مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
چندجانبه گرایی
حوزههای تخصصی:
درک صحیح از مفاهیم قدرت و هژمونی امری ضروری است. این درک و فهم به ویژه در ارتباط با ایالات متحده آمریکا اهمیت بیشتری دارد زیرا این کشور تاثیرات بسیار مهمی بر روند تحولات نظام اقتصاد سیاسی جهانی برجای گذارده و همچنان تاثیرگذارترین کشور است. فرضیه های متعددی در پی شناخت و معرفی هژمون جدید، یعنی هژمونی فراملیتی جهانی سرمایه و یا بازگشت به هژمونی آمریکا برآمده اند؛ بازگشتی که تحت عناوینی همچون هژمونی طلبی، بازسازی هژمونی و یا همچنین تثبیت هژمونی آمریکا ازآن یاد می شود. اما بدون این درک و فهم صحیح نمی توان به خوبی نسبت به «واقع گرا» یا «رویایی» بودن چنین فرضیه هایی قضاوت کرد. نوشتار حاضر، تلاش دارد در چهارچوب رویکرد اقتصاد سیاسی بین الملل و ادبیات موجود در این حوزه مطالعاتی اقدام به سنتز مفهوم هژمونی در پارادایم نئولیبرالیستی نهادگرا مبتنی براصل وابستگی متقابل و در پارادایم ماتریالیستی گرامشین نماید. سپس، با ارایه برخی نارسایی های موجود در این مفهوم سازی ها « چندجانبه گرایی» را به عنوان اصل بنیادین هژمونی توضیح می دهد. بدین ترتیب، چنانچه ضرورت «همکاری کثرت گرا» از سوی نئولیبرالیست های نهادگرا در دوران « نظم پس از هژمونی» را و چه مفهوم «هژمونی فراملیتی سرمایه» در جهان را آن گونه که پیروان مکتب گرامشی بیان می دارند، ملاک تحلیل نظام اقتصاد سیاسی جهانی قرار دهیم، به اصل چندجانبه گرایی به عنوان بنیان این سنتز خواهیم رسید. یعنی هرگونه تلاش برای ظهور هژمونی جدید و یا بازسازی هژمونی و یا تثبیت آن در نظام اقتصاد سیاسی جهانی بدون تکیه براصل چندجانبه گرایی غیرممکن است.
«کاربرد مدل انسجام انجمنی در سیاستگذاری منطقه ای شرق آسیا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری منطقه ای مفهومی ارتباطی است. در این مدل پیوندهای منطقه ای بین دولت ها، شرکت های چندملیتی و نهادهای اقتصادی شکل می گیرد. این بازیگران بدون توجه به مولفه های اجتماعی و فرهنگی نمی توانند زمینه همکاری بادوام بین خود را به وجود آورند. به عبارت دیگر، منطقه گرایی نمی تواند بدون تقویت پیوندهای انجمنی میان مردم، گروه ها و جوامع پراکنده درون منطقه ای پیشرفت موثری داشته باشد.
این مقاله براساس تجارب منطقه گرایی در حوزه آسیای شرقی و آسیای جنوب شرقی تنظیم شده است. طبعا می تواند برای کشورهایی که در حوزه آسیای جنوب غربی قرار دارند؛ نیز موثر و کارساز باشد. انسجام انجمنی در آسیای شرقی توانست اولا «جهان شهرهای» متنوعی را بوجود آورد، ثانیا زمینه عبور از «همگرایی منفعلانه» به سوی «همگرایی فعالانه» را نیز فراهم سازد.
همگرایی فعالانه در فرآیندی انجام می شود که سیاست گذاری منطقه ای در روند کاهش و حذف موانعی باشد که مبادلات اقتصادی را در حوزه های تجاری و مالی بین کشورها فراهم سازد. از سوی دیگر عامل تقویت عناصر مشترک و همگرا میان شرکا و مجموعه هایی است که می توانند عامل تقویت مبادله بین بازیگران شوند. این امر از طریق بازار های منطقه ای و تبدیل آن به بازارهای جهانی شکل می گیرد.
