مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
هژمونی
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۸ (پیاپی ۶۸)
113 - 139
حوزه های تخصصی:
امریکا ازجمله کشورهایی است که در عرصه سیاست خارجی تأکید زیادی بر راهبرد کمک های خارجی دارد. این راهبرد از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون با فراز و نشیب هایی تداوم یافته است و کشورهای مختلفی را شامل شده است. بررسی کمک های امریکا به پاکستان حاکی از این است که این کشور طی دهه های گذشته بر اساس مناسبات و ضرورت های ژئوپلیتیکی با فراز و فرودهای زیادی درزمینه دریافت کمک های مالی – نظامی مواجه بوده است. این مقاله می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که انگیزه ها و اهداف امریکا از ارائه کمک های خارجی در عرصه روابط بین الملل و به طور مشخص کشور پاکستان چیست؟ فرضیه مقاله این است که امریکا اهداف متعددی در زمینه ارائه کمک های خارجی دنبال می کند که تثبیت هژمونی این کشور را در نظر دارد و در ارتباط با پاکستان نیز این اهداف دنبال شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که کمک های خارجی به عنوان اهرمی واقع گرایانه برای افزایش قدرت و نفوذ امریکا مورداستفاده قرار می گیرد که به تثبیت هژمونی امریکا یاری می رساند. در خصوص پاکستان نیز هرچند به نظر می رسد کاهش این کمک ها پاکستان را از تعقیب سیاست های پرمخاطره خود در ارتباط با حمایت از گروه های تروریستی بازنمی دارد، رویکرد امریکا اعمال فشار برای پرهیز از این سیاست است.
جایگاه زنجیره ارزش بین المللی در رقابت هژمونیک چین و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هژمونی ایالات متحده در نظام بین المللی در آغاز قرن 21 با چالشی جدی مواجه شده است. چین عملاً طی دهه ها، در نقش پشتیبان سرمایه داری آمریکا تلقی می شد. کشور یاد شده اکنون در راستای حرکت بر مدار توسعه و تغییر جایگاه خود با رویکرد جدید کاهش وابستگی، کنترل بیشتر بر فناوری و رشد سلسله مراتبی در زنجیره ارزش بین المللی با توسل به توسعه بازارها، تصاحب مالکیت آنها و به دست آوردن سهم بیشتر از ارزش افزوده جهانی عمل می کند. مبانی پایه ریزی شده توسط چین با راهبرد سلطه بر توسعه فناوری های نسل جدید تحقق پذیرخواهد بود. این مهم زمینه ساز رقابت بین آمریکا و چین است. در این راستا مقاله حاضر درصدد است رقابت بین ایالات متحده و چین را براساس مؤلفه های اقتصاد سیاسی نئولیبرالیسم و با محوریت نقش زنجیره ارزش بین المللی واکاوی کند. نویسندگان مقاله درصدد پاسخ گویی به این سؤال اصلی خواهند بود که راهبرد چین در قبال آمریکا ازمنظر زنجیره ارزش بین المللی چگونه قابل تحلیل است؟ فرضیه اصلی این است که راهبرد چین در رقابت هژمونیک با آمریکا، کنترل سودمندترین بخش های زنجیره ارزش بین المللی برای شکل دهی مطلوب به محیط بیرونی و در نتیجه ادغام هدفمند در نظام سرمایه داری جهانی به جای سازگاری صرف است. یافته های پژوهش با روشی تبیینی توصیفی آن است که آنچه چین در سال های اخیر به عنوان عنصر کلیدی رشد کمی و کیفی در نردبان زنجیره ارزش در زمره سیاست های کلان خود ترسیم کرده، نفوذ و تسلط بر زنجیره ارزش جهانی با نقش آفرینی در قواعد و استانداردسازی فنی به منظور تأمین منافع پایدار این کشور با استفاده از ظرفیت های موجود نظام بین الملل است.
