مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
پارادایم
حوزه های تخصصی:
پارادایم به عنوان یک شیوه دیدن جهان که میان گروهی از دانشمندان یک رشته علمی مشترک است هدایت گر جریان تحقیقات در هر شته علمی است. در هر رشته این پارادایم است که تعیین می کند چه سوال هایی پرسیده شود؛ چگونه پرسیده شود و چگونه به این سوالات پاسخ داده شود؟ از آنجا که هر پارادایم تفسیر منحصر به فردی از واقعیت ارائه می دهد این سئوال قابل طرح است که آیا می توان بینش ها رقیب حاصل از پارادایم های مختلف را در یکدیگر ادغام نمود؟ در این خصوص؛ کوهن ضمن ارائه تز فقدان مقیاس مشترک میان پارادایم ها؛ برقرای هرگونه ارتباط میان آنها را رد می کند. در مقابل پوپر معتقد است که حتی سخت ترین زبان ها را می توان به یکدیگر ترجمه نمود. بازتاب مجادله کوهن- پوپر در مطالعات سازمانی این است که برخی تکثر پارادایمی موجود در تئوری های سازمان و مدیریت را تهدید و برخی دیگر آن را فرصت تلقی می کنند. در این مقاله ضمن تاکید بر رویکرد دوم جهت دستیابی به درک کاملتری از پدیده پیچیده سازمان بر ضرورت انجام تحقیقات چند پارادایمی در مطالعات سازمانی تاکید می گردد.
نگرش فراپارادایمی به مدیریت دولتی
حوزه های تخصصی:
نگاهی به تاریخ علم در می یابیم که توسعه علم به جای اینگه از طریق واقعیت هایی که خود را برای اندیشمندان آشکای می سازد (نگرش استقراء گرا) و یا بوسیله دانشمندانی که در هر آزمایش سعی در ابطال فرضیات خود دارند (نگرش ابطال گرا) و به طور مستمر و تجمعی انجام پذیرد از طریق دوره های غیرمستمری از علوم هنجاری و تغییرات انقلابی صورت می گیرد بدین معنی که در تاریخ هر رشته علمی برای یک دوره زمانی یک شیوه نگرش به جهاتن هنجار تلقی می گردد و در صورتی که این شیوه پاسخگوی مسایل و مشکلات نبود با بحران مواجه شده و در نتیجه این بحران یک انقلاب علمی رخ می دهد تاریخ علم شاهد انقلاب های متعددی بوده که طی آن یک شیوه نوین دیدن؛ جایگزین شیوه قبل گردیده است. چزیز که توماس کوهن آن را تغییر پارادایم می نامد. طبق تعریف پارادایم عبارت است از یک شیوه دیدن جهان که در یک دوره زمانی خاص مورد قبول اکثریت اعضای یک جامعه علمی است. به طور کلی تفکر پارادایمی دارای دو نوع کارکرد منفی است اول اینکه پارادایم ارتباط نزدیکی با مفهوم علوم هنجاری دارد بدین معنی که در هر مقطع زمانی و در هر رشته علمی می تواند شیوه ای از تفکر مد گردد و هر گونه مخالفت با آن با یک استراتژی سیاسی دفاعی مشترک از سوی اکثریت اعضای جامعه علمی روبرو شود چیزی که می توان آن را مساله مد نامید. دوم اینکه تفکر پارادایمی در یک جامعه علمی شرایطی چون غار افلاطونی بوجود می آورد بدین معنی که هر گرونه در دفاع از پارادایم خود از پارادایم خود استفاده نموده و در نتیجه دچار آسیب هایی چون گروه اندیشی و خود مرجعی می گردد و با نوعی بخشی نگری و نزدیک بینی به جها می نگرد. از آنجا که پارادایم مدیریت دولتی نوین که به معنی بکارگیری شیوه های مدیریتی بخش خصوصی در بخش دولتی بوده و شامل مولفه هایی چون خصوصی سازی؛ کاهش اندازه دولت؛ به پیمانکار دادن امور؛ مشتری گرایی و ... است تیز از این کارکردهای منفی مصون نمی باشد د راین مقاله جهت غلبه