مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بازنمایی
حوزه های تخصصی:
پل تیلیش (1965-1886) متکیم مسیحی آلمانی-آمریکایی است که زبان دین را نمادین می داند. به این معنا که حوزه دین سرشار از نمادهای دینی است. این نماد ها دارای ویژگی هایی هستند که آنها را برای بیان آموزه ها و مقاصد دینی توانمند می سازد. از جمله ویژگی های نمادها بازنمایی است که همچون نشانه ها به امری ورای خود اشاره می نمایند. اما نمادها (بر خلاف نشانه ها که اموری قراردادی و اختیاری هستند) اموری هستند که از ناخودآگاه جمعی انسان ناشی شده اند واز قدرت و معنای متعالی امر نمادین بهره مند هستند.نمادهای دینی در قالب های مختلف، مانند اشیا و اشخاص و رویدادهای طبیعی ظهور می کنند وتنها قابلیت آنها برای موقعیت دینی است که به آنها معنای نمادین می بخشد. بنابراین نماد دینی باید در معنای متناهی نفی گردد تا معنای اصیل آن در اشاره به امر متعالی اثبات گردد.
تحلیل فلسفی بازنمایی خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۱
حوزه های تخصصی:
در مورد دیدن خدا به دو روش میتوان بحث کرد: 1. دیدن بیواسطه خدا و 2. دیدن خدا در چیزی دیگر. در کتابهای مربوط به علم کلام، در باره نوع اول دیدن بحث، و امکان دیدن خدا نفی میشود. این نوع دیدن در کتاب قرآن نیز نفی شده است. دیدن خدا در چیزی دیگر یا به تعبیر دقیقتر «تشخیصدادن خدا در چیزی دیگر» حکایتی جدا دارد و اتفاقاً در متون دینی تشویق شده است. بحث تشخیص خدا در چیزها، به این جهان یا آن جهان اختصاصی ندارد. مقاله حاضر نوشته شده است تا این مدعای دینداران را بررسی و تحلیل کند: «خدا خودش را در جهان بازمینماید». در باره خدا این اتفاق چگونه رخ میدهد؟ ما در آنچه در پی میآید، درباره پاسخهای محتمل این سؤال بحث خواهیم کرد و بیشتر، تحلیل مسأله وجهه همتمان خواهد بود.
بازنمایی ایران در مطبوعات غرب : تحلیل انتقادی گفتمان « نیویورک تایمز » ، « گاردین » ، « لوموند » و « دی ولت »
حوزه های تخصصی:
"مقاله ى حاضر، گزیده اى از یک تحقیق دانشگاهى است که به منظور فهم و نقد گفتمان و ایدئولوژى پنهان و ژرفِ تاثیرگذار بر «عمل رسانه»هاى غرب، به بررسى و تحلیلِ انتقادىِ گفتمان چهار روزنامه نیویورک تایمز، گاردین، لوموند و دى ولت مى پردازد. رویکرد نظرى اتخاذ شده در تحقیق، ایدئولوژى و گفتمان شرق شناسى به عنوان نظام بازنمایىِ شرق در غرب است. نتایج به دست آمده حاکى از آن است که «تروریسم» و «بنیادگرایى اسلامى»، کلیشه هاى شمایل انگارانه اصلى هستند که توسط مطبوعات غرب مورد استفاده قرار مى گیرند. این دو کلیشه در واقع اسلام و ایران را در رسانه هاى غربى، به عنوان تهدید علیه صلح، دموکراسى و مدرنیزاسیون بازنمایى مى کنند. تحویل یا تقلیلِ مستمر ایران به نوعى تهدیدِ مضاعف تحت عنوان بنیادگرایى اسلامى و تروریسم بین المللى، این کشور را بیش تر از «دیگرانِ» دیگر براى غرب و سایر نقاط جهان، خطرناک جلوه مى دهد.
