مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
پارادایم
منبع:
قبسات سال بیست و ششم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۹
141 - 166
حوزه های تخصصی:
مک فیگ، فیلسوف و دین پژوه که نظریاتش درباره استعاره های دینی تأثیر بسیاری بر اندیشمندان معاصر گذاشته است، همچون بسیاری زبان شناسان معاصر، استعاره را نه فقط ابزار زبان، بلکه ویژگی اندیشه انسان و برای ادراک امور ناشناخته، اجتناب ناپذیر می انگارد. او از سیطره آنها بر حوزه دین سخن می گوید و الهیات را شبکه ای از استعاره های مختلف می داند که حول محور مدل ها با هم تلفیق شده اند. در این راستا، وی با ردّ صریح عین گرایی، برای ارزیابی باورها، تمایل به پراگماتیسم و ارزش سنجی بر اساس فایده و نتیجه دارد و با این مبنا به نقد استعاره های مسیحیت می پردازد و بسیاری از آنها را در دنیای معاصر فاقد کارکرد می یابد. بنابراین به تغییر استعاره های سنتی و جایگزین سازی آنها با استعاره های متناسب دغدغه های امروز و البته در محدوده پارادایم مسیحیت رأی می دهد. در نگاه وی، تجویز مدل ها و استعاره های دینی، بدون توجه به پارادایم و سنت حاکم بر آن دین موفق نخواهد بود. بنابراین می کوشد در محدوده پارادایم مسیحی و متناسب با آموزه ها، مدل ها و استعاره های جدیدی را جایگزین مدل های سنتی نماید. او نظام منسجمی از استعاره ها را برای الهیات به ترسیم می کند که هرچند از جهات بسیاری شایان اهمیت است، نمی توان آثار معرفت شناختی گسترده آن را بر دین و دین باوری نادیده گرفت. نظریه الهیات استعاری و تجویزی انگاری استعاره ها، بر مبنای رد عین گرایی است که عملاً منجر به شکاکیت گسترده و حذف ایمان یقینی می شود و احساسات و اعمال دینی را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. نگاه پراگماتیک به دین نیز منجر به تحویلی نگری می گردد که در آثار مک فیگ نیز با آنها مواجهیم.
مقایسه ی شرح های نقد نیازی و لطیفه ی غیبی بر غزلیات حافظ بر اساس نظریه ی دریافت یاوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
249 - 274
حوزه های تخصصی:
نظریه ی دریافت با تأکید بر تأثیر ساختار و پارادایم جامعه بر گرایش ها و افق انتظارات خوانندگان یک اثر در طول زمان به بررسی تفاوت دریافت های خوانندگان در تداوم حیات اثر ادبی می پردازد. باتوجه به اهمیت غزلیات حافظ به عنوان شاهکاری ادبی در تمامی ادوار تاریخی ایران، این مقاله در نظر دارد با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به بررسی و تحلیل تفاوت های دریافت در دو شرح حافظ که در دو زمان مختلف و با افق انتظارات متفاوت بر غزلیات حافظ نگاشته شده اند، بپردازد. بررسی ها نشان می دهد که نقد نیازی به عنوان نخستین شرح بر حافظ در قرن نهم باتوجه به پارادایم دنیاگریز جامعه ی تیموری در افقی عرفانی حافظ را فهمیده است و لطیفه ی غیبی در قرن دوازدهم، در پارادایم دنیاگرا و شیعی کلامی جامعه ی صفوی، متأثر از میراث خوانش های قبلی تلاش کرده است که حافظ را عرفانی شرح کند؛ اما افق انتظارات عصر صفوی، برداشت های شیعی و کلامی را در شرح دارابی پررنگ تر کرده است. این تلفیق افق ها در انتصاب ماهیت پیر و مرشد به ائمه و امامان عصر در لطیفه ی غیبی مشهود است.
