مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
زندگی روزمره
حوزه های تخصصی:
"مفهوم پرسه زنی اگرچه در ایران چندان مورد استفاده قرار نگرفته است، اما میتواند توضیح دهنده بسیاری از پدیدههای فرهنگی باشد. در مقاله حاضر ابتدا شرحی کوتاه از تاریخچه پرسه زنی و معنای اختیار شده از آن ارائه میدهیم، سپس به توضیح شکلی از پرسهزنی، به مثابه سبک زندگی متمایز گروههای فرودست شهری در مراکز خرید میپردازیم. نتایج این مقاله به کمک روش کیفی و از طریق تکنیک مصاحبه و مشاهده به دست آمدهاست. نویسندگان معتقدند که مراکز خرید در پی ایجاد زندگی خاصی برای طبقات متوسط شهری اند که این سبک از طریق خرید و مصرف کالاها فراهم میشود، در عین حال، پرسه زنی در ایران به آن معنایی که نویسندگان اختیار کردهاند خود زندگی گروه های فرودست شهری را شکل دادهاست.
"
نظریه های زندگی روزمره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش وسیع مطالعات فرهنگی در سه دهه اخیر در متن مباحثاتی که میان مدرنیسم و پست مدرنیسم در گرفته، باعث شده است که زندگی روزمره به عنوان مقوله ای در خور اهمیت قلمداد شود. با توسعه مصرف گرایی و تبلیغات که هر دو زندگی روزمره را هدف قرار داده اند، مطالعات نقادانه فلسفی و جامعه شناختی زندگی روزمره، به وظیفه مهم متفکران انتقادی بدل شده است و آنان به طرق مختلف این وظیفه را انجام دادهاند.«رولان باروت» گرفته تا «تئودور آدورنو» و «هانری لفور» و «یورگن هابرماس» هر یک از منظری، زندگی روزمره را موشکافانه بررسی کرده اند اگر وظیفه تفکر انتقادی را دستیابی به امر انضمامی متصور شویم، حرکت از سوژه گرایی دکارتی به زیست - جهان را باید حرکتی در جهت رسیدن به این امر انضمامی بدانیم. این مقاله نشان می دهد که چگونه زندگی روزمره به معضله ای بدل شد که هم از حیث نظری و هم از حیث کنش اجتماعی، باید در بررسی و حل آن کوشید. آرای متفکرانی که برای حل این معضل کوشیده اند مورد بررسی قرار گرفته است و راه های برون رفت از مخمصه های زندگی روزمره در عصر مدرن نیز خاطر نشان شده است
زنان سرپرست خانوار و آسیبهای اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جوامعی مانند جامعه ایران، معمولا مردان نان آور خانواده بوده و زنان به کار خانه داری مشغول هستند. اما عرف جامعه ایرانی و سنت دینی ما با اشتغال زنان در بیرون از خانه مخالفت چندانی ندارد و لذا زنان می توانند خارج از منزل نیز به کار پرداخته و مسوولیت نان آوری خانواده را بر عهده گیرند. آنچه موجب می شود سرپرستی زنان خانوار به عنوان یک مساله اجتماعی شناخته شود، مشکلات و موانعی است که در دنیای بیرون بر سر راه سرپرستی زنان به وجود آمده و باعث می شود تا زنان سرپرست خانوار به عنوان قشری آسیب پذیر شناخته شوند. هدف این مقاله، روشن کردن مشکلات این زنان و پرداختن به این مشکلات از زبان خود این زنان و نیز تحلیل شرایط آنان با استفاده از داده های ثانویه و در یک جمله، نشان دادن تصویری واقعی و عمیق از زندگی و مشکلاتی است که آن ها با آن روبرو شده و در موارد متعددی حتی از بیان آن قاصر می مانند.
هرمنوتیک بازسازی یا گفتگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک که در آغاز برای کشف حقیقت متون مقدس به کار گرفته می شد ،در جریان تحول خود ،مبدل به روش عام کشف معنا شد . هرمنوتیک روشمند شلایر ماخر و دیلتای درصدد کشف معنایی بود که در ذهن آفریننده اثر وجود دارد .به همین سبب این نوع هرمنوتیک ،هرمنوتیک مبتنی بر بازسازی نام گرفت . شاخص ترین جامعه شناسی که از این روش سود جست ،ماکس وبر بود که در اثر کلاسیک خود اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری دست به بازسازی دنیای پروتستان ها زد. اما با چرخش زبانی که در علوم انسانی در آغاز قرن بیستم رخ داد ،توجه به ذهن ،جای خود را به توجه به زبان داد.