"
تفسیر زنان از بازنمایی هویت زنانه در تلویزیون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در این مقاله به بررسی نحوه تفسیر زنان از بازنمایی هویت زنانه مجموعه های تلویزیونی پرداخته شده است. این مقاله نسبت به تعمیم دادن پژوهش هایی که مجموعه های داستانی را در بازتولید نقش همسری و مادری در زنان مؤثر می دانند، رویکردی انتقادی دارد و می کوشد با استفاده از مدل «رمزگذاری و رمزگشایی» استوارت هال، به بررسی این موضوع بپردازد که مخاطبان زن با توجه به آنکه ویژگی های متفاوتی از نظر اشتغال، تاهل و میزان تحصیلات دارند، چگونه نسبت به محتوای مجموعه های تلویزیونی که سعی در بازتولید هویت زن خانه دار دارند، به خوانشی متضاد با اهداف این مجموعه ها می پردازند.
"
بازنمایی اقلیت های قومی در سریال های تلویزیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"مطالعه فرآیند بازنمایی در رسانه ها از حوزه های مهم پژوهشی در مطالعات فرهنگی است. ما در این مقاله، تحت تاثیر رویکرد برساخت گرایانه بازنمایی استوارت هال، اشکال بازنمایی رسانه ای قومیت را در مجموعه های تلویزیونی ایرانی بررسی می کنیم. برای این منظور، دو مجموعه اگه بابام زنده بودو آهوی ماه نهم را به شیوه ای کیفی تحلیل کرده ایم. پرسش اساسی ما حول عدالت بازنمایی قومیتی در شبکه های تلویزیون سامان یافته است. همچنین نقد دورنی بر اساس مقایسه اشکال بازنمیی قومیت ها، براساس مصوبات اهداف، محورها و اولویت ها و سیاست های تولید، تامین و پخش توجه کردیم. براساس نتایج، می توان داوری کرد که نمایش قومیت به نوعی رویه نابرابر و ناعادلانه در ترسیم گروههایی از جامعه دلالت دارد. این نحوه مواجهه با نقش های قومیت، وضعیت مبهمی را به وجو می آورد که همه قومیت ها و اقلیت های جامعه را در قالب نقشی غیر جدی ( حاشیه ای) و گاه منفی در معرض دید همگان قرار می دهد. در حاشیه بودن، حالات اظهاری و اشکل بیانی بازگیران قومیتی را محدود می کند و قیودی مضاعف پیش پای سوژه های اقلیت می نهد: سوژه هایی به منزله کسانی که در حوزه عمومی سخن می گویند.
"
بازنمایی ایران در سینمای هالیوود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"وجود شکاف میان واقعیت و آنچه در رسانه ها ارائه می شود، سبب شده تلاش های بسیاری برای توصیف و تبیینِ چگونگی و چرایی شکل گیری بازنمایی های رسانه ای از جهان خارج صورت گیرد. در سایه این تلاش ها، امروزه بازنمایی رسانه ای به مفهومی بنیادین در مطالعات فرهنگی و رسانه ای تبدیل شده است. بر اساس فرض های اولیه مطالعات فرهنگی، در بررسی متون رسانه ای، مؤلفه های ایدئولوژیک و اجتماعی موجود در ورای این متون و تاثیر آن در شکل گیری نگاه مخاطبان، امری است که باید به شکل جدی مدنظر قرار گیرد. در میان محصولات رسانه ای موجود، سینمای هالیوود در ارائه بازنمایی های رسانه ای از جهان خارج، موقعیت منحصربه فرد و بی بدیلی دارد. این تحقیق به بررسی «گفتمانی در درون گفتمانی دیگر» می پردازد. به این صورت که تصویر ایران در چهارچوبی از صورت بندی کلی شرق (و در اندازه کوچک تر اسلام) در جهان غرب و به ویژه امریکا مورد بررسی قرار می گیرد. برای رسیدن به این هدف، فراورده های سینمایی هالیوود به عنوان یک رسانه، و بخشی از رسانه های امریکایی در نظر گرفته می شود. به این ترتیب، تحقیق حاضر به تحلیل «رسانه ای در میان رسانه های جمعی» امریکا می پردازد. بررسی فیلم های سینمایی ساخته شده در هالیوود که به نحوی با ایران مرتبط بوده اند نشان می دهد در این فیلم ها ایران به مثابه «دیگری فرودست» غرب نشان داده شده و کلیت عمل رسانه ایِ هالیوود را می توان بخشی از «نژادپرستی نوین» دانست. برای نیل به این هدف، از تلفیق دیدگاه های سه سنت نظریِ مطالعات فرهنگی، مطالعات پسااستعماری و نظریه فیلم استفاده شده است. در این منظومه نظری، مفهوم بازنمایی در مرکز مباحث نظری قرار دارد و رویکردی مرکب از نظریات استوارت هال و میشل فوکو در مورد مفهوم بازنمایی ارائه می شود. سپس دیدگاه ادوارد سعید در مطالعات پسااستعماری به عنوان مصداقی از کاربرد نظریه بازنمایی ارائه می شود. در نهایت سومین سنت نظری با عنوان نظریه فیلم، سعی در به کارگیری مضامین بازنمایی و مطالعات پسااستعماری در حوزه مطالعات سینمایی خواهد داشت.
