مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
فضا
حوزه های تخصصی:
از دغدغه های امروز در حوزه ی معماری این مسئله است که برخی از ساختمان های معاصر، تاثیرگذاری کمتری روی مخاطب دارند. گویا تنها ساختاری تشکیل شده از مصالح هستند، زیرا این بناها در هدف آبادانی و مراقبت از محیط زندگی بشر موفق عمل نکرده اند. معماری به عنوان شناسنامه ای از افکار، پیشرفت و تاثیرات محیطی است که باید به زیر مجموعه های سازنده ی آن توجه گردد. با نظرات متعددی که امروزه در بخش حکمت نظری و عملی وجود دارد، تعریف از معماری دچار نقص هایی شده است. هدف از این پژوهش پرداختن به تعریف کاملی از معماری در ابعاد مادی و معنوی لایه های وجودی انسان و نیازهای او بود و می توان فضا و هندسه را بستری برای پاسخ گویی به نیازها دانست که با نمودار پنج مرحله ای خلق آثار بر اساس حکمت اسلامی روند رسیدن به این مهم پایه ریزی شده است. در این مقاله با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و مصداق پژوهی با استفاده از ابزار کتابخانه ای، هندسه ی مسجد جامع اصفهان را بعنوان نمونه ای موفق در حفظ ارتباط موثر میان بنا و مخاطب مورد بررسی قرار گرفته است تا نمایانگر تعریف جامعی از معماری و هندسه ی ادراکی توسط چهار لایه ی وجودی انسان باشد و نمودی از بکارگیری مبانی صحیح حکمت هنر اسلامی به عنوان یکی از غنی ترین هنرهای کشورمان به احیای میراث بی نظیر از پیشینیان خود رسیده شود. توجه به این امر سبب می شود تا مسائل معماری معاصر را تحلیل کرده و به طور بنیادین به حل آن ها پرداخته شود. معماری اصیل ایرانی به روح و حالات ماورایی آفرینش بها داده و در رساندن هستی به کیمیای وحدت به مثابه رمز جاودانگی تلاش کرده است. با رویکردهای پایه ای می توان تاثیر این وحدت روح را جاودانه ساخت. سرانجام نشان داده شد که در مسجد جامع اصفهان، با استفاده ی درست از هندسه می توان رموز ماورایی را که در قلب و روح انسان نیز سرچشمه دارد رمز پردازی نمود و به سبب تعقل و رمزگشایی مخاطب به تاثیرگذاری آن در نسل های مختلف امیدوار بود، زیرا هر چه در دنیا در حال تغییر باشد «روح» وحدت، اصالت و پاکی خود را در بدو ورود حفظ کرده و آماده ی پذیرش درستی ها و سیر حالات آفاقی و در درجات بالاتر انفسی است.
کیفیت فضایی در طراحی بافت سکونتگاه های کوچک: بافت های روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسودگی کالبدی سکونتگاه ها و ضرورت حفاظت و احیای محیط زندگی خصوصاً در کشور های با پیشینه تاریخی مسئله ای است که همواره مورد توجه مسئولان امر بوده است. برخورداری ایران از تمدن و تاریخ کهن باعث شده تا یکی از اهداف مهم طرح های جامع و هادی سکونتگاه ها، بهسازی بافت آن ها باشد. با توجه به تعداد زیاد و توزیع فضایی و جغرافیایی سکونتگاه های کوچک در کشور توجه به نحوه طراحی و توسعه آن ها همواره از اهداف برنامه ریزان، طراحان و متولیان موضوع بوده است. تقریباً اکثر سکونتگاه های کوچک کشور ما روستایی هستند و اکنون که حدود ۴ دهه از تجربه طراحی و بهسازی محیط آن ها می گذرد ، تأملی در محتوا و بررسی آنچه تهیه و اجرا شده می تواند به بهبود محتوا و اجرای آن ها کمک نماید . این مقاله با تکیه بر تجارب انجام شده و مرور اسناد و مباحث نظری طراحی شهری و معماری سعی در نشان دادن نقش مغفول مانده در این فرایند یعنی "فضا" و"کیفیت" آن در شکل دادن به بافت در طراحی و اجرا دارد. مقاله پیش روی راه حل بهبود سکونت و زندگی در این سکونتگاه ها و ایجاد شادابی و سر زندگی در آن ها را، فضا و توجه به ارتقای آن در روند طراحی و اجرا تبیین می نماید و متناسب با ویژگی هایی که در این بافت وجود دارد راه حل هایی پیشنهاد می شود.