در این مقاله تلاش می شود تا انسجام انجمنی در سیاست گذاری منطقه ای براساس مطالعات بین رشته ای تبیین شود. در چنین شرایطی می توان ترکیبی از «رهیافت های سازه انگاری» و «منطقه گرایی نهادی» را مورد استفاده قرار داد. نشانه های انسجام انجمنی را می توان در سازماندهی «شهرهای منطقه ای» و همچنین «شهرهای جهانی» ملاحظه نمود.
چند جانبه گرایی و روابط فراآتلانتیک در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر با طرح این سؤال که روی کار آمدن اوباما و اتخاذ سیاست چندجانبه گرایی جدید چه دستاوردهایی در حل مسئله افغانستان برای دو سوی آتلانتیک به همراه داشته، به این پاسخ رسیده است که اتخاذ چنین سیاستی منجر به هر چه نزدیکترشدن دیدگاهها و ارائه راهکارهای مشترک و همکاری مؤثرتر دو سوی آتلانتیک در حل مسئله افغانستان شده است. از سوی دیگر، به نظر می رسد چندجانبه گرایی مؤثر در افغانستان زمانی به موفقیت دست خواهد یافت که سرمایه گذاری بزرگ اروپا از نظر «قدرت سخت» و تعهد بیشتر آمریکا به «قدرت نرم» را در پی داشته باشد.
ایران و ضرورت تشکیل پیمان دفاعی: رهیافت ها و فرایندها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انعقاد پیمان های دفاعی توسط بازیگرانی انجام می شود که دارای ویژگی کنش گری باشند. به عبارت دیگر، واحدهایی که در شرایط انفعال قرار دارند و یا فاقد ابزار و قابلیت موثری برای نقش آفرینی منطقه ای و یا دفاع از خود باشند، قادر نخواهند بود تا شرایط شکل گیری و سازمان دهی پیمان های دفاعی را به وجود آورند. این امر به مفهوم آن است که بازیگری قادر خواهد بود تا به انجام عمل تعیین کننده مبادرت نماید که از توانمندی لازم برای تاثیرگذاری بر محیط امنیتی خود برخوردار و از سوی دیگر دارای انگیزش های ایدئولوژیک، ژئوپلیتیکی و یا استراتژیک برای کنترل محیط امنیتی خود باشد.ایران در زمره کشورهای منطقه ای محسوب می شود که در گذشته تاریخی خود از نقش آفرینی محیطی برخوردار بوده است. با بازیگران مختلف به گونه ای تعامل برقرار کرده که نتایج موثر و پایداری برای امنیت و بقای سیاسی کشور به وجود آورده است. این امر را می توان انعکاس روح ملی ایران در فضای منطقه دانست. اگرچه قابلیت های دفاعی جمهوری اسلامی ایران به گونه ای مرحله ای رشد داشته است، اما این امر را نمی توان به عنوان تنها مولفه ارتقای قابلیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران دانست. سازماندهی پیمان های دفاعی در چارچوب «رهیافت نئورئالیسم تدافعی» و اصل «موازنه تهدید» مورد توجه قرار میگیرد. از آنجایی که در محیط منطقه ای ایران تضادهای امنیتی متقاطع وجود دارد، از این رو، بهره گیری از پیمان دفاعی بیشترین مطلوبیت را برای ایران ایجاد میکند
