مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
روششناسی
حوزه های تخصصی:
این نوشتار درصدد پاسخگویی به این سؤال است که آیا میتوان مجموعه دغدغههای فمینیستی را در قالب اندیشه سیاسی فمینیستی مطالعه نمود. برای پاسخ در ابتدا باید مفاهیم کلیدی فمینیستها را بررسی کرده و سپس روش شناخت آنها را تبیین نمود. تمرکز فمینیستها بر مفاهیمی مانند دولت، قدرت، عدالت، صلح و امنیت و ارائه تفسیری جنسیت محور از آن مفاهیم و نیز اتخاذ روش پست پوزیتویستی در شناخت پدیدهها، مجموعه سؤالات و پاسخهای فمینیستها را در قامت اندیشه سیاسی فمینیستی نشان میدهد. در این مقاله پس از روش فمینیستی شناخت، مهمترین مدعیات آنها در حوزه اندیشه سیاسی، تشریح و در نهایت سلسله تجویزهای فمینیستی در زمینه مفاهیم پایهای اندیشه سیاسی نقد و ارزیابی میشود. به اعتقاد مؤلف نقدهای فمینیستی در آشکار ساختن ساحتهای مغفول اهمیت تعیین کنندهای دارد، اما کاستی اساسی این نقدها، تشتت آنهاست. مسئول و مجرم1 شمردن مردان در تحلیل فمینیستی به قدری برجسته است که گویی مردان بانی و حامی همه مرارتهای هستی بودهاند.
آسیب شناسی دین پژوهی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
آسیبشناسی دینپژوهی معاصر یکی از مهمترین نیازهای دینشناسی جامعه معاصر است که باعث بالندگی و نوآوری در عرصههای دینپژوهی میشود.
در آغاز نوشتار، به ریشهشناسی واژة پیشگفته پرداخته و آسیبشناسی دینپژوهی معاصر و پرسشهای اصلی و روشناسی و گسترة این رهیافت تبیین شده است.
گونهشناسی آسیبهای دینپژوهی معاصر، بخش اصلی نگاشته مذکور است در این ساحت به آسیب نگرش کارکردگرایانه به دین، آسیب روششناختی آسیب جزءنگری به جای کلنگری، آسیب مغالطه اشتراک لفظی، آسیب محتمل پیشفرضها و آسیب نسبیگرایی با ذکر شواهد و نمونهها پرداخته شده است.
موانع روش شناختی توسعه علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
مساله توسعه علوم انسانی، مسالة چندتباری و چندعاملی است. از این رو تأکید بر برخی علل و موانع را نباید به معنای نفی دیگر عوامل دانست. در میان موانع مختلف رشد دانشهای انسانی به تحلیل موانع روششناختی بسنده میکنیم و آن را معطوف به جریان رشد علوم انسانی در جامعة معاصر خود مورد تحقیق قرار میدهیم. در آمیختن مشکل و مساله، تحویلینگری، اخذ مساله نما به جای مساله، اخذ نظریه به جای فرضیه، در آمیختن مرز علوم، حصرگرایی روششناختی و فقدان الگوی پژوهشی برای تحلیل مسایل چندتباری هفت مانع عمده در راه رشد و توسعه علوم انسانی است. هر یک از این موانع، خود معلول عواملیاند و دارای آثار زیانبار، اما آن چه در این مقاله مورد تأکید است اشاره به شیوههای عبور از این هفتخان وادی علم است که به صورت قواعد راهبردی ارایه میشود.
