مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
کارکردگرایی
حوزههای تخصصی:
امکان سخن گفتن از خدا از دیدگاه ویلیام آلستون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
ویلیام آلستون اعتقاد دارد: پرسش اصلی بحث «سخن گفتن از خدا» این است که «آیا ما میتوانیم از طریق زبان طبیعی به طور حقیقی، معنادار و صادق دربارة خداوند و اوصاف و افعال او سخن بگوییم».
آنچه سبب دشواری این شیوة خاص سخن گفتن شده است، از یکسو به محدودیتهای زبان طبیعی و قالبها و مدلهای آن و از سوی دیگر، به نحوة وجود منحصر به فرد خداوند و تعالی و به کلی دیگر بودن او مربوط میشود.
زبان عادی و رایج ما متناسب با همین عالم امکانی و جسمانی و محدود است. مفاهیم رایج در این زبان در خور این عالم و متناسب با آن هستند. چگونه میتوان از طریق همین مفاهیم و مدلها دربارة امری متعالی سخن گفت که با این عالم و حوادث رایج در آن هیچ شباهتی ندارد؟
مفاهیم امکانی، جسمانی و محدود چگونه میتوانند از موجود و واجبالوجود به بسیط، مجرد، نامتناهی حکایت کنند؟ آلستون در پاسخ به این پرسش معتقد است: ما میتوانیم با استفادة از همین زبان عادی و مفاهیم رایج در آن، زبان دیگری بسازیم که هم قابل اطلاق بر خداوند و هم قابل اطلاق بر انسان باشد.
او معتقد است که برای رسیدن به این مطلوب باید ویژگیهای امکانی، جسمانی و زمانی و مکانی این مفاهیم را کنار نهاده، هستة اصلی معنا را که امری مشترک بین خدا و انسان است، به خدا نسبت دهیم از دیدگاه آلستون، ما ممکن است بتوانیم مفاهیمی از قبیل عشق، علم و قدرت را پالایش کنیم؛ یعنی آنها را از تمام ویژگیهای مخلوقانهای که متناسب با زمانمندی، جسمانیت و غیره است، بپراییم و هستهای از معنا را باقی نگه داریم که قابل اطلاق بر خداوند باشد. چنین واژههای پیراستهای را میتوان به نحو حقیقی بر خداوند اطلاق کرد و با استفادة از آنها میتوان گزارههای صادقی دربارة خدا سامان داد.
آلستون در راه رسیدن به این مطلوب، به نظریة «کارکردگرایی» متوسل میشود. در نظر وی، کلید اصلی داشتن زبان حقیقی مشترک میان خالق و مخلوقات در این نکته نهفته است که ما بتوانیم مفهوم واحد و مشترکی را از اوصاف خدا و انسان بهدست آوریم. او مدعی است که به رغم تفاوت آشکاری که میان خدا و انسان وجود دارد میتوان به این مفاهیم مشترک دست یافت و خاستگاه انتزاع این مفاهیم مشترک کارکرد و عمل مشترک این اوصاف، در خدا و انسان است. واقعیت علم خدا و علم انسان فی حد ذاته مفهوم مشترکی با هم ندارند و ما میتوانیم با توجه به کارکرد مشترک و واحد علم در خدا و انسان، به مفهوم کارکردی واحد و مشترکی دست یابیم که هم قابل اطلاق بر خداوند و هم قابل اطلاق بر انسان باشد.
مبانی فلسفی تئوریهای سازمان ومدیریت با رویکرد کارکردگرایی و ساختارگرایی
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با مروری گذرا بر مبانی فکری و فلسفی تحت «پارادایم های جامعه شناسی کارکردگرا و ساختارگرا»، به بحث تئوری های سازمان و مدیریت در قالب این دو پارادایم می پردازد. نخست، این پارادایم ها شرح داده می شود؛ سپس تئوری های سازمان و مدیریت را در قالب این پارادایم ها طبقه بندی کرده و با بحثی چالشی در مورد شباهت ها و تفاوت های پارادایم کارکردگرا و ساختارگرا به ارائه مدل ترکیبی اقدام می کند. در نهایت عنوان می کند که ترکیبی از این دو پارادایم در جای خود می تواند شرح کامل تری از تئوری ها ارائه نماید و زمینه تئوری پردازی در مدیریت و سازمان را گسترش دهد.
