مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
تعامل سازنده
حوزه های تخصصی:
ارزیابی های متفاوتی از سیاست خارجی دولت نهم صورت گرفته است. قائلان به رهیافت تغییر آن را دست خوش تغییرات بنیادی و ماهوی می بینند. طرف داران روی کرد استمرار نیز سیاست خارجی دولت نهم را ادامه سیاست های گذشته می دانند. هر یک از این دو دیدگاه بخشی از واقعیت و ماهیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی و دوران اصول گرایی را توضیح می دهند. زیرا، سیاست خارجی ایران در این دوره از الگوی تداوم و تغییر پیروی کرده است؛ یعنی در عین تداوم و استمرار، دست خوش تغییر و تحول نیز شده است.بنابراین، ماهیت و مبنای سیاست خارجی دولت نهم تداوم یافته ولی در چارچوب این اصول و مبانی، جهت گیری و اصول رفتاری آن تهاجمی شده است. در این دوره راه برد عدم تعهد تجدید نظر طلب و سه اصل رفتاری اصول گرایی، عدالت خواهی و صلح طلبی حداکثری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی حاکم شده است؛ تحولی که خود باعث باز تعریف در روابط با غرب، اتخاذ سیاست نگاه به شرق، جهان سوم گرایی و گرایش به امریکای لاتین، گفت و گوی انتقادی با امریکا و بازنگری دیپلماسی هسته ای شده است.
ایران و قدرت ساختاری غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر معطوف به تبیین رویکرد غرب (امریکا و اتحادیه اروپا) در قبال ایران در 8 سال مصادف با دولت های نهم و دهم (1392-1384) است. نویسندگان به بررسی این پرسش پرداخته اند که چگونه مجموعه غرب که درگیر بحران عمیق اقتصادی است و قدرت نسبی آن رو به کاهش است، قادر به واردآوردن فشارهای استراتژیک به کشورهایی همچون ایران است؟ از آنجا که سیاست بین الملل قلمرو بازی قدرت است، نویسندگان استدلال کرده اند که غرب در این دوران قدرت ساختاری خود -به معنای قدرت تعیین قواعد بازی دیگران و شکل دهی به انتخاب های سایرین- که گونه ای انحصاری و نادر از قدرت است را علیه ایران به کار گرفته است. در این چهارچوب، غرب در قالب تحریم ها تلاش کرده تا در چهار ساختار مالی، دانش، امنیتی و تولیدی، دسترسی ایران به منابع مورد نیاز را محدود و در مواردی قطع نماید. از منظر نویسندگان، ساختارهای مالی و تولیدی بیش از سایر ساختارها در این دوره علیه ایران به کار گرفته شده اند. در نهایت نویسندگان استدلال کرده اند که با توجه به ماهیت قدرت ساختاری و ناکارآمدی ابزارهای سنتی برای مواجهه با آن، گزینه ممکن و مطلوب پیش روی ایران، بهره گیری حداکثری از ابزارهای دیپلماتیک و شکل دهی به نوعی «تعامل سازنده» با هدف اقناع جامعه بین المللی نسبت به اهداف استراتژیک این کشور است.
گفتمان هسته ای دولت یازدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع هسته ای به عنوان مهم ترین مسئله سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در یک دهه گذشته، عرصه رقابت گفتمان های مختلف در این حوزه بوده است. انتخابات ریاست جمهوری خردادماه 1392 منجر به تحول گفتمانی در موضوع هسته ای گردید. در این انتخابات حسن روحانی به عنوان حامل گفتمان اعتدال یا اعتدال گرایی توانست نظام معنای حاکم بر این گفتمان را عمومیت بخشیده و آن را هژمونیک نماید. از این رو، مقاله حاضر با استفاده از نظریه گفتمان لاکلا و موف، چارچوبی نظری فراهم آورده که به تبیین عناصر و دقایق گفتمان ناظر بر موضوع هسته ای در دولت یازدهم و کشمکش ها و رقابت های هژمونیک میان این گفتمان و گفتمان های رقیب می پردازد. تحلیل گفتمان هسته ای دولت یازدهم نشان می دهد این گفتمان با دال مرکزی تعامل سازنده، به جهت برخورداری از عوامل سیاسی بیشتر، فعال تر و منسجم تر، به کارگیری فرایندهای طرد و برجسته سازی، میزان دسترسی بالا و اعتبار بیشتر نسبت به سایر گفتمان های رقیب، توانست هژمونیک شود.
