مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
هژمونی
حوزه های تخصصی:
ارزیابی های متفاوتی از سیاست خارجی دولت نهم صورت گرفته است. قائلان به رهیافت تغییر آن را دست خوش تغییرات بنیادی و ماهوی می بینند. طرف داران روی کرد استمرار نیز سیاست خارجی دولت نهم را ادامه سیاست های گذشته می دانند. هر یک از این دو دیدگاه بخشی از واقعیت و ماهیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی و دوران اصول گرایی را توضیح می دهند. زیرا، سیاست خارجی ایران در این دوره از الگوی تداوم و تغییر پیروی کرده است؛ یعنی در عین تداوم و استمرار، دست خوش تغییر و تحول نیز شده است.بنابراین، ماهیت و مبنای سیاست خارجی دولت نهم تداوم یافته ولی در چارچوب این اصول و مبانی، جهت گیری و اصول رفتاری آن تهاجمی شده است. در این دوره راه برد عدم تعهد تجدید نظر طلب و سه اصل رفتاری اصول گرایی، عدالت خواهی و صلح طلبی حداکثری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی حاکم شده است؛ تحولی که خود باعث باز تعریف در روابط با غرب، اتخاذ سیاست نگاه به شرق، جهان سوم گرایی و گرایش به امریکای لاتین، گفت و گوی انتقادی با امریکا و بازنگری دیپلماسی هسته ای شده است.
مخاطبان و مجموعه های تلویزیونی (قرائت های زنان از مجموع پرواز در حباب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"تلاش اصلی این مقاله، تبیین نحوه قرائت یا رمزگشایی، مجموعه های تلویزیونی توسط مخاطبان (زنان) است. این پرسش که مجموعه های تلویزیونی، به مثابه گفتمان هایی ترکیبی، چه معناها، ایده ها و ارزش هایی را ( از طریق به کارگیری یک سری تمهیدات، سازوکارها و شگردهای فنی و نیز به واسطه برخی رمزگان اجتماعی و ایدئولوژیک ) مرجح می سازند و مخاطبان چگونه این معناها، ایده ها و ارزشها را رمزگشایی و تفسیر می کنند ، موضوع اصلی پژوهش حاضر است. از این منظر، یک مجموعه نوعی «ترکیب بندی» عناصر مختلف و گاه متضاد است که حول «نقطه محوری» خاصی حدت یافته است. سوبژکتیویته مخاطبان نیز ترکیبی از عناصر مختلف است. در مواجهه این دو ترکیب بندی است که معنا برساخته می شود. در پژوهش حاضر، ابتدا کوشیده ایم با استفاده از روش تحلیلی نشانه شناختی – ساختگرایانه «خوانش مرجح» مجموعه «پرواز در حباب» را تشریح کنیم و سپس با استفاده از روش کیفی بحث گروهی متمرکز، به مطالعه قرائت های مخاطبان (زنان) از این مجموعه پرداخته ایم. از جمله نتایج این پژوهش در بخش نخست، آن است که خوانش مرجح این مجموعه می کوشد نهیلیسم اجتماعی نهفته در پس گرایش افراد به مواد مخدر را پنهان کند و علت اصلی شکل گیری این پدیده را به وجود منابع شر نسبت دهد. در بخش تحلیل قرائت های مخاطبان مشخص خواهد شد که مخاطبان، قرائت معارضی از این مسئله دارند.