طراحی هرم مبانی معرفت شناسانه پارادایم علم اسلامی مستخرج از چهارچوب حکمت اسلامی با تأکید بر مبانی استاد مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
در سنت غربی، عموماً از سه پارادایم اثباتی، تفسیری و انتقادی نام برده می شود که دارای تفاوت و تضادهای جدی نظری و عملی هستند. پارادایم، که متشکل از بنیان های هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانه است، بسان عینک محقق، جهت گیری علم را نسبت به واقع و معرفت معین می کند و زیربنای روش شناسی ویژه ای در تولید علم را تعین می بخشد؛ چراکه چهارچوب های فکری متفاوت، ساخت، فرایند و جهت تحقیقات را متأثر می کند؛ ازاین رو، هریک از پارادایم های سه گانه مرسوم در سنت غربی، علم انسانی و طبیعی متناسب با خود را تولید می کنند و نتیجه می دهند. انقلاب اسلامی نیز، که پرچم اقامه دین در تمامی عرصه های حیات بشری را برافراشته است، برای رسیدن به این هدف خود و دستیابی به الگوی پیشرفت اسلامی و تأسیس تمدن نوین اسلامی، نیازمند بازتولید، پالایش و کشف علم و دانش مبتنی بر چهارچوب نظری (پارادایم) خود است؛ ازاین رو، کشف و بازطراحی پارادایم علم اسلامی برای دستیابی به اهداف انقلاب اسلامی ضروری و اجتناب ناپذیر است. حکمت اسلامی، برخلاف افت و خیزهای تقابلی سنت غربی، مسیر مستقیمی را طی کرده و در عین آنکه ادوار و مکاتب مختلفی در آن به وجود آمده، روزبه روز بر قوت جوهره آن افزوده شده است. هسته هویت واحد حکمت اسلامی، به مثابه یک پارادایم، در سرتاسر دامنه دانشی سنت اسلامی کشیده شده است. این پارادایم، همچون سایر پارادایم ها، از اصولی هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانه تشکیل شده و در مقام توصیه روشی نیز فرایند خاصی را مطرح می کند. این مقاله، با اعتقاد بر اینکه جوهره حکمت اسلامی ظرفیت آن را دارد که براساس عناصر اصلی چهارچوب های پارادایم های معروف غربی بازطراحی شود، با رویکرد توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای، مبانی معرفت شناسانه پارادایم علم اسلامی مورد نیاز تولید علم انقلاب اسلامی را براساس بنیان های دستگاه حکمت اسلامی با تأکید بر مبانی استاد شهید مطهری معرفی کرده و آن را در قالب یک هرم معرفتی پنج لایه طراحی می کند.
مبانی فلسفی نهضت های بخش عمومی: گذار از نهضت اداره امور عمومی سنتی به مدیریت ارزش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
41 - 75
حوزه های تخصصی:
بخش قابل توجهی از مطالعات دانشگاهی در حوزه مدیریت دولتی به سیر تطور نهضت های بخش عمومی در این رشته اختصاص یافته است. این نهضت ها که گاهی از آنها با عنوان نهضت، الگو، مدل، رویکرد، پارادایم یا شبه پارادایم یاد می شوند، دارای مبانی نظری و هستی شناسی، شناخت شناسی، انسان شناسی،روش شناسی و ارزش شناسی خاص خود هستند که توجه به این مبانی به درک عمیق تر ما از نهضت های بخش عمومی کمک قابل توجهی می کند. اداره امور عمومی در یک نگرش جامع و کولاژگونه، نیازمند درک همزمان مبانی فلسفی نهضت ه های بخش دولتی است. مدیران دولتی در جوامع مختلف بایستی درک صحیحی از این مبانی داشته باشند تا بتوانند به کاراترین شکل ممکن تصمیم گیری کنند. حاصل تضاد دیالکتیکی اداره امور عمومی سنتی (تز) و اداره امور عمومی نوین (آنتی تز)، شکل گیری سنتزهایی قاتل از جمله مدیریت دولتی نوین، خدمات عمومی نوین و مدیریت ارزش عمومی بود. پژوهش حاضر با بررسی سیر تطور نهضت ه های بخش عمومی، به دنبال دسته بندی مبانی فلسفی این پارادایم ها است و درنهایت طی جدولی، چارچوبی برای درک بهتر آنها ارائه می دهد.