اتحادیه اروپا و مدیریت موضوع هسته ای ایران: تجزیه و تحلیل روندها و آینده پژوهی منافع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط ایران و اتحادیه اروپا متأثر از موضوع هسته ای ایران در هزاره سوم میلادی و به خصوص از سا ال ٢٠٠٣به بعد دچار گسست ها، چالش ها و رکود زیادی بوده است. این در حالی است که در چشم انداز پیش رو هر دوی این بازیگران دارای جایگاه، هویت و اهمیت ویژه ای در ساختار نظام بین المللی می باشند. تجزیه و تحلیل روندهای موجود در روابط این دو کنشگر برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اهمیت ویژه ای دارد. به خصوص اگر از منظر آینده پژوهی تعاملات ایران با قطب های جهانی موضوع را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، روابط آینده ایران با اتحادیه اروپا برای منافع و اهداف راهبردی دو طرف در عرصه بین المللی دارای پیامدهای زیادی خواهد بود. در مقاله حاضر سعی شده است در مرحله نخست، جایگاه روابط این دو بازیگر در جهان فرارو با توجه ویژه به جایگاه موضوع هسته ای ایران در سیاست های اتحادیه اروپا در طول یک دوره زمانی بیش از ده سال مورد بررسی تبارشناسانه و آسیب شناسانه قرار گیرد. سپس سعی شده است با بررسی ادبیات نظری روابط بین المللی، متغیرهای مؤثر در روابط فعلی و آتی دو طرف تحلیل شود. بررسی نیروهای پیشران در روابط آینده ایران و اتحادیه اروپا و بررسی سناریوهای پیش روی روابط دو طرف مبتنی بر نیازها و اهداف سیاست خارجی هر دو بازیگر از دیگر موضوعات مورد بررسی در مقاله پیش رو به منظور ارائه راهبردهایی در این حوزه موضوعی مهم سیاست خارجی ایران است
سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران؛ از رئالیسم تا تعامل سازنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اتحادیه اروپا یکی از مهم ترین و برجسته ترین بازیگران عرصه نظام بین الملل است که در زمره تأثیرگذارترین و موفق ترین بازیگران در راستای تأمین صلح و امنیت بین المللی و ایجاد همگرایی منطقه ای به شمار می رود. نظر به اهمیت روابط متقابل جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا، در این پژوهش در تلاشیم تا اصول حاکم بر سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران را با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی مطالعه کنیم. این پژوهش در تلاش است تا به این پرسش پاسخ دهد که رویکرد سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران در طول تاریخِ روابط موجود میان این دو کنشگر چه رویکردهایی را سپری کرده است. با این پیش فرض که در دولت یازدهم تأکید دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال غرب بر تعامل سازنده بوده است، مقاله حاضر بیان می دارد که پس از گفت وگوها و مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا، در سایه رفع تحریم ها و بازگشت فضای سیاسی مبتنی بر تعامل سازنده این بستر فراهم آمده تا موانع موجود بر سر راه روابط سیاسی کاهش یافته، زمینه آغاز دورانی جدید فراروی اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی ایران فراهم آید.
