مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
ثبات هژمونیک
حوزه های تخصصی:
مفهوم جامعه بین الملل به گروهی از دولتها اشاره می کند که در منافع و ارزشهای خاصی سهیم هستند و در حفظ نهادهای بین المللی مشارکت می نمایند. نهادهایی که گفته می شود در ایجاد و حفظ نظم دارای نقش هستند، عبارتند از: حقوق بین الملل، دیپلماسی، سازمانهای بین المللی و موازنه قدرت. براساس این رویکرد، تلاشهایی که برای تقسیم دوگانه سیاست داخلی (جایی که در آن سلسله مراتب و نظم حاکم است) و روابط بین الملل (در شرایط وجود سیاست قدرت و حالت آشوب زدگی) صورت می گیرد، محکوم به شکست است.مکتب انگلیسی، مفهوم جامعه بین الملل را در کانون نظریه پردازی خود پیرامون روابط بین الملل مدرن قرار می دهد، اما این رویکرد کلی گرایانه است، زیرا تصویری از روابط بین الملل را در معرض نمایش می گذارد که در آن، کل از اهمیت بیشتری نسبت به اجزاء که دولتهای مستقل تشکیل دهنده آن هستند، برخوردار است.
هژمونی در سیاست بین الملل؛ چارچوب مفهومی، تجربه تاریخی و آینده آن
حوزه های تخصصی:
نخستین بار در دهه سوم قرن بیستم از مفهوم هژمونی برای تحلیل سیاست داخلی استفاده شد و پس از دهه 1960 در تحلیل سیاست بین الملل مورد توجه قرار گرفت. در دهه 1970 نظریه پردازان اقتصاد سیاسی بین المللی آن را به عنوان یک مفهوم محوری به کار گرفتند اما از دوره پس از جنگ سرد مجادلات عمده بر سر آن در گرفته است. در این نوشته، هژمونی به عنوان یک مفهوم مهم در نگرش ها و نظریه های مختلف روابط بین الملل و مؤثر در عرصه سیاست بین الملل مد نظر قرار گرفته و تلاش شده است تا با بررسی دیدگاه های مطرح درباره آن، منطق حاکم بر ظهور، کارکرد، تداوم و افول یک قدرت هژمون بیان گردد و سپس وضعیت کنونی سیاست بین الملل و ادعاهای موافق و مخالف هژمونی امریکا در دهه های اخیر عرضه شود.
هژمونیسم تجاری آمریکا: شرایط دوره پس از جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
با توجه به مشکلات اقتصادی و به ویژه تجاری هژمونی ایالات متحده در جهان پس از جنگ سرد، شاهد موجی نوین از تلاش این کشور برای تقویت و تثبیت شرایط اقتصادی هژمونی اش هستیم. هژمونی اقتصادی یک دولت از یک سو، مستلزم برخورداری از بالاترین قابلیتهای اقتصادی، و از سوی دیگر، مستلزم اراده و توانایی آن دولت برای رهبری امور اقتصادی جهان میباشد که در اینجا نقش قدرت (به مفهم کلی آن) اهمیت مییابد. دولت آمریکا در جهانِ پس از جنگ سرد به پشتوانه قدرت ویژهاش، مجدداً در راستای احاطه بر فرصتهای تجاری و در عین حال مدیریت امور تجاری جهان فعال شده است. گرایش به هژمونی تجاری آمریکا در این دوره، دو مجموعه از سیاست های به هم وابسته داشته است: 1. سیاست های چندجانبه جهانی که در چارچوب آن تقویت سازوکارهای نهادیِ جهانی در قالب گات / سازمان تجارت جهانی تحت رهبری آمریکا پی گیری قرار می شود؛ و 2. سیاست های منطقهای و دوجانبه که به تبع آن آمریکا به توسعه موافقتهای ترجیحی منطقهای و دوجانبه تجارت آزاد میپردازد.