سیر تکاملی جمعیت شناسی از ابتدا تا ظهور مدل سازی عامل محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کاربرد مدل سازی عامل محور به منظور تجزیه و تحلیل مسائل جمعیتی مورد توجه جمعیت شناسان قرار گرفته و جایگاه جمعیت شناسی در شناخت عمیقتر روندهای جمعیتی را ارتقاء بخشیده است . هدف از مقاله حاضر، بررسی سیر تکاملی جمعیت شناسی از ابتدا تا پیدایش و استفاده از مدل سازی عامل محور در مطالعات جمعیتی است. با مرور ادبیات موضوع، عدم توانایی پارادایم های جمعیتی در برقراری ارتباط بین سطوح خرد و کلان به عنوان یک محدودیت در تحلیل مسائل پیچیده جمعیتی روشن می شود. امروزه با توجه به توسعه ریاضیات و تولید نرم افزارها و پردازنده های قوی، مدل سازی عامل محور در بین جمعیت شناسان اهمیت ویژه ای دارد. سیاست گذاری مبتنی بر مدل سازی عامل محور به عنوان یک راهکار کارآمد با قابلیت تحلیل روابط بین سطح خرد و سطح کلان، احتمال تحقق اهداف دنبال شده به وسیله سیاست گذاریهای کلان را افزایش می دهد. این مقاله، با مرور سیر تکاملی پارادایم های مختلف و بیان ضرورت بهره گیری از رویکرد مدل سازی عامل محور در فرآیند تحلیل مسائل جمعیت شناسی، جایگاه مدل سازی عامل محور به همراه نقاط قوت وضعف آن در مقایسه با سایر پارادایم ها را بررسی و معرفی می کند. در پایان پیشنهاداتی برای استفاده از مدل سازی عامل محور در تحلیل مسائل جمعیتی ایران ارائه می شود.
گونه شناسی پارادایمیک مکاتب اقتصادی و جایگاه هزینه مبادله در شیفت پارادایمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
63 - 82
پارادایم شامل مجموعه ای از ارزش ها، باورها و ادراکات از واقعیت همراه با نظریه های مبتنی بر آنها می باشد که روش شناسی متمایزی را برای نیل به اهداف پژوهش به کار می گیرد. پارادایم های غالب در علوم انسانی اثبات گرایی، تفسیری، انتقادی، پیچیدگی و پست مدرن هستند. این پژوهش با به کارگیری روش اسنادی و تحلیل محتوا، به دنبال درک فرانظری و تیپولوژی پارادایمی مکاتب اقتصادی است. نتایج نشان می دهد که جریان نئوکلاسیکی دارای پارادایم اثبات گرایانه است. نحله های اتریشی در قلمرو پارادایم پیچیدگی هستند؛ امّا استفاده از هرمنوتیک، اتریشی های معاصر را به پارادایم تفسیری نزدیک می کند؛ درحالی که قِسم قدیمی تر متمایل به پارادایم اثباتی است. وجود ساختارهای متغیر در مکاتب پست کینزی و تطوری نشان از تأثیر پارادایم پیچیدگی است. نهادگرایی قدیم به دلیل تأکید بر سلطه و دیالکتیک تحت نفوذ پارادایم انتقادی است. نهادگرایی جدید از اصول دو جریان معاند نئوکلاسیک و نهادگرایی اولیه بهره می جوید. رفع این ناسازگاری به خاطر ابداع هزینه مبادله بوده است که زمینه را برای شیفت پارادایمی از دو پارادایم اثباتی و انتقادی به پارادایم پیچیدگی فراهم می آورد. هزینه مبادله واحد تحلیل و نقطه اتصال نهادها به عملکرد اقتصادی است که استفاده از آن موجب عینیت پذیری و تعمیم خواهد شد.
فرانظریه پردازی ضرورتی برای نقد نظریات جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
تنوع آراء و نظریات جامعه شناسی و نیاز توسعه علم به بازاندیشی و نقد مداوم نظریات، ارائه چارچوبی منطقی برای نقد و بررسی نظریه های جامعه شناسی را ضروری می سازد. هدف نوشتار حاضر فراهم آوردن این چارچوب با تکیه بر مفهوم فرانظریه پردازی است. روش مورد استفاده، روش اسنادی با تکیه بر مرور انتقادی منابع است. نتایج تحلیل انتقادی نشان می دهد، اولاً در حالیکه نقد روشمند نظریه ها و فرانظریه سازی یک امر ضروری و اجتناب ناپذیر برای بهبود و پیشرفت نظری در جامعه شناسی است امّا این فرایند در عمل با چالش های عدیده ای روبروست؛ ثانیاً فرانظریه پردازی این امکان را به جامعه شناس می دهد که در یک چارچوب منطقی، نظریات جامعه شناسی را مورد بازاندیشی و نقد قرار داده و به فهم عمیق تری از آن دست یافته و چشم انداز نظری جدیدی را خلق نماید. ثالثاً با استفاده از رویکرد فرانظری شش گام عمده را می توان برای نقد نظریه جامعه شناسی برداشت که شامل شناسایی و تصریح مسئله یا سؤال نظری، استخراج و صورت بندی منطقی گزاره ها و قضایای بنیادی نظریه، شناسایی و تحلیل مفروضات نظریه، تحلیل قابلیت سازگاری و پیوند نظریه با سایر نظریات، تحلیل قابلیت وارسی و اعتباریابی تجربی نظریه و در نهایت مقایسه نظریه با نظریات مشابه رقیب و تحلیل شباهت ها و تفاوت های آنها بویژه از حیث قوت منطقی گزاره ها و مفروضات، قابلیت پیوند با سایر نظریات و قابلیت اعتباریابی تجربی آنهاست.
