مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نظام جهانی
حوزههای تخصصی:
بر هم خوردن نظام دو قطبی، سبب تغییر ماهیت ژئوپلیتیکی ایران و بدست آوردن نقش جدید در منطقه و جهان شد؛ بطوریکه در نظام دگرگون شوندة جهانی، موقعیت ایران در سیستم تابع خاورمیانه بحساب آمد. پایان جنگ عراق و کویت، آغاز طرح استراتژی مذاکره از طرف ایران شد که در پی آن، استراتژی اتکاء بخود در مقابل سدبندی کلینتون را به همراه داشت. ضعف ذاتی نیروی زمینی عربستان سعودی، تنگناهای ژئوپلیتیکی عراق در دسترسی به دریای آزاد، ضعف سازماندهی و فقدان عمق استراتژیک سایر کشورهای حاشیة جنوبی خلیج فارس، دوام این استراتژی را تضمین می کند. برای دستگاه سیاست خارجی ایران، اولین گام، اعتماد سازی است تا بوسیله آن بردارهای همگرایی را نظم دهد. در شمال، آسیای مرکزی و قفقاز در معادلات اقتصادی، یک سرزمین حائل ژئوپلیتیکی محسوب می شوند. هدف از استقرار ناتو در منطقة آسیای مرکزی و قفقاز، تحت الشعاع قرار دادن امتیازات ژئوپلیتیکی ایران است؛ هر چند ژئوپلیتیک ایران انکار ناشدنی است. با تبدیل قلمروهای استراتژیک، ژئوپلی نومیک ایران در مرکز ثقل امنیت انرژی جهان واقع شده است و این امر روح تازه ای در کالبد ژئوپلیتیک ایران دمیده است.
هژمونی در سیاست بین الملل؛ چارچوب مفهومی، تجربه تاریخی و آینده آن
حوزههای تخصصی:
نخستین بار در دهه سوم قرن بیستم از مفهوم هژمونی برای تحلیل سیاست داخلی استفاده شد و پس از دهه 1960 در تحلیل سیاست بین الملل مورد توجه قرار گرفت. در دهه 1970 نظریه پردازان اقتصاد سیاسی بین المللی آن را به عنوان یک مفهوم محوری به کار گرفتند اما از دوره پس از جنگ سرد مجادلات عمده بر سر آن در گرفته است. در این نوشته، هژمونی به عنوان یک مفهوم مهم در نگرش ها و نظریه های مختلف روابط بین الملل و مؤثر در عرصه سیاست بین الملل مد نظر قرار گرفته و تلاش شده است تا با بررسی دیدگاه های مطرح درباره آن، منطق حاکم بر ظهور، کارکرد، تداوم و افول یک قدرت هژمون بیان گردد و سپس وضعیت کنونی سیاست بین الملل و ادعاهای موافق و مخالف هژمونی امریکا در دهه های اخیر عرضه شود.
خاورمیانه و نظام بینالملل پس از جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش جایگاه خاورمیانه در نظام بین الملل را پس از جنگ سرد مورد بررسی قرار می دهد. نویسنده ضمن تحلیل دیدگاه های گوناگون در باره خاورمیانه، به نظریه های مختلف در باره ما هیت نظام بین الملل پس از جنگ سرد می پردازد و جایگاه مناطق گوناگون جهان را در این نظام بررسی می کند. پیدایش یک سوپر بلوک صنعتی و موضع یکپارچه ان در برابر چالش های ضد نظام جهانی سرمایه داری، عمده ترین تحول در دوران پس از جنگ سرد می باشد. خاورمیانه با توجه به اهمیت استراتژیک خود، برای نظام جهانی از موقعیتی ویژه برخوردار است و هرگونه بحران و بی ثباتی در آن می تواند تاثیرات عمده بر ساختار نظام جهانی بگذارد.