بر محدودیت های تفکر پارادایمی بر نگرش فراپارادایمی به مدیریت دولتی تاکید می گردد نگرشی که بر اساس مد روز بنا نگردیده و دیدگاهی جامع نسبت به رابطه دولت- ملت دارد در این نگرش به جای اینکه مردم صرفا به عنوان مشتری نگریسته شوند مدیران دولتی صرفا دارای ویژگی های یک مدیر کارآفرین باشند و جامعه نیز صرفا نیازمند یک بخش خصوصی قوی تلقی شود مردم به طور همزمان مشتری ارباب رجوع؛ شهروند و تبعه بوده؛ مدیران دولتی به طور توامان دارای نقش های سیاست گذار؛ مدیر و حقوقدان می باشند و جامعه نیز به طور متوازن نیازمند بخش خصوصی قوی؛ بخش دولتی قوی؛ بخش تعاونی قوی و یک جامعه مدنی قوی است. بر این اساس مدیریت دولتی مستلزم درک همزمان مدیریت؛ سیاست و حقوق؛ و توجه به ارزش های متفاوت حاکم بر هر یک از این رشته ها (شامل کارآیی؛ نمایندگی و عدالت) در بخش دولتی است.
مبانی فلسفی تئوریهای سازمان ومدیریت با رویکرد کارکردگرایی و ساختارگرایی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با مروری گذرا بر مبانی فکری و فلسفی تحت «پارادایم های جامعه شناسی کارکردگرا و ساختارگرا»، به بحث تئوری های سازمان و مدیریت در قالب این دو پارادایم می پردازد. نخست، این پارادایم ها شرح داده می شود؛ سپس تئوری های سازمان و مدیریت را در قالب این پارادایم ها طبقه بندی کرده و با بحثی چالشی در مورد شباهت ها و تفاوت های پارادایم کارکردگرا و ساختارگرا به ارائه مدل ترکیبی اقدام می کند. در نهایت عنوان می کند که ترکیبی از این دو پارادایم در جای خود می تواند شرح کامل تری از تئوری ها ارائه نماید و زمینه تئوری پردازی در مدیریت و سازمان را گسترش دهد.
هندسه نااقلیدسی، انقلابی پارادایمی در ریاضیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۱
حوزه های تخصصی:
تصویر کوهن از سیر تحول یک علم را میتوان به وسیلة طرح بیپایان زیر خلاصه کرد:
پیش علم - علم عادی - بحران - انقلاب - علم عادی جدید - بحران جدید
ویژگی عمدة نظریة وی تأکیدی است که بر ممیزة انقلابی تحولات علمی دارد؛ به طوری که طبق آن، انقلاب متضمن طرد و رد یک ساختار نظری و جانشینی ساختار ناسازگاری دیگر است. ویژگی مهم دیگر، نقش پراهمیتی است که ممیزات جامعه شناختی جوامع علمی در نظریة کوهن ایفا میکند. از زمان انتشار کتاب ساختار انقلابهای علمی همواره این پرسش مطرح بوده که آیا تصویر کوهن از تاریخ علوم طبیعی در مورد ریاضیات نیز به کار بردنی است. به نظر میرسد پاسخ منفی باشد؛ زیرا واضح است که طبیعت ریاضیات از مهم ترین ویژگی تصویر کوهن از توسعة یک علم, یعنی "انقلاب" پیروی نمینماید. در این مقاله سعی شده تا نشان داده شود که گذر از هندسة اقلیدسی به هندسة نااقلیدسی انقلابی کوهنی در ریاضیات است. البته این بدان معنا نیست که تمامی مقوّمات تصویر کوهن عیناً در حوزة ریاضیات صادق است؛ بلکه دو ویژگی مهم آن, یعنی ممیزة انقلابی تحول علمی و ممیزة جامعهشناختی علم, درحوزة معرفت ریاضی نیز صدق مینماید. به عبارت دیگر, انقلاب کوهنی در ریاضیات واقعاً امکانپذیر است, هرگاه ما با یک پارادایم کوهنی در ریاضیات سروکار داشته باشیم که مورد پذیرش جامعة علمی قرار گرفته باشد. تغییر این پارادایم, انقلاب کوهنی را در پی خواهد داشت.
