مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
گفتگو
حکیم فرزانه طوس در پردازش و سرایش حماسه بی همال خویش که برخی آن را داستان بلند و واحدی می دانند، از گونه های گفتاری مختلفی چون گفتگو و مناظره بهره جسته است. اگرچه مناظره های این اثر، اصلا با گفتگوها از حیث بسامد و اسلوب قابل قیاس نیست؛ اما در این مقال برآنیم تا جایگاه و اهمیت مناظره را با تحلیل نمونه های آن در شاهنامه بررسی و تبیین کنیم. بعد از تعریف مناظره از منظرهای گوناگون و اشاره به منشا اولیه آن در متون ادبی قبل از اسلام، دو مناظره: «مانی و موبد» و «موبد و مزدک» شاهنامه بررسی و تحلیل شده است و در پایان روشن شده که مناظره های شاهنامه با مناظره های پنجگانه ای که اسدی طوسی در تغزل و تشبیب قصاید، مدحی استفاده کرده، کاملا متفاوت است و نیز با برخی مثنوی های تمثیلی سده های بعد. فردوسی با سرایش این مناظره ها توانسته هم فضای دینی استبداد زده تحت سیطره موبدان را - که هر صدایی غیر از صدای خود را بر نمی تابد - به تصویر بکشد و هم این دقیقه را خاطر نشان کند که این اسلوب، مربوط به فرهنگ و جامعه تک صدایی است؛ در حالی که گفتگو ویژه فرهنگ و جوامع چند صدایی است.
نقد و تحلیل آپوکالیپس در آثار عرفانی - وحیانی و نقش آن در گفتگوی فرهنگها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از مفاهیم مشترک که در تمام جوامع و فرهنگها بر ضرورت پذیرش آن تأکید شده، گفتگو و نقش آن در تقریب اقوام و ملل است. گفتگو به عنوان یکى از عناصر تعامل فرهنگى ملتها و در سطح کلان در بسترهاى گوناگون تجلى مىیابد که امکان بالقوه و شرایط ظهور آن, پذیرش مؤلفههاى مشترک جهانى است. یکى از این بسترها ـ در حوزه ارتباط کلامى- مکاشفههاى اسطورهاى و دینى است که خود به عنوان یکى از ابعاد هفتگانه دین تلقى مىشود. این جستار پژوهشى در عرصه مکاشفات جهانى (زرتشتى، عهد قدیم و جدید) از یک سو و مکاشفه های عرفانی مندرج در آثار ادبی از سویی دیگر است که ضمن توجه به معناى نخستین مکاشفه (Revelation) به معناى ثانوی آن نیز (Apocalypse) مىپردازد و آنگاه پیوند آن را با برخى مقولات مشابه نظیر اسطوره(Myth) رستاخیز و نشوز(Eschatology) هزارهگرایى (Millennium) نشان مىدهد. نگارنده همچنین در این مقاله ضمن تجزیه و تحلیل زیرساخت مکاشفه ها در غرب و شرق به این مسأله مىپردازد که مکاشفهها نزد حکما و عرفا به عنوان صاحبان آثار ناب عرفانی - ادبی و در کتابهای مقدس و ادیان توحیدى از بنمایه و جریان ثابتی پیروى مىکند و آن ویژگى منحصر به فرد مکاشفه ها با توجه به ساختار فکرى، قومى و فرهنگى ملتها و فرهنگها است.
ساختار داستانی زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی ساختار داستانی "زال و رودابه" (در جلد 1 شاهنامه فردوسی) می پردازد. به این منظور، ابتدا تعریفی از داستان و ساختار داستـان ارائه می کنـد و سپـس، ضـمن بـررسی عناصر این ساختار و تعیین مناسبات بین این عناصر به جستجوی این ویژگیـها در متن "زال و رودابه" می پردازد و با ارائه شواهدی به این نتیجه دست می یابد که متـن مـورد نظر، روایی - نمایشی است و در آن، عناصر داستانی بخوبی در خدمت پیشبرد داسـتان به کار گرفته شده است و طرحی مبتنی بر روابط علیّ، آن را از آغاز تا پایان، استحکام و انسـجام می بخشد.