شناخت عوامل تأثیرگذار بر وضعیت موجود مبلمان شهری و مدل یابی مطلوب برای ساماندهی به فضاها و منظر شهری (مطالعه موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
197 - 214
حوزه های تخصصی:
چکیده: تحقیق حاضر به بررسی مبلمان شهری از جمله عناصرتاثیر گذار و سازنده فضای عمومی شهرایلام پرداخته است.. مناسب بودن مبلمان شهری(کمیت و کیفیت، زیبایی، راحتی، دوام و محل استقرارو نیزاستفاده از رنگ متناسب و جنس و مواد مناسب با اقلیم منطقه در طراحی مبلمان شهری)، باعث ارتقای کیفیت محیط شهری، ساماندهی فضا و سیمای شهری و رضایتمندی شهروندان می گردد. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و برای دست یابی به یک الگوی نظری- تحلیلی است به لحاظ ماهیت و روش از دو روش ترکیبی " توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه با میزان پایایی 80 درصد و مصاحبه) استفاده شده است. قلمرو مکانی تحقیق، محدوده مرکزی شهر ایلام طی سالهای 1396و1397 بوده است و از دیدگاه 138متخصص به صورت نمونه گیری هدفمند (در دسترس) در سازمان های مرتبط با موضوع تحقیق استفاده گردید. در تجزیه و تحلیل از تحلیل های آماری (تحلیل عاملی اکتشافی، مدل معادلات ساختاری، همبستگی پیرسن و تحلیل رگرسیون) استفاده گردید . نتایج تحلیل مدل نظری نشان دادکه نابسامانی و آشفتگی مبلمان شهری در ابعاد و لایه های مختلف شهر ایلام وجود دارد که بر روحیات و رفتارهای شهروندان تأثیر قابل توجهی داشته و باعث نارضایتی شهروندان نسبت به شهرشده است. .همچنین نتایج نشان داد که، بین عدم توجه به اصول استانداردهای مبلمان شهری و به وجود آمدن ساختار نامتعادل و نامناسب شهری و کاهش کیفیت منظرشهری ارتباط وجود دارد استفاده از اصول و مبانی حاکم بر هر یک از عناصر تأثیرگذار بر مبلمان شهری باعث ساماندهی محیط و منظر شهر وخلق فضایی شهری زیبا و ایده آل شهر می گردد.
واکاوی مزاج خانه های تاریخی بوشهر با تأکید بر تأثیرات محیط بر مزاج فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹
1 - 22
حوزه های تخصصی:
در معماری خانه های تاریخی، محیط، علاوه بر تأثیرات مستقیم بر چگونگی انتخاب راهکارهای اقلیمی مؤثر، مزاج فضاهای محل زندگی را نیز تحت تأثیر قرار داده است. پژوهش حاضر در راستای شناخت محیط خانه های تاریخی بوشهر و چگونگی تأثیرات آن بر مزاج فضاست. این تحقیق با هدف یافتن عواملی در معماری خانه های تاریخی بوشهر که ناشی از تأثیرات محیط بر مزاج آن از طریق شناخت خصوصیات مزاجی هر فضا با مطالعه میزان حضور شاخصه های چهارگانه محیط به عنوان نماینده چهار مزاج اصلی بر فضاهای خانه انجام شده است. در مسیر تحقیق شاخصه های چهارگانه محیط یعنی عناصر چهارگانه آب (رطوبت زمین و شرجی)، باد (جریان هوا)، خاک (ساختمایه و ارتباط با زمین) و آتش (آفتاب)، هر یک به عنوان نماینده ای از مزاج های اصلی، در نظر گرفته شده اند. چگونگی تأثیرات محیط بر مزاج فضا و اثر آن بر معماری خانه های تاریخی بوشهر به عنوان پرسش اصلی و نحوه تأثیرات هر یک از شاخصه های چهارگانه محیط بر مزاج فضا به عنوان سؤالات مبنایی جهت رسیدن به نتایج تحقیق است. در مسیر تحقیق 16 خانه در بافت تاریخی بوشهر به عنوان جامعه آماری جهت واکاوی شاخصه های مزاجی آن ازنظر چگونگی تحت تأثیر قرار گرفتن از عناصر چهارگانه در نظر گرفته شده است. انتخاب نمونه ها برحسب پراکندگی آن ها در سطح چهار محله تاریخی بوشهر، متراژ متفاوت آن ها، تعداد طبقات گوناگون و فاصله هرکدام تا دریا انجام شده است. روش تحقیق این پژوهش از منظر هدف کاربردی و از منظر روش در مطالعات پیشینه تحقیق، توصیفی-تحلیلی می باشد. گردآوری داده های تحقیق به صورت میدانی در حوزه شناخت خانه های سنتی بوشهر و کتابخانه ای می باشد. تجزیه تحلیل جهت رسیدن به نتایج تحقیق به روش کمی و کیفی انجام گرفت. تحلیل داده ها، جهت واکاوی خانه های بافت تاریخی بوشهر در دو شیوه کل نگر (قیاسی) و تحلیل جزئیات در جهت رسیدن به یک نتیجه کل (استنتاجی) در نظر گرفته شد. مهم ترین نتیجه این پژوهش وجود تنوع در مزاج فضاهای خانه، در بافت تاریخی بوشهر است، به طوری که هر یک از فضاها متناسب و مناسب با چگونگی سکونت و فعالیت ساکنان در آن شکل گرفته است و افراد با مزاج های متنوع می توانند بر اساس نیاز جسمی و روانی خود در فضاهای خانه سکونت کنند. معماری خانه در بافت سنتی بوشهر در تعامل با محیط و انسان در عین تنوع یک کلیت را شکل داده است.
پاتوق و تولید اجتماعی فضا: مطالعه پدیدارشناسانه زندگی روزمره در پاتوق های زنانه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
263 - 292
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر فهم تجربه زیسته و ادراکات فضایی زنان از پاتوق های زنانه و نقش این پاتوق ها در بازتولید ساختار اجتماعی است. به منظور دستیابی به این اهداف، با تکیه بر سنت پدیدارشناسی، مصاحبه و مشاهده به منزله تکنیک های جمع آوری اطلاعات در نظرگرفته شد. در این زمینه، چهار نوع پاتوق زنانه انتخاب شد و از طریق نمونه گیری هدفمند، 27 نفر از زنان پاتوق نشین شهر اصفهان در این پاتوق ها مصاحبه شدند. پژوهش حاضر نشان می دهد که پاتوق نشینی و مصرف مکان هایی نظیر کوچه و جلسات مذهبی می تواند به عنوان ابزاری در جهت بازتولید مناسبات قدیمی زنان در جامعه به کار گرفته شود. در واقع، این دو فضا «بازتولید و استمرار پرکتیس فضایی سنتی» را در خود دارند که به «بازتولید ایدئولوژیکی فضای جمعی» منجر می شود. در مقابل این دو فضا، کافه و محافل شعر و موسیقی به مثابه پاتوق هایی عمل می کنند که در آن ها شکل جدیدی از زیست روزمره تولید می شود که مبتنی بر بازتولید ارزش های مردسالارانه یا استمرار ارزش های سنتی جامعه نیست. چنین پاتوق هایی را می توان «تولید نشانه شناسانه فضای اجتماعی مدرن» دانست که در برخی موارد مانند محافل ادبی و هنری به «تولید فضای روشنفکرانه و مقاومت فرهنگی» منجر می شود.
