فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۷۳۹ مورد.
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
89 - 118
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد است با بهره گیری از مقوله «خود و دیگری» در نشانه شناسی فرهنگی، خوانشی را از سه فیلم «چندمترمکعب عشق»، «شکستن هم زمان بیست استخوان» و «رفتن»، محصول مشترک برادران محمودی (نوید و جمشید) ارائه دهد. براساس پژوهش ها، باتوجه به میزان اهمیت خود یا دیگری، چهار رویکرد مختلف: 1-خود و نه دیگری؛ 2- نه خود، بلکه دیگری؛ 3- هم خود و هم دیگری؛ 4- نه خود و نه دیگری، در نسبت «خود و دیگری» پدیدار می شوند که در پی آن، چهار گونه هویتی ثبات، سازگاری، پذیرش و بی هویتی ظاهر می شوند. این پژوهش به روش کتابخانه ای، با تکیه بر منابع دیداری و نوشتاری و به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که: افغان ها به عنوان دیگریِ فرهنگی، چه نوع رویکردها و گونه های هویتی را نسبت به ایرانیان اتخاذ می کنند؟ براساس نتایج پژوهش، برادران محمودی در آثار خود نشان می دهند که افغان ها هر چهار رویکرد را متناسب با میزان ترجمه متون فرهنگی ایرانیان و درنتیجه، مقدار تعامل با ایشان و نیز نحوه برخورد ایرانیان، نسبت به خودِ ایرانی اتخاذ می کنند. به علاوه، این رویکردها به صورت انواع گونه های هویتی در سرزمین مقصد شکل می گیرند که در قالب رفتار و گفتار شخصیت ها نشان داده می شوند. انتخاب این رویکردها به این صورت است که پناهجویان افغان هرچه جوان تر باشند، بیشتر، سازگاری هویتی را انتخاب می کنند و هرچه مسن تر باشند، ثبات هویتی را در پیش می گیرند. با استناد به این آثار، هویت پذیرنده و بی هویتی، کمتر در افغان ها دیده می شود.
ویژگی های دراماتیک شخصیت در برنامه های تلویزیونی عروسکی پیش دبستانی (با تأکید بر الگوی یادگیری غیر دستوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
183 - 208
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین ویژگی های مؤثر شخصیت عروسکی در برنامه های تلویزیونی عروسکی پیش دبستانی، از طریق استخراج مقوله ها و زیرمقوله های مشترک بین شاخصه های دراماتیک شخصیت و الگوی یادگیری غیردستوری است. روش تحقیق، از نوع کیفی و توصیفی- تحلیلی (مطالعه موردی) با مقوله بندی و رویکرد استقرایی است. به این منظور، شخصیت «بارنی» از مجموعه «بارنی و دوستان»- به عنوان موردمطالعه- به روش نمونه گیری هدفمند از جامعه موردبررسی انتخاب شده است. سپس شش مقوله اصلی افشای ماهیت شخصیت از دیدگاه آلن آرمر و تأثیر الگوی یادگیری غیردستوری، بررسی شده است. یافته ها نشان می دهد ویژگی های مورد مطالعاتی (شخصیت بارنی)، تا حد زیادی به ویژگی های دراماتیک با تأکید بر الگوی یادگیری غیردستوری نزدیک است. بنابراین، زیرمقوله های استخراج شده با تأکید بر الگوی آموزشی غیردستوری، ارتباط مستقیمی با خلق شخصیت های عروسکی مناسب برای مجموعه های آموزشی دارند. لذا می توان براساس ماهیت و موقعیت آموزشی برنامه از این الگوی آموزشی در طراحی شخصیت عروسکی بهره برد.
سریال «بازی تاج و تخت» در سنجه میتراییسم؛ (تطبیق سفر معنوی «برَن پاشکسته» با هفت گانه میترایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
57 - 88
حوزههای تخصصی:
آیین میترایی از ایران پیش از زردشت سربرآورد. میتراییسم طی دو قرن آخر پیش ازمیلاد به جهان رومی رسید و در غارنگاره ها، معماری، تزئینات بناها و حتی نمایش های قرون وسطی بازتاب یافت که این امر، نشانگر تأثیرگذاری فرهنگ مهردینی بر مغرب زمین است؛ حتی اثربخشی ناخودآگاه میتراییسم و هفت گانه آن را در جان مایه های سریال جهانی «بازی تاج و تخت» می توان یافت. مشابهت سیر و سلوک رازآموز میترایی برای رسیدن به جایگاهِ والا، با رخدادهای سریال یادشده و طی طریق «برَن استارک»، فرضیه زایش یک متن نوین از بطن میتراییسم را قوت می بخشد و این پرسش را به همراه دارد: با تحلیل متن سریال «بازی تاج وتخت»، چه وجوه اشتراک و افتراقی را بینِ سفر رازورزانه «برن استارک» با هفت گانه ای که نوآموز میترایی می گذراند، می توان برشمرد؟ این پژوهش با توصیف روایت و «بینامتنیت ژولیا کریستوا»[1]، به روش تطبیقی- تحلیلی، سلوک و والایش سالک / قهرمانِ این داستان را از «فروافتادن» در شمال تا «فرمانروایی» در جنوب، براساس مراحل گرویدن به میتراییسم به عنوان متن مادر بررسی می کند. برون داد این پژوهش به رغم تمایزها، هم گرایی میان مراحل سلوک میترایی و سفر خطیر «برن استارک» را تأیید می کند؛ آغاز و طی طریق هر دو سالک را مشابه دانسته و خدا گونگی مقام «پدر» میتراییسم را با فرمانروایی «برن پاشکسته» هم عِنان می بیند.