«مباحثه» روشى براى تدریس در دانشگاه : نگرش مردم نگارانه به آموزش مشارکتى
حوزه های تخصصی:
" مقاله زیر بحثى درباره کاربرد روش «مباحثه» در تدریس دانشگاهى با تکیه بر تجربه مردم نگارانه نگارنده است. «مباحثه» امروزه در دانشگاه هاى غرب به منزله راهى براى افزایش مشارکت اجتماعى دانشجویان در فرآیند آموزش است. «رهیافت مشارکتى» در آموزش به رهیافت اجتماعى ویگاتسکى و پیتربرگر از علم ـ که علم را تولیدى اجتماعى بر مى شمرد که در فرآیند تعامل و ارتباط اجتماعى بین افراد خلق مى شود و اشاعه مى یابد ـ استوار است. مباحثه همچنین نقش مهمى در رشد اصول و مبانى آموزش دموکراتیک دارد. این مقاله تلاش مى کند تا نقش مباحثه را در «موکراتیزه کردن» آموزش و افزایش مشارکت دانشجویان در فرآیند یادگیرى تحلیل کند. مقاله از بخش هاى زیر تشکیل شده است: در ابتدا به طرح مشکل تلقى غیردموکراتیک از یادگیرى و تاثیر آن در اشتیاق زدایى دانشجویان به یادگیرى در ایران مى پردازد. بخش دوم، تحلیلى از مباحثه و مزایاى آن است. در این بخش، پانزده امتیاز مباحثه با تکیه بر ارزش هاى دموکراتیک ذکر شده است. بخش سوم به تعریف مباحثه به منزله روش آموزش در دانشگاه مى پردازد و تفاوت آن را با دیگر اشکال صحبت گروهى، مانند گپ زدن، گفت و گو و پرسش و پاسخ بر مى شمرد. در بخش چهارم، شرایط مباحثه بررسى شده است. بخش پنجم به روش هاى مباحثه اختصاص دارد. در این بخش، نگارنده با تکیه به تجارب شخصى در دوره دکترى انسان شناسى در دانشگاه لندن، پنج الگوى مباحثه دو نفره، گروهى، جمعى، مباحثه برابر، و مباحثه در حین سخنرانى را تشریح نموده است. بخش ششم به تحلیل انتقادى روش مباحثه در ایران مى پردازد. در این بخش، به محدودیت هاى روش مباحثه و پرسش هایى درباره میزان عملى بودن به کارگیرى این روش در ایران پرداخته شده است. بخش هفتم توصیه هایى براى گسترش کاربرد روش مباحثه در دانشگاه هاى ایران دارد. و در پایان نیز جمع بندى از مباحث ارائه شده است.
"
تحلیل داستان پادشاه و کنیزک بر مبنای شیوه تداعی آزاد و گفتگوی سقراطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از داستانهای مثنوی که مثنوی پژوهان و مولوی شناسان به دلایل گوناگون بدان اهتمام ورزیده اند داستان پادشاه و کنیزک است و نوشتن ده مقاله در این سده که هفت مقاله آن مربوط به دهه هشتم(1370تا1380ه ش ).است نمونه ای از این رویکرد می باشد.در این مقاله، نگارنده ضمن نقدو تحلیل ومقایسه تطبیقی مقاله های فوق و دلایل ضعف و قوت آنها به قرائت و بازخوانی جدیدی از داستان، دست یازیده که در مقالات گدشته بدان اشاره نشده است.تحلیل و نگاه نویسنده به داستان نه نگاه عرفانی ، اخلاق پزشکی، روان پزشکی، دینی ، نمایشی و جامعه شناسی که براساس روش ترکیب تداعی آزاد (Free Association) والتزام به رعایت اصول گفتگوی سقراطی است که طبیب الهی بر خلاف طبیبان دیگر به آن مقید و پایبند است.
بررسی گفتمان های غالب در بحث جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"یکی از جدیدترین و در عین حال جدی ترین نظریه پردازی های که امروزه بر دیدگاه های کلان جامه شناسی سایه افکنده است، بحث «جهانی شدن» است. این مفهوم که بیش از دو دهه از طرح آن نمی گذرد تا حدی به یکپارچه شدن جهانی، فشرده شدن ارتباطات جهانی و مفهوم دهکده جهانی که چند دهه قبل مک لوهان با تکیه بر گسترش وسایل ارتباط جمعی آن را مطرح کرده بود، رابطه نزدیک دارد. این مفهوم دارای ابعاد گوناگون و اثرات دراز مدت است؛ در سطح ملی و در مقیاس بین المللی، جهانی شدن تنها به قلمرو اقتصاد محدود نمی شود، بلکه ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ساختاری در فرماسیون های آینده جهانی شدن نقش اساسی و مهمی ایفا می کند.