مطالعه پیامدهای افول هژمونی ایالات متحده بر منطقه غرب آسیا (با تأکید بر رویکرد رسانه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های مهم قرن بیست و یکم- به ویژه پس از بحران اقتصادی سال 2008- افول تدریجی هژمونی ایالات متحده در سطح نظام بین الملل است. با توجه به نفوذ و سلطه ایالات متحده بر منطقه غرب آسیا، طبیعی است که این افول هژمونی نتایجی را بر این منطقه خواهد داشت. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی تلاش شده تا به این سؤال اصلی پاسخ داده شود که نتایج افول هژمونی ایالات متحده بر منطقه غرب آسیا چه خواهد بود. در این مقاله، در چارچوب نظریه افول هژمونی فرض بر این است که هم زمان با افول هژمونی ایالات متحده، تعهدات منطقه ای این کشور نیز در خصوص متحدین خود کاهش خواهد یافت و نتایج آن در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی شکل خواهد گرفت. در سطح داخلیِ کشورهای متحد ایالات متحده، بحران های داخلی از قبیل بحران مشروعیت و مسائل حقوق بشر بیشتر نمایان خواهد شد. در سطح منطقه ای، زمینه برای حل اختلافات منطقه ای شکل خواهد گرفت. در سطح بین الملل نیز فرصت برای حضور بازیگران فرامنطقه ای از قبیل چین و روسیه بیشتر فراهم خواهد شد. بر این اساس، پیشنهادهایی برای شبکه های برون مرزی صداوسیما جهت تنویر افکار عمومی منطقه غرب آسیا در خصوص افول هژمونی آمریکا در انتهای مقاله ارائه شده است.
اقتصاد سیاسی رویکرد هژمونیک آلمان در مقابل قدرت های نوظهور، مطالعه موردی: رابطه آلمان و چین
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که آلمان چگونه نسبت به چالشگران نظم لیبرال در دو بعد سیاسی و اقتصادی و در دو سطح منطقه ای و جهانی واکنش نشان می دهد. برای این کار رابطه آلمان و چین را انتخاب شده تا تعامل آلمان با مهم ترین چالشگر نظم لیبرال دموکراسی موجود را مورد مطالعه قرار داده و از آن به چگونگی تلاش های آلمان برای پاسداری از این نظم پی برده شود. فرضیه پژوهش این است که این کشور برای قواعد و اصول نظم لیبرال در رفتار خارجی خود اولویت قائل است. با بررسی تجربی در رفتار خارجی نشان داده شد که آلمان در موضوعات اقتصادی همچنان در مواردی غیرهنجاری رفتار می کند، اگرچه درنهایت به دلیل تأکید بر چندجانبه گرایی در سیاست خارجی خود به فشارهای نهادی پاسخ مثبت می دهد. درنتیجه نقش هژمونیک آلمان در پیش زمینه جایگاه منطقه ای آن در اروپا قابل تعریف است. این پژوهش در پایان تمایزات و شباهت های اجماع مونیخ با اجماع واشنگتن و پکن را مورد بررسی قرار می دهد.
رویکرد هژمونیک آلمان در مقابل قدرت های تجدیدنظرطلب، مطالعه موردی: رابطه آلمان و روسیه
حوزه های تخصصی:
به دنبال حمله روسیه به اوکراین، تلاش ها برای واکنش متناسب به این اقدام به سرعت ابعاد منطقه ای و جهانی به خود گرفت و آلمان به عنوان کشوری که حتی در دوره جنگ سرد در تنظیم رابطه روسیه و غرب نقش کلیدی داشت، به مرکز توجهات تبدیل شد. هدف از مقاله حاضر درک این نکته است که رهبری این کشور چه تأثیری بر حکمرانی جهانی خواهد داشت. یک راه برای شناسایی شیوه رهبری یک کشور در حکمرانی جهانی و امنیت بین الملل، مطالعه نحوه رفتار آن با بازیگران نابهنجار نظم بین الملل است. بنابراین سؤال پژوهش این است که آلمان در مقابل یک بازیگر نابهنجار، در این مورد روسیه، چگونه عکس العمل نشان می دهد؟ فرضیه پژوهش این است که با توجه به سابقه تاریخی آلمان در نیمه نخست قرن بیستم، این کشور آمادگی لازم برای ایفای این نقش را ندارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که فشارهای نهادی از سوی اتحادیه اروپا و یا از سوی سایر کشورهای هم پیمان می تواند به تقویت مسئولیت پذیری آلمان در رهبری نظم جهانی لیبرال بینجامد، اما آلمان به تنهایی برای ایفای چنین نقشی قابل اعتماد نیست.
