مطالب مرتبط با کلیدواژه

پسامارکسیسم


۱.

پسا مارکسیسم و پسامارکسیسم

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گفتمان هژمونی پسامدرنیسم پساساختگرایی پسامارکسیسم رادیکال دموکراسی هویت ربطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۶۹ تعداد دانلود : ۱۹۵۱
چرا امروز می بایست، به بازاندیشی پروژه سوسیالیسم بیندیشیم؟ ارنستو لاکلاو و شنتال موفه، در پاسخ به این پرسش، تلاش دارند در تاریخ معاصر، نقشی فعال و آگاهانه و نه انفعالی و کورکورانه را در پیش گیرند هدف خود را انتزاعی روشن (به طور نسبی)، از کشمکش هایی که در آن سهیم هستند و فهم تغییراتی که پیش چشمانشان رخ می دهند، قرار داده و در واپسین تحلیل، بدین نتیجه می رسند که لازم است با بهره بردن از روش واسازی دریدا، شالوده و ساخت مارکسیسم ارتدکسی را مورد چالش جدی قرار دهند.لاکلاو و موفه از یک سو، به چالشی بنیان کن علیه رویکرد های «تقلیل گرا، جوهرگرا و جهان شمول» برخاستند و از سوی دیگر، به نقد آموزهای مبتنی بر برداشتی خاص از جامعه روی آوردند: آموزه هایی که جامعه را از دریچه عناصر مستقلی و دارای هویتی خاص مورد تحلیل و تعریف قرار می دهند (جوهرگرایی عناصر) و بدین ترتیب، افقی فراسوی مارکسیسم ارتدوکسی، فراساختگرایی و هرمنوتیک گشودند. با این هدف، این دو متفکر نقطه عزیمت تئوریک خویش را بر شماری از جریان های نظری و فلسفی نظیر: واسازی دریدا، تبارشناسی و دیرینه شناسی فوکو، روانکاوی لاکان، پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر، پراگماتیسم رورتی، زبانشناسی و نشانه شناسی مدرن (سوسور، بارتز و ...)، رهیافت فراتحلیلی ویتگنشتاین و هژمونی گرامشی بنا نهادند.
۲.

مروری بر ایده دموکراسی رادیکال؛ نقد و بررسی کتاب پسامارکسیسم و پسامارکسیسم

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۷۲۶ تعداد دانلود : ۵۲۴
کتاب پسامارکسیسم و پسامارکسیسم شرح و بسطی از نظریه گفتمان و ایده دموکراسی رادیکال لکلاو و موف است. نویسنده اثر بیش از هرچیز به اثر معروف لکلاو و موف یعنی هژمونی و استراتژی سوسیالیستی نظر دارد. سنت پسامارکسیسم آنچنانکه در اثر حاضر مشاهده میشود، درصدد است با تکیه بر منطق جنبشهای اجتماعی جدید، مسیری نو برای گشایش امر سیاسی در عرصه سیاست باز کند، ولی با اینحال، خوشبینی مفرط به جنبشهای اجتماعی جدید (بهجایطبقه)، بیتوجهی به نقش سازنده دولت، نسبیگرایی و آرمانگرایی، ناتوانی در تحلیل پدیده انقلاب، حصارکشی کاذب میان دولت و جامعه مدنی و... از جمله انتقاداتی است که در ایده پسامارکسیستها دیده میشود. همچنین تأکید پسامارکسیسم بر مقوله گفتمان باعث میشود تا سوژه سیاسی آلت گفتمان و ساختارهای از پیش تعیینشده قرار گیرد و بدینترتیب امکان تحرک سوژگی را از بین ببرد. با اینحال، اثر مزبور از جمله معدود آثاری است که به طور اخص به بررسی و تشریح دیدگاههای لکلائو و موف میپردازد. انتقادات اساسی که به نظریه لکلاو و موف و رویکرد پسامارکسیسم وارد است، بر کتاب پسامارکسیسم و پسامارکسیسم نیز جاری است.
۳.

پسامدرنیته و بازتعریف دموکراسی کثرت گرا؛ از پولیارشی به دموکراسی رادیکال(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پسامارکسیسم جنبش های اجتماعی خرده- سیاست رفتارگرایی قدرت کلان - سیاست گروه های ذی نفوذ گفتمان مشارکت سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲۹ تعداد دانلود : ۳۷۹
با وجود اجماع کلی بر تعبیر دموکراسی به «حکومت مردم بر خود»، دلالت های عینی آن همواره مناقشه برانگیز بوده است. مناظره بین دو رویکرد، از نمونه های اساسی این مناقشه است: 1. رویکرد «توصیفی/ روش شناختی» که دموکراسی را سازوکاری نهادی برای چرخش قدرت بر پایه رأی توده ها تعریف می کند؛ 2. رویکرد «هنجاری/ هستی شناختی» که دموکراسی را نوعی شیوه زندگی مبتنی بر آزادی و برابری می داند که تحقق واقعی آن مستلزم گسترش دایره شمولیت دموکراتیک به روی همه اقشار است. در این نوشتار، «پولیارشی» به عنوان دموکراسی کثرت گرای مدرن (رویکرد نخست) و «دموکراسی رادیکال» به عنوان دموکراسی کثرت گرای پسا مدرن (رویکرد دوم) مقایسه می شوند؛ با این فرض که استراتژیِ رادیکال دموکراتیکِ لاکلائو و موفه را می توان به منزله گذار از سنت ِ رفتارگرایانه و تنگ دامنه کثرت گرایی کلاسیکِ متفکرانی چون رابرت دال، در جهت بازیابی آرمان های اصیل دموکراسی (به پشتوانه تغییر گرانیکای تحلیل سیاسی در اثر چرخش پسامدرن) تفسیر کرد.
۴.

