتابی در ناظر ایجادمی کند و حکمتی را به او متذکرمی شود. مراتب ادراک انسان از مناظر، به ترتیب از حس به خیال و تعقل صعود پیدامی کند. تعقل در مناظر تا عمق معانی آنها نفوذ کرده و تا کنه وجودی آنها در حد وسع و توانایی پیش می رود تا به حقیقت هستی برسد.
پیتورسک در معنای عام؛ درباره به هم پیوستگی ناگزیر تار و پود جهان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۴
حوزه های تخصصی:
برای سنتز و ساده ترکردن فهم ارزش های مربوط به پیتورسک سه رویکرد متفاوت را می توان در پیش گرفت : اول، پرداختن به رابطه و تناسب بین مفهوم و شیء به عنوان آنچه موضوع مطالعه تاریخی بوده است؛ دوم، بی تفاوتی کامل نسبت به مفهوم، چرا که حتی برای مواجهه با مسایل و چالش های شکل گیری جهان معاصر ناتوان است1 و سوم نوعی پذیرش مسئله با بی میلی و از سر تفنن از یک سو و انتقاد تکان دهنده و کنایه آمیز از سوی دیگر، برای نشان دادن ساخت تماماً باسمه ای جهان امروز توسط گردشگری به عنوان جزئی جدانشدنی از فرآیند زیباسازی جهان و یکی از عناصر بنیادی پیتورسک.
در این تصویر اجمالی، موضع گیری2 ما شامل این پرسش می شود که آیا وجه مشخص ساختار جهان معاصر نمی تواند امروز ـ بیش از هر زمان دیگرـ یک پیتورسک کلی، گسترش یافته، چندریختی، فریبنده و نگران کننده، در مقیاس کره زمین باشد3؟ این فرضیه، بازنگری این مقوله زیباشناسانه را در شکل پذیری و تاریخ مندی آن ایجاب می کند و چرایی و چگونگیِ کارآمدی و انعطاف آن را از نقطه نظر منطقه ای، مادی و بصری مورد توجه قرار می دهد. تاریخ، پیچیدگی و گستردگی این مفهوم و تأثیرات واقعیات مجسم آن، چه تاریخی و چه معاصر، سبب می شود به محض یافتن و آشکارشدن پاره ای از مسایل، به آنچه اصطلاحاً جهانی سازی4 نامیده می شود و همچنین ساخت مایه های «منظر»های معاصر5 منجر شود.
منظره پردازی خشک؛ بازخوانی یک سنت در هنر باغسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۶
حوزه های تخصصی:
زری اسکیپ1 یا منظره پردازی خشک بخشی از علم منظر است که در مواجهه با شرایط و اقلیم های گرم و خشک مطرح می شود. زری اسکیپ متشکل از هفت اصل کلی است که در راستای دستیابی به آبیاری بهینه در منظر تعیین شده اند. این اصطلاح برای اولین بار در سال 2000 میلادی در فرهنگ آکسفورد تعریف شد، درحالی که اصول آن سال ها پیش در منظرسازی باغ های ایران به کار رفته است. باغ ایرانی راهی به سوی تبیین توانمندی انسان در هم زیستی با طبیعت به ویژه در مناطق خشک و خشن کویری است. این امر که انعکاس هوشمندی و هوشیاری ایرانی است تاکنون به دست فراموشی سپرده شده و تنها در دروس باغ سازی به آن اشاره شده است. در این نوشتار تلاش می شود به منظور پاس داشت توانمندی ایرانیان در حوزه باغ سازی اثبات شود هفت اصل منظرسازی در مناطق خشک، با سبک باغ سازی ایرانی هماهنگی دارد. همچنین برای به تصویر کشیدن شکوه تفکر ایرانی دو اصل دیگر نیز معرفی می شود تا سندی استوار و انکارناپذیر بر اثبات تولد این دانش در ایران زمین باشد.
شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار در منظر ورودی کاربری های تجاری و مذهبی بر ارتقای حس دعوت کنندگی (مطالعه موردی محدوده تجریش تهران)
حوزه های تخصصی:
انسان غالباً فعّالانه با فضا برخورد کرده و همواره با آن در داد و ستد اطلاعات است. فرد پس از قرارگیری در یک مکان و دریافت اطلاعات و نمادها توسط حواس خود، با توجه به سرعت رابطه یابی بین این عناصر، قادر خواهد بود که به بخشی از محیط پاسخ فعّال داده و توجه خود را به سمت آنها معطوف کند. «حسّ مکان»، توانمندی فضا یا مکان در ایجاد حسّی خاص نسبت به کلیّت مکان است. «ورودی» اوّلین مکانی است که با حضور در آن خصوصیات کلی فضا، آداب ورود، حدّ خصوصی و عمومی بودن و سایر ویژگی های فضا کشف می شود؛ لذا توقعی که از یک ورودی می رود القاء حسّ دعوت کنندگی و پذیرش فرد است. انسان به واسطه نوع تعاملاتی که با مکان بر قرار می سازد، اوّلین تجربه حضور در مکان را از «ورودی آن مکان» در ذهن خود به ثبت می رساند و این مرحله از حسّ ادراک، اوّلین تجربه ای می شود برای تداوم حضور و پیوند فرد با مکان و یا عدم دعوت فرد برای ورود و همنوایی با مکان.