بررسی فعالیت های کتاب محور مؤسسه انتشارات فرانکلین در ایران در چارچوب جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از وجوه برجسته و متمایز جنگ سرد رقابت های فرهنگی بین بلوک شرق و غرب بود. شوروی و ایالات متحده به منظور سیطره بر کشورهای مختلف، به جای اتخاذ سیاست مستقیم و بهره گیری از نیروی نظامی، از طریق فرهنگ و اندیشه و به واسطه ابزارهای فرهنگی به دنبال احاطه بر جوامع مدنی برآمدند. در این کارزار، ایالات متحده با ابزارهایی همچون موسیقی، فیلم، مٌد، چاپ و نشر کتاب و با القای اندیشه دموکراسی و لیبرالیسم توانست بر جامعه مدنی کشورهای درحال توسعه غلبه کند و هژمونیک شود. در حوزه چاپ و نشر کتاب، انتشارات فرانکلین نیویورک که شعب متعددی را در کشورهای درحال توسعه ایجاد نمود، توانست علاوه بر ایجاد تحول در صنعت چاپ و نشر کتاب، بر جامعه مدنی این کشورها نیز تأثیر بگذارد و عرصه فرهنگی را از آن خود کند. مقاله حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و با اتکا بر اسناد تاریخی نشان می دهد که هژمونی ایالات متحده در ایران چگونه با تکیه بر صنعت چاپ و نشر کتاب بسط یافت. به علاوه، این پژوهش برنامه کتاب محور مؤسسه انتشارات فرانکلین در ایران و جهان را در راستای یک رقابت کلان فرهنگی در عرصه بین الملل می بیند.
استعمار فرهنگی ایالات متحده آمریکا در عراق (مطالعه موردی صفحات فیسبوک آمریکایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
243-170
حوزه های تخصصی:
استعمار برای پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی خود تنها از طریق سلطه قهری عمل نمی کند، بلکه شیوه های فکری و فرهنگی را نیز در پیش می گیرد تا سلطه خود را به سلطه ای هژمونیک بدل کند؛ یعنی با تولید معنا مناسبات قدرت را طبیعی و عقلانی نشان داده و از این راه مناسبات مذکور را تثبیت می کند. مسأله اصلی در این مقاله، چگونگی استعمار فرهنگی عراق توسط آمریکا می باشد و پاسخگویی به این سوال که رسانه های آمریکایی با بهره گیری از چه مفاهیمی، این موضوع را عمق بخشیده و سلطه خود در عراق را به سلطه ای هژمونیک مبدل می نمایند. در این مقاله با استفاده از روش تحقیق نشانه شناسی و تحلیل محتوای کیفی، بخش های اصلی چهار صفحه فیسبوک آمریکایی (سفارت آمریکا در بغداد، آژانس توسعه بین المللی آمریکا، کمپین رسانه ای رادیو سوا و برنامه تبادل رهبران جوان عراقی) که برای مخاطبان عراقی دایر شده اند، مورد مطالعه قرار گرفت. در ادامه نشان داده شد آمریکا در این صفحات با استفاده از بازنمایی مفاهیمی مانند: تقویت حوزه عمومی، ایجاد دموکراسی، تقویت نقش زنان، توجه به اقلیتها و موضوعاتی از این دست برای مخاطبان عراقی، استعمار خود را در این کشور بازتولید کرده و به اِعمال سلطه فرهنگی در فضای جامعه عراقی، می پردازد.
بررسی تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر افول هژمونی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران را می توان در ردیف انقلاب های بزرگ تاریخ دانست که باعث ایجاد تحولات مهمی در دنیای معاصر شده است. انقلابی که از زمان پیدایش به مثابه گفتمانِ غیر (دیگری) تمدن غربی، همواره در نزاع با این گفتمان بوده است. لذا سؤال اصلی که مطرح می گردد این است که با توجه به تقابل جدی این دو نگاه، انقلاب اسلامی چه تأثیری بر افول هژمونی آمریکا داشته است؟ (مسئله)؛ بر همین اساس در این مقاله سعی شده است با استفاده از روش کیفی و مطالعه اسنادی، داده ها و مطالب مرتبط با این مسئله مطالعه و مورد بررسی قرار گیرد (روش)؛ نتایج بررسی ها حاکی از این است که انقلاب اسلامی از یک سو در سطح گفتمانی، اندیشه لیبرالیسم غربی را به صورت جدی به چالش کشیده است و از سوی دیگر با اقداماتی مانند کناره گیری از اتحاد راهبردی با آمریکا، تسخیر سفارت این کشور در ایران، ایجاد روحیه بیدارگری اسلامی در منطقه غرب آسیا، تضعیف جایگاه و قدرت رژیم صهیونیستی، حمایت از جنبش های ضد استکباری و به چالش کشیدن قدرت نظامی آمریکا، تأثیر بسزایی در گسترش حرکت های آزادی خواهانه - به طور خاص بیداری اسلامی- و در نتیجه افول هژمونی آمریکا داشته است (نتایج).