"
نمایش دیگری جایگاه غرب در سفرنامه های دوره ظهور مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در سال های اخیر مطالعه «دیگری» و «نمایش دیگری» به صورت مستقل در سنت مطالعات فرهنگی به خصوص نزد محققانِ «مرکز مطالعات فرهنگی بیرمنگام» همچون استوارت هال اهمیت یافته و از آن به عنوان دریچه ای برای شناخت خود، جامعه و فرهنگ خودی استفاده می شود. شرق شناسی ادوارد سعید و غرب و بقیه استوارت هال دو نمونه درخشان چنین مطالعه ای را نشان می دهند. صنایع فرهنگی و ارتباطات انسانی از مهم ترین مسائل ﻣﺆثر در شکل گیری نگاه به غرب در ایران بوده اند. به این ترتیب شاید بتوان نخستین نسل از ایرانیانی را که به غرب سفر کردند، نخستین نسل از نمایش دهندگان دیگری در ایران دانست. هدف از نگارش این مقاله، بررسی نمایش غرب در سفرنامه های ایرانیانی است که در دوره مشروطه از اروپا دیدن کرده اند. در این راستا، سفرنامه های رضا قلی میرزا، حاج سیاح، عمادالسلطنه و میرزا صالح شیرازی، به عنوان نمونه های این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفته اند. سؤال اصلی تحقیق بدین قرار است که «غرب چگونه در این سفرنامه ها به تصویر کشیده شده است»؟ پیش فرض اصلی نوشتار حاضر این است که غرب، پیش از هر چیز، یک برساخته فرهنگی ـ تاریخی است.
به منظور تبیین نظری مفاهیم «دگرسانی» و «تفاوت» نظریاتی همچون واسازی دریدا، نظریه متن بارت، بینامتنیت کریستوا، روانکاوی لکان، زبان شناسی سوسور و باختین، گفتمان فوکو، لاکلو و موفه، و بازنمایی هال، مورد استفاده قرار گرفته است. متون این سفرنامه ها به روش بازنمایی ـ گفتمان تحلیل شده اند. سازوکارهای کلیشه سازی شامل دونیم سازی، طبیعی سازی، فتیش سازی، انکار و تقلیل تفاوت، از جمله سازوکارهایی بوده اند که از طریق آنها تحلیل سفرنامه ها مورد ارزیابی نهایی قرار گرفته است.
"
گفتمان شرقشناسانه در بازنماییهای رسانهای غرب از ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این گفتار به بررسی بازنمایی جهان اسلام و خاصه ایران در رسانههای غربی میپردازد. مقاله میکوشد ریشههای این بازنمایی را در گفتمان شرقشناسانه بازجوید، گفتمانی که در آن غرب درباره شرق «دانش» تولید کرده و به واسطه آن استیلا و برتری خود بر «دیگرِ» خود را توجیه و ابقا کرده و مشروعیت بخشیده است. نویسندگان ابتدا به بحث پیرامون ماهیت و کارکرد بازنمایی پرداخته و سپس برخی وجوه و راهبردها در رویکرد رسانهای غرب به جهان اسلام و ایران را وا میکاوند و برآنند تا پیوند آنها با کارکردها و صورتبندیهایِ گفتمانی را روشن سازند. مقاله بر ضرورت پرداختن به این مسائل جهت ایجاد فضایی متوازنتر و معقولتر برای گفتگویی ثمربخش میان تمدنها و ملتها، تاکید میکند.