چالش ظهور چین و هژمونی آمریکا در پرتو توافق تجارت آزاد فراپاسیفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Beyond its dynamic economic effects, TPP also has powerful geopolitical implications. Centerpieces of United States policy toward Asia—especially East and Southeast Asia—during the Obama presidency have included the “pivot” or “rebalancing” on the security side and seeking Trans-Pacific Partnership as a massive trade agreement on the economic side, from the start, this particular trade pact has been as much about geopolitics as economics that with this pact US conspiracy aimed at the economic containment of the mainland. It is more than just a trade agreement and it represents a large market led by the US. In particular, the TPP will rewrite the rules of regional trade in a way that boosts the economies of the United States and its allies relative to the economy of Washington’s primary geopolitical rival, China. The post-war Asia Pasific regional order built by the United States and its allies now faces its greatest challenge since the end of the Cold War. Then the TPP has the potential to be a game-changer for the United States in Asia.
تأثیر سیاست انرژی آمریکا بر نقش و جایگاه اوپک در بازار جهانی انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اوپک به عنوان مهم ترین سازمان بین المللی صادرکننده نفت، همواره نقش مهمی در بازار انژری جهانی داشته، لیکن تحت تأثیر متغیرهای مختلفی از جمله سیاست های انرژی کشورهای تولیدکننده غیر عضو همچون ایالات متحده بوده است. ازجمله چالش هایی که اوپک در دوران حیات خود همواره با آن دست به گریبان بوده است، سیاست قدرت های بزرگ و به طور خاص سیاست انرژی کشورهای غیر عضو اوپک است. آمریکا یکی از این قدرت ها است که رویکرد هژمونیک آن به منابع نفت و گاز خود، تهدیدات و محدودیت هایی را فراروی اوپک در دستیابی به اهداف تعیین شده این سازمان قرار داده است. پرسش اصلی پژوهش این است که سیاست های انرژی آمریکا چه تأثیری بر جایگاه اوپک در بازار انرژی داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش، فرضیه ذیل به سنجش گذاشته شده است: رویکرد هژمونیک گرایی آمریکا به ظرفیت های انرژی خود، زمینه تنزل جایگاه و نقش حاشیه ای اوپک در بازار جهانی انرژی را فراهم ساخته است. فرضیه حاضر در چارچوب مضامین و مفروضات نظریه ثبات هژمونیک در آراء کسانی چون رابرت گیلپین و کیندلبرگر مورد واکاوی قرار می گیرد.
راهبرد آمریکا در منطقه ایندوپاسیفیک و تأثیر آن بر روابط هند و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با بهره گیری از نظریه ثبات هژمونیک درصدد پاسخگویی به این پرسش بوده است که «راهبرد آمریکا پس از 11 سپتامبر 2001 چگونه بر مناسبات دو کشور هند و چین اثر گذاشته است». نویسندگان با روش توصیفی- تحلیلی این فرضیه را مورد آزمون قرار داده اند که ایالات متحده آمریکا از رهگذر بالا بردن وزنه هند در منطقه ایندوپاسیفیک و تلاش برای مهار چین درصدد تداوم هژمونی خود در این منطقه برآمده است؛ زیرا باور داشته که چین تهدیدی نزدیک و هند تهدیدی دوردست به شمار می رود. بر این اساس و با این اندیشه که هند به عنوان قدرت متوسط در آینده ظرفیت به چالش کشیدن منافع آمریکا را در منطقه مزبور ندارد، درصدد کنترل چین از طریق تقویت هند برآمده است. نگارندگان این مقاله ضمن تبیین نظریه ثبات هژمونیک و تشریح سیاست آمریکا در منطقه ایندوپاسیفیک به تجزیه وتحلیل تأثیر آن بر سیاست ها و مناسبات هند و چین پرداخته اند.