رویکرد چینی به تحول هژمونی آمریکا در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵)
147 - 162
حوزه های تخصصی:
هرچند تحلیل سیاست خارجی جمهوری خلق چین در منطقه غرب آسیا و ترسیم دقیق حدودوثغور آن در دوران گذار، تغییر دکترین سیاست خارجی آمریکا و تحول قدرت جهانی، موضوعی بسیار سهل و ممتنع است، اما بااین وجود، الگوهای رفتاری این کشور در قبال روندها، تحولات و مسائل نوپدید و همچنین بازیگران اصلی این منطقه به حدی از انسجام رسیده که می توان با نگاهی به آن به درک مشخصی از سیاست خارجی چین در غرب آسیا دست یافت. پژوهش حاضر از رهگذر بررسی ادبیات جامعه علمی چین درصدد پاسخ به چرایی این پرسش است که محافل علمی این کشور چه درک و تصویری از تحول موقعیت هژمونیک آمریکا، سطح و ماهیت قدرت آن در منطقه غرب آسیا وجود دارند و مطابق با آن، چه راهبردی در دستورکار سیاست خارجی چین قرارگرفته است؟ پژوهش حاضر در پاسخ این پرسش بر اساس روش توصیفی-تحلیلی اشاره می کند که ادراکات سیاست خارجی چین از موقعیت هژمونیک آمریکا در غرب آسیا مبتنی بر انگاره انقباض راهبردی و اتخاذ موازنه فرامرزی از سوی این کشور است و بر اساس این رویکرد، راهبرد سیاست خارجی چین در منطقه غرب آسیا بر «پوشش ریسک راهبردی و کنترل آن در میانه رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای»، «ایجاد چارچوب کلیِ پایدار برای رابطه با تمام کشورهای حاضر در منطقه مذکور به منظور تأمین امنیت انرژی»، «تحکیم تدریجی حدود نظم منطقه ای بدیل» و در نهایت «ایفای مسئولیت قدرتی بزرگ و مشارکت مسئولانه در امور منطقه» در حال قوام یافتن است.
دیپلماسی چینی دام بدهی و کسب موقعیت هژمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش است که «دیپلماسی دام بدهی، چگونه کار می کند؟» و «چه تأثیری بر طرح هژمون شدن چین دارد؟» فرضیه مقاله که به روش توصیفی تحلیلی بررسی شده است، این است که «چین، در پی گسترش نفوذ اقتصادی، سیاسی، و راهبردی خود در منطقه و جهان برای تبدیل شدن به قدرت هژمون است و در این مسیر، از طریق ابتکار «یک کمربند، یک جاده»، به ویژه با دادن وام برای اجرای طرح های زیرساختی با عنوان «کالای عمومی» به کشورهایی که در مسیر آن قرار دارند، این کشورها را در چنبره خود گرفتار می کند و از آن ها به عنوان سکویی برای نفوذ منطقه ای و جهانی خود بهره می برد». این رویکرد چین، سبب شکل گیری برداشت منفی از این کشور نزد افکار عمومی بین المللی شده است و همین مسئله موجب شده است که چین، به جای نزدیک شدن به موقعیت هژمون، از آن دور شود. یافته های مقاله نشان داد که اگر کشورها در صحنه روابط بین الملل، تصور منفی ای از کالای عمومی قدرت هژمون داشته باشند، کسب، حفظ، و ارتقای موقعیت هژمونیک با چالش روبه رو می شود.