عناصر و روندهای موثر بر نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر تصویری از رهیافت های گوناگون فکری در روابط بین الملل معاصر را که در صدد بررسی ساختار های نظم و ترسیم افق آینده هستند، ارائه و سپس آنها را ارزیابی و تحلیل خواهد نمود. پرسش بنیادین مقاله، این است که امروزه در سیاست جهانی چگونه نظامی حاکم است و چگونه نظمی آن را به پیش می برد؟ کدام یک از گزینه های مطرح از جمله لیبرالیسم، نظام تک قطبی، ایده برخورد تمدن ها، جهاد در مقابل نظام نو استعماری غرب و یا نظام آنارشی گونه به بهترین وجه می تواند ترسیم کننده چشم انداز نظام سیاست جهانی در آینده باشد؟ آیا هر کدام از این موارد به تنهایی می توانند سرنوشت فعلی ساختار جهانی را رقم بزنند یا اینکه هر کدام از آنها قسمتی از پارادایم نظام معاصر جهانی محسوب می شوند که با قرار گرفتن در کنار یکدیگر می توانند پاسخگوی سوال های مربوط باشند. ایده نوشتار حاضر این است که هر بحثی راجع به نظم جهانی باید دربرگیرنده چهار وجه گوناگون باشد: موازنه نظامی و سیاسی قدرت، تقویت نهادهای بین المللی و پیدایش حاکمیت جهانی، تاکید بر ارزش های مشترک فکری انسانی در سطح جهانی و تبیین و تعیین ساختار اقتصاد سیاسی جهانی درباره تولید، مالیه و توزیع. با توضیح این موارد مقایسه مختصری از نظم فعلی در مقابل نظم های گذشته در ساختار نظام جهانی صورت می گیرد و در نهایت توصیه هایی نیز برای پیشبرد نظم آینده جهانی ارائه می گردد.
پیامدهای بی ثباتی امنیتی بر موازنة قدرت در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات اخیر در خاورمیانه را می توان به عنوان محور اصلی تغییر در موازنة قدرت منطقه ای دانست. هرگونه جابجایی در ساختار قدرت سیاسی کشورهای منطقه ، دارای پیامدهای راهبردی برای کشورهای مختلف خواهد بود. به عبارتی دیگر، جابجایی قدرت و رهبران سیاسی در خاورمیانه نه تنها منجر به ایجاد خلاء قدرت در محیط منطقه ای می شود بلکه می توان آن را زمینه ساز دگرگونی های بنیادی تری در حوزة امنیت منطقه ای دانست. بنابراین تحولات مربوط به بهار خاورمیانه بر معادلة قدرت و موازنة منطقه ای خاورمیانه و خلیج فارس تأثیرگذار خواهد بود. در این فرایند کشورهایی همانند عربستان و ترکیه در صدد برآمدند تا بر موازنة منطقه ای تأثیر به جا گذارند. آنان تلاش دارند تا نقش ایران در برقراری امنیت منطقه ای در خاورمیانه را کاهش دهند. به طور کلی کشورهای عربستان، ترکیه و اسرائیل را می توان به عنوان اصلی ترین رقبای ژئوپلیتیکی ایران در خاورمیانه دانست. به همین دلیل است که آنان از یک سو در صدد تغییر در موازنة قدرت منطقه ای علیه جمهوری اسلامی ایران هستند، از سوی دیگر، تلاش می کنند تا موج های جدید نوگرایی را در حوزة شکل بندی های قدرت منطقه ای تحت تأثیر قرار دهند. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و تکیه بر منابع کتابخانه و منابع الکترونیکی در پی تبیین پیامدهای بی ثباتی امنیتی بر موازنة قدرت درخاورمیانه بر اساس تغییر در مدل موازنة قدرت منطقه ای و بین المللی میباشد. یافته های مقاله حکایت از این دارد، اگرچه جلوه های هستی شناسانة تحولات خاورمیانه براساس بیداری اسلامی مورد توجه قرار می گیرد، اما کشورهایی که نقش رقیب منطقه ای ایران را ایفا می نمایند، درصدد تغییر در موازنة قدرت منطقه ای هستند. این امر در میان مدت ژئوپلیتیک خلیج فارس و خاورمیانه را تحت تأثیر قرار می دهد. این تحولات توانسته است فرصت های نوین و همچنین چالش های جدید برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به وجود آورد.