تعلیم و تربیت در اندیشه فارابی و دورکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۳۰
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت یکی از مسائل مهم جوامع بشری است که همواره مورد توجه اندیشمندان و متفکران قرار گرفته. این پژوهش در پی بررسی اندیشه فارابی و دورکیم درباره تعلیم و تربیت است. هدف اصلی تحلیل دلالتهای تربیتی تفکر این دو اندیشمند و نتایج حاصل از آن بر روی جوامع بشری است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این پژوهش، روش «اسنادی» است که ابتدا بر اساس مطالعه اسنادی به بررسی آراء و نظریات این دو متفکر در زمینه تعلیم و تربیت پرداخته، سپس بر اساس روش «تطبیقی و مقایسهای» وجوه اشتراک و تفاوت آراء این دو اندیشمند مورد مداقّه و بررسی علمی واقع شده است. آنچه به عنوان نتایج این پژوهش میتوان مطرح ساخت این است که هر دو متفکر از لحاظ شیوه تفکر در مکتب کارکردگرایی قرار میگیرند و به انسان به عنوان موجودی اجتماعی مینگرند. هدف فارابی از طرح اندیشه تعلیم و تربیت حصول سعادت و خوشبختی است که جز از طریق «مدینه فاضله» میسر نخواهد شد. اما هدف دورکیم از طرح این مسائل، چگونگی دسترسی به حفظ نظم، ثبات و همبستگی افراد در جامعه است.
کدام دین؟ کدام زبان دینی؟
حوزههای تخصصی:
چکیده
زبان دین از موضوعات مهم پژوهشی در فلسفه دین بهشمار میآید که یکی از محورهای اساسی آن مسئله شناختاری بودن زبان دین است.
مروری بر مهمترین رویکردهای زبان دینی معاصر در غرب، بررسی زمینههای فکری ـ دینی پیدایش این دیدگاهها، تأمّل در اینکه آیا همین دیدگاهها بر متون دینی اسلامی (قرآن و سنّت معصوم) نیز قابل انطباق است یا نه؟ مورد اهتمام این مقاله است.
درآمدی روش شناسانه بر تبیین کارکردی در جامعه شناسی دورکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه کارکردگرایی یکی از چند نظریه کلاسیک در جامعه شناسی است که چارچوب روش شناختی آن را امیل دورکیم پایه گذاری کرده و گستره آن از فرانسه، به کل اروپا و آمریکا بسط یافته است. این مقاله ابتدا به بازسازی، نقد و بررسی ساختار منطقی تبیین کارکردی پرداخته، سپس تفاوت این نظریه را با تبیین غایت شناسانه، فایده گرایی و پراگماتیسم بیان می کند. ابهام در واژگان کلیدی این نظریه (وضعیت بهنجار، کارکرد و نظام اجتماعی)، نقدناپذیری، ماهیت غیرتاریخی و ناتوانی آن در تبیین مناسب برخی از پدیده های اجتماعی از جمله نقدهای وارد شده بر این دیدگاه هستند که در این مقاله بحث و بررسی شده اند. در پایان پیشنهاد شده است که در هنگام استفاده از تبیین کارکردی، به مشکلات روش شناختی آن و چگونگی تاثیرپذیری مطالعات اجتماعی از این مشکلات توجه شود.
کارکرد گرایی و ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو، بررسی نظریه کارکردگرایی در فلسفه ذهن معاصر و مقایسه آن با دیدگاه کارکردگرایانه ارسطوست. از آنجایی که واژه کارکرد ((ergon در فلسفه ارسطو از اهمیت ویژه ای برخوردار است، گاهی او را پیشگام این نظریه معرفی می کنند. از این رو، میزان ارتباط این دو نظریه و تشابه آنها جای تامل و دقت فراوان دارد. در این نوشتار مشخص خواهد شد که تقریرهای مختلف از نظریه کارکردگرایی جدید ظاهراً با رای ارسطو منطبق نیست. اما می توان نظر او را یکی از نگرش ها در کارکردگرایی دانست. گرچه نظریه ماده و صورت ارسطو و تاکید وی بر ذات در مقایسه با دیدگاه های جدید چندان مقبول نیست، اما نگرش کارکردگرایانه وی در خصوص نسبت نفس و بدن اهمیت زیادی دارد.