هژمونی نمادین و منازعه دارایی های میراث فرهنگی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
394-373
حوزه های تخصصی:
میراث فرهنگی، هستی تاریخی یک ملت است. میراث فرهنگی کارکردهای داخلی، ملی و بین المللی داشته و ذاتاً دارای «ارزش» هست؛ ازجمله مهم ترین ارزش ها «هژمونی نمادین» است. ارزش نمادین میراث فرهنگی و تبدیل آن به دارایی های فرهنگی در کشورهای مقصد، ابرقدرت ها را به فکر تصاحب دارایی های فرهنگی کشورها، به ویژه در کشورهای صاحب میراث فرهنگی غنی انداخته و «منازعه دارایی های فرهنگی» را شکل داده است؛ ازجمله مصادیق آن، تخلیه موزه موصل کشور عراق توسط «داعش» که احتمالاً به نفع موزه های بزرگ جهان بود. میراث فرهنگی نماد و نمود تلاش جمعی یک ملت در بستر زمان و ذخیره دانایی و توانایی نسل های گذشته هستند. پس آثار فرهنگی و اشکال متنوع آن به مثابه موجود زنده ای هستند که می توانند همواره بازیابی/بازسازی و حفاظت شوند و به صورت مداوم برای کشورها کاربردهای متنوع و متعدد داشته باشند، و ابرقدرت ها با بردن آثار و خالی نمودن این کشورها از میراث فرهنگی، به واقع قدرت نمادین کشورها را تخلیه می نمایند. پرسش این پژوهش، تبیین ارزش ها، به ویژه ارزش «هژمونی نمادین» میراث فرهنگی است. میراث فرهنگی مصداق جغرافیای فرهنگی یک سرزمین است که حوزه نفوذ و رقابت تلقی می شود. شیوه های جلوگیری از حوزه نفوذ و مصادره میراث فرهنگی چگونه است؟ پژوهش حاضر، نظریه ای را ارائه می دهد که براساس این نظریه، میراث فرهنگی به مثابه دارایی فرهنگی قلمداد شده و می تواند جایگاهی بااهمیت در تصمیمات اقتصادی، جغرافیای سیاسی و جغرافیای فرهنگی کشور داشته باشد. درنهایت، شکل گیری منازعه دارایی های فرهنگی در خاورمیانه را با ذکر مصادیقی تبیین، و دلایل منازعه قدرت ها برای تصاحب میراث فرهنگی کشورهای هدف را تحلیل کرده است.
تجزیه و تحلیل پیچیدگی های افول هژمونی آمریکا در نظام جهانی سرمایه داری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال هجدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
307 - 334
حوزه های تخصصی:
خاستگاه تکوین سیکل های هژمونی در نظام جهانی به روندهای پیچیده جهش های ذهنی و عینی سرمایه داری در دوره های بلندمدت تاریخی مربوط می شود. از این حیث برتری قدرت آمریکا در سومین روند ساختاری سیکل های هژمونیِ نظام جهانی سرمایه داری محقق شد. در مقابل شاخص های عینی و ذهنی افول جهانی هژمونی آمریکا و احتمال تحقق پذیری سیکل چهارم هژمونیک در تداوم بحران متأخر سرمایه داری از اوایل دهه 1970 به منصه ظهور رسیده است. سؤال محوری محققان این است: روند ساختاری افول احتمالی نظام هژمونیک آمریکایی چگونه است و پیامد(های) سیستمی آن چیست؟ نتایج نهایی می تواند به اثرات بحران متأخر نظام جهانی سرمایه داری، مالی شدن سرمایه داری آمریکا و افزایش مخارج نظامی ایالات متحده از سال 2000 معطوف باشد. جابجایی کانون جغرافیایی انباشت به چین و تکوین احتمالی سیکل چهارم هژمونی از پیامدهای دیگر این روند بلندمدت شمرده می شود. واکاوی این پژوهش با تلفیق روش تحلیل سیستمی سیکل های هژمونیک و نظریه اقتصاد نظامی کندی خواهد بود.
هژمونی درونمایه های ایدئولوژیک رمان نوجوان با تکیه بر دو رمان پایداری «ناروال، نهنگ تک شاخ» و «نردبانی رو به آسمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
75 - 102
حوزه های تخصصی:
ایدئولوژی به دلیل پیوستگی ناگزیر با عقاید و افکار افراد، همیشه در روند تصمیم گیری ها و جریانات زندگی مردم نقشی انکارناپذیر داشته و دارد. نویسندگان آثار ادبی نیز از این امر مستثنی نبوده و بی تردید آن ها نیز متأثر از ایدئولوژی های خود هستند؛ علاوه بر آن گاهی نیز ایدئولوژی های نظام آموزشی مسلط بر جامعه را تبلیغ می کنند؛ از این رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی دو رمان پایداری از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را از منظر ایدئولوژی های آشکار و پنهان بر اساس آلتوسر وگرامشی بررسی کرده است. در این پژوهش معلوم گردید بیشتر ارزش های مورد بحث در این آثار عبارتند از راستگویی، فداکاری، دفاع از میهن و ... که در این رمان ها به صورت ایدئولوژی آشکار رخ نموده اند که این مسأله به دغدغه نویسندگان و ساختار آموزشی مسلط بر جامعه برمی گردد. از ایدئولوژی های پنهان این کتاب ها نیز می توان به تلاش نیروهای مسلط یا فرادَست برای حفظ حکومت خود بر جامعه فرودست از طریق ساختارهای آموزشی و قهریه اشاره کرد.