نقش ابتکار «یک کمربند- یک راه» در نظم نوین اقتصادی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
1 - 20
حوزه های تخصصی:
یکی از دغدغه های راهبردی و شایان توجه سیاست جهانی در حال حاضر به کنش اقتصادی و بعضاً سیاسی چین بازمی گردد، به گونه ای که رفتارشناسی جهش اقتصادی چین در دهه های اخیر حاکی از ظهور قدرت بزرگ جدیدی است که حتی در برهه هایی تمایل و عطش خود برای هژمون شدن را پنهان نمی کند. این گزاره موجب شده است تا چین درصدد معماری نظم نوین اقتصادی در سطح بین الملل باشد و برای تحقق این مهم دست به اقدامات مشخصی بزند؛ هدفی که بی تردید واکنش های دامنه داری را از طرف رقبا از جمله آمریکا به عنوان قدرت مسلط سیاست جهانی در پی خواهد داشت. به هر حال، از جمله اقدامات مشخص چین برای تحقق این مسئله را باید در ابتکار ایجاد جاده ابریشم جدید جست وجو کرد. در واقع، سؤال اصلی این است که راه ابریشم جدید چگونه می تواند در تحقق نظم نوین اقتصادی مدنظر چین تأثیرگذار باشد؟ در پاسخ، با بهره گیری از نظریه ثبات هژمونیک و روش توصیفی- تحلیلی توضیح داده خواهد شد که چین تمایلاتی جدی برای تفوق بر سیاست جهانی در سر دارد و ابتکار «یک کمربند- یک راه» قدمی مهم در این مسیر دشوار به حساب می آید و اجرای آن اگرچه ممکن است بیجینگ را به قدرت اول اقتصادی در جهان تبدیل کند، این کشور تا نائل شدن به قدرت هژمون مسیری طولانی در پیش دارد.
رویکرد ایالات متحدهآمریکا به خرده سیستم خلیج فارس در اقتصاد جهانی
حوزه های تخصصی:
بر اساس دیدگاه نظریه نظام جهانی والرشتین، مناطق ویژگی اقتصادی داشته و به دلیل نقشی که در اقتصاد جهانی و ارتباطی که با مرکز و هژمون دارند، شکل می گیرند. منطقه خلیج فارس از خرده سیستم های اقتصاد جهانی و یک منطقه پیرامونی تولید کننده مواد خام است و به دلیل اهمیتی که این منطقه در تولید نفت خام بازارهای جهانی و کشورهای صنعتی دارد، اهمیت اقتصادی فراوانی برای ایالات متحدهآمریکا به عنوان هسته و هژمون نظام جهانی دارد. بر این اساس، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که در نظام اقتصاد جهانی، نگرش و رویکرد ایلات متحدهآمریکا، به عنوان هژمون نظام جهانی، به خرده سیستم خلیج فارس بر چه مبنایی استوار است؟ در پاسخگویی به پرسش، این فرضیه مطرح شده است که نگرش و رویکرد ایالات متحده به خرده سیستم خلیج فارس در اقتصاد جهانی، مبتنی بر تأمین راهبرد بنیادین این کشور در خصوص تأمین امنیت انرژی و استمرار ثبات هژمونیک است. داده های این پژوهش از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند و به روش توصیفی-تحلیلی و در چارچوب نظریه اقتصاد جهانی والرشتین تبیین گردیده اند.