"
جایگاه قدرت نظامی در تثبیت هژمونی آمریکا (پس از پایان جنگ سرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ویژگی های قدرت های بزرگ از حیث تاثیر گذاری بر مولفه های روابط بین الملل و نیز ایفای نقش در مناطق و قلمروهای ژئوپلیتیکی جهان به منظور تامین منافع خود از اهمیت خاصی برخوردار است. بحث هژمونی از جمله همین ویژگی هاست که به طور خاص در مورد آمریکا باید مورد مداقه قرار گرفته و ابعاد و ویژگی های آن تبیین گردد. برای بازشناسی بهتر روندی که آمریکا برای تثبیت هژمونی خود بکار گرفته است، باید به یکی از مولفه های مهم در این میان که همانا موضوع قدرت نظامی است، پرداخته شود.مقاله حاضر با رویکرد ژئوپلیتیک، بحثی پیرامون مفاهیم هژمونی (تعاریف و ویژگی ها، قدرت هژمونیک و مکانیزم های متصور برای تثبیت هژمونی) ارایه نموده و در ادامه، ابعاد مختلف هژمونی آمریکا، فرصت ها و چالش های پیش روی و نیز جایگاه قدرت نظامی این کشور را برای تثبیت هژمونی خویش در جهان مورد توجه قرار داده و در انتها به نتیجه گیری پرداخته است
پسا مارکسیسم و پسامارکسیسم
حوزه های تخصصی:
چرا امروز می بایست، به بازاندیشی پروژه سوسیالیسم بیندیشیم؟ ارنستو لاکلاو و شنتال موفه، در پاسخ به این پرسش، تلاش دارند در تاریخ معاصر، نقشی فعال و آگاهانه و نه انفعالی و کورکورانه را در پیش گیرند هدف خود را انتزاعی روشن (به طور نسبی)، از کشمکش هایی که در آن سهیم هستند و فهم تغییراتی که پیش چشمانشان رخ می دهند، قرار داده و در واپسین تحلیل، بدین نتیجه می رسند که لازم است با بهره بردن از روش واسازی دریدا، شالوده و ساخت مارکسیسم ارتدکسی را مورد چالش جدی قرار دهند.لاکلاو و موفه از یک سو، به چالشی بنیان کن علیه رویکرد های «تقلیل گرا، جوهرگرا و جهان شمول» برخاستند و از سوی دیگر، به نقد آموزهای مبتنی بر برداشتی خاص از جامعه روی آوردند: آموزه هایی که جامعه را از دریچه عناصر مستقلی و دارای هویتی خاص مورد تحلیل و تعریف قرار می دهند (جوهرگرایی عناصر) و بدین ترتیب، افقی فراسوی مارکسیسم ارتدوکسی، فراساختگرایی و هرمنوتیک گشودند. با این هدف، این دو متفکر نقطه عزیمت تئوریک خویش را بر شماری از جریان های نظری و فلسفی نظیر: واسازی دریدا، تبارشناسی و دیرینه شناسی فوکو، روانکاوی لاکان، پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر، پراگماتیسم رورتی، زبانشناسی و نشانه شناسی مدرن (سوسور، بارتز و ...)، رهیافت فراتحلیلی ویتگنشتاین و هژمونی گرامشی بنا نهادند.
هژمونی در سیاست بین الملل؛ چارچوب مفهومی، تجربه تاریخی و آینده آن
حوزه های تخصصی:
نخستین بار در دهه سوم قرن بیستم از مفهوم هژمونی برای تحلیل سیاست داخلی استفاده شد و پس از دهه 1960 در تحلیل سیاست بین الملل مورد توجه قرار گرفت. در دهه 1970 نظریه پردازان اقتصاد سیاسی بین المللی آن را به عنوان یک مفهوم محوری به کار گرفتند اما از دوره پس از جنگ سرد مجادلات عمده بر سر آن در گرفته است. در این نوشته، هژمونی به عنوان یک مفهوم مهم در نگرش ها و نظریه های مختلف روابط بین الملل و مؤثر در عرصه سیاست بین الملل مد نظر قرار گرفته و تلاش شده است تا با بررسی دیدگاه های مطرح درباره آن، منطق حاکم بر ظهور، کارکرد، تداوم و افول یک قدرت هژمون بیان گردد و سپس وضعیت کنونی سیاست بین الملل و ادعاهای موافق و مخالف هژمونی امریکا در دهه های اخیر عرضه شود.