ملاحظات امنیت ملی و غرب گرایی در سیاست خارجی ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به دنبال تبیین پیوند ملاحظات امنیت ملی با سیاست خارجی غرب گرایانه ترکیه است. بررسی تحولات سیاسی و روابط خارجی ترکیه و سلف آن امپراطوری عثمانی طی سده های اخیر نشان می دهد دو دغدغه امنیت ملی در جهت دهی به سیاست خارجی این کشور نقش اساسی داشته است: سلطه خارجی و واگرایی داخلی. این دو موضوع که وابستگی نزدیکی به یکدیگر دارند، عمدتاً ریشه در ژئوپولیتیک خاص عثمانی/ ترکیه داشته اند. آنها باعث شده اند گرایش و اتکا به غرب به یک ویژگی غالب و دائمی سیاست خارجی جمهوری ترکیه طی سده اخیر تبدیل شود. برای غرب نیز حفظ ترکیه به مثابه یک متحد استراتژیک به منظور مهار قدرت های رقیب اهمیت اساسی داشته است.
تحول رهیافت موازنه قدرت در نظم های منطقه ای: هویت گرایی در برابر ساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موازنه منطقه ای یکی از الگوهای امنیت سازی در رهیافت واقع گرایی، نوواقع گرایی و مکتب انتقادی است. باری بوزان دو نوع موازنه را در سازماندهی امنیت منطقه ای ارائه می دهد. وی بر این اعتقاد است که موازنه قدرت به موازات موازنه هویت انجام می گیرد. سازماندهی موازنه منطقه ای به عنوان یکی از ضرورت های امنیتی در شرایط و محیط های بحرانی تلقی می شود. چنین فرایندی در حوزه خاورمیانه و خلیج فارس از اهمیت ویژه ای برخوردار است. موازنه منطقه ای در شرایطی دارای مطلوبیت است که زمینه های بحران سازی منطقه ای وجود داشته باشد. می توان بر این امر تأکید داشت که بحران یکی از واقعیت های محیط منطقه ای در خلیج فارس و خاورمیانه محسوب می شود. برای عبور از بحران نیاز مشهودی به سازماندهی موازنه منطقه ای وجود دارد. قدرت های بزرگ یکی از اصلی ترین نیروهای تأثیر گذار در توازن منطقه ای می باشند. این امر، انعکاس شاخص ها و نشانه هایی محسوب می شود که قدرت های بزرگ در کنترل محیط، حوادث، منابع و بازیگران منطقه ای ایفا می نمایند. منطقه گرایی و توازن منطقه ای به مفهوم آن است که در هر نظام منطقه ای به موازات نقش آفرینی بازیگران منطقه، بازیگران دیگری نیز به کنشگری مبادرت می نمایند. بر هم خوردن موازنه قوا را می توان انعکاس تحولاتی دانست که ناشی از اقتصاد جهانی، سیاست جهانی، فناوری های تأثیرگذار در حوادث جهانی و ابزارهای قدرت بازیگران در سطح فراملی و فرامنطقه ای است. به هر میزان فناوری از تحول بیشتری برخوردار شود، زمینه برای تغییر در معادله توازن قوا به صورت بیشتر و فراگیرتری ایجاد می شود.
بنیادهای امنیتی سیاست خارجی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در صدد ارائه پاسخ به یک تحول مبنایی در سیاست خارجی چین است. سؤال اصلی این است که چرا با گذشت زمان علایق ایدآلیستی در سیاست خارجی چین کمونیست به حاشیه رفته است؟ فرضیه مقاله این است که شکنندگی امنیت ملی عاملی کلیدی در تقویت نشانه های عمل گرایی در سیاست خارجی چین بوده است. این شکنندگی معلول بقای تهدیدات امنیتی در سه سطح داخلی، پیرامونی و سیستمی است. از این رو، در هدف گذاری سیاست خارجی چین، نقش امنیت ملی بسیار پررنگ است. در این چارچوب، چین از نیروی انقلابی و تحول خواه به کنش گر محافظه کار و هماهنگ با نظم بین المللی جاری تبدیل شده است. چین اگرچه با یکجانبه گرایی آمریکا مخالف است، اما حاضر نیست برای مهار آن هزینه سنگینی بپردازد.