" عرفی شدن و زندگی روزمره "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل سطوح عرفی شدن جامعه ایران در سه سطح کلان، میانه و خرد می پردازد. ایده اصلی مقاله این است که در سطح کلان شاهد عرفی شدن در قلمرو سیستم هستیم. اما در قلمرو زیست- جهان و حوزه خصوصی و عمومی،دین حضور فعال دارد. در سطح میانی نیز باید بین دین سازمانی و دین در حوزه عمومی مردم تفاوت قائل شد. در سطح کنشهای فردی، باورها و انگیزشهای مذهبی، همچنان نقش قابل ملاحظه ای در جهت دهی به کنشهای مردم ایفا می کند. در عین حال مردم تمایل دارند میان کنشهای دینی که آزادانه در زیست - جهان شکل می گیرد با کنشهایی که از بالا و در قلمرو سطحی تجلی می یابد تفاوت گذارند. به طور خلاصه فرآیند عرفی شدن در سطح کلان جدی تر و چشم گیرتر است. نتیجه آنکه برای دینی شدن مجدد قلمرو زندگی، ضمن پرهیز از سازمانی کردن عناصر دینی، باید به خروج آنها از قلمرو سیستم و ارتباطی کردن مجدد آنها همت گماشت.
فردگرائی جدید و تلفن همراه، تکنولوژی فردگرائی و هویت
منبع:
رسانه جهانی ۱۳۸۵ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
موبایل نه صرفا بعنوان یک تکنولوژی جدید مخابراتی، بلکه به عنوان یک صنعت همه رسانه ای فرد مورد توجه مطالعات فرهنگی قرار می گیرد. فردگرائی پدیده ای است که محصول تحولات مربوط به حوزه فهم، تجربه اجتماعی و توسعه تکنولوژی های ارتباطی است که ابزار مند شدن آن با موبایل، وجوه جدیدی از فهم فردیت را بازتولید کرده است. این سئوال جدی مطرح است که آیا تا کنون تجربه فردی و در عین حال تجربه های اجتماعی فرد با "تکنولوژی فردی"، ابزارمند شده است یا خیر؟ به نظر می رسد همه صنایع ارتباطی قبلی ضمن فردی بودن، به حوزه فردی فرد استقلال نمی بخشیده و بستر توسعه فردی را فراهم نمی کرده است. موبایل مهمترین تکنولوژی فردی است که ضمن ایجاد "خلوت مستقل فردی" رابطه اجتماعی فرد را در یک بستر شبکه ای معنا دار کرده است و می توان از آن تعبیر به "تکنولوژی همه رسانه ای فردی" نمود.در این مقاله ابتداء نگاه مفهومی و نظری خواهیم داشت به جنبه های فردی و هویتی موبایل و سپس با نگاه به عناصر توسعه فردی موبایل به تحلیل مطالعه موردی که نگارنده در خصوص ارتباط موبایل با هویت فردی و زندگی روزمره داشته است، پرداخته خواهد شد. در بخش دوم مقاله ابعاد کمی مطالعه منعکس می شود و در بخش سوم نتایج کیفی تحیق در قالب جنبه های شخصی و خصوصی موبایل مورد بحث قرار خواهد گرفت
تحلیلی از زندگی روزمره دانش آموزان در مدارس تهران
حوزه های تخصصی:
بر اساس اسناد و بخش نامه های موجود، نظام آموزش و پرورش ایران درصدد پرورش نوع خاصی از سوژه های سیاسی و مذهبی است. در این مقاله سعی شد تا نحوه حضور نهادی ایدئولوژیک نظیر آموزش و پرورش در مدارس و خلاقیت دانش آموزان در مصرف فضای ایدئولوژیک آن بررسی شود. بر اساس یافته های این تحقیق که به شیوه کیفی در مدارس دولتی و پسرانه منطقه دوازده و منطقه یک تهران انجام شده به نظر می رسد که عدم انطباق دو سطح تولید پیام های ایدئولوژیک و سطح مصرف یا رمزگشایی پیام ها وجه مسلط رابطه میان نهاد مدرسه و مخاطبان آن است. وضعیت یاد شده محصول دو پدیده مقاومت یا بی اعتنایی دانش آموزان نسبت به پیام های ایدئولوژیک در مدرسه است. در اینجا گفتمان سیاسی– مذهبی حاکم، گفتمانی ناکارآمد و گاه در نزاع گفتمانی عرصه را به گفتمان های رقیب واگذار نموده است.
