مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
قیاس ناپذیری
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۱
حوزه های تخصصی:
تصویر کوهن از سیر تحول یک علم را میتوان به وسیلة طرح بیپایان زیر خلاصه کرد:
پیش علم - علم عادی - بحران - انقلاب - علم عادی جدید - بحران جدید
ویژگی عمدة نظریة وی تأکیدی است که بر ممیزة انقلابی تحولات علمی دارد؛ به طوری که طبق آن، انقلاب متضمن طرد و رد یک ساختار نظری و جانشینی ساختار ناسازگاری دیگر است. ویژگی مهم دیگر، نقش پراهمیتی است که ممیزات جامعه شناختی جوامع علمی در نظریة کوهن ایفا میکند. از زمان انتشار کتاب ساختار انقلابهای علمی همواره این پرسش مطرح بوده که آیا تصویر کوهن از تاریخ علوم طبیعی در مورد ریاضیات نیز به کار بردنی است. به نظر میرسد پاسخ منفی باشد؛ زیرا واضح است که طبیعت ریاضیات از مهم ترین ویژگی تصویر کوهن از توسعة یک علم, یعنی "انقلاب" پیروی نمینماید. در این مقاله سعی شده تا نشان داده شود که گذر از هندسة اقلیدسی به هندسة نااقلیدسی انقلابی کوهنی در ریاضیات است. البته این بدان معنا نیست که تمامی مقوّمات تصویر کوهن عیناً در حوزة ریاضیات صادق است؛ بلکه دو ویژگی مهم آن, یعنی ممیزة انقلابی تحول علمی و ممیزة جامعهشناختی علم, درحوزة معرفت ریاضی نیز صدق مینماید. به عبارت دیگر, انقلاب کوهنی در ریاضیات واقعاً امکانپذیر است, هرگاه ما با یک پارادایم کوهنی در ریاضیات سروکار داشته باشیم که مورد پذیرش جامعة علمی قرار گرفته باشد. تغییر این پارادایم, انقلاب کوهنی را در پی خواهد داشت.
ساخت گرایی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، رویکرد ساخت گرایی اجتماعی در حوزه فلسفه و جامعه شناسی علم معرفی و بررسی می شود. از دید فلسفی، ساخت گرایی اجتماعی با شکست فلسفه های علم استاندارد، چه اثبات گرا و چه ابطال گرا و مطرح شدن تزهایی مانند نظریه بار بودن مشاهدات، تعین ناقص نظریات و قیاس ناپذیری پارادایم ها، رقیب فلسفه های استاندارد علم است.از لحاظ تاریخی، ساخت گرایی اجتماعی، در دو جریان جامعه شناسی معرفت و جامعه شناسی علم ریشه دارد و به دنبال رسیدن به فهمی درست و کامل از علم در زمینه اجتماعی آن است. با توجه به جایگاه ساخت گرایی اجتماعی، در بررسی این رویکرد تلاش شده است از متون جامعه شناسی، در کنار متون فلسفه علم استفاده شده، انواع بر ساخت گرایی اجتماعی، ادعاها و نتایج هر کدام، به دقت بررسی گردند.در نهایت، انتقادهای مطرح شده درباره ساخت گرایی اجتماعی و پاسخ های آنان بررسی می شوند تا نقاط ضعف و قوت این جریان مشخص گردند.
برون گرایی معنایی: راهی برای رد تز قیاس ناپذیری
حوزه های تخصصی:
قیاس ناپذیری در فلسفه علم می گوید که پادایم ها/نظریه های علمی رقیب، هر چند از اصطلاحات واحدی استفاده می کنند، اما راجع به موضوع واحدی سخن نمی گویند و در نتیجه، دانشمندانی که در پارادایم های علمی رقیب بسر می برند یا از نظریه های بنیادین علمی رقیب دفاع می کنند، حرف یکدیگر را نمی فهمند. مقاله حاضر، کوششی است برای بررسی و نقد این تز. مؤلف ابتدا با تمرکز روی دو مدافع اصلی این تز، یعنی توماس کوهن و فایرابند، آن را در بستر تاریخیِ خود توضیح می دهد. سپس سعی می کند مقدمات استدلال آنان بر این تز را آشکار نماید، و در نهایت تلاش می کند با استفاده از نظریه برون گراییِ معنایی در فلسفه زبان، یکی از مقدمات اصلی این استدلال را رد کند. در توضیح این نظریه، روی دو چهره اصلی این جریان، یعنی کریپکی و پاتنم، تمرکز خواهد شد. از نظر مؤلف، برون گراییِ معنایی، راهی برای رد تز قیاس ناپذیری است.