ماهیت فضای منفی در آثار کمال الدین بهزاد
هرچند که فضا توامان به صورت کارکردی و نمایشی و یا مفهومی در نگارگری ایفای نقش می کند، با این حال، فضای منفی در آثار کمال الدین بهزاد نقشی کلیدی دارد که در ارتباط با فضای مثبت معنا می یابد و مفهوم خاص و منحصر به فردی دارد. این مقاله بر آن است تا به شناسایی فضای منفی در کنار فضای مثبت در آثار کمال الدین بهزاد بپردازد. روش مورد استفاده توصیفی تحلیلی و گردآوری مطالب نیز کتابخانه ای و مشاهده ای به تحلیل فضای منفی در آثار بهزاد می پردازد که در این راستا، با روش نمونه گیری انتخابی آثار استاد بهزاد گزینش شده است. چیستی «فضای منفی» و چگونگی طبقه بندی فضا در آثار استاد بهزاد، پرسش بنیادی جستار حاضر است که با هدف چگونگی و شناخت فضای منفی در آثار بهزاد به شناخت فضا و انواع آن می پردازد. نتایج پژوهش نشان داد که فضای منفی در آثار بهزاد، ماهیت کارکردی دارد و این بدین معنا است که در تحلیل تکنیکی اجزای اثر، نقش دارد و تمرکز بر روی مجزا کردن اثر به واسطه فضای منفی است. بر اساس آنچه از آثار او بر می آید، گزینش فضای منفی، امری هوشمندانه و هدف دار است. همچنین این فضا با پیوست به فضای مثبت، ایجاد تعادل و توازن کرده، در جذابیت و بهتر دیده شدن اجزاء و عناصر تصویری کمک می کند. کمال الدین بهزاد فضای مثبت و منفی را توأمان در سراسر نگاره های خود نشان داده است؛ به نحوی که به فضای کلی تصویر آسیب نزده و از کوچکترین فضا حتی منفی نیز استفاده می کند.
واکاوی سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب روستاهای واقع در حوضه آبخیز گرگان رود استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
۱۳۷-۱۱۶
حوزه های تخصصی:
سیاست گذاری فضایی در خصوص مدیریت ریسک سیلاب به یک سری اعمالی گفته می شود که برای دستیابی به یک راه حل منطقی در کاهش آسیب های ناشی از سیلاب همچنین کاستن از گسترش سیلاب می باشد. هدف پژوهش حاضر واکاوی سیاست گذاری مدیریت ریسک سیلاب برای روستاهای واقع در حوضه آبخیز گرگان رود و بررسی میزان بهره مندی آنها از شاخص های سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب بوده است که جامعه آماری پژوهش حاضر همان طور که در هدف پژوهش مشهود است متخصصین، اعضا کارگروه مدیریت ریسک استان و مدیران جوامع روستایی واقع در حوضه آبخیز گرگان رود می باشد. در همین راستا جهت دست یابی به هدف پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته که دارای ضریب آلفای کرون باخ 82 درصدی است استفاده شده است که جامعه نمونه هدف این پرسشنامه در دو سطح 30 نمونه متخصصین امر در سطح کشور که اعضای هیات علمی و فارغ التحصیلان مقطع دکتری و اعضا کارگروه مدیریت ریسک استان و جامعه نمونه در سطح محلی را 20 نفر از مدیران روستاهای واقع در محدوده مورد مطالعه را تشکیل داده است که برای تجزیه و تحلیل از مدل آماری تحلیل عاملی و سیستم استنتاج فازی (FIS) بهره گرفته شده است که نتایج بخش تحلیل عاملی حاکی از آن است که گام ششم سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب که به ارزیابی و ارزشیابی سیاست گذاری فضایی پرداخته است با اهمیت ترین گام ها بوده است. شاید علت آن هم این مقوله است که از نظر سیاست گذاران ارزیابی و ارزشیابی مسئله بسیار با اهمیتی می باشد که منجر به کاهش اشتباهات در سیاست گذاری های آینده و عدم رها شدن سیاست ها پس از تدوین و اجرا می باشد که خود منجر به کاهش میزان اثرگذاری سیاست ها پس از طی مدتی و تکرار شدن کم و کاستی های سیاست کونی در سیاست گذاری های آینده می شود. نتایج بخش فازی (FIS) نشان دهنده عدم بهره گیری مدیران از این شاخص ها در تدوین راهبرد سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب منطقه مورد مطالعه بوده و میل بیشتر آنها به اقدامات نقطه ای و عدم درک نیاز مدیریت ریسک سیلاب به مقوله فضا می باشد.