جایگاه مفهوم لوگوس در اندیشه برابری و نظام جهانی رواقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
می توان گفت که نخستین بخش عمده فلسفه رواقی، منطق نظریه لوگوس است. این اصل که مفهوم قانون طبیعی از آن تعبیر می شود، بیشترین سهم فرهنگ یونان در میراث اندیشه ی بشری است. لوگوس در اندیشه ی رواقی نظم عقلانی حاکم بر عالم یا ساختاری است که نظام عقلانی عالم را نشان می دهد. این اصل عقلانی در زمینه های مناسب به صورت آتش یا خدا توصیف می شود. از دیدگاه رواقیون طبیعت تبلور یک قانون عام یعنی فراگیر و جهان شمول است و این قانون واحد که متعالی ترین قاعده کلی است، مبنای نظری اندیشه ی برابری و نظام جهانی در تفکر رواقی است. مقاله حاضر در صدد است تا با رهیافت مضمون گرا این فرضیه را به آزمون بگذارد که مفهوم لوگوس یا قانون ازلی و ابدی از تفکر پیش سقراطی (خصوصاً اندیشه ی هراکلیت) به عصر یونانی مآبی و اندیشه ی رواقیون، راه پیدا کرده و ضمن تکامل این مفهوم، پایه ی نظری مفاهیمی هم چون برابری و نظام جهانی در این مکتب را شکل داده است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی به نگارش در آمده است.
بررسی عوامل مرتبط با گرایش دختران تحصیل کرده به مهاجرت به خارج از کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی عوامل مرتبط با گرایش دختران تحصیل کرده به مهاجرت به خارج از کشور می پردازد و این بررسی با توجه به دو دسته از عوامل رانش (دافعه های داخلی) در کشور مبدا و عوامل کششی (جاذبه های خارجی) در کشورهای مقصد، طراحی شده است. نوع پژوهش پیمایشی بوده و جمعیت مورد مطالعه آن 120 نفر از دانشجویان دختر مراجعه کننده به مراکز اعزام دانشجویان به خارج از کشور شهر شیراز که به صورت تصادفی انتخاب شده اند را تشکیل می دهند. نتایج پ ژوهش نشان می هند که عواملی نظیر: « بیکاری، نداشتن درآمد کافی، برخوردار نبودن از شغل متناسب با رشته تحصیلی، نبود فرصت های شغلی مناسب، نبود امنیت شغلی، نبود امکانات، بحران های اقتصادی، نبود امکانات علمی، پژوهشی و آزمایشگاهی، کمبود استادان متخصص، توجه نکردن به خواسته های افراد تحصیل کرده و رعایت شان علمی آنان، نبود موفقیت در مقاطع تحصیلی بالاتر، محدودیت زنان در انتخاب برخی از رشته های تحصیلی خاص و محدودیت آزادی فردی»، به گونه ای معنادار به عنوان عوامل رانشی در مهاجرت دانشجویان دختر به خارج از کشور موثرند. هم چنین، نتایج این پژوهش نشان می دهند « توزیع شغل بر اساس مهارت های افراد، مناسب بودن درآمد، نظم و ثبات اقتصادی، توزیع عادلانه ثروت، سطح علمی بالاتر، بها دادن به نوآورری، امکانات و خدمات مادی و رفاهی بهتر برای زندگی، تساوی حقوق زن و مرد»، در دیدگاه پاسخگویان به عنوان عوامل کششی نام برده شده اند.