بنیادهای اقتصادی سیاست خارجی ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سده بیستم و به ویژه با ورود به عصر جهانی شدن، دغدغه رشد و توسعه اقتصادی در جهت دهی به سیاست خارجی کشورها نقش مهمی داشته است، به نحوی که سیاست خارجی را به عرصه ای کلیدی برای پیشبرد پروژه مدرنیزاسیون و توسعه تبدیل کرده است. در میان کشورهای کمترتوسعه یافته، دو استراتژی مهم برای رسیدن به توسعه اقتصادی تجربه شده است: جانشینی واردات و توسعه صادرات. هریک از این استراتژی ها به اقتضای مبانی و اهدافی که دارند، بر سیاست خارجی تأثیر می گذارند. مطالعه در مورد نحوه ارتباط ملاحظات توسعه و سیاست خارجی در کشور ترکیه پیوند مذکور را به روشنی نشان می دهد. این کشور در هر دوره که به توسعه صادرات روی آورده به ویژه در دهه 1980 و دهه پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه گرایش پررنگی به اعتمادسازی و بهبود مناسبات در عرصه سیاست خارجی (به ویژه در قبال جهان غرب) نشان داده است. این قضیه ایده ارتباط هم سو بین توسعه اقتصادی و سیاست خارجی مسالمت جو را تقویت می کند.
ریشه های فرهنگی و ایدئولوژیک سیاست خارجی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متغیرهای فرهنگ و ایدئولوژی در تحلیل جهت گیری های سیاست خارجی چین کم تر به چشم می خورد. پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از: سیاست خارجی چین تا چه حد تحت تأثیر ملاحظات فرهنگی و ایدئولوژیک آن قرار دارد؟ در پاسخ استدلال شده است که سنت های فرهنگی، به ویژه آموزه های کنفوسیوسی، و علایق ایدئولوژیک مدرن شامل ناسیونالیسم و سوسیالیسم هم چنان نفوذ چشم گیری در هدایت سیاست خارجی چین، به ویژه در قبال قدرت های بزرگ، دارد. حتی خوداتکایی امنیتی و تمایلات اقتصادمحورانة چین در عرصة بین الملل به نحوی تحت تأثیر فرهنگ چینی هاست. رویکرد این پژوهش علّی تبیینی است و برای دفاع از فرضیة مذکور حتی الامکان از اطلاعات و داده های موجود استفاده خواهد شد.
چندجانبه گرایی؛ راهبرد چین در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصولاً استراتژی قدرت های بزرگ نوظهور، تعامل با کشورهای همسایه و قدرت های منطقه ای برای دستیابی به اهداف و مقاصد آینده است. این مفروض، در بررسی و تحلیل توانایی قدرت های نوظهور و پیش بینی رفتار آینده آنها مهم است. در حال حاضر، گمانه زنی های بسیاری در مورد نوع چینی که در آینده نزدیک شاهدیم، به ویژه اگر چین از همه کشورهای اقتصادی پیشی بگیرد، وجود دارد. هدف این پژوهش توصیف این مسئله با بررسی بهره برداری چین از استراتژی چندجانبه گرایی در روابط با همسایگان به ویژه چندجانبه گرایی چین در تعامل با کشورهای آسیای مرکزی است. نگارندگان بر این اعتقادند که چندجانبه گرایی چین در منطقه آسیای مرکزی رویکرد جدیدی نیست و چین درگذشته نیز تحت مفهوم تیانگ شیا و با توجه به دکترین سی یی و سیستم تجاری شاخه، از این استراتژی در روابط با همسایگانش بهره برده است. به منظور تأیید یا رد این فرضیه در این پژوهش پس از تعریف مفاهیم و اصول چندجانبه گرایی با روش توصیفی و تحلیلی استراتژی کلاسیک و نوین چین در آسیای مرکزی تجزیه وتحلیل می گردد.
