۱.
کلیدواژهها:
پست مدرنیسم مدرنیسم کلاسیک مدرنیسم انتقادی شکل گیری خط مشی ساختارشکنی و عقلانیت ستیزی
این مقاله ضمن مرور مهم ترین آموزه های شکل گیری خط مشی در پارادایم مدرنیسم، با بهره گیری از روش ساختار شکنی ژاک دریدا به بازسازی این دانش، در زمینه آموزه های پست مدرنیسم می پردازد. بر این اساس، در بخش نخست، آموزه های کلیدی مدرنیسم، در قالب بحث از عینیت گرایی، عقلانیت، توسعه و وحدت گرایی و تاثیر آن در شکل گیری خط مشی مرور می شوند. در بخش دوم، ضمن معرفی آموزه های مختلف پست مدرنیسم، نظریات شکل گیری خط مشی در پارادایم پست مدرن بازسازی می شوند.این مقاله ادعا نمی کند که بر خلاف مشی متفکران پست مدرن، به بازسازی دانش تدوین خط مشی پست مدرن، در قالب یک فراروایت می پردازد؛ بلکه صرفا، در مقام تبیین و نقد نظریات مدرن سیاست گذاری در زمینه ای جدید است.
۲.
کلیدواژهها:
عرفان فلسفه شهود روش شناسی حکمت متعالیه ملاصدرا
حکمت متعالیه صدرالمتالهین همچنان مخالفانی دارد که آن را مکتبی التقاطی می دانند که آموزه های هستی شناختی را بدون تحفظ بر روش فلسفی، از حوزه های گوناگون معرفتی (فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، عرفان، کلام و متون اسلامی) برگرفته و در ساختاری نامنسجم گردآورده است.این مقاله می کوشد با تکیه بر اظهارات صدرالمتالهین، با روشی وصفی - تحلیلی، ویژگی های منحصر به فرد روش شناختی حکمت متعالیه را که وجه متمایز آن از دیگر مکاتب هستی شناسی است، ارایه و نشان دهد که حکمت متعالیه، در عین بهره مندی از دستاوردهای حوزه های مختلف هستی شناسی در تمدن اسلامی، یک مکتب کاملا فلسفی و پای بندی به روش فلسفی در اثبات و نفی گزاره های مورد نظر است.نقد روش شناختی عرفان نظری از دیدگاه حکمت متعالیه، تمایز روش شناختی حکمت متعالیه با حکمت اشراق، جایگاه شهود و آموزه های دینی در حکمت متعالیه، مقایسه روش نقلی با روش عقلی و شهودی در وصول به حقایق هستی شناختی، اصطلاح شناسی «عقل منور» و «برهان کشفی» در حکمت متعالیه و تبلور مطالعه میان رشته ای در حکمت متعالیه از جمله مباحث این مقاله هستند.
۳.
کلیدواژهها:
روش شناسی کارکردگرایی کل گرایی فایده گرایی پوزتیویسم تبیین غایت شناسانه پرگماتیسم
نظریه کارکردگرایی یکی از چند نظریه کلاسیک در جامعه شناسی است که چارچوب روش شناختی آن را امیل دورکیم پایه گذاری کرده و گستره آن از فرانسه، به کل اروپا و آمریکا بسط یافته است. این مقاله ابتدا به بازسازی، نقد و بررسی ساختار منطقی تبیین کارکردی پرداخته، سپس تفاوت این نظریه را با تبیین غایت شناسانه، فایده گرایی و پراگماتیسم بیان می کند. ابهام در واژگان کلیدی این نظریه (وضعیت بهنجار، کارکرد و نظام اجتماعی)، نقدناپذیری، ماهیت غیرتاریخی و ناتوانی آن در تبیین مناسب برخی از پدیده های اجتماعی از جمله نقدهای وارد شده بر این دیدگاه هستند که در این مقاله بحث و بررسی شده اند. در پایان پیشنهاد شده است که در هنگام استفاده از تبیین کارکردی، به مشکلات روش شناختی آن و چگونگی تاثیرپذیری مطالعات اجتماعی از این مشکلات توجه شود.
۴.
کلیدواژهها:
کدگذاری باز کدگذاری محوری کدگذاری انتخابی نظریه پارادایم نظریه بنیادی رهیافت کیفی
نظریه بنیادی یکی از روش هایی است که در تحقیقات کیفی استفاده می شود و مبتنی بر رویکرد استقرایی است. این روش شناسی مستقل برای پدیده های غیر قابل اندازه گیری و فرایندی استفاده شده، ظرف تحلیل داده های کیفی نیز تلقی می شود. در این روش، پس از نمونه گیری نظری، جمع آوری داده ها و هم زمان با آنها، کدگذاری و تحلیل داده ها آغاز می شود. تحلیل داده ها بر اساس کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام می شود و تا اشباع نظری ادامه می یابد. در مرحله اشباع نظری، نظریه متکی بر داده ها ساخته می شود. معرفی این روش شناسی - که در روان شناسی اجتماعی، مدیریت، بهداشت و جامعه شناسی کاربرد فراوان دارد - و بیان قابلیت ها و مراحل انجام آن، از اهداف این مقاله است.
۵.
کلیدواژهها:
روش شناسی ارزیابی پژوهش کیفی معیارهای بدیل ارزیابی
قضاوت درباره درستی فرایند پژوهش و کیفیت محصول نهایی، در پژوهش های کیفی، مستلزم معیارهای ارزیابی کاملا متفاوتی است. پژوهشگران کیفی به معیارهای ارزیابی آثار پژوهشگران کمی معترض اند و آنها را رد می کنند. پژوهشگران کیفی معیارهای بدیلی را تدوین کرده اند که با اهداف پژوهش آنان متناسب است. مقاله حاضر به کاوش در معیارهای بدیلی که برای پژوهشگران کیفی مطرح شده اند پرداخته، نشان می دهد که با وجود اختلاف نظرهای اساسی در انتخاب معیار مناسب برای ارزیابی پژوهش کیفی - که بازتاب سرسپردگی پژوهشگران متفاوت به مبانی و روش های متفاوت است - درباره اینکه پژوهش باید قابل اعتماد و قادر به نشان دادن دقت (در فرایند) و تناسب (در محصول نهایی) باشد، موافق است و در کل، برخی توافق ها و همپوشی ها بین این معیارها دیده می شوند. در نهایت، به بررسی این موضوع می پردازیم که چگونه پژوهشگران از بین این بدیل ها انتخاب می کنند و خواهیم دید که معیارهای انتخاب شده باید با ماهیت پژوهش (روش شناسی، اهداف و فرض های معرفت شناختی) سازگار باشند.