مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
پارادایم
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
153 - 172
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی مولفه های اثرگذار بر جهت گیری پارادایمی اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی انجام گردید. پژوهش به روش ترکیبی از نوع تبیینی متوالی، مدل توضیحات تعاقبی در دو مرحله کمی و کیفی انجام گرفت. جامعه آماری بخش کمی کلیه اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی دانشگاه های دولتی ایران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 85 نفر انتخاب شدند و برای گردآوری داده ها نیز از مقیاس محقق ساخته استفاده شد. بدین منظور ابتدا ابعاد ده گانه هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی، روش شناختی، تربیت شناختی و مدل برنامه درسی شامل هدف، محتوا، راهبردهای تدریس و ارزشیابی از پارادایم های پنج گانه انتقادی، تفسیری، پست مدرن، پوزیتویستی و اسلامی استخراج گردید و پس از بررسی روایی و پایایی ابزار، داده ها گردآوری شد. تحلیل داده های کمی با استفاده از آزمون استنباطی Friedman و تحلیل واریانس های مکرر نشان داد که اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی فاقد انسجام پارادایمی می باشند. در بخش کیفی با استفاده از روش مطالعه موردی کیفی و به کار گیری معیار اشباع یافته ها، مصاحبه نیمه ساختارمند با 10 نفر از اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی در راستای یافته های بخش کمی انجام گرفت که نتایج حاصل از روش تحلیل مضمون نشان داد که سه بعد علمی و تحقیقاتی، بعد معرفتی و بعد جو آکادمیک از عوامل اثرگذار بر عدم انسجام پارادایمی اعضای هیات علمی می باشند.
شناسایی مولفه های تأثیرپذیری سیاست گذاری رسانه ای از داده های پارادایمیک فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۳۳
361 - 323
حوزه های تخصصی:
این مقاله با درک بدکارکردی رسانه های جریان اصلی در ایران پس از ظهور فضای مجازی، این پرسش را مطرح نموده است که آیا در حوزه رسانه، پارادایم نوینی ظاهر شده است که الزامات سیاست گذاری و برنامه ریزی رسانه ای را دستخوش تغییر نموده باشد؟ مفروض این پژوهش این است که با آمدن فضای مجازی، الگوواره جدیدی در سیاست گذاری رسانه ای پدید آمده است که همه رسانه ها را تحت تأثیر قرار داده است، اما ابزارگرایی حجابی است برای دیدن آن. در این پژوهش، از سه روش کتابخانه ای، پدیدارشناسی و تحلیل مضمون استفاده شده و با 25 کارشناس فعال رسانه در دو حوزه وسایل ارتباط جمعی و فضای مجازی که به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شده اند، مصاحبه عمقی صورت گرفته است. در یافته های تحقیق، با استخراج 64 درون مایه پارادایم حاکم بر فضای مجازی نشان داده شده که چگونه فضای ارتباطی با گرامر جدید رسانه ای شامل «غلبه حق مداری بر تکلیف مداری، عبور از رسانه های ماکسیمالیست و مطلق گرا، زیست چندمنبعی و روابط عمومی زدایی از خبر، حداقلی شدن ساختار رسانه با هدف چالاکی و افزایش برد و پایان استیلای ساختارهای هرمی شکل، تغییر رویکردهای مدیریت پیام، اینجایی و اکنونی شدن محتوا و تغییرخواهی و پاسخ طلبی» مواجه شده است. نتایج پژوهش، ما را به این شناخت می رساند که فضای مجازی حاصل انباشت و تداوم تاریخی پارادایم زیستی رفرماسیون و انشعابات فکری ناشی از آن بویژه انسان محوری است. فضای مجازی روی ساختار رسانه ها و شاخص های رقابت رسانه ای تأثیرات محسوسی داشته و این تأثیرات پارادایمیک، بازنگری در فهم ما از نظریات ارتباطی را ضروری کرده است.