مروری بر دیدگاه های جامعه شناختی در مورد فساد اداری
منبع:
رهیافت پیشگیری از جرم دوره اول بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
73 - 98
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فساد مسئله ای است که در تمام ادوار گریبان گیر دستگاه ها و سازمان ها بوده و هسته اندیشه بسیاری از دانشمندان و متفکران اجتماعی و سیاسی را تشکیل داده است. هدف این نوشتار مرور رویکردهای جامعه شناختی فساد است. نبود رویکردهای نظری در مطالعات فساد یکی از ضعف های تحقیقاتی است که به مطالعه پدیده فساد در ایران پرداخته اند. در این مقاله به مسئله فساد در قالب سه پارادایم غالب جامعه شناختی (واقعیت، تعریف و رفتار اجتماعی) پرداخته شده تا از این طریق ضمن آشنا کردن جامعه علمی با مباحث نظری مربوطه، امکان بهره برداری این نظریه ها در پژوهش ها فراهم شود. روش شناسی: روش تحقیق به کار گرفته شده در نوشتار حاضر، روش اسنادی بود که بر اساس مطالعه و بررسی کتب و آثار موجود مسئله فساد مورد تبیین واقع شده است. یافته ها و نتایج: درواقع پارادایم ها به انسان قدرت تجزیه وتحلیل مسائل پیچیده و نظم دهی به اجزای آن را می بخشد و مبنایی را برای قضاوت ها فراهم می سازد. در پارادایم واقعیت اجتماعی پنج رهیافت عمده کارکردگرایی، ساختارگرایی، کارکردگرایی ساختاری و تضاد در مورد فساد بررسی شد. در پارادایم تعریف اجتماعی به دو رهیافت مکتب کنش و کنش متقابل نمادین و در پارادایم رفتار اجتماعی به دو رهیافت جامعه شناسی رفتاری و مبادله در خصوص فساد اداری اشاره شد.
واکاوی جامعه شناختی پارادایم های توسعه نیافتگی ایران در دوره ی قاجاریه
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
95-122
حوزه های تخصصی:
این پژوهش کیفی با روش پارادایمی مترصد پاسخ به این سؤال است که پارادایم های توسعه نیافتگی ایران در دوره قاجاریه چه بوده است؟ یافته پژوهش نشان می دهد که ایران در عصر قاجار در عرصه ی خارجی با پارادایم مداخله ی خارجی و پارادایم تحت الحمایگی روبرو شد. در این دوران با عهدنامه های گلستان، ترکمان چای، آخال، پاریس و همچنین عهدنامه های 1907 م و 1919 م ، عملاً استقلال سیاسی و اقتصادی نفی گردید؛ که برآیند این نفی پارادایم امتیازدهی بود. اما در عرصه ی داخلی پارادایم های جمعیت، شهرنشینی، مالکیت، طبقه، ناامنی، غیر انباشتی، استبداد، امتیازدهی، مهاجرت، قحطی و تیول داری زمینه ی توسعه نیافتگی آن را رقم زد؛ زیرا اولاً. پارادایم جمعیتی ایران در این دوره نه تنها براثر مؤلفه هایی چون قحطی، جنگ و مهاجرت کاهش یافت، بلکه نودوپنج درصد آن، در بی سوادی محض به سر می برد؛ دوم اینکه پارادایم شهرنشینی در عصر قاجاریه توسعه پیدا نکرد، زیرا ترکیب جمعیتی ایران، ایلیاتی بود؛ سوم اینکه پارادایم مالکیت، طبقه، ناامنی و نا انباشتی، در این عصر شکل نگرفت زیرا زمین های قاجاری از نوع سلطنتی، تیولی، وقفی و بایر بودند. چهارم؛ طبق پارادایم استبداد و تیول داری، شاهان قاجاریه معتقد بودند چون سلطنت بازور شمشیر به دست خاندان آن ها افتاده است می بایست همانند یک مملکت تسخیرشده با مردم رفتار کرد و تا آنجا که امکان دارد، باید از آن ها مالیات گرفت. بنابراین پارادایم های مطروحه در کنار یکدیگر قرار گرفتند و توسعه نیافتگی جامعه ی ایران را در این دوران رقم زدند.