نظریه پیچیدگی و مدیریت تحول سازمان
حوزه های تخصصی:
این مقاله در مرحله نخست نظری اجمالی خواد داشت بر نظریه پیچیدگی و مقایسه آن با رویکرد سنتی. در ادامه این سوال مطرح خواد شد که دوران گذرا از پارادایم سنتی تا رسیدن به دوران پیچیدگی در سازمان چگونه باید طی شود و در پایان مقاله، دستورالعمل هایی جهت اعمال مدیریت تحول سازمان در غالب نظریه پیچیدگی ارائه خواهد شد.
چگونگی گفتگوی تمدن ها(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شک نیست که تمدّن، همچون هر فرآوردهی عقلی دیگر بشر، دارای گونههای مختلفی است. همچنین، گفتگو، به جز صورتهای مرسوم و معمول آن، میتواند گفتگوی حقیقی بدون نام، یعنی به زبان واقعیّتهای آفرینشی، باشد.
ما همواره دو زبان برای گفتگو داریم؛ یکی زبان قال، و دیگری زبان حال، و چنانچه در عرصهی فناوری، شاهد هستیم، کارامدترین زبان است و ما برای گفتگو با دیگران، در عرصهی فناوریها چه زبانی را شایسته یافتهایم؟
در باب زمینهها دو مورد، مناسب برای گفتگو است : یکی مسائل مورد علاقه، و دیگری متولّیان آنها.
مسائل متفاوت، متولّیان متفاوتی هم دارند و شک نیست که اگر کار گفتگو در هر موضوعی به اهل آن واگذار شود، بهتر نتیجه میدهد، لیکن پیش از هر چیز، باید روشن شود چه موضوع هایی از اولویّت بحث و بررسی برخوردارند؟
برای این که اولویّت را زودتر دریابیم، باید به دلیل گفتگوها توجّه کنیم و ببینیم چرا باید گفتگو کنیم؟
آنچه از اولویّت برخوردار است، همانا مسائل عقیدتی و، به عبارتی، ایدئولوژیکی است و مسائلی که تماس نزدیکتری با زندگی دارند مقدّمتر میباشند.
مهمّ در گفتگو، داشتن آمادگیهای نقدینهای متناسب برای گفتگو است، که هم علاقهی طرف را به انجام گفتگو برمیانگیزاند و هم خود انسان را قویدل و شجاع، به میدان میفرستد.
تمدّن، تنها صبغهی مادّی ندارد، صبغهی معنوی تمدّن، پرقیمتتر است و این کالا اگر در هیچ بازاری رونق نداشته باشد در این بازار، که ویژهی تمدّن است از ارزش درجهی یک برخوردار است.
* پیش از هر چیز باید بدانیم که مسألهی گفتگو، غیر از مسألهی برخورد تمدّنها است؛ یعنی عکس پارادیم برخورد تمدنها، نمیتواند در جهت نتیجهی معکوس آن به کار رود و ما نمیتوانیم تمدّنها را از قبل دسته بندی کنیم.
* باید رقابتهای سالمِ «بهگزینی» را به راه انداخت تا همه شرکت کنند و به طور طبیعی، «خود» شان را نشان دهند.
* پارادیم پیشنهادی ما این است که باید شکل رقابتی را به موضوع گفتگوی تمدّنهابدهیم.
* در یک دعوت جهانی به اقتضای طبع آن، نمیتوان پارامترهای کوتاه و جداکننده را در پارادیم آن، شرکت داد؛ بلکه برعکس، هرچه از شمار جداکنندهها بکاهیم موفّقتر خواهیم بود.
* استفادههای غیرهدفی، در خلال این برنامه، به ناکامی آن منتهی خواهد شد، زیرا دیگران نیز، یا همین کار را خواهند کرد و یا در مقابل آن، باب دیگری خواهند گشود و یا از آن، زده خواهند شد و به ادامهی روند، رغبتی نخواهند داشت، که هر دو به شکست گفتگوها میانجامد.