ظرفیت های بیانی در تولید برنامه های طنز رادیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
143-170
حوزههای تخصصی:
شیوه بیان مطلب توسط مجریان و بازیگران، در میزان و چگونگی اثرگذاری آن و شکل گیری برداشت مخاطبان، اهمیتی ویژه دارد. مطالعه ابزارها برای بیان یک مطلب و تعمق در آنها می تواند به شناخت بهتر ظرفیت های بیانی و در نتیجه، کاربست دقیق تر آنها توسط برنامه سازان منجر شود. این امر در برنامه های طنز بیشتر مشهود است. به طور مثال، اگر یک مطلب طنزآمیز به شکلی ضعیف و غیرهنرمندانه بیان شود، از بار طنز آن کاسته می شود، همچنین اگر مطلبی به اندازه کافی، طنزگونه نباشد، بیان خلاقانه و طنزآمیز می تواند آن را مخاطب پسند کند. در بیشتر پژوهش ها در حوزه طنز رادیویی، بحث ظرفیت های بیان مغفول مانده است. هدف این پژوهش، پرداختن به ابزارهای بیانی در بازیگری و مجری گری برنامه های طنز است. این پژوهش به دو روش کتابخانه ای - اسنادی و مصاحبه عمیق انجام شده و در این راستا با 9 نفر از متخصصان مرتبط با طنز رادیویی مصاحبه شده است. براساس یافته ها، تیپ و لهجه از مهم ترین ابزارهای طنز نمایشی شنیداری هستند که به واسطه تضاد و اغراق، باعث خنده مخاطب می شوند. همچنین تیپ موفق، تیپی است که از درون جامعه اقتباس شده، برای مخاطب، باورپذیر باشد و حس هم ذات پنداری را در وی تقویت کند. همچنین در زمینه ویژگی های مؤثر در بیان مجری برنامه طنز، مواردی نظیر شوخ طبعی و بداهه گویی، تسلط بر موضوعات عمومی، تسلط بر سیاق های زبانی و داشتن صدای بانشاط از شاخصه های مجری موفق به شمار می رود .
بررسی تطبیقی عوامل مؤثر بر مدیریت «توجه» مخاطب در هنرهای تصویری و در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناخت عوامل مؤثر در مدیریت و کنترل توجه مخاطب در لحظه مواجهه با یک تصویر، همچنین دستیابی به فصل مشترک تصویر ذهنی در ادبیات و تصویرسازی گرافیکی است. در هنرهای تصویری و نیز ادبیات و مقوله شعر، با تصویر سازی روبه رو هستیم. گاهی این تصویر آن قدر مهم جلوه می کند که گروهی معتقدند بدون تصویرگری، هیچ هنری- به ویژه هیچ شعری- وجود ندارد. هر نشانه تصویری باید برای بیننده تصویر، معنا یابد. آنچه باعث می شود بیننده از بین نشانه های متعدد در یک تصویر، بر روی یک یا چند نشانه، بیشتر متمرکز شود، مدیریت هنرمند در کنترل این عوامل است که در تصویرسازی برای دریافت مخاطب اهمیت دارد. این پژوهش، مطالعه ای تطبیقی است که با روش کیفی تحلیل تصویر، عوامل مؤثر بر جلب توجه مخاطب در دو مقوله تصویر و شعر را مورد بررسی قرار داده است. نمونه گیری، به روش هدفمند و براساس اهداف تحقیق بوده است. در این راستا، 15 مورد از قوانین مؤثر در جلب توجه مخاطب استخراج و در برخی تصاویر و اشعار مورد بررسی قرار گرفتند. براساس یافته های پژوهش، تجسم، توجه و ماندگاری تصویر ذهنی، باعث انتقال بهتر و تأثیرگذارتر پیام در ذهن مخاطب می شود و ماندگارترین تصاویر، آنهایی هستند که دارای نقاط توجه جدی بوده اند و پیام هایی واضح داشته اند. این تأثیر پیام و ماندگاری تصویر در مقوله طراحی و ایجاد رفتار مشخص از سوی مخاطب جایگاه ویژه ای دارد. نتیجه ای که در نهایت حاصل می شود، ارتباط صمیمی تر بین ادبیات و گرافیک است.