کنش های هندسه قدرت بر ساخت کالبدی فضاهای سلطنتی (مقدمه ای بر تبارشناسی مجموعه دولتخانه صفوی اصفهان)
سازمان فضایی شهرهای ایران در طول ادوار تاریخ تحت تأثیر عوامل گوناگون و به ویژه قدرت سیاسی متمرکز در حاکمیت قرار گرفته است. دولتخانه به عنوان محل استقرار دولت همواره مبین گفتمان سیاسی – اجتماعی دولت بوده است، این گفتمان به تبع شرایط سیاسی اجتماعی ایران دچار تحول گردیده است. فلذا ساختار کالبدی دولتخانه را نیز تغییر داده است. بررسی سیر تحولات فضایی دولتخانه در ایران تا دوره صفوی نشانگر سیر تحول در گفتمان دولت در تاریخ ایران می تواند باشد، تحولی که با گفتمان قدرت – دفاع آغاز می شود و در قدرت - سیاست به کمال می رسد.
تحلیل سازمان فضایی فعالیت ها در استان گیلان
سازمان فضایی استان گیلان، ترتیب و توزیع نظام یافته واحدها و فعالیت ها در فضا برای عملکردهای عموم مجموعه است. این مقاله که با هدف تحلیل سازمان فضایی فعالیت ها در استان گیلان تهیه شده، از لحاظ هدف بنیادی و روش انجام آن توصیفی - تحلیلی است. نتایج این مطالعات نشان می دهد، سازمان فضایی ناحیه جلگه ای گیلان که حول محور فعالیت های نظام یافته در پیکره استان شکل گرفته ، نسبت به نواحی کوهپایه ای و کوهستانی که شامل ناحیه جنگلی و نوار مرتعی می باشد، دارای موقعیت ممتازتری بوده و در زمره فضاهای نسبتاً توسعه یافته در استان محسوب می شود. با توجه به این نوع سازمان فضایی، توزیع امکانات و فعالیت ها و پراکندگی تسهیلات و نحوه میزان دسترسی به خدمات به صورت نسبتاً بهینه در سطح ناحیه جلگه ای استان صورت گرفته است. استفاده از فضا در وضع موجود تا حدی بیانگر قابلیت ها و توان های محیطی آن است. اما گاه عدم شناسایی دقیق پتانسیل های محیطی و گاه اقتضای ضرورت ها موجب می شود که بهره گیری از برخی فضاها متناسب با قابلیت های بالقوه نباشد. از این رو درمطالعات آمایشی تحلیل سازمان فضایی استان، مقوله کاربری و تخصیص فضا از اهمیت خاصی برخوردار است. استقرار صنایع در استان گیلان از توزیع فضایی نامتعادل برخوردار می باشد. با توجه به گرایش های کنونی درایجاد شهرک های صنعتی در نواحی صنعتی روستایی در سطح شهرستان های استان می توان گفت، استقرار صنایع در سطح نواحی استان از توزیع فضایی عادلانه تری نسبت به گذشته برخوردار بوده است. همچنین کانون های فعالیت های خدماتی استان در نقاط شهری آن قرار دارد، بنابراین سطح خدمات، به فراخور سطح شهرها در نظام سلسله مراتب عملکردی آن تفاوت خواهد داشت.
تبیین پیامدهای مکانی-فضایی گردشگری بر روستاهای شهرستان رضوانشهر
نواحی روستایی با کارکردهای مختلف، شبکه ای به هم پیوسته از تعامل بین انسان و محیط هستند که در طی زمان و متأثر از عوامل و نیروهای درونی و بیرونی دچار تغییر و تحولات می شوند که این امر طی دو فرآیند مبتنی بر حرکت طبیعی (ارگانیگ) و برنامه ریزی از پیش اندیشیده شده اتفاق می افتد. در دهه های اخیر توسعه فعالیت های خود جوش گردشگری یکی از عوامل مهم در تغییر و تحول سکونتگاه های روستایی بوده است که این فعالیت ها تحولاتی عمیق و بنیادی را در ابعاد مختلف و بخصوص جنبه های کالبدی روستاها بجا گذاشته اند. روستاهای گردشگر پذیر شهرستان رضوانشهر نیز با وجود جاذبه های متنوع گردشگری، در سال های اخیر، با جذب گردشگر، دچار تحولات مختلفی شده اند. در مقاله حاضر که با هدف تبیین پیامدهای ناشی از توسعه گردشگری در روستاهای گردشگر پذیر شهرستان رضوانشهر تدوین گردیده، سعی شده به این پرسش که عوامل اصلی ایجاد پیامدهای متأثر از توسعه گردشگری درسکونتگاه های روستایی از دیدگاه جامعه نمونه کدامند؟ پاسخ داده شود تا از این طریق ابعاد و شاخص های گردشگری پایدار روستایی تعریف شده و در نهایت مدل مفهومی مناسبی برای توسعه گردشگری در مناطق روستایی ارائه گردد. روش تحقیق نیزدراینمطالعهتوصیفی-پیمایشی مبتنی بر تکمیل پرسش نامه بوده است. بدین منظور با بهره گیری از فرمول کوکران برای358 سرپرست خانوار از 23 روستای گردشگر پذیر شهرستان رضوانشهر بوده و تمامی مدیران محلی و 8 نفر از مسئولان دولتی پرسش نامه تدوین و تکمیل شده است. نتایج به دست آمده از داده ها نشان می دهد که از دیدگاه جامعه نمونه و مشاهدات صورت گرفته، در شیوه ساخت و ساز، چشم انداز طبیعی روستا، کاربری زمین، مسایل زیست محیطی پیامدها منفی بوده است ولی پیامدهایی مانند ایجاد اشتغال، مستحکم سازی ساختمان، توسعه زیر ساخت ها و افزایش آگاهی های مردم بومی، پیامدها مثبت ارزیابی شده است و در مجموع پیامدهای مکانی - فضایی در روستاهای ساحلی و کوهستانی بیشتر از روستاهای جلگه ای وکوهپایه ای بوده که برای کاهش اثرات منفی و افزایش اثرات مثبت مدل برنامه ریزی راهبردی مشارکتی همراه با نظام مدیریتی یکپارچه جهت حفظ و توسعه محیط روستا به عنوان بهترین راهبرد معرفی می گردد.