در نوشته حاضر ضمن مرور تعاریف و اهداف عام این مفهوم، با توجه به گستردگی و زوایای گوناگون، چالش های مرتبط با آن، سعی شده است با ارجاع به نظرات دو جامعه شناسی و نظریه پرداز معروف، امانوئل والرشتاین و آنتونی گیدنز کلیت گفتمان های مختلف مطرح در این بحث بررسی و تحلیل گردد. بدیهی است اتخاذ موضع گیری مناسب در قبال این پدیده منوط به شناخت جنبه های گوناگون و چالش های مرتبط با تحولات چند دهه اخیر آن در مقیاس جهانی است"
هرمنوتیک بازسازی یا گفتگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک که در آغاز برای کشف حقیقت متون مقدس به کار گرفته می شد ،در جریان تحول خود ،مبدل به روش عام کشف معنا شد . هرمنوتیک روشمند شلایر ماخر و دیلتای درصدد کشف معنایی بود که در ذهن آفریننده اثر وجود دارد .به همین سبب این نوع هرمنوتیک ،هرمنوتیک مبتنی بر بازسازی نام گرفت . شاخص ترین جامعه شناسی که از این روش سود جست ،ماکس وبر بود که در اثر کلاسیک خود اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری دست به بازسازی دنیای پروتستان ها زد. اما با چرخش زبانی که در علوم انسانی در آغاز قرن بیستم رخ داد ،توجه به ذهن ،جای خود را به توجه به زبان داد.
در آمد، تحلیل تطبیقی از فرضیه ی برخورد و ایده ی گفتگوی تمدن ها(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که در بحث تمدنها، ایدهی گفتگو و فرضیهی برخورد تمدنها در دنیا بسیار مطرح شدهاند، بجاست که جهت فهم جایگاه صحیح این دو رأی و نقد هر یک به نکاتی منطقی و روششناختی دربارهی آنها توجه نمود. به خصوص برای نقد دقیق فرضیهی برخورد تمدنها و تلاش برای ابطال علمی آن باید جایگاه درست آن را شناخت وگرنه نقدها بیاثر و شعاری خواهند بود، چنانکه تاکنون کثیری از نقدها چنین بودهاند و مقام توصیف و تبیین را با مقام توصیه و تکلیف خلط نمودهاند. این مقاله بر آن است که نشان دهد بر فرض عدم ابطال فرضیهی برخورد تمدنها باز هم ایدهی گفتگوی تمدنها، که ورای هر فرضیهی علمی از ارزشهای والای اخلاقی سرچشمه میگیرد، میتواند الگویی مفید و سازنده باشد.
در این مقاله، نویسنده با تفکیک رویکرد توصیفی - تبیینی (علمی) در پاسخ به مسألهی تمدنها و رویکرد توصیهای - ارزشی (اخلاقی) در پاسخ به آن، بر آن است که رویکرد فرضیهی «برخورد تمدنها» توصیفی - تبیینی (علمی) است و رویکرد ایدهی «گفتگوی تمدنها» توصیهای - ارزشی (اخلاقی) است و این دو، به دلیل تفاوت رویکردها، لزوماً با یکدیگر در تعارض نیستند و منفصلهی حقیقیه پنداشتن عبارتی که یک طرف آن فرضیهی برخورد و طرف دیگر آن ایدهی گفتگو باشد، مغالطه است.
نویسنده ضمن اینکه مخاطب را به این نکته توجه میدهد که در این بحث منطقی و روش شناختی درصدد داوری و ارزیابی فرضیه یا ایدهای نیستیم، تأکید میکند که هر سخن علمی لزوماً درست نیست و هر سخن درستی نیز لزوماً علمی نیست و دایرهی درست و نادرست بزرگتر از علمی و غیرعلمی است.