گرمایش جهانی و جایگاه آن در تحولات ژئوپلیتیک نظام جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرمایش جهانی یکی از اساسی ترین مسائلی است که امروزه توجه بسیاری از کشورها را به خود جلب کرده است. این پدیده، به عاملی مهم در ایجاد فضای رقابت بر سر افزایش و کاهش گازهای گلخانه ای تبدیل شده است. از این رو، کارشناسان گرم شدن زمین را یکی از مهم ترین مشکلات محیطی، اقتصادی و سیاسی در قرن بیست و یکم قلمداد می کنند. این نوشتار تلاش دارد، پدیده گرمایش جهانی و چالش های بین المللی ناشی از آن را در چارچوب نظام ژئوپلیتیک تجزیه و تحلیل کند. در این راستا، موقعیت ژئوپلیتیک کشورها و نیز نگرش و موضع گیری آنها در مواجهه با پیامدهای این پدیده مد نظر بوده است. به همین منظور، ابتدا روند تغییرات دما و تراز آب دریا با استفاده از خروجی مدل های گردش عمومی جو، تحت سناریوی انتشار 50 و با استفاده از مدل ریزمقیاس نمایی MAGICC-SCENGEN شبیه سازی شد. سپس با استناد به خروجی های مدل به کار رفته، دیدگاه ها و درنهایت تحولات ژئوپلیتیک در نظام بین الملل، مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که بر اساس خروجی سناریوی بدبینانه انتشار 50P، دمای جهان در سال 2100 به میزان 2/3 درجه سلسیوس نسبت به دوره 1990-1961 افزایش خواهد داشت و در مجموع مناطق مختلف جهان به طور یکسان از شرایط ناشی از گرمایش جهانی برخوردار نخواهند بود. از سویی این شرایط ارتباط معناداری با موقعیت ژئوپلیتیک کشورها دارد؛ زیرا موضع گیری و دیدگاه های مختلفی را بر سیاست خارجی کشورها تحمیل کرده و به مثابه فرصت یا تنگنا، صحنه رقابت برخی از دولت ها شده است. از این رو گرمایش جهانی پدیده ای است که در آینده نقش برجسته ای را در منازعات ژئوپلیتیک ایفا خواهد کرد. در این راستا، تعیین بهترین استراتژی، شامل تدوین طرح های ملی و مدیریت محلی، یکی از راهکارهای ایجاد توازن در تحولات ژئوپلیتیک جهانی خواهد بود.
تبیین تاریخی- اجتماعی تجزیه سرزمینی ایران در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف نوشتار حاضر تبیین جامعه شناختی تجزیه سرزمینی ایران در عصر قاجار است. لذا با مطرح کردن این پرسش که تجزیه سرزمینی در عهد قاجار، محصول ضعف دولت مرکزی ایران بود یا تغییر موازنه قدرتِ دولت های مرکز در نظام جهانی سرمایه داری، سعی دارد با نگاهی جامعه شناختی به بررسی این واقعیت اجتماعی - تاریخی بپردازد. بر این اساس نوشته حاضر معتقد است که جدایی بخش هایی از ایران و تغییر جغرافیایی این کشور در عصر قاجار یک تغییر اجتماعی است که این تغییر را می توان همانند والرشتاین در بافت یک نظام جهانی به گونه ای تاریخی در نظر گرفت. بدین منظور در تبیین عوامل موثر بر این جدایی، هم نقش عوامل داخلی و هم نقش عوامل خارجی مورد بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق مقاله از نوع موردی تاریخی و روش گرداوری داده ها کتابخانه ای است.
بدین منظور در تبیین عوامل موثر بر این جدایی، هم نقش عوامل داخلی و هم نقش عوامل خارجی مورد بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق مقاله از نوع موردی تاریخی و روش گرداوری داده ها کتابخانه ای است.
دیالکتیک جنگ و نظم جهانی
حوزههای تخصصی:
علاوه بر مکاتب و دیدگاههایی که سعی در «علت یابی» جنگ داشته اند، دیدگاه هایی نیز هستند که به رابطه جنگ با ساختار توزیع قدرت در سطح جهانی پرداخته اند و معتقدند که جنگ ها خود نیز موجب تغییرات کلان ساختاری در نظام بین الملل و توزیع قدرت گشته اند. بحث اصلی این مقاله این است که تغییرات کلان، مشخصا تغییر در «نظم جهانی»، رابطه ای دیالکتیکی با جنگ داشته است. تاریخ اروپای غربی گواه این حقیقت است که ماهیت جنگ بین دولتها همواره به شکل و نوع روابط تضادی موجود میان آن دول وابسته بوده، که این روابط نیز به نوبه خود تحت تاثیر جنگ قرار گرفته اند. در این مقاله تلاش شده است، اهمیت تاریخی و ساختاری جنگ برای شکل گیری و از پاشیدن نظام های جهانی از قرن شانزده میلادی به این سو، نشان داده شود.