جلوه های دراماتیک صدا در دو فیلم مستند صنعتی از ساخته های کامران شیردل، بر اساس نظریه دریافت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدا به مثابه رمزگانی سینمایی تا با استفاده از آن، فیلمساز به خلق اثر هنری بپردازد. در این میان، «مستند صنعتی» به دلیل پیوند با تبلیغات و آموزش، تجربه ای متفاوت را برای مخاطب ایجاد می کند. فرایند رمزگذاری فیلم ساز و تأثیرات و ارتباط مخاطب و اثر، در نظریات مختلف بررسی شده است، از جمله «نظریه دریافت استوارت هال». در تحلیل دریافت، پیش فرض بنیادین این است که متون رسانه ای که حاوی معانی رمزگذاری شده هستند، معنایی ثابت ندارند، بلکه در لحظه دریافت از طرف مخاطب، معنا می یابند. در الگوی «رمزگذاری- رمزگشایی» هال، ابتدا رمزگذار شرح خاص خود از یک واقعه پردازش نشده اجتماعی را به صورت گفتمان معنادار ارائه می دهد و در نهایت، مخاطبان این پیام را رمزگشایی می کنند. این پژوهش که به روش تحلیلی- توصیفی انجام یافته، دربردارنده نوعی انتقال به «رویکرد نشانه شناسی» نسبت به صدا در فیلم است تا چگونگی پردازش آن برای تولید معنا در جهت اهداف تبلیغاتی، آموزشی و... مشخص شود. نتایج تحقیق نشان داد با بررسی ساختاری صدای فیلم می توان به پیام های صریح و ضمنی رمزگذاری شده پی برد. در دو فیلم مستند صنعتی، منتخب از سخته های کامران شیردل، صدا در معرفی رویداد، انتقال معنا، فعال سازی حس، حضور در گذشته، بیان تصویری، شخصیت پردازی، جان بخشی به فضا، نمادسازی و ایجاد حس مشترک، نقش آفرین بوده و با ایجاد ارزش افزوده بر تصویر، همسو با الگوی ارتباطی مؤلف و پیام، در زمینه اجتماعی توسط کارگردان به کار رفته است.
زیبایی شناسی نورپردازی و تصویربرداری برنامه های تلویزیونی دعای کمیل از دیدگاه نظریه گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
171-208
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناخت مؤلفه های زیبایی شناسی نورپردازی و تصویربرداری در برنامه های مناسبتی غیرنمایشی مذهبی تلویزیون ایران، مانند برنامه های مربوط به قرائت دعا و به خصوص دعای کمیل است. برنامه سازی مناسبتی غیرنمایشی مذهبی در تلویزیون ایران مانند تولید برنامه دعای کمیل یا سایر ادعیه، بایستی محملی برای انتقال مفاهیم معنوی باشد. این پژوهش از نظر هدف، توصیفی- تحلیلی و از نظر روش، ازنوع مطالعه موردی و تحلیل مشاهده ای است. روش داده اندوزی پژوهش، اسنادی (کتابخانه ای) بر مبنای مشاهده بوده و برای داده کاوی، گونه شناسی ویدئوهای مربوط به برنامه های دعای کمیل مدنظر قرار گرفته، سپس چهار ویدئو با معیارهای مشخص و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. بررسی ویدئوها نشان داد عواملی مانند بی توجهی در به کارگیری قوانین گشتالت در تولید این گونه از تلویزیونی باعث شده با وجود تولید حداکثری، این برنامه ها اثرگذاری مناسبی نداشته و تکراری شوند که درنتیجه، به جای جذب، باعث کاهش مخاطب می شود. از این رو، به نظر می رسد سازمان صدا و سیما باید در این 3مورد: 1- آموزش کامل فنی و محتوایی برنامه سازان حوزه دینی؛ 2- فراهم آوری تجهیزات مدرن؛ و 3- ایجاد انگیزه شغلی، اهتمام ورزد تا بتواند با هدف جذب و نگهداری مخاطب، در کیفیت برنامه های مناسبتی غیرنمایشی مذهبی خود، تحول ایجادکند.