تیمهای پیشرو، طبعا حالت الگویی پیدا میکنند و تیم الگو، آموزشهای غیرمستقیمی برای همگان دارد که در قانون طبیعت، رقم خورده و چیزی همچون سرنوشت محتوم است.
تأملی بر اختلافات پارادایمی روشهای کمی و کیفی در علوماجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهیافتهای پژوهشی در علوماجتماعی یا شیوههای منظم و سیستماتیک بررسی پدیده اجتماعی حداقل در چندین دهه اخیر بسیار متنوع و گوناگون بودهاند و رهیافت کیفی برای رجوع به پدیده اجتماعی یکی از آنها است. منابع روششناسی علوماجتماعی حاوی قابلیتها و امتیازات بسیار و همچنین نقاط ضعف و انتقادات متعددی برای روشهای کیفی است. از نظر تاریخی، ریشههای بحث در اینباره به دوران نیمه دوم قرن نوزدهم باز میگردد. تمایز میان روشهای کمی و روشهای کیفی را میتوان از منظر پارادایمهای حاوی این دو روش، یا بر اساس مقایسه میان کیفیات و ویژگیهای یافتهها برای آن دو و تفاوتهای هستیشناختی و معرفتشناختی بین دو رویکرد نیز مورد بررسی قرار داد. این نوشتار در پی طرح خصوصیات پارادایمی هر روش و مقایسه روشها از دیدگاه فرضیات اساسی هر پارادایم و ارائه یک گونهشناسی از ویژگیهای روشهای یاد شده است.
هرمنوتیک به عنوان یک روش پژوهش تربیتی
حوزه های تخصصی:
در دهههای اخیر، برخی از پارادایمهای پژوهش در علوم انسانی ارایه شده است که آنها را میتوان در کنار و یا به جای روشهای سنتی پژوهش مورد استفاده قرار داد. هرمنوتیک یکی از این جریانهای فکری در قرون جدید است. این نظریه علوم انسانی را به طور خاص دربرمیگیرد. محقق تلاش میکند، با توجه به ماهیت خاص پدیدههای انسانی عمل کند، و در جستوجوی اهدافی همچون بازیابی قوانین جهانشمول نباشد. متمایز کردن روش پژوهش علوم انسانی از علوم طبیعی، مخالفت با سادهسازی و تقلیلگرایی پدیدههای اجتماعی و انسانی، دوری از ورطه آمارگرایی در علوم انسانی، توجه به تمامیت و کلیت انسان، تاکید بر نقش دلایل در رفتار انسان به جای جستوجوی علل و استفاده از روش دروننگری از نکات مثبت این شیوه تفکر است.
مبانی فلسفی مطالعات سازمانی در چهار پارادایم
حوزه های تخصصی:
نقص روش شناسی های موجود برای شناخت پدیده های اجتماعی و حتی پدیده های طبیعی نیازمند بازنگری در این روش ها و بسط آنها برای ایجاد گستره مناسب جهت شناخت هر چه بهتر پدیده ها است. یکی از زمینه های اساسی برای تکامل روش های مطالعات سازمانی توجه به مبانی فلسفی این روشهاست. بر این اساس و به جهت رفع این نقایص در علوم اجتماعی، به ویژه مطالعات سازمانی، ابتدا مبانی فلسفی چهار پارادایم مهم اثبات گرایی، تفسیرگرایی، انتقادی و واقع گرایی انتقادی شرح داده شده و در قالب هشت سوال کلیدی با یکدیگر مقایسه می گردد. و سپس تکثرگرایی روشی جهت شناخت هر چه بیش تر و عمیق پدیده های اجتماعی و سازمانی پیشنهاد می گردد.