بررسی حجاب و نوع پوشش زنان زرتشتی در ایران عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دولت صفویه، هویت جدیدی را برای سرزمین و مردم ایران به وجود آورد که محوریت آن بر پایه مذهب تشیع بود. آموزه های این مذهب به مرور در گفتار ورفتار جامعه تجلی پیدا کرد؛ با این وجود، برخی از گروه های غیرمسلمان در شهر ها و مناطق مختلف ساکن بودند که به شکل معمول، به اعتقادات دینی خود و باور ها و رفتارهای مذهبی خویش پایبند بودند. زرتشتی ها از مهم ترین این گروه ها بودند که نوع زندگی و آداب و رسوم و اعتقادات آنها مورد توجه تاریخ نگاران به ویژه سیاحان اروپایی عصر صفوی قرار گرفته است. توجه به نوع پوشش و حجاب زنان زرتشتی و تصویری که از این رفتار اجتماعی آنها در منابع این دوره وجود دارد، این پرسش را ایجاد می کند که چه متغیرهایی در نوع حجاب و پوشش زنان زرتشتی عصر صفوی نقش داشته اند؟
برای پاسخگویی به این پرسش که هدف اصلی این مقاله است، فرضیه ذیل به آزمون گذاشته شد: «آموزه های دینی زرتشت و تاکید بر حجاب در این آیین و جایگاه حجاب در ایران به عنوان یک ضرورت برای زنان، همراه با آموزه های شیعی رایج در عصر صفوی در انتخاب نوع حجاب و پوشش زنان زرتشتی آن دوره نقش اساسی داشته است».
موضوع این بررسی در حوزه جامعه شناسی تاریخی قرار می گیرد. در این بررسی از روش تحقیق تاریخی استفاده شده و جمع آوری داده ها بر اساس نوشته های سیاحان اروپایی و مورخان ایرانی عصر صفوی صورت پذیرفته است. در تحلیل نظری موضوع، یافته های تاریخی با استفاده از نظریات کارکرد گرایی در حوزه جامعه شناسی مورد بررسی قرار گرفته است. بر مبنای این دو نوع بررسی، یافته اساسی تحقیق، فرضیه فوق را تایید می کند و نشان می دهد چگونه این سه عامل اساسی در پدیداری نوع حجاب و پوشش زنان زرتشتی عصر صفوی موثر بوده اند.
ابعاد هویت یابی نظام اخلاقی دین با تاکید بر جنبه های کارکردگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق دینی مبتنی بر نظام خاصی است که تنها با در نظر گرفتن عناصر و هدف مشترک معنا نمی یابد. بلکه دارای اضلاع سه گانه ای است که افزون بر دو رکن فوق، خاستگاه توحیدی آن نیز باید در نظر گرفته شود.
با توجه به اینکه اخلاق در کنار احکام عملی و اعتقادات جزء دین است، دین دراین باره کارکردهای گوناگونی دارد که شاخص ترین آنها عبارت اند از: ایضاح مفاهیم اخلاقی، تعدیل خودخواهی در انسان ها، قداست بخشی به ارزش های اخلاقی و ارائه هدف غایی برای اخلاق.
وجه شاخص و ممیزه نظام اخلاق دینی بر خدامحوری، معنویت گرایی، بازگشت به عالم تکوین، اتکا بر عقل، نقل و فطرت و دفاع عقلانی از اخلاق بنابر اصل حسن وقبح ذاتی و اخلاقی استوار است که از مبانی اساسی اخلاق دین محور بشمار می آیند.