اقتباس بصری از دیزنی در انیمیشن های معاصر ایرانی (مطالعه موردی: انیمیشن سینمایی «پسر دلفینی»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
119 - 148
حوزههای تخصصی:
از رویکردهای رایج در انتخاب سبک بصری یک فیلم انیمیشن، وام گیری از سبک بصری آثار موفق معاصر است. در این رویکرد، با جلب توجه مخاطبان نسبت به تصاویر آشنای برگرفته از آثار موفق و بازآفرینی نمونه های مشابه، آثاری خلق می شوند که به مذاق مخاطب خوش می آید و به دنبال آن، از فیلم استقبال می شود. اما امکان اقتباس بصری و وام گیری از هرسنت تصویری، چالش هایی را نیز به همراه دارد. چه بسا برای اجرای بهینه، شرایطی لازم است که به راحتی قابل دست یابی نیستند. در سال های اخیر، برخی سازندگان انیمیشن های ایرانی اقدام به تولید آثاری با رویکرد به این قبیل از اقتباس های بصری کرده اند که نقد و بررسی آنها می تواند برای دیگر انیمیشن سازان مفید واقع شود. در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی، با رویکرد کیفی متکی بر روش تطبیقی، شباهت عناصر بصری (کاراکترها و محیط) در انیمیشن «پسر دلفینی» (محصول 1401 ایران) با انیمیشن های شرکت دیزنی بررسی شده است. پس از تشریح زیبایی شناسی دیزنی و تبیین جایگاه انیمیشن «پسر دلفینی» در فرایند این نوع وام گیری بصری، در نهایت به این سؤال پاسخ داده شده که در ساخت انیمیشن هایی به سبک و سیاق «پسر دلفینی»، چه ملزومات و شرایطی ضروری به نظر می رسند؟ براساس یافته ها، برخورداری از سرمایه مالی متناسب، سرمایه انسانی، نیروی کار متخصص و مهم تر از همه، تعلق به بستر و سنت تصویری مبتنی بر واقع گرایی، از اصلی ترین ملزومات تولید این قبیل آثار به شمار می آیند.
الگوی محتوایی برای جدول پخش (کنداکتور) شبکه تلویزیونی امید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
149 - 182
حوزههای تخصصی:
فرایند تنظیم جدول پخش برنامه های هر شبکه تلویزیونی، فارغ از محتوای پخش شده، یکی از عوامل شکل دهنده و هویت بخش شبکه محسوب می شود. چینش برنامه ها به شکلی منظم، منطبق با منطقی خاص به لحاظ موضوعی، محتوایی، جذابیت و... همچنین متناسب با نیاز و سلیقه مخاطب در ساعات مختلف روز، از مهم ترین وظایف و مأموریت های بخش تنظیم کنداکتور در هر شبکه تلویزیونی محسوب می شود. هدف این مقاله ارائه یک الگوی محتوایی برای جدول پخش(کنداکتور) شبکه تلویزیونی امید، ویژه گروه سنی نوجوان، است. برای گردآوری و تحلیل اطلاعات مورد نیاز، از روش مطالعه کیفی با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق استفاده شد. 25 نفر از کارشناسان در دو حوزه صاحب نظران دانشگاهی- پژوهشی و مدیران و برنامه سازان به عنوان مصاحبه شونده با به صورت هدفمند انتخاب شدند. مهم ترین نتایج حاکی است که سیاست های مختلف اعم از ساختارهای برنامه سازی، موضوع فعالیت رسانه، مخاطبان، توجه به مقوله زمان، توجه به ساختارها، محتوا و موضوعات، نوع و میزان پوشش جغرافیایی می تواند در تعیین هویت شبکه و انتخاب برنامه ها برای قرار گرفتن در جدول پخش مؤثر باشد.
کاربست مفهوم هنر اشراقی و سمبل فطری شهید آوینی در رسانه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
27 - 56
حوزههای تخصصی:
در حوزه فرهنگ، رسانه و هنر، بیان مفاهیم معنوی و غیرملموس، معمول تر از مفاهیم مادی و ملموس است. از این رو، ابداع راهبردهای فرهنگی و هنری مؤثر در جهت انتقال پیام به مخاطب از سوی تهیه کننده و کارگردان، ضروری است. در رسانه ملی نیز برنامه های با محوریت دین و با هدف گفت وگو پیرامون جهان بینی اسلامی، بیشتر در معرض این موضوع هستند و لازم است مفاهیم معنوی و غیرمادی را به شیوه مناسب و تأثیرگذار به مخاطب ابلاغ کنند. بنابراین، استفاده از قالب و ساختارهایی که سازندگان برنامه ها را در این امر یاری کند، ضروری است. هدف این پژوهش، بررسی کاربست الگوی اشراقی و سمبل فطری شهید آوینی در رسانه دینی است. در این تحقیق، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. شیوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای و براساس تحلیل داده های تطبیقی و مشاهده برنامه ها یا تولیدات این حوزه است. مطالعه موردی این پژوهش نیز واکاوی برنامه تلویزیونی «زندگی پس از زندگی» ویژه برنامه افطار شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی است که از سال 1399 تا 1403 پخش شده است. با انتخاب نمونه های تصادفی برنامه هایی از این مجموعه، به تحلیل فرم و محتوای آن پرداخته شده تا مشخص شود چه میزان از عناصر آنها، مبتنی بر رویکرد هنر اشراقی و سمبل فطری است. براساس نتایج، مؤلفه های موجود در مقوله هنر اشراقی شهید آوینی که بیش تر در سینما به کار گرفته شده اند، قابلیت پرداخت و استفاده در برنامه های دینی رسانه ملی را نیز دارند. بهره گیری از عناصر مبتنی بر سمبل فطری در وجه هنری و نمایشی برنامه ها، می تواند در ابلاغ مفاهیم معنوی به صورت درونی و نهانی در مخاطب، کارساز و مؤثر باشد.