اراده گرایی، به مثابه مبنایی برای علم دینی در نظریة فرهنگستان علوم اسلامی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، رویکرد فرهنگستان علوم اسلامی به «علم دینی» به اجمال معرفی شده است. همچنین یکی از اصلیترین مبانی آن، که در ادبیات معرفت شناسی و فلسفة علم با عنوان «اراده گرایی» شناخته میشود، با روش تحلیلی بررسی، و به برخی از اشکالات وارد بر آن، پاسخ داده شده است. در نهایت، برخی از نکات مبهم و لوازم منطقی نادرست آن و ضعف در ادلة ردّ واقع گرایی، عدم توصیف و تبیین دقیق رویکرد ضدواقع گرایی و بیتوجهی به لوازم آن و همچنین ناسازگاری این نظریة از حیث واقع گرابودن، تحلیل شده است.
قیاس ناپذیری و مسئلة تعارض پارادایم های علمی؛ پیشنهاد یک نظریة سمانتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوهن مدعی است پارادایم های علمی رقیب در عین این که قیاس ناپذیر ند، با هم ناسازگارند. این مدعا این مسئله را ایجاد می کند که قیاس ناپذیری چگونه با تعارض جمع می شود؟ قیاس ناپذیری لازم می آورد که دو نظریة رقیب دارای شبکة معنایی و ساختار مقوله بندی متفاوتی باشند این راه را بر ناسازگاری و تعارض گزاره ها می بندد. در این نوشته با ارائة یک نظریة سمانتیکی و متمایز کردن دو نوع تعارض، تعارض گزاره ای و تعارض مقوله بندی، خواهیم کوشید در عین پذیرش قیاس ناپذیری و لوازم آن از تعارض پارادایم های رقیب دفاع کنیم.
نقد علم شناسی کوهن از منظر فایرابند1(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوهن و فایرابند از فیلسوفان علمی هستند که در بسیاری از جهات، دیدگاه های نزدیک و بعضاً مشترکی دارند. این دو فیلسوف به عقلانیتی آفاقی و جهان شمول باور ندارند؛ از این رو در عرف ادبیات فلسفی، دیدگاه های آنان را نسبی گرایانه تلقی می کنند. هر دو، از فیلسوفان نیمة دوم قرن بیستم هستند و واکنشی به جریان های پوزیتیویستی و نگتیویستی محسوب می شوند. این اندازه، شباهت و نزدیکی، این پرسش را در ذهن برمی انگیزد که اختلاف نظر و تفاوت آرای این دو، در کجاست. در این مقاله می کوشیم تا با مروری گذرا بر دیدگاه های آنان، انتقاداتی را که فایرابند به علم شناسیِ کوهن دانسته است، بررسی کنیم. از جملة این نقدها، می توان به موارد زیر اشاره کرد: نقد بر رویکرد ایدئولوژیک کوهن نسبت به تاریخ؛ گسترة قیاس ناپذیریِ او؛ ابهام در توصیفی یا تجویزی بودن دیدگاه هایش؛ گذر ناموجه از پایداری به کثرت؛ ناکامی در تمایز حیطة علم و غیر علم با جعل هویات نظری مانند پارادایم و علم عادی؛ و در نهایت، ذبح انسان آزاد در خفقان علم عادی
امکان فلسفه تطبیقی بر مبنای راه حل شیانگ لانگ جانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اشکالات وارد به امکان فلسفه تطبیقی، قیاس ناپذیری سنت های فلسفی است. مقصود از قیاس ناپذیری آن است که فرهنگ های متفاوت بستر رشد نظام ها یا اندیشه هایی می شوند که از لحاظ ساختار مفهومی، روش ها و ابزار مورد استفاده با یکدیگر تفاوت های اساسی دارند، و از این رو، نمی توان نظریات فلسفی را به شکلی بین فرهنگی مورد مقایسه قرارداد. شیانگ لانگ جانگ ریشه امکان ناپذیری مقایسه را نبود وضعیت تطبیقی می داند. مراد از وضعیت تطبیقی، وضعیتی است که در آن مقایسه کننده همزمان بر موارد مورد مقایسه و نسبت بین آنها اشراف داشته باشد تا بتواند مقایسه ثمربخشی داشته باشد. مقاله می کوشد که نشان دهد که برای تحقق امکان فلسفه تطبیقی پژوهش گر باید با قرار گرفتن در حالت بیناپارادایمی وضعیت تطبیقی را پدید آورد. قرار گرفتن در حالت بیناپارادایمی رهاکردن خود از محدودیت های درون پارادایمی و به فعلیت رساندن پتانسیل «در میان قرار گرفتن» است. با قرار گرفتن در حالت بیناپارادایمی و ایجاد وضعیت تطبیقی می توان به مقایسه ای ثمربخش بین سنت های فلسفی دست یافت.