کارکردگرایی و معناشناسی اوصاف الاهی از دیدگاه علامه طباطبایی و ویلیام آلستون
حوزههای تخصصی:
موضوع زبان دینی مسئله ای است که شاید بتوان گفت در تمام ادیان آسمانی مطرح است. مباحث زبان دینی، شامل چیستی زبان دینی، معناداری و معرفت بخش بودن انواع گزاره های دینی است. مهم ترین بخش آن مربوط به گزاره های کلامی است که از دیرباز مورد توجه فیلسوفان و متکلمان دینی بوده است.
این نوشتار با رویکرد تحلیلی، بررسیِ تطبیقی آرای علامه طباطبایی و ویلیام آلستون فیلسوف دین امریکایی معاصر، در زمینة زبان الاهیات (کلام) مدّ نظر است. آلستون برای توجیه مشکل اطلاق گزاره های کلامی بر خدا، نظریه «کارکردگرایی» را مطرح میکند. علامه برای توجیه این مشکل، نظریه های «اشتراک معنوی و تشکیک در وجود»، «تأویل کلامی» و «غائیت» را مطرح میسازد که هر کدام در جایی کاربرد دارند. نظریة اشتراک معنوی دربارة اوصافی نظیر علم، قدرت، حیات و وجود کاربرد دارد و اطلاق آنها را توجیه میکند. نظریة تأویل کلامی در مورد اوصافی مانند سمیع، بصیر، دارای دست بودن و مکان داشتن کاربرد دارد که این اوصاف، متعلق به ممکنات، و از ساحت الاهی دور است. این اوصاف، به اوصاف دستة اول تأویل برده میشود و نظریة غائیت در زبان عرفی و دینی و دربارة تمام اوصاف استفاده میشود و کاربرد و صدق آنها را توجیه میکند.
چگونه گزاره های دینی افادة معنای حقیقی میکنند؟ (بررسی نظرگاه آلستون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونه می توان اوصاف بشری را بر موجودی یکسره متمایز یعنی خداوند بار کرد؟ شاید این پرسش، مهمترین پرسشی است که فیلسوفان دین در بحث کاربرد زبان در دین طرح کرده اند. استفاده از زبان بشری برای توصیف خداوند چگونه ممکن است؟
پاسخ سلبی به این پرسش، سر از تعطیل معرفت الهی در می آورد و پاسخ ایجابی، به تشبیه و انسان وار پنداشتن خداوند منتهی می شود. در مقام حل مسئله، فیلسوفان راه حل های متعدد و متکثری طرح کرده اند. بعضی مانند توماس آکویینی قائل به تشابه و بعضی مانند پل تیلیش قائل به نمادگرایی شده اند، بعضی اساساً زبان دین را غیرشناختاری و بعضی دیگر بی معنا تلقی کرده اند. از این میان، آلستون نظرگاهی یکسره متمایز عرضه کرده است. بنابر نظر او می توان از زبان بشری برای توصیف خداوند استفاده کرد، چنین زبانی علاوه بر این که معنادار است به نحو حقیقی نیز به کار می رود. آلستون در توضیح مقصود خود، به نظریه کارکردگرایی متوسل می شود. براساس این نظریه، می توان ویژگی های امکانی و جسمانی مفاهیم و اوصاف متعارف انسانی را کنار نهاده و هسته اصلی معنا را براساس کارکرد مشترک این اوصاف در خدا و انسان، به خدا نیز نسبت داد و از این رو، به نحو معنادار و حقیقی درباره خدا سخن گفت.
دلمن ها و کارکردهای مختلف آن در نزد مردمان هزاره های گذشته
حوزههای تخصصی:
دلمن ها بناهایی متعلق به پیش از تاریخ اند که با چند تخته سنگ مسطح افقی و عمودی پوشانده شده اند. همانگونه که می دانیم، مطالعه فرهنگ عامه در همه زمانها و مکانها، کاری شایسته است. مقاله حاضر نیز پژوهشی در ارتباط با کارکردهای فرهنگ موسوم به دلمن، بر اساس شواهد تاریخی و باستان شناختی است و با تفسیر و تبیین و مطالعه داده ها، به بدنبال حلقه ای برای ارتباط آنها با مطالعات مردم شناختی می باشد. در ارتباطات با دلمن ها آثار قلیلی در ایران به نگارش در آمده است. اما باید اذعان کنیم به رغم اینکه در برخی نواحی، دلمن هایی وجود دارد که قدمت آنها به ده هزار سال پیش باز می گردد، چنین آثاری هنوز هم مفهوم کارکردی خود را در بین مردمان کنونی برخی از مناطق جهان، از دست نداده اند. توجه عظیمی که به خاستگاه دلمن ها می شود به جهت پراکندگی آنها در نقاط مختلف جهان است. ممکن است اینها ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند، اما چنین به نظر می رسد که دارند و دقیقا همین مساله است که پژوهش پیرامون کارکردهای چنین بناهایی را ضروری می سازد.