تبیین و تحلیل مفهوم مستند در تعاریف فیلم مستند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ترسیم ابعاد متنوع سینمای مستند در قالب ارائه تعریف روشن و دقیق از آن است تا امکان مطالعه، شناخت، آموزش، نقد و دسته بندی های آثار فراهم آید. در حال حاضر، تعاریف متعددی وجود دارد که جامع نیستند. مسئله اصلی، ابهام زدایی از این تعاریف است. ریشه اختلاف نظر، ابهام در مفاهیم به کار رفته در تعریف سینمای مستند است. این تحقیق، کیفی و با روش مصاحبه عمیق انجام شده است. داده ها با مصاحبه و روش اسنادی گردآوری شده اند. این داده ها، باعث استخراج مفاهیم پیدا و پنهان در تعاریف مختلف سینمای مستند است. بررسی ها نشان می دهد که تعریف مقبول که جامعیت داشته باشد، وجود ندارد. این تعاریف براساس مفاهیم حقیقت و واقعیت بوده است که فی نفسه در بیان هویت سینمای مستند، مفاهیم معتبری به نظر نمی رسند. مفاهیم دیگری از جمله روایت، باید در تعریف اضافه شود تا ضمن القای شفافیت، موافقت اکثریت صاحب نظران را جلب کند. در نتیجه مستند، روایت سینمایی فیلم ساز از جهان است، که براساس شواهد و مستندات و آنچه به عنوان امری واقعی باور دارد، ساخته می شود.
راهیابی به بازارهای بین المللی با عرضه مجموعه سازی انیمیشن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلم سازان پویانمایی یا انیمیشن درکشورهای پیشرو، برون سپاری مجموعه سازی را از اواسط قرن بیستم با سفارش تولید به فیلم سازان در آسیا آغاز کردند. این تجارت، سود سرشاری برای هر دو طرف به دنبال داشت، این همکاری گسترش یافت و کماکان ادامه دارد. اما در ایران، با گذشت نزدیک به هفت دهه از تولید انیمیشن، محصولات این هنر- صنعت- برخلاف بعضی از کشورهای آسیایی، در دنیا شناخته نشده و عرضه نمی شود. این پژوهش با مطالعه مهم ترین نقاط ضعف و قوت فیلم سازی مجموعه انیمیشن تلویزیونی در ایران، سهم یابی تجارت آن را برای حضور در بازار جهانی بررسی کرده است. پژوهش به روش کیفی، با استناد به داده های معتبر کتابخانه ای و مصاحبه به روش گلیرز و اشتراوس با پژوهشگران و کارشناسان خبره فعال در صنعت انیمیشن کشور انجام گرفته است. نظریه های مدیریت زنجیره عرضه در این پژوهش مدنظر بوده است. از موانع مهم عرضه فیلم انیمیشن ایرانی در بازار جهانی، ناشناختگی آثار و نارسایی در بازاریابی است. براساس یافته ها، فیلم سازی انیمیشن در ایران، بیش از گذشته، برای حضور در بازارهای جهانی، کیفیت و امکان رقابت را دارد، اما مشکلات و ناکارآمدی ها ، موانعی را در برابر رشد کیفی، افزایش تولید و جذب سرمایه گذار بین المللی به وجود آورده و چشم انداز صنعتی شدن انیمیشن ایران را با ابهام مواجه ساخته است. موانعی از قبیل: تحریم های اقتصادی، عدم حمایت هدفمند دولت، عدم یکپارچگی رویه ارگان ها و انجمن های متولی انیمیشن (در عین حال، تعدادی از فیلم سازان و شرکت های ایرانی به طور مستقل بازاریابی کرده، سفارش گرفته و اکنون به تولید مشغول اند، هرچند این میزان، اندک است.) موفقیت در بازار جهانی، وابسته به همکاری با این فیلم سازان و حمایت از آنها در مسائل مختلف است که در این پژوهش مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند.
تحلیل عوامل مؤثر بر پوشش خبری بحران ها در صدا وسیما (با تاکید بر بحران های امنیتی و اجتماعی داخلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اطلاع رسانی و انعکاس به موقع رویدادها و حوادث و پوشش اخبار بحران برای رسانه ها خصوصاً رسانه های خبری در عصر حاضر اهمیت ویژه ای یافته است و مخاطب، ناکارآمدی رسانه، تأخیر و سکوت و بی خبری را با توجه به ورود رقبای قدرتمند و فراگیری چون شبکه های اجتماعی، برنمی تابد. از آنجا که نیاز افکار عمومی در دسترسی به اخبار بحران ها بیش از حالت عادی است، پوشش نامناسب آنها محل انتقاد، مناقشه و حتی شکل گیری بحران های بعدی خواهد بود. سؤال اصلی این پژوهش آن است که مهم ترین عوامل تؤثیرگذار بر پوشش اخبار بحران زا در رسانه ملی کدامند؟ در این تحقیق با به کارگیری روش تحلیل مضمون، انتقادات و اظهارات کارشناسان، مسئولان و اهالی رسانه که در قالب های مختلف رسانه ای در فضای مجازی انتشار یافته، مطالعه گردید و پس از کدگذاری و تحلیل داده ها، سه مضمون فراگیر شامل عوامل درون رسانه ای ، عوامل برون رسانه ای و ناهماهنگی رسانه با محیط پیرامون شناسایی گردید و در میان مضامین فراگیر، نقش مقولات درون رسانه ای در اختلال پوشش خبری بحران، بیش از سایر مقولات برآورد شد و نیز راهبرد اصلی صدا و سیما در پوشش اخبار بحران زا، انفعالی تشخیص داده شد.