بازاریابی گردشگری: تکنیک، پارادایم یا رویکرد( با نگاهی انطباقی بر سایر مفاهیم بازاریابی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۵
357 - 388
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی و تبیین جایگاه بازاریابی گردشگری در مقایسه با سایر مفاهیم بازاریابی براساس مفاهیم"رویکرد"، "تکنیک" و "پارادایم" است. بدین منظور با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و روش فراترکیب ، مفاهیم بازاریابی استخراج شد. به منظور پالایش این مفاهیم و اطمینان از اعتبار اطلاعات به دست آمده، پرسشنامه ای برای اساتید حوزه بازاریابی در داخل و خارج از کشور ارسال شد. با استفاده از ازمون توزیع دو جمله ای داده های حاصل از جمع آوری این پرسشنامه ها مورد بررسی قرار گرفت . برای دسته بندی مفاهیم بر اساس سطوح روش شناسی، دلفی در میان 26 نفر از اساتید دانشگاه (داخل و خارج از کشور) در حوزه بازاریابی اجرا شد. درنهایت با استفاده از تجزیه و تحلیل داده ها با آزمونهای t تک نمونه ای و کلمگروف اسمیرونف و تکنیک تاپسیس مفاهیم براساس سطوح روش شناسی دسته بندی و جایگاه بازاریابی گردشگری دربین سایر مفاهیم بازاریابی مشخص شد
ارائه الگوی تطبیقی مدیریت اسلامی مبتنی بر الگوی جهانی فلسفه مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
47 - 64
مقاله پیش رو به دنبال واکاوی الگوهای بنیادین مدیریت مدرن و ارائه الگوی تطبیقی مدیریت اسلامی بر پایه مبانی جهانی فلسفه مدیریت می باشد. بدین منظور، ابتدا الگوی جهانی تولید پارادایم مدیریتی تبیین و سپس مبانی اسلامیِ مترتب بر آن تطبیق داده شد تا الگوی تطبیقی خاص مدیریت اسلامی به دست آید. در طول مراحل تحقیق ابتدا پارادایم های فلسفی مدیریت مدرن از درون منابع بین المللی استخراج و دسته بندی شد.یافته های این دسته بندی نشان می دهد که پیش فرض های پارادایمی هستی شناختی[1] و معرفت شناختی[2] به طور مشترک در بیشتر مکاتب مدیریت وجود دارد و مبنای تفکیک مکاتب مختلف مدیریتی از یکدیگر می باشد. همچنین، این دسته بندی سیستماتیک می تواند به استخراج یک الگوی جامع جهانی برای تولید پارادایم مدیریت بینجامد.روش تحقیق در پژوهش پیش رو از نوع تطبیقی است. مطالعه تطبیقی درحقیقت نوعی روش بررسی است که پدیده ها را در کنار هم قرار می دهد و به منظور احصاء نقاط افتراق و تشابه، آنها را تحلیل می کند. براساس این، به طور تطبیقی مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی اسلامی در الگوی پارادایمی قرار داده شد و الگوی پارادایمی خاص مدیریت اسلامی استخراج گردید. این الگو مبتنی بر هستی شناختی خلقی−ربوبی و معرفت شناختی الهی−تئوئیستی شکل می گیرد.
واکاوی مبانی هستی شناختی پژوهش های جامعه شناختی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد پارادایمی، جهت گیری هستی شناختی پژوهش های جامعه شناسان ایرانی را براساس فرایند منطقی تولید علم در علم اثباتی و علم تفسیری و علم انتقادی از هم متمایز و براساس آن، دستگاه مفهومی جامعه شناسان منتخب را توصیف کرده است. یافته های پژوهش، متکی بر مبانی منطقی تحقیقات کیفی و براساس رویکرد تفسیری و استراتژی استفهامی و با روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار از طریق نمونه گیری هدفمند چندگانه، با خوانش رتوریک متن مصاحبه های انجام شده و نیز 55 اثر علمی شش نفر از مشارکت کنندگان تحقیق، به دست آمده است. بر این اساس، در هستی شناسی پژوهش های فیاض و محدثی و قانعی راد، ادبیات پارادایمی علم تفسیری غالب و در هستی شناسی پژوهش های آزادارمکی و رفیع پور و چلبی، ادبیات پارادایمی علم اثباتی حاکم است. به رغم این نمی توان رتوریک گفتمانی واحدی را در همه پژوهش های اندیشمندان موردنظر تصدیق کرد، بلکه می توان در مواردی ترکیبی از رویکردهای پارادایمی را در فعالیت های علمی آن ها معرفی کرد.