پروبلماتیک زندگی روزمره در مطالعات فرهنگی و نسبت آن با جامعه ایران
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، ریشه مفهوم امر روزمره در ادبیات علوم اجتماعی وارسی می شود. هدف نویسنده آن است که دلایل اهمیت زندگی روزمره را در مطالعات فرهنگی نشان دهد. نویسنده ضمن توجه به پروبلماتیک زندگی روزمره غربی در علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی به این پرسش می پردازد که این سنت نظری تا چه اندازه برای جوامعی چون ایران می تواند کارا باشد. در این مقاله تاکید می شود که مطالعات فرهنگی ایرانی باید به نحوی متفاوت مسایل زندگی روزمره خود را صورتبندی کند. از این رو به تفاوت هایی از زندگی روزمره ایرانی با جوامع غربی اشاره می شود.
فکت، دهشت و سکوت، تاملی بر چهارشنبه سوری
حوزه های تخصصی:
فیلم چهارشنبه سوری یکی از موفق ترین فیلم های سال 85 بود که با استقبال مردم و منتقدان روبرو شد. از آنجا که هر اثر هنری دارای رگه ای از حقیقت است، نویسنده مقاله می کوشد که بنیان های فلسفی این فیلم را روشن سازد و این رگه ها را روشنایی بخشد. چهارشنبه سوری خود تاملی است بر این بنیان ها و نتایج فردی و اجتماعی ای که به دنبال آن می آید. گفتمان «علم» در دهه های هفتاد و هشتاد مدعی شد که می تواند مسایل فردی و اجتماعی در ایران را حل کند. چهارشنبه سوری تاملی است بر این ادعا. نویسنده می کوشد که با برجسته ساختن این تامل نقش علم و قدرت را در زندگی روزمره ایرانیان در این دو دهه بررسی کند.
سلطه، مقاومت و تغییر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به نوع رابطه زندگی روزمره با دین و رسانه پرداخته می شود. بدین لحاظ ضمن اشاره بر نحوه اثرگذاری رسانه ای چون تلویزیون در "بازتولید نظام مسلط فرهنگی" از عوامل و شرایط اجتماعی - فرهنگی و انسانی موثر در شکل گیری مقاومت فرهنگی نیز بحث شده است. فرض این مقاله این است که کاربران دینی با توجه به نوع تلقی و داوری که در مورد مراسم دینی در زندگی روزمره دارند، می توانند در ارایه و تولید نحوه جدیدی از دین ورزی خاص در کنار (در برخی شرایط در مقابل) انتظارات دینی و فرهنگی که از طریق رسانه ارایه می شود، موثر و منشا عمل واقع شوند.
اخلاق در فرهنگ ایرانیان با اتکاء بر آرای نظریه پردازان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسنده مقاله برآن است که در بین مکاتب متعدد آکادمیک و غیرآکادمیک جامعه شناسی و فرهنگ شناسی، مطالعات انتقادی زندگی روزمره بیش از انواع دیگر آن و مستدل تر و خوشبینانه تر از تحله های رایجی نظیر پست مدرنیسم قادر به شناخت و بر ملاکردن وجوه مثبت و منفی فرهنگ یک ملت است. از جمله دلایل این ادعا اتکا این نوع دانش بر رفتار عقلانی و اخلاقی است که هر دو را یکی می داند و برای ترویج رفتارهای اخلاقی و عقلانی به میان رشته ای شدن علوم انسانی اجتماعی باور دارد. از جمله این علوم که مکمل جامعه شناسی می شوند تا فهم روابط اجتماعی و به تبع آن ایجاد تغییرات مثبت فرهنگی ممکن شود، هنر است. مطالعات انتقادی به کمک عرصه های هنری می تواند وجوه مثبت و منفی فرهنگی را بشناسد و از این راه امکان ایجاد تغییرات مثبت را فراهم سازد. نمونه هنری برگزیده این مقاله، فیلم «کاغذ بی خط» از سینمای ایران است. از ویژگی های مطالعات انتقادی زندگی روزمره ایمان آن به پای گذاشتن در عرصه عمومی گفتگو و استدلال است؛ چون بر آن است که حقیقت و اخلاق اموری آشکار و عیان نیستند، بلکه باید با مناقشه و بحث برملا شوند. این مقاله تلاشی است برای گشودن باب بحث در مورد اخلاق در فرهنگ ایرانی.