آشفتگى معنایى تروریسم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۵ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
تروریسم یکی از واژههای مبهم در عرصه بینالمللی است که به علت پیچیدگی مفهوم و مصادیق آن با نوعی «بحران معنا» در تعریف و تحدید قلمرو آن مواجه هستیم. تعاریفی که از تروریسم و ابعاد آن ارائه شده بیش از آنکه منطبق بر عینیتگرایی و پذیرش دوگانگی ارزش / واقعیت باشد، برگرفته از برساختههای گفتمانی و تبلیغی است. در شرایط بحران معنا در معرفی تروریسم چند پرسش اساسی مطرح میشود: چه چیزی تروریسم را از سایر اشکال منازع? خشونت آمیز متمایز میسازد؟ چرا خشونت یک دولت یا گروه تروریستی و خشونت گروه یا دولتی دیگر پاد تروریستی معرفی میشود؟ چرا برخی گروهها و افراد در یک زمان «مبارزان آزادی» معرفی میشوند و همان گروهها، با حفظ ایدئولوژی افراطی خود، در زمان دیگر و در شرایط سیاسی دیگر «تروریست» نامیده میشوند؟ هدف مقاله حاضر، بررسی و تبیین ایدهها و مشکلات اصلی موجود در روند مفهوم سازی تروریسم در دو گفتمان رسمی ـ سیاسی و علمی ـ آکادمیک است.
سوژه و قدرت: تحلیل چگونگی شکل گیری ذهنیت در مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه سوژه و قدرت یکی از موضوعات محوری در مطالعات فرهنگی است. در سنت مطالعات فرهنگی، حداقل دو نوع نگاه به این رابطه دیده می شود. در رویکرد اول این رابطه جبری و یک سویه است. بر اساس این رویکرد، ذهنیت سوژه ها به نحوی موفق توسط گروه های قدرتمند جامعه شکل می گیرد. اما در رویکرد دوم رابطه یاد شده باز است به طوری که سوژه ها امکان مقاومت در برابر معانی مرجح گفتمان های حاکم را دارند، لذا، باز تولید امری از پیش معین نیست. در این مقاله نشان داده می شود که هر دو رویکرد گرفتار نوعی جزم اندیسی اند. رویکرد اول بازتولید ایدئولوژیک و رویکرد دوم مقاومت سوژه های اجتماعی را امری مسلم پنداشته اند. ادعای این مقاله آن است که هر چند رابطه گفتمان های قدرت و سوژه ها رابطه ای یک سویه نیست اما مفهوم دسترسی گفتمانی، حداقل در شرایط برخی جوامع نظیر جامعه ایرانی بسیار اساسی است. به عبارت دیگر، فارغ از دغدغه های نظری، باید رابطه میان گفتمان های حاکم و سوژه ها را به نحوی مورد آزمون قرار داد.
اقتصاد سیاسی هژمونی چند جانبه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک صحیح از مفاهیم قدرت و هژمونی امری ضروری است. این درک و فهم به ویژه در ارتباط با ایالات متحده آمریکا اهمیت بیشتری دارد زیرا این کشور تاثیرات بسیار مهمی بر روند تحولات نظام اقتصاد سیاسی جهانی برجای گذارده و همچنان تاثیرگذارترین کشور است. فرضیه های متعددی در پی شناخت و معرفی هژمون جدید، یعنی هژمونی فراملیتی جهانی سرمایه و یا بازگشت به هژمونی آمریکا برآمده اند؛ بازگشتی که تحت عناوینی همچون هژمونی طلبی، بازسازی هژمونی و یا همچنین تثبیت هژمونی آمریکا ازآن یاد می شود. اما بدون این درک و فهم صحیح نمی توان به خوبی نسبت به «واقع گرا» یا «رویایی» بودن چنین فرضیه هایی قضاوت کرد. نوشتار حاضر، تلاش دارد در چهارچوب رویکرد اقتصاد سیاسی بین الملل و ادبیات موجود در این حوزه مطالعاتی اقدام به سنتز مفهوم هژمونی در پارادایم نئولیبرالیستی نهادگرا مبتنی براصل وابستگی متقابل و در پارادایم ماتریالیستی گرامشین نماید. سپس، با ارایه برخی نارسایی های موجود در این مفهوم سازی ها « چندجانبه گرایی» را به عنوان اصل بنیادین هژمونی توضیح می دهد. بدین ترتیب، چنانچه ضرورت «همکاری کثرت گرا» از سوی نئولیبرالیست های نهادگرا در دوران « نظم پس از هژمونی» را و چه مفهوم «هژمونی فراملیتی سرمایه» در جهان را آن گونه که پیروان مکتب گرامشی بیان می دارند، ملاک تحلیل نظام اقتصاد سیاسی جهانی قرار دهیم، به اصل چندجانبه گرایی به عنوان بنیان این سنتز خواهیم رسید. یعنی هرگونه تلاش برای ظهور هژمونی جدید و یا بازسازی هژمونی و یا تثبیت آن در نظام اقتصاد سیاسی جهانی بدون تکیه براصل چندجانبه گرایی غیرممکن است.