نویسنده، در ادامه، به بررسی تطبیقی فرضیهی علمی «برخورد تمدنها» و ایدهی اخلاقی «گفتگوی تمدنها» پرداخته و پس از بررسی مواضع خلاف و وفاق، در بخش نتیجهگیری، این نکته را مطرح میکند که فرضیهی برخورد و ایدهی گفتگو نه تنها، لزوماً، با هم ناسازگار نیستند، بلکه حتی میتوان میان آنها نوعی نزدیکی و مکملیت تصویر نمود، به نحوی که فرضیهی «برخورد تمدنها»، در صورت عدم ابطال به روش علمی، واقعیت را آنچنان که هست (یا ممکن است در آینده باشد) نشان داده و امکان کنترل آن را به دست دهد، و ایدهی «گفتگوی تمدنها» واقعیت را به صورتی که مطلوب است (آنچنان که باید باشد) تغییر داده و مانع از حوادث تلخ و ناگوار، برای جوامع بشری، در آینده، شود.
چگونگی گفتگوی تمدن ها(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شک نیست که تمدّن، همچون هر فرآوردهی عقلی دیگر بشر، دارای گونههای مختلفی است. همچنین، گفتگو، به جز صورتهای مرسوم و معمول آن، میتواند گفتگوی حقیقی بدون نام، یعنی به زبان واقعیّتهای آفرینشی، باشد.
ما همواره دو زبان برای گفتگو داریم؛ یکی زبان قال، و دیگری زبان حال، و چنانچه در عرصهی فناوری، شاهد هستیم، کارامدترین زبان است و ما برای گفتگو با دیگران، در عرصهی فناوریها چه زبانی را شایسته یافتهایم؟
در باب زمینهها دو مورد، مناسب برای گفتگو است : یکی مسائل مورد علاقه، و دیگری متولّیان آنها.
مسائل متفاوت، متولّیان متفاوتی هم دارند و شک نیست که اگر کار گفتگو در هر موضوعی به اهل آن واگذار شود، بهتر نتیجه میدهد، لیکن پیش از هر چیز، باید روشن شود چه موضوع هایی از اولویّت بحث و بررسی برخوردارند؟
برای این که اولویّت را زودتر دریابیم، باید به دلیل گفتگوها توجّه کنیم و ببینیم چرا باید گفتگو کنیم؟
آنچه از اولویّت برخوردار است، همانا مسائل عقیدتی و، به عبارتی، ایدئولوژیکی است و مسائلی که تماس نزدیکتری با زندگی دارند مقدّمتر میباشند.
مهمّ در گفتگو، داشتن آمادگیهای نقدینهای متناسب برای گفتگو است، که هم علاقهی طرف را به انجام گفتگو برمیانگیزاند و هم خود انسان را قویدل و شجاع، به میدان میفرستد.
تمدّن، تنها صبغهی مادّی ندارد، صبغهی معنوی تمدّن، پرقیمتتر است و این کالا اگر در هیچ بازاری رونق نداشته باشد در این بازار، که ویژهی تمدّن است از ارزش درجهی یک برخوردار است.
* پیش از هر چیز باید بدانیم که مسألهی گفتگو، غیر از مسألهی برخورد تمدّنها است؛ یعنی عکس پارادیم برخورد تمدنها، نمیتواند در جهت نتیجهی معکوس آن به کار رود و ما نمیتوانیم تمدّنها را از قبل دسته بندی کنیم.
* باید رقابتهای سالمِ «بهگزینی» را به راه انداخت تا همه شرکت کنند و به طور طبیعی، «خود» شان را نشان دهند.
* پارادیم پیشنهادی ما این است که باید شکل رقابتی را به موضوع گفتگوی تمدّنهابدهیم.
* در یک دعوت جهانی به اقتضای طبع آن، نمیتوان پارامترهای کوتاه و جداکننده را در پارادیم آن، شرکت داد؛ بلکه برعکس، هرچه از شمار جداکنندهها بکاهیم موفّقتر خواهیم بود.
* استفادههای غیرهدفی، در خلال این برنامه، به ناکامی آن منتهی خواهد شد، زیرا دیگران نیز، یا همین کار را خواهند کرد و یا در مقابل آن، باب دیگری خواهند گشود و یا از آن، زده خواهند شد و به ادامهی روند، رغبتی نخواهند داشت، که هر دو به شکست گفتگوها میانجامد.
تیمهای پیشرو، طبعا حالت الگویی پیدا میکنند و تیم الگو، آموزشهای غیرمستقیمی برای همگان دارد که در قانون طبیعت، رقم خورده و چیزی همچون سرنوشت محتوم است.