"
بازنمایی مفهوم ‹‹غرب›› در نشریات دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"سوال اساسی این پژوهش چگونگی «بازنمایی» مفهوم «غرب» در مقالات دانشجویی است. این تحقیق با هدف دستیابی به دلالت های مفهوم «غرب» و صورتبندی گفتمان های گوناگون حول این مفهوم انجام شده است. بدین منظور مقالاتی از نشریات دانشجویی در فاصله سالهای ?? - ?? بررسی شده اند.
چارچوب نظری این پژوهش بر گرفته از دیدگاه گفتمانی فوکو و استفاده از نظریات ادوار سعید پیرامون گفتمان شرق شناسی است. روشی که در این تحقیق استفاده شده روش تحلیل گفتمان است.
یافته های پژوهش معرف سه گفتمان «بنیادگرایی»، «دگر خواهانه» و «ملی گرایانه» بوده که در هر یک مفهوم «غرب» به گونه ای متفاوت بازنمایی شده است. با این حال نتایج تحقیق نشان می دهد که در سه گفتمان مذکور صرف نظر از تفاوت های آن ها در بازنمایی مفهوم «غرب» تفاوت ماهوی میان «ما» و «آنها» یعنی «غرب» پیش فرض اولیه تلقی شده است"
زندگی بعد از پسامدرنیسم و تحلیل کانترا پانتال متن
حوزه های تخصصی:
این مقاله که به نوعی در پاسخ به کتاب های «شرق شناسی»و «فرهنگ و استعمار» ادوارد سعید است‘ نگرشهای دیالکتیکی نسبت به «شرق» در تعدادی ازمتون ادبیات انگلیسی را مورد مطالعه قرار می دهد. با انجام یک تحلیل «کانترا پانتال» متن علائمی از یک شرق کلیشه ای و یکنواخت در چارچوب گفتمان غالب ظاهر می شود. به نظر می رسد گفتمان های مشابه ‘تعدادزیادی از اساتید ومنتقدین معاصر در زمینه ادبیات انگلیسی را نیز تحت تاثیر قرار می دهند. این مسئله درباره یک «تضاد جفتی» و یا به قول «بابا» در باره یک رابطه «جاذبه و دافع» میان«غرب» و «غیر» پرسش های بسیاری را بر می انگیزد. آیا تصویر شرق نسبتاً ثابت و یکنواخت است؟ و آیا شرق به خاطر تبادل فرهنگی و اختلاط فرهنگی همیشه تهدید بالقوه ای به شمار می رود؟ پاسخ این پرسش ها را می بایست در بطن موضعگیری ایدئولوژیکی خود نویسندگان و نیز شرق شناسی منتقدان و نظریه پردازان دنبال کرد
گویای خاموش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان بینی صوفیان، آشکار دیالکتیکی است و این امر در آثار عرفانی و بخصوص در مثنوی مولوی مجال تجلی می یابد و از رهگذر نمادها و استعارات، صور گوناگون می پذیرد. آنچه به دنبال می آید، کوششی است زند آگاهانه برای تاویل و تفسیر داستان دژهوش ربا یا قلعه ذات الصور؛....
تفاصیل موسیقایی و شرقشناسانه: نگاهی به موسیقی در آثار ادوارد سعید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی موسیقی و نسبت آن با مفهوم شرق شناسی و دیگر مفاهیم کلیدی در اندیشه و نقد ادوارد سعید می پردازد. با توجه به مرکزیت موضوع فرهنگ در آثار سعید و تأکیدی که او بر رابطه و تبانی آن با امپریالیسم، استعمار و نگاه شرق شناسانه می گذارد، موسیقی کلاسیک غرب در آرای او اهمیت می یابد. تحلیل زمینه های فرهنگی ـ اجتماعی موسیقی کلاسیک غرب (در یکی از واپسین آثار سعید) چونان هنری که باز تاباننده جامعه بود و هم اثر گذار بر آن، از دیگر موضوعات مطرح شده در این نوشتار است. این مقاله با بررسی ماهیت تناقض آمیز موسیقی از دیدگاه سعید ـ هنری مخاطب مدار و عمومی و در عین حال عمیقاً خصوصی ـ پایان می یابد.