سه مناظره در تحلیل جایگاه آمریکا در سیاست بین الملل
حوزه های تخصصی:
"با افول اتحاد جماهیر شوروی، پایان جنگ سرد و فروافتادن نظام دوقطبی در روابط بینالملل، ایالات متحدة امریکا به عنوان تنها ابرقدرت نظامی و اقتصادی رقابتناپذیر در جهان قد برافراشت. با این وجود، بحثها در خصوص وضعیت کنونی نظام بینالملل و چگونگی بازیابی نظم جهانی همچنان جریان دارد. آنچه میتوان اذعان داشت این است که قطع نظر از ساختار، شکل و صورتبندی هرگونه نظم تازهای در جهان، امریکا به عنوان تنها قدرت مسلط موجود جهان، در چنین نظمی نقش مهم و حیاتی خواهد داشت.
هر یک از مناظرههای سهگانه در این نوشتار مقاصد و نقش امریکا در سیاست بینالملل را در گذشته و حال به نحوی جداگانه ترسیم مینماید. در مناظرة نخست که به نحلة فکری موسوم به نومحافظهکاران در امریکا متصف میباشد، با بهرهگیری از نگرشی تاریخی به تلاش برای توجیه نمودن نظم نوینی برپایة موقعیت منحصر به فرد هژمونیک برای امریکا پرداخته شده است.
مناظرة دوم نیز از منظری تاریخی و با نگاه به پیشینة مداخلات استعمارگرایانه، به نقد ماجراجوییهای امریکا در نقاط مختلف جهان از سدة 19 میپردازد. از نگاه این دسته، امریکا با هدف تحمیل ارزشهای مسیحی ـ پروتستانی و دستیابی به سهم بیشتر در بازارهای جهانی، مداخلات و دستاندازیهای خود را صورت داده است.
مناظرة سوم با تلاش برای در پیش گرفتن یک زمینة فکری بینابین، در عین وارد کردن ایراد و انتقاد به رویکردهای یکجانبهگرایانة جورج دبلیو بوش و زیانبار دانستن آن برای منافع ملی امریکا در جهان، بهرهگیری از مناسبات چندجانبه و نهادهای بینالمللی را برای تحقق یافتن رهبری امریکا در سیاست جهانی توصیه میکند.
"
تحلیلی از زندگی روزمره دانش آموزان در مدارس تهران
حوزه های تخصصی:
بر اساس اسناد و بخش نامه های موجود، نظام آموزش و پرورش ایران درصدد پرورش نوع خاصی از سوژه های سیاسی و مذهبی است. در این مقاله سعی شد تا نحوه حضور نهادی ایدئولوژیک نظیر آموزش و پرورش در مدارس و خلاقیت دانش آموزان در مصرف فضای ایدئولوژیک آن بررسی شود. بر اساس یافته های این تحقیق که به شیوه کیفی در مدارس دولتی و پسرانه منطقه دوازده و منطقه یک تهران انجام شده به نظر می رسد که عدم انطباق دو سطح تولید پیام های ایدئولوژیک و سطح مصرف یا رمزگشایی پیام ها وجه مسلط رابطه میان نهاد مدرسه و مخاطبان آن است. وضعیت یاد شده محصول دو پدیده مقاومت یا بی اعتنایی دانش آموزان نسبت به پیام های ایدئولوژیک در مدرسه است. در اینجا گفتمان سیاسی– مذهبی حاکم، گفتمانی ناکارآمد و گاه در نزاع گفتمانی عرصه را به گفتمان های رقیب واگذار نموده است.