پارادایم های روابط بین الملل: بررسی پارادایمیک بودن رویکردهای نظری روابط بین الملل در ابعاد نظری، روش شناسی و شناخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ششم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۸
219 - 247
حوزه های تخصصی:
در این مقاله قصد داریم به این پرسش پاسخ دهیم که می توان رشته ی روابط بین الملل را در ابعاد نظری، روش شناختی و شناخت شناسی «پارادایمیک» نامید؟ پاسخ به این پرسش بیشتر بر اساس پژوهش ها و پیمایش های انجام شده در این مورد در آمریکا و برخی دیگر از کشورها توسط «موسسه تئوری و اعمال آن در روابط بین الملل» است. فرضیه ی پژوهش حاضر این است که با توجه به کثرت نظریه ها و رویکردهای رشته ی روابط بین الملل و تنوع روش های به کار گرفته شده در این حوزه، نمی توان روابط بین الملل را در نظریه و روش پارادایمیک نامید. در بحث شناخت شناسی نیز با وجود تسلط آموزه ی پوزیتیویسم در آمریکا، تفاوت چشم گیری در میزان تسلط این آموزه در کشورهای دیگر از قبیل کانادا، نیوزیلند، انگلستان و آفریقای جنوبی وجود دارد و در همه موارد یاد شده آموزه های غیرپوزیتیویسمی در این کشورها از تسلط بیشتری نسبت به پوزیتیویسم برخوردار است. بنابراین در این نوشتار قصد داریم روابط بین الملل را به عنوان رشته ای غیرپارادایمیک معرفی کنیم
بررسی سیر تحول در پارادایم های مدیریت دولتی : از پارادایم مدیریت دولتی سنتی تا پارادایم حکمرانی خوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۴ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱ (پیاپی ۹)
43 - 62
حوزه های تخصصی:
اداره امور عمومی به عنوان یک حوزه علمی بین رشته ای در طی سال های پایانی قرن نوزدهم به مجموعه رشته های آکادمیک دانشگاهی اضافه گردید و بنیان های اولیه نظری مدیریت دولتی به صورت پراکنده و ناهمگون تحت تأثیر کاوش مباحث کشور داری و اداره امور عمومی از رشته های علوم انسانی بویژه فلسفه، علوم سیاسی، جامعه شناسی و اقتصاد به عاریت گرفته شد. گستردگی و پراکندگی حوزه اداره امور عمومی از یک سو و طفولیت حوزه علمی مدیریت دولتی در سال های پایانی قرن نوزدهم، ماهیت این رشته نوپا را با بحران هویت مواجه ساخت و به طرح نظریه و ایده های مختلف و رقیب در فلمرو اداره امور عمومی منجر گردید. مقاله حاضر کنکاشی در مسیر تحول در ادبیات مدیریت دولتی و تلاشی در راستای یکپارچه سازی و انسجام بخشیدن به مبانی نظری اداره امور عمومی است. در مقاله حاضر سعی بر است تا نظریه ها و اندیشه های صاحبنظران مدیریت دولتی در فاصله زمانی دهه های پایانی قرن نوزدهم تا آغاز هزاره ی سوم در سه پارادایم مدیریت دولتی کلاسیک، مدیریت دولتی نوین و حکمرانی خوب قالب گذاری گردد در این سنخ شناسی، پارادایم ها بر اساس ترتیب زمانی از اواخر قرن نوزدهم به تدریج شکل گرفته اند و پس از دگرگونی، پارادایم های جدید جایگزین پارادایم های قبلی شده اند.