نسبیّت معقولیت علمی در کوهن و کاسیرر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان چاپ کتابِ جریان سازِ ساختار انقلابات علمی تامس کوهن، رویکردهای تاریخی و جامعه شناختی به علم به نوعی نسبیّت باوری در قبال ارزیابی نظریات علمی دامن زده و همچنین موجب اعتقاد به گسست در تاریخ علم شده است. قیاس ناپذیری هسته اصلی دعاوی کوهن در این زمینه است. از منظر کوهن مصداق/مرجع مفاهیمِ علمی در نظریات مختلف کاملا متفاوت هستند. از سوی دیگر، هر پارادایم پیش از فرایند صورتبندی مفهومی همچون یک چرخش شناختی حوزه ادراکی را دگرگون می کند. و نهایتا برخلاف نظرگاه رایج فیلسوفان علم رسمی (اثبات گرایان و ابطال گرایان) هیچ قاعدة صریحی جهت داوری نظریات وجود ندارد. در مقابل، کاسیرر با تاکید بر وجوه پایدار نظریات به عنوان صورت هایِ نامتغیرِ انتظام بخش، نظریات علمی را قیاس پذیر و تاریخ علم را پیوسته و تکوینی می بیند. در این مقاله تلاش می شود پاسخ های کاسیرر در مقابل کوهن صورتبندی شود. در پایان مقاله نیز سعی می کنیم اختلاف آنها را در پرتو نوع تاریخنگاری ایشان شرح دهیم.
نسبت قیاس ناپذیری با نسبی گرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هجدهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
34 - 52
حوزه های تخصصی:
قیاس ناپذیری یکی از مفاهیم اصلی در رویکردهای تکثرگرایانه معاصر است که در گسترش و تثبیت نسبی گرایی در دو حوزه شناخت شناسی و وجودشناسی نقشی محوری ایفا کرده است. در این نوشتار نخست جایگاه و کارکرد مفهوم قیاس ناپذیری در فلسفه معاصر بررسی خواهد شد و سپس با محور قراردادن دیدگاه تامس کوهن مبنی بر قیاس ناپذیری پارادایم های متکثر در طول تاریخ علم، دلایل تاریخی و منطقی این انگاره و ابعاد نسبی گرایانه آن بحث خواهد شد. در ارزیابی نهایی نیز از پیش فرض ضدرئالیستی این انگاره بحث می کنیم و از این رهگذر، استدلال خواهد شد که با قیاس ناپذیری امکان دفاع از عقلانیت و امکان گفت و گوی انتقادی از دست می رود.
