مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
عقلانیت
حوزه های تخصصی:
وجود حوزه عمومی و تفکیک آن از حوزه خصوصی و دولت جزء اساسی جامعه مدنی است. حوزه عمومی فضایی است حقیقی یا مجازی که افراد خصوصی در آن به بحث و گفت وگوی عقلانی درباره مسائل مورد علاقه می پردازند تا به توافقی دست یابند. دسترسی برابر همه افراد به این حوزه، آزادی در طرح همه گونه مباحث و عدم دخالت قدرت در این مباحث جزء شروط ضروری آن است. ما در این مقاله وجود حداقل شرایط ضروری برای حوزه عمومی را در چند تشکل دانشجویی بررسی کرده ایم.
بومی کردن نظریه کنش ارتباطی برای تحلیل فرآیند توسعه و مدرنیته در ایران
منبع:
رسانه جهانی ۱۳۸۵ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
این مقاله یک کوشش نظری-پژوهشی است که در آن امکان ارزیابی وضعیت توسعه در ایران از طریق تعدیل مفروضات نظریه کنش ارتباطی هابرماس و انطباق آن با شرایط ایران فراهم می شود. از جمله یافته های این کوشش نظری یکی تغییر نسبت میان عقلانیت و فقدان آن در مفاهیم دوگانه سنت و مدرن است. دومین یافته این مقاله امکان تغییر زیست جهان سنتی حالتی است که در آن نهادهای سنتی مستقر می باشند. تجریه ایران نشان میدهد که نظام باورها به عنوان مبنایی بومی در گسترش کنش ارتباطی در ایران عمل کرده است. این یافته ها نشان می دهد که نظریه کنش ارتباطی می تواند به عنوان یک نظریه توسعه در ایران بومی شود و جریان توسعه در ایران را تبیین کند.
تربیت سیاسی از منظر شهیدان مطهری، صدرو بهشتی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق حرفه ای اخلاق سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام مسائل عام اندیشه سیاسی اسلام
جامعه شناسی از خود بیگانگی در میان دانشجویان مطالعه ای در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر، با هدف تحلیل جامعه شناسی از خود بیگانگی درمیان دانشجویان دانشگاه تدوین شده و روش مطالعه در این تحقیق روش پیمایشی است. پس از نگارش پیشینه و ادبیات موضوع وچهارچوب نظری تحقیق، شش فرضیه مطرح شد که با استفاده از تکنیک پرسش نامه همراه با مصاحبه از بین 336 دانشجوی دانشگاه های تکمیل گردید. فرضیات تحقیق به سنجش عدم انطباق وسیله و هدف، بوروکراسی، عقلانیت، زندگی در کلان شهر، فرد گرایی و اقتدار واقعیات اجتماعی با از خود بیگانگی اجتماعی می پردازد که در نهایت، پنج فرضیه تایید شد و میان فردگرایی و از خود بیگانگی ارتباطی یافته نشد.
مدل های تحلیل سیاستگذاری عمومی
حوزه های تخصصی:
مدلهایی که در مطالعه سیاست به کار میروند، مدلهای مفهومی هستند که میتوان از آنها در تحلیل سیاستگذاری عمومی نیز بهره گرفت. این مقاله، به تحلیل «سیاستگذاری عمومی» از منظر مدلهای نهادی، فرایندی، گروهی، نخبگان، عقلانی، فزاینده، تئوری بازیها، انتخاب عمومی و سیستمها اختصاص دارد. مقاله، نشان میدهد که هر مدل و نظریه، بیشتر امکانات عملی برای مقامات حکومتی را فراهم میکند و یا ابزار مفیدتری برای تحلیلگران مسایل اجتماعی است؟ همچنین، بررسی این مدلها نشان میدهد کدامیک به فهم بیشتر ما از فعالیتهای متعدد دخیل در سیاستگذاری عمومی یاری میدهد و کدامیک برای نقد و ارزیابی فرایند سیاستگذاری مناسبتر است؟ در پایان، نویسنده به ارائه برخی معیارهای عمومی میپردازد که میتوان از طریق آنها، مفیدبودن این مفاهیم و مدلها را بررسی کرد.