روش شناسی نظریه بنیادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه بنیادی یکی از روش هایی است که در تحقیقات کیفی استفاده می شود و مبتنی بر رویکرد استقرایی است. این روش شناسی مستقل برای پدیده های غیر قابل اندازه گیری و فرایندی استفاده شده، ظرف تحلیل داده های کیفی نیز تلقی می شود. در این روش، پس از نمونه گیری نظری، جمع آوری داده ها و هم زمان با آنها، کدگذاری و تحلیل داده ها آغاز می شود. تحلیل داده ها بر اساس کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام می شود و تا اشباع نظری ادامه می یابد. در مرحله اشباع نظری، نظریه متکی بر داده ها ساخته می شود. معرفی این روش شناسی - که در روان شناسی اجتماعی، مدیریت، بهداشت و جامعه شناسی کاربرد فراوان دارد - و بیان قابلیت ها و مراحل انجام آن، از اهداف این مقاله است.
فلسفه علم هیدگر و ادعای تقدم آن بر فلسفه علم کوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه علم هیدگر محل اختلاف صاحب نظران است. برخی او را واقع گرا می دانند. یک دلیل آنها این است که او متعلق معرفت علمی را مستقل از روش های علمی می دانست. برخی او را نسبیت گرا می دانند؛ چون به تعبیر آنها، هیدگر علم را تنها در افق دانایی هر دوران ممکن می شمرد. برخی بین فلسفه علم هیدگر متقدم و متاخر وحدت می بینند؛ چون او را در هر دو دوره، واقع گرا یا در هر دو نسبیت گرا می دانند. برخی بین آن دو افتراق می بینند؛ مثلا به این دلیل که او در ابتدا، به استقلال موجودات از روش های علمی قایل بود؛ اما بعد این استقلال را رد کرد. برخی به دلایل مختلف مدعی اند که هیدگر، پیش از تامس کوون، به آنچه او در فلسفه علمش «پارادایم»، «علم متعارف» و «انقلاب علمی» می نامد، پی برده بود. برخی مخالف چنین ادعاهایی هستند. در این مقاله، آرا پنج صاحب نظر در این زمینه ها شرح و تحلیل می گردد.
دوستی در اندیشه سیاسی: روایتی پارادایمی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، مفهوم «دوستی» که یکی از مفاهیم سیاسی است با رویکردی پارادایمی، تحلیل تطبیقی می شود. بدین ترتیب شاید بتوان به فهمی از این مفهوم رسید تا از آشفتگی هایی که در فهم و به کارگیری این مفاهیم ایجاد می شود بیشتر اجتناب کرد. بحث اصلی در اینجا این است که مفهوم «دوستی» تغییرات پارادایمی بارزی را تجربه کرده است و اکنون، با گذار از پارادایم فردگرای مدرن، مجدداً به هنجاری بنیادین تبدیل شده است. برای انجام این تحلیل ابتدا مختصات سه پارادایم اندیشه ای بیان می شوند و سپس مفهوم «دوستی» در سه پارادایم کلاسیک، مدرن فردگرا و پارادایم اجتماعی ـ انتقادی تطبیق داده می شود.
نگاهی به سیر تطور مدیریت دولتی
حوزه های تخصصی:
تاریخ علم، شاهد انقلاب های متعددی بوده که طی آن یک شیوه نوین دیدن، جایگزین شیوه قبل گردیده است؛ چیزی که توماس کوهن آن را تغییر پارادایم می نامد. لذا در تغییر پارادایم روشن است که وقتی پارادایم عوض می شود، اردک های جهان قبل از انقلاب دانشمند به خرگوش های دنیای بعد از انقلاب آن تبدیل می شوند. اما در مدیریت دولتی چیزی به نام پارادایم وجود ندارد؛ زیرا طبق تعریف پارادایم، دولت ها و جوامع مختلف در یک مقطع زمانی مشخص بر روی یک مجموعه ای از نظریات به عنوان الگوی واحد و غالب اجماع ندارند؛ چنان که در حال حاضر خیلی از دولت ها و جوامع از الگوها و رویکردهای متفاوت مدیریت دولتی برای اداره امور کشور خود بهره گرفته اند. بنابراین، بهتر است به جای واژه ""پارادایم"" از وازه ""شبه پارادایم"" استفاده شود.