روشهای سنجش شخصیت از منظر دین و روانشناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
چکیده: روشهای مختلف سنجش و بررسی ابعاد مختلف شخصیتی، دو عامل عمده در تفسیر رویکردها در مطالعة شخصیت میباشد. براین اساس یکی از مباحث مهم در تفاوت مدلها، در استراتژی تحقیق، روشها و مدلهای جمعآوری دادهها میباشد که این تغییر نگرشها عامل اساسی شکلگیری مکاتب روانشناسی و رویکردهای مطالعاتی اندیشمندان اسلامی میباشد. در تقسیمبندی موجود دربارة روشهای مختلف تحصیل شناخت، چهار روش عمدة تجربی، عقلی، نقلی و شهودی مورد تأکید قرار گرفته است. این تحقیق بر مبنای روش مطالعات کتابخانهای و به شیوة تحلیل محتوا در متون انسانشناختی دانشمندان مسلمان و مباحث روششناختی نظریهپردازان شخصیت در روانشناسی غربی انجام شده است. از روشهای سنجش شخصیت در سه مکتب عمده مطالعة شخصیت؛ یعنی روانتحلیلگری، صفات و انسانگرایی؛ و سه رویکرد عمده مطالعات اسلامی دربارة انسان، یعنی رویکرد نقلی، عقلی و عرفانی گزارشی ارائه شده و سپس به توصیف و تبیین اجمالی روشها و آزمونهای مربوط به این رویکردها میپردازد. در ادامه به بررسی، تحلیل و ترکیب نتایج مطرح شده در روششناسی پرداخته و راهحلهایی را برای مطالعات نوین روانشناسی در حوزة دین بیان میکند.
کنکاشی در مبانی فلسفی تئوری پیچیدگی: آیا علم پیچیدگی صبغه پست مدرنیست دارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تئوری پیچیدگی، علم مطالعه سیستمهای انطباقی پیچیده است. علمی است که تئوری آشوب، تئوری خودسامانی و هندسه برخالی را در بر میگیرد. این تئوری برخلاف آشوب که از فیزیک ریشه گرفته، به طور اساسی ریشه در بیولوژی دارد. اگر چه بین هستیشناسی، شناختشناسی و روششناسی تئوری پیچیدگی و پست مدرنیست شباهتهایی وجود دارد، ولی نمیتوان آن را در گروی پست مدرنیست قرار دارد؛ زیرا بین علم پیچیدگی و پارادایم اثباتگرایی نیز شباهتهایی وجود دارد. در این مقاله با نگاهی به مفهوم پارادایم، سیر تطور مقایسه پارادایمها با تئوری پیچیدگی، بررسی و ارکان سهگانه پارادایم اثباتگرایی و پست مدرنیست را با پیشفرضهای تئوری پیچیدگی مقایسه خواهد شد. در اینجا نتیجهگیری میشود که تئوری پیچیدگی به طور کامل در گروی پست مدرنیسم قرار نمیگیرد.
آسیب شناسی فلسفه اسلامی
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۳ شماره ۳۳
حوزه های تخصصی:
فلسفه اسلامی با گرایشها و رویکردهای گوناگون از بالندگی و قوت فراوانی برخوردار است؛ ولی نمیتوان آسیبهای روششناختی، محتوایی و ساختاری آن را نادیده گرفت. در این مقاله علاوه بر توصیف روش فلسفه به آسیبشناسی آن نیز اشاره شده است. روش پیشنهادی ایناست که فلسفه به معنای دانش هستیشناسی با روش عقلی و عقلایی به حل مسائل فلسفی میپردازد. این نگاشته در ادامه به آسیبشناسی مسائل فلسفه اسلامی از منظر درون و برون دینی پرداخته است.
پوزیتیویسم و جامعهشناسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله حاصل مطالعه ای است در باب ماهیت رویکرد غالب بر جامعه شناسی در ایران، که طبق فرضیه آغازین آن، سنت پوزیتیویستی است. مقاله با بررسی تجربی مقالات جامعه شناختی نامه علوم اجتماعی، رساله های کارشناسی ارشد جامعه شناسی و طرح های انجام شده در موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران سعی دارد این فرض را آزمون کند. در پایان آنچه حاصل می شود بیانگر غلبه تحقیقات پیمایشی کمی است که خود در چارچوب رویکرد پوزیتیویستی می گنجد. با این حال به نظر می رسد مقتضیات و ملزومات روش های کمی نیز به طور شایسته رعایت نشده است. همچنین دریافتیم که جامعه شناسی در ایران، به مرور زمان از مطالعات بیشتر بنیادی و کیفی به سوی مطالعات عمدتا کاربردی و کمی حرکت کرده است.
روش شناسی علم کلام(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
اهمیت روششناسی علم کلام از آن روست که اختلاف روشها در گذر تاریخ، سبب پیدایی عقاید گوناگون و بعضاً انحرافی شده است.
در این نوشتار با اشارهای اجمالی به تاریخچة بحث، از جدلی بودن روشهای علم کلام در دوران نخستین و چگونگی کاربرد آن در کلام و برهانی بودن کلام شیعی سخن به میان آمده است.