منطق و عقلانیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقلانیت به معنای سازگاری، ارتباطی مستقیم با استنتاج منطقی دارد. این ارتباط که جنبة صوری منطق را در بر می گیرد، اندیشة پنهان در برهان خلف است.
گفتگو و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط بین افراد و گروهها و ملل اساساً برای رفع نیازها، نارساییها و کمبودهایی است که آنها به طور طبیعی دارند و جهت نیل به این هدف توسعه های و تحقق و افزایش ظرفیتها، ثروت، رفاه، صلح و همزیستی ، انسانها و جوامع مدرن به کمک عقل و علم و با تقسیم کار تخصصی و مبادله آزادانه کلمه و کالا و رقابت سازنده و گفتگو و مذاکره و سازش در سطوح ملی و بینالمللی با یکدیگر همکاری می کنند. در واقع همانطور که این مقاله درصدد تبیین آن است، فضای صلح و تفاهم و گفتگو و آشتی، زمینهساز توسعه و ترقی و تمدن است ولی فضای جنگ و خشونت و تنش و درگیری ، زمینهساز عقب ماندگی و زوال می باشد.
بازاندیشی فلسفه اراده نیچه در چالش با حقیقت فرهنگ مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داوری درباره نیچه به عنوان منتقد فرهنگ مدرن و آغازگری نو در فرهنگ و اندیشه روزگار جدید، کاری است بس مشکل. ولیکن پرداختن به اسباب نقد اخلاق، فلسفه و فرهنگ دوران گذشته تلاشی است که فریدریش ویلهلم نیچه در قالب فلسفه اراده خویش بدان همت گمارده و بدینسان استلزامات تباهی اراده انسانی و زندگی او را گوشزد کرده است. نیچه در این آغازگری نو، در واکنش به فرهنگ و گفتمان حاکم بر قرون هجده و نوزده میلادی درصدد بازآفرینی نیروهای زندگی (اندیشه و اراده یا عقل و زندگی) در قالب خواست قدرت است تا با تأکید بر خصلت آفرینندگی انسان و آفرینش ارزشهای جدید، انسان مدرن را در جایگاهی قرار دهد که لازمه شناسایی و شناخت اوست. در این مقاله سعی شده تا نشان دهیم کار مهم نیچه در بازنمایی فلسفه ارادهاش، نقد حقیقت و عقلانیت فرهنگ مدرن غربی از زمان سقراط بدینسو از طریق تغییر گفتمان حاکم، و نقد هر نوع اصول فکری عام و بازگشت به عامل اراده و توانایی فرد انسان است.
تروریسم : تعریف، تاریخچه و رهیافت های موجود در تحلیل پدیده تروریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تسامح میتوان گفت در جهان امروز، پدیدة سیاسی تروریسم به عنوان عامل محرکة تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... ، جایگزین پدیدههای سیاسی شناخته شده مثل انقلابات، جنگ ها (جنگ های تمامعیار دو یا چند واحد سیاسی با هویت مشخص در قالب دولت های ملی)، کودتاها، شورش ها و ... شده است و زندگی سیاسی در سطوح مختلف آن (گروه های سیاسی زیر ملی، و ملی و بینالمللی) را به چالش کشیده است. در این مقاله کوشش میکنیم ضمن اشاره مقدماتی به گسترش این پدیده سیاسی در سراسر جهان، تعریف و انواع آن، به تأمّل در رهیافت های تحلیلی و تبیینی تا به حال ارائه شده در جهت شناخت این پدیده بپردازیم.
بررسی مبانی عقلانیت در تصمیم گیری
حوزه های تخصصی:
برخی مدیریت را معادل «تصمیم گیری» می دانند؛ زیرا عمده وظیفه مدیر در هدایت یک سازمان، اتخاذ تصمیم های مناسب در شرایط مختلف است. هر مدیری با توجه به شرایطی که در آن نیاز دارد، دست به یک تصمیم گیری عقلانی می زند. در نظریه های مدیریت، مباحث زیادی در خصوص تصمیم گیری مطرح شده است. این مقاله به دنبال بررسی ریشه های عقلانیت در تصمیم گیری است. لذا ابتدا تعریفی از عقل و عقلانیت ارائه می شود؛ سپس بر اساس یک سیر تاریخی عقل و عقلانیت از دیدگاه فلاسفه قرون باستان، قرون وسطی و پس از آن، همچنین، انواع عقلانیت در مباحث فلسفی و اجتماعی بررسی می شود. با توجه به جایگاه ویژه ماکس وبر در مباحث عقلانیت و دیوان سالاری، بحثی در رابطه با دیدگاه های وبر در خصوص عقلانیت ارائه می گردد. در ادامه نمونه ای از عقلانی شدن جوامع با عنوان مک.دونالدی شدن جهان ذکر می شود. در پایان نیز جایگاه عقلانیت در «نظریه سازمان»، و به ویژه مباحث تصمیم گیری بحث و بررسی می شود.