تلویزیون و هژمونی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سریال نرگس یکی از موفق ترین و پربیننده ترین سریالهای تلویزیونی سال 85 بود که با استقبال مردم و منتقدان رو به رو شد. این مقاله حاصل پژوهشی تجربی درباره نحوه تفسیر و رمزگشایی این سریال از سوی مخاطبان (زنان) است. مبنای نظری این پژوهش رویکرد مطالعات فرهنگی در مطالعه تلویزیون و مخاطبان آن است، رویکردی که با تکیه بر نظریه هژمونی گرامشی و هال برنامه های تلویزیون را تلاشی در جهت باز تولید هژمونی و «ایدئولوژی ارگانیک» بلوک قدرت تلقی می کند. از این منظر، برنامه های تلویزیون آکنده از ارزشها و معناها و ایده های خاص هستند، اما مخاطبان به سبب آنکه جایگاههای متفاوتی را در ساختار اجتماعی اشغال کرده و به گفتمانهای متفاوتی دسترسی دارند، قرائتهای متفاوتی از «خوانش مرجح» برنامه های تلویزیون به دست می دهند. در این مقاله، ابتدا با استفاده از روش تحلیل ساخت گرایی - نشانه شناختی خوانش مرجح یا قرائت مسلط سریال نرگس تشریح شده است؛ سپس قرائتهای متفاوت مخاطبان از این سریال تحلیل شده است. تحلیل قرائتهای زنان نشان می دهد که آن گروه از زنان که به زندگی روزمره خود (مسایلی چون خرید، مد، آرایش، تفریح، فراغت و غیره) اهمیت بیشتری می دهند، گرایش کمتری به پذیرش خوانش مرجح سریال دارند و اغلب با تضادها و تعارضهای هویت چند پاره «نسرین» احساس هم ذات پنداری می کنند. برعکس، زنانی که با «نرگس» هم دلی دارند، با تماشایی این سریال به دنبال رهایی از هر گونه تناقض و تعارض و نیز دستیابی به نوعی تسلی هستند.
تصاعد بحران امنیتی در دوران عملیات پیشدستانه در عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
آموزة "عملیات پیشدستانه" با هدف دگرگونی در ساختار رژیم های حاکم بر منطقه، تحت پوشش مبارزه با تروریسم پس از 11سپتامبر2001 در دستور کار واشنگتن قرارگرفت که حمله به افغانستان سرآغاز آن بود. پیروزی زود هنگام و سقوط طالبان موجب شد تا با وجود مخالفت های همه جانبه، عراق در یک ائتلاف نمادین اشغال گردد. واقعیات، ابهامات ژئوپولیتیکی صحنه عراق و واکنش منفی بازیگران باعث شد تا فضای منطقه ای و جهانی به گونه ای شکل گیرد که سراب سیاست "امپراتوری جویانه" آمریکا به فرآیند معطوف به چندجانبه گرایی مبدل گردد. اکنون با گذشت 5سال از این عملیات و تحمل خسارات بیش از انتظار، دکترین مزبور و اقدامات اعمالی در فرایند"دموکراسی سازی" و "امنیت سازی" فاقد مطلوبیت های مورد انتظار بوده و موجب تصاعد بحران امنیتی در عراق و منطقه گشته است. هدف نوشتار حاضر تحلیل این روند می باشد و به نظر می رسد، سیاست تعامل سازنده بین ایالات متحِده و ج.ا.ایران راهبرد اساسی برای برون رفت از این بن بست و برقراری ثبات و امنیت پایدار در منطقه می باشد که به دلیل ذاتی بودن نظام سلطه، تحقق این امر دور از انتظار است.