بررسی پارادایم های زیستی در معماری مجموعه تخت سلیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۴)
151 - 170
حوزه های تخصصی:
از محیط به معنای احاطه کننده، دربرگیرنده، جای زندگی آدمی اعم از کشور، شهر، جامعه یا خانواده یاد شده است. اثرات زیستگاه و محیط جغرافیایی بر رفتار انسان قابل چشم پوشی نیست. هنگام سخن گفتن از تحلیل محیط، درحقیقت به جست وجوی سامان دهی روابط بین رفتارها و محیط پرداخته می شود. یکی از روش های بررسی پارادایم های زیستی، رویکرد زیست الگو است؛ زیست الگو دانش کاربردی است که راهکارهای حل مسائل انسانی را از بررسی طرح ها، سیستم ها و فرایندهای طبیعی الهام می گیرد. هدف کلی تحقیق، بررسی و ارزیابی پارادایم های زیستی در معماری مجموعه تخت سلیمان باتوجه به شرایط اقلیمی منطقه است. در این پژوهش، نگارندگان با استناد به منابع، اسناد و مدارک به مطالعه و تحقیق پرداخته اند. روش تحقیق این پژوهش برمبنای روش کلی توصیفی تفسیری و همچنین، روش تحلیلی اکتشافی شکل گرفته است. نگارندگان در این نوشتار با استفاده از نرم افزار تحلیلی AHP به تجزیه وتحلیل یافته ها پرداخته اند. کمبود اطلاعات درمورد مجموعه حاکی از بی توجهی به فرهنگ و هویت ملی است. مقاله حاضر سعی دارد این مسئله را درحد توان احیا نماید؛ چراکه این مکان واجد پتانسیل های گوناگونی به لحاظ تاریخی و فرهنگی برای جذب توریست خارجی و گردشگر داخلی است. اثر تاریخی تخت سلیمان نمودی از میراث شکل گیری تمدن و به مثابه ظرفی مملو از ارزش های طبیعی، فرهنگی، تاریخی و اجتماعی است.
تحلیل پارادایمی توسعه در اندیشه آمارتیا سن و نسبت آن با صلح کل عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
395 - 416
حوزه های تخصصی:
این مقاله با مفروض گرفتن و استخراج عناصر اساسی توسعه لیبرالی به مثابه یک الگوواره (پارادایم) درصدد سنجش میزان اشتراک و یا افتراق اندیشه آمارتیا سن با جریان اصلی توسعه سیاسی لیبرالی به مثابه پارادایم غالب می باشد. وجود تمایز وی بر ابعاد ارزش شناختی و زیبایی شناختی با اندیشه های جریان اصلی توسعه لیبرال و تأکید بر سوژه و توانمندسازی فردی به جای تأکید بر ساخت این پرسش را به پیش می کشد که آیا اندیشه آمارتیا سن را می توان تحولی پارادایمی در نظر گرفت و یا تحولی است در درون پارادایم موجود توسعه لیبرال؟ همچنین آیا می توان شباهت های پارادایمی بین اندیشه آمارتیاسن با نظریه صلح کل عرفانی یافت به گونه ای که به منزله بدیل و یا مکمل نظریه توسعه او به عنوان الگویی باشد که فراهم کننده زمینه توانمندسازی سوژه انسانی با برقراری عدالت هویتی در جوامعی تحت توتالیتاریسم هویتی تمرکز گرا است؟ نوشتار کنونی با استفاده از مقالات و کتاب های آمارتیا سن و با روش گردآوری داده های کتابخانه ای و روش تحلیل محتوا/ پارادایم ابتدا به توصیف و استخراج عناصر توسعه ای اندیشه سن و امهات کلان نظریه صلح کل عرفانی پرداخته و با عطف تمرکز اصلی بر اندیشه سِن بر آن است تا تا تحول پارادایمی/درون پارادایمی را با جریان اصلی توسعه از یک سو به مثابه صورت نوعی توسعه لیبرالی و نظریه صلح کل عرفانی از سوی دیگر با رویکردی پارادایمی/مقایسه ای دریابد.
بررسی پارادایمی مناسبات جامعه، اندیشه و هنر مکتب اصفهان (با تکیه بر مفهوم حرکت در فلسفه، شعر، معماری و نقاشی)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
65 - 84
حوزه های تخصصی:
تغییرات اجتماعی – سیاسی ای که به واسطه تأسیس حکومت صفوی در ایران روی داده بود، با به قدرت رسیدن شاه عباس اول و انتخاب شهر اصفهان به عنوان پایتخت حکومت، سرعت بیشتری گرفت. در پی این تحولات، اندیشه و هنر این عصر، دستخوش دگرگونی هایی شد و مکتبی در این زمان شکل گرفت که بعدها مکتب اصفهان و یا سبک اصفهانی نامیده شد؛ مکتبی که برخلاف اندیشه ی آن جهانی و کل گرای عرفانی، دیدی زمینی و جزئی نگر داشت. جستار حاضر، در پی آن است تا با استفاده از نظریه ی تامس کوهن و تمرکز بر پارادایم حاکم بر این عصر، به بررسی این موضوع بپردازد که چگونه رویدادهایی که در عصر صفوی به وقوع پیوست، سبب شد حرکت، به عنوانی پیش فرضی مشترک، در اندیشه و هنر مکتب اصفهان نمود یابد. بر اساس یافته های این پژوهش، دگرگونی هایی که در جامعه عصر صفوی و شهر اصفهان در زمان شاه عباس اول روی داد، باعث گرایش به زمین و روی گردانی از عوالم دیگر شد و همین امر باعث شد، حرکت و متعلقات آن، که از جمله مؤلفه های گرایش به زمین هستند، نقشی اساسی در خلق شعر، نقاشی و معماری این دوره داشته باشند و همچنین فیلسوفان نیز با بهره گیری از این پیش فرض و تأکید بر آن به تبیین و حل مسائل فلسفی بپردازند.