ارزیابی اثرات فضاهای عمومی در تغییر سبک زندگی (مطالعه موردی: منطقه 18 شهرتهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
هویت (تمایز) فردی و اجتماعی، فعلیت بخشیدن به قدرت تشخیص و انتخاب یا حداقل ایجاد احساس آزادی عمل، پیوند خورده است. مسائلی که پاره ای از بنیادی ترین ابعاد انسانی را بیان می کند. فضاهای فرهنگی، ورزشی و هنری به عنوان بخشی از فضاهای عمومی در تغییر نگرش و شیوه های زندگی مردم تأثیرگذارند، از این رو در این پژوهش ارزیابی اثرات پنج فضای فرهنگی، ورزشی و هنری منطقه 18 شهرداری تهران از سال 1380 تاکنون بر تغییر سبک زندگی، هدف اصلی این تحقیق را تشکیل می دهد. فضاهای عمومی، زمینه لازم برای برخورد و تعامل بیشتر شهروندان را فراهم ساخته و با ارائه خدمات به آن ها می توانند عاملی جهت تغییر شیوه زندگی و افزایش کیفیت زندگی شهروندان باشند. بدین منظور با استفاده از فرمول کوکران 385 پرسش نامه بین مراجعین این مراکز توزیع گردید. تحلیل و استنتاج با استفاده از آزمون T تک نمونه ای انجام گرفت، نتایج این آزمون نشان داد که فضاهای فرهنگی، ورزشی و هنری زمینه لازم برای تغییر شیوه ی زندگی شهروندان از سنتی به مدرن را فراهم نموده اند. سپس با توجه به روش AHP ، پردیس تماشا با بیشترین امتیاز و مجموعه ورزشی شهیدان اسماعیلی با کمترین امتیاز از نظر ارائه خدمات و میزان اثرگذاری به ترتیب در رتبه اول و آخر قرار گرفتند. در نهایت به منظور شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید از ماتریس SWOT استفاده گردید، طبق نتیجه به دست آمده از ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام راهبردی، راهبرد تهاجمی برای افزایش تأثیر فضاهای فرهنگی، ورزشی و هنری در ارتقاء کیفیت زندگی انتخاب شد.
ارزیابی ساختار کالبدی- فضایی شهرهای ایران از دیدگاه مدرنیسم و پست مدرنیسم (مطالعه موردی: کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی مراحل رشد و توسعه کالبدی شهرهای جهان حاکی از تأثیر دو پارادایم مدرنیسم و پست مدرنیسم بر سازمان و ساختار فضایی شهرها می باشد. به گونه ای که تأثیرات این دو پارادایم منجر به توسعه شهرها، ایجاد و توسعه شبکه ارتباطی و بزرگراه ها، ایجاد شهرک های اقماری و حومه شهرها شده و بیش ترین تأثیر را در حوزه فضایی و کالبدی شهرها برجای گذاشته است. مدرنیسم و اثر آن مدرنیته، تأثیراتی بنیادی در حوزه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی فضایی داشته است و بیش از همه، تحول جامعه شهری، آن هم در ابعاد کالبدی- فضایی شهر، را هدف قرار داده و مفاهیم کهن شهرسازی را به شدت دگرگون کرده است. از سویی دیگر پست مدرنیسم نیز در زمینه ی اقتصادی، اجتماعی، سیاست و درزمینه روش شناسی نیز تأثیراتی بر سازمان فضایی شهر داشته است. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر ارزیابی ساختار فضایی کلان شهر تهران از دیدگاه مدرنیسم و پست مدرنیسم می باشد. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانه ای و اسنادی تدوین شده است. یافته ها حاکی از آن است که در مدرنیسم مؤلفه های دیدگاه کالبدی و شهرسازی تک بعدی، ایجاد فضاخورها نظیر؛ ایجاد بزرگراه ها، شبکه های هوایی و معماری و ساخت وساز بلند مرتبه و دانه دار به ترتیب در جایگاه های اول تا سوم و در پست مدرنیسم مؤلفه های؛ ترکیب کاربری ها و وجود تنوع در ساخت مسکن، وجود اصل اختیار در کالبد شهر و تراکم متوسط و کاربری ترکیبی اشاره کرد که در جایگاه های اول تا سوم ازلحاظ تأثیرگذاری بر ساختار فضایی بر کلان شهر تهران نقش داشته اند. بنابراین تلفیق دانش و تجربیات بومی، مدرن و پسامدرن می تواند ضمن حفظ هویت شهری، ایمنی، زیبایی، توسعه پایدار شهری را تحقق بخشد.