گفت و گوهای شکل گرفته در پاتوق ها فرصتی برای تجربه و مقاومت جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روح جمعی یا همان اجتماع مطرح شده در نظریات جامعه شناسی کلاسیک و نیز گفتگو هر چند دو مفهوم کلیدی جامعه شناسی و نظریه انتقادی هستند، اما دیر زمانی است که در درون گفتمان مطالعات فرهنگی مورد استفاده قرار می گیرند؛ ولی پیشینه انسان گرایانه و تا حدی انتزاعی آنها باعث نشده تا مصادیق ملموس و تجربی آنها مورد بحث و بررسی قرار نگیرند، فوکو با مطرح کردن بحث فضا و قدرت و هابرماس نیز از طریق مفهوم کنش ارتباطی تلاش کردند تا این مفاهیم را به شکلی عینی تر در علوم اجتماعی طرح کنند. در این مقاله نیز با توجه به اهمیت نشان دادن این موضوع که چنین مفاهیمی فقط موضوعی برای بحثهای روشنفکرانه نخبگان نمی باشند، جهت گیری اصلی پژوهش ارزیابی تجربی این مساله بوده است که تا چه حد اجتماع همبسته و صمیمی شکل گرفته در پاتوقها و نیز گفتگو در زندگی روزمره جوانان تهرانی حضور دارد و نیز تا چه حد به این مفاهیم آگاهی دارند یا علاقه دارند که آنها را تجربه کنند. بنابراین با توجه به ارزیابی فوق، می توان به این سوال پاسخ داد که آیا در متن زندگی هر روزه، تجربه حضور در اجتماعات گوناگون و نیز در کنار آن علاقه به تجربه گفتگوی واقعی با دوستانشان، هویتی آزادتر و مستقل تر را برای آنان شکل می دهد یا خیر؟
جنگ و زندگی روزمره: خاورمیانه و امریکا؛ یک بررسی رسانه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه جنگ به یکی از مهم ترین معرّف های خاورمیانه در رسانه های غربی تبدیل شده است. با این حال، جنگ که به شکلی نازیبا، تصویری هولناک از خاورمیانه در اذهان عمومی به وجود آورده، به شکلی عادی در زندگی ساکنان خاورمیانه تکرار می شود. از طرفی جنبش های ضد جنگ در غرب انگشت اتهام خود را هم به سوی گروه های تروریستی این سوی عالم و هم سیاست مداران جنگ طلب خود نشانه رفته اند. این مقاله با تأکید بر روزمره شدن جنگ (به عنوان پدیده ای فرهنگی و چندبُعدی) در خاورمیانه و ضد جنگ در جوامع غربی (به ویژه امریکا) به بررسی این موضوع در چهار فصل می پردازد. به عبارت دیگر فرض اصلی نویسنده چنین است: جنگ به عنوان مفهومی فرهنگی در جوامع خاورمیانه (با تأکید بر ایران) همچون کلیّتی بر زندگی مردم سایه انداخته؛ به نحوی که به بخشی از زندگی روزمره آنها تبدیل شده است. در مقابل «ضد جنگ» در جوامع غربی (با تأکید اصلی بر جامعه امریکا)، در همین وضعیت و موقعیت قرار دارد. به همین منظور در این مقاله، از رویکردهای نظری مارکس، وبر، زیمل، لوکاچ، دوسرتو، فوکو، هال و فیسک استفاده می شود. داده های این مقاله در شرایط سال 1387 و به کمک روش های کیفی (گفتگو، مشاهده و تحلیل خبر) جمع آوری شده اند.