نقد و بررسی کتاب قیاس ناپذیری پارادایم های علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
153-168
کتاب قیاس ناپذیری پارادایم های علمی نوشته دکتر غلامحسین مقدم حیدری در سال 1385 ازسوی نشر نی به چاپ رسید. نویسنده کتاب بر آن است تا تصویر هم دلانه ای از نظریه قیاس ناپذیری کوهن در الگوی پارادایم ها ارائه کند. ساختار کتاب بر اساس تبیین مبانی نظری کوهن بر پایه انواع تاریخ نگاری ها و نگرش گشتالتی، شرح مفهوم قیاس ناپذیری، و درنهایت بررسی کارکرد این نظریه شکل گرفته است. با عنایت به تمام نقاط قوت کتاب که سبب شده است دیدگاه قیاس ناپذیری کوهن در کتاب ساختار انقلاب های علمی با زبانی ساده، شفاف، و با استفاده از مثال های تاریخی تبیین شود، این نوشتار بر آن است تا با بررسی برخی آثار تألیفی در این زمینه به این پرسش پاسخ دهد که آیا نویسنده توانسته است دیدگاه قیاس ناپذیری کوهن را در تمامی ابعاد ش و با توجه به تکامل فکری او ارائه کند؟
مروری نقادانه بر ساختار انقلاب های علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
انگیزه و هدف اصلی تامس کوهن از تدوین کتاب ساختار انقلاب های علمی، ارائه تحلیلی در حوزه تاریخ فلسفه علم و تبیین دگرگونی ها و استمرار نهاد علم است. کوهن که تحصیلات خودش را در فیزیک (مهندسی هیدرولیک) تا درجه دکتری به پایان رسانده، بیش تر به تاریخ فلسفه علم (یا به گفته بعضی، تاریخ و فلسفه علم)گرایش داشت. او تحت تاثیر آموزه های افرادی مانند ماکس پلانک، الکساندر کوَیره و جیمز کاننت (رئیس دانشگاه هاروارد در زمان تحصیل نویسنده در آن دانشگاه) به این گرایش علاقه مند شد. علاوه بر این افراد، لودویگ ویتگنشتاین و استنلی کَیول بر کوهن و علاقه مندی او به رویکرد هرمنیوتیک بسیار موثر بودند. او در این کتاب، که در زمان خود (دهه 1960) کاری به واقع نوآورانه بود، مفاهیم مهمی را به کار می گیرد که شاید مهم ترین آن ها ”پارادایم“ و ”اجتماع علمی“ باشد. مناسباتی که کوهن بین این دو مفهوم بیان نموده در توسعه جامعه شناسی علم تاثیر فراوان داشته است. هدف اصلی این مقاله، بازخوانی نقادانه این اثر مهم از دید جامعه شناختی است.
نقد و بررسی نسبی گرایی توماس کوهن در خصوص پیشرفت علم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ شماره ۲۹۷
69-77
حوزه های تخصصی:
توماس کوهن فیلسوفی است که با مطرح کردن مباحث چالش برانگیزی مانند انقلاب های علمی، پارادایم و قیاس ناپذیری پارادایم ها در حوزه فلسفه علم شهرت پیدا کرد. یکی از مهم ترین چالش های ایجادشده توسط کوهن این است که وی تقویت کننده جریان نسبی گرایی بوده است. انتشار و تأثیرگذاری افکار و آراء کوهن در محافل مختلف علمی، به نسبیت در علم و تسری این تلقی به حوزه علوم انسانی و اجتماعی شد. بااین حال، نوشته های انتقادی درباره آراء کوهن به اندازه کافی وجود ندارد، بلکه برخی تلاش می کنند نسبی گرایی کوهن را مورد تردید قرار دهند. بدون شک عدم اطلاع از مبانی نظری و انتقادات وارد بر دیدگاه کوهن، پیامدهای سوء علمی و فرهنگی به جا می گذارد. تدوین این مقاله با هدف بیان مهم ترین مبانی نظری دیدگاه کوهن و انتقاد از نسبی گرایی موجود در این دیدگاه انجام شده است. روش به کارگرفته شده در این تحقیق، که با استفاده از مطالعات کتابخانه ای شکل گرفته، توصیفی و انتقادی است.