تدوین و اعتباربخشی مدل ژورنالیسم سازنده بر اساس مدل سازی معادله ساختاری: ارائه راهبرد سازگار با بافت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
115-142
حوزههای تخصصی:
ژورنالیسم سازنده یک رویکرد نوین به ارتباطات است که با تکیه بر مبانی نظری روانشناسی مثبت و اتخاذ یک رویکرد راه حل-محور، به دنبال حل مسائل و مشکلات جوامعی است که در آن ها مخاطبان با مشکلات فردی و اجتماعی روبرو هستند. با توجه به فراوانی چالش های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در ایران و نیاز به تغییر رویکرد رسانه ای، تحقیق حاضر تلاشی است تا انگاره عینی و کاربست-پذیر از این رویکرد ارائه کند و بر اساس آن سازگارترین راهبرد بومی برای اجرای این رویکرد را پیشنهاد کند. بدین منظور از روش مدل-سازی معادله ساختاری در نرم افزار اس پی اس اس و برای تدوین و اعتباربخشی انگاره ژورنالیسم سازنده و از راهبرد سناریونویسی در نرم-افزار سناریو ویزارد برای ارائه سازگارترین سناریوی استفاده از ژورنالیسم سازنده در رسانه های کشور استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که در برساخت انگاره ژورنالیسم سازنده 15 متغیر اصلی با بار عاملی قابل قبول نقش دارند که بر اساس ارزش ایگن در سه محور دانشی-معرفتی، رویکردشناختی-روش شناختی و سازمانی-ساختاری توزیع شده اند. همچنین نتایج حاصل از سناریونویسی نشان داد که آگاهی افزایی شناختی – عاطفی، نگرشی و انگیزشی نسبت به ژورنالیسم سازنده، تغییر ساختار، قوانین و وابستگی نهادی در رسانه های سنتی و آموزش رسانه-کنش گر در زمینه روش شناسی و روانشناسی ژورنالیسم، کلیدی ترین متغیرها در راهبرد سازگار هستند. این یافته ها برای مدیران رسانه ای، خبرنگاران، و محققان حوزه رسانه در ابعاد محتوایی و روش شناسی تحقیق، دارای کاربرد است.
ظرفیت ها و چالش های الگوی سینمای ملی- ژانری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
144 - 113
حوزههای تخصصی:
سینمای ملی، متمایز از سینمای «جریان اصلی» یا مترادف با «سینمای هنری» نیست. فیلم های توده پسند نیز بیانگر منش های ملی و حاکی از رابطه درهم تنیده نظام ژانری و سینمای ملی اند. درعین حال، ژانرها و سینمای ملی با چالش های متعددی از حیث تعاریف، مرزبندی ها و کارکردهای گوناگون مواجه اند. ژانرها به مثابه پاره گفتارهای سینمای ملی، روندمحور و همواره در معرض تحول و بازنگری اند. هدف این مقاله، بررسی تبادلات، هم پوشانی ها، ظرفیت ها و چالش های نظریه های ژانر و سینمای ملی، مواجهه با پویش های درونی و بیرونی امر ملی و نقش تأثیرگذار دولت هاست. در این مقاله برای بررسی ظرفیت ها و چالش های سینمای ملی ژانری از روش تحلیل منطقی و استدلال قیاسی بهره گرفته شده و از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، داده های مورد نیاز گردآوری شده اند. یافته ها نشان می دهند که الگوی سینمای ملی ژانری می تواند از ظرفیت ها و امکانات ژانر و امر ملی بهره بگیرد. این الگوی کارآمد می تواند بازتاب تفاوت های فرهنگی و اجتماعی و واقعیت های چندگانه اجتماع در برهه های گوناگون باشد. لایه های معنایی و نحوی پاره گفتارهای امر ملی حاوی سنت ها، ارزش های اجتماعی و فرهنگی و واقعیت های چندگانه ملی اند. الگوی سینمای ملی ژانری می تواند با اتخاذ راه کاری انعطاف پذیر برای تعریف و بازتعریف مرزهای درونی و بیرونی اش، استمرار یابد.