بازنمائی های فرهنگی اتوموبیل به مثابه توسعه، ویرانی و عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اتوموبیل در زندگی ایرانیان یک تاریخ فرهنگی کوتاه دارد ولی در عرض این مدت از یک کالای نادر، اشرافی و لوکس به یک کالای پرمصرف توده ای تبدیل شده است. اتومبیل در زندگی ما نه تنها با بدنه فلزین خود بلکه همچنین به صورت نشانه،نماد و مفهوم حضور دارد.در زندگی معاصر پدیده ها و مفاهیمی چون دوستی، عشق، خانواده، مسافرت، کار، تفریح، مدرسه، دانشگاه، اوقات فراغت، خیابان، شهر، جاده، همگی با نشانه های اتوموبیل گره خورده اند. صدای ماشین به موسیقی متن زندگی ما تبدیل شده است و گاه نیز پیوند آن با آلودگی هوا، آلودگی صوتی، ویرانی محیط زیست، تصادف، جراحت و مرگ، ما را به اضطراب می اندازد و سلامتی و شادابی ما را با خطر مواجه می سازد.
هدف این مقاله طرح دیدگاه های مطالعات و جامعه شناسی فرهنگی و ارزیابی تجربی موضوع اتوموبیل به عنوان یک پدیده فرهنگی در زندگی روزمره ایرانی است.محتوای تجربی مقاله از طریق مطالعه اسنادی در آثار ادبی و تاریخی دوره معاصر و در برخی موارد از طریق مشاهده و یادداشت برداری فراهم شده است. این نوشتار پس از مرور برخی دیدگاه های نظری ، ظهور پدیدة ناآشنای اتوموبیل در زندگی ایرانی و سپس بازنمایی تجربه های متناقض ایرانیان از اتوموبیل از یک سو به مثابه امید، رهایی و توسعه و از سوی دیگر به مثابه ویرانی و زوال در متون ادبی را مورد بررسی قرار می دهد.در این مطالعه به مصرف فرهنگی اتوموبیل و پیوند آن با تجربه روزمره زنان ، جوانان و رانندگان حرفه ای نیز پرداخته می شود. بخش پایانی مقاله پس از جمع بندی در باره بازنمائی های متناقض فرهنگی اتوموبیل در بین ایرانیان به دو نکته اقتصادی و سیاسی می پردازد.این دو نکته از یک سو به تاثیر مصرف فرهنگی اتوموبیل در تولید صنعتی آن می پردازد و از سوی دیگر تاثیر الگوهای تصمیم گیری ملی بر ترافیک را مطرح می کند.
مطالعه مقایسه ای زندگی روزمره در پارک های شهری: پارک های تهران و کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش شناخت زندگی روزمره ایرانی از خلال مطالعه یکی از فضاهای عمومی شهری یعنی پارکها میباشد. در کلان شهــر تهران دو پارک عمومی بزرگ که یکی در منطقة مرفه نشین در منتهی الیه شمال تهران و دیگری در جنوب این شهر قرار دارد، برای بررسی انتخاب شدند. در شهر متوسط کرمان نیز دو پارک مادر و شورا برگزیده شدند که یکی در منطقة مرفه شهر و دیگری در مرکز شهر جای دارد.
تهران کلان شهری است به شدت بیگانه ساز که به نظر می رسد معضلات مدرنیت در آن بیش از مزیتهای آن باشد. در یک چنین کلان شهری پرسه زنی و وقت گذرانی در پارک گریزگاهی مهم برای فرار از بیگانگی است که کلان شهر به وجود می آورد. اما آنچه از مدرنیته وارد کرمان شده است، بیشتر ابزارها و سازههای مدرن است، رابطه خویشاوندی هنوز مستحکم است و علی رغم این که خانواده گسترده به شکل سابق آن زوال یافته، اما هنوز اغلب خانواده های جوان ترحول یک خانواده مرکزی سازمان یافته و تعاملات خود را شکل میدهند. در این فضا، بیگانگی و فردیت به شدت تهران وجود ندارد. همین امر تا حدودی زندگی روزمره این دو شهر را از هم متفاوت ساخته است. در نتیجه دو نوع فضای پارک تا حدودی متفاوت توسط شهروندان تولید شده است.