راه کارهای رشد خردورزی در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
سراسر آیات قرآن کریم از آغاز تا انجام در راستای رشد و شکوفایی عقل فرزند آدم است. از جمله مباحثی که قرآن به آن اهتمام ورزیده، بیان راهکارهایی در جهت توسعه و رشد عقلانیت است. ما به چهار راهکار عمده که عبارتند از: رایزنی، اجتهاد و استنباط احکام، نقد و پرسش گری اشاره نموده و در حد توان به بررسی آنها پرداخته ایم. برای هر یک از راهکارهای چهار گانه آیاتی چند وجود دارد که بیانگر آثار و نتایج خردورزی در جامعه است و تبیین هر یک از راهکارهای فوق نشان می دهد که عقلانیت جایگاهی بس عظیم از منظر قرآن کریم دارد و خداوند همه پدیده ها و همه قوای انسانی را در جهت رشد عقلانیت او به کار گرفته است و با برنامه های دقیق، دست او را در این مسیر گرفته و او را به شایستگی و والایی رسانده و میان اندیشمندان و نابخردان فاصله ای شگرف نهاده است.
رویکرد روشنفکری دینی و حوزوی؛ انگیزه ها و چشم اندازها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جریان روشنفکری دینی ایران که اشخاص و خطوط فکری متنوع و متکثری، آن را راهبری می کنند، نیاز به واکاوی، تحلیل و بررسی این اهداف و مقایسه آنها با اهداف و رویکردهای روشنفکری حوزوی اهمیت بالایی دارد. در این مقاله تلاش می شود ضمن ارائه گزارشی اجمالی از رویکردهای اندیشه ای مهم ترین جریانات روشنفکری دینی در دهه های پس از انقلاب اسلامی به بررسی انگیزه ها و چشم اندازهای فکری آنها پرداخته شود تا با تحلیل و بررسی دغدغه های این جریانات تا حدودی، مسئله بندی روشنفکری دینی در کشور، مورد بازخوانی مجدد قرار گیرد.
این نوشتار پس از بیان و تعریف مفهوم روشنفکری، به بررسی مهم ترین دیدگاه های روشنفکری دینی در کشور با توجه به زمینه های پیش گفته خواهد پرداخت تا ضمن بیان دیدگاه ها به مشکلات آنها در کامیابی به اهداف مورد نظر اشاره شود. محور مباحث در جریانات روشنفکری دینی در سمت و سوی روشنفکران دینی غیر حوزوی، متمرکز بر اندیشه های آقایان سروش و ملکیان و نگاه کلی بحث در بخش روشنفکری حوزوی، ناظر به جریان کلی نواندیشی و تحول خواهی در حوزه های علمیه است
عقلانیت باور دینی ، از نگاه برون گرایان
حوزه های تخصصی:
دفاع از عقلانیت باور دینی در طول تاریخ، بسته به نوع رویکردهای فلسفی و معرفتی حاکم بر اندیشه ی بشر، رنگ های مختلفی به خود گرفته و انواع گوناگونی پیدا کرده است. بسط و توسعه ی برون گرایی در معرفت شناسی معاصر، سبب شده است تا عده ای از اندیشمندان دینی، که در باب معرفت، دیدگاهی برون گرایانه اتخاذ کرده اند، نگاهی جدید به باورهای دینی بیندازند و عقلانیت آن را از نگاهی برون گرایانه به اثبات رسانند. در این نگاه برون گرایانه، نقش استدلال در توجیه باور دینی تضعیف میشود و استدلال مداری حاکم در الهیات طبیعی و قرینه گرایی کسانی مانند لاک و دکارت انکار میشود. باور دینی در این نگاه میتواند بدون ابتنا بر هر گونه استدلالی، عقلانی و موجه باشد. به بیان دیگر، باور دینی در زمره ی باورهای پایه قرار میگیرد. تجربه گرایی آلستون و ادعای واقعاً پایه بودن باور دینی از سوی پلنتینگا هر دو ناشی از برون گرایی آن ها در مساله ی معرفت است. به طور کلی میتوان گفت ظهور مکتب معرفت شناسی اصلاح شده در اندیشه ی دینی، هم زمان با ظهور یا احیاء برون گرایی در معرفت شناسی معاصر بوده است و از آن بسیار مایه میگیرد.