ایدئولوژی تعامل؛ بازی رایانهای بهعنوان رسانه بازی پذیر
منبع:
رسانه جهانی ۱۳۸۸ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درصدد است به دلایل درک رسانههای نوین، نظامهای چند رسانهای و بهطور نمونه بازیهای رایانهای، از رهگذر گسست معرفت شناسانه بپردازد. این مقاله به این پرسش پاسخ میگوید که مطالعه بازیهای رایانهای، چه حوزههایی را شامل میشوند و چرا نیازمند گذر از مرزبندی رشتههای دانشگاهی و در نتیجه ترکیببندی منحصر به فرد هستند؟ چنانچه بتوان از حوزه نوپدیدی به نام ""مطالعه بازیهای رایانهای"" سخن گفت، مرز این حوزه از نظر روش شناسی و همچنین به لحاظ نظری چگونه معین میشود؟
مقاله حاضر با پرداختن به نمودهای متنوع جهان بازی رایانهای، در صدد است مباحثی را در حوزه معرفتشناسی این رسانه در حال گسترش ارائه کند و از راه بازترکیب بندی نظری، ضمن ارائه جستارهایی در خصوصِ پرسشهای بنیادی فوق، شیوهای عملیاتی را برای مطالعه متناسب با آن پیشنهاد نماید.
توضیح آنکه، بهدلیل وجود بازنمایی معنادار در بازی رایانهای، میتوانیم این پدیده را رسانه بنامیم. بازیکن یک بازی در طول عمل بازیکردن، ایدههای ایجاد شده در بازی را از راه کنشهای قابل انتخاب که بازی به وی عرضه میکند، درمییابد و در نتیجه با دلالتهای ایدئولوژیکی بالقوهای که در یک بازی لحاظ شده است، مواجه میشود. چون، محدوده کنشهای انتخابی در بازی همواره از پیش تعیین شده است، بازیکن رویه انتخابی خود را در محدوده امکانپذیری از پیش تعیین شده رقم میزند.
در این شرایط تفکیک روایت از رویه، بازنمایی از تعامل، ماشین از انسان و محتوا از فنآوری ناممکن جلوه میکند. بهسبب پیچیدگی و در همآمیختگی موجود در عناصر فوق، تحلیلِ بازیهای رایانهای نیازمند گذر از نظریههای کهن ارتباطات و رسانه و خلقِ ادبیات تحقیقی نوینی است که بتواند وجوه دلالتگر چنین پدیده در حالِ گسترشی را تبیین نماید.
تحلیلی از زندگی روزمره دانش آموزان در مدارس تهران
حوزه های تخصصی:
بر اساس اسناد و بخش نامه های موجود، نظام آموزش و پرورش ایران درصدد پرورش نوع خاصی از سوژه های سیاسی و مذهبی است. در این مقاله سعی شد تا نحوه حضور نهادی ایدئولوژیک نظیر آموزش و پرورش در مدارس و خلاقیت دانش آموزان در مصرف فضای ایدئولوژیک آن بررسی شود. بر اساس یافته های این تحقیق که به شیوه کیفی در مدارس دولتی و پسرانه منطقه دوازده و منطقه یک تهران انجام شده به نظر می رسد که عدم انطباق دو سطح تولید پیام های ایدئولوژیک و سطح مصرف یا رمزگشایی پیام ها وجه مسلط رابطه میان نهاد مدرسه و مخاطبان آن است. وضعیت یاد شده محصول دو پدیده مقاومت یا بی اعتنایی دانش آموزان نسبت به پیام های ایدئولوژیک در مدرسه است. در اینجا گفتمان سیاسی– مذهبی حاکم، گفتمانی ناکارآمد و گاه در نزاع گفتمانی عرصه را به گفتمان های رقیب واگذار نموده است.