گفتمان اعتدال در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی کشورها اگرچه راهبرد یکسانی را در نظام بین الملل دنبال می کند اما رویکرد دولت های مختلف به لحاظ روشی، کارکردی و اولویت اجرا متفاوت اند. روی کارآمدن دولت یازدهم در ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. رویکرد اعتدالی بیش از همه در شعار این دولت برجسته است. این گفتمان اگرچه بر مبنای سه اصل «عزت»، «حکمت» و «مصلحت» بنیان شده اما سعی در بازسازی چهره جدیدی از ایران در عرصه بین الملل از یک «تهدید بالقوه» به یک «مطلوب اثرگذار» دارد. تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که «دال مرکزی در گفتمان اعتدالی سیاست خارجی دولت یازدهم ج.ا.ا. کدام است؟» و در آزمون پاسخ های مختلف، این فرضیه شکل می گیرد که «تعامل مؤثر و سازنده»، دال مرکزی این گفتمان می باشد. ازآنجاکه رویه ها و رفتاراجتماعی در زندگی سیاسی در سنت انتقادی تحلیل گفتمان حائز اهمیت است و نظام های معنایی و ساختارهای هنجاری زمینه ساز کنش و برآیند ویژه ای در آن می شوند، سیاست خارجی اعتدالی در بحث حاضر نیز از این منظر واکاوی می شود. باتوجه به تغییر در نگاه دولت یازدهم به نقش بازیگران بین المللی به ویژه کشورهای غربی، بدیهی است که ادامه کنش گفتاری موصوف با رویکرد مثبت به تعامل سازنده، بازسازی چهره ایران و شکست اجماع ضدایرانی و ساختگی غرب علیه این کشور در عرصه جهانی را به دنبال دارد.
سیاست خارجی ج.ا. ایران در خاورمیانه با تأکید بر دوران پسابرجام
جمهوری اسلامی ایران بعنوان یک قدرت و بازیگر تأثیرگذار در منطقه خاورمیانه همواره از جایگاه بالایی برخوردار بوده است. سیاست اعلامی و اعلانی ایران همواره مبتنی بر ایجاد یک نظم منطقه ای پایدار در این منطقه پرآشوب و بی ثبات بوده است. با پیروزی حسن روحانی در خرداد 1394 به عنوان یازدهمین رئیس جمهور و به ثمر رسیدن توافق هسته ای تحت عنوان برجام، سیاست خارجی ایران نیز با بازگشت به سیاست تنش زدایی و بازیابی به شکل تکاملی آن یعنی تعامل سازنده، متفاوت از گذشته به دنبال ایجاد نظم پایدار منطقه ای در این گستره جغرافیایی پرآشوب جهان یعنی خاورمیانه برآمد که تداوم مولفه های گذشته با همراهی شرایط جدید منطقه ای-جهانی و توافق برجام را تجربه می کرد. در این چارچوب، پرسش اصلی پژوهش بر این مبنا خواهد بود که؛ رویکرد سیاست خارجی ایران نسبت به نظم منطقه ای خاورمیانه در دوران پسابرجام چگونه خواهد بود؟ فرضیه اصلی پژوهش نیز به دنبال پاسخ به پرسش اصلی اینگونه است که، جمهوری اسلامی ایران در دوران پسابرجام با رویکرد مبتنی بر تنش زدایی و تعامل سازنده، سیاست نظم منطقه ای پایدار در چارچوب نظم سازی تعاملی را در پیش می گیرد.
الزامات امنیت منطقه ای و استراتژی امنیتی ایران در خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
امنیتی سازی یکی از دغدغه های اصلی کشورهای منطقه خاورمیانه است نظر به اهمیت امنیت در ساختار نظام بین الملل منطقه خاورمیانه را باید یکی از مناطقی دانست که رویکردهای امنیتی در آن از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است. بسیاری از تهدیدات امنیتی ریشه در منطقه دارد کشورهای منطقه به این تهدیدات دامن می زنند و از سوی دیگر به دلیل ویژگی های ژئوپلتیک و منابع سرشار نفت در خاورمیانه قدرتهای منطقه ای نقش چشمگیر و موثری در بروز تهدیدات امنیتی دارند. از جمله شاکله این پژوهش طرح نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای بوزان است که خاورمیانه از جمله مناطقی است که این نظریه بر آن صدق می کند. همجواری، هویت مشترک، شباهت ها و تضادها، نیازهای اقتصادی و پیوندهای فرهنگی و قومی از جمله متغییرهای مجموعه امنیتی منطقه ای هستند. ایجاد امنیت منطقه ای مستلزم ساختاری مشارکت جویانه که بر پایه اعتماد سازی است از این رو استراتژی امنیتی جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به امنیت در چارچوب تعامل سازنده با کشورهای منطقه امکان پذیر خواهد بود که این امر نیازمند تهدید زدایی و غیر امنیتی کردن استراتژی امنیتی ایران در منطقه تبلور خواهد یافت.