روایت فضای «خانه» در سینما از منظر پدیدارشناسی، نمونه موردی: فیلم شطرنج باد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سینما و معماری هنر هایی هستند که در هر دو عنصر فضا مورد اهمیت قرار می گیرد و زمان مندی خود را از طریق فضا به نمایش می گذارند. فضا می تواند خود به عنوان کاراکتر اصلی در رسانه سینما نقش آفرینی کند. هدف از این پژوهش، بررسی معنای پدیدارشناسانه خانه از طریق رسانه سینما می باشد. خانه های فراموش نشدنی در بازنمایی سینمایی، ساختمان های خیالی هستند که می توانند از طریق تجربه ی هم حسی به صورت سکونت پذیر به بیننده منتقل شوند. روش تحقیق این پژوهش، از نوع کیفی و روش«توصیفی-تحلیلی-پدیدارشناسی» است. آنچه محور اصلی مقاله را شامل می شود، مفهوم و نحوه سکنی گزیدن در خانه به عنوان اولین تجربه فضایی فرد می باشد. ضمن تحلیل معنا و مفهوم خانه در معماری سینمایی فیلم شطرنج باد، ساخته ی محمد رضا اصلانی بر پایه نظریات کریستین نوربرگ شولتز و یوهانی پالاسما به بررسی معنای دراماتیک عناصر فیزیکی و غیر فیزیکی فضا پرداخته می شود. فیلم شطرنج باد بر اساس مکان به نگارش درآمده است. مکان در شطرنج باد، کاراکتر منحصر به فردی است و تعیین کننده نحوه کنش و حالات شخصیت ها می باشد. قلمرو کاراکترها در خانه جایگاه آنان و تمایلاتشان را نمایان می سازد. خانه توسط ساکنینش، معنای واقعی وجودی خود را از دست داده و تبدیل به کالای گران بهایی برای رسیدن به قدرت گردیده است.
شیوه های بازنمایی معماری در نگارگری ایرانی: مطالعه موردی نگاره هایی از دوره سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارگران به ویژه از دوره ی ایلخانی به بعد به بازنمایی فضاهای معماری و شهری در نگاره ها پرداخته اند. شیوه بازنمایی فضا در این نگاره ها در مقایسه با ژرفنمایی و سنتِ نقاشی غربی دارای زبان خاص و ویژه ای است. اغلب پژوهش های حیطه نگارگری ایرانی به مبانی فلسفی به خصوص حول مفهوم عالم مثال، یا شیوه های بازنمایی در قالب روش های تحلیلی-زیبایی شناختی پرداخته اند. این پژوهش را می توان در زمره مطالعات تاریخی قرار داد که با روش تحلیلی-زیبایی شناسانه در پی کشف شیوه های بازنمایی معماری در آثار نگارگری ایرانی است. در این پژوهش چهل اثر نگارگری که اغلب متعلق به دوره سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی هستند مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که نگار ه ها از برهم نماییِ بازنماییِ نظام های مستقل معماری، منظر و رفتاری تشکیل می شوند. هر یک از این سه نظام بازنمایی، قواعد خاص خود را دارند. سه اصل کلی سازماندهی سطح نگاره شامل سازماندهی فضای کلی با خطوط و قاب بندی، جزء فضاهای مستقل و کلاژ آن ها، روایت فشرده فضایی (کلاژ واحدهای فضایی) و افق رفیع، و سه قاعده بازنمایی سطوح شامل قواعد نمایش سطوح جانبی، قواعد نمایش کف و سطوح داخلی ایوان و نمایش درون و بیرون بنا از یافته های این پژوهش هستند که با تمرکز بر نظام بازنمایی معماری حاصل گردیده است.
بازنمایی فضای معماری در آثار نقاشی با رهیافت نشانه شناسی لایه ایی (نمونه موردی: منتخبی از آثار ایران درودی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
37 - 48
حوزه های تخصصی:
مطالعات بین رشته ایی در حیطه هنر، فهم عمیقی از معنای اثر را فراهم می سازد. اگر نقاشی را نوعی بازنمایی پنداشت که توان ارائه معانی متعدد را دارد، این مسأله مطرح می شود که در خلق تصویر چه رهیافت های فضایی به ماهیت تولید معنا منجر شده و چگونه مورد خوانش قرار می گیرد. این پژوهش با هدف پیوند دو رسانه هنری نقاشی و معماری، به کشف لایه های معنایی فضا در تصویر می پردازد. روش پژوهش با رویکرد کیفی، بر پایه نشانه شناسی لایه ایی، به مرور رمزگان فضایی پرداخته و ساختار بدست آمده در آثار منتخبی از «ایران درودی» مورد خوانش قرار می گیرد. در نهایت دلالت های فضایی در تصاویر به روش توصیفی نتیجه گیری می شوند. نتیجه بر آن است که تصور فضای شهری توسط نقاش می تواند در نشانه های فضایی به صورت برابرجای، دگرجای و یا آرمانشهر نمود پیدا کند، که در لایه های همنشین: متن؛ بافت؛ بینامتنیت؛ رمزگان و در محور جانشینی: شکل شناسی؛ نشانه شناسی و پدیدارشناسی قابل خوانش اند.