خوانش مفهوم وانموده در تیزرها و آگهی های تبلیغاتی تلویزیون ایران (دهه 1390)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
226 - 199
حوزههای تخصصی:
نظریه شبیه سازی واقعیت بودریار در تبلیغات تلویزیونی، شبیه سازی از نوع سوم است. از واقعیت، فقط علائم و نشانه ها باقی مانده و تصویر در حال پنهان کردنِ عدم وجود واقعیت در آنهاست. این پژوهش، درصدد است با مروری بر فلسفه بودریار و خوانش مفهوم وانموده، به این سؤال، پاسخ دهد که مفهوم وانموده در آگهی های تلویزیون ایران چه نقشی دارد؟ تبلیغات باید بتواند برای ساخت وانموده، حداکثر توانایی شبیه سازی را با کاربرد نشانه ها و علائم واقعیت در تصاویر ایجاد کند و یک حادواقعیت بسازد که خط مابین خیال و واقعیت را مخدوش و مبهم کند. براساس آنچه بودریار از تصاویر وانمودگی بیان می کند، تیزرها و آگهی های بازرگانی تلویزیون، یکی از واقعیت های ساختگی و تصاویری در حال وانمود کردن به واقعیت است. در اصل با این روش، فقدان واقعیت را در تصاویر پنهان می کنند. هدف تحقیق، مشخص کردن ساختار یک وانموده قدرتمند در آگهی ها و تیزرهای تبلیغاتی تلویزیون ایران است. روش تحقیق از منظر هدف، کاربردی و روش گردآوری اطلاعات، ترکیبی از اسنادی، کتابخانه ای منابع معتبر اینترنتی، توصیف، تبیین، مشاهده و بازبینی آگهی های بازرگانی تلویزیون ایران است. روش تحلیل یافته ها نیز توصیفی- تحلیلی است. در ابتدا، مفهوم وانموده بودریار، توصیف می شود و با توجه به مؤلفه های استراتژیک و مهمی که بودریار در تبلیغات بیان می کند، مواردی از تبلیغات تلویزیون ایران به صورت تصادفی انتخاب و تحلیل می شوند.
تحلیل شخصیت ضد قهرمان در سریال تلویزیونی «ملکاوان» (براساس نظریه عقده حقارت آدلر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷
131 - 160
حوزههای تخصصی:
واکاوی ابعاد شخصیت های سریال های تلویزیونی از منظر روان شناسی، در شناخت عمیق تر این شخصیت ها و افزایش تأثیرگذاری تولیدات این رسانه مؤثر است. یکی از نظریه های کارآمد در این خصوص، عقده حقارت آدلر است. بنابراین، تبیین عوامل بروز و پیامدهای عقده حقارت در شخصیت ضدقهرمان سریال «مُلکاوان» و سازوکار جبران آن، هدف این مقاله است. از آنجا که میدان کنش شخصیت، بازنماینده قلمرو روانی اوست، صحنه های کلیدی که ضدقهرمان سریال در آنها حضور فعال داشت، به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، کنش های این شخصیت براساس مفاهیم نظریه مذکور، پیکربندی شدند. یافته های پژوهش نشان می دهند که نهادینه شدن احساس حقارت در ضدقهرمان این سریال در اثر مقایسه با همسالان خود در کودکی به وجود می آید. سپس در اثر ناکامی در حوزه شغلی و خانوادگی، پیامدهای عقده حقارت مانند «حسادت»، «تنفر»، «تکبر»، «خودستایی»، «طمع ورزی» و «انتقام جویی» در او بروز می کند. در نهایت، او با «مکانیسم جبران» درصدد تلافی تکانه های سرکوب شده خود برمی آید، اما موفق نمی شود.
ارائه الگوی راهبردی مقابله با تروریسم رسانه ای با رویکرد به سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
166 - 123
حوزههای تخصصی:
«تروریسم رسانه ای» به پوشش رسانه ای فعالیت ها و اقدامات تروریستی در شبکه های اجتماعی اشاره دارد و گونه ای نوظهور از تروریسم است که با بهره گیری از ابزار رسانه ای و استفاده افراطی از فضای مجازی، به ایجاد هراس جمعی، وحشت و رعب اقدام می کند. یکی از موضوعات مهم در مهار و تشویق تروریسم، اندازه گیری سرمایه اجتماعی است که در تقویت همکاری و ایجاد هنجارها در جامعه نقش دارد. هدف این پژوهش، ارائه الگوی راهبردی مقابله با تروریسم رسانه ای با رویکرد سرمایه اجتماعی است. روش پژوهش، آمیخته اکتشافی متوالی است. ابتدا از روش کیفی به شیوه تحلیل مضمون در میان 14 نفر از خبرگان دارای سوابق علمی، پژوهشی، مدیریتی و شغلی با نمونه گیری هدفمند، گلوله برفی و ابزار مصاحبه ساختارنیافته استفاده شده است. در ادامه، از روش کمّی در میان 298 نفر از کارشناسان حوزه رسانه، سرمایه اجتماعی، تروریسم رسانه ای و شبکه های اجتماعی سطح کشور برای آزمون فرضیه ها بهره گرفته شده. براساس نتایج بخش کیفی، مقوله «هویت یابی تاریخی و شرایط ساختاری» به عنوان زمینه ها و بسترها، «مزایا و کارکردهای رسانه ای» به عنوان شرط علّی، «چالش های سرمایه اجتماعی ظهور تروریسم رسانه ای» به عنوان یکی از عوامل چالش ساز و «مداخلات، شبکه سازی منطقه ای، فرامنطقه ای و بین المللی» در انتخاب راهبرد حکمرانی رسانه ای در مواجهه با تروریسم رسانه ای نقش اثرگذاری داشته اند. به منظور مقابله با تروریسم رسانه ای، لازم است عوامل علّی، زمینه ای، بین المللی و چالشی مرتبط با تروریسم رسانه ای موردتوجه و شناسایی قرار گیرند تا امکان مدیریت سطح خشونت با فراواقعی سازی در رسانه، ازدیاد زمینه های خشونت زایی با پوشش رسانه ای و جنگ روانی و شگردهای آن در بستر رسانه وجود داشته باشد.