تجزیه و تحلیل تغییر در سیاست هسته ای دولت یازدهم از منظر فردگرایی تفسیری (1392-1394)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال شانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
169 - 190
حوزه های تخصصی:
مساله هسته ای و چگونگی حل آن یکی از مهم ترین موضوعات منازعه آمیز در سیاست خارجی ایران در چندین سال گذشته بوده است، موضوعی که نه تنها به لحاظ بیرونی محل منازعه میان این کشور و اعضای نظام بین الملل بوده بلکه به لحاظ درونی نیز موضوع اصلی نزاع میان جریانات مختلف سیاسی بوده است. باشروع دوره ریاست جمهوری حسن روحانی در مرداد ماه 1392 (2013) همراه با حاکم شدن «گفتمان اعتدال» به عنوان مشی اصلی سیاست خارجی و روی کار آمدن نخبگان جدید، چگونگی حل این مساله نیز تحت تاثیر قرار گرفت و سیاستی جدید در این حوزه اتخاذ شد که نتیجه آن حصول توافق هسته ای میان ایران و قدرت های بزرگ نظام بین الملل در 23 تیر ماه 1394 (14 جولای2015) بود. توافقی که نشان از چرخشی بزرگ در سیاست هسته ای دولت ج.ا.ایران بود. بنابراین سوال اصلی این پژوهش آن است که چرا در این دوره در ارتباط با چگونگی مواجه با مساله هسته ای از میان گزینه های گوناگون، راه حل «تعامل سازنده» و «مذاکره جدی» برای نیل به توافق، توسط نخبگان تصمیم گیرنده انتخاب می شود؟ در پاسخ به این سوال این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی و با استفاده از چهارچوب مفهومی «فردگرایی تفسیری» به بررسی تغییرات ادراکی موثر در تغییر سیاست هسته ای ایران در این دوره می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد تغییرات ناشی از برداشت متفاوت نخبگان تصمیم گیرنده از نقش ملی وایجاد روایت جدید در ارتباط بامنزلت مطلوب ج اایران، ادراکات متفاوت از عوامل ساختاری از جمله تحریم های هسته ای ونهایتا بازنمایی متفاوت از «دیگری غرب» به خصوص آمریکا، منجر به امکان پذیری این تغییر در سیاست هسته ای دولت یازدهم در فاصله زمانی 1392 تا 1394 شده است.
اثر تدریس به روش معکوس در پیشرفت یادگیری ریاضی در بین دانش آموزان دختر پایه هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
129 - 154
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه تحقیقات اندکی در زمینه استفاده از رویکرد کلاس درس معکوس (که در آن جای تدریس و تمرین در کلاس درس جابه جا می شود) انجام شده است؛ مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر این رویکرد بر پیشرفت یاددهی- یادگیری ریاضی دانش آموزان دختر پایه هفتم طراحی شد. در این مطالعه 60 دانش آموز دختر در دو گروه آزمایش و گواه شرکت داشتند. دانش آموزان گروه آزمایش به مدت هشت جلسه (90 دقیقه ای)، مبحث جذر و توان بر اساس کتاب درسی ریاضی پایه هفتم را به شیوه کلاس درس معکوس آموختند. در پایان، دانش آموزان هر دو گروه در آزمون پایانی مبحث جذر و توان شرکت کردند. نتایج حاصل از بررسی داده ها نشان داد که اگرچه عملکرد دانش آموزان گروه آزمایش (کلاس درس معکوس) بهتر از عملکرد دانش آموزان گروه گواه است؛ ولی تحلیل کواریانس نشان داد که این اختلاف در میانگین دو گروه از نظر آماری معنی دار نیست.