مروری بر روش شناسی نظریه پایه ور با تاکید بر مطالعات سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی و تحلیل روش تحقیق «نظریه پایه ور» به عنوان یکی از روش های تحقیق کیفی است که به پژوهشگر امکان می دهد تا با رویکردی استقرایی و اکتشافی، به جای اتکاء به تئوری های موجود، مفاهیم و قضایا را به طور مستقیم از واقعیت کشف نماید و خود به تدوین تئوری بپردازد. بدین ترتیب، در این مقاله ابتدا مبانی فلسفی تحقیق از اثبات گرایی تا تفسیرگرایی مورد بحث قرار گرفته، آنگاه با تکیه بر مفروضه های پارادایم جدید و با درک اهمیت این موضوع که بسیاری از تئوری های سازمانی موجود فارغ از پیچیدگی ها و مسائل پایه ور سازمان های ایرانی، قابلیت های لازم برای حل مسائل سازمانی سازمان های ایران را ندارند، روش شناسی نظریه پایه ور و چارچوب عملی آن به تفصیل اشاره خواهد شد. با این هدف که مطالعات سازمانی در مسیری سوق یابند که قادر به طراحی و تدوین مدل ها و تئوری های بومی و مبتنی بر تجربه های زیسته مدیران و کارمندان سازمان های ایرانی و متناسب با مسائل، زمینه ها و شرایط و تحولات آنها باشند.
آیین کاتولیک و الهیات جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقدمه مقاله پس از بحث واژه شناسی به ظهورمدرنیته و عوامل دخیل در پیدایش تفکر مدرن مختصرا اشاره خواهد شد. در این باره به دیدگاه رایج درباره عامل اصلی پیدایش دوره مدرن یعنی اندیشه دکارت اشاره می شود. درادامه به چالش های مدرنیته با مسیحیت بویژه آیین کاتولیک اشاره خواهد شد. همچنین به سیر تاریخی واکنش های آیین کاتولیک به مدرنیته پرداخته می شود و گفته خواهد شد که چرا الهیات جدید نتوانست در بستر آیین کاتولیک رشد و نمو کند. در پایان به دیدگاه های یکی از الهی دانان کاتولیک(که می توان او را الهی دان جدید در الهیات کاتولیک دانست) یعنی هانس کونگ پرداخته می شود.
مقایسه صنعت گردشگری در شهرهای استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق با استفاده از مدل های مختلف(از جمله تحلیل پوششی داده ها) اقدام به مقایسه صنعت گردشگری در شهرهای استان خراسان جنوبی شد. برای آن که وضعیت شهر فردوس در این استان بررسی شود، جایگاه و موقعیت این شهرستان مورد تاکید بیش تری بوده است. به این ترتیب، ضمن تبیین مشکلات و تنگناهای این صنعت در استان خراسان جنوبی، از موفقیت ها و شکست های احتمالی شهرستان های مختلف برای اعتلای این صنعت در این استان بهره برداری شده است.
نتایج بررسی نشان میدهد که پس از اجرای مدل های CCR و BCC ورودی محور و خروجی محور و نیز مدل جمعی، فردوس در مقایسه با سایر شهرها جزء شهرهای کارا قرار نگرفت و نیز در روش تعداد دفعات و روش مجموع وزنی تعداد دفعات، حایز رتبه هفتم بوده است و در مجموع، چهار شهر از یازده شهر بررسی شده، در رتبه های پایین تر از فردوس قرار داشتند، بنابراین می توان گفت که رتبه فردوس در میان سایر شهرها نامناسب بوده است. در نهایت با توجه به نتایج حاصل میتوان چنین استنباط کرد که ناکارایی موجود در فردوس ناشی از ناکارایی مدیریتی و ناکارایی مقیاس است؛ به عبارت دیگر و با توجه به مدل های معرفی شده، چنان چه میزان سرمایه گذاریهای انجام شده در فردوس و قاین یکسان فرض شود، در سال مورد بررسی فردوس تقریباً 33 درصد عدم کارایی داشته است که به معنای هدر رفتن حدود یک سوم منابع است. به این ترتیب که در صورت کارا عمل کردن می توانسته است تعداد گردشگران ورودی و درامد حاصل از آن را حدود 3/1 برابر افزایش دهد.