آیین، آیینی سازی و فرهنگ عامه پسند دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفاهیم «آیین» و «فرهنگ عامه پسند» از ابزارهای تحلیلی کارآمد در مطالعه دین، فرهنگ و جامعه است. دیدگاه های مختلف در دانش های فرهنگی و علوم اجتماعی از این مفاهیم استفاده کرده اند تا سازوکارهای اجتماعات دینی را در عرصه تحولات فرهنگی تحلیل کنند. مقاله حاضر با استفاده از مفاهیم فوق درصدد است اول مباحثی نظری در خصوص آیین و فرهنگ عامه پسند ارایه می کند و بخش دوم با مروری مردم نگارانه بر مداحی ها و شمایل نگاری های رایج تلاش می کند تا از موضع فرهنگ گرا - نمادگرا تحول آیین های عاشورایی را در ایران معاصر بررسی و نسبت های آن را با فرهنگ عامه پسند روشن کند. در این مقاله فرهنگ عامه پسند به تعبیر دوسرتویی آن، تاکتیک هایی دیده شده است که در مقابل استراتژی های آیینی سازی به صورت تحولاتی در شیوه های سنتی برگزاری آیین ها در می آیند.
بازنمایی زندگی روزمره در خیابان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر تحلیل محتوای کیفی «کلیپ های تلویزیونی راهنمایی و رانندگی» است. بدین منظور از میان این کلیپ ها 44 کلیپ انتخاب شد (توانستیم تهیه کنیم) و سپس با اتخاذ رویکرد نشانه شناسی تلاش کردیم تا توصیفی نشانه شناسانه از رمزگان اجتماعی، فنی و ایدئولوژیک این کلیپ ها به تصویر بکشیم. به همراه توصیف رمزگذاری های حاکم بر نظام نشانه ای این کلیپ ها و نحوه بازنمایی آنها، نشان داده ایم که دال های این کلیپ ها علاوه بر معانی مکشوف خود، ساختارهای معنایی پنهان و نامکشوف دارند. تلاش کرده ایم تا با رمزگشایی از نشانه اهی تیپ هایی چون "لات پایین شهری"، "لات بالا شهری" و "مهندس" نحوه بازنمایی تیپ های اجتماعی را در این کلیپ ها نشان دهیم. همچنین سعی کرده ایم تا پیام های مخدوشی که در سطح دلالت های ضمنی پیام های این کلیپ ها وجود دارد را نیز بیان کنیم. از این زاویه، معتقدیم مدلول های این کلیپ ها دلالتمند هستند و بر ساخته فرهنگی و گفتمانی اند.
بازنمایی فوتبال یا واقعیت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسانه ای و واقعیت فوتبال از یکدیگر تفکیک شده اند، و سعی شده است روایت رسانه ای فوتبال در ایران توصیف و تحلیل شود. بدین منظور گفتمان رسانه ای فوتبال در ایران به مثابه پاره ای از گفتمان رسمی حکومت بررسی شده است و توضیح داده ایم که چگونه این گفتمان مولفه های بازنمایی فوتبال در رسانه های ایران را تعیین می کند. برای تحقق این موضوع، ابتدا به بررسی نظری مفهوم فوتبال از منظر اجتماعی پرداخته ایم و با بررسی تاریخی - اجتماعی فوتبال، کارکردهای سیاسی و اجتماعی این ورزش برای رسانه ها را توضیح داده ایم. سپس به تحلیل چالشهای نظری که بین فوتبال به مثابه نوعی ورزش مدرن و عرفی شده با جمهوری اسلامی به منزله نظام سیاسی دینی و سنتی پرداخته ایم، و علل و دلایل و شیوه توجه رسانه های دولتی به این بازی ورزشی را شرح داده ایم. به این منظور نحوه بازنمایی مولفه های فوتبال شامل ورزشکاران، استادیوم، زمین بازی، کارگزاران (مربیان، مدیران)، تماشاچیان، مردم و مسابقات خارجی را بررسی کرده ایم. این مبحث در پنج بخش متفاوت سامان داده شده است. نخست مقدمه، که به طرح مساله و بیان ملاحظات روش شناختی و نظری می پردازد؛ دوم، مفهوم فوتبال که بستر و مضامین تاریخی و اجتماعی این بازی را بررسی می کند؛ بخش سوم به رابطه رسانه ها و فوتبال اختصاص دارد؛ بخش چهارم درباره رابطه فوتبال و رسانه ها در ایران است، و آخرین بخش یا نتیجه نیز خلاصه بخشهای مختلف مقاله و همچنین پیشنهاداتی برای مطالعات بیشتر است.