نقش ارتباطات در تسهیل گفتگوی تمدن ها(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شکی نیست در این که ارتباطات نقش عمدهای هم اکنون در زندگی بشر یافته است. از طرفی دو دیدگاه مطرح یعنی جنگ تمدنها و برخورد آنها در رقابتی سخت، با یکدیگر به چالش میپردازند؛ نویسنده در این مقاله بررسی میکند که ارتباطات در این میانه از کدام دیدگاه پشتیبانی میکند، هر چند که فرضیهی خود او پشتیبانی از دیدگاه گفتگو است.
در آغاز، کاوشی توصیفی از ارتباطات به دست میدهد و رابطهی دیالوگ را با آن روشن میسازد تا پلی واقع گردد برای عبور به بخش اصل مقاله، یعنی نقش ارتباطات در تسهیل گفتگو.
نویسنده با رویکرد به این تئوری که «ارتباطات چون موجب کم شدن فاصلههاست، لذا امری انرژی زا و تحلیل گراست و در نتیجه، بر فرهنگها تأثیر تحلیل گرانه میگذارد» ارتباطات را نوید دیدگاه گفتگو مییابد: لیکن با توجه به قوانین ناشناخته طبیعت که همواره بین تئوری تا عمل فاصله میاندازد، کمی در آن تردید میورزد.
در عین حال، نویسنده با پذیرفتن واقعیت در گفتگوی تمدنها. پیش شرطهایی ارائه میدهد که به صورت «دکترین پیشنهادی در یک دیالوگ برای ارتباطات سودمند» میتواند به عنوان اصول محکم بنیادینی برای یک دیالوگ ارتباطات قلمداد گردد» و راه را برای حاکمیت یافتن دیدگاه گفتگو هموار سازد.
بایستگی ها در گفتگوی تمدن ها(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، به عواملی پرداخته شده که نقشی تعیین کننده در عملی شدن گفتگوی تمدنها دارند. گفتگوی میان تمدنها، با شعار حاصل نمیگردد، بلکه نتیجهی یک معادلهی فرهنگی، اجتماعی است که در این معادله چند عامل کلیدی نقش آفرینند. همدلی و همگرایی بینالمللی میان دولتها و ملتها، یکی از این عوامل تعیین کننده است، بدین معنی که در سطح دولتها و ملتها، برای اصولی مشترک، تفاهمی عام صورت بگیرد. از دیگر عوامل تحقق گفتگو، فضاسازی جهانی برای فرهنگ گفتگو است. بدین گونه که طرفین گفتگو یکدیگر را به رسمیت شناخته باشند و نسبت به یکدیگر از درکی واقع بینانه برخوردار گردند. همچنین نقش ارتباطات مستمر میان دولتها و ملتها را نباید در تحقق گفتگو از یاد برد، لذا باید تحولی در حوزهی ارتباطات بین دولتها و ملتها صورت گیرد. نظام جمهوری اسلامی، باید یکی از تلاشهای استراتژیک خودش را ارتباط با ملتها و دولتها قرار دهد و تلاش پیگیری را در معرفی ایدئولوژی اسلامی بنماید و ابهام زدایی نموده و فضای گفتگوی سازنده را فراهم سازد. متأسفانه، استعمارگران و سلطه گران جهانی، هرگز در راستای مفاهمه تلاش نکرده و بلکه در راستای تثبیت حاکمیت خویش عمل میکنند که مانعی سترگ فراروی گفتگوی سازنده میان تمدنهاست.
اندیشمندان اسلامی میتوانند از مقولههایی همچون حج و دین مایههای اندیشهی اسلامی و نقاط مشترک میان اندیشهی اسلامی و دیگر تمدنها، در راستای عملی سازی گفتگو، بهره ببرند.
کارنامه ی تحلیلی گفتگوی تمدن ها(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این مقاله، بی هیچ پیش داوری نسبت به مسألهی گفتگوی تمدنها، در پی یافتن نتیجهای تحلیلی است تا پس از بررسی سیر فعالیتها در ارتباط با این موضوع، آیندهی مسیر را روشن نماید. هر چند که در دنیای پر تحولی که در آن هستیم، همواره، یک مساوی نود ونه میباشد و نمیتوان بر حسب دادههای آماری چیزی را پیش بینی نمود.
نویسنده، با فرض گرفتن آن که خواننده در جریان رکود فعلی مسأله میباشد، قبل از ارائهی آمار تلاشهای چند ساله، در این رابطه، چشم اندازهای نظری و عملی آن را مورد تأمل قرار میدهد و هیچ احتمالی را از نظر دور نمیدارد؛ آن گاه دورخیز خود را از سالیان قبل از 2000 میلادی استارت میزند.