رِفُرماسیونِ موسیقایی بررسی و نقد «موسیقی سنتی ایران» با رویکردی به« سنت موسیقایی ایرانی»، در دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساساً موسیقی ایرانی، با دو اصطلاح بنیادین و مهم، همواره درگیر و در ارتباط بوده و هست. یکی سنت موسیقایی و دیگری موسیقی سنتی؛ که اولی متضمن گونه ای هویت تاریخی است و بنیانی ستوار برای موسیقی سنتی، و موسیقی سنتی نیز به نوب? خود، تبلوری از آنچه که سنت موسیقایی اش مینامیم. اگر چه درون مای? این دو، مدام در حال تغییر و دگردیسی است و جبراً و ضرورتاً نیز میباید که چنین باشد، اما با این حال، شکوفایی و پویایی یک موسیقی، مستلزم همراهی توأمان این دو در طول تاریخ میباشد. در یک نگرش اجمالی، میتوان دریافت که موسیقی سنتی ایران در دور? معاصر، پیوند خویش را با سنت موسیقایی ایرانی تا حدود زیادی گسسته است. از این روی، بازتاب این مفارقت، ظهور تکثر و تعدد و گونه گونی ژانر های موسیقاییای است که در دور? معاصر بازتابیده شده است. بنابراین، از برای برقراری پیوندی مجدد میان حال و گذشته و بازسازی حال، لاجرم نیازمند یک رِفٌرم موسیقایی در موسیقی سنتی خواهیم بود.
پارادایم و بازیابی اطلاعات
حوزه های تخصصی:
پارادایم به عنوان یک شیوة دیدن جهان که میان گروهی از دانشمندان یک رشتة علمی مشترک است، هدایتگر جریان های علمی اعم از تولید دانش، جذب تسهیلات و منابع برای فعالیت های علمی، و رفتارهای دانشمندان در هر رشتة علمی است. در هر رشته، این پارادایم است که تعیین میکند چه سؤال هایی پرسیده شوند، چگونه پرسیده شوند و چگونه به این سؤالها پاسخ داده شود. فرایند بازیابی اطلاعات نیز جستجوی پرسشی است که متن یا نظام درصدد پاسخگویی به آن است- پاسخگویی به پرسشی که در افق معنایی کاربر، محاط شده و این امکان وجود ندارد که کاربر خود را یکسره از ارزش ها، نگرش ها، علائق، پیش دانسته ها و انتظارات خویش رها سازد. در این مقاله نقش پارادایم در فرایند بازیابی اطلاعات (شامل نیاز اطلاعاتی، رفتار اطلاعیابی و ربط) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
کنکاشی در باب اهمیت رویکردهای بدیل اقتصادی: تأملی در ضرورت های فلسفی و کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مواجهه و احتمالاً، پیروی و متابعت از آموزه های مکتب یا مکاتب بدیل اقتصادی همواره این پرسش مطرح است که در حضور مکتب مرسوم، اساساً چه نیازی به مطالعهی این مکاتب فکری وجود دارد، آن هم در حالی که مکتب مرسوم جریان اصلی علم را به خود اختصاص داده است و در بیش تر دانشگاه ها و محافل علمی، تدریس و در نهادهای تصمیم گیری بیش تر تصمیمات سیاسی و اقتصادی بر اساس آموزه های آن انجام میشود. پس، چرا مکاتب بدیل؟ این مقاله به دنبال کنکاشی در قالب این پرسش است و در این ارتباط دو استدلال اساسی مطرح میشود. یکی این که از منظر فلسفهی علم، در علوم انسانی و به طور مشخص در علم اقتصاد، نمیتوان مطالعات علمی را محدود به یک پارادایم خاص کرد. دیگر این که پرداختن و تدبر در پارادایم های مختلف فکری ضمن غنا بخشیدن به درک ما از پارادایم اصلی، میتواند تا حد زیادی پاسخ گوی نیاز ما در یافتن رهیافت ها و راهبردهای جدید برای رویارویی با مسائل و دغدغه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کنونی باشد. طبقه بندی JEL: B00، B21، B15، B41، B50