هژمونی دلار در سده بیست و یکم: کاوشی در مؤلفه های تداوم یا زوال در چارچوب نظام پولی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تداوم یا زوال دلار امریکا به مثابه یک پول بین المللی فراگیر، یکی از مهم ترین مباحث حوزه اقتصاد سیاسی بین المللی از آغاز سده بیست و یکم بوده است. درحالیکه برخی با اشاره به تداوم ایفای نقش مسلط امریکا در معادلات سیاسی و اقتصادی جهان، از تداوم هژمونی دلار سخن به میان می آورند، برخی دیگر با برشمردن نشانه های ضعف اقتصادی و بدیل های بین المللی، از کاهش سلطه این پول بین المللی صحبت می کنند. انجام پژوهش حاضر با دو هدف همراستا صورت گرفته است: نخست، شناخت محورهای مؤثر در تداوم یا زوال هژمونی دلار در سده بیست و یکم با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و استفاده از داده ها و آمارهای موجود و دوم، بررسی سناریوهای منتج از این مؤلفه ها و ارزیابی آن ها با اتکا به روش سناریونویسی. این مقاله با طرح این پرسش که هژمونی دلار درجایگاه پول بین المللی با چه روندی در حوزه تداوم یا زوال در سده بیست و یکم مواجه است، بر این ادعاست که با وجود محورهای مختلف مؤثر در تداوم یا زوال هژمونی دلار امریکا و قدرت بالای مؤلفه های تداوم، به نظر می رسد عملکرد قدرتمند و تداوم سلطه دلار درجایگاه پول بین المللی شدیداً مرتبط با تداوم نظام بین المللی موجود و تضمین ثبات آن توسط امریکا خواهد بود. یافته های این پژوهش در چارچوب نظریه ثبات هژمونیک نشان می دهند که براساس پیش برنامه سوم بسته به تمایل، اراده و تولید کالاهای عمومی از جانب امریکا در کوتاه و میان مدت، هژمونی دلار با فرازوفرودهایی تداوم خواهد داشت؛ اما در بلندمدت امکان شکل گیری نظام پولی متکثر چند ارزی و تبدیل دلار به ارزی در میان سایر ارزها وجود دارد.
تقابل خشونت هژمونیسم و تروریسم در عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات اخیر در کشورهای خاورمیانه عربی و به ویژه عراق، موجب شده است تا این منطقه حساس و بحران زا بیش از گذشته موردتوجه نظریه پردازان روابط بین الملل قرار بگیرد؛ اما آنچه در بحرانی شدن اوضاع منطقه بیشتر مؤثر شده، گسترش اقدامات خشونت آمیز تروریستی گروه های رادیکال اسلام گرا و حضور نظامی و اقدامات خشونت بار هژمونی آمریکا برای تقابل با این پدیده است. بر این اساس، بررسی و تحلیل تروریسم و هژمونیسم و نقش این دو پدیده در هم افزایی یکدیگر، نیاز ضروری برای تبیین مسائل فراروی منطقه خاورمیانه است و سعی این پژوهش بر آن است تا چهره ژانوسی حاصل از تعاطی و تقابل این دو پدیده را ارزیابی کند. به تعبیر بهتر، آنچه این پژوهش به بررسی آن خواهد پرداخت، «روند پژوهی» علت رشد و گسترش تروریسم در خاورمیانه عربی با تمرکز بر نسبت سنجی هژمونیسم و تروریسم در کشور عراق است. مقاله حاضر، ضمن بهره گیری از روش های توصیفی، تاریخی، تحلیلی و با استناد به داده های آماری این فرضیه را بررسی خواهد کرد که: «به نظر می رسد رشد و گسترش تروریستم در منطقه خاورمیانه عربی، حاصل کاربست عنصر خشونت آشکار و پنهان در رویکرد ثبات هژمونیک آمریکا در این منطقه بوده است». بدین ترتیب، مقاله حاضر با استناد به آموزه های نظریه «ثبات هژمونیک» می کوشد تا به نسبت سنجی «منظری» هژمونیسم و تروریسم در خاورمیانه بپردازد.