با توجه به این رویکرد مؤلفه های عینی منظر شهر از جمله خوش نمابودن، تنوع، هماهنگی با جداره های اطراف و... و مؤلفه های ذهنی سیما و منظر از جمله صمیمیّت، اصالت، سرزندگی و... در دعوت کنندگی ورودی تأثیر گذار بوده و به خلق «حسّ مکان» کمک می نمایند. به این منظور در یک برداشت میدانی، محدوده میدان تجریش واقع در منطقه 1 شهرداری تهران ، مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه از این پژوهش نتیجه می شود این است که مهم ترین عاملی که در شکل گیری حسّ مکان در یک کاربری مذهبی اهمیّت دارد القاء حسّ آرامش و صمیمیّت، افزایش سرزندگی، تحرک و هویّت به عنوان مؤلفه های ذهنی تعیین کننده در ورود و یا ردّ پذیرش ورود و دعوت کنندگی حاصل از اوّلین سکانس دید است. امّا انتظاری که از «دعوت کنندگیِ ورودی» در یک کاربری تجاری می رود ظاهری متفاوت و گاه هماهنگ، اصالت و تناسب ورودی با مکان، خوش نما بودن و توجه به میزان روشنایی در شب و در مجموع سرزندگی فضا است. در نهایت در این پژوهش راهبردهای طراحی در زمینه ارتقاء دعوت کنندگی ورودی با استفاده از مؤلفه های تأثیر گذار سیما و منظر شهری ارائه شده است.
گونه شناسی مدل ها و بررسی تطبیقی روش های ثبت تصاویر ذهنی و نقشه های شناختی از محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصاویر ذهنی و نقشه های شناختی ابزار دستیابی به بازنمایی درونی محیط دانسته می شود که تنوعی از روش ها و شیوه های استخراج را در چند دهه گذشته تجربه کرده است. همین تنوع است که بررسی تطبیقی شیوه های استخراج تصاویر ذهنی -شناختی و شناخت جامع آنها و به ویژه نقاط ضعف و قوت آنها را مهم می سازد. در این پژوهش با استفاده از راهبرد ترکیبی شامل راهبرد کیفی و طبقه بندی، داده های حاصل، مورد گونه شناسی قرار گرفته و در نهایت در راهبردی تفسیری با رویکردی استنتاجی تحلیل و ارزیابی شده اند. ادبیات مرتبط با موضوع مورد بررسی و تحلیلی انتقادی قرار گرفته و تلاش شده جوانب موضوع به طور کامل ولی موجز مورد بررسی و اشاره قرار گیرد. فرضیه این پژوهش بر این پایه استوار است که می توان وجوه اشتراک و افتراقی میان روش های استخراج و ثبت تصاویر ذهنی و نقشه های شناختی را به گونه ای طبقه بندی کرد که امکان ساخت مدل یا مدل های کلان نظری از آنها را ممکن ساخته و در نهایت راه را برای تبیین مدل جامع بازنمایی محیط فراهم آورند. این مدل بر مبنای کاهش نقاط ضعف و تأکید بر نقاط قوت شکل خواهد گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دادند که گونه های مختلف مفاهیم موجود در زمینه نقشه های ذهنی- ادراکی به دو دسته «بازنمایی توپولوژیک» و «بازنمایی ادراکی» قابل تقسیم هستند. همچنین روش شناسی اخذ تصاویر و نقشه های شناختی نیز در دو دسته «مدل های ترسیمی – طراحی (زایشی)» و «مدل های بازشناسی-ارزیابی (غیر زایشی)» قابل تقسیم اند. تحلیل روش های مذکور در کل مدل جامع بازنمایی منظر و محیط شهری را به لحاظ روش شناسی حاصل ترکیب «نقشه های ذهنی» و «نقشه های مفهومی» معرفی کرده و استخراج نقشه های شناختی در راستای دستیابی به «نقشه شناختی عام» از بازنمایی محیط را با آسیب هایی مواجه می داند؛ نخست «ضعف فرآیند ساده سازی» که به حذف کیفیّت ترسیمی عناصر و جزییات آنها منتهی شده است، و دیگری «ضعف سامانه گرافیکی» که محدود به عناصر پنج گانه لینچ تعریف شده اند، سرانجام «عدم امکان مقایسه نتایج در روش های مختلف» به ویژه روش های ارزیابی و ترسیمی که به سبب ماهیت و روش شناسی نمی توانند به موازات یکدیگر مورد استفاده باشند. لذا استفاده از ابزارهای فناوری جدید مانند شبکه های جهانی ارتباطی (اینترنت و رسانه ها) و نرم افزارهای رایانه ای و شبیه سازی و مانند آن در آینده ای نزدیک به عنوان ابزار اولیه و سپس به مثابه شیوه ای جدید شکل خواهند گرفت که امروزه نشانه هایی از آن در مطالعات ترجیح سنجی مردم قابل مشاهده است. با این حال مطالعات این پژوهش نشان می دهد که این ابزارها و روش ها هنوز در پژوهش ها مورد استفاده نیستند.