نظریه گفتمان لاکلا و موفه ابزاری کارآمد در فهم و تبیین پدیده های سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان همة نظریهپردازان گفتمان، نظریة لاکلا و موفه جایگاهی خاص دارد؛ از آن که این دو اندیشمند بهتر از دیگران توانستهاند نظریهای را که ریشه در زبانشناسی دارد به عرصة فرهنگ، اجتماع و سیاست بکشانند. آنها با ارائة صورتبندی نظاممند از نظریة گفتمان به وسیلة ایجاد زنجیرة به هم پیوسته از مفاهیم جدید، ابزاری کارآمد برای شناخت و تبیین پدیدههای سیاسی به دست دادهاند. در عینحال گستردگی مولفهها و تکثر مفاهیم در نظریة لاکلا و موفه موجب شده است بیشتر مطالب موجود در تبیین این نظریه، به نوعی در دام پراکندگی و عدم انسجام گرفتار آید. میکوشد با ارائة دستهبندی منسجم و منظم از مولفههای نظریة گفتمان این دو اندیشمند به وسیلة برجستهسازی مفاهیم اصلی و قرار دادن سایر مفاهیم و مولفهها ذیل آنها و نیز ارائة مدل، فهم و چگونگی بهکارگیری این نظریه را در موضوعات گوناگون سیاسی - اجتماعی در قامت یک چارچوب نظری علمی تسهیل نماید.
انقلاب اسلامی ایران و نظام اقتصاد سیاسی بین الملل جدید
حوزه های تخصصی:
در اوایل دهه ی 1970 و در پی دگرگونی در سازمان تولید و سرمایه، نظام اقتصاد سیاسی بین الملل کلاسیک به نظام جدیدی گذار نمود که در ادبیات اقتصاد سیاسی به نظام اقتصاد سیاسی بین الملل جدید، معروف است. انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 و در میانه ی عمر این نظام به وقوع پیوست. این انقلاب بر آن بود، ایدئولوژی خود را به همه ی وجوه امر بین المللی، بسط دهد. یکی از این عرصه ها، نظام اقتصاد سیاسی بین الملل است که انقلاب اسلامی خواهان جایگزین کردن مفهوم «انسان اقتصادی» با «اقتصاد انسانی» در آن بود. نوشته ی پیش رو در پی آن است که دریابد گذار این دیدگاه به عرصه ی عمل چگونه بوده است. از این رو، پرسش آغازین پژوهش حاضر این است که، تاثیر انقلاب اسلامی بر نظام اقتصاد سیاسی بین الملل جدید به چه صورت بوده است؟ فرضیه ی نگارندگان این است که، انقلاب اسلامی ایران با ایجاد بلوک یا بلوک های تاریخی ضدهژمون، نظام مذکور را به چالش کشید. ضمن شناسایی وجوه این نظام، جهت گیری ضدهژمونیک انقلاب اسلامی و تلاش آن برای ایجاد بلوک یا بلوک های تاریخی ضدهژمون را رصد خواهیم نمود و آنگاه خواهیم گفت؛ که به دلیل تشتت هرمنوتیکی در عرصه ی ایدئولوژیک، قوت ابزارهای هژمونی مسلط و عدم درک یکپارچه و اجماعی از این فرایند، انقلاب اسلامی نتوانست سبب تحول این نظام به نظامی جدید و متفاوت شود. رهیافت این نگاشته، رهیافتی نئوگرامشیانیستی است که بر عقاید آنتونیو گرامشی و رابرت کاکس مبتنی است .