بررسی مدل آکویناس- کالون در باور دینی از دیدگاه پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پلانتینگا با نقد مفهوم توجیه از نظر معرفت شناسی، مفهوم تضمین را معرفی مطرح نمود. او پس از ذکر مؤلفههای بهکاررفته در این مفهوم، بار اصلی را بر دوش مفهوم «کارکرد صحیح» میاندازد و این مفهوم را به باورهای دینی، از جمله باور به خدا بسط میدهد. از اینرو وی سعی میکند با جستجوی الگویی، تضمین باور به خدا را با توجه به آرای «آکویناس» و «کالون» در قالب مدلی بهنام «A/C» با چهار ویژگی سامان بخشد و از خاستگاه این مدل ادعا کند در انسان، نوعی گرایش طبیعی و فطری به خدا وجود دارد که در شرایط خاص، باور به خدا را تولید میکند و در صورت صدق، احتمال تضمین آن بسیار زیاد است. براساس این نگاه، خداباوری در موضعی قویتر از طبیعتگرایی قرار میگیرد؛ زیرا اگر طبیعتگرایی صادق باشد، نمیتوان احتمال تضمین باور به آن را بالا دانست. این مقاله با تبیین و تحلیل مدل فوق، به پیشفرضها و نتایج این مدل و سپس نقدهای واردشده بر آن می پردازد.
شناخت تاثیر طبقه اجتماعی بر نگرش نسبت به جریان نوگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نوگرایی»و«طبقه اجتماعی» هر دو مقولاتی هستند زاییده نظام سرمایه داری غرب که هر کدام به طریقی منجر به ایجاد چالشهایی در جامعه می گردند.هدف از بحث حاضر تبیین تضاد بین سنت و نوگرایی بر مبنای یکی از زمینه های اصلی تضاد در جامعه یعنی تضاد طبقاتی است به بیان دیگرمقاله حاضر درپی آن است که نشان دهد یکی از عوامل به وجود آورنده یا تشدید کننده تضاد بین نظام سنتی جامعه و ارزشهای نوگرایانه، تضاد موجود در نحوه نگرش، بینش و نظام ارزشی افراد متعلق به طبقات مختلف اجتماعی می باشد و در نتیجه می توان با کاهش فاصله طبقاتی، تضاد بین نگرشهای موجود در زمینه سنت گرایی و نوگرایی را نیز کاهش داد.
این موضوع در قالب دو حوزه کلان جامعه شناختی قابل تبیین است: 1) مکتب تضاد که ویژگیهای جامعه مدرن را پیامدهای گریز ناپذیر جامعه صنعتی، نظام سرمایه داری و روابط اقتصادی حاکم بر جامعه می داند 2)جامعه شناسی شناخت که در پی تبیین زمینه های اجتماعی شکل گیری آگاهی مدرن است.
طی یک پژوهش میدانی نوگرایی در نه شاخص عقلانیت، سودجویی، مصرف گرایی، انتقاد گری، فردگرایی، آزادیخواهی، نگرش دموکراتیک، عرفی شدن و علم گرایی، در قالب طیف لیکرت، مورد سنجش قرار گرفته که از مجموع نمرات افراد در هر یک از این شاخصها، نمره کل نوگرایی آنها به دست می آید. بدین منظور382 نمونه به شیوه سهمیه ای از بین شهروندان ساکن مناطق ده گانه شهر اصفهان مورد مطالعه قرار گرفتند. تعلق طبقاتی افراد مورد مطالعه نیزبراساس شاخصهای درآمد،تحصیلات،شغل، منطقه محل سکونت و مالکیت مسکن و خودروتعیین گردید ودر نهایت از تحلیل رابطه بین طبقه اجتماعی و نوگرایی نتایج زیر به دست آمد:
بین طبقه اجتماعی و عقلانیت با سطح معنی داری بالا و سطح خطای کمتر از 5 درصد، رابطه معنی دار مشاهده شد.