نسبت سیالیت واکنشی- تجدیدی علم در قرآن و جهان علم سنتی در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت شناسی امروزین ما از مقوله علم، خصوصا در راستای سیاست گذاری های علم، نیازمند نسبت سنجی علم شناسی قرآنی با علم شناسی ِجهان علم های تمدن اسلامی به عنوان تجربه تاریخی مان در علم است. نوشتار حاضر با تمرکز بر سیالیت واکنشی تجدیدی علم به عنوان گونه ای از سیالیت علم، کوشیده است تا میان قرآن و جهان علم سنتی به عنوان یکی از ماندگارترین جهان علم های ِتمدن اسلامی، این نسبت سنجی را سامان دهد. فرآیند کلی پژوهش شامل اکتشاف، پردازش، تطبیق و مقایسه است و منطق پردازش، ترکیبی از استقراء نمودهای مسلّم و کاوش های منطقی است. یافته های پژوهش، گویای آن است که جهان علم سنتی، در این گونه از سیالیت علم، با قرآن، واگرایی دارد. قرآن هردو گونه علم ِظرف پذیر و ظرف ناپذیر را به رسمیت شناخته و بر دوگانه ماهیت ثابت و سیال علم تاکید دارد. درحالی که در جهان علم سنتی، علم ِظرف پذیر به رسمیت شناخته نشده و همواره تلقی ثابتی از ماهیت علم بر آن احاطه داشته است.
تحلیل سیر تطوّر مکاتب حدیثی امامیه (بر پایه نظریه ساختار انقلاب های علمی توماس کوهن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین نظریاتی که در عصر اخیر درباره الگوواره سیر تحولات علوم مطرح شده، نظریه توماس کوهن در کتاب «ساختار انقلاب های علمی» است. نگارنده با مطالعه ای که در تاریخ حدیث شیعه داشته، سیر تحول مکاتب (پارادایم های) حدیثی شیعه را بسیار هماهنگ با مدلی که از جانب کوهن ارائه شده، دیده است. در اثر پیش رو، به شیوه کتابخانه ای، منابع فقهی و حدیثی شیعه مطالعه و اطلاعات لازم گردآوری شده است و سپس با روش تحلیلی-توصیفی این اطلاعات مورد بررسی قرار گرفته اند و نشان داده شده که در هر دوره ای از ادوار حدیثی شیعه، مکتبی سلطه ای بلامنازع دارد (مرحله پارادایمی/ علم عادی)؛ اما با گذشت زمان هر یک از این مکاتب با نوعی بحران روبرو می شوند (مرحله بحران علمی) و در خلال این دوره، ایده های جدید درباره الگوی پذیرش روایات مورد توجه قرار می گیرند (مرحله انقلاب علمی)، که از میان آنها یکی مقبولیتی عام پیدا می کند و در نتیجه، مکتبی متفاوت جایگزین مکتب حدیثی پیشین می شود (مرحله تغییر پارادایم).
فقه کیفری تکلیف مدار و دگرگونی پارادایمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه پارادایم های علمی توماس کوهن، قلمرو خود را از بستر اصلی آن، که علوم طبیعی است، گسترده تر کرده و وارد علوم اجتماعی هم شده است. فقه کیفری را نیز می توان از منظر تحولات پارادایمی مطالعه کرد. این مقاله با تکیه بر روش تاریخی-تحلیلی عوامل مؤثر در شکل گیری پارادایم فقه رایج را واکاوی کرده است. در این مقاله به اثرگذاری عوامل مؤثر در شکل گیری پارادایم رایج فقهی از جمله ویژگی های مربوط به محیط پیدایش اسلام، انسان شناسی متافیزیکی، رویکرد تفسیر لفظی متن، و نگاه تکلیف مدار به انسان پرداخته شده است. همچنین با اشاره به چالش هایی که فقه رایج تحت تأثیر تحولات ناشی از نگاه حق مدار با آن مواجه می شود، با ارجاع بخشی از تغییرات پارادایمی به بنای عقلا و سیره خردمندان پیشنهاد می دهد که فقه جزایی می تواند و باید از پارادایم حق مدار استقبال کند. ورود نگاه حق مدار به فقه کیفری مایه تحولات مهمی در آن می شود. برعکس، بسته بودن باب تحولات پارادایمی به روی فقه و به ویژه پارادایم حق مدار با گذر زمان این بخش از فقه را از واقعیت ها و مقتضیات زمانه دورتر می سازد.