بازشناسی پارادایم های توسعه نیافتگی ایران از دیدگاه نخبگان نوین
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
118-147
حوزه های تخصصی:
مقالهی مطروحه یک پژوهش کمی است که با روش ترکیبی پارادایمی- پیمایشی انجامشده است. در این مقاله کوشیده شد تا بر اساس آزمون فریدمن، اولویت و رتبهی پارادایمهای ساختار فرهنگی، ساختار سیاسی و ساختار حقوقی در میزان توسعهنیافتگی جامعهی ایران مشخص شود. از طرفی، تلاش شد تا بر اساس آزمون تیمستقل و آزمون منویتنی، میانگین توسعهنیافتگی بین مردان و زنان و میانگین توسعهنیافتگی بین افراد مجرد و متأهل سنجیده شود. برآیند حاصله، حاکی از آن است که مقایسهی میانگین رتبهها نشان میدهد که در بین سه پارادایم ساختار فرهنگی، ساختار سیاسی و ساختار حقوقی، مهمترین پارادایم توسعهنیافتگی به ترتیب ساختار فرهنگی 00/3، ساختار حقوقی 78/1 و ساختار سیاسی 22/1 میباشد. همچنین رابطهی بین مردان و زنان و میزان توسعهنیافتگی نشان میدهد؛ چون مقدار سطح معناداری آزمون تی مستقل برابر با 515/0 گزارششده است و این مقدار بالای 05/0 است، در سطح خطای 5% میتوان نتیجه گرفت که میانگین توسعهنیافتگی مردان و زنان یکسان است؛ بنابراین فرضیه پژوهش تایید میشود. از طرفی چون مقدار سطح معناداری آزمون من ویتنی برابر با 297/0 گزارششده است و این مقدار بالای 05/0 است، در سطح خطای 5% میتوان نتیجه گرفت که میزان توسعهنیافتگی افراد مجرد و متاهل یکسان است؛ بنابراین فرضیه پژوهش تایید میشود.
مطالعه تاثیر تغییر پارادایم های فلسفی بر مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۷ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۴
189 - 220
حوزه های تخصصی:
واژه پارادایم چنان در تار و پود رشته های مختلف، از علوم طبیعی گرفته تا علوم انسانی، نفوذ کرده که درک مفهوم و ابعاد آن برای هر پژوهشگر لازم و ضروری می نماید و بر این اساس به مفهومی غالب در فلسفه علم تبدیل شده است. تعاریف مختلفی از پارادایم ارائه کرده اند، ولی می توان پارادایم را مجموعه ای از باورها و پیش فرض های بنیادی تصور کرد که در هستی شناسی، شناخت شناسی و روش شناسی متجلی می شود. تقسیم بندی های متعددی از پارادایم ها انجام شده، ولی در ادبیات علم سازمان و مدیریت، تقسیم پارادایم ها به ساختارگرایی، انسان شناسی بنیادی، تفسیرگرایی و کارکردگرایی غالب تر است. در این مقاله با شرح هر پارادایم، به تاثیر تغییر پارادایم های فلسفی بر مدیریت دانش پرداخته شده است و بیان می گردد که در گذر زمان پارادایم حاکم بر مدیریت دانش از اثبات گرایی به سمت پست مدرن تغییر کرده است. همچنین علاوه بر بررسی روند تغییر پارادایم در نظریه پردازی، مطالعه ای روی 40 مقاله بین سال های 2011 تا 2015 صورت گرفت تا پارادایم غالب بر فضای تحقیقات بین المللی در زمینه مدیریت دانش مشخص شود. نتایج به دست آمده نشان داد که پارادایم کارکردگرایی (اثبات گرایی) بر سایر پارادایم ها غلبه چشمگیری دارد.