کانادا در کشاکش قبض و بسط سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از اوایل قرن بیست و یکم به ویژه از زمان روی کار آمدن محافظه کاران، تغییرات و چرخش های اساسی در رویکردهای سیاسی و بین المللی کانادا به وجود آمد که دلالت بر گسست از سنت های اعتدال و چندجانبه گرایی و پیوست با رویه های افراطی، یکجانبه گرایی و تقویت نظامی گری در سیاست خارجی این کشور دارد. از این رو می توان از نوعی قبض و بسط در سیاست خارجی کانادا سخن گفت که تحت تأثیر سیاست داخلی در برهه های زمانی مختلف، موجب کشاکش میان گرایش به واقع گرایی و محافظه کاری از یک سو و گرایش به آرمان گرایی و لیبرالیسم از سوی دیگر شده است. این مقاله درصدد واکاوی ریشه های سیاسی و تبیین نمودهای قبض و بسط در سیاست خارجی کانادا است. بدین منظور ابتدا به تبیین و تحلیل مبانی سیاسی و راهبردی سیاست خارجی کانادا می پردازد و با ارزیابی کارشناسانه ای از عوامل تعیین کننده در شکل گیری و روند تحول تاریخی سیاست خارجی کانادا، نقاط عطفی که نمایانگر تناوب قبض و بسط در سیاست خارجی کانادا بوده است را شناسایی و تحلیل می نماید. سپس با تبیین سنت چندجانبه گرایی در تقابل با گرایش محافظه کاری در سیاست خارجی کانادا چنین نتیجه می گیرد که این کشور در حال انتقال از یک دوره انقباض و اقتدارگرایی متصلب و عمل گرایی تندروانه به دوران انبساط و بازسازی سنت چندجانبه گرایی است، هرچند که در مسیر این انتقال با چالش های سخت داخلی و خارجی مواجه است.
چالش راهبردی چین و ایالات متحده بر سر هژمونی جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رخدادهای تروریستی 11 سپتامبر 2001، امنیت ایالات متحده در نظام بین الملل را با چالش جدی رو به رو ساخت و آمریکا را وارد جنگ های پرهزینه و طولانی در افغانستان و عراق کرد. سپس بحران های مالی جهانی 2008، به رکود بی سابقه در آن کشور منجر شد. اقتصاد بحران زده آمریکا در وضعیت آسیب پذیرتری نسبت به گذشته قرار گرفت. از سوی دیگر جایگاه چین در اقتصاد جهانی در این سال ها ارتقا و نفوذ فرامنطقه ای آن کشور توسعه یافت. این نوشتار با به کارگیری نظریه های جابه جایی قدرت بر آن است به این پرسش پاسخ دهد که قدرت یابی چین در اقتصاد سیاسی بین الملل، چه تأثیری بر قدرت ایالات متحده داشته است؟ در این زمینه، نویسندگان به این نتیجه می رسند که قدرت یابی چین افول قدرت مالی ایالات متحده را تشدید کرد، اما از نظر سیاسی و امنیتی تأثیر چندانی بر قدرت ایالات متحده نداشته است و ضعف ایالات متحده بیشتر به اقتصاد کلان آن مربوط می شود.