نقد و بررسی زمینه های معرفتی و وجودی نظریة کارکردگرایی دورکیم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریة کارکردگرایی یکی از چند نظریة کلاسیک در جامعه شناسی است که چارچوب روش شناختی آن را امیل دورکیم پایه گذاری کرده و گسترة آن از فرانسه به اروپا و آمریکا بسط یافته است. این مقاله نه تحلیلی ماهوی از نظریة کارکردگرایی دورکیم، بلکه تحلیلی است از سنخ مباحث متاتئوریک که به سبک روش شناسی بنیادین علم به بررسی مبانی معرفت شناختی و وجودشناختی نظریه های علمی می پردازد. با تحلیل این نظریة با روش شناسی بنیادین، مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی نظریة دورکیم و مسیر تولید آن را آشکار ساخته و از این طریق، زمینة نقد و بررسی آن را فراهم آورده است. می توان گفت، نظریة کارکردگرایی دورکیم از نظر هستی شناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی دچار تقلیل گرایی شده است و این تقلیل گرایی آن را با نقدهای اساسی مواجه می سازد.
امیل دورکیم و قرائتی عرفی از دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرش امیل دورکیم به مقوله دین، کاملاً عرفی است و این مطلب از دو مدخل قابل تبیین و بررسی است. یکی با طرح نظریه ایشان درباب منشأ و خاستگاه دین و دیگری تمایزی که ایشان میان امور مقدّس و غیر مقدّس قائل شده است. وی با طرح نظریه «منشأ اجتماعی دین»، دین را جریان تکامل یافته سنّت توتمیستی و فراورده بشری دانسته و هرگونه منشأ ماوراءالطبیعی و الهی را تلویحاً از دین نفی نموده است. همچنین با مرزگذاری میان امور مقدس و غیر مقدس و محصور کردن دین در حوزه مقدسات، عرصه را بر دین تنگ نموده و آن را به بخش های حاشیه ای و نه چندان جدّی زندگی رانده است. این مقاله با وارد شدن از این دو مدخل به اندیشه دورکیم به بررسی و نقد اندیشه ایشان در این باب می پردازد. روش این مقاله در مراجعه به آرا، استنادی و در تبیین محتوا، تحلیلی ـ انتقادی است.
نقد مبانی و پیش فرض های رویکرد کارکردگرایانه به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای مورد توجه در علوم اجتماعی، کارکردگرایی است که بر اساس آن پدیده های اجتماعی، به ویژه دین، مطالعه می شود. این رویکرد ریشه در اثبات گرایی دارد و مدعی است که هر پدیدة اجتماعی باید در پرتو نقش و وظیفة عینی ای که در یک نظام دارد بررسی شود، البته نقدهایی از سوی مخالفانش بر آن وارد شده است، هدف از این مقاله نقد مبانی و پیش فرض های این رویکرد در مطالعات دینی است، از این رو ضمن بیان خاستگاه های معرفتی و تاریخی این رویکرد و تعاریفی که کارکردگرایان از دین ارائه داده اند، به نقد این تعاریف و مبانی و پیش فرض های این دیدگاه پرداخته شده است.