شیوه های بازنمایی جنسیت در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه سینما به عنوان یک عنصر فرهنگی و اجتماعی، می تواند ما را به عمق لایه های حیات اجتماعی مان برساند. چنین هدفی در مطالعه این مقاله، از طریق کاوش وضعیت بازنمایی مناسبات جنسیتی در فیلمهای سینمایی پس از انقلاب اسلامی دنبال می شود. پرسش آغازین تحقیق این است که نابرابریهای جنسیتی چگونه در فیلمهای سینمایی پس از انقلاب بازنمایی و برساخت می شوند؟ آیا تصویر دو جنس در این فیلمها، در مقایسه با یکدیگر از جهت مواجهه با مقوله های اجتماعی مختلف تفاوت معناداری دارد؟ چارچوب نظری در این تحقیق، نظریه فمینیستی است که به کمک آن مناسبات جنسیتی در سینمای ایران بررسی می گردد.
در این تحقیق، تعداد 62 حلقه فیلم از سینمای پس از انقلاب به روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفته است که نتایج آن حکایت از تایید همه فرضیات در نظر گرفته شده در این تحقیق دارد. فرضیاتی که موید وجود نابرابری جنسیتی در سینمای ایران به سود مردان و ضرر زنان هستند. سینمای پس از انقلاب بنا بر رویکرد نظری فمینیستی، پدرسالاری را در روابط دو جنس بازنمایی و بر ساخت کرده است.
تاریخ، زبان و روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ بر اساس شواهد و رویدادهای واقعی زندگی انسانی شکل می گیرد و تاریخنگار با مشاهده این رویدادها یا بر اساس نقل شاهدان سعی می کند توصیف ها و تحلیل هایی علمی از آنها عرضه کند. این توصیف و تحلیل، البته در مطالعه بعد فرهنگی یک جامعه سهم بهسزایی دارد. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود این است که سرانجام، این توصیف ها و تحلیل ها از وقایع تاریخی بیشتر به صورت متونی زبانی (کتب و مقالات) برای آیندگان باقی می ماند. به عبارت دیگر، حاصل تقریباً تمام این مشاهدات و تحلیل ها، به یک نظام ارتباطی زبانی یعنی «متن» (به ویژه کلامی) تغییر یا تقلیل می یابد. بنابراین، اسناد و متون تاریخی تابع توان ها و محدودیتهای زبان هستند. سؤالهای این مقاله از این قرارند: آیا تاریخنگاری مانند ادبیات داستانی تنها از طریق بازنمایی زبانی ممکن می شود؟ متون تاریخی چه محدودیتهای زبانی دربردارند؟ تا چه اندازه متن تاریخی می تواند عینیت داشته باشد؟ آیا می توان سرشت تاریخ را متنی خواند؟ آیا روشهای روایتپردازی تاریخنگاری با روشهای روایتپردازی داستان تفاوت ماهیتی دارد؟.
عوامل اجتماعی موثر بر شکل گیری سینمای زن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی عوامل ساختاری موثر بر شکل گیری سینمای زن، بعد از دوم خرداد 1376 است. این پژوهش درصدد پاسخ دادن به این سوال است که عوامل ساختاری موثر بر شکل گیری این موج فیلم کدام اند و این عوامل چگونه باعث تفاوت در بازنمایی زن در سینمای ایران به ویژه سینمای بعد از دوم خرداد می شود.
در این پژوهش که با روش مطالعه اسنادی صورت می گیرد، سعی شده است با توجه به وضعیت ایران و موج فیلم مورد نظر، به بررسی و تشریح شرایط ساختاری چهارگانه ای که طبق نظریه هواکو در شکل گیری یک موج فیلم موثر اند پرداخته شود.
یافته های این پژوهش نشان می دهد که در سینمای بعد از دوم خرداد، دلایلی چون لغو کمیسیون فیلم نامه، کاهش سانسور، حمایت خاص از موضوعات مربوط به زنان در فیلم نامه ها، افزایش کارگردانان زن، تغییر در وضعیت اجتماعی زنان و شکل گیری سازمان های غیر دولتی زنان، شرایط ساختاری چهارگانه لازم برای شکل گیری سینمای زن فراهم آورد.