همچنین علل پیدایش ر وشهای کلامی و سه رویکرد بروندینی، دروندینی و جمع آن دو در روش علم کلام بیان گردیده است. نیز به اختصار مکاتب کلامی اهلحدیث، معتزله و اشاعره نقد و بررسی و ویژگیهای مکتب کلامی شیعه برشمرده شده است و در پایان، عقاید هر مکتب در باب صفات خداوند ذیل عنوان دیدگاه معطّله، مشبّهه و دیدگاه بین تشبیه و تعطیل مطرح گردیده است.
مبانی روش شناسی و ساختار نظریه های علمی اقتصاد اسلامی
حوزه های تخصصی:
بررسی روش آیت الله شهید صدر در کشف مکتب اقتصادی اسلام
حوزه های تخصصی:
روش شناسی و معرفت شناسی
حوزه های تخصصی:
نظریه اعتقادی در روابط بین الملل
حوزه های تخصصی:
نظریه انتقادی بخشی از نظریه نئومارکسیستی و رهیافت نوینی است به علوم انسانی، علوم اجتماعی و فلسفه که منشأ آن به مؤسسه تحقیقات اجتماعی در شهر فرانکفورت آلمان بازمیگردد. در رشته روابط بینالملل نیز این نظریه از دهه 1960 و 1970 به تدریج اهمیت فزایندهای پیدا کرد. کوشش زیادی شده تا نشان داده شود که چگونه نظریه انتقادی میتواند در گسترش تجزیه و تحلیل فراواقعگرایانه روابط بینالملل به کار گرفته شود. در این میان رابرت کاکس از پیشگامان این نگرش تلقی میشود. نظریه انتقادی حقایق را به همان شیوهای که رهیافت سنتی مینگرد، نگاه نمیکند، بلکه از دید نظریهپردازان انتقادی، حقایق محصول چارچوبهای اجتماعی و تاریخی خاصی هستند. بر همین اساس است که رهاییبخشی وظیفه اصلی و اولیه نظریه انتقادی است. در واقع رابرت کاکس تمایزی میان دانش حل مشکل و دانش رهاییبخشی قائل میشود. او معتقد است که نظریههایی چون واقعگرایی مبتنی بر حل مسأله، اصل جزمی ثابتی است که جهان واقعگرا با تاریخی که در بستر جنگ سرد شکل عینی به خود گرفته است تقریباًً چیزی بیش از توجه به دفاع از قدرت آمریکا به عنوان سنگر اصلی حفظ نظم نبوده است. در حالی که نظریه انتقادی با این فرض آغاز میشود که نظریه، اغلب در شرایط خاص زمانی و مکانی شکل گرفته است. نظریه، همچون تمامی انواع دانش، نیازمند آن است که نفوذ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زمینه آن را فراهم کند و یکی از عمدهترین وظایف نظریه انتقادی، فاش کردن این اثر است. نظریه انتقادی اگر بتواند رابطه میان اقتصاد جهانی سرمایهداری و نظام دولتهای دارای حاکمیت را در درون یک چشمانداز نظری بیان کند، یک گام فراتر از واقعگرایی و مارکسیسم گذارده است. رابرت کاکس و آندرو لینک لیتر تلاشهایی را برای توضیح این رابطه در درون یک ماتریالیسم تاریخی تجدید بنا شده، انجام دادهاند.
نظریه ساختاری شدن آنتونی گیدنز و مبانی روش شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" آنتونی گیدنز یکی از نظریهپردازان اجتماعی معاصر، تلاش نظری گستردهای را در سه دهه اخیر صورت داده است. در مرکز بحثهای نظری این اندیشمند انگلیسی که اینک ریاست مدرسه سیاسی- اقتصادی لندن را عهدهدار است، نظریه ساختاریشدن قرار دارد که شرح و بسط کامل آن نخستین بار در کتاب تاسیس جامعه (1984)آمد. نظریه ساختاریشدن با هدف پایان دادن به سلطه نظریههای هرمنوتیکی از یک سو و ساختارگرایی و کارکردگرایی از سوی دیگر، به طرز پیچیدهای به تلفیق عناصری از این رهیافتها و رهیافتهای پیشین دیگر، میپردازد. هدف گیدنز از بهکارگیری اصطلاح ساختاریشدن که از زبان فرانسه گرفته شده است، تاکید بر جریان فعال زندگی اجتماعی و پرهیز از مفهوم ساختار به معنای امری بیرونی و صرفاً الزامآور است که مد نظر ساختارگرایان بود. در این مقاله ابتدا به بررسی نظریه ساختاریشدن و آن گاه به مبانی روششناختی این نظریه میپردازیم.
پساساختارگرایی و روش
حوزه های تخصصی:
علوم انسانی و اجتماعی در عصر حاضر در معرض بحرانهای بنیادینی قرار گرفتهاند، میل رسیدن به روش و نظریه واحد در علوم انسانی و اجتماعی فروکش کرده و رویکردهای پساساختارگرا برای یافتن و بهره جستن از روشهای جدید تحقیق غلبه یافته است. این رویکرد جدید با پیشنهاد روششناسیهای متعدد و متنوع، نوعی آشفتگی روششناختی را به همراه آورده و با طرح ایده مواجهه با موضوع شناخت از طریق سنتهای فرهنگی و زبانی، باب هر گونه رویارویی مستقیم با جهان را بسته و تمام دانش انسان را گرانبار از نظریه و ارزش معرفی کرده است.در این مقاله پس از شرح مختصر رویکرد ساختارگرایی، انتقادهای وارد بر آن بیان شده است. همچنین ضمن تشریح رویکرد پساساختارگرایی و بیان وجوه شباهت و تفاوت آن با ساختارگرایی، جایگاه روش در این رویکرد مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
هرمنوتیک به عنوان یک روش پژوهش تربیتی
حوزه های تخصصی:
در دهههای اخیر، برخی از پارادایمهای پژوهش در علوم انسانی ارایه شده است که آنها را میتوان در کنار و یا به جای روشهای سنتی پژوهش مورد استفاده قرار داد. هرمنوتیک یکی از این جریانهای فکری در قرون جدید است. این نظریه علوم انسانی را به طور خاص دربرمیگیرد. محقق تلاش میکند، با توجه به ماهیت خاص پدیدههای انسانی عمل کند، و در جستوجوی اهدافی همچون بازیابی قوانین جهانشمول نباشد. متمایز کردن روش پژوهش علوم انسانی از علوم طبیعی، مخالفت با سادهسازی و تقلیلگرایی پدیدههای اجتماعی و انسانی، دوری از ورطه آمارگرایی در علوم انسانی، توجه به تمامیت و کلیت انسان، تاکید بر نقش دلایل در رفتار انسان به جای جستوجوی علل و استفاده از روش دروننگری از نکات مثبت این شیوه تفکر است.
نقد روشهای کمی غالب بر پژوهش و لزوم توجه به روشهای کیفی در پژوهش رسانه ها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"پژوهش یا تحقیق علمی، مجموعه فعالیتهای منظمی است که براساس یک دیدگاه نظری معین، که متأثر از روششناسی خاصی میباشد، به سؤالاتی میپردازد که در ذهن محقق ایجاد میشود.در هر تحقیق سه عنصر روش، نظریه و روششناسی وجود دارد.ارتباط نظام یافته این سه عنصر با یکدیگر، میتواند به ارائه یک تحقیق با هویت علمی منجر گردد.در این هویت، روششناسی نقش ممبنائی دارد، که براساس آن نظریه تعیین میشود. در فرآیند تحقیق، موضوع یا مسأله تحقیقاتی، در بستر نظریه تعریف، و متناسب با روششناسی غالب بر آن، نظریه و روش تحقیق انتخاب میگردد. بنابراین، ارزیابی اعتبار هر تحقیق به بررسی روششناسی و بصورت عینیتر به ارزیابی دستور العملهای اجرائی نظری آن مربوط میشود.هر گونه ابهام نظری در تحقیق میتواند به کاهش اعتبار آن ختم شود.اشکال در اعتبار تحقیق بیانگر عدم همخوانی سطح نظری و تجربی است، که این امر معلول ابهام در هر سطح یا هر دو خواهد بود.
رسانههای ارتباط جمعی بعنوان زیر مجموعه نهاد ارتباط جمعی در نظام اجتماعی دارای کارکرد معینی است.جلب کارکرد مثبت آنها بر مبنای نظام ارزشی غالب و در ارتباط سازمان یافته با دیگر نهادهای اجتماعی میتواند در حمایت از فرآیند توسعه نظام اجتماعی و تحکیم اقتدار ساختاری آن نقش فعالی را ایفاء نماید.کارکرد مطلوب رسانهها نیازمند انطباق فعال و پویای آنها با واقعیت نظام اجتماعی است تا بتواند براساس یک دیدگاه نظری روشن آن را به سمت آرمانهای نظام منتقل نماید.مسلما در این انتقال، کارکرد هماهنگ دیگر نهادهای اجتماعی ضرورت دارد، که دیدگاه نظری این وظیفه مهم را عهدهدار است.
هدف این مقاله بررسی روشنشناسیهای غالب بر تحقیقات رسانهها و ارزیابی دو رویکرد کمّی و کیفی در آنها میباشد.ضمن بیان تنگناهای پژوهشی غالب بر تحقیقات فرهنگی در رسانهها، به حمایت منطقی از به کارگیری روشهای کیفی پرداخته میشود.بکارگیری روشهای علمی معتبر در تحقیقات میتواند مانع ورود سلیقههای فردی و گروهی در طراحی کارکرد رسانهها گردیده و از ترسیم نظام معانی در جامعه بصورت افراط یا تفریط جلوگیری نماید.نتیجه این امر ساماندهی واقع بینانه فعالیتهای غالب بر رسانهها با روائی قابل قبول خواهد بود.
"
کاوشی در روششناسی تاریخ اندیشههای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطابق روششناسی قرائت متنی، مفسر هر متن صرفاً با تمرکز بر خود متن میتواند معنای آن را دریابد. این روششناسی مبتنی بر دو فرض اساسی است: یکی این که متن یک ابژه خودکفا بوده و دارای جهانی مستقل و خودمختار است و مفسر با تأمل در این جهان قادر است معنای متن را بدون توجه به قصد و نیت مؤلف و نیز بدون نیاز به شناخت زمینه اجتماعی_تاریخی پیدایش آن درک کند. دیگر اینکه، متون خصوصاً متون کلاسیک، متضمن سؤالات اساسی و دائمی و ایدههای عام و فرازمانی است که بشر همواره در طول تاریخ با آنها درگیر بوده و خواهد بود. اسکینر ضمن نقد و نفی این دو فرض به نقد روششناسی قرائتمتنی میپردازد و ناکفایتی آن را در فهم اندیشههای سیاسی نمایان میسازد.
فرا روشی بر تحقیقات انجام شده پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکتری رشته مدیریت صنعتی دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
395 - 418
حوزه های تخصصی:
هدف: : به عقیده بسیاری از صاحب نظران، ضعف روش شناسی یکی از نقاط ضعف پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکتری در کشور می باشد. نوعی از مطالعات جامع که به بررسی و مقایسه ابعاد روش شناسی پژوهش های قبلی می پردازد، مطالعه فرا روش می باشد. هدف از این پژوهش شناسایی و ارزیابی وضعیت مولفه های روش شناسی پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکتری رشته مدیریت صنعتی دانشگاه شیراز طی سال های 1370 تا 1398 می باشد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی است که با استفاده از فراروش به بررسی پایان نامه های رشته مدیریت صنعتی می پردازد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار اکسل و هم رخدادی کلیدواژگان از نرم افزار VOSviewerاستفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد که 89 درصد پایان نامه ها از نوع تحقیقات کاربردی و بیشترین ابزار مورد استفاده پژوهشگران، پرسشنامه (31 درصد) بوده است. علاوه بر این نتایج حاکی از غلبه روش های کمی (79 درصد)، پارادایم اثباتی (80 درصد) و راهبرد پیمایشی (57 درصد)، روش های آزمون آماری (30درصد) در تجزیه و تحلیل یافته ها در تحقیقات مدیریت صنعتی می باشد. در نهایت با استخراج 713 کلید واژه منحصر به فرد، 56 واژه حداقل 5 بار تکرار شده اند که شامل تحقیقات کاربردی، توصیفی، کمی، اثباتی، کتابخانه ای و میدانی، پیمایشی، اسناد و مدارک و پرسشنامه می باشند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند به شناخت از وضعیت گذشته منجر شده و با ارائه تصویری از گرایشات در انتخاب روش های مورد استفاده در پایان نامه ها، خلاء های موجود را شناسایی کرده و برای برنامه ریزی آموزشی و پژوهشی آتی مورد استفاده قرار گیرد.
رهیافتی به تفسیر ناصر اطروش با محوریت منابع دست نویس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
163 - 180
یکی از امامان مفسر و صاحب قلم زیدیان شمال ایران، ابومحمدحسن بن علی، مشهور به ناصر اطروش از نوادگان امام سجاد(ع) است. وی آثار بسیاری در فقه و حدیث و تفسیر دارد. بیشتر آثارش ازجمله تفسیر که در منابع از آن نام برده شده، مفقود شده است و تنها نقل قول هایی از آن در آثار چاپ نشده ای چون؛ الإبانه ، ابوجعفر هوسمی وحواشی آن و تفسیر کتاب الله، ابوالفضل شهردویر بر جای مانده است. این جستار با روش توصیفی تحلیلی و تکیه بر نسخه های خطی می کوشد تا نمایی از روش و قواعد تفسیری مدنظرِ ناصر؛ مانند تفسیر قرآن به قرآن، توجه به قرائت، دقت در مباحث ادبی، لغوی، وجوه و نظایر و بهره گیری از اشعار عرب در تفسیر و تأویل آیات را ارائه کند. باتوجه به یافته های اندک از این تفسیر می توان گفت: برداشت های فقهی و کلامی موجود در آثار تفسیری ناصر، ممتاز و متفاوت است و تفسیر ناصر به معانی القرآن فراء وابستگی فراوانی دارد.
بررسی تطبیقی دیدگاه زبانشناختی دو تن از دستورنویسان معاصر عرب؛ نقد روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
129 - 150
حوزه های تخصصی:
قرن نوزدهم را می توان زمان شکل گیری تفکر نوین عرب به شمار آورد و پژوهش های زبان شناسی معاصر نیز در راستای سایر حوزه های اندیشگانی عرب در این زمان، پدید آمد. زبان شناسان نوگرا، دستاوردهای نوین خود را که برگرفته از رویکردهای زبان شناختی معاصر است، به خواننده عرب زبان ارائه کردند، و با وجود واکنش های متفاوتی که اغلب بر پایه تقدس بخشیدن به میراث سنتی زبانی شان بود، توانستند ساختار مشخص و مستقلی برای زبان شناسی معاصر عربی ایجاد کنند که از یک سو بر پایه مبانی نظری قدما باشد و از سوی دیگر با رویکردهای مدرن غرب در حوزه زبان شناسی سازگار. «ابراهیم مصطفی» و «مهدی مخزومی» دو تن از زبان شناسان معاصر عرب هستند که نگاهی نوین به پژوهش های زبانی و نحو عربی داشتند. این مقاله در تلاش است به شیوه توصیفی- تحلیلی به پژوهش در دو کتاب احیاء النحو ابراهیم مصطفی و فی النحو العربی؛ نقد و توجیه مهدی مخزومی بپردازد. رویکرد این پژوهش بررسی تطبیقی دیدگاه زبان شناسی، مبانی و خاستگاه فکری این دو نحوی است و بر مبنای نقد روش شناختی به این مهم پرداخته است و به دنبال فهم روش کار این دو زبان شناس معاصر و نظریه هایشان در حوزه نحو در پژوهشی تطبیقی است. حاصل پژوهش اینکه ابراهیم مصطفی با اینکه رویکرد زبان شناسی ندارد، به دنبال احیای نحو است و در تلاش برای الغاء نظریه عامل در دستور زبان عربی بوده است؛ اما مهدی مخزومی رویکرد زبان شناسی متن دارد و بر جمله در نحو عربی تأکید دارد. چنین به نظر می رسد که، اغلب زبان شناسان معاصر عرب با تکیه بر ضرورت ایجاد تغییرات مبنایی در نحو عربی، با هدف رهایی از نحو سنتی توانسته اند با اندوخته علمی و تجربی خود، هر یک بخشی از نحو عربی را مورد نقد قرار دهند و در حوزه نظری و کاربردی دیدگاه های دقیق، علمی، تازه و نویی ارائه کنند.