الگوی نظام جهانی و تحلیل جنبش های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، توانایی تبیین الگوی نظام جهانی در تحلیل جنبش های اجتماعی مورد کنکاش قرار می گیرد. پرسش اصلی این است که الگوی تحلیلی نظام جهانی در تحلیل جنبش های اجتماعی از چه توان تبیینی برخوردار است؟ در این راستا، پس از بیان بنیاد نظری و ویژگی های نظریه نظام جهانی، چارچوب روش شناختی و الگوی تحلیلی نظام جهانی ترسیم می گردد. سپس کاربرد این الگوی تحلیلی در جهت تحلیل جنبش های اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به تحولات بنیادینی که در مناسبات سیاسی و اجتماعی در عصر جهانی شدن به وجود آمده است، جنبش های نوین سیاسی و اجتماعی در بستر متفاوتی شکل گرفته و از سرشت، اهداف، فرایند و آرمان های متفاوتی برخوردارند و پیامدهای دیگری را به ارمغان می آورند. بنابراین، دیگر الگوهای تحلیلی سنتی از توانایی لازم برای تبیین علل و عوامل، بسترها و خاستگاه، شرایط و ویژگی ها و نتایج و پیامدهای جنبش های جدید اجتماعی برخوردار نمی باشند. در حالی که به نظر می رسد، الگوی تحلیلی نظام جهانی از توانایی تبیین لازم و کارآیی مناسبی برخوردار است و با ویژگی های عصر جهانی شدن و جنبش های نوین اجتماعی انطباق دارد.
بررسی روند آینده سیاست خارجی فرانسه در نظام جهانی
پس از گذشت سال ها جذابیت های اقتصادی خاورمیانه برای فرانسه، این کشور را بر آن داشت تا به بهبود موقعیت خود در منطقه بپردازد و امروزه به نقطه ای در جهان عرب رسید که ردپای دیپلماتیک او برتر از بریتانیا و در مواردی حتی قابل مقایسه با آمریکا است. یکی از دلایل قابل توجه بازگشت فرانسه آن است که نقاط ضعف گذشته فرانسه به طور ناگهانی نقاط قوت این کشور شد. امتناع فرانسه برای پیوستن به آمریکا در حمله به عراق در سال 2003، نه تنها به خودی خود به معنای استقلال این کشور در دیپلماسی خاورمیانه بود، بلکه فرانسه مانند آمریکا و بریتانیا گرفتار خستگی نظامی نشد؛ بنابراین هنگامی که نیکولا سارکوزی تقاضای حمله نظامی به لیبی را کرد؛ اعتبار وی به مراتب بیشتر از دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا بود و رهبران فرانسوی برای فروش تسلیحات به دولت ها نگران قوانین حقوق بشری نبودند این حضور دوباره فرانسه تحت تأثیر سه عامل اقتصادی، نظامی و امنیتی و عوامل وابسته به آن ها برای هر یک از کشورهای خاورمیانه قابل دسته بندی است که به تفصیل به توضیح درباره هریک از آن ها خواهیم پرداخت. همچنین حضور مجدد فرانسه در منطقه خاورمیانه و تلاش برای دست یابی به جایگاهی تثبیت شده در این منطقه خود معلول پدیده ای بزرگ تر و همان نظمِ در حالِ گذار روابط بین الملل است. در این مقاله کوشیده شده است تا با توجه به روندهای سیاست خارجی فرانسه، آینده ای محتمل برای جهت گیری های آتی این کشور نیز ترسیم گردد.