فضای خلوت گزینی و کشفیّات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عارفان در خلوت و انزوای خود از رهگذر شهود و اشراق که ابزار معرفتی آنان است، به فضاهایی گام می نهند که عقل از ادراک آن عاجز و زبان از توصیف آن ناتوان است. فضاهایی که خاستگاه تجلّیات غیبی و مرموز آنان است. این فضاها به دستیاری وهم و خیال یا آمیزه هایی از هر دو ایجاد می گردد. دشواری فهم این فضاها از آنجا برمی خیزد که عموماً خیال و وهم دو نام برای یک حال ذهنی تصوّر می شود درحالی که خیال به دلیل ابتنایش بر محسوسات، با وهم فرق دارد. اگر چه این هر دو در ساختن عالم رؤیا دخیل اند. به سخن دیگر رؤیا محصول تقابل و تعامل دو نیروی واهمه و تخیّل است که خود با جهان واقع رؤیاروی می گردد. هدف از این پژوهش بازنمود احوال عارف، در لحظه های شهودی ورود او به این فضاها و نحوه تأثیرپذیری اش از این احوال روحانی است. دستاورد عمده این پژوهش درک این نکته است که انزوا و در خود فرورفتن عارف گاه زمینه ساز رؤیاهای عارفانه و کشاندن عارف به وادی تجربه های ژرف، متفاوت و در عین حال توصیف ناپذیر است. پژوهش حاضر داده های خود را از طریق روش کتابخانه ای به دست آورده و آن ها را با بهره گیری از روش توصیفی تحلیل کرده است.
فضا و امنیت ملی؛ پیشرفت های فضایی ایران تقویت کننده امنیت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۴ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
677 - 710
حوزه های تخصصی:
در چند سال اخیر در کنار پیشرفت های گسترده ایران در علوم مختلف، گام های بزرگی نیز در فعالیت های فضایی برداشته شده است، به نوعی که ایران را در کنار معدود کشورهایی قرار داده که به فناوری پیشرفته فضایی برای دستیابی به فضا و حضور فعال در فضا دسترسی دارند. اگرچه هنوز ایران از نظر فناوری فضایی در آغازین مراحل خود قرار دارد و باید در این مسیر تلاش های بیشتری بنماید ولی این واقعیتی غیرقابل انکار است که پیشرفت های فضایی کشور آثار مثبتی را در حوزه های مختلف در پی داشته و خصوصاً می تواند به حفظ و ارتقای امنیت ملی کمک شایانی نماید. در این مقاله تلاش می شود ارتباط پیشرفت های فضایی کشور و امنیت ملی مورد بررسی قرار گیرد و از این طریق راهکارهایی نیز برای فعالیت بهتر و ایفای نقش مؤثرتر در فضا ارائه گردد. لذا بنا بر اهمیت رقابت بین المللی در امور فضایی و گسترش فعالیت های کشورهای مختلف در این قلمرو، به ویژه مسائل و مشکلاتی که امروزه اکثر کشورها با آنها در ارتباط با فعالیت های فضایی روبه رو هستند در این مقاله بدین سئوال مهم پاسخ داده می شود که پیشرفت های فضایی ایران چه کمکی را می توانند به حفظ و ارتقای امنیت ملی ایران بنماید.
ارزیابی ساختار اکولوژیکی فضای سبز با رویکرد سیمای سرزمین؛ مطالعۀ موردی: شهر صومعه سرا- گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
93 - 115
حوزه های تخصصی:
متریک سیمای سرزمین معمولاً گسترده ترین و متنوع ترین اندازه گیری از معیار مکانی است. بیشتر این معیارها به طور خاص برای مطالعات شهری با تمرکز بر الگوهای فضایی مانند تراکم، پراکندگی/فشردگی، مرکزیت، ترکیب کاربری زمین، اتصال، یا دسترسی توسعه داده شده اند. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر داده های سنجش ازدور است. در این تحقیق ابتدا نقشه های کاربری زمین مربوط به سال 2014 و 2021 با استفاده از تصاویر ماهواره لندست و استفاده از نرم افزار ENVI 5.3 به روش طبقه بندی نظارت شده در 4 کلاس فضای شهری انسان ساخت، مزارع، باغات، زمین های بایر تهیه شد که تغییرات اکولوژیکی فضای سبز منطقه مورد مطالعه را در یک دوره 7 ساله نشان می دهد. سپس تغییرات کاربری زمین های منطقه به کمک آرک جی.آی.اس آماده سازی شدند و درنهایت با استفاده از نرم افزار Fragastas مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش بیانگر این است که فضای سبز در شهر صومعه سرا در حال کاهش و تبدیل شدن به فضای انسان ساخت است که ساخت وساز های بی رویه تأثیرهای مهمی روی ساختار اکولوژیک منطقه داشته است که درنتیجه آن فضاهای سبز و بایر به کاربری مسکونی تبدیل شده اند که بیشترین میزان تبدیل کاربری فضای سبز به کاربری انسان ساخت و سپس کاربری بایر بوده است. نتایج به دست آمده از سنجه های سیمای سرزمین بیانگر این است که لکه های فضاهای سبز صومعه سرا از سال 2014 تا 2021 تعداد لکه های بیشتر شده که نشانگر خُردشدگی و وجود اختلال در سیمای سرزمین است و مساحت لکه ها کم شده و تراکم حاشیه بیشتر شده است. لکه های بزرگ فضاهای سبز سال 2014 جای خود را به لکه های کوچک تر با ارزش اکولوژیکی پایین تر داده و ارتباط بین لکه های فضاهای سبز قطع شده است.