بین طبقه اجتماعی و سودجویی رابطه معنی دار مشاهده نشد و بین سایر شاخصها با طبقه اجتماعی نیز رابطه معنی دار است. مقایسه میانگین نمرات طبقات مختلف به صورت دوبه دو، طی آزمون توکی، نشان می دهد که دو طبقه بالا و پایین بیشترین میزان اختلاف را در نگرش به شاخصهای نوگرایی دارند و طبقه متوسط بینشی نزدیک به طبقات بالا دارد. در کل می توان گفت هر چه طبقه اجتماعی بالاتر باشد نگرش افراد نسبت به نوگرایی نیز مثبت تر خواهد بود و می توان امیدوار بود که کاهش فاصله طبقاتی، گامی مؤثر به سوی ایجاد جامعه ای مدرن باشد.
بررسی تاثیر شغل بر ارزش های معطوف به توسعه ی زنان: مطالعه ی موردی زنان شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
ارزش ها از ابتدا به عنوان مفهومی محوری در علوم اجتماعی مطرح بوده اند. مطالعه ی ارزش ها برای تبیین شخصیت و نظام های اجتماعی بسیار مهم وتعیین کننده است. افراد و گروهها در ارزش ها متفاوتند، با توجه به تغییراتی که در سال های اخیر در زمینه ی حضور زنان در عرصه های عمومی بوجود آمده است، پرسش اصلی پژوهش این است که آیا دستیابی زنان به مشاغل جدید توانسته است جهت گیری زنان را به سمت ارزش های توسعه سوق دهد.
دیدگاههای نوین در زمینه ی ارتباط ارزش و توسعه و تغییرات اجتماعی را می توان به دو دسته تقسیم کرد از کارل مارکس تا دانیل بل استدلال می کندکه توسعه ی اقتصادی، تغییرات فرهنگی را ایجاد می کنند. دراین پژوهش تاثیر شغل بر ارزش های توسعه مدار زنان مورد بررسی قرار گرفته است و برای سنجش ارزش های توسعه مدار با یک رویکرد فرهنگی دیدگاههای جامعه شناسی را در زمینه ی تغییرات و توسعه و دیدگاههای روان شناسی اجتماعی در زمینه ی ارزش ها را بررسی کرده و بر اساس مبانی نظری خوشه هایی از ارزش ها را بدست آورده ایم. سپس با ساخت پرسشنامه ی اولیه و انجام مطالعه ی مقدماتی و تحلیل عاملی، خوشه ای از ارزش ها را که روی یک عامل قرار گرفته اند را انتخاب کرده ایم که عبارتند از: جهانی گرایی، عام گرایی، علم گرایی، عقلانیت، رضایت از زندگی وگرایش به کار پویاست.جامعه ی نمونه 534 زن 15-45 ساله شهر شیراز هستند، روش پژوهش پیمایشی، با استفاده از پرسشنامه بود. پرسشنامه دارای روایی صوری و سازه ای است و برای پایایی آن نیز از آلفای کرونباخ استفاده کرده ایم و آلفا برای تمامی مقیاس ها بالای 70/0 است.
یافته های مقایسه ای عقلانیت، علم گرایی و رضایت از زندگی، در بین سه گروه زنان خانه دار، شاغل و محصل تفاوتی نداشته است. به بیان دیکر اشتغال زنان به عنوان امری مدرن در ساختار اجتماعی جامعه ی مورد مطالعه نتوانسته تجهیز شناختی لازم برای زنان ایجاد کند، بنابراین این ارزش های معطوف به توسعه ی زنان در این گروهها یکسان است، اما ارزش های جهانی گرایی، عام گرایی وگرایش به کار پویا بین سه گروه تفاوت معنیداری را نشان می دهد.