پارادایم پیشرفت، تنشی جوهری در برنامه ریزی فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول اجتماعی و ویرایش متن جوامع، بدون داشتن اهدافی خاص آن هم در سپهری معنایی که اصطلاحاً به آن پارادایم گفته می شود؛ امکان پذیر نمی نماید. پارادایم "پیشرفت" که حاصل تامل ایرانیان در مواجه با پارادیم "توسعه " در یک قرن اخیر است؛ رفته رفته به درجه ای از بلوغ میل کرده که زمان فراهم آوردن زمینه های اجرای آن را طلب می کند. بدون تردید هر پارادایمی دارای ریشه های معرفتی، خاستگاه، دکترین و اهداف خاصی است و تحقق آن محتاج شکل گیری سه نظام یعنی نظام حکمرانی، علمی- فلسفی و فرهنگی است. پارادایم "پیشرفت" را باید زبان ناملموس رفتاری انقلاب جامعه ایرانیان تفسیر کرد و حاصل کار محققان ایران، در مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را تدوین این زبان رفتاری به سندی راهبردی دانست. نتایح حاصل از فرایند طی شده در اندیشکده آمایش بنیادین که بر اساس روش تحلیل ژانت صورت گرفته نشان می دهد که: *پارادایم پیشرفت براساس پنج اصل یعنی تعادل فضایی، راستی و درستی، زیست پذیری و تاب آوری سرزمینی، هویت مکانی، و جمهور بدنبال دستیابی به فراورش مدنی است. * پارادایم پیشرفت درمقایسه با پارادایم توسعه دارای تنشی جوهری است.
موانع تحقق پارادایم حکمرانی خوب شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
199 - 228
حوزه های تخصصی:
پارادایم ها حاوی نگاه خاصی به انسان، تعریف اشکال درست روابط اجتماعی و اثرگذاری بر جهان، مردم و تعیین مسیر توسعه اجتماعی جوامع و «روش دیدن» خاص جهان را میسر می سازند. حکمرانی خوب شهری به مثابه یک پارادایم سیاستی در زیست جهان امروز بروز یافته و این روش دیدن را مهیا ساخته است. با توجه به روند افزایشی جمعیت شهرنشین، جمهوری اسلامی ایران نیز برای کاربست این پارادایم با موانعی مواجه است. سوال اصلی پژوهش موانع تحقق پارادایم حکمرانی خوب شهری در ایران چیست؟. با استفاده از نظریه مبنایی از طریق مصاحبه عمیق و نمونه گیری هدفمند با 37 نفر از نخبگان مساله حکمرانی خوب شهری در ایران، مدل پارادایمی موانع تحقق پارادایم حکمرانی شهری در ایران شناسایی گردید. 280مفهوم اولیه، 102 مقوله فرعی، 21 مقوله اصلی و یک مقوله هسته بدست آمد. شرایط علی 4 مقوله اصلی، شرایط زمینه ای 4 مقوله اصلی، شرایط دخیل4 مقوله اصلی، پدیده مرکزی 1 مقوله اصلی، راهبردها 4 مقوله اصلی و پیامدها5 مقوله اصلی استخراج گردید. موانع پارادایم حکمرانی شهری در ایران را می توان در سه مقوله نهادی، ایده و بازیگران به شرح زیر بیان نمود: نهادی: دولت مطلقه، فرهنگ سیاسی محدود، خاص گرایی، ضعف مدیریت شهری، جامعه مدنی ضعیف، دولت رانتی، کاهش درآمدهای دولت بر اثر تحریم، دولت نفوذ ناهمگن، ساختار فرصت سیاسی، سیاست زدگی، ضعف قوانین؛ در مقوله ایده: نارسایی های هویتی، تعامل پیشینی ضعیف دولت-ملت، گفتمان ایدئولوژیک حاکمیت، فقدان مرجعیت شهری، حکمرانی متمرکز، نو ارزش گرایی هویتی، حاکمیت سنت بر جامعه ایرانی؛ بازیگران: بازیگران محدود، فرصت ائتلاف سازی ، شهروند بی مسئولیت.
تحلیل فلسفی نظریه های مدیریت دولتی در چارچوب پارادایم های جامعه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
161 - 198
حوزه های تخصصی:
سیر تحول نظریه های مدیریت دولتی از دوران مدیریت دولتی مدرن تا عصر حاضر را می توان در چارچوب نظریه های مدیریت دولتی کلاسیک ، مدیریت دولتی نوین، خدمات عمومی نوین و حکمرانی خوب طبقه بندی نمود. در مقاله حاضر تلاش بر آن است تا ضمن تبیین مبانی هستی شناسی ، معرفتی شناسی ، انسان شناسی و روش شناسی نظریه های مدیریت دولتی ، این نظریه ها در پیوستار جامعه شناسی نظم تا جامعه شناسی تغییر بنیادی و عینی گرایی تا ذهنی گرایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند . با کنکاش در سیر تحول مبانی هستی شناسی ، معرفت شناسی ، انسان شناسی و روش شناسی پارادایم ها یا شبه پارادایم های مدیریت دولتی می توان اظهار داشت که در گفتمان و پارادایم های مدیریت دولتی سنتی یا کلاسیک ، مدیریت دولتی نوین یا همان نهضت های مدیریت گرایی ، گزاره های عینی گرایی ، اصالت تجربه ، انسان سلسله مراتبی و فرمانبردار و روش شناسی قانون بنیاد با جهت دهی بر تعمیم اصول و نظریه های مدیریت دولتی فراسوی مرزهای زمانی و مکانی جوامع مورد توجه قرار گرفته است. پارادایم های خدمات عمومی نوین ، حکمرانی خوب و مدیریت ارزش عمومی هر چند در بخش های کارکردی و فنی متاثر از جامعه شناسی کار کرد گرا هستند، اما در بعد هنجاری و ارزشی در چارچوب پارادایم های جامعه شناختی متمایل به جامعه شناسی تفسیری بوده و در عین حال بر نظم دهی و ثبات نسبی توام با تغییرات محدود و کنترل شده متمرکز هستند. نظریه های انتقادی و مدیریت دولتی فرا مدرن با تاکید بر گزاره های فرا عینی گرایی ،ساختارهای منعطف و آزاد، رابطه بین الاذهانی، فرا تجربه گرایی، پذیرش حق انتخاب آگاهانه و رهایی بخشی در چارچوب پارادایم انسان گرایی بنیادی مورد بررسی قرار می گیرند.