توسعه پایدار شهری با تاکید بر آمایش سرزمین (مطالعه مورد: شهرهای منطقه سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه توجه به ظرفیتها و توانمندیهای بک مکان مانند ناحیه، استان و یا کشور در جهت توسعهی منطقی آن مکان بیانگر مفهوم واقعی آمایش است. لذا به منظور جلوگیری از مسائلی از جمله بحران محیط زیست، فرسایش، تخریب خاک، رشد ناموزون شهری و... تدوین طرح های آمایش سرزمین به منظور نیل به اهداف استراتژی های جامع توسعه ملی و شهری ضروری به نظر میرسد. هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر، چگونگی دستیابی به توسعه پایدار شهری با تاکید بر آمایش سرزمین در شهرهای منطقه سیستان میباشد. روش شناسی تحقیق: روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای، اسنادی و میدانی میباشد. جامعه آماری پژوهش ۴۰۳ نفر از کارشناسان در حوزه آمایش سرزمین در منطقه سیستان میباشد. که با استفاده از فرمول کوکران 197 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. همچنین جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل Fuzzy Mamdaniبهره گرفته شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: بر اساس آخرین تقسیمات کشوری، منطقه سیستان دارای 5 شهرستان (زابل، زهک، هیرمند، نیمروز و هامون)، به مرکزیت شهرهای (زابل، زهک، دوست محمد، محمدآباد و ادیمی) می باشد. یافته ها و بحث: نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن گویای تناسب بین گویه های توسعه پایدار و اصول آمایش سرزمین می باشد. همچنین نتایج آزمون تی تک نمونهای به منظور میزان اهمیت هر یک از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیطی، مدیریتی و اجرایی، نهادی، با مقدار میانگینهای به دست آمده بالاتر از حد متوسط عدد (3) در تمامی گویهها، نشان از اهمیت زیاد هر یک از گویههای توسعه پایدار با تاکید بر آمایش سرزمین در شهرهای منطقه سیستان میباشد. نتایج رتبهبندی ابعاد توسعه پایدار با تاکید بر آمایش سرزمین در شهرهای سیستان با استفاده از مدل فازی ممدانی نشان داد، در ابعاد اقتصادی، مدیریتی و اجرایی، برای همه شهرها (زابل، زهک، محمدآباد، ادیمی، دوست محمد)، متوسط رو به نامطلوب می باشد، در بعد اجتماعی و نهادی همه شهر های منطقه سیستان به جزء شهر زابل با مقدار وزن های به دست آمده (0.60)، (0.61)، سطح متوسط رو به نامطلوبی را دارند. در بعد محیطی و اکولوژیک، برای همه شهر-های منطقه سیستان به جزء شهر دوست محمد با وزن (0.53)، سطح متوسط رو به مطلوب را نشان می دهد. نتایج: نتایج نهایی نشان داد، شاخص ها و ابعاد توسعه پایدار شهر های سیستان از اصول آمایش سرزمین تاثیر نپذیرفته است، لذا می طلبد سازمان های مرتبط در حوزه مدیریت و برنامه ریزی، در طرح های توسعه منطقه، اصول آمایش سرزمین را لحاظ کنند.
زیبایی شناسی عصب محور فضاهای معماری
حوزه های تخصصی:
مردم کشورهای توسعهیافته بیش از 90 درصد از وقت خود را در محیطهای ساختهشده میگذرانند. با این وجود، دانش اندکی در مورد
تأثیرات فراگیر و اغلب پنهان آن بر وضعیت ذهنی و مغز انسان در اختیار است. علیرغم توجه روزافزون به عصبشناسی معماری، اکثر این
پژوهشها توصیفی هستند. رویکرد رایج چنین است که دانش مغز را بر روی ساختارهای مهم معماری پیاده کنند. لذا چگونه میتوان
معماری عصبمحور توصیفی را بر اساس یک خط پژوهشی برنامهمحور به یک علم تجربی تبدیل کرد؟ ما ابتدا به بررسی ادبیاتی میپردازیم
که نشان میدهد چگونه میتوان معماری تجربی را با بررسی نقش ویژگیهای طبیعی در محیط معماری مدنظر قرار داد. سپس به تجربه
انسانی ساکنان میپردازیم و سپس این فرضیه را مطرح میکنیم که پاسخهای زیباییشناسانه در فضای داخلی معماری به ابعاد کلیدی
و تجزیه و تحلیل مؤلفههای اصلی ۶ روانشناسی تبدیل میشوند. با انجام تحلیل شبکه روانسنجی
7
بر روی پاسخهای ارائه شده نسبت به
9 )سهولت در سازماندهی و درک یک صحنه(، شیفتگی ۸ تصاویر منتخب، سه مؤلفه شناسایی شدند: انسجام
)غنای اطالعاتی و عالقه ایجاد
)سهولت و راحتی شخصی(. انسجام و شیفتگی، ابعاد ثابتی برای مناظر طبیعی هستند. راحتی بعد جدیدی است که به 10 شده(، و راحتی
فضای داخلی معماری مربوط میشد. و در تحلیلهای شبکهای روانسنجی در کانون هر سه موضوع، ظرفیت عاطفی قرار داشت. ما همچنین
پرداختیم که در آن شرکتکنندگان تصمیمات زیباییشناسی و نزدیکی- اجتناب 11 به تحلیل مجدد دادههای یک مطالعه پیشین افامآرآی
را در حین مشاهده تصاویر مشابه اتخاذ کردند. صرفنظر از فعالیت، میزان شیفتگی با فعالیت عصبی در شکنج زبانی سمت راست متغیر بود.
در مقابل آن، انسجام، فقط وقتی با فعالیت عصبی در شکنج پسسری تحتانی چپ، متغیر بود که مشارکتکنندگان به قضاوتهای
زیباییشناسی میپرداختند و راحتی تنها زمانی با فعالیت عصبی در کونئوس چپ متغیر بود که تصمیمات نزدیکی-اجتناب اتخاذ میشد.
لذا مغز بصری حساسیتهای پنهانی نسبت به فضای داخلی معماری دارد که با ابعاد انسجام، شیفتگی و راحتی تسخیر میشود. این یافتهها
نشاندهنده گامهای اولیه به سوی یک معماری عصبمحور تجربی است.