بررسی روند آینده سیاست خارجی آلمان در خاورمیانه
کشور آلمان از دیرباز به عنوان یکی از بازیگران تأثیرگذار در صحنه بین الملل مطرح بوده است. کشوری که در تاریخ معاصر موجب رقم زدن نقطه عطفی در نظام جهانی و شکل گیری نظمی نوین پس از آن بوده است. نقطه عطفی که با رخ داد جنگ دوم جهانی شروع و با پدید آمدن جنگ سرد، نظمی جدید را موجب شد. طی سالیان گذشته و با ورود و تغییر در بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در خاورمیانه، روند سیاست خارجی آلمان نیز دست خوش تغییراتی شده است که آن کشور را در راستای روند سیاست خارجی رقبایی نظیر فرانسه و بریتانیا قرار داده است. بر این اساس با توجه به تغییرات عمده در نظام جهانی و آرایش قدرت بازیگران در دنیا و متعاقب آن در منطقه خاورمیانه، آلمان نیز خواستار نقش جدید و دست یابی به کنشی مؤثرتر نسبت به گذشته است. بر همین اساس این کشور برای ورود به خاورمیانه از یک سو به دلیل نداشتن سرزمین های استعماری در گذشته کار دشوار تری را نسبت به سایر قدرت های اروپایی در پیش دارد اما همین موضوع سبب عدم شکل گیری چهره ای استعماری از این کشور نزد دولت ها و ملت ها در خاورمیانه شده است. آلمان به دلیل انگیزه های گوناگون که مهم ترین آن انرژی، اقتصاد و بحث مهاجران است تمایل به حضوری پررنگ در خاورمیانه از خود نشان داده است.
تأثیر اختلافات کشورهای عضو اتحادیه اروپا بر جایگاه این اتحادیه در نظام جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتحادیه اروپا یکی از مهمترین و منسجم ترین اتحادهای متشکل از دولت ها در ابعاد سیاسی اقتصادی است که پس از جنگ جهانی دوم گام های زیادی در جهت همگرایی و هماهنگی بیشتر و همچنین گسترش قلمرو خود برداشته است. اگرچه این اتحادیه مفهوم و برداشت جدیدی از همکاری و همگرایی میان دولت ها را وارد ادبیات روابط بین الملل نمود، ولی به واقع برای فهم جایگاه آن در نظام جهانی باید با تامل بیشتری نگریست. دو هدف عمده در این پژوهش دنبال شده است: نخست اختلاف نظرهای صورت گرفته میان اعضای اتحادیه اروپا چه تأثیری بر وضعیت فعلی این اتحادیه در نظام جهانی داشته است؟ و دوم، بررسی تداوم اختلاف نظر و تعارض دیدگاه ها میان اعضاء چه اثری بر آینده راهبردی و جایگاه اتحادیه اروپا که در نظام چندقطبی برای آن متصور شده اند خواهد داشت؟ پاسخ موقت به پرسش فوق بدین گونه خواهد بود که وجود اختلاف و تعارض دیدگاه ها میان اعضای اتحادیه اروپا در مسائل مختلف داخلی و بین الملی، این اتحادیه را با عدم هویت کارکردی مواجه و به سبب آن نقش و جایگاه استراتژیک آن در آینده جهانی را با تردیدهایی روبرو ساخته و آن را در سطح یک قدرت اقتصادی باقی خواهد گذارد.
سرمایه اجتماعی و خوداتکایی راهبردی در فرآیند توسعه و نوسازی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوداتکایی راهبردی را می توان به عنوان بخش اجتناب ناپذیر سیاست گذاری راهبردی کشورهایی دانست که در روند توسعه و نوسازی ملی قرار دارند. در سال های بعد از جنگ دوم جهانی کشورهایی توانستند موقعیت راهبردی و ژئوپلیتیکی خود را ارتقاء دهند که به نشانه هایی از خوداتکایی راهبردی دست یافته اند. در این زمینه، مدل توسعه با نشانه هایی از امنیت و سرمایه اجتماعی پیوند می یابد. حوزهسیاست گذاری راهبردی تلاش دارد تا موضوع مربوط به توسعه و نوسازی در کشورهای مختلف را بر اساس نشانه های خوداتکایی و سرمایه اجتماعی تبیین نماید. در این مقاله با رویکردی تبیینی و با استفاده از روش تحلیل داده و محتوا تلاش می شود ضمن تبیین ارتباط توسعه و امنیت، جایگاه خوداتکایی راهبردی و سرمایه اجتماعی در سیاست گذاری راهبردی با تأکید بر ایران مشخص شود. شایان توجه است که «خوداتکایی راهبردی» و «سرمایه اجتماعی» به عنوان متغیرهای مستقل محسوب شده و «توسعه و نوسازی ملی» متغیر وابسته این مطالعه هست. یافته ها بیانگر این است که اگر ضرورت های حکمرانی جهانی با نشانه هایی از حکمرانی خوب در کشورهای پیرامونی با یکدیگر پیوند یابد، زمینه برای تحقق اهدافی همانند خوداتکایی راهبردی به وجود می آید.