تحلیل پارادایم جمع و تدوین قرآن توسط صحابه با کنکاش در روایات جمع قرآن
منبع:
مطالعات حدیث پژوهی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
19 - 40
حوزه های تخصصی:
بحث درباره جمع و تدوین قرآن، همواره یکی از چالش های دانشمندان علوم قرآنی و معرکه آراء مفسران بوده است. عده ای همچون آیت الله معرفت جمع قرآن در عصر صحابه را از امور مسلّم تاریخی می داند و برخی همچون آیت الله خویی چینش سور قرآن را توقیفی و منسوب به رسول خدا (ص) می داند و افرادی همچون علامه طباطبایی قائل به تفصیل اند. اهمیت پرداختن به این مسئله از آن جهت است که عده ای چینش اجتهادی قرآن را مستمسک تحریف آن قرار داده اند. در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است، سعی شده تا با بررسی متن احادیثی که مستقیماً یا به صورت ضمنی به جمع و تدوین قرآن در دوران خلفا اشاره دارد، به تنویر موضوع پرداخته شود. نتایج حاصل از بررسی گویای این مسئله است که آنچه از صحابه درباره جمع و تدوین قرآن گزارش شده در واقع یک پارادایم ذهنی بوده که در طول زمان شکل گرفته است و در حقیقت کار صحابه درباره یکسان سازی قرائت ها و مفردات قرآنی و ... بوده نه جمع و چینش سور؛ اما به مرور زمان جمع مصاحف گوناگون و یکسان سازی رسم الخط قرائت ها، به پارادایمی برای جمع و تدوین خود قرآن تبدیل شد.
پارادایم پیشرفت و بایسته های اجرایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
63 - 75
حوزه های تخصصی:
تحول اجتماعی و ویرایش متن جوامع، بدون داشتن اهداف خاص آن هم در سپهری معنایی که اصطلاحا بدان پارادایم گفته می شود امکان پذیر نمی نماید ولی اجرای هر پارادایمی مستلزم شکل گیری زیر نظام هایی است تا حصول هدف های آن در چهارچوبی مدیریت شود. پارادایم "پیشرفت" که حاصل تامل ایرانیان در مواجه با پارادیم "توسعه" و تلاش محققان ایران در یک قرن اخیر است، رفته رفته به درجه ای از بلوغ میل کرده که زمان فراهم آوردن زمینه های اجرای آن را طلب می کند. بدون تردید هر پارادایمی دارای ریشه های معرفتی، خاستگاه، دکترین و اهداف خاصی است و تحقق آن محتاج شکل گیری سه نظام حکمرانی، علمی، فلسفی و فرهنگی است. پارادایم "پیشرفت" را باید زبان ناملموس رفتاری انقلاب جامعه ایرانیان تفسیر و تدوین این زبان رفتاری را به سندی راهبردی، حاصل کار محققان ایران در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت دانست. نتایح حاصل از فرایند طی شده در اندیشکده آمایش بنیادین که براساس روش تحلیل ژانت صورت گرفته نشان می دهد که:
* پارادایم پیشرفت تلاشی در تدوین آرمان های انقلاب ایران در قالب سندی راهبردی است.
* پارادایم پیشرفت در اجرا مستلزم ایجاد سه زیر "نظام علمی – فلسفی"، "حکمرانی" و "نظام فرهنگی" است.
*پارادایم پیشرفت براساس پنج اصل یعنی تعادل فضایی، راستی و درستی، زیست پذیری و تاب آوری سرزمینی، هویت مکانی و جمهور به دنبال دستیابی به فراورش مدنی است.