ایالات متحده آمریکا و دیوان کیفری بین المللی در دوره باراک اوباما؛ نوسان میان امتناع و امکان
منبع:
سازمان های بین المللی سال دوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۵
147-170
حوزه های تخصصی:
روابط ایالات متحده آمریکا با دیوان کیفری بین المللی آمیزه ای از تقابل و تنش در ابعاد گوناگونی ازجمله ملاحظات حقوقی- سیاسی، دغدغه های ملی و امنیتی و منافع استراتژیک است. تنش های موجود در روابط با دیوان کیفری بین المللی در برهه ای از زمان فزونی یافته و در همین راستا ایالات متحده فعالانه به رویارویی و تقابل با موجودیت دیوان پرداخته است. با این حال، ایرادات مقامات این کشور به دیوان کیفری بین المللی دیری نپایید و در پایان دوران ریاست جمهوری جورج بوش و با آگاهی از ظرفیت ها و ارزش های ذاتی موجود در تأسیس و لزوم تداوم دیوان کیفری بین المللی، این تقابل و رویارویی به نفع تعامل سازنده به تدریج کنار گذاشته شده است. در سال های اخیر- به ویژه در دولت باراک اوباما- رفتار و مواضع ایالات متحده آمریکا در قبال دیوان کیفری بین المللی دستخوش تغییری بنیادین و همه جانبه شده و ایالات متحده درصدد است تا با جبران اقدامات گذشته، تعامل و همکاری خود را با دیوان کیفری بین المللی افزایش داده و موجودیت و اهلیت دیوان را به عنوان یکی از مؤثر ترین نهاد های قضایی بین المللی برای تعقیب و رسیدگی به جنایات و جرائم خشونت بار بین المللی مورد شناسایی قرار داده و روابط خود را با دیوان کیفری بین المللی از سر بگیرد.
سیاست خارجی دولت حسن روحانی، تعامل سازنده در چارچوب دولت توسعه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره پنجم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۵
131 - 161
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی دولت یازدهم بر چه اصول و محورهایی استوار است؟ این محورها و اصول با کدام الگوی سیاست خارجی نزدیکی بیشتری دارند؟ در پاسخ به این سوالات فرضیه زیر مطرح می شود که با توجه به تجربه حضور آقای روحانی به عنوان دبیر شورای امنیت ملی، مقالات، کتب و همچنین سخنرانی ها و مناظرات ایشان طی مبارزات انتخاباتی، می توان سیاست خارجی دولت یازدهم را تحت عنوان «تعامل سازنده با جهان در چارچوب دولت توسعه گرا» مورد بحث قرار دارد. این سیاست خارجی به دنبال آنست که از طریق تنش زدایی، اعتمادسازی، دوری از امنیتی شدن، بهبود چهره و پرستیژ ایران، دیپلماسی فعال و روابط با سایر کشورها و سازمان های بین المللی، زمینه را برای رشد و توسعه اقتصادی کشور در چارچوب اسناد بالادستی مهیا سازد. به باور آقای روحانی سیاست خارجی چند سال گذشته با تنش زایی و تندروی، عملاً ایران را وارد فاز امنیتی نموده و زمینه را برای تحقق رشد و توسعه همه جانبه کشور کاهش داده است. در نتیجه برای بازگرداندن کشور به مسیر تعریف شده توسط اسناد بالادستی، همچون چشم انداز ایران 1404، می بایست دولتی توسعه گرا قدرت را در دست داشته باشد؛ دولتی که اصول تعامل سازنده با جهان را سرلوحه کار خود قرار دهد و زمینه را برای رشد و توسعه اقتصادی مهیا سازد. با توجه به این موضوعات، هدف مقاله حاضر بررسی سیاست خارجی آقای روحانی بر اساس ایده تعامل سازنده با جهان و الگوی دولت توسعه گرا به روش توصیفی و تحلیلی می باشد.