دستور زبان تخیل ویتگنشتاین به مثابه روش در گسترش درام (با نگاهی به فیلم نامه «وقت دیگر، شاید»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
112 - 85
حوزههای تخصصی:
در قرن بیستم، چرخش های مطالعات زبانی در حوزه فلسفه زبان، بر بسیاری از شاخه های دیگر فلسفه، همچون مطالعات تخیل در هنر نیز تأثیر گذاشت. لودویک ویتگنشتاین در جایگاه یکی از چهره های فلسفه زبان در قرن بیستم،کوشید فلسفه زبان را از حوزه نظریه برهاند و به روش نزدیک کند. بنابراین گزاره های او- به خصوص در دوره متأخر- راهی است برای شناختن کارکردهای زبان درراستای روش مندی دستورزبان. هدف از نگارش این مقاله، دست یابی به شیوه های بسط زبان نمایشی، با نگاهی به روش دستور زبان تخیل بر پایه آرای ویتگنشتاین است. در این راستا، فیلم نامه «وقت دیگر، شاید» اثر بهرام بیضایی، برگزیده شده که بازی های زبانی تخیل در آن مشهود است. در این پژوهش، به این سؤال پاسخ داده شده که چگونه روش ویتگنشتاین در دستور زبان تخیل، می تواند منجر به بسط زبان دراماتیک شود؟ بر همین اساس، این فرضیه قوت می گیرد: به نظر می رسد بیضائی، عناصر مختلفی را با درهم آمیزی دستور بازی های زبانی متفاوت تخیل درهم آمیخته تا به گسترش زبان نمایشی اثر یاری رساند. این پژوهش، براساس هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، بر پایه روش کیفی و بر مبنای ماهیت توصیفی انجام گرفته است. براساس نتایج، روش تخیل پردازی و شکل گیری دستور بازی زبانی آن در فیلم نامه مورد نظر، دارای شکل های متفاوتی بوده و منجر شده بیضائی روش های متفاوت کلامی را در گفت و گونویسی و تصویرسازی درهم آمیزد و با روش تخیل شبکه ای، به تولید دستور زبانی ویژه دست یابد.
شیوه راه اندازی پویش های اجتماعی در رادیو با استفاده از ظرفیت فضای مجازی (مطالعه موردی: پاندمی کرونا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
198 - 167
حوزههای تخصصی:
نیاز به اطلاع رسانی، آموزش و بسیج جامعه به منظور مقابله با بحران های طبیعی و غیرطبیعی، از ضروریات جوامع امروزی است که انتظار می رود رسانه ها نیز درجهت تحقق آن تلاش کنند. از طرفی، با پیشرفت تکنولوژی و تغییر سبک زندگی، شاهد هم افزایی رسانه ها با یکدیگر هستیم، این امر، در شرایط بحران، می تواند فرصت خوبی برای رسانه ای چون رادیو باشد تا با استفاده از ظرفیت فضای مجازی، پویش های همگانی را به عنوان راهکاری مؤثر بکار گیرد. در این پژوهش، به منظور جمع آوری اطلاعات، از تکنیک مثلث سازی بهره گرفته شده و تجزیه وتحلیل داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفته است. جامعه موردبررسی، برنامه های تولیدشده در رادیو سلامت و مصاحبه های صورت گرفته با تهیه کننده های رادیوست. در این راستا، تعداد 10 برنامه از رادیو سلامت و 10 تهیه کننده در حوزه برنامه سازیِ پاندمی کرونا با محوریت پویش های اجتماعی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از کدگذاری نظری استفاده شده است. براساس یافته ها، استفاده از ساختارهای کوتاه و خلاقه برنامه سازی رادیو و بهره گیری حداکثری از ظرفیت های رسانه های اجتماعی به منظور افزایش تعامل و مشارکت مخاطبان، از مهم ترین نکاتی هستند که توجه به آنها برای برنامه سازان رادیویی ضروری است. یافته های پژوهش نشان می دهند که بستر فضای مجازی، نقش بسزایی در شکل گیری، تداوم و موفقیت پویش های اجتماعی- به خصوص در زمان بروز بحران ها دارد.