*محققان ایرانی در تالیف و تدوین شاخص ها واستاندارهای هر یک از این اصول باید همتی جدی مبذول دارند تا به توان میزان تحقق هریک از اهداف را درمقاطع زمانی ارزیابی نمود.
درآمدی بر مفهوم و مولفه های مکتب انتظامی- امنیتی
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۱ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
65 - 84
حوزه های تخصصی:
مکتب انتظامی- امنیتی را می توان این گونه تعریف کرد؛ مکتب امنیتی انتظامی« ترکیب سازوار مجموعه ی الگوهای عمل نسبتا پایدار تکرار شونده، در نظر و بیان، نگرش، گرایش و رفتار اندیشه گران، سیاست گذاران، قاعده گذاران و کنش گران امنیتی و انتظامی است که در قالب مفاهیم و مقولات به هم پیوسته ناظر بر نظم و امنیت در متون، حقوقی، آکادمیک، دستورالعمل ها، فرامین، گفتارهای شفاهی و یا در سبک های رفتاری این حوزه ها مشاهده می شود. که در توصیف، تبیین، تشریح، سیاستگذاری، مدیریت و نظارت و بازبینی موضوعات و مسائل امنیتی و انتظامی به کار بسته می شود. از این حیث می توان از مکتب انتظامی امنیتی یک کشور سخن گفت. آنچه در این پژوهش از مکتب امنیتی و انتظامی در نظر است، مکتب انتظامی امنیتی جمهوری اسلامی ایران است. مفروض بحث این است که نظام جمهوری اسلامی از آغاز تاسیس و با گذشت چهاردهه و عبور از بحران های مختلف از جمله جنگ و منازعات داخلی، تجزیه طلبی، جنگ خارجی، تروریسم، جرایم سازمان یافته، منازعات منطقه ای و آشوب ها و ناآرامی های داخلی و جرائم نوظهور سایبری و فجایع طبیعی و غیر طبیعی و جرائم و ناامنی های متعارف در بعد نظری و الگوهای عمل و نظام آموزش در مقوله دفاع، امنیت و انتظام اجتماعی مختصات مکتب دفاعی و امنیتی و انتظامی خاص خود را دارد. که با پژوهش و بررسی در منابع مربوطه قابل صورتبندی نظری و مدل سازی در عمل، اجرا و سیاستگذاری است. در این پژوهش با بهره گیری از روش خبرگی و تحلیل محتوای کیفی اسناد مرتیط، ابتدا سعی شده تا مفاهیم نظریه، مکتب و پارادایم شکافته شوند و سپس به مولفه های آنان پرداخته شود. پس از آن سعی می شود به این مسئله توجه شود که آیا اساسا امکان دارد که ما به یک مکتب مستقل از حوزه مباحث انتظامی- امنیتی در جمهوری اسلامی ایران قائل شویم ؟ اگر چنین است برای رسیدن به این مقصود چه استراتژی باید در پیش گرفته شود ؟
نگرش تحلیلی بر تحقق پارادایم ایرانی شهر عدالت محور در طرح توسعه ی شهری فرحزاد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۲
21 - 52
حوزه های تخصصی:
واکاوی معنای ذاتی و منشأ وجودی عدالت، یکی از پیچیده ترین مسائل فلسفی و اخلاقی محسوب می شود؛ که نحوه ی تبلور آن در جهانِ مبتنی بر مدنیت همواره مورد بحث و گفتمان جمعی اندیشمندان واقع شده است. بنیان این پژوهش بر تبیین تعریفی جامع از مفهوم عدالت در قالب پارادایم ایرانی شهر عدالت محور بنا نهاده شده است؛ که امکان سنجی تحقق آن در قالب طرح توسعه ی شهری فرحزاد تهران صورت می گیرد. این پارادایم نوین، بر مبنای ابعاد سه گانه ی عدالت (قانون، اخلاق و مدنیت) و با تأکید بر چهار وجه بنیادین آن (عدالت ماهوی، صوری، توزیعی و ساختاری) تدوین می گردد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی- توسعه ای و از لحاظ روش تحقیق مورد استفاده، توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و میدانی بوده است. جامعه ی آماری پژوهش، متشکل از ساکنین، متخصصین و مسئولین شهری می باشد. داده ها در نرم افزار SPSS و بر مبنای آمار توصیفی (گویه های کیفی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (وزن دهی به گویه های بوگاردوس، آزمون تی تک نمونه ای و هم بستگی پیرسون) تحلیل شده است. یافته های حاصل از روش بوگاردوس، حاکی از وجود فاصله ی اجتماعی زیاد و طیف نامطلوبی از همه شمولی میان گروه های مختلف اجتماعی ساکن در فرحزاد است. هم چنین، نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل هم بستگی پیرسون، بیان گر عدم تحقق مولفه های شهر عدالت محور در وضع کنونی فرحزاد از دیدگاه شهروندان می باشد. در مقابل، سنجش وضعیت طرح مصوب سامان دهی محور شهری فرحزاد مبین مطلوبیت این طرح در ابعاد قانون محوری و اخلاق مداری و شرایط نامطلوب بُعد اجتماع گرایی از دیدگاه متخصصین است. نتایج به دست آمده؛ حاکی از وجود ارتباط معنادار میان عدالت ساختاری و عدالت توزیعی، جهت تحقق ابعاد سه گانه ی شهر عدالت محور (قانون، اخلاق و مدنیت) بر مبنای وجوه ماهوی و صوری عدالت می باشد.