الیور مارکارت و سیاست کمینه: فراسوی سیاست خرد و کلان نقدی بر پساساختارگرایی فوکو و دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آنتاگونیسم الیور مارکارت پسابنیادباوری پسامارکسیسم سیاست کمینه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۱۰
مقدمه: دستگاه های نظری کلان نگر مانند ساختارگرایی و مارکسیسم ارتدوکس از سویی با فرض ساختارهای حاضر و آماده مسلط بر زندگی روزمره انسان ها، کنشگری افراد در قلمرو سیاست و جامعه را ناچیز می شمارند و از سوی دیگر با انحصار کنش معتبر به کنش انقلابی یک طبقه کلی، ناهمسازی های ناهمسان جاری در زندگی روزمره را نادیده می گیرند. در سوی دیگر، هرچند جریان پساساختارگرایی، کلی باوری و کلان نگری چیره بر ساختارگرایی و مارکسیسم ارتدوکس را نقد کرد، خود دچار یک جانبه نگری و اعتباربخشی صرف به ناهمسازی ها و چندگانگی های خرد شد. ما این یک جانبه نگری را با بررسی دو مفهوم بنیادین «ناهمسازی» و «ناهمسانی» در پساساختارگرایی مطالعه و نقد می کنیم. روش : رویکرد روشی مطالعه حاضر نقد درون ماندگار دستگاه نظری است. در نقد درون ماندگار برخلاف نقد بیرونی، تناقضات درونی میان اجزای دستگاه نظری، و درنتیجه ناتوانی آن در برآورده سازی خواسته هایش آشکار می شود. یافته ها : یافته ها نشان داد صورت بندی پساساختارگرایانه از این دو مفهوم، در تناقض عملی با خواست این جریان مبنی بر مقاومت علیه ساختارهای کلی و بازگردانی قدرت سیاسی به کنشگران واقعی قرار می گیرد. نتیجه گیری : نتایج مطالعه نشان می دهد نظرات فوکو و دلوز منظومه ای را شکل می دهند که با محدودیت به سیاست خرد، امکانات کنش سیاسی جمعی را نادیده می گیرد، ولی در سوی دیگر، سیاست کمینه مارکارت علاوه بر توجه به ناهمسازی ها و ناهمسانی های انضمامی در سطح جامعه، به تاکتیک های خرد سیاسی محصور نمی شود و امکان هم نشینی این ناهمسانی ها و گردهم آیی کنشگران سیاسی در یک جریان پادهژمون را نیز دربرمی گیرد.
۵.

دمکراسی رادیکال لکلائو و موفه: پاسخی به سرگشتگی چپِ نو (نقدی بر کتاب هژمونی و استراتژی سوسیالیستی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لکلائو و موفه دموکراسی رادیکال آنتاگونیسم امر سیاسی هژمونی پسامارکسیسم پسابنیان گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۱۱۵
هژمونی و استراتژی سوسیالیستی؛ به سوی سیاست دموکراتیک رادیکال اثر لکلائو و موفه (1985) در پاسخ به سردرگمی چپ نو، ایده دمکراسی رادیکال را طرح نمود. این ایده حداقل از دو جنبه پیشرو است: 1-بنیان دمکراسی را بر امر سیاسی آنتاگونیستی می گذارد؛ زیرا از منظر لکلائو و موفه ستیزه گرایی بخشی از امر سیاسی و هژمونی تنها راه کنترل آن است، اما در موقعیت های اقتضایی مطالبات گفتمان های مخالف می تواند حول یک دال تهی مفصل بندی شود و هژمونی جدید جایگزین هژمونی مستقر شود؛ این فرایند راهی فراسوی واقع گرایی بدبینانه هابزی (و اقتدارگرایی آن) و آرمان گرایی اخلاق گرایانه کانتی (و دمکراسی مصالحه جویانه آن) باز می کند؛ 2-پسامدرنیسم مثبت را در قالب ایده پسابنیادگرایی صورتبندی می کند؛ لکلائو و موفه با پذیرش هژمونی باز و موقتی نه تنها از تکثر و خاص گرایی حمایت می کنند، بلکه مرجعی نهایی اما موقتی برای تصمیمات و کنش های سیاسی تعیین می کنند و بدین سان فراسوی بنیان گرایی جهانشمول هابرماسی و ضد بنیان گرایی خاص گرای دلوزی گام برمی دارند. زیرا اولی متضمن پذیرفتن مرجعیت عقل –درقالب کنش ارتباطی- به منظور حذف اختلاف هاست و دومی متضمن جدایی اقلیت ها از اکثریت و رد هرگونه مرجعیت مشترک برای کنش سیاسی است. با وجود این، همچنان نقدهای اساسی بر پروژه فکری لکلائو و موفه وارد است، از جمله: برتری امر سیاسی بر امر اقتصادی و اجتماعی؛ تضعیف کنش گری سوژه؛ غرب محوری و استعلاگرایی نوکانتی.