نوع بررسی به گونهی تعقیب روندی است، چنان که نیازی به استنباط و تحلیل جداگانهای ندارد، در عین حال قبل از ورود به هر سال اشارهای، به عنوان براعت الاستهلال، به نتایج آن مینماید، و با ذکر یک ملاحظهی عمومی، در همگی عرصهی این تلاشها، مقاله را خاتمه میدهد.
تحقیقی پیرامون « نامه های ایرانی » اثر مونتسکیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نامه های ایرانی در سال 1721 در کشور فرانسه منتشر گردید و با موفقیت چشمگیری روبرو شد . در این کتاب مونتسکیو ، نویسنده روشنفکر دوره روشنگری ، روش گفتگو میان دو تمدن ایران و فرانسه را جهت انتقادی موشکافانه از شرایط موجود زندگی در آن کشور برگزیده است و رمان را به عنوان وسیله ای کارآمد برای انتقال نظریات خود به خواننده در نظر گرفته است . در این مقاله که به روش تحلیلی - اسنادی - تطبیقی تهیه گردیده است ، ابتدا به شرایط تاریخی و اجتماعی زمان انتشار این کتاب خواهیم پرداخت ، سپس ساختار کتاب ، شرایط و لزوم گفتگو میان دو تمدن را مورد بررسی قرار می دهیم و در ادامه ، به مطالعه شخصیتهای داستان و ویژگی های ادبی آن می پردازیم ...
نگاهی به باز آفرینی حکایت پیل در تاریکی مثنوی معنوی پیل اندر خانه ای تاریک
حوزه های تخصصی:
گفتگو یا گفت و شنید
حوزه های تخصصی:
گفت و گوهای شکل گرفته در پاتوق ها فرصتی برای تجربه و مقاومت جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روح جمعی یا همان اجتماع مطرح شده در نظریات جامعه شناسی کلاسیک و نیز گفتگو هر چند دو مفهوم کلیدی جامعه شناسی و نظریه انتقادی هستند، اما دیر زمانی است که در درون گفتمان مطالعات فرهنگی مورد استفاده قرار می گیرند؛ ولی پیشینه انسان گرایانه و تا حدی انتزاعی آنها باعث نشده تا مصادیق ملموس و تجربی آنها مورد بحث و بررسی قرار نگیرند، فوکو با مطرح کردن بحث فضا و قدرت و هابرماس نیز از طریق مفهوم کنش ارتباطی تلاش کردند تا این مفاهیم را به شکلی عینی تر در علوم اجتماعی طرح کنند. در این مقاله نیز با توجه به اهمیت نشان دادن این موضوع که چنین مفاهیمی فقط موضوعی برای بحثهای روشنفکرانه نخبگان نمی باشند، جهت گیری اصلی پژوهش ارزیابی تجربی این مساله بوده است که تا چه حد اجتماع همبسته و صمیمی شکل گرفته در پاتوقها و نیز گفتگو در زندگی روزمره جوانان تهرانی حضور دارد و نیز تا چه حد به این مفاهیم آگاهی دارند یا علاقه دارند که آنها را تجربه کنند. بنابراین با توجه به ارزیابی فوق، می توان به این سوال پاسخ داد که آیا در متن زندگی هر روزه، تجربه حضور در اجتماعات گوناگون و نیز در کنار آن علاقه به تجربه گفتگوی واقعی با دوستانشان، هویتی آزادتر و مستقل تر را برای آنان شکل می دهد یا خیر؟
فلسفه و شرایط گفتگو از چشم انداز مولوی با نگاهی تطبیقی به آراء باختین و بوبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه درباره فلسفه
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات رابطه تصوف و عرفان با علوم دیگر