طراحی مدل پارادایمی دانشگاه باز: بر اساس پارادایم نوآوری باز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
53 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی از اجرای این پژوهش طراحی مدل پارادایمی دانشگاه باز بر اساس پارادایم نوآوری باز است که به روش داده بنیاد انجام گرفته است.
روش پژوهش: ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه ساخت یافته و نیمه ساخت یافته بود که با 10 تن از متخصصان و پژوهشگران تخصصی در این حوزه، به روش نمونه گیری نظری تا مرحله اشباع نظری انجام گرفت. در این پژوهش طراحی مدل پارادایمی نوآوری باز دانشگاهی با استفاده از رویکرد نظریه داده بنیاد انجام گرفته است. بر اساس مصاحبه های صورت گرفته 446 نکته کلیدی، 130 کد باز، 19کد محوری، 6 کد گزینشی بر اساس متغیرهای رهیافت نظام مند استخراج شده است.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، مقوله محوری یا پدیده مورد نظر «نوآوری باز دانشگاهی» است. شرایط علی، شرایط زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدهای نوآوری باز دانشگاهی شناسایی و معرفی شده اند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، مؤلفه های مربوط به شرایط علی، شرایط زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها به منظور استفاده دانشگاه ها در جهت حرکت به سمت نوآوری باز شناسایی و معرفی شده اند.
مبانی معرفت شناسی قرآنی تصمیم گیری راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
189 - 209
حوزه های تخصصی:
هر حوزه ای از دانش مانند دانش تصمیم گیری راهبردی که در پی ورود به واقعیت تجربی برای ایجاد تغییر است، ریشه در جهان بینی حاکم بر آن دارد و نمی تواند بدون توجه به مبانی زاویه فکری خود طراحی و اجرا شود. بدین سان برای دستیابی به دانش تصمیم گیری راهبردی قرآن بنیان، چاره ای جز تنظیم معرفتی آن از سطح مبانی زاویه فکری تا سطح تجربی، مبتنی بر آموزه های وحیانی نیست. در این راستا، در پژوهش پیش رو، مبنی بر سازوکار ترکیبی روش دلالت پژوهی و منطق دلالت در پیشینه علم اصول، با استناد به سوره انفال کوشش شده است تا با استفاده از تحلیل تم و تحلیل محتوا در نرم افزار atlas.ti، نمونه هایی از دلالت های مبتنی بر مبانی معرفت شناسی مرتبط با موضوع تصمیم گیری راهبردی فهم و تبیین شود. حاصل این فرآیند استخراج 192 کد اولیه، 14 مضمون پایه و 6 مضمون سازمان دهنده شامل نقش و کیفیت پیوستگی ادراکات حقیقی، اعتباری و وجدانی در تصمیم گیری راهبردی، تبلور فاعل تصمیم گیرنده از جنبه نظری و کاربردی، دانش گفتمان آفرین تغییر و تحول در تصمیم گیری راهبردی، جایگاه ارزش ها در تصمیم گیری راهبردی، منابع معرفت در تصمیم گیری راهبردی و اعتبار منابع معرفت در تصمیم گیری راهبردی، در ذیل یک مضمون دلالی فراگیر، یعنی نمونه مبانی معرفت شناسی تصمیم گیری راهبردی بوده است. گفتنی است نتایج تحقیق در مبانی معرفت شناسی قرآن بنیان در حوزه تصمیم گیری راهبردی است و این مهم، زمینه ساز تولید، فرآوری تدوین جامع نظریه و دانش تصمیم گیری راهبردی قرآن بنیان از سوی پژوهشگران این حوزه و بدین سان ارائه مدل های کاربردی خودویژه برای مدیران راهبردی، از چشم انداز جریان فکر دینی (قرآنی) در عینیت تحقیق و توسعه ای است.
