مطالب مرتبط با کلیدواژه

رادیکال دموکراسی


۱.

پسا مارکسیسم و پسامارکسیسم

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گفتمان هژمونی پسامدرنیسم پساساختگرایی پسامارکسیسم رادیکال دموکراسی هویت ربطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۵۵ تعداد دانلود : ۱۹۴۶
چرا امروز می بایست، به بازاندیشی پروژه سوسیالیسم بیندیشیم؟ ارنستو لاکلاو و شنتال موفه، در پاسخ به این پرسش، تلاش دارند در تاریخ معاصر، نقشی فعال و آگاهانه و نه انفعالی و کورکورانه را در پیش گیرند هدف خود را انتزاعی روشن (به طور نسبی)، از کشمکش هایی که در آن سهیم هستند و فهم تغییراتی که پیش چشمانشان رخ می دهند، قرار داده و در واپسین تحلیل، بدین نتیجه می رسند که لازم است با بهره بردن از روش واسازی دریدا، شالوده و ساخت مارکسیسم ارتدکسی را مورد چالش جدی قرار دهند.لاکلاو و موفه از یک سو، به چالشی بنیان کن علیه رویکرد های «تقلیل گرا، جوهرگرا و جهان شمول» برخاستند و از سوی دیگر، به نقد آموزهای مبتنی بر برداشتی خاص از جامعه روی آوردند: آموزه هایی که جامعه را از دریچه عناصر مستقلی و دارای هویتی خاص مورد تحلیل و تعریف قرار می دهند (جوهرگرایی عناصر) و بدین ترتیب، افقی فراسوی مارکسیسم ارتدوکسی، فراساختگرایی و هرمنوتیک گشودند. با این هدف، این دو متفکر نقطه عزیمت تئوریک خویش را بر شماری از جریان های نظری و فلسفی نظیر: واسازی دریدا، تبارشناسی و دیرینه شناسی فوکو، روانکاوی لاکان، پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر، پراگماتیسم رورتی، زبانشناسی و نشانه شناسی مدرن (سوسور، بارتز و ...)، رهیافت فراتحلیلی ویتگنشتاین و هژمونی گرامشی بنا نهادند.
۲.

اینترنت و رادیکال دموکراسی: درآمدی بر شکل گیری رادیکال دموکراسی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رادیکال دموکراسی اینترنت (فضای مجازی) رادیکال دموکراسی مجازی و گفتمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳۴ تعداد دانلود : ۶۷۲
دموکراسی کثرت گرای رادیکاللاکلائو و موفه راهی است برای خاتمه دادن به هر گونه اندیشة ذاتی دربارة زندگیسیاسی؛ راهی که در آن قدرت های پراکنده، هژمونی هایموازی و در نتیجه گفتمان های متعدد شکل می گیرد. گفتمان هایی کهتوانایی اقناع و اشباع کنندگی گزاره های آنها می تواند آنه ا را به گفتم ان هژم ونیک تب دیل نماید. اما آنچهدر این دموکراسی رادیکال پراهمیت جلوه می نماید آن است که در نتیجة توسعة فرهنگیناشی از پست مدرنیسم و بازی های گفتمانی بایدغیریت و تکثر موجود در جامعه در شکل رقابت حفظ شود. نگارندگان معتقدند که بر خلافدنیای واقعی، درون فضای مجازی امکان تحقق چنین رقابتی فراهم می گردد. از اینرو در این نوشتار از آن به رادیکال دموکراسیمجازی یاد می گردد؛ رادیکال دموکراسی ای که توانایی بسیاری برای تأثیرگذاری در زندگی اجتماعی وسیاسی دارد. در نتیجه سؤال اصلی این مقاله که درصدد پاسخ به آن هستیم، این است کهاینترنت چگونه باعث شکل دهی و تحقق رادیکال دموکراسی مجازیمی شود؟ فرضیة نوشتار حاضر این است که فضای مجازیِاینترنت با ویژگی های منحصر به فردی نظیر ابرمتنی، ابرشبکه ای، کنش تعاملی وتمرکززدایی قدرت رسانه ای که به وسیلة دو ویژگی امکان دست یابی به هویت مجازی وامکانات تخصصی و فنی غیر انحصاری اینترنت تضمین می گردد، توانایی شکل دهی به رادیکال دموکراسی مجازی را دارد.
۳.

سیاست دموکراتیک و طرح الگوی شهروندی رادیکال: بازاندیشی در نظریه شانتال موف(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۱۸
خلأ نظریه مناسب برای مطرودان، سیاهان، آوارگان و زنان همیشه در تاریخ اندیشه مطرح بوده است. پس از جنبش های دانشجویی دهه ۶۰ اقدام هایی در این زمینه صورت گرفت، ولی نظریه مناسبی در حوزه امر سیاسی مطرح نشد. موف با بهره گیری از اندیشه های پیشینیان در این راستا گام نهاد تا خلأ موجود را پوشش دهد. این مقاله به دنبال پاسخگویی به دو پرسش است: 1. شهروندی رادیکال در رویکرد ضد ذات گرایانه شانتال موف چه ادراک نوینی در حوزه امر سیاسی ایجاد می کند؟ و 2. چگونه می توان گامی به سوی آن در اجتماع سیاسی برداشت؟ با رویکردی کیفی، با استفاده از روش تحلیل محتوای مفهومی، نخست به دموکراسی مصالحه ای و شهروندی در سنت لیبرالی و سپس الگوی شهروندی موف در سنت رادیکال پرداخته شد. موف با بازاندیشی امر سیاسی، هژمونی و آنتاگونیسم، تلاش کرده است تا امکان ارائه بدیل های جدید سیاسی را فراهم آورد و آنتاگونیسم را به شیوه ای مبتنی بر تساهل دموکراتیک به آگونیسم مبدل سازد. وی در چارچوب منطق هم ارزی، مهاجران و سیاه پوستان را جزء شهروندان به شمار می آورد که می توانند از راه فرایند دموکراتیک شهروند نامیده شوند. وی در چارچوب رفع تبعیض باور دارد که شهروندان به دور از جنسیت، مذهب، رنگ پوست و مسائل فراجنسیتی می توانند از حقوق شهروندی در قالب رادیکال دموکراسی برخوردار شوند، ولی گروه های قومی-مذهبی و بنیادگرایان سرکوب می شوند. موف بر این نظر بود که برای رادیکالیزه کردن (تقویت) دموکراسی، به یک جبهه چپ پوپولیستی نیازمندیم و در میان آنها، اجماعی درباره ازسرگیری اندیشه شهروندی وجود دارد. وی متأثر از پسامدرنیسم، وجود هرگونه آرمان گرایی در حوزه شهروندی را در انسان غربی لحاظ کرده است.