شهید سلیمانی و طراحی الگوی بازدارندگی هژمونی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مروری بر رقابت هژمونیک پرتلاطم ایران و آمریکا در ۴۰ سال گذشته روندی پر کشمکش همراه با فرازونشیب های طولانی را نشان می دهد که در بستر آن همواره دو کشور با همه ابزارها و ظرفیت های قدرت داخلی و بین المللی خود مسیر تعارض و تقابل را در پیش گرفته اند. در این چارچوب شکل گیری جریان مقاومت و تثبیت و تقویت مؤلفه های قدرت سخت افزاری و نرم افزاری آن در سایه مبانی اصیل اسلامی و از جمله نفی سبیل توانست اهداف راهبردی متجاوزان منطقه ای از آمریکا و اسرائیل گرفته تا متحدان غربی و عرب آن ها را به حاشیه بکشد. تشدید موازنه های تنش و چالش در منطقه، به ویژه پس از شهادت سردار سلیمانی و ادامه تقابل میان دو جبهه مقاومت و محور هوادار غرب در سایه گسترش سیاست گذاری های مداخله جویانه غربی در منطقه، ضرورت بررسی موازنه های قدرت و متغیرهای پیرامونی آن را نشان می دهد. هدف این پژوهش جستاری در تحولات و موازنه های قدرت نرم افزاری، سخت افزاری و هوشمند در تقابل بین دو اردوگاه متخاصم در دو سال گذشته و بررسی مؤلفه های بازدارندگی محور مقاومت در این مدت است. در این مقاله در پی پاسخ این پرسش هستیم که سردار سلیمانی چگونه بر معادلات هژمونیکی آمریکا در غرب آسیا اثر گذاشته است؟ روش پژوهش ماهیتی توصیفی تحلیلی دارد. این مقاله با مبنا قراردادن آموزه های نظریه واقع گرایی «ثبات هژمونیک» بر این فرض استوار است که سردار سلیمانی در سایه ساختارگزینی و سازماندهی جریان مقاومت توانست ضمن شالوده شکنی در نظام هژمونیکی آمریکا، اقدام به طراحی الگوی بازدارندگی هژمونیک در غرب آسیا کند. بخشی از اطلاعات مورد نیاز این پژوهش را به وسیله تحلیل محتوای اسناد امنیت ملی آمریکا در سال های 2002 تا 2021 و بخشی را با استفاده از گزارش های خبری رسانه ها و منابع کتابخانه ای گردآوری کرده ایم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که ابتکار عمل سردار سلیمانی هم در دوران زندگی دنیوی و هم پس از شهادت، توانست رقابت ایران و آمریکا را در غرب آسیا با پیروزی نسبی محور مقاومت و تثبیت هژمونیک گفتمان مقاومت در این منطقه همراه سازد.
سیاست خارجی و امنیتی دونالد ترامپ در منطقه ایندوپاسیفیک و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
149 - 177
حوزه های تخصصی:
این مقاله با بهره گیری از مدل مفهومی برآمده از نظریه ثبات هژمونیک در صدد پاسخ گویی به این پرسش است که راهبرد امریکا در دوران دونالد ترامپ در منطقه ایندوپاسیفیک چگونه بر امنیت ملی ایران تأثیر می گذارد. هدف امریکا از حضور در منطقه ایندوپاسیفیک گسترش قدرت خود و تداوم هژمونی در این منطقه است. با توجه به اینکه منطقه مزبور پر چالش ترین منطقه برای تداوم هژمونی این قدرت به شمار می رود، لذا امریکا در صدد بالا بردن وزنه هند در منطقه ایندوپاسیفیک و تلاش برای مهار چین به منظور تداوم هژمونی خود در این منطقه است؛ زیرا بر این باور است که چین تهدیدی نزدیک و هند تهدیدی دوردست به شمار می رود. لذا با این ذهنیت که هند به عنوان قدرت متوسط در آینده ظرفیت به چالش کشیدن منافع امریکا در منطقه مزبور را ندارد در صدد کنترل چین از طریق تقویت هند برآمده است، موضوعی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم امنیت جمهوری اسلامی ایران را تحت تأثیر قرار می دهد. نویسندگان با روش توصیفی تحلیلی این فرضیه را مورد آزمون قرار داده اند که سیاست امریکا در منطقه ایندوپاسیفیک موجبات افزایش تنش در همسایگی نزدیک ایران، کاهش توجه امریکا به خلیج فارس، خروج هند از وضعیت عدم تعهد و احتمال افزایش تنش در روابط ایران با دوکشور چین و پاکستان را فراهم می آورد؛ ولی منفعت واشنگتن در استفاده از اهرم دهلی نو در تقابل با نفوذ چین، می تواند به صورت بالقوه گسترش روابط هند با ایران را آسان کند.