این گفتار با بر شمردن دو عنصر زبان شناختی و جامعه شناختی در هر گفتگو بر اصالت ضرورت و اهمیت عنصر جامعه شناختی به عنوان یکی از ارکان و پایه های اساسی برقراری گفتگو تاکید می ورزد از نظرمولوی اساس گفتگو بر بنیاد کنش ارتباطی میان طرفین گفتگو و برقراری رابطه دو جانبه میان گوینده (نویسنده) و شنونده (خواننده) بنا شده است وی از این ارتباط دو جانبه و سویه جامعه شناختی سخن با تعبیر اتصال جذب و کشش یاد کرده است از این منظر حضور مخاطب یا شنونده یا خواننده جهت برقراری ارتباط کلامی ضروری نیست همچنین سخن گفتن ملفوظ یا خاموشی نیز تاثیر در برقراری این تعامل کلامی نخواهد داشت در همین راستا قابل ذرک است که مولوی جاذبه کشش و اتصال یاد شده را به معنای هر نوع پیوند و ارتباط و چالش در نظر گرفته است از این رو روابطی که بر مبنای تضاد تناقض و اختلاف پی ریزی شده همچون دوستی دشمنی عشق و تنفر از آن جهت که متضممن نوعی رابطه و تعامل است و بدون وجود دیگری در کنار یا در برابر و یا در تقابل با من تحقق نمی یابد در همین قلمرو طرح شدنی است در ادامه عنصر جامعه شناختی گفتگو را با نگاهی تطبیقی به منطق گفتگویی میخائیل باختین و جهان رابطه های مارتین بوبر پی می گیریم تاکید این دو اندیشور بر سرشت اجتماعی و بیناذهنی زبان همچنین اشاره به تعریف مفهوم مفهوم و سطوح متعدد و اشکال گوناگون گفتگو از نگاه باختین در این گفتارمورد مطالعه قرار می گیرد مباحث یاد شده در این گفتار این نتیجه را به دست می دهد که آنجا که عنصر جامعه شناختی و کنش تعاملی موجود باشد از آن رو که معنا و مفهوم در فاصله دو افق در جریان و در انتقال است چه عنصرزبان شناختی موجود باشد و چه موجود نباشد گفتگو آگاهانه یا ناآگاهانه به عمد یا به سهو برقرار شده است.
گفتگو و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط بین افراد و گروهها و ملل اساساً برای رفع نیازها، نارساییها و کمبودهایی است که آنها به طور طبیعی دارند و جهت نیل به این هدف توسعه های و تحقق و افزایش ظرفیتها، ثروت، رفاه، صلح و همزیستی ، انسانها و جوامع مدرن به کمک عقل و علم و با تقسیم کار تخصصی و مبادله آزادانه کلمه و کالا و رقابت سازنده و گفتگو و مذاکره و سازش در سطوح ملی و بینالمللی با یکدیگر همکاری می کنند. در واقع همانطور که این مقاله درصدد تبیین آن است، فضای صلح و تفاهم و گفتگو و آشتی، زمینهساز توسعه و ترقی و تمدن است ولی فضای جنگ و خشونت و تنش و درگیری ، زمینهساز عقب ماندگی و زوال می باشد.
گفتگو در حکایت خلیفه و اعرابی در سه روایت مثنوی، مصیبت نامه و جوامع الحکایات
حوزه های تخصصی:
گفتگوی اشخاص حکایت با یکدیگر از شگردهای شخصیت پردازی است. هر گفته نشانی از گوینده خود دارد و شخصیت ها نیز با گفتگو خلق می شوند، هم چنان که سخن گفتن هر کسی نیز نشانی از طبقه اجتماعی، میزان تحصیلات و منش انسانی او دارد. بنابراین قدرت به کارگیری گفتگو در خلق شخصیت کار ساده ای نیست و از عهده هر کسی برنمی آید؛ بخصوص اگر اثر هنری به شعر باشد. در این نوشته با روش تحلیل محتوا به مقایسه عنصر گفتگو در حکایت تمثیلی «خلیفه که در کرم از حاتم طائی گذشته بود» از مثنوی مولوی و مآخذ احتمالی آن یعنی «مصیبت نامه» عطار و «جوامع الحکایات» عوفی می پردازیم تا از این طریق فرضیه خود را در برتری هنری مولوی بر مآخذی که از آنها استفاده کرده است به اثبات برسانیم و به این نتایج برسیم که گفتگو در مثنوی علاوه بر خلق شخصیت ها و بیان احساسات و عواطف و افکار آنها، نشانه شناخت درست مولانا از روحیات اقشار مختلف جامعه است؛ به طوری که در حکایت مثنوی با آن که تشخص زبانی وجود ندارد لیکن لحن گفتگوها چنان است که می توان به طبقه اجتماعی و و وضعیت روحی شخصیت ها پی برد. علاوه بر آن مولانا نیز در چارچوب این گفتگوهای نسبتاً طولانی با هنرمندی به اهداف تعلیمی خود دست می یابد.