رویکرد روسیه در قبال گسترش اتحادیه اروپایی به شرق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتحادیه اروپایی به عنوان موتور تغذیه کننده ثبات و امنیت اقتصادی - سیاسی قاره اروپا خواهان مشارکت همه دولت های اروپایی در روند همگرایی این اتحادیه است. روسیه نیز، در این راستا منافع حیاتی و نقش مؤثری را برای خود در قبال نهاد یاد شده تعریف نموده است. یکی از اهداف اتحادیه اروپایی نیز، بازگشت روسیه به روسیه اروپایی وخصوصیات اروپا محور خود است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر در چارچوب نظریه نهادگرایی نولیبرال نشان می دهد که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی الگویی از وابستگی متقابل میان روسیه و اتحادیه اروپایی در حال شکل گیری است و مواجهه روسیه با این اتحادیه درچارچوب اتخاذ رویکرد اقتصاد سیاسی به سیاست خارجی خود به ویژه در زمان پوتین قابل فهم است. در این راستا سیاست فدراسیون روسیه مبتنی بر سازگاری فرماسیون اقتصادی، نیروهای اجتماعی تأثیرگذار و منافع موجود درون این کشور با فضای بین المللی جهت بهره برداری از امکانات ساختار اقتصاد سیاسی جهانی و نهادهای فراملی نظیر اتحادیه اروپاست. برآیند این رویکرد تقویت و ترویج رابطه روسیه با اتحادیه اروپا پس از گسترش اتحادیه اروپایی به سوی اروپای مرکزی و شرقی بوده است.
آثار دوگانه گشایش اقتصادی بر سیاست خارجی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سؤال اصلی مقاله این است که چرا سیاست چین ضمن حمایت از وضع موجود سیستم بین الملل به رقابت هژمونیک با آمریکا روی آورده است؟ فرضیه این است که ماهیت گشایش اقتصادی در دوره پس از آغاز اصلاحات چنین آثار دوگانه ای در سیاست خارجی چین به دنبال داشته است. چین مجبور شده برای پیشبرد استراتژی اقتصادی اش در اقتصاد جهانی شده ادغام گردد و به تبع آن از نظم و ثبات بین المللی دفاع کند. اما این سیاست تا حدی جهت گیری توسعه طلبانه پیدا کرده و به رقابت هژمونیک با آمریکا تمایل یافته است. بر این اساس، در تبیین سیاست خارجی چین نشانه هایی از منطق های هر دو تئوری لیبرالیسم و رئالیسم دیده می شود. این مقاله چارچوب تجربی-تبیینی دارد و در تبیین فرضیه اش تلاش شده حتی الامکان از اطلاعات و داده های معتبر استفاده شود.
Trump and the Perspective of the US National Security Strategy; the Transition from Multilateralism to Unilateralism(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
210 - 229
حوزههای تخصصی:
Donald Trump, the forty-fifth president of the United States, entered the White House with a very different agenda and sought to redefine the pattern of US action and engagement in the international sphere. While rejection of Obama's policies, Trump has sought to alteration, the US foreign policy and security strategy at almost all levels and in this pathway has sought to change the strategic mechanisms of the United States. The present paper, through a brief review of the US National Security Strategy during Barack Obama's presidency, discusses the most significant signs of a possible transformation in the US National Security Strategy in the coming years. This survey is based on reports, documents and white House new president and decision makers' speech. The main question of the present article is what features of the Trump National Security Strategy in the coming years differentiate from Obama's strategy in 2008-2016, And its initial hypothesis focuses on the formulation of a national security strategy in a different framework than Obama's multilateralism, mainly as a form of moderate unilateralism, and based on ambiguous politics and, in particular, the Madman theory of Henry Kissinger as the main difference between Obama's declared strategy. <br /> <br />
بازشناخت راهبرد قدرت هوشمند دولت اوباما علیه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۹۵
341 - 368
«تحریم» یکی از سیاست های ثابت آمریکا از دولت جیمی کارتر تا دونالد ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران بوده است. هدف این مقاله بازکاوی تحریم های اعمالی علیه ایران در دوره اوباما با توجه به تحلیل مفهوم قدرت است. سؤال اصلی مقاله این است که اعمال قدرت در سیاست خارجی اوباما در قبال ایران چگونه بود؟ فرضیه نیز این گونه صورت بندی شده است که اعمال قدرت اوباما در برابر ایران بر بنیادهای قدرت هوشمند استوار بود. یافته های پژوهش نشان می دهد کاربرد قدرت هوشمند ازطرف اوباما متأثر از فضای پست مدرنیستی قدرت و پذیرش تحول در معنا و کاربرد قدرت بود. راهبرد قدرت هوشمند ترکیبی از کاربرد همه مؤلفه ها و عناصر قدرت سخت و نرم نظیر استفاده از ظرفیت های دیپلماتیک، دیپلماسی اجبار، قدرت فناوری های اطلاعاتی و سایبری، قدرت اقتصادی، قدرت فرهنگی، نهادگرایی بین المللی، اجماع سازی بین المللی، افکار عمومی و تصویرسازی بود. مواد خام این فرضیه با روش کتابخانه ای گردآوری و با روش تبیینی تحلیلی پردازش شده است.