تحلیل بسامد چشمگیر اسلوب معادله در سبک هندی از چشم انداز نظریه تامس کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک هندی یکی از متمایزترین سبک های شعری کلاسیک فارسی است که با سبک های قبل و بعد از خود تمایزاتی آشکار داشته و اصول و موازین خاص خود را داراست. از جمله ی این عناصر تمایزبخش بسامد فراوان کاربرد اسلوب معادله است. توجه ی ویژه ی شاعران این سبک به اسلوب معادله، موضوعی که همگان به آن اذعان دارند. نگارنده ی این جستار، بر این باور است که این موضوع، یعنی بسامد چشمگیر اسلوب معادله در شعر سبک هندی را می توان از چشم انداز نظریه ی تامس کوهن، فیلسوف برجسته ی علم، تبیین کرد و به چرایی این امر پاسخ داد. این رویکرد به ما می گوید که اساس هر پارادایم، یک یا چند الگو است که هنجارها و گزاره های پذیرفته شده ی هر دوره را شکل می دهند. بر اساس یافته های این پژوهش، تلفیق، زمینی شدن و تناسب سه الگویی هستند که گزاره های معنادار این عصر را می سازند و از آنجا که اسلوب معادله در ساختار خود، تمام الگوهای این دوره را به همراه دارد، برای شاعران این سبک، شگردی جذاب و مورد علاقه بوده، به گسترده ترین شکل مورد استفاده ی آنها قرار گرفته است.
تبیین تأثیرات پارادایم بر تغییرات فرم در معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۱
81 - 96
حوزه های تخصصی:
آنچه امروزه موردنقد بسیار قرارگرفته جایگاه فرم در معماری که ناشی از تکثر آراء می باشد است. جایگاه فرم در معماری طی تاریخ تعاریف مختلفی را به خود اختصاص داده که بازتابی از دیدگاه غالب فلسفی در هر دوره می باشد. آنچه در این بحث به آن پرداخته می شود بررسی روند جریانات فکری معاصری است که بر فرم معماری تأثیرگذار بوده و در هر زمان در قالبی خاص تبلوریافته و تلاش می شود با استفاده از روش تحلیل محتوای متن پارادایم های حاکم بر معماری پس از انقلاب صنعتی در اروپا مورد تحلیل قرار گیرد و سپس تأثیرات آن بر فرم معماری با توجه به مبانی نظری حاکم بر آن موردنقد قرار گیرد .نتایج گویای آن هست که جهان بینی به عنوان بالاترین لایه به صورت مستقیم و غیرمستقیم موجب تغییر در سطوح پایین تر گردیده و فرم معماری همواره نمودی از این تأثیرات هست.
بررسی نقش الگوهای هویت پرداز در هویت معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۸
113-122
حوزه های تخصصی:
با نگاهی اجمالی به ادبیات معماری معاصر ایران بیشتر مواقع، نشانه هایی از نارضایتی منتقدین از وضع موجود همراه با اذعان به «بیهویتی» آن دیده میشود. برخی از منتقدین مسئله بیگانگی مردم و معماری را با یکدیگر بررسی کرده و از اینکه هیچیک دارای اعتبار و احترام نبوده، ابراز نگرانی میکنند. برخی نیز شباهت بین شهرهای گوناگون کشور را از علایم یک بیماری واحد میبینند که بدان مبتلا شدهاند. ازاینرو، در حال حاضر در بخش وسیعی از جامعه معماری ایران "دستیابی به یک معماری با هویت به عنوان آرزویی مشترک" مطرح است. با این همه، کمتر نظریه یا نظریاتی یافت میشود که به این پرسشها پاسخ گویند: هویت چیست، مؤلفه ها و بسترهای دخیل در شکلگیری آن و رابطه میان هویت و معماری چیست. در این راستا، نوشتار حاضر با مرور ادبیات موضوعی که درباره نظرات اندیشمندان حوزه فرهنگ و معماری است، درباره هویت و فرایند شکلگیری آن در بستر جامعه جستجو میکند. همچنین با تکیه بر نقش بیبدیل فرهنگ، به عنوان روح حاکم بر جامعه، در این فرایند ساختار هویت را شناسایی کرده و آن را در چهار سطح بررسی و بازشناسی مینماید. این سطوح در این پژوهش با عناوین "پارادایم"، "سنت"، "الگو" و "دستاوردهای فرهنگی" معرفی گردیدهاند و به نقش آنها در فرایند شکلگیری هویت و برعکس آن، بروز بحران هویت اشاره شده است. نهایت در بخش نتیجهگیری، با بهرهگیری از شیوه تحلیلی نسبت میان معماری و سطوح چهارگانه بالا و نقشی که معماری در این فرایند میتواند برعهده گیرید یا باید از آن انتظار داشت، بررسی شده است.