ضوابط شفاف و غیرشفاف در تولید برنامه های دینی تلویزیون ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله از میان سه منظر برای بررسی تلویزیون یعنی مخاطبان، محتوای برنامه و نظام تولید، منظر سوم مورد تأکید قرار گرفته و با بررسی نظام تولید برنامه های دینی تلویزیون، تلاش شده است تا ضوابط شفاف و غیرشفاف برنامه های دینی به عنوان بخشی از نظام تولید تبیین گردد. بستر یا چهارچوب نظری این بررسی تئوری های مرتبط با اقتصاد سیاسی رسانه است که مفاهیمی همچون مالکیت، اقتصاد سیاسی و هژمونی را در نظام تولید و کنترل از طریق ضوابط مؤثر می داند. روش دستیابی به این مقصود، مطالعه کیفی بوده است که در آن از سویی اسناد سازمان صدا و سیما بررسی شده و از سوی دیگر با دست اندرکاران تولید برنامه های دینی در سطوح مختلف، مصاحبه عمقی صورت گرفته تا از مجموع آن بتوان به چشم اندازی در این رابطه دست یافت. از مجموعه مباحث می توان نتیجه گرفت که ضوابط برنامه های دینی در ابتدا صرفاً شامل نبایدهای حوزه های مختلف دینی اعم از اعتقادات، اخلاق و احکام می شود، اما در ادامه ضوابط خودساخته ای در برنامه های دینی ساری و جاری می شود که تثبیت هژمونی مورد نظر را به ذهن متبادر می سازد.
اهداف کوتاه مدت و بلند مدت ایالات متحده آمریکا در تهاجم نظامی به افغانستان
حوزه های تخصصی:
حادثه یازدهم سپتامبر سر فصل جدیدی بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا بود. این حادثه را می توان بزرگترین اعتراض به سیاست های ایالات متحده دانست. دولت آمریکا با این استدلال که مورد تهاجم عملیاتی تروریستی قرار گرفته، دفاع را حق خود دانست. از همان روزهای اول، انگشت اتهام به سوی شبکه القاعده متوجه شد. سپس دولت آمریکا با ارائه اسنادی این گروه را مسئول حوادث دانست و در مدت زمانی کوتاه نیروهای خود را برای حمله به افغانستان، مقر این گروه آماده نمود و با همکاری جامعه جهانی تحت عنوان مبارزه با تروریسم، توانست این کشور را به راحتی و در مدت زمانی کوتاه اشغال نماید. ایالات متحده تلاش کرد واقعه ی 11 سپتامبر را، ابزاری برای دستیابی اهدافش در سطح جهان تبدیل نماید. مبارزه با تروریسم و تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان را می توان به عنوان هدفی کوتاه مدت و دستاویزی برای هدف طولانی مدت این کشور برشمرد، اما آمریکا ورای مبارزه با تروریسم هدف بلندتری را دنبال می کرد. تثبیت هژمونی بر نظام جهانی را می توان به عنوان هدف بلند مدت ایالات متحده در تهاجم نظامی به افغانستان دانست که در سایه دست آویز قرار دادن هدف کوتاه مدتش درصدد دست یابی به آن بود. دولت آمریکا طی دکترینی پس از حادثه 11 سپتامبر جهان را به دو قطب دوست و دشمن تقسیم نمود تا بدین وسیله در جهت پایه گذاری و تثبیت هژمونی کشورش گام بردارد. افغانستان از ویژگی های ژئوپلیتیک ویژه ای برخوردار بود که ایالات متحده می توانست با حضور در آن به بهانه شعار مبارزه با تروریسم و بهره گیری از پتانسیل های این کشور راه را برای هدف بلند مدتش یعنی تثبیت هژمونی بر جامعه جهانی هموار سازد.
تحلیل گفتمان محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری دور دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقالة پیش رو سعی بر آن است تا با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی، گفتمان ارائه شده از سوی محمود احمدی نژاد، نامزد دور دهم انتخابات ریاست جمهوری، تحلیل شود. روش به کارگرفته شده جهت استخراج دال های این گفتمان تحلیل بینامتنی و بیناگفتمانی پیشنهادی در روش ـ نظریة فرکلاف است. در ادامه دال های استخراج شده در چهارچوب نظری یعنی روش ـ نظریة لاکلاو و موفه قرار گرفتند تا با ارائة تصویری کلی ما را در فهم چگونگی مفصل بندی دال ها در کنار یکدیگر، نحوة تعریف و بازتعریف دال ها توسط دال مرکزی، چگونگی انسجام آن ها حول دال برتر و نیز ایجاد مرزهای ضدیتی به منظور غلبة هژمونیک بر سایر گفتمان های موجود در این عرصه یاری نمایند. دال برتری که به این گفتمان انسجام بخشیده و سایر دال ها را حول خود مفصل بندی کرده مدیریت مردمی است.