تحول مسئولیت شرکت های چندملیّتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۰ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴
273 - 287
حوزههای تخصصی:
شرکت های چندملیّتی کنش گرانی مهم و تاثیرگذار در جهان کنونی به شمار می آیند. گسترش دامنه تاثیرگذاری های منفی و مثبت این شرکت ها در ورای مرزهای ملّی در حیات بیش از پنج دهه ای آنها موجب گسترش مسئولیت آنها نیز گردیده است. سوال اصلی مقاله پیرامون چگونگی تحول این مسئولیت است که ضمن بررسی تحول در دو سطح عمودی و افقی، جدیدترین تحولات حقوقی مورد تاکید قرار می گیرد. مقاله بر این باور است که با گسترش حوزه های فعالیت شرکت های چندملیّتی، مسئولیت آنها در بعد عمودی از اقتصاد تا اخلاق و در بعد افقی از نیروی کار تا کل بشریت را در بر گرفته است. همچنین ضمن تبیین میثاق جهانی ملل متحد در این زمینه به اهمیت اصول ده گانه آن اشاره خواهد شد.
تحلیل معادلات قدرت جهانی در بستر ژئو کالچر؛ تقابل، رقابت یا همکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ همواره بعد مهمی از قدرت بوده است؛ اما رابطه قدرت و فرهنگ در غیاب متغیری به نام جغرافیا هویت خود را از دست داده بود. از این رو ژئوکالچر در دوران کنونی اهمیت راهبردی فراوانی در معادلات قدرت جهانی پیدا کرده است. هدف این تحقیق تحلیل معادلات قدرت جهانی در بستر ژئو کالچر است. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که قدرت جهانی در بستر ژئو کالچر دارای چه معادلاتی است؟ برای پاسخ گویی به این سؤال اصلی فرضیه ای را که در پی آزمون آن هستیم این است که هم زمان با تغییر ابزارها و تاکتیک ها و نظریات قدرت جهانی و مطرح شدن ابعاد نرم قدرت به جای ابعاد سخت معادلات قدرت جهانی نیز بیش از پیش به سمت تقابل، رقابت و یا همکاری در بسترهای ژئوکالچری سوق یافته اند. نتایج مقاله نشان می دهد که بازی هایی که در عرصه ژئوکالچری جهان میان کنشگران مختلف دولتی و غیر دولتی در جریان هستند دیگر تنها مبادله و تعامل فرهنگی میان کشورها و فرهنگ های مختلف به شمار نمی روند بلکه حاصل تقابل، رقابت و همکاری میان قدرت های جهانی به منظور کسب قدرت، افزایش قدرت و یا اشاعه قدرت هستند. با توجه به این مقدمه در این مقاله تلاش خواهد شد با استفاده از منابع کتابخانه ای به تحلیل و تبیین معادلات قدرت جهانی در بستر ژئو کالچر پرداخته شود.