ارزیابی انتقادی تعامل سازنده در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سال های 88-84(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره هشتم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۹
188 - 220
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله، تحلیل ناکامی تحقق تعامل سازنده به عنوان آموزه محوری سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در 1404 در سیاست خارجی کشور، طی سال های 1384 تا 1388 است. پس از بیان مسأله تحقیق و اثبات جنبه پرابلماتیک آن، راه حل نظری مسأله از طریق مرور نظریه های سطح خرد و کلان تصمیم گیری واکاوی شد. سپس نظریه تصمیم گیری اسنایدر در سیاست خارجی به عنوان چارچوب نظری پژوهش برگزیده و در این چارچوب فرضیه پژوهش ارائه شد. پس از عملیاتی کردن مفاهیم فرضیه و جمع آوری داده ها که به صورت اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است، از طریق روش تحلیل روایت، فرضیه پژوهش ارزیابی و داوری شده است. یافته های تحقیق، بیانگر آن است که عوامل عدم تحقق تعامل سازنده مندرج در سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در 1404 در سطح کنشگر کلیدی (رئیس جمهور) و در قالب مؤلفه های سه گانه توانایی، ارتباطات و اطلاعات، انگیزه وی قابل شناسایی است.
راهبرد چین جهت گسترش همکاری با طالبان پس از خروج آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
64 - 93
حوزه های تخصصی:
پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در 30 اوت 2021 و به دست گرفتن کنترل کابل توسط طالبان، پویایی دیپلماتیک و امنیتی در آسیای جنوبی و مرکزی و کشورهای همسایه افزایش یافت. چین به عنوان کشور همسایه افغانستان در گذشته و اکنون به صورت ویژه نسبت به تحولات افغانستان حساس بوده و از طرق مختلف درصدد اثرگذاری بر تحولات افغانستان برآمده است. در دو دهه اخیر، طالبان به عنوان گروه اثرگذار در تحولات افغانستان موردتوجه سیاست خارجی پکن قرار گرفته است. با توجه به کنشگری چین در رابطه با طالبان، ضرورت دارد تا راهبرد چین نسبت به طالبان پس از حاکمیت در اوت 2021 تبیین گردد. در این راستا، با روش تکوینی-تبیینی به این پرسش پاسخ داده شده است که چین چگونه در پی اثرگذاری بر معادلات افغانستان در عصر طالبان و گسترش همکاری با این گروه است؟ در پاسخ فرض بر این است که تهدیدهای امنیتی و الزامات اقتصادی طالبان برای چین سبب شده تا این کشور از طریق تعامل سازنده در ابعاد اقتصادی و امنیتی درصدد گسترش حوزه نفوذ راهبُردی خود و دسترسی به شریک راهبردی در مجموعه امنیتی منطقه ای آسیای جنوبی در قالب همکاری با طالبان باشد. یافته ها نشان می دهد که مؤلفه های امنیتی و اقتصادی در رابطه چین و طالبان قبل از خروج آمریکا و در دوره حاکمیت کنونی طالبان برجسته شده و پکن به دنبال «مداخله سازنده و تبدیل شدن به بازیگر مؤثر» در مجموعه امنیتی منطقه ای جنوب آسیا از طریق همکاری با طالبان است.