نقش مساجد در پیروزی انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساجد در صدر اسلام به دلیل عهده داری کانون اصلی ارتباط مردم به ویژه فعالان جامعه، کارکردهای فراوانی در نظام اجتماعی ایفا می کردند. در عصر جدید به دلیل تفکیک ساختاری و تقسیم کار به برخی از کارکردهای اجتماعی و سیاسی آن کمتر توجه می شود. با این حال در جریان انقلاب اسلامی ایران، مساجد نه تنها محلی برای عبادت که محلی برای فعالیت فرهنگی علیه رژیم و نظام اجتماعی حاکم تبدیل شد. با توجه به مطالب یادشده، نگارندگان برای تحلیل نقش مساجد در انقلاب اسلامی ایران از رهیافت کارکردگرایانه به ویژه نظریه های تالکوت پارسونز و رابرت مرتِن بهره گرفته و با استناد به نمونه های تاریخی مرتبط با تحولات ایران در سال های انقلاب نشان داده اند مساجد ایران در آن سال ها با تجمیع همفکران، آموزش الگوهای ارزشی متضاد با ارزش های نظام حاکم به مردم و انتقاد از سیاست های حاکم بر نظام اجتماعی دورة پهلوی بر مبنای الگوهای ارزشی اسلامی، توانسته اند نقش عمده ای به همراه برخی دیگر از فعالان عرصة فرهنگی، در ایجاد اختلال در کارکرد حفظ الگوهای ارزشی و انگیزشی نظام اجتماعی حاکم و در نتیجه عدم تعادل آن ایفا کنند. این کژکارکرد به یاری یک کارکرد پنهان در مساجد یعنی سازمان دهی ارتباطات مبارزان انقلاب اسلامی شکل گرفت.
بررسی نظریة اسکوپوس (هدفمندی) در نهضت ترجمة بغداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهضت ترجمة بغداد یکی از مهم ترین دوره های تاریخ ترجمه است. پیروی از شیوة علمی در ترجمه، تنوع آثار ترجمه شده و اتخاذ روش های مختلف در ترجمه ازجمله ویژگی های این نهضت یا «مکتب ترجمه بغداد» هستند. نظریة اسکوپوس یا هدفمندی در ترجمه نیز که نخستین بار در اواخر دهة هفتاد میلادی ازسوی هانس ورمیر مطرح شد، از مهم ترین نظریات کارکردگرا در حوزة مطالعات ترجمه به شمار می رود. در این نظریه، هدف نقش عمده ای در جهت دهی به کنش ترجمه ایفا می کند؛ تاآنجایی که شکل نهایی ترجمه در متن مقصد تابع هدفی است که برای آن درنظر گرفته شده است. در این نظریه، بحث «سفارش» برای نخستین بار مطرح می شود و مخاطب اهمیت ویژه ای در تصمیم گیری های مترجم پیدا می کند. در مقالة حاضر، نهضت ترجمة بغداد با توجه به شاخص های نظریة هدفمندی بررسی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد موارد مطرح شده در نظریة هدفمندی نمود بارزی در نهضت بغداد داشته اند.
بررسی تطبیقی جانشین ناپذیری دین از منظر مالینوفسکی و شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین همزاد بشر است و در همه مراحل زندگی همراه اوست. در قرون اخیر اندیشه هایی مبنی بر بی نیازی بشر از دین مطرح شده است. بارزترین دلیل طرف داران این اندیشه، بلوغ انسان در رشد علمی است.
مالینوفسکی در دنیای غرب و شهید مطهری از متفکران جهان اسلام معتقدند دین ویژگی هایی دارد که به هیچ وجه نمی توان جایگزینی برای آنها یافت. مالینوفسکی در تبیین وجوه بی بدیل بودن دین تنها بر کارکردهای ویژه آن تأکید دارد. شهید مطهری در نگاهی کلان علاوه بر کارکردهای اختصاصی دین، به فطری بودن آن به عنوان عاملی مهم در جاودانگی دین اشاره دارد. وی دین را پاسخ گوی نیازی حقیقی در سرشت بشر می داند و بدین طریق برای آن اصالت قائل است. در مقابل کارکردگرایان با نگاه ابزاری به دین، به توانمندی های جانشین ناپذیر آن توجه کرده و حتی غیرمعتقدان به دین را نیز به حفظ آن در جامعه توصیه می کنند.