بررسی پیشینه نام خلیج فارس
هدف پژوهش حاضر، بررسی پیشینه نام خلیج فارس از دوران پیش از اسلام تا به امروز میباشد که از مباحث پردامنه دهه اخیر است. ایرانیان از قدیمیترین اقوامی هستند که در اطراف دریای فارس ساکن شده اند. اگر چه در کتیبه های سومری و آشوری نام این خلیج بصورت نارمرتو آمده است، اما از زمان استقرار ایرانیان در این سرزمین، تا به امروز نام این خلیج همواره «خلیج فارس» بوده است؛ این امر را همه منابع باستانی و کتب تاریخی و جغرافیایی تایید میکنند. در نتیجه میتوان گفت استفاده از عناوین جعلی به جای نام خلیج فارس که در سالهای اخیر توسط کشورهای عربی همسایه صورت گرفته است، بیشتر بدلیل حفظ منافع نفتی خود در این آبراه میباشد و از طرفی تاییدی بر تلاشهای استعمارگرانه غرب در این ناحیه استراتژیک جهان است که همواره بعنوان آبهای آزاد و گرم و سرانجام، منطقه نفت خیز خاورمیانه مطرح شده است.
بررسی محور مقاومت و آینده نظام سلطه با استفاده از نظریه نظام جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحثی که به لحاظ نظری همواره ذهن اندیشمندان حوزه روابط بین الملل را به خود مشغول داشته است نوع نظام بین الملل و آینده آن است. از زمانی که آمریکا موفق شد بر اردوگاه کمونیسم پیروز شود این بحث مجدد در محافل آکادمیک رونق گرفت که آینده نظام جدید که رهبری آن را آمریکا در دست دارد چه خواهد شد. آیا این کشور می تواند مثل همتای انگلیسی خود به مدت چندین قرن بر جهان سلطه داشته باشد یا خیر؟ عموم متفکران راه آمریکا در این خصوص را هموار تلقی می کردند و برخی کوشیدند اسلام را تنها مانع پیش روی آمریکا در قرن پیش رو برشمرند. اما هیچ کس به محور مقاومت در خاورمیانه و تاثیر آن در این باره توجهی ننمود. تنها پس از خروج اسرائیل از جنوب لبنان و شکست این رژیم در جنگ 33 روز و 22 روز بود که نگاه ها معطوف به محور مقاومت گردید. گفتمان مقاومت خوانشی انتقادی، قرائتی واساختی و تضعیف کننده از نظام سلطه بود. مقاله پیش رو با استفاده از نظریه نظام جهانی والرشتاین و روش تحلیلی توصیفی به بررسی نقش محور مقاومت در مقابله با نظام سلطه و آینده این نظام می پردازد. فرضیه اصلی پژوهش حاضر این است که جبهه مقاومت با محوریت ایران و تکیه بر آرمان های اسلامی در منطقه توانسته مشروعیت نظام سلطه را به چالش کشیده و قدرت آن را به تحلیل ببرد
تحلیل اثرات گرمایش جهانی و اثرات آن بر سیستم های ژئوپولیتیک نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۸
170 - 188
حوزههای تخصصی:
گرمایش جهانی یکی از چالش برانگیزترین پدیده های محیطی در سیستم های اقلیمی است که امروزه توجه بسیاری از کشورها را در رابطه با مسائل زمین به خود جلب نموده است. این پدیده، امروزه به دلیل تبدیل شدن به یک عامل در ایجاد فضای رقابت در نظام بین الملل، وارد مباحث روابط بین الملل و ژئوپولیتیک شده است و آن را کانون مطالعات امنیتی سده ی بیست و یکم قرارداده است. مقاله حاضر می کوشد پیامدهای گرمایش جهانی و چالش های بین المللی ناشی از آن را در راستای موقعیت ژئوپولیتیک کشورها و نیز نگرش و موضع گیری آن ها مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. به همین منظور ابتدا روند تغییرات دما و تراز آب دریا با استفاده از خروجی مدل های گردش عمومی جو تحت سناریوهای A و B و با استفاده از مدل MAGICC-SCENGEN شبیه سازی شد. در گام بعد آثار گرمایش جهانی بر سیستم های ژئوپولیتیک در نظام بین الملل با استفاده از نتایج حاصل از سناریوهای انتشار مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد تفاوت این سناریوها تا سال 2100 در شدت بیشتر و یا کمتر در تغییرات دمای جهان و یا بالاآمدن سطح آب دریاهاست. به طوری که که هر دو سناریو روند افزایشی را مورد تایید قرار دادند. در عین حال برخی مناطق، از درجه آسیب پذیری بیشتری برخوردار خواهند بود و در مجموع توزیع نابرابری را در سطح جهان خواهد داشت. از طرفی این شرایط ارتباط معناداری با موقعیت ژئوپولیتیک کشورها دارد و دیدگاه های مختلفی را بر سیاست خارجی کشورها تحمیل نموده است. در این راستا ارائه برخی راهکارها مانند تنظیم نمودن طرح های ملی، مدیریت محلی تولید گازهای گلخانه ای و...، از جمله راهکارهای ایجاد توازن در آرایش نظام ژئوپولیتیک جهانی خواهد بود.