چین، تجارت و ایجاد ثروت به مثابه سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه چین از چنان سطحی از توسعه اقتصادی و جایگاه و اعتبار در صحنه بین المللی برخوردار است که در تاریخ مدرن این کشور باید بی سابقه قلمداد گردد. توانمندی های مادی و ماهیت تعاملات و اصول حاکم برروابط چین با کشورهای سطح اول سیستم بالاخص آمریکا شرایطی را رقم زده اند که به فزونی فراوان همسو با اهداف تعیین شده بوسیله رهبران کشور می باشند. سرزمینی که از زمان انقلاب ۱۹۴۹ برای دهه ها دشمنی با آمریکا و مبارزه با اهداف جهانی این کشور را بن مایه سیاست خارجی خود قرار داده بود از زمان سفر نیکسون به چین به طور رسمی تعامل سازنده با آمریکا را سرلوحه منطق رفتار بین المللی خود قرار داده است. سوالی که مطرح می شود معطوف به رابطه ای است که از نظر رهبران چین بین اصول سیاست خارجی و توسعه اقتصادی قرار دارد. فرضیه این نوشتار مبتنی بر این دیدگاه است که از نظر رهبران چینی اقتدار بین المللی و رفاه داخلی که یک ضرورت می باشد تنها از بطن توامان توسعه اقتصادی مبتنی بر صادرات و تعامل سازنده بین المللی بالاخص با قدرتهای بزرگ جهانی می باشد
گفتمان اعتدال گرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
1 - 39
حوزه های تخصصی:
با آغاز به کار دولت یازدهم در 13 مرداد ماه 1392 خرده گفتمان دیگری در چارچوب کلان گفتمان اسلام گرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ظهور کرد. این خرده گفتمان، براساس گفتمان عام این دولت، اعتدال گرایی نامیده می شود. بر مبنای منطق تحول و چرخه گفتمانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گفتمان اعتدال گرایی را می توان "آرمان خواهی واقع بینانه" یا "آرمان گرایی واقع بین" نامید. دال مرکزی گفتمان اعتدال گرایی تعادل و توازن است که برحسب توازن بین آرمان و واقعیت، انواع عقلانیت، مصالح اسلامی و منافع ملی، اهداف سیاست خارجی، اهداف و ابزار سیاست خارجی، عناصر قدرت ملی، اعمال قدرت و دیپلماسی، حق و تکلیف، سه اصل عزت، حکمت و مصلحت، ساختار سیاست خارجی و توسعه روابط خارجی تعریف می شود. عناصر و دقایق گفتمان اعتدال گرایی نیز عبارتند از: آرمان گرایی، واقع گرایی، عقل گرایی متوازن، تکلیف گرایی معطوف به نتیجه، تعامل گرایی سازنده، امنیت طلبی، منزلت طلبی، صلح طلبی، عدالت گرایی، تحول گرایی، کمال گرایی، توسعه گرایی متوازن و چندجانبه گرایی متوازن. با این تعاریف سئوال اساسی مقاله پیش رو این است که گفتمان اعتدال گرایی برحسب دقایق و اجزای خود چگونه می تواند به تحقق اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مساعدت نماید؟ در پاسخ به این پرسش، مقاله حاضر این فرضیه را مد نظر قرار می دهد که گفتمان اعتدال گرایی به عنوان یک خرده گفتمان در کلان گفتمان اسلام گرایی ظرفیت بالاتری را برای بهره گیری از واقع بینی در تحقق اهداف و منافع سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به خدمت گیرد.
تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوره حسن روحانی از منظر نظریه پیوستگی جیمز روزنا
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، مفهوم تعامل سازنده و موثر با جهان به صورت عام و ارتباط آن گفتمان اعتدال گرایی در عرصه سیاست خارجی دولت حسن روحانی به صورت خاص مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. به دلیل برجستگی و حاکم شدن گفتمان اعتدال گرایی در سیاست خارجی دولت یازدهم، به نظر می رسد نظریه پیوستگی جیمز روزنا به دلیل اهمیتی که برای عامل محیط بین المللی و عامل فرد (اندیشه ها و شخصیت حسن روحانی) قائل است، ارتباط بیشتری با عنوان این پژوهش دارد. بر این اساس سعی شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای و اسناد اینترنتی گفتمان اعتدال گرایی در دوره حسن روحانی و دلیل حاکم شدن آن بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران موردبررسی قرار گیرد. نویسندگان معتقد هستند شرایطی از جمله تحریم های شدید اتخاذشده توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد، امنیتی شدن ایران در عرصه روابط بین الملل، کاهش روابط با همسایگان، متمرکز شدن سیاست نگاه ایران به شرق و چند کشور آمریکای لاتین و ... در دوره احمدی نژاد و در نهایت اندیشه ها، شعارها و شخصیت ویژه حسن روحانی به حاکم شدن گفتمان اعتدال گرایی بر سیاست خارجی ایران منجر گردید. در واقع، سیاست خارجی اعتدال گرا به دنبال نمایش چهره مطلوب از ایران در عرصه بین المللی است تا از این طریق بتواند منافع ملی کشور را تسهیل و فراهم سازند.