نقش یابی قدرت های فرامنطقه ای در جنگ عراق علیه ایران، مبتنی بر نظریه رئالیسم
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۷
89 - 108
حوزه های تخصصی:
موقعیت جغرافیایی، سابقه تمدنی، مذهب تشیع و نیز اکتشاف نفت در قرن اخیر جایگاه ویژه ای را در جهان برای ایران ایجاد نمود. در دوران پهلوی با نفوذ گسترده قدرت های فرا منطقه ای، حکومت ایران به عنوان ژاندارم منطقه و متحد استراتژیک غرب به رهبری ایالات متحده شد. با وقوع انقلاب اسلامی، استکبار جهانی که منافع استراتژیک خود در منطقه را در معرض خطر می دید، از طریق نفوذ، تحریم، تهدید، کودتا، تحریکات قومی و در نهایت جنگ تحمیلی در راستای شکست انقلاب و اعاده نظم پیشین بر آمد. گسترش دامنه جنگ نیز زمینه ساز نقش های هر چه بیشتر قدرت های فرا منطقه ای و فشار بر ایران برای پایان دادن به جنگ شد. لذا چگونگی این نقش ها در جنگ و همچنین دلایل آنها در این تحقیق مورد بررسی قرار خواهد گرفت. یکی از بهترین نظریه هایی که می تواند شرایط حاکم بر نظام منطقه ای و ساختار نظام بین الملل را در شرایط جنگ عراق علیه ایران بعد از انقلاب را تشریح نماید، نظریه نوواقع گرایی می باشد، که در این تحقیق از آن استفاده شده است.
تأثیر دکترین مقاومت در تحولات سیاسی بین الملل
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر نسبت بین دکترین مقاومت با تحولات سیاسی ایران در حوزه سیاست خارجی و همچنین تحولات منطقه خاورمیانه و سیاست بین الملل را مورد بحث و بررسی قرار داده است . در این نوشتار ، پس از طرح مسئله ، که معطوف به بی ثباتی ، نا امنی ، و جنگ در خاورمیانه در مقطع زمانی قرن بیست و یکم است ، تأثیر جریانات سیاسی در تحولات این منطقه مورد پرسش قرار گرفته است . در پاسخ به این پرسش ، فرضیه ای چند لایه مطرح و طی سه گفتار توضیح داده شده است . بر اساس این فرضیه ، دکترین مقاومت اسلامی ، بعنوان مهمترین جریان سیاسی ، فرهنگی ، و نظامی ، توانسته است بر تحولات نظامی _ سیاسی تأثیر گزار باشد . در واقع تأثیر همه جانبه جریان مقاومت اسلامی بر سیاست خارجی ایران ، تحولات خاورمیانه، و تحولات سیاست و نظام بین الملل ، ساختار کلان این فرضیه را تشکیل میدهند .
بسیج ، سازماندهی ، آموزش ، و بکارگیری نیروهای داوطلب از کشورهای اسلامی گوناگون ، در مقابل جبهه متجاوز و اشغالگر غربی با محوریت ایالات متحده آمریکا و متحدان منطقه ای همچون اسرائیل و عربستان سعودی ، مهمترین کارکرد جبهه مقاومت اسلامی بوده است .
با تدوین استراتژی های کلان و میانبرد ، طراحی عملیات ، برنامه ریزی های بلند مدت ، و مدیریت کلان بزرگ استراتژیست قرن بیست و یکم شهید قاسم سلیمانی ، جریان مقاومت اسلامی توانسته است بر تهاجم سنگین و بیسابقه نظامی به منطقه خاورمیانه فائق آید و با تحمیل شکست های سنگین و پرخسارت بر جبهه دشمن ، پیروزیهای بزرگی در عرصه های منطقه ای و بین المللی بدست آورد .