بررسی مبانی انسان شناختی علوم انسانی غربی و اقتضائات روش شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، تببین مبانی انسان شناختی پارادایم های رایج در علوم انسانی غربی و پاسخ به این پرسش بود که آیا روش شناسی علوم انسانی غربی متأثر از مبانی انسان شناختی آن است یا خیر. روش: تحقیق حاضراز نوع توصیفی- تحلیلی و مطالب آن با روش کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته ها: انسان به عنوان موضوع علوم انسانی و انسان شناسی به مثابه یکی از پشتوانه ها و مبانی نظری علم، نقشی اساسی در فرایند تولید علم دارد. تنوع تعریف و تلقی های گوناگون از انسان، تأثیر زیادی بر حوزه معرفت شناسی، به ویژه در مباحث روش شناسی و روشهای تحقیق در علوم انسانی دارد؛ به گونه ای که پارادایم معیّنی در حوزه علوم انسانی می تواند متأثر از ایده ای خاص در باب ماهیت انسان باشد. برای مثال، تلقی شیء انگارانه و تصور مکانیکی از انسان و بالطبع گزینش روشهای کمّی در رویکرد اثباتی و تعریف انسان به موجودی آزاد، معناساز و خلاق و اتخاذ روشهای کیفی در رویکرد تفسیری، معلول همین تفاوت نگرش به انسان است. نتیجه گیری: روش شناسی علوم انسانی به نحو اجتناب ناپذیری متأثر از مبانی و پیش فرضهای انسان شناختی آن است؛ به گونه ای که تغییر در نوع نگرش به انسان می تواند روش شناسی و به تبع آن، به دلیل تأثیر عمیق روش شناسی، ماهیت علوم انسانی را متحول سازد.
منشأ پیدایش هویت ملی؛ پارادایم ها و رویکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نوشتار حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش بود که نظریه های منشأ پیدایش هویت ملی بر اساس چه پارادایم ها و رویکردهایی قابل طرح و توضیح است. روش: برای پاسخ به سؤال مقاله، از روش توصیفی- تحلیلی و تکنیک مطالعات کتابخانه ای بهره گرفته شده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان دادند که منشأ پیدایش هویت ملی بر اساس شش پارادایم نظریِ ازلی انگاری، جاویدانگاری، مدرنیسم، نمادگرایی قومی، ابزارانگاری و پُست مدرنیسم، و چهار رویکرد نظریِ ذات گرایی، سازه انگاری، گفتمانی و زیست جهانی، قابل توضیح و تفسیر و تبیین است که در این مقاله به همه این نظریه ها پرداخته شده است. نتیجه گیری: چیستیِ هویت و پاسخ به پرسش «من کیستم؟» همواره یکی از سؤالهای معرفتی و مسائل اساسی بشریت از ابتدا تا کنون بوده که هیچ گاه رنگ کهنگی به خود نگرفته و از جدیدترین مباحث عصر مدرن و پسامدرن به حساب آمده است. از نتایج این مطالعه؛ تقسیم بندی مناسب نظریات پراکنده منشأ پیدایش هویت ملی، در قالب پارادایم ها و رویکردهای مختلف است که در کسب شناخت و معرفت درست در تحلیل موضوعات و پدیده های هویتی در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، هنری، ادبی و غیره ... بسیار تأثیرگذار است.
تحلیلی بر مفهوم «مکتب» و «پارادایم» و ابتنای روش شناسانه آنها از منظر آیت الله سید محمدباقر صدر و توماس کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از نگارش این مقاله، نمایاندن غنای روش شناسانه علوم دینی در تطبیق با قالبهای پرسابقه در مکاتب غربی با مطالعه تطبیقی در موضوعات هم عرض بود. روش: در این نوشتار با روش توصیفی- تطبیقی، به انگاره های موازی در دو مکتب روشی پرداخته شد. یافته ها: توجه به روشمندی علم، سابقه دیرینه ای در علوم غیر اسلامی دارد. اگرچه در علوم اسلامی به معرفتهای درجه دوم پرداخته شده و رئوس ثمانیه نیز از مهم ترین ابحاث فلسفه علمی است که در علوم اسلامی مورد توجه واقع شده است، اما بحث از روش به عنوان یک فصل مستقل در نظریه پردازی، مورد توجه جدّی اندیشمندان اسلامی نبوده است. شهید آیت الله سید محمدباقر صدر، از اندیشمندانی است که در آثار مهم فقه بین رشته ای خود، به روش شناسی نسبتاً منقّحی اشاره داشته و از آنها استفاده نیز کرده است. نتیجه گیری: مفهوم مکتب و روش اکتشاف آن، محوری ترین روشی است که شهید صدر در مباحث فقه اقتصاد مطرح کرده و قابل تطبیق با مفهوم «پارادایم» در مباحث روش شناسانه توماس کوهن، فیزیکدان آمریکایی است.