نظریه ساختار ژئوپلی نومیک نظام جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۳
59 - 83
حوزههای تخصصی:
نظم ژئوپلیتیک جهانی پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی دچار سیالیت گشت و تغییر ابعاد از ژئواستراتژی به بُعدهای متکی بر اقتصاد و فرهنگ را در دهه های پایانی قرن بیستم شاهد بودیم. در این میان نظریه های ژئوکالچر والرشتاین و برخورد تمدن های هانتینگتن چندان درست ازآب درنیامد تا شاهد شکل گیری یک نظم ژئوپلی نومیک در قرن بیست و یکم باشیم که پیشتر از سوی دمکو و وود[1] و افتاب کازی[2] مفهوم پردازی شده بود. نگارندگان با استفاده از اصطلاح آنها، نظریه نوینی را تحت عنوان "ساختار ژئوپلی نومیک نظام جهانی" برای قرن بیست و یکم ارائه می دهند که بر اساس مولفه های اقتصاد، سیاست و جغرافیا شکل گرفته است. مقاله حاضر از نوع پژوهش های بنیادی و نظری بوده و اطلاعات و مواد اولیه تحلیل به روش کتابخانه ای و با استفاده از کتب و مقالات علمی و همچنین وبگاه های معتبر و یا مرجع به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در نظم ژئوپلی نومیک نوین، یک توازن شکننده چندقطبی با محوریت 4 قدرت ایالات متحده، چین، روسیه و هند شکل گرفته است و انرژی و بنادر، به همراه کریدورها و مسیرهای ژئوترانزیتی مولفه های ژئوپلی نومیکی هستند که باعث "ثقل جغرافیایی رقابت قدرتی" در آسیای مرکزی-اوراسیا به عنوان "منطقه هسته" ساختار شده است.
تجزیه و تحلیل پیچیدگی های افول هژمونی آمریکا در نظام جهانی سرمایه داری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال هجدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
307 - 334
حوزههای تخصصی:
خاستگاه تکوین سیکل های هژمونی در نظام جهانی به روندهای پیچیده جهش های ذهنی و عینی سرمایه داری در دوره های بلندمدت تاریخی مربوط می شود. از این حیث برتری قدرت آمریکا در سومین روند ساختاری سیکل های هژمونیِ نظام جهانی سرمایه داری محقق شد. در مقابل شاخص های عینی و ذهنی افول جهانی هژمونی آمریکا و احتمال تحقق پذیری سیکل چهارم هژمونیک در تداوم بحران متأخر سرمایه داری از اوایل دهه 1970 به منصه ظهور رسیده است. سؤال محوری محققان این است: روند ساختاری افول احتمالی نظام هژمونیک آمریکایی چگونه است و پیامد(های) سیستمی آن چیست؟ نتایج نهایی می تواند به اثرات بحران متأخر نظام جهانی سرمایه داری، مالی شدن سرمایه داری آمریکا و افزایش مخارج نظامی ایالات متحده از سال 2000 معطوف باشد. جابجایی کانون جغرافیایی انباشت به چین و تکوین احتمالی سیکل چهارم هژمونی از پیامدهای دیگر این روند بلندمدت شمرده می شود. واکاوی این پژوهش با تلفیق روش تحلیل سیستمی سیکل های هژمونیک و نظریه اقتصاد نظامی کندی خواهد بود.