«عطش منزلت» در جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران تحولات پرشتاب، خودتاملی و واکاوی خود، برای تداوم فرهنگی یک ضرورت است. بدون چنین بازاندیش هایی یک فرهنگ و سنت امکان مواجه فعال با وضعیت های جدید اجتماعی را از دست می دهد. فرهنگ ایرانی نیز دارای امکانها و موانع خاص خویش است که بازشناسی آنان البته از منظرگاهی به لحاظ وجود شناسانه درونی، می تواند به توان این سنت در مواجه با امر نو و تعامل با دیگر سنت ها بیفزاید. از جمله مسائل فرهنگ امروز ایران آن چیزی است که در این مقاله «عطش منزلت» مطرح شده است. در هر جامعهای کسب منزلت و شان از جمله مهمترین امتیازهای اجتماعی است که برانگیزاننده کنش فردی و جمعی است اما این وضعیت در ایران امروز و از رهگذر چندین تحول تاریخی، وضعیتی بیمارگونه یافته است که جلوههای آن را در ساحتهای مختلف زندگی اجتماعی میتوان بازشناخت. این مقاله تاملی است انتقادی بر این ویژگی فرهنگی که البته در نسبت با شرایط ساختاری است. از این رو این مقاله ضمن تشریح و نشان دادن چیستی «عطش منزلت» و تمایز آن با فرایند عادی منزلت جویی، پنج مورد ویژگی عطش منزلتی را برشمرده و برخی قلمروهای کلیدی فرهنگ معاصر ایران را که درگیر این امر است نشان می دهد. سپس به اختصار به تشریح شش فرایند تاریخی شکلگیری این مسئله فرهنگی و پیامدهای آن میپردازد.
مطالعه پدیدارشناسانه تجربه انقیاد/ قدرتمندی در زندگی روزمره زنان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر با اتخاذ یک رویکرد پدیدارشناسانه، استقرایی و اکتشافی، ادراکات و تجربیات زیسته زنان تهرانی از کنشهای انقیاد آور و یا برعکس کنشهای قدرتزا در زندگی روزمره مطالعه شده است. کنشهایی که زنان با استفاده از آنها تلاش میکنند از موقعیتهای زندگی روزمره به عنوان منبع قدرت برای افزایش عاملیت خود در محیط استفاده کنند. روش پژوهش، کیفی و از نوع نظریه پردازی مبنایی بوده است. تکنیک گردآوری اطلاعات مصاحبه عمیق بوده که در کنار آن از مشاهده مشارکتی نیز استفاده شده است. مصاحبه شوندهها عبارتند از 28 نفر از زنان 20 تا 60 ساله تهرانی که بر اساس نمونهگیری نظری و مطابق با منطق اشباع نظری در نمونه تحقیق قرار گرفتهاند. نتایج پژوهش حاکی از تاثیر دو الگوی هویت ساز متضاد (الگوی پدر در مقابل الگوی مادر) در ادراک و تفسیر سیال و همزمان از لحظات و کنشهای انقیادآور و قدرتزا در زندگی روزمره زنان است. بسته به میزان تضاد تجربه شده بین دو الگوی ذکر شده از سوی زنان، میزان تجربه بحران معنا در آنان نیز متغیر خواهد بود و این نیز به نوبه خود به دستیازی متناوب زنان به دو منبع اعمال قدرت یعنی قدرت نمایشی و قدرت غیرنمایشی در موقعیت های مختلف اجتماعی منجر میشود. هر یک از این دو منبع اعمال قدرت، خود را در زندگی روزمره زنان باز تولید می کنند.