نقدى بر کتاب جهان پسا آمریکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶ (پیاپی ۵۸)
35-54
کتاب جهان پسا آمریکایی ، نوشتة فرید زکریا، به مختصات تحولات در عرصة جهانی عمدتاً در حوزه های سیاسی اقتصادی می پردازد. نویسنده ظهور قدرت های اقتصادی چین، هند، و برزیل را جزو تغییرات مهم در ساختار نظام بین الملل می داند که عرصه را برای آمریکا تنگ تر کرده اند. این قدرت ها با استفاده از منابع داخلی در تعامل با محیط بیرونی، ضمن کسب قدرت اقتصادی، به امتیازخواهی های سیاسی روی آورده اند و قصد چشم پوشی از سهم خود را از کیک قدرت جهانی ندارند. زکریا به این پدیدة نوظهور «خیزش دیگران» می گوید. آمریکا در دورة پساجنگ سرد در مقایسه با رقبای راه بردی خود دچار افول نسبی شده است و راه حل زکریا برای بهبود نسبی وضعیت آمریکا در جهان پسا آمریکایی روی آوردن این کشور به چندجانبه گرایی و پذیرش محدودیت های ساختاری پیش روست. زکریا در این کتاب با ارائة شاخص های قدرت مادی و غیرمادی مانند اقتصاد، دیپلماسی سیاسی، قدرت اقناع کنندگی، و قدرت نرم درپی بهره گرفتن از شاخص های کمّی و کیفی برای اثبات مدعای خود است.
نارکو تروریسم و تاثیر آن بر چند جانبه گرایی کشورهای آسیای مرکزی
حوزههای تخصصی:
قاچاق مواد مخدر معضلات زیادی را برای جمهوری های آسیای مرکزی ایجاد کرده وخسارت های جانی و مالی چشمگیری را به وجود آورده است. سود و رونق زیاد این تجارت باعث شده تا گروه های تروریستی و افراطی مذهبی این منطقه به منظور تثبیت اقتدار و خرید تسلیحات مورد نیاز خود به این سمت سوق پیدا کنند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر قاچاق مواد مخدر و ترورهای سازمان یافته ناشی از این امر، به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و اطلاعات مورد نیاز را از مقالات -کتب کسب کرده است. در این چارچوب، سؤال اصلی پژوهش بدینگونه مطرح می شود که: نارکو تروریسم چه تأثیری بر چند جانبه گرایی کشورهای آسیای مرکزی می تواند داشته باشد؟ یافته های تحقیق که با استفاده از نظریه باری بوزان و ویور صورت گرفته بیان می دارد که استفاده کردن گروه های افراطی مذهبی- که در اغلب کشورهای آسیای مرکزی وجود دارند- باعث گسترش تهدید در ابعاد اقتصادی، سیاسی، امنیتی و اجتماعی شده اند. بنابراین جمهوری های آسیای مرکزی به منظور کنترل و مدیریت این مشکلات در صدد هستند که چند جانبه گرایی خود را در قالب سازمان های منطقه ای و فرامنطقه ای از جمله سازمان های همکاری آسیای مرکزی، کشورهای مشترک المنافع، سازمان پیمان امنیت جمعی و سازمان همکاری شانگهای، و نیز سازمان اکو به منظور از بین بردن تنش های موجود در بین آنها که در ادوار مختلف بوده است و همچنین ساقط کردن تهدیدهای نارکو تروریسم تقویت کنند.