تقابل شرق و غرب: مطالعه هویت دوگانه در رمان بنیاد گرای ناراضی اثر محسن حمید(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به بررسی چگونگی تقابل هویت شرقی و غربی در رمان«بنیاد گرای ناراضی» اثر محسن حمید، رمان نویس پاکستانی- آمریکایی، می پردازد که در آن شخصیت اصلی هویتی جهان-بومی که واژه ای جدید است که بوسیله ی محققین پسا استعماری به منظور نشان دادن تضادمداوم و تقابل بین هویت جهانی و بومی موجود در مهاجرین ابداع شده است. این مقاله بر اساس نظریه های پسا استعماری ادوارد سعید، فانون و هومی بها بها به بررسی هویت در رمان فوق می پردازد. هدف مطرح کردن سوالی است که به نظر ساده و تمسخر آمیز می رسد و آن اینکه قیمت انسان در ساختن یک امپراطوری چقدر است؟ به علاوه در این مقاله به بررسی این نکته می پردازد که هویت انسان ها در یک محیط فرهنگی کاملا بیگانه ( با فرهنگ اصیل خود) با چه چالش ها و مشکلات غامض و خطر های فرهنگی روبرو می شود. هویت باید ثابت باشد، حال آنکه بر اساس این رمان هویت افراد هویتی جهان- بومی و درمعرض خطر است که البتهدلیل آنتضادفرهنگیموجود است که در آن هویت و فرهنگ افراد به سود هژمونی(سلطه و فرهنگ برتر) در معرض تغییر قرار می گیرد. این رمان هم صدا با جمله معروف ادوارد سعید که :«شرق باز می نویسد» ، واکنشی به گفتمان و استیلای استعماری از سوی پاکستان (به عنوان نماد شرق) است که مشوق استعمار زدایی یا استعمار ستیزی است. به علاوه این رمان انعکاسی از تاسف و نگرانینویسنده به برچسب تروریست نسبت داده شده به مسلمانان است که البته دلیل اصلی آن تفسیر جبر موجود درراه رسیدن به هژمونی یا به عبارت دیگر سلطه برتر است که تحت عنوان جهانی شدن به افراد معرفی می شود.
نظریة تحلیل گفتمان لاکلا و موف و نقد آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظریة تحلیل گفتمان لاکلا و موف درکتاب هژمونی و استراتژی سوسیالیستی ازجمله نظریات جدیدی است که با بسط نظریة معنایی متشکل از مجموعه ای از مفاهیمِ به هم مرتبط و ایجاد ساختاری نظامند از آنها توانسته به تبیین، تحلیل عملکرد پدیده های اجتماعی ـ سیاسی و نیز ارتقای ظرفیت پیش بینی، پیش گویی و تحول آفرینی در جوامع دست یازد. تحلیل گفتمان در بعد نظریة معنایی ریشه در زبان شناسی ساختارگرای سوسوری و در جهت نظریة اجتماعی، نظریه ای ترکیبی است و ریشه در اندیشه های افرادی مانند دریدا، فوکو، مارکس و گرامشی دارد. با این حال، این نظریه کاستیهایی دارد ازجمله فقدان ابزار کارآمد زبانی برای تحلیل و تشریح منازعات معنایی. شناسایی تعریف گفتمان و ارائة مفاهیم، مبانی فلسفی هستیشناختی و معرفت شناختی آن و درنهایت طرح انتقادات وارد بر آن ـ از چشم انداز حکمت اسلامی ـ ازجملة اهداف این مقاله است.