بازنمایی زندگی روزمره جوانان در شهر تهران؛ تحلیل فیلم های نیمه دوم دهه 80(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و از دریچه نگاه متفکران نظریه انتقادی زندگی روزمره، همچون هانری لوفور، میشل دوسرتو، و جان فیسک، و با استفاده از روش نشانه شناسی رولان بارت، به تحلیل نشانه شناختی و کشف معنای تصویر بازنمایی شده از ابعاد مختلف زندگی روزمره جوانان در بستر شهر تهران در سه فیلم ”طهران، تهران“، ”مرهم“ و ”انتهای خیابان هشتم“، و در دو سطح دلالت آشکار و پنهان پرداخته می شود. انتخاب فیلم ها بر اساس نمونه گیری هدفمند و توالی زمانی در ساخت فیلم ها برای آشکار شدن نوع نگاه کارگردانانی از نسل های متفاوت و نیز اهمیت نقش شهر به عنوان عنصر پیش برنده روایت در آنها بوده است. تصویر ارائه شده از جوانان تهرانی نشان می دهد که تلقی آنها از رابطه و موقعیت شهروندی، تلقی عمودی است که با وجود تلاش برای مقاومت در مقابل منافع قدرت حاکم، در نهایت خود را در شرایطی به ناچار تابع و پذیرای منفعل تحولات محیط پیرامون می بینند. ویژگی های خاص تهران، به مثابه اراده، نیرو، و فشاری بر جوانان، آنها را وادار به تصمیم گیری یا واکنشی می کند که اگر در این شهر نبودند چنین نمی کردند. شهری که در این فیلم ها تصویر می شود محلی است که در آن شخصیت ها روابطی کوتاه و ناپایدار دارند، فضای ناامنی است که آرزوهای جوانانش را سرکوب می کند و آنها را برای دست یابی به خواسته هاشان به مکانی خارج از خود سوق می دهد. تهران جایگاه فاصله گذاری میان قهرمانان، نسل ها و شهروندان خود است که نسل جدید پرورش یافته در دامان خود را به بهای تلاش برای انتخاب و تعیین سرنوشت خود، از جریان اصلی جامعه به حاشیه می راند.
تجربه شادی در زندگی روزمره دانش آموزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بیان توصیفی ژرف از زندگی روزمره دانش آموزی و تجربه شادی آنهاست. پرسش اصلی پژوهش را بر همین مبنا «چگونگی تجربه شادی در زندگی روزمره دانش آموزی» انتخاب کردیم. برای پاسخ به این پرسش، پژوهش میدانی در دو دبیرستان دخترانه منطقه 6 تهران انجام دادیم. برای جمع آوری داده ها از روش مشاهده مشارکتی و مصاحبه نیم ساخت یافته استفاده کردیم. سپس نتایج را براساس روش تماتیک (مفهومی) تحلیل و چهار مفهوم را برای پاسخ به پرسش اصلی خود برگزیدیم. کارناولیزه شدن مدرسه، دوستی روزمره، قدرت تحقق خود و خودی از آنِ خود، چهار مفهوم به دست آمده از این پژوهش است که با اتکا به آنها تجارب شادمانه دانش آموزان درک پذیر خواهد شد. منظور از کارناولیزه شدن مدرسه، شکاف در نظم حاکم و ایجاد فرصتی برای بروز و ظهور عناصر جهان غیررسمی است. دوستی روزمره، مفهومی است که بر شبکه روابط و دوستی های بین دانش آموزان اشاره دارد. قدرت تحقق خود، ناظر بر تسلط دانش آموزان بر زمان/مکان های رسمی و دستیابی به فرصت برای بروز خود واقعی آنهاست. خودی از آنِ خود، عمیق ترین مفهوم این پژوهش است که فراتر از زمان/مکان بر تسلط دانش آموز بر خویشتن آنها اشاره دارد.
اینترنت، هویت، و زندگی روزمره دانش جویان دانشگاه های پیام نور و آزاد اسلامی رامسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، به علت گسترش حضور اینترنت در نظام آموزش عالی و دانشگاه ها، بخش مهمی از زندگی روزمره دانش جویان با اینترنت پیوند یافته است. این پژوهش بر پایه این پیش فرض استوار بوده است که دانش جویان در فرایند زندگی تحصیلی شان به شکل بخشیدن و تقویت ابعاد هویتی خود می پردازند. روش انجام این پژوهش روش «مردم نگاری» بوده است. در این پژوهش با 21 دانش جو در دانشگاه آزاد رامسر و 36 دانش جو در دانشگاه پیام نور رامسر مصاحبه انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اینترنت در زندگی روزمره بسیاری از دانش جویان، به میزان گسترده ای، حضور دارد و در تمامی ابعاد هویتی آن ها (هویت دانش جویی، هویت نسلی، و هویت شهروندی) به طور چشم گیری نقش آفرینی می کند؛ با این حال، نقش آن در بعد «هویت نسلی»، یعنی سرگرمی و فراغت، در زندگی روزمره دانش جویان مطالعه شده در این پژوهش بیش تر بوده است.