آیا ویتگنشتاین متاخر به ورطه نسبی گرایی درمی غلتد؟ یک ارزیابی از منظر عقلانیت نقاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
208 - 224
حوزه های تخصصی:
ویتگنشتاین متاخر هر نوع شناختی را در قالب بازی های زبانی معرفی می کند که بر شکل های زندگی مبتنی اند. از جمله لوازم دیدگاه او در دوره متاخر تاملات فلسفی اش، یکی نیز این است که بازی های زبانی خاص به اعتبار ارتباط وثیق با اشکال زندگی خاصی که در درون آن ها ظهور یافته اند، نوعی رابطه قیاس ناپذیری با هم دارند. هر فردی صرفا از طریق اشکال زندگی و بازی های زبانی خاص خود می تواند نسبت به جهان شناخت پیدا کند و از آن جا که اشکال زندگی قیاس ناپذیرند درک درستی از شکل زندگی دیگران نخواهد داشت و قادر به نقد و ارزیابی شناخت های آنان نخواهد بود؛ مگر آن که شکل زندگی مألوف خود را ترک کند و شکل زندگی دیگری را که خواهان شناخت آن است درونی کند، یعنی به یکی از اعضای جامعه ای که بر اساس شکل زندگی مورد نظر پدید آمده است، بدل شود. در مقابل، پوپر با در نظر گرفتن واقعیت بیرونی به عنوان معیار عینیت، بر شناخت عینی تاکید دارد و معتقد است که رشد معرفت انسان از طریق نقد و ارزیابی نقادانه شناخت های پیشین و عرضه مستمر گمانه های جدید برای فراچنگ آوردن واقعیت و نقد مستمر آن ها صورت می گیرد. در این مقاله، به دنبال شرح کوتاهی از رویکردهای فلسفی ویتگنشتاین و پوپر (بخش های 1 و 2) و توضیح مختصری در خصوص سویه ضد نسبی گرایانه عقلانیت نقاد (بخش 3)، رویکرد نسبی گرایانه ویتگنشتاین را از منظر عقلانیت نقاد مورد نقد و ارزیابی قرار می دهیم (بخش 4). آخرین بخش نوشتار (بخش 5) به نتیجه گیری کوتاهی از مباحث ارائه شده اختصاص دارد.
نقد رویکرد معرفتی چرچلندها در بحث از ماتریالیسم حذف گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
41 - 60
حوزه های تخصصی:
ماتریالیسم حذف گرا تبیین رفتار بر اساس حالت های ذهنی را نمی پذیرد و تأکید دارد که رفتار انسانی را صرفاً باید بر اساس رویدادهای عصبی تبیین کرد. طرفداران این دیدگاه برای کنار گذاشتن باور به حالت های ذهنی، آن را دیدگاهی عرفی می نامند که در برابر علم عصب شناسی قرار دارد. مقاله پیش رو با تحلیل مبانی معرفتی ماتریالیسم حذف گرا نشان می دهد که این دیدگاه نوعی انحصارگرایی وجودشناختی است که در تبیین سرشت ذهن، ناتوان است. همچنین استدلال خواهد شد که با انکار وجود حالت های ذهنی نه تنها جایی برای روان شناسی به عنوان یک حوزه معرفت بخش علمی و کاربردی باقی نمی ماند، بلکه جایی برای مفاهیم محوری علوم اجتماعی نیز نمی ماند. روان شناسی علمی با فرض وجودِ اشخاص در زیست جهانی اجتماعی پیش می رود و این فرض که اساس تشکیل روان شناسی علمی است نمی تواند فیزیکالیستی تعبیر شود. ادعای ایجابی مقاله این است که صرفاً با تعامل دو علم روان شناسی و عصب شناسی است که امکان فهم دقیق هویت انسان فراهم می شود. باور به حالت های ذهنی غیرمادی هیچ منافاتی با علم عصب شناسی یا سایر علوم تجربی ندارد و تعریف انسان بر اساس نفس مجرد، مبنای وجودشناختی بی بدیل و منسجمی برای دفاع از روان شناسی علمی است.
ارجاع گرایی و قیاس ناپذیری کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این مقاله، بررسی نسبت آموزه قیاس ناپذیری کوهن با دیدگاه واقع گرایی در علم بود. روش: روش نیل به هدف ترسیم شده در این مقاله، عبارت از بررسی روایت های فرگه و کریپکی- پاتنم از نظریه ارجاع گرایی و نیز تبیین تعبیرهای آموزه قیاس ناپذیری کوهن است. همچنین مناقشه کوهن و ذات گرایان مطرح و تحلیل می شود. یافته ها: مطابق بررسی ها و استدلال های ارائه شده در این مقاله، آموزه قیاس ناپذیری کوهن در خصوص مفاهیم نظریه های علمی، اصولاً درباره چیزی است که به «معنا»ی فرگه ای نزدیک تر است تا «مدلول». نتیجه گیری: نتیجه این مقاله با استفاده از نظریه علّی ارجاع، دفاع از این تعبیر است که مفاد ادعای کوهن در آموزه قیاس ناپذیری، نمی تواند تهدیدکننده دیدگاه واقع گرایی در علم باشد.