ساختار ساختارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس تاملات فرمالیست های روس و دانشمندانی چون لوی اشتروس در باب مفهوم ساخت و ویژگی های آن، هرگونه تغییر در درون یک ساخت، مجموعه عناصر سازنده آن ساخت را تحت تاثیر قرار می دهد. این تحولات مربوط به ساختار ساختارهای هر دوره است. هرگاه ساختار ساختارها در اوج باشد، ساختارهای دیگر نمی توانند در انحطاط مطلق باشند و برعکس. وقتی از این دیدگاه به تاریخ فرهنگ ایران عصر اسلامی نگاه کنیم، حدود قرن چهارم عصری است که ساختار ساختارها در اوج است و بنابراین همه ساختارهای کوچک تر چون شعر، نثر، موسیقی، عرفان، طب و معماری نیز در جایگاه بلندی قرار دارند.
آن چه فرهنگ ایرانی و ساختار کلان آن را در عصر فردوسی و بیرونی برجستگی ویژه بخشیده است، «آزادی خرد» است که در منازعات اشاعره و معتزله به چشم می آید. وقتی تفکر اشعری بر فرهنگ ایرانی حاکم شد، چراغ خرد به خاموشی گرایید و ساختار ساختارهایی که بر محور «یقین» استوار شده بود جای خود را به «حجیت ظن» سپرد و گزاره های گمانی جای گزاره های منطقی را گرفتند
اجرای خط مشی عمومی: بررسی نقش عقلانیت در مرحله تدوین خط مشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت ها در اجرای بسیاری از خط مشی های عمومی موفق عمل نمی کنند. چالش ها، موانع و
محدودیت های بسیاری ممکن است اجرای خط مشی ها را با اخلال روبرو کند. اما معمولاً هنگامی که
مرحله اجرا دچار شکست می شود؛ فقط مجریان سرزنش می شوند، در حالی که تدوین کنندگان
خط مشی هم نقش زیادی در (موفقیت و) شکست خط مشی ها دارند. عدم رعایت عقلانیت در مرحله
تدوین خط مشی به وسیله تدوین کنندگان می تواند به اجرای ناموفق خط مشی ها منجر شود. در این
پژوهش بر اساس نظریات ایگنیس اسنلن ( 2002 )، مفهوم عقلانیت ترکیبی است از ابعاد اقتصادی،
قانونی، سیاسی و حرفه ای. با تکیه بر مبانی نظری مدیریت دولتی، فرضیه پژوهش این گونه تدوین
شده است که وضعیت رعایت عقلانیت در خط مشی های مصوب مجلس هفتم شورای اسلامی با
وضعیت مطلوبِ عقلانیت برای اجرای موفق خط مشی ها تفاوت معنادار دارد. با جمع آوری داده های
لازم از خبرگان از طریق پرسشنامه و تحلیل آنها با ابزارهای آماری، فرضیه پژوهش تأیید شد. بر این
اساس می توان گفت عدم رعایت ترکیب مطلوب عقلانیت در مرحله تدوین خط مشی به اجرای ناموفق
خط مشی ها منجر شده است.
نظرگاه مک اینتایر درباره فرهنگ و تفکر غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مک اینتایر معتقد است که تاریخ فرهنگ و تفکر غرب، در دو راستای متفاوت قابل تحلیل است، به گونه ای که عقل مدرن، عقل رها و آزاد و در نتیجه سرگردان و راه نایافته به تفکری مستحکم و متین است و عقل پیش از دوره مدرن، عقل غایت مند، درآمیخته به فضیلت و در قید و بند سنت بوده است. تفکر و سنت عقلانی پیش از مدرن، در طی یک دیالکتیک تاریخی همواره راه پیشرفت را طی کرده و هر سنتی با شناخت نواقص و محدودیت های سنن قبل از خود، درصدد تکمیل و تصحیح آن ها برآمده است.
ادعای اصلی مک اینتایر آن است که راه برون رفت از معضلات انسان مدرن، بازگشت مجدد او به سنت و اجرای پژوهش های عقلانی جانبدارانه است؛ زیرا، انسان مجزا شده از سنت، تاریخ و بدون فضایل اخلاقی نمی تواند عاقل باشد، همان طور که فرد بدون جامعه و عقل، هرگز نمی تواند از فضایل اخلاقی بهره ای برده باشد.
وی به منظور اثبات این دعاوی به ذکر شواهد تاریخی با تحلیل های فلسفی خاص خود می پردازد که به شرح آن ها پرداخته ایم.