قدرت های بزرگ و حقوق بین الملل کلاسیک؛ مطالعه موردی، انگلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
به عقیده بسیاری از پژوهشگران حقوق بین الملل طی قرون اخیر در راستای تحقق اهداف قدرت های بزرگ و در سایه آن شکل گرفته و رشد یافته است. بر این مبنا نقش قدرت های بزرگ در شکل گیری و توسعه حقوق بین الملل تا حدودی مبهم و متناقض می نماید. برای بررسی این مسئله سؤالی که مطرح می شود این است: قدرت های بزرگ نظام بین الملل چرا و چگونه در شکل گیری و گسترش حقوق بین الملل تعیین کننده می باشند؟ به نظر می رسد با وجود اینکه دولت ها از نظر حقوقی برابر هستند، اما قدرت های بزرگ به علت جایگاهی که به لحاظ توانمندی های مختلف دارند، از طریق نهادسازی، شکل دادن به معاهدات، تفسیر قوانین و هنجارسازی نقش کلیدی در شکل دادن و گسترش حقوق بین الملل دارند. با توجه به اینکه قدرت های بزرگ برای تثبیت موقعیت و جایگاه خود، خواهان حفظ ترتیبات حاکم بر نظام بین الملل می باشد، ایجاد و گسترش قواعد حقوقی در راستای منافع آنها تلقی می شود. زیرا قواعد حقوقی و نهادهای بین المللی می تواند هزینه های حفظ سیستم را کم کند و بر مشروعیت اقدامات قدرت های بزرگ بیفزاید. بنابراین پژوهش حاضر مدعی است قدرت های بزرگ شکل دهنده، تثبیت کننده و حامی قواعد حقوقی می باشند. بدین ترتیب سعی بر این است که بر مبنای روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از شواهد تاریخی به نقش قدرت های بزرگ نظام بین الملل در ایجاد و گسترش حقوق بین الملل پرداخته شود.
بررسی جامعه شناختی کنش انتخاباتی ایرانیان در انتخابات ریاست جمهوری در سال 1400ه.ش.(مقاله علمی وزارت علوم)
موضوع این پژوهش تبیین جامعه شناختی چگونگی شکل گیری فرایند کنش انتخاباتی ایرانیان و رخداد تحریم انتخابات در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در پارادایم کیفی (تضادی) و با روش توصیفی – اسنادی است. پرسش پژوهش این است که: «پدیده تحریم مشارکت و مقاومت در برابر آن در انتخابات ریاست جمهوری ایران 1400ه.ش.، در میان تحریم کنندگان این انتخابات، چگونه شکل گرفته است؟». فرض اساسیِ پژوهش بر بنیان تکوین هسته های سازمان نیافته مقاومت در تقابل با روند هژمونیک کردن زندگی جمعی و فردیِ ایرانیان و واکنش آنان برای رهایی از انقیاد استوار شده است. برای مطالعه موضوع، از مبانی نظریه ای هژمونی گرامشی، مفهوم حکمرانی و تاریخ اعتراضات گسسته و آپارتوس مقاومتِ اقشار پلِبِیَن در دیدگاه فوکو و آپاراتوس ایدئولوژیک دولت در دیدگاه آلتوسر استفاده شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که رخداد کنش تحریم انتخابات پس از پایان دوره رهبری اول به این سو شکل گرفته و تا سال 1400ه.ش. به علل و شرایط گوناگونی دچار قبض و بسط شده است. هم چنین، حاشیه ای و پلِبِیَنی کردن گروه های مختلف اجتماعی توسط نظام سیاسی و توفیق اکثریت رأی دهندگان در تحریم انتخابات، موجبات تکرار تحریم آن، تعمیم یافتن امتناع از مشارکت سیاسی، گسترش و عمیق شدن مقاومت و متکثر شدن قدرت در نظام اجتماعی ایران در آینده را فراهم می آوَرَد
چرایی افول هژمونی آمریکا مبتنی بر نظریه رابرت کاکس(مقاله علمی وزارت علوم)
در طول تاریخ ظهور و افول قدرت های بزرگ، همواره یکی از موضوعات مهم و اساسی در نظام بین الملل بوده است. با شروع قرن بیست و یکم این گزاره در بین ناظران و تحلیل گران قوت گرفته که دوران گذار در نظام بین الملل شروع شده است و اگرچه عصر جدید هنوز صورتبندی مفهومی روشنی ندارد ولی آن چیزی که مشهوده این است که موقعیت هژمونی آمریکا تضعیف شده است. بنابراین سئوال مقاله این است که علت افول هژمونی آمریکا مبتنی بر نظریه رابرت کاکس چیست؟ در پاسخ به این سئوال فرضیه ای به این صورت طرح می گردد که افول هژمونی آمریکا بیش از آنکه ناشی از موازنه قوای قدرت های جهانی باشد، به دلیل الگوی رفتاری نامناسب آن کشور در طول دهه های اخیر بوده که بیش از تلاش برای ایجاد رضایت مبتنی بر نظریه هژمونی رابرت کاکس، بر رفتار سیاسی سلطه جویانه متمرکز بوده است. یافته های پژوهش با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تبیینی نشان می دهد؛ رفتارهای سیاسی آمریکا متفاوت از نگاهی است که رابرت کاکس به هژمونی دارد و در عملکرد آن کشور سلطه بیش از رضایت نقش داشته و همین امر بر افول هژمونی آن کشور تاثیر گذار بوده است.
بازنمایی پایگاه اجتماعی زن در سینمای عامه پسند ایران در دهه 70(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
24 - 47
سینما یکی از انواع رسانه هاست که اهمیت فراوانی دارد زیرا بر باورهای افراد تأثیرگذار است. رسانه ها ممکن است در فرآیند بازنمایی به تحریف واقعیت بپردازند. موضوع زن و تلقی هر فرهنگ و نحوه ی ارائه ی الگو از شخصیت زن در تولیدات فرهنگی، از بهترین شاخص ها در ارزیابی عملکرد یک نظام است؛ بنابراین انجام پژوهشی با هدف بازنمایی پایگاه اجتماعی زن در سینمای عامه پسند ایران در دهه ی 70 ضروری است. 3 فیلم برای تحلیل انتخاب شده اند. نمونه گیری از بین کلیه ی فیلم های عامه پسند به روش هدفمند انجام گرفته است. فیلم های انتخاب شده عبارت اند از: قرمز ، سگ کشی و شوکران. نتایج نشان می دهد در دهه ی 70 در این سه فیلم توجه ویژه ای به سمت زنان و مسائل آنان وجود دارد، اما هر یک از زنان در برابر مردانی قرار می گیرند که اندوخته ی ذهنی شان برخاسته از هژمونی مردسالارانه است که به باور گرامشی رضایتی خودانگیخته و جایگزینی برای قدرت اجتماعی مردان است. واکنش زنان در برابر سلطه ی مردان، فریاد عاملیت است؛ اما طغیان مردسالاری در برابر آنان قرار دارد، زیرا روابطی که زنان در جامعه تجربه می کنند تحت تأثیر ایدئولوژی است که آلتوسر آن را بدفهمی می داند. زنان ساختار جنسیتی مبتنی بر زنان/مردان را می شکنند تا سنتی نباشند اما مدرن هم نیستند. برخلاف شهرت سینمای دهه ی 70 به سینمای زن، وقوع سرکوبی از جنس سخت افزاری و سرد توسط ساختار ایدئولوژیک، ویژگی سینمای این دهه است.
بررسی نقش و جایگاه تروریسم در سیاست خارجی امریکا پس از 11 سپتامبر 2001 تا سال 2013(مقاله علمی وزارت علوم)
با وقوع حوادث 11 سپتامبر سیاست خارجی ایالات متحده بیش از گذشته تحت تأثیر پدیده تروریسم قرار گرفت و باعث شد تا تروریسم بیش ازپیش مورد توجه سیاست مداران امریکایی قرار گیرد. بر همین اساس بسیاری برآنند که اقدامات تروریستی 11 سپتامبر، سرفصل نوینی در سیاست خارجی ایالات متحده امریکا محسوب می شود. مقاله حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که تروریسم پس از حوادث 11 سپتامبر چه تأثیری بر سیاست خارجی ایالات متحده داشته یا به عبارتی دیگر چه تغییر رویکردی در سیاست خارجی ایالات متحده پس از حوادث تحت تأثیر پدیده تروریسم صورت گرفته است؟ این مقاله، دگرگونی رویکرد و الگوی رفتاری زمامداران امریکایی در برخورد با تروریسم را در دو دوره جرج بوش و باراک اوباما مورد توجه قرار می دهد و به اینکه تروریسم توانست فرصتی را برای سردمداران این کشور فراهم کند تا بتوانند با اتخاذ راهبردهای نوین و متفاوت، ایده تثبیت هژمونی امریکا را در عرصه بین الملل دنبال کنند، اشاره می کند. لازم به ذکر است که روش پژوهش براساس روش تحلیلی مقایسه ای است.
هژمونی و شکست اخوان المسلمین مصر(2011-2013)؛ چرخش فرصت های سیاسی و زمینه های داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
جنبش انقلابی سال های 2011 تا 2013 مصر را باید منازعه دو گفتمان «اسلام گرا» و «سکولار» برای هژمونی بر جامعه مصر ارزیابی کرد. حاصل این منازعه، هژمونی موقت و شکننده اسلام گرایان اخوانی بود. یک سال از هژمونی نسبی گفتمان اسلام گرا نگذشته بود که زمینه برای استیلای مجدد گفتمان اقتدارگرای سکولار از طریق کودتا فراهم گشت. سوال اصلی این مقاله این است که چه عواملی باعث شد گفتمان اسلام گرای اخوان المسلمین شکست خورده و زمینه برای گفتمان رقیب فراهم شود؟ مقاله حاضر این فرضیه را به آزمون می گذارد که «بهره گیری از فرصت های سیاسی شرایط جنبشی(ساختار ائتلاف قوی اسلام گراها و گرو ه های حاشیه ای، ساختار اختلاف قوی مخالفان، بهره مندی از صنف های اصلاح گر قوی)» عامل هژمونی موقت اخوان المسلمین شد؛ و «واگرای درونی گفتمان اسلام گرا» از یک سو و «چرخش فرصت های سیاسی به سود ائتلاف مخالفان در نتیجه ناتوانی اخوان در حل بحران های فرصت زا» از سوی دیگر، زمینه ساز شکست اخوان المسلمین مصر بوده است. چارچوب نظری و روشی مورد استفاده این پژوهش، الگوی است که از ترکیب دو نظریه فرصت های معنایی و تحلیل گفتمان حاصل شده است.
ریشه های ناکامی سیاست خارجی آمریکا در عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
214 - 183
ایالات متحده در نیم قرن اخیر تأثیرگذارترین بازیگر در جهت یابی روندها و رویدادهای سیاسی، نظامی و اقتصادی نظام اقتصاد سیاسی بین الملل بوده است. با این حال در دو دهه گذشته به دلایل مختلف موقعیت هژمونیک آن از جانب نیروها و رویدادهایی با چالش مواجه شده است. یکی از این حوادث که هژمونی آمریکا را به چالش فراخواند، رویداد11 سپتامبر 2001 بوده است. به دنبال حملات 11سپتامبر دولت وقت ایالات متحده با برجسته ساختن اهدافی متعالی برخی کشورها از جمله عراق را تسخیر کرد اما تنها پس از زمان کوتاهی، کام شیرین کارگزاران امر از تسخیر سرزمین عراق، به تلخی گرایید. در واقع، دولت امریکا نه تنها نتوانست به اهداف خود به ویژه بازتولید نظم و حفظ هژمونی دست یابد بلکه با تداوم و تعمیق بحران، تاکنون هزینه های زیادی را متحمل شد. وضعیت مذکور این پرسش پرابلماتیک را پیش کشاند که چرا دولت آمریکا در تثبیت نظم پس از اشغال عراق ناموفق بوده است؟ این پژوهش با هدف تبیین مسآله مطرح شده بر این باور است که نزد دولتمردان آمریکایی درکی از سرشت قدرت و مکانیسم بازتولید نظم و هژمونی غالب بود که بواسطه آن کاربرد زور نظامی و تصرف نهادهای حاکمیتی قدرت را بدون توجه به الزامات نهادی و فرهنگی بازتولید نظم و هژمونی تعقیب می کردند. برآیند این برداشت از قدرت، تشدید نارضایتی در جامعه عراق و ناکامی یکجانیه گرایی امریکا در حل و فصل منازعات منطقه ای و بین المللی بوده است. آسیب شناسی که گرچه کم و بیش از سوی دولت اوباما به خوبی تشخیص داده شد اما در حوزه عمل نیز این دولت چندان نتوانست موفق عمل کند