مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
پارادایم
حوزه های تخصصی:
پارادایم به معنی سرمشق ها و نمونه های حاکم بر ذهن و زبان دانشمندان در دوره های مختلف است و با اندکی تسامح، در علوم انسانی و هنر نیز نظام های فکری غالب یا همان پارادایم ها قابل شناسایی است. هنرمندان بسیاری خود را ذیل این نمونه های غالب می بینند و پیوندی عمیق با اندیشه های حاکم در زمان خود می یابند. در ایران از سالهای 1320 غالب هنرمندان و نویسندگان خود را وقف تبلیغ برای پارادایم حاکم؛ یعنی مارکسیسم کرده بودند و در دهه چهل، هنر مدرنِ خودارجاع «کانتی» بود که هنرمندان و نویسندگان متعددی را مجذوب خود ساخت. یک دهه بعد، تفکرات بوم گرای اسلامی، که در ادامه ی برخوردهای مختلف با سنت پدید آمده بود، زمینه را برای رشد زیباشناسی «قدسی» ایجاد کرد. به بیان دیگر روشنفکران و نواندیشان دینی با بهره گیری از آرای فلاسفه غرب و سنت های مذهبی، نوع جدیدی از فلسفه ی هنر و ادبیات را در ایران پی نهادند. این نواندیشان که افرادی چون علی شریعتی، مرتضی مطهری، عبدالکریم سروش، داوری اردکانی و دیگران بودند، گرچه در موارد متعددی اختلاف نظر داشته و دارند، در زیباشناسی به حضور یک «امر قدسی» در هنر اسلامی باور دارند. بنابراین، باورمندی به امرقدسی در کنار شرایط اجتماعی و سیاسی ، به خصوص پس از انقلاب اسلامی، زمینه را برای رشد هنر اسلامی- انقلابی فراهم ساخته است.
روش شناسی علوم اجتماعی در اسلام با نگاهی به دیدگاه مسعود العالم چودهاری(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این مقاله طرح مؤلفه های اساسی روش شناسی علوم اجتماعی در اسلام است. به این منظور، با بهره گیری از روش اسنادی و در قالب مقایسه تطبیقی، دیدگاه های اندیشمندان غرب (کوهن و پوپر) و مسلمان (چودهاری) مقایسه می شود تا بتوان به چگونگی سلسله مراتب معرفتی، بر اساس جهان بینی اسلامی دست یافت. نتایج تحقیق نشان می دهد که جهان بینی اسلامی ماهیتاً توحیدی است؛ در حالی که اندیشه غربی مبانی دوگانه انگارانه دارد. انسان در جهان بینی اسلامی، بر اساس دانش الهی (لوح محفوظ) و با تکیه بر دو جنبه از توانایی های خود، یعنی عقلانیت و خلاقیت، جهان اجتماعی را می سازد. نظریه ای در این مسیر «اسلامی» است که جهان بینی آن را بازبینی و تأیید کند. بنابراین، نظریه پردازی، در جهان بینی اسلامی، با تکیه بر سطح جهان بینی انجام و واقعیت جامعه اسلامی، بر اساس نظرهای بنیادین در لوح محفوظ، تبیین و اداره می شود. این مطلب بر خلاف منطق اثباتی و دوگانه انگارانه غرب و به ویژه دیدگاه پوپر است که در آن، پارادایم و فلسفه به واقعیت اجتماعی توجه دارند و تغییر در واقعیت به تغییر پارادایم و فلسفه می انجامد.
درنگی در معناشناسی و ماهیت شناسی تحلیلی واژه «پارادایم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال شانزدهم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۶۳
77 - 96
ابهام معنایی واژه «پارادایم»، از زمان پیدایش رسمی این اصطلاح، و گسترش آن در حوزه های گوناگون دانش و ورود نامناسب آن در جامعه علمی ایران، مانند مفاهیم بسیار دیگری، زمینه بدفهمی این واژه را در جامعه علمی ایران پدید آورده، تفسیرها و کاربردهای سلیقه ای بسیاری را از این اصطلاح رایج کرده است. در این نوشته کوشیده ایم به بازشناسی کاربردهای گوناگون این اصطلاح و تنقیح مفهومی، معناشناختی و ماهیت شناختی آن، در فلسفه علم بپردازیم و در نهایت، ضمن آسیب شناسی این تعریف ها، تعریفی بایسته از این اصطلاح به دست آوریم که به گمان ما بهتر می تواند کارآیی آن را نشان دهد.
کوهن، تاریخ نگاری و انقلاب علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۴ بهار و تابستان۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۲۰)
79 - 95
مورخان امروزه علم در باره مفهوم انقلاب علمی تردیدهای فراوانی کرده اند. در این مقاله به بررسی مفهوم انقلاب علمی در نزد کوهن و بررسی دو چالش مهم تاریخ نگاری علم می پردازیم. چالش اول ناظر به ناآشنا بودن مقوله انقلاب برای بازیگران قرن هفدهم است. چالش دوم مبهم بودن معیارهای تشخیص انقلاب است. واژه انقلاب در مورد تحول اساسی در فلسفه طبیعی قرن هفدهم معیارهای تاریخ نگاران را برآورده نمی سازد. با وجود این به نظر می رسد که بتوان از آن به مثابه استعاره ای مفید در بیان تحولات قرن هفدهم استفاده کرد.
تحلیل محتوای اخبار «داعش» در روزنامه «الشرق الاوسط»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
233 - 205
حوزه های تخصصی:
تحلیل محتوا تکنیکی است که بر اساس قواعد، احکام و روش های مشخص به دنبال استخراج داده ها از متن است، از طرفی با توجه به کارکرد خبری مطبوعات در جهان معاصر و وابستگی های ایدئولوژیکی، سیاسی و حزبی روزنامه ها و همچنین جهت گیری ها و نگرش های متفاوت این رسانه ها به تحولات منطقه ای و جهانی ، بررسی و تحلیل محتوای مطبوعات از اهمیت فزاینده ای برخوردار می گردد، این پژوهش می کوشد با استفاده از روش تحلیل محتوا، محتوای روزنامه "الشرق الاوسط" را در رابطه با گروه داعش مورد بررسی قرار دهد، به همین منظور تیترها ، موضوعات خبر، نوع اخبار و همچنین منابع اخبار از ابتدای ماه اکتبر سال 2016م به مدت 50 روز متوالی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد، هدف از این پژوهش، شناخت جهت گیری این روزنامه در قبال گروه داعش می باشد. نتایج بررسی ها نشان می دهد عملیات موصل مهمترین موضوعی است که روزنامه در بازه زمانی مورد بررسی به آن پرداخته است، و علاوه بر داعش جهت گیری منفی روزنامه نسبت به نیروهای بسیج مردمی عراق در این خبرها در خور تأمل است.
واکاویِ روش شناسی در پژوهش های جامعه شناختی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰۱
15 - 32
در پژوهش پیشِ رو، با واکاوی هویت دانش اجتماعی در ایران از حیث روش شناختی، این امر آشکار شده است که این دانش دچار پیچیدگی و از جا دررفتگی شده است. از سویی، دانشی که دانشمندان اجتماعی دنبال می کنند با دور افتادن از منشأ یا ریشه های تولید، بازتولید و تثبیت علوم اجتماعی یعنی کشورهای توسعه یافته، فقط به پیامدهایش توجه دارد؛ از سوی دیگر، این دانش دغدغه ای ندارد که بخواهد زیرساخت سازی و تنظیمات اجتماعی ایران را انجام بدهد؛ زیرا در این صورت، هم باید حمایت نخبگان را داشته باشد و هم باید از حمایت مردم (عامه) برخوردار باشد. امّا، تاکنون هیچ یک از این دو را نداشته است. یافته های این پژوهش متکی بر مبانی منطقی تحقیقات کیفی و براساس رویکرد تفسیری و راهبرد استفهامی و با روش تحلیل محتوای کیفیِ جهت دار با نمونه گیری هدفمند چندگانه، با خوانشِ رتوریکِ متن مصاحبه های انجام شده و نیز پنجاه و پنج اثر علمیِ شش نفر از مشارکت کنندگان تحقیق به دست آمده است.
نگاهی به تصمیم گیری سیاسی افراد از منظر پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰۱
49 - 65
زمانی که جرج لیکاف مقاله علوم اجتماعی عصب شناسی را چاپ کرد و در آن با دلایل چهارده گانه ای اثبات نمود که استدلال یک امر عصب شناسی است، نگاهی نوین و جدید به دیگر شقوق جامعه شناسی از جمله علوم سیاسی به وجود آمده است. مطالعات علوم عصب شناسی در حوزه سیاست باعث شد که ابعاد پنهان علم سیاست در مغز بر کنش های سیاسی تا حدودی آشکار شود.این مطالعات اگرچه میزان شناخت ما را به فرایند عملکرد مغز در کنش های سیاسی بهبود می بخشید، امّا به صورت جزیره ای مفاهیم سیاسی را در مغزها بررسی کرده و نتوانسته است قدرت پیش بینی به سیاسیون در پیش بینی رفتار مردم بدهد. بنابراین، لزوم مطالعات جدید براساس رویکرد شناختی حس می شود تا بتوان روش های تصمیم گیری های سیاسی افراد را شناخته و کنشگران سیاسی توان پیش بینی افراد را پیدا کنند.در این پژوهش پژوهشگران به دنبال ارائه الگوی تصمیم گیری افراد با رویکرد شناختی، در کنش های سیاسی بوده و با انجام مطالعات میدانی و به روش دلفی ابتدا مؤلفه های الگوی بازاریابی سیاسی شناختی را شناسایی و سپس مورد ارزیابی قرار داده اند و معتقدند به آن دست پیدا کرده اند.
روش تحقیق آمیخته در قلمرو رویکرد پراگماتیسم؛ روشی برای پژوهش های جغرافیایی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶
104 - 130
حوزه های تخصصی:
در اواخر قرن نوزده یک روش فلسفى موسوم به پراگماتیسم در آمریکا به ظهور رسید. پراگماتیسم نوعی روش شناخت بوده و به عنوان فلسفه ای عمل گرایانه و واقع نگرانه از اهمیت زیادی برخوردار است. پیروان پراگماتیسم، در جغرافیاى کاربردى تأکید بیشترى در زمینه جغرافیاى انسانى دارند. برخی محققان با بازخوانی کارهای پراگماتیست ها، به بازتعریف اصول پارادایمی پرداختند. چون پژوهش آمیخته حاصل ترکیب روش های کمی و کیفی می باشد، پارادایم آن نیز می باید هر دو نوع روش پژوهشی را پوشش دهد که پراگماتیسم، راه را به روی شیوه های چندگانه، جهان بینی های متفاوت، پیش فرض های مختلف و همچنین شکل های مختلف گردآوری و تحلیل داده ها هموار کرد. بر این اساس، تحقیق حاضر به بررسی روش تحقیق آمیخته در قلمرو رویکرد پراگماتیسم (روشی برای تحقیقات جغرافیایی) پرداخته و ابتدا به متفکران بنیان گذار پراگماتیسم و دیدگاه های آن ها پرداخته سپس به اصول محوری آن و نیز مکاتب و رویکردهای تأثیرگذار پرداخته است. در ادامه به موردتوجه قرار گرفتن و ظهور مجدد پراگماتیسم در جغرافیا پرداخته و پراگماتیسم به عنوان فلسفه تحقیق، تشریح شده است. پس از بررسی انتقادات وارده به این رویکرد، روش شناسی تحقیق آمیخته (ترکیبی) در قلمرو این مکتب شامل انواع استراتژی های شیوه آمیخته تبیین شده است. پس از نشان دادن گام های انجام طرح های تحقیق آمیخته، خلاصه ای از نمونه پژوهش انجام شده با روش آمیخته در حوزه پژوهش های روستایی آورده شده است.
پارادایم توسعه بهبود فرهنگ ورزش در خانه در زمان شیوع ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی مهر و آبان ۱۳۹۹ شماره ۶۲
265 - 290
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین پارادایم توسعه بهبود فرهنگ ورزش در خانه در زمان شیوع ویروس کرونا انجام شد. روش پژوهش کیفی بود. در این پژوهش با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، 14 نفر برای شناسایی مدل توسعه بهبود فرهنگ ورزش در خانه در زمان شیوع ویروس کرونا ا نتخاب شدند و با آن ها مصاحبه شد. برای شناسایی عوامل مدل توسعه بهبود فرهنگ ورزش در خانه در زمان شیوع ویروس کرونا از مصاحبه نیمه ساختارمند ) با گروه های کانونی ( و مطالعه اسناد استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی مطالعه از روش ارزیابی لینوکلن و گوبا (2013) استفاده شد. مدل پارادایمی این پژوهش براساس الگوی پارادایمی استراوس و کوربین (1997) طراحی شد. در این مدل، شرایط علّی، عوامل فردی، جذابیت ورزش خانگی و افرایش آگاهی فرایند توسعه بهبود فرهنگ ورزش در خانه در زمان شیوع ویروس کرونا نشان داده می شود. همچنین شرایط زمینه ای، عوامل رقابت، انگیزه آمادگی جسمانی، و هیجان و احساس برای داشتن رویکرد بهبود فرهنگ ورزش در خانه در زمان شیوع ویروس کرونا هستند؛ شرایطی که برای موفقیت بهتر در اجرای این فرایند باید بیشتر مدنظر قرارگیرند.
تبیین الگویی برای نوآوری فکری در جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
نوآوری و پویایی فکری و نوبه نو شدن محتوایی از مقاصد راهبردی نظام اسلامی بوده که در سند چشم انداز 1404 و بیانات رهبری مورد تأکید قرار گرفته است. اندیشه نو و راه گشا مهم ترین عنصر در قدرت نرم جبهه اسلام در مقابل تمدن غرب و قدرت های استکباری است. ازاین رو پرداختن به چیستی و چگونگی نوآوری فکری مبتنی بر تعالیم دین اسلام امری ضروری است. رونق نواندیشی یا نوآوری فکری به نظریه پردازی، تولید علم، ارتقا و کارآمدی علوم به ویژه در علوم انسانی و اجتماعی منجر خواهد شد. این مقاله به روش تحلیل محتوای کیفی مبتنی بر نظریه و روش داده بنیاد انجام شده و پس از تبیین چیستی نوآوری در حوزه علم و اندیشه، بر نوآوری فکری مبتنی بر اصول و آموزه های دینی متمرکز شده و الگویی شامل «التزام به سنت های الهی و ضروریات و اصول» به عنوان عناصر ثابت و جاودانه دین اسلام، «نوآوری در نگرش» و «نوآوری در روش»، برای حصول به اندیشه نو ارائه می دهد. در این مدل سه مقوله «نوآوری در فرهنگ»، «نوآوری در سازمان» و «نوآوری زیبایی شناختی» به عنوان مقوم و تسهیل گر و تسریع کننده نواندیشی تشریح می گردد.
روش شناسی پژوهشی رئالیسم انتقادی؛ فهم مبانی، فرایند و اسلوب اجرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۰۲
1 - 22
نقدهای وارد بر پارادایم های غالب در سیطره علم به ویژه پارادایم های تحصّل گرایی و تفسیری، تلاش برای یافتن پارادایم های جایگزین را تشدید کرد. یکی از پارادایم هایی که در همین راستا پا به منصه ظهور نهاد، رئالیسم انتقادی است. این پادارایم که تقریباً پارادایم نوظهوری تلقی می شود، ضمن اصالت بخشی به هستی شناسی، با به عاریت گرفتن هستی شناسی از تحصّل گرایان و معرفت شناسی از تفسیریون، آشتی ای بین دو این پارادایم رقیب ایجاد کرده است.رئالیسم انتقادی با دسته بندی واقعیت در سه سطح واقعیت تجربه شده، واقعیت محقق شده و واقعیت نهفته ادعا می کند فهم عمیق تری را از پدیده ها و سازوکارهای شکل گیری آنها به دنبال دارد. امّا با وجود تأثیر مثبت این پارادایم در فهم بهتر پدیده ها، روش شناسی در این پارادایم همچنان در هاله ای از ابهام است و شمار پژوهش هایی که تحت لوای این پارادایم انجام گرفته اند، اندک.ازاین رو در این مقاله تلاش شده است ضمن معرفی مفاهیم، پیش فرض ها و مبانی نظری رئالیسم انتقادی، بررسی ای بر روش شناسی آن از منظر پژوهشگران مختلف انجام گیرد. در پایان نیز نمونه ای عملی از پژوهش انجام شده تحت لوای این پارادایم تشریح شده است تا روشنگر پژوهش تحت لوای رئالیسم انتقادی باشد.
چرخش های روش شناسی در پژوهش های ارتباطی- رسانه ای
منبع:
علوم خبری سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
171 - 192
حوزه های تخصصی:
پژوهش در حوزه ی علوم انسانی، با معرفت نمودهای آثار انسانی سروکار دارد و از آنجا که آدمیان در هویت بشری مشترک هستند از این رو مطالعه ی پدیده های انسانی- اجتماعی پیچیده و نیازمند دقت بیشتر و تحول لازم به لحاظ متدلوژی و کاربست روش های مختلف آن است. پژوهشگران به منظور دستیابی و شناخت پدیده های اجتماعی- انسانی جهان پیرامون خود، به روش های پژوهشی مناسب و ابزارهایی کارآمد نیازمندند. از این منظر روش های مختلف کمی و کیفی نظیر پیمایشی، تحلیل گفتمان، آزمایش، گراندد تئوری، تحلیل محتوا و... با رویکردهای توصیفی، ثبینی، و ترکیبی با ملاحظات جدیدی در روش شناسی روبه رو شده اند که به زعم پاره ای از اندیشمندان اجتماعی قبل از هر چیز به تغییرات پارادیمی این حوزه علمی مربوط می شود. پارادایم یا سرمشق به تمامی یک نظام فکری اطلاق می شود که در برگیرنده ی مجموعه ای از بینش ها، نظریه ها، روش های تحقیق و تکنیک هاست. هر پارادایم مکاتب و نظریه های متعددی را شامل می شود. محققان ارتباطی- اجتماعی مجموعه ای از اصول فلسفی و روشی را در چگونگی انجام تحقیق برمی گزیند که از میان پارادایم های متعدد انتخاب شده است این فرآیند باید پاسخگوی نیاز زمان در گسترده تر کردن جهان شناخت انسانی صورت گیرد. در این گفتار به مسأله پیچیدگی های سوژه و چرخش های روش های نوین تحقیق متأثر از روش شناسی در ارتباطات پرداخته می شود و به ملاحظات مورد توجه آن می پردازند.
ذهنیت و توسعه؛ تغییر پارادایم ذهنی و خیز اقتصادی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
45 - 75
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر تبیین های متفاوتی از خیز اقتصادیِ چین ارائه شده است. فصلِ مشترک این تبیین ها، به رغم تفاوت های فراوان، این است که خیز اقتصادی چین از اواخر دهه ۱۹۷۰ و مشخصاً پس از روی کار آمدن «دنگ شیائوپینگ» رقم خورده است. با این حال، آنچه در این تبیین ها آغاز توسعه گراییِ چین تلقی شده، در واقع پایان فرایندی بلندمدت در تحول ذهنیتِ چینی بوده است. به عبارت دیگر، ظهور ذهنیت توسعه گرا در چین را نباید از بستر تاریخی و فرایند تکوین آن منتزع کرد و آن را صرفاً به دهه 1970 و برخی اصلاحات نهادی یا ویژگی های شخصیتی دنگ شیائوپینگ نسبت داد. این مقاله با الهام از انقلاب های علمی «تامس کوهن» و وضعِ مفهومِ «پارادایم ذهنی» و با روش فرایندکاوی، به بررسی ویژگی ها و تحولات ذهنیتِ جمعیِ چینی ها، به ویژه رهبران چین، در دو سده اخیر پرداخته و نشان داده که رویکرد توسعه گرایانه رهبران چین در اواخر دهه ۱۹۷۰ در واقع از تغییر پارادایم ذهنی ای سرچشمه می گیرد که ریشه های آن به تحولات سده نوزدهم برمی گردد. این تغییر پارادایمِ ذهنی که ابتدا در میان روشنفکران و سپس در میان رهبران ملی گرای چین در نیمه نخست سده بیستم نمودار شد از خلالِ نوعی وابستگی به مسیرِ ذهنی، برسازنده نوعی ذهنیت توسعه گرا در میان رهبران حزب کمونیست چین شد که هرچند در دوره «مائو» و تحت تأثیر فضای ایدئولوژیک حاکم راهی به توفیق نگشود، در اواخر دهه 1970 و به دنبال پدید آمدن فرصت های داخلی و خارجی و جابه جایی نخبگان، امکان موفقیت پیدا کرد.
پیامدهای رویکردهای اثبات گرایانه برای مطالعات اسلامی در محیط آکادمیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
420 - 401
حوزه های تخصصی:
اثبات گرایی البته نه دقیقاً در معنای همان پوزیتیویسم عصر روشنگری و مدرنیته رویکرد غالب در مطالعات اسلامیِ آکادمیک ایران است. رویکرد اثبات گرایانه در مطالعات اسلامی ایران با پوزیتیویسم منطقی و فلسفه تحلیلی قرابت دارد. البته این شباهت شباهت های کلی است که مراد از آن، تشابه نحوه دستیابی به معرفت از طریق اثبات است و درعینِ حال، تفاوت هایی نیز در این میان وجود دارند که نباید نادیده گرفته شود. غلبه اثبات گرایی بر مطالعات اسلامی در ایران سبب شده است تا ظرفیت هایی که می توانند براساس رویکردهای تفسیری - تفهمی و تاریخیِ برخاسته از سنت قاره ای فعال شوند، مغفول بمانند؛ ظرفیت هایی مانند منظرگرایی، مطالعه در سطح فرهنگی - اجتماعی و کارکردهای دینی، ارج نهادن تفاوت ها و اهمیت دادن به خلاقیت، توجه به دانش های مبتنی بر نتایج ظنی نظیر تاریخ، مردم شناسی و ... ازجمله این موارد هستند.
ماهیت امور انسانی اجتماعی و امتداد آن در روش شناسی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
27 - 48
حوزه های تخصصی:
زیرساخت های نظری، نقش تعیین کننده ای در هویت علوم، به ویژه در روش شناسی آن، دارند. این مسئله درباره علوم انسانی نیز صادق است. مبانی علوم انسانی به چند دسته تقسیم می شود که زیرساخت های انسان- جامعه شناختی از جمله آن است و از میان مبانی جامعه شناختی، نوع نگاه در باب ماهیت امور انسانی اجتماعی، به مثابه مبنای نظری، نقش تعیین کننده ای در روش شناسی علوم انسانی خواهد داشت. سه پارادایم غالب علوم انسانی، با توجه به نوع تلقی ای که از انسان، جامعه و امور اجتماعی دارند، روش شناسی خاصی را در این حوزه رقم می زنند. در مقابل، بر اساس منظومه فکری اسلام، نگاه دیگری به ماهیت و هویت جامعه و امور اجتماعی وجود دارد که ضمن تفاوت اساسی با پارادایم های یادشده، برآیند و امتدادهایش را می توان در روش شناسی علوم انسانی اسلامی نشان داد. در این مقاله می کوشیم با روش تحلیل عقلی، ضمن بررسی انتقادی دیدگاه های پارادایم های سه گانه درباره ماهیت امور اجتماعی، به دلالت های روش شناختی این مبنا در علوم انسانی، بر اساس منظومه فکری اسلام، بپردازیم.
بررسی پارادایم های پژوهش در حسابداری مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
63 - 84
حوزه های تخصصی:
موضوع پژوهش حسابداری مدیریت رویه های حسابداری مدیریت و فرایندهای سازمانی می باشد. این محیط پژوهش دارای ساخت اجتماعی است که عناصر وابسته به متن مانند فرهنگ، تاریخ، ارزش ها، هنجارها، سیاست، اقتصاد، روابط انسانی بر آن تاثیر می گذارد. پژوهش در این محیط نیاز به مفروضات هستی شناسی و معرفت شناسی خاص خود را دارد که قابلیت درک و شناخت این نوع واقعیت را داشته باشد. این مفروضات در شکل پارادایم ها معرفی می شود. پارادایم اثبات گرایی کمی با ویژگی های عینیت، اندازه گیری و استقلال از افکار و عقاید کنشگران با این محیط سازگاری زیادی ندارد. در مقابل، پارادایم پژوهش کیفی با ویژگی تعریف پدیده در متن تاریخی، اجتماعی آن، نظریه های چندگانه، ایجاد معنی و درک عمیق از روابط انسانی، فرایندهای سازمانی و رویه های حسابداری مدیریت بیشترین سازگاری را با این حوزه پژوهشی دارد و دانش منحصر به فرد خود را برای توسعه دانش حسابداری مدیریت ارائه می دهد. استفاده از روش های ترکیبی نیز با چالش های جدی همراه است و با این محیط ساخت اجتماعی منطبق نمی باشد.
سیمای پارادایمی آینده پژوهی: از بازخوانی تا بازنمایی آینده های یکپارچه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰۵
1 - 17
امروزه آینده پژوهی به عنوان یک حوزه مستقل و ساختارمند در قلمروهای علمی حضور چشمگیری دارد و بنیاد مطالعات و پژوهش های راهبردی را تشکیل می دهد. آینده پژوهی دانش تحلیل، اکتشاف، طراحی و برپایی هوشمندانه آینده است و ریشه در نظام تدبیر بشری دارد و بر مهندسی، خلق و بازآفرینی آگاهانه، فعالانه و پیش دستانه آینده تأکید می کند. آینده پژوهی و مسئله اکتشاف و شکل بخشی آینده تابع مبانی، اصول و قواعدی است که در قالب چارچوب های مستحکم نظری و مفهومی تحت عنوان پارادایم ها انعکاس می یابند و ساماندهی مشاهدات، قالب بندی ادراکات و جهت گیری اقدامات را مدیریت می نمایند. مقاله حاضر با محوریت روش شناسی توصیفی−تحلیلی، ضمن تبیین مفهوم و منطوق پارادایم، به بازخوانی پارادایم های متعارف آینده پژوهی−اثباتی، تکاملی و انتقادی− می پردازد و در ادامه، نگاشت و خوانشی نوین از پارادایم نوظهور این حوزه −آینده های یکپارچه− ارائه می دهد. بازخوانی فرایند تحول و گذار پارادایمی معطوف به ظهور پارادایم آینده های یکپارچه حکایت از توسعه ظرفیت آینده پژوهی در پردازش مسائل و تبدیل آینده پژوهی به یک حوزه فراطبیعی دارد.
بحران یا انقلاب؟ واکاوی تحوّل انقلابی در شعر نیما بر اساس نظریه «پیشرفت علم» تامس کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم ادبی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
9 - 42
حوزه های تخصصی:
در مورد چگونگی پیشرفت علم، تا کنون دیدگاه های گوناگونی مطرح شده است که در این بین، تامس کوهن، نظریه پرداز فلسفه ی علم، پیشرفت و تحول در علم را حاصل ناکارآمدی اصول اصلی یا پارادایم-های یک علم و ظهور و جایگزینی اصول رقیب آن می داند. کوهن، این نظریه را در قالب الگویی چند مرحله ایی با نام های: علم عادی، بحران، انقلاب و علم عادی جدید، تبیین کرده است که البته هر کدام از این مراحل دارای تعاریف خاص خود است؛ الگوی تامس کوهن چنان انعطاف پذیر است که در بررسی تحولات انقلابی در علوم گوناگونی از جمله ادبیات نیز قابل انطباق و به کارگیری است؛ در این میان چگونگی تحول شعر سنتی به شعر نو در ادبیات فارسی از جمله مواردی است که می تواند بر اساس الگوی کوهن مورد ارزیابی قرار گیرد؛ با توجه به این امر، تحول نیما در شعر سنتی و ایجاد قالب شعر نو، باید برای کسب عنوان «انقلاب شعری» دارای ویژگی های مرحله انقلاب باشد، چرا که نبود ویژگی های این مرحله در شعر نو نیما، عنوان «پدر شعر نو فارسی» را برای او مورد تشکیک قرار خواهد داد. در این پژوهش که با روش تحلیلی- تطبیقی صورت گرفته است، تحول نیما در شعر سنتی، از نظر انقلابی بودن یا نبودن، در سه سطح زبانی، فکری و ادبی بر اساس الگوی پیشرفت علم کوهن مورد بررسی قرارگرفته شده است. نتایج این پژوهش حاکی از این امر است که بر اساس این الگو ، شعر نیما بیش از هر مورد، دارای ویژگی های مرحله بحران است تا مرحله انقلاب.
تربیت معلم و پژوهش روایی: به سوی تغییر پارادایم در روش های تحقیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تربیت معلم و پدیده های مرتبط با آن در احاطه متغیرهایی است که فرصت فهم عمیق و چندلایه از آن کمتر با روش-های پژوهش اثبات گرایانه امکان پذیر می باشد. به عبارت دیگر جِنس مفاهیم مرتبط با تعلیم و تربیت از جِنسی نیست که بتوان آن ها را به صورت دقیق و عمیق از طریق روش های کمی بازنمایی و فهم نمود. بدین سان، اخیراً نظریه پردازان برنامهدرسی برای فهم پدیده های آموزشی به یک نوع تغییر جهت گیری معرفت شناختی اشاره و تآکید داشته اند که درک و افق های جدیدی میان پژوهش گران و پژوهیده ها گشوده است. با توجه به این ضرورت، هدف پژوهش حاضر این است که به تبیین جایگاه روش پژوهش روایی، به مثابه بستری در خدمت تغییر معرفت شناختی در فهم پدیده های گستره تربیت معلم بپردازد. در همین راستا، ابتدا مفهوم و تعریف روایت و پژوهش روایی ارائه و اهمیت پژوهش روایی در تربیت معلم مورد بحث قرار گرفته است. متعاقباً زمینه های پیدایش پژوهش روایی تشریح و با تحلیل چرایی تغییر پارادایم در پژوهش های گستره تربیت معلم، مواضع پارادایماتیک آن در قالب مباحث معرفت شناختی، هستی شناختی و روش شناختی بحث گردیده است.
پارادایم تاریخ نگاری نظامیِ محمدجواد مشکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری از زمان باستان تا امروز، رویکردهای متفاوتی را پشت سر گذاشته و برحسب پارادایم های متفاوت، اشکال متفاوتی از تاریخ نگاری شکل گرفته است. اساساً تاریخ نگاری در ایران تا دوره مشروطه، تاریخ نگاری سیاسی- نظامی است و آشنایی با روش و بینش های جدید تاریخ نگاری از دوره مشروطه به بعد، باعث برآمدن گفتمان های گوناگون تاریخی شد. ازجمله مهم ترین مورخین دوره پسا مشروطه، می توان به محمدجواد مشکور اشاره کرد. تاریخ نگاری محمدجواد مشکور متأثر از دوره پهلوی است و تاریخ نگاری نظامی او در این گفتمان رشد یافته است. ازاین رو این پژوهش در نظر دارد تا با روش توصیفی تحلیلی تاریخ نگاری نظامی او را مشخص کند و سعی می کند به این سؤال پاسخ گوید که پارادایم تاریخ نگاری نظامی مشکور چیست؟ یافته های پژوهش حکایت از این امر دارد که مشکور در تاریخ نگاری نظامی خود رویکردی اثبات گرایانه دارد. چراکه به نظر می رسد مشکور به لحاظ هستی شناسی قائل به واقع گرایی بود و صرفاً به شناخت واقعیت های تاریخی اهتمام ورزید و به لحاظ معرفت شناسی محقق و سوژه های موردتحقیق را موجودیت های جدا از یکدیگر می دانست که از یکدیگر تأثیر و تأثر نمی پذیرند و گذشته را به سان یک واقعیت ثابت می دانست و این واقعیت گرایی جایی برای نسبی گرایی نمی گذارد و از منظر روش شناسی